مشاعره!!!

[Sir Pendar]

تا ندهد دست مرادی که هست
حلقه این در نگذارم ز دست

حلقه چشم است بر این در مرا
کز تو شود کام میسر مرا

 

[helia999]

اخلاص به چاک پیرهن نیست
اینجا دل پاره می پسندند

 

[kyle]

در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل
وز آتـــــش ســودای دل ای وای دل ای وای مـــــا

 

[helia999]

آنانکه محیط فضل آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند به روز
گفتند فسانه ای و در خواب شدند

 

[ibest]

دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد

 

[helia999]

ده مرو، ده مرد را احمق کند
عقل را بی نو رو بی رونق کند

 

[kyle]

دلخسته و سینه چاک می‌باید شد

وز هستی خویش پاک می‌باید شد

 

[helia999]

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامت

 

[kyle]

تا در نظر خلق نگردی کافر

در مذهب عاشقان مسلمان نشوی ابوسعید ابوالخیر

 

[helia999]

یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما را به دار سازد آونگ

 

[kyle]

گم شد جوانیم همه در آرزوی عشق
اما رهی نیافتم آخر به کوی عشق
از حجب و از غرور دل خرده‌سنج من
شد بهره‌ور ز عشق ولی ز آرزوی عشق ژاله قائم‌مقامی

 

[helia999]

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
ترسم از آنکه بانگ آید روزی
ای بی خبران راه نه انست و نه این

 

[Sir Pendar]

نقش نبود از بت و از بت نگار
کاو همه را بود خداوندگار

پیشتر از نام بت و بت پرست
بود خداوند بدینسان که هست

 

[kyle]

توئی برترین دانش‌آموز پاک
ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
نظامی

 

[helia999]

کم گوی و گزیده گوی چون در
تا زاندک تو جهان شود پر

 

[kyle]

روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است

بنويسيد که يک مرغ مهاجر بودهاست

 

[helia999]

تا رسد با نفس ناب مسیحایی خویش
مرده را زنده کند بخت سعید آورد او

چون نمایان شود آن یوسف کنعانی ما
افکند ولوله ای شور و نوید آورد او

 

[somayeh60]

ویرانیم به دست تو عین مرمت است
یعنی بیا و هستی من را تباه کن
یعنی به سمت کوچه ما هم قدم بزن
این بخت واژگون مرا ر.وبراه کن

 

[helia999]

ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که آهنگ دل افگاران خوشست

 

[kyle]

تا نگذری از جمع به فردی نرسی
تا نگذری از خویش به مردی نرسی