kyle
مدیر بازنشسته
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
بی گزاره در نهاد ما نهاد
زکوی میکده دوشش به دوش می بردند
امام شهر که سجاده می کشید به دوش
جمله من آخرش (ش) بود نه ( آ )ای دوست قبولم کن وجانم بستان
مستــم کـــن وز هر دو جهانم بستان
بـا هـــر چـــه دلم قـــرار گیـــرد بــی تـــو
آتش بــه مـــن انـــدر زن و آنـــم بستـان...
مولوی
پ ن: ما همه باهم رفیقیم - ما همه باهم رفیقیم
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سرزکوی میکده دوشش به دوش می بردند
امام شهر که سجاده می کشید به دوش
جمله من آخرش (ش) بود نه ( آ )
بله.....مگه باید با اخرین حرف کلمه قبلی شروع بشه؟
بیخیال بابا این همایون کلا فریهجمله من آخرش (ش) بود نه ( آ )
وعده ديدار نزديک است ياران مژده بادشور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
+++++++++++++++++++++++++
@عاشق افسرده ممنون که تاپیک رو بالا آوردی