مشاعره!!!

[Bijan ...]

محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست

 

[s e v d a]

تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من

 

[roya7]

نظري خواست كه بيند به جهان صورت خويش

خيمه در آب و گل مزرعه ي انسان زد

 

[Bijan ...]

دریاب که طرحی ماند از نقش وجود من
چون یاد تو می ارم خود هیچ نمیدانم

 

[Chego]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم

ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

 

[roya7]

آنكه پامال جفا كرد چو خاك راهم

خاك مي بوسم و عذر قدمش مي خواهم

 

[Bijan ...]

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوز عروس هزار دامادست

 

[roya7]

تو كافر دل نمي بندي نقاب زلف و مي ترسم

كه محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

 

[Bijan ...]

وقت سخن مترس و بگو انچه گفتنی است
شمشیر روز معرکه زشت است در نیام

 

[roya7]

ماييم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهي بيا ببخشا خواهي برو جفا كن

 

[Webmoney-XCH]

نه غم و اندیشه سود و زیان ... نه خیال این فلان و آن فلان

 

[roya7]

نام من رفته ست روزي بر لب جانان به سهو

اهل دل را بوي جان مي آيد از نامم هنوز

 

[Bijan ...]

زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می گذشت
زن چه بود ان روزها گر ز ان که زندانی نبود

 

[s e v d a]

در کشور عشق هیچ کس **** نیست
هیچ شاهی به گدا سرور نیست

 

[roya7]

تو مگر بر لب آبي به هوس بنشيني

ورنه هر فتنه كه بيني همه از خود بيني

 

[Bijan ...]

یکی درد و یکی درمون پسندد
یکی وصل و یکی هجرون پسندد

 

[roya7]

دوش سوداي رخش گفتم ز سر بيرون كنم

گفت كو زنجير تا تدبير اين مجنون كنم

 

[Bijan ...]

من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارن هین شرح دهم یا نه

 

[roya7]

همه شب در اين حديثم كه خنك تني كه دارد

مژه اي به خواب و بختي كه به خواب در نباشد

 

[zgg123]

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد