برگزیده های پرشین تولز

مطالب شنیدنی و خواندی تاریخی در باره رضا خان

وضعیت
موضوع بسته شده است.

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
علت سرودن این شعر را می توان به طرز تفکر وی در محیط امریکایی ( مدرسه امریکایی در تهران ) که بزرگ شده بود دانست و به دلیل فوت این شاعره توانای نمی توان علت را موافقت با رضا شاه دانست

اي عجب! اين راه نه راه خداست
زانكه در ان اهرمني رهنماست

قافله بس رفت از اين راه، ليك
كس نشد آگاه كه مقصد كجاست

و شعر سفر اشک در مورد ظلم پادشهان و دیگر اشعار
-------------
و یا شعر معروف مست و هوشیار که نشان دهنده عمق فساد در دستگاهای اداری و قانونی کشور در عصر پهلوی اول بوده است.

و در بیت اخر می نویسد
هوشیاری بیار اینجا کسی هوشیار نیست



اما به نظر بعضی ها در شعر به دلیل فشار های وفت شاه کمی دست برده شده است
چادر پوشيده بنياد مسلماني نشد
که با تمایل شاه ( تمایل رضا خان هم را می دانیم یعنی چه ) به صورت زیر نوشته شد
چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نشد
---------------
در ادامه
تبيين دقيق اين موضوع نيازمند توجه به مباني فکري و اعتقادي شاعر و شرايط محيطي است که در آن دوران به سر مي برده است ؛ که به صورت مختصر در اين زمينه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود :
يکم . او دختري است که در مدرسه‌ آمريکايي تهران تحصيل کرده و با فرهنگ ليبراليسم ، اباحه گري و آزادي از قيود اخلاقي و ديني و جريان به ظاهر دفاع از حقوق زنان و اوضاع اجتماعي اروپا و آمريکا آشنا مي شود . اما در مقابل در معارف اصيل اسلامي و مباني آموزه ها و احکام مترقي دين مبين اسلام مطالعه چنداني ندارد . و از فلسفه و کارکردهاي بسيار موثر و ارزشمند تعاليم اسلام که موجبات تکامل ، پيشرفت و سعادت مادي و معنوي بشر را فراهم مي نمايد بي اطلاع مي باشد.


دوم . اين شاعر در شرايط زماني رشد و نمو مي کند که جهان غرب در اوج تجدد و تمدن و پيشرفت است ، زنان اين جوامع در اثر اين تحولات از برخي حقوق فردي و اجتماعي برخوردار شده اند و روشنفکران و سياستمداران غربزده ايراني علت اصلي اين موضوع را در جدايي دين از عرصه هاي اجتماعي و کنار گذاشتن مذهب و مظاهر ديني مي دانند . و از سوي ديگر طبقات مختلف اجتماعي از جمله زنان جوامع شرقي از جمله کشورمان در اثر دوري از معارف اصيل اسلامي همچنان در معضلات و مشکلات متعددي به سر مي برند .
اين دو زمينه از دلايل مهمي است که سبب مي شود شاعر جوان که دغدغه رهايي زنان از مشکلات و معضلات اجتماعي را در سر مي پروراند، با ديدي سطحي حجاب را به عنوان سد پيشرفت و ترقي زن ايراني دانسته و فارغ از سياست هاي استعماري و پشت پرده استعمارگران در تهاجم به ارزشهاي و سرزمين هاي اسلامي به دفاع از اين سياست بپردازند . از اين رو وقتي در 17 دي 1314 خبر کشف حجاب زنان را مي‌شنود، آن را از سر اعتقاد تأييد مي‌کند و بدين مناسبت قصيده‌اي در 26 بيت با عنوان «گنج عفت» مي‌سرايد و اقدام ديکتاتور ايران و دستنشانده استعمارگران يعني رضاشاه را در سه بيت پايان آن ، مورد ستايش قرار مي‌دهد:
« خسروا، دست تـــواناي تو آسان کــرد کــــــــار
ور نه در اين کـــــار سخت، اميــــــد آساني نبود
شه نمي‌شد گر در اين گمگشته کشتي ناخداي
ســـــاحلي پيـــدا از اين درياي طوفاني نبــــــود»!!!

ايرج علي‌آبادي «دريا»، می نویسد :

«ارزش اين اشعار پروین وقتی بيشتر مي‌شود که مي‌بينيم در زمان حکومت ديکتاتوري رضاخان سروده شده و حمله در درجه‌ي اول متوجه دستگاه سلطنت و شخص رضاخان است. امروزه چه کسي نمي‌داند که سلطنت يک دستگاه ظلم و زور و يک تکيه‌گاه براي «استعمارگران» است؟ امروز چه کسي نمي‌داند که اموال رضاخان بدون ذره‌اي کم و کاست، به زور از مردم اخذ شده‌است؟ چه کسي از ستم رضاخاني آگاه نيست؟ اين صداي ملت، اين صداي ناراضي و محکوم‌کننده‌ي ملت است که از ميان اشعار «پروين» سرمي‌کشد
اشاره به شعر سفر اشک
 

navid3417

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 جولای 2007
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
سلام
دوستانم تاپیک جالبیه
رضا خان رحمتش کنه. ولی شخصی بود که باعث نقطه عطفی در کشورمان شد. شخصی کاملاً ملی گرا و دوست داشتنی. درست بخاطر همین هم بود که اونو برداشتند و پسر وطن فروشش را گذاشتند.
الان بعد از چندین سال هنوز هم خدماتی رو که رضا خان برای ایران انجام داده رو ما داریم استفاده میکنیم
 

farhoud

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2005
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
3
تمجید از اقدام رفع حجاب

زن در ايران، پيش از اين گويي که ايراني نبود

پيشه‌اش جز تيره‌روزي و پريشــــــاني نبود

زندگي و ‌‌‌‌‌‌مــرگش اندر کنج عزلت‌ مي‌گذشت

زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زنداني نبود

کس چو زن، انـــدر سياهي قرنها منـــزل نکرد
کس چو زن، در معبــــد سالوس قــرباني نبود
در عدالتخانـــه‌ي انصاف، زن شاهـــد نداشت
در دبستان فضيــــلت، زن دبستـــــــاني نبود
دادخواهيهــــاي زن مي‌مانــد عمري بي‌جواب
آشکارا بـــــــود اين بيـــــداد، پنهـــــــاني نبود
بس کسان را جامه و چوب شباني بود، ليک
در نهـــادِ جمله گـــرگي بود، چــوپاني نبود
از بــــــراي زن به ميــــــدا ن فــــراخِ زنــــدگي
سرنوشت و قسمتي، جز تنگ ميــداني نبود
نـــــور دانش را زچشم زن نهـــان مي‌داشتند
اين نـــدانستن ز پستي و گرانجـــــــاني نبود
زن کجــا بافنــده مي‌شــد بي‌نخ و دوک هنــر
خــــرمن و حاصل نبـــود آنجا که دهقاني نبود
ميـــوه‌هاي دکّـــه‌ي دانش فراوان بــــود ، ليک
بهـــــر زن هــــرگز نصيبي زين فـــــراواني نبود
در قفس مي‌آرميد و در قفس مي‌داد جان
در گلستان، نام از اين مـــــرغ گلستاني نبود
بهـــــر زن، تقليـــد تيه فتنه و چــــ اه بلاست
زيرک آن زن کاو رهش اين راه ظلماني نبود
آب و رنـــگ از علم مي‌بايست شــــرط برتري
بـــــــــا زمـــــرّد ياره و لعل بـــــــدخشاني نبود
جلوه‌ي‌صد‌‌‌پرنيان ،‌ چون‌يک قباي‌ساده نيست
عزت از شايستگي بود، از هوســــــراني نبود
ارزش پوشنده، کفش و‌ جامـــــه را‌ ارزنده کرد
قــــدر و پستي، با گـــراني و بـــــه ارزاني نبود
ســــادگي و پاکي و پرهيز، يک يک گــــوهرند
گــــــوهر تابنـــــده، تنهـــــا گوهـــــر کاني نبود
از زر و زيور چه سود آنجا که نادان است زن

زيـــــور و زر، پــــرده‌پـــــوشِ عيب ناداني نبود

عيب‌ها را جامه‌ي پرهيز پوشانده‌ست و بس

جامـــــه‌ي عجب و هـــ وا، بهتر ز عرياني نبود

زن سبکساری نبیند تا گـرانسنگ است و پاک


پـــــاک را آسیبی از آلــــــوده دامـــــــانی نبود
زن چو گنجور است‌و عفت،گنج و حرص‌و ‌آز،دزد
وای اگـــــــر آگـــــه از آیین نگهبـــــــــــانی نبود
اهـــرمن بر سفره‌ی تقو ی نمی‌شد میهمــــان
زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود
پا بــــــه راه راست بایــــد داشت، کاندر راه کج
تـــــوشه‌ای و رهنمـودی، جــــز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف

چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود





خسروا، دست تـــــوانای تــــو، آسان کــــرد کار
ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود
شه‌نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی‌ناخدای
ســــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود
بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقل دید
مهــــــر رخشان را نشایــــد گفت نــورانی نبود

خانم یا آقای عزیز واقعا دست مریزاد که به موقع این شعر زیبای پروین را انتشار دادی.من به همه پیشنهاد میکنم این شعر زیبا و پر محتوا را چندین بار بخوانند.
در ضمن گویا قرار است هر شاعری که باب میل جناب روح الله خان شعر نگفته مزدور خائن و غربزده باشد.!!
حال بیچاره پروین اعتصامی که باب دل امثال این افراد شعر نگفته!! از همه مزحکتر چاپ عکسهای پروین با حجاب اسلامی در بعد از انقلاب است! دقیقا مثل برداشتن کراوات دکتر حسابی و دکتر شریعتی در عکسها !
به این میگن روایت بی طرفانه تاریخ!!
 

farhoud

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2005
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
3
سلام
دوستانم تاپیک جالبیه
رضا خان رحمتش کنه. ولی شخصی بود که باعث نقطه عطفی در کشورمان شد. شخصی کاملاً ملی گرا و دوست داشتنی. درست بخاطر همین هم بود که اونو برداشتند و پسر وطن فروشش را گذاشتند.
الان بعد از چندین سال هنوز هم خدماتی رو که رضا خان برای ایران انجام داده رو ما داریم استفاده میکنیم

با نظر شما در مورد ملی گرا بودن رضا شاه موافقم ولی رضا شاه با توجه به ظاهر و رفتار خشن و دیکتاتور مابانه اش نمیتوان دوست داشتنی نامید بلکه میتوان قهرمان نجات ایران به سمت تجدد تمدن و پیرفت دانست.
رضا شاه گاری گیر کرده در گل کشور ایران را یک تنه با قدرت هل داد و چرخ های صنعت تمدن و تجدد را برای اولین بار در ایران به حرکت در آورد.
در ضمن توجه آقای روح الله را به این نکته جلب میکنم که در این تاپیک تقریبا اکثریت با طرفداران اقدامات رضا شاه است . چرا که هیچگاه نمیتوان حقیقت را پنهان کرد.
شما یک تاپیک در مورد کودتای 28 مرداد و نقش اشرف نوشتید .چرا کسی در این تاپیک به طرفداری از اشرف و آن رفتارهای بی شرمانه اش نکرد؟؟ چرا در ایران حتی یک نفر طرفدار اشرف اسد الله علم زاهدی و امثال اینها نیست.ولی طرفدار مصدق رضا شاه و حتی تا حدودی هویدا است؟!
بییید همه چیز را از هم جدا کنیم .کارهای بد و خوب همه کس زرا بنویسیم آنهم بی غرض.
 

raxtastar

"کاربرفعال ورزش""کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 ژوئن 2005
نوشته‌ها
1,959
لایک‌ها
672
سن
39
پست آخر !!

یک بار رضاه شاه به بهار میگه برایش اهمییتی نداره به او چه لغبی می دهند و تنها خدمت به وطن برایش مهم است!
پس نیاز به ادامه بحث با یک فرد متعصب نیست چون از ابتدا نتیجه معلوم است و خواندن مطالب دروغین از مراجع معلوم حال هم ....... !! فقط بگوییم

علت سرودن اشعار پروین اعتصامی
علت سرودن این شعر را می توان به طرز تفکر وی در محیط امریکا که بزرگ شده بود دانست

قبل از دادن اینچنین گافهایی بهتر بود خودتان......

اولا پرئین در مدرسه آمریکایی به نام اناثیه بود در تهران بود نه آمریکا

وی در ان زمان تازه شعر گفتن را اغاز کرده بود

رفع حجاب در هفده دی 1314 رخ داده و پروین متولد 1285 بوده یعنی حدود 29 سالگی و او از نوجوانی شعر میگفته و در 34 سالگی فوت شده , و پدرش میگویید اشعارش را از ترس روحانیت مخفی میکرده

(( کینه ورزان چه ها که نمی گویند!!))

ولی وی هرگز با دیکتاتوری رضا خان همراه نشد و طی در خواست برای درباری شدن را رد کرد

این تنها دروغ بزرگی بود از جانب یک جهانگرد آمریکایی که تنها 2 ماه در ایران حضور داشته!!

این فرد شوان در ملاقاتش می نویسد که رضاه شاه پیشنهاد معلمی به ملکه و خواندن شعر و تاریخ برای شاه در عوض یک آپارتمان در قصر سلطنتی و ... به پروین داده !! و پروین 3 بار رد کرد

بنده خدا رضاه شاه کی برای خود قصر و کاخ ساخت که حالا یه آپارتمان در قصرش را به پروین بدهد؟؟

در ضمن شناخت من از رضاه شاه آنقدر هست که بدانم که 3 بار از کسی درخواست نمیکند!!

چگونه ممکن است رضاه شاه در ابتدای سلطنت به دختری نوجوان و ناشناخته پیشنهاد معلمی آن هم به ملکه بدهد؟
«در سال 1315 وزارت معارف ايران نشان درجه‌ي سه علمي، براي پروين فرستاد و پروين با اين پيام که شايسته‌تر از من بسيارند، نشان را پس فرستاد».
این هم دروغی بزرگتر که نزدیکان او به صراحت رد کرده اند

و تنها گفته اند از آن استفاده نمی کرده (( زیرا آن زمان هر کس که نشانی میگرفت باید در تمام مراسمات به سینه آویزان میکرده))

خداوند ما را به راه راست هدایت کناد
 

farhoud

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2005
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
3
علت سرودن این شعر را می توان به طرز تفکر وی در محیط امریکا که بزرگ شده بود
«هنگامي که در سال 1304 پيشنهاد ورود به دربار کثيف پهلوي به او [پروين] داده مي‌شود تا پست سرپرستي وزارت معارف آن زمان را بر عهده گيرد، با بلند‌نظري و دور‌انديشي آن پيشنهاد را رد گرده و تن به اين عمل ننگين نمي‌دهد و اين حاکي از بزرگواري و اصالت اوست».

د _ محمد‌جواد شريعت در کتاب «پروين، ستاره‌ي آسمان ادب ايران» چاپ 1366 نوشته‌است:

«در سال 1315 وزارت معارف ايران نشان درجه‌ي سه علمي، براي پروين فرستاد و پروين با اين پيام که شايسته‌تر از من بسيارند، نشان را پس فرستاد».
ايرج علي‌آبادي «دريا»، می نویسد :

«ارزش اين اشعار پروین وقتی بيشتر مي‌شود که مي‌بينيم در زمان حکومت ديکتاتوري رضاخان سروده شده و حمله در درجه‌ي اول متوجه دستگاه سلطنت و شخص رضاخان است. امروزه چه کسي نمي‌داند که سلطنت يک دستگاه ظلم و زور و يک تکيه‌گاه براي «استعمارگران» است؟ امروز چه کسي نمي‌داند که اموال رضاخان بدون ذره‌اي کم و کاست، به زور از مردم اخذ شده‌است؟ چه کسي از ستم رضاخاني آگاه نيست؟ اين صداي ملت، اين صداي ناراضي و محکوم‌کننده‌ي ملت است که از ميان اشعار «پروين» سرمي‌کشد
اشاره به شعر سفر اشک

و...........

باز شما همچون همیشه مغلطه کردی .
عزیز جان پروین متولد 1285 در تبریز است. وی در سال 1304 از مدرسه دخترانه امریکایی فارغالتحصیل میشود و به اصطلاح دیپلم میگیرد.
1- در سال 1304 دختری 19 ساله و بی نام نشان بوده پس چگونه برای سرپرستی وزارت معارف معرفی شده!!
2- پروین هیچگاه آمریکا نرفته تا به غول شما تغییر عقیده بدهد بلکه مدرسه آمریکایی ها در تهران رفته!!!!
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
تبيين دقيق اين موضوع نيازمند توجه به مباني فکري و اعتقادي شاعر و شرايط محيطي است که در آن دوران به سر مي برده است ؛ که به صورت مختصر در اين زمينه مي توان به موارد ذيل اشاره نمود :

يکم .
او دختري است که در مدرسه‌ آمريکايي تهران تحصيل کرده و با فرهنگ ليبراليسم ، اباحه گري و آزادي از قيود اخلاقي و ديني و جريان به ظاهر دفاع از حقوق زنان و اوضاع اجتماعي اروپا و آمريکا آشنا مي شود . اما در مقابل در معارف اصيل اسلامي و مباني آموزه ها و احکام مترقي دين مبين اسلام مطالعه چنداني ندارد . و از فلسفه و کارکردهاي بسيار موثر و ارزشمند تعاليم اسلام که موجبات تکامل ، پيشرفت و سعادت مادي و معنوي بشر را فراهم مي نمايد بي اطلاع یا به طور مقطعی از ان مطلع مي باشد.


دوم .

اين شاعر در شرايط زماني رشد و نمو مي کند که جهان غرب در اوج تجدد و تمدن و پيشرفت است ، زنان اين جوامع در اثر اين تحولات از برخي حقوق فردي و اجتماعي برخوردار شده اند و روشنفکران و سياستمداران غربزده ايراني علت اصلي اين موضوع را در جدايي دين از عرصه هاي اجتماعي و کنار گذاشتن مذهب و مظاهر ديني مي دانند . و از سوي ديگر طبقات مختلف اجتماعي از جمله زنان جوامع شرقي از جمله کشورمان در اثر دوري از معارف اصيل اسلامي و رواج گسترده فساد ، جنایات و تجاوزات جدید به علت نیود قوانین اسلامی همچنان در معضلات و مشکلات متعددي به سر مي برند .

اين دو زمينه از دلايل مهمي است که سبب مي شود شاعر جوان که دغدغه رهايي زنان از مشکلات و معضلات اجتماعي را در سر مي پروراند، با ديدي سطحي حجاب را به عنوان سد پيشرفت و ترقي زن ايراني دانسته و فارغ از سياست هاي استعماري و پشت پرده استعمارگران در تهاجم به ارزشهاي و سرزمين هاي اسلامي به دفاع از اين سياست بپردازند .

و گرنه چه کسی نمی داند در دوازن دیکتاتوری و اختناق رضا خان ، مردان و سیاستمدارن ان زمان در عمل به چند نفر انها ، که سرنوشتشان به علت مخالقت و درخواست برای فضای باز سیاسی و اجرای قوانین اسلامی و قطع ید استعمارگران به مرگ انجامیده. پس چه انتظاری می توان از زنان داشت که مثل به کشق حجاب به ان رسیدند ایا این عمل به جز اینکه زنان را به دام فسا د و فحشا کشاند و و دستاوردذ عظیم زنان ازادی زنان نبود بلکه ازدای عمل برای مردان شهوت ران بود و گوشه ای از دست اوردها ان
ی تجاوزات ، تن فروشی خود کشی روایج فیلم های مبتذل و عکسی های زنان نیمه برهنه در رونامه های ، کاباره های ، گم شدن هویت زنان ایرانیو ...

حجاب از دیر باز در جامعه ایرانی قبل از اسلام نیز بوده است ..به روایت ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن
***
از اين رو وقتي در 17 دي 1314 خبر کشف حجاب زنان را مي‌شنود، آن را از سر اعتقاد تأييد مي‌کند و بدين مناسبت قصيده‌اي در 26 بيت با عنوان «گنج عفت» مي‌سرايد و اقدام ديکتاتور ايران و دستنشانده استعمارگران يعني رضاشاه را در سه بيت پايان آن ، مورد ستايش قرار مي‌دهد:

« خسروا، دست تـــواناي تو آسان کــرد کــــــــار
ور نه در اين کـــــار سخت، اميــــــد آساني نبود
شه نمي‌شد گر در اين گمگشته کشتي ناخداي
ســـــاحلي پيـــدا از اين درياي طوفاني نبــــــود»!!!


و

درضمن اشعاری نیز وی در مخالفت با دیکتاتوری رضا خان دارد


. به قول ايرج علي‌آبادي «دريا»،

«ارزش اين اشعار پروین وقتی بيشتر مي‌شود که مي‌بينيم در زمان حکومت ديکتاتوري رضاخان سروده شده و حمله در درجه‌ي اول متوجه دستگاه سلطنت و شخص رضاخان است. امروزه چه کسي نمي‌داند که سلطنت يک دستگاه ظلم و زور و يک تکيه‌گاه براي «استعمارگران» است؟ امروز چه کسي نمي‌داند که اموال رضاخان بدون ذره‌اي کم و کاست، به زور از مردم اخذ شده‌است؟ چه کسي از ستم رضاخاني آگاه نيست؟ اين صداي ملت، اين صداي ناراضي و محکوم‌کننده‌ي ملت است که از ميان اشعار «پروين» سرمي‌کشد
اشاره به شعر سفر اشک
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
چند عکس مربوط به رضا خان ( سردار سپه )

Photo40_1.jpg


اسفند ۱۳۵۶ - يكصدمين سالگرد تولد رضا شاه - مقبره رضاشاه در شهر ري
عكس ۱: محمد‌رضا پهلوي و همسرش در حال ورود به مقبره رضاشاه
عكس ۲: ارتشبد غلامرضا ازهاري رئيس ستاد ارتش
عكس ۳: دكتر جمشيد آموزگار نخست وزير
عكس ۴: جعفر شريف امامي رئيس مجلس سنا
عكس ۵: محمد‌رضا پهلوي به اتفاق همسر و فرزندش در حال خروج از مقبره رضاشاه
 

فایل های ضمیمه

  • ??? ? ???????? ????? ? ????? ?? ??? ???? ?? ????? ??????.jpg
    ??? ? ???????? ????? ? ????? ?? ??? ???? ?? ????? ??????.jpg
    47.1 KB · نمایش ها: 19
  • ??? ? ?????? ??????? ?????? ???? ???? ????.jpg
    ??? ? ?????? ??????? ?????? ???? ???? ????.jpg
    50.1 KB · نمایش ها: 14
  • ??? ? ???? ????? ??????? ???? ????.jpg
    ??? ? ???? ????? ??????? ???? ????.jpg
    56.5 KB · نمایش ها: 12
  • ??? ? ???? ???? ????? ???? ???? ???.jpg
    ??? ? ???? ???? ????? ???? ???? ???.jpg
    46.5 KB · نمایش ها: 11
  • ??? ? ???????? ????? ?? ????? ???? ? ?????? ?? ??? ???? ?? ????? ??????.jpg
    ??? ? ???????? ????? ?? ????? ???? ? ?????? ?? ??? ???? ?? ????? ??????.jpg
    52.2 KB · نمایش ها: 16

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
عکس اول مربوط است به :
رضاخان و كودتاي 1299
6016-3ع

رضاخان پهلوي


عکس دوم :
رضاخان و كودتاي 1299
1827-1ع

رضا خان سردار سپه در ميان عده اي از نظاميان از راست : 1- جان محمد اميرعلايي2 – محمدصادق كوپال 3 – رضا خان سردار سپه 4– علي رياضي 5 – علي نقدي 6– قاسم خان والي 7 – عباسقلي جلاير 8 – جعفرقلي بيگلرپور 9 – مرتضي يزدان پناه 10– نصرت الله خان آيرم 11 – محمد شيخ لينسكي


عکس سوم:
رضاخان و كودتاي 1299
1784-1ع

سيد ضياءالدين طباطبايي نخست وزير و وزير داخله به اتفاق رضاخان وزير جنگ و عده اي از مقامات از چپ: 1- رضا خان پهلوي 2- مسعود كيهان 3- گلروپ (رئيس سوئدي ژاندارمري) 4- سيد ضياءالدين طباطبايي 5- حسين دادگر 6- حسن مشار 7- علي رياضي 8- كاظم سياح 9- زمان بهنام


عکس چهارم:
رضاخان و كودتاي 1299
4898-1ع

احمد شاه قاجار به اتفاق رضا خان ميرپنج و جان محمد خان اميرعلايي

عکس پنجم:
رضاخان و كودتاي 1299
713-1ع

رضا خان مير پنج و كاپيتان ماركوف در بين افسران ايراني و روسي قزاقخانه 1- كاپيتان ماركوف 2- رضا خان ميرپنج 3- مرتضي يزدان پناه 4- ايرج مطبوعي

ادامه در پست بعد :lol:
 

فایل های ضمیمه

  • P_rezakhankodeta1299_19.jpg
    P_rezakhankodeta1299_19.jpg
    21.4 KB · نمایش ها: 13
  • P_rezakhankodeta1299_17.jpg
    P_rezakhankodeta1299_17.jpg
    33 KB · نمایش ها: 10
  • P_rezakhankodeta1299_13.jpg
    P_rezakhankodeta1299_13.jpg
    14.3 KB · نمایش ها: 10
  • P_rezakhankodeta1299_14.jpg
    P_rezakhankodeta1299_14.jpg
    25.1 KB · نمایش ها: 12
  • P_rezakhankodeta1299_4.jpg
    P_rezakhankodeta1299_4.jpg
    25.3 KB · نمایش ها: 14

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
ترتیب ضمیمه کردن عکس از راست به چب می باشد

عکس ششم
رضاخان و كودتاي 1299
1956-1ع

رضاخان پهلوي نگهبان سفارت هلند در ايران در كنار وزيرمختار هلند

عکس هفتم
رضاخان و كودتاي 1299
1792-1ع

رضاخان شصت تير هنگام آموزش تيراندازي با مسلسل

عکس هشتم
رضاخان و كودتاي 1299
1793-1ع
رضا خان ميرپنج فرمانده تيپ مختلط همدان در ميان افراد تيپ 1- مرتضي يزدان پناه 2- ايرج مطبوعي 3- رضا خان پهلوي


تا بعد خدا نگهدار :):):):)
 

فایل های ضمیمه

  • P_rezakhankodeta1299_1.jpg
    P_rezakhankodeta1299_1.jpg
    41.9 KB · نمایش ها: 15
  • P_rezakhankodeta1299_2.jpg
    P_rezakhankodeta1299_2.jpg
    37.8 KB · نمایش ها: 13
  • P_rezakhankodeta1299_3.jpg
    P_rezakhankodeta1299_3.jpg
    23.4 KB · نمایش ها: 13

reza_badkonaki

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
3,465
لایک‌ها
325
سن
35
محل سکونت
با قيد وثيقه فعلا ازادم
عکس بازم بزار........من عکس خیلی دوست دارم
283.gif


از محمدرضا شاه و خانوم بچه ها بزار
283.gif
 

farhoud

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2005
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
3
با تشکر از عکس های بسیار جالب ارسالی روح الله خان. من فیلم این مراسم را که در مقبره رضا شاه بود دیده ام. (البته سنم قد نمیده فقط فیلم را در ماهواره دیدم!!) .در اول مراسم خیلی دوست داشتم ببینم که چه حرفهایی زده میشود ولی فقط جملات مطملقانه شریف امامی بود و یک سری اراجیف را سر هم میکرد.
این طملق های لوس و سرد و تهوع آور به حدی بود که ناخوداگاه کانال را عوض کردم.
کاش همه جوانان مثل من این فیلم را ببینند .کاش حتی تلویزیون جرات کند و این فیلم را پخش کند. تا بدانیم که ما ایرانیان تملق پرور و تملق دوست هستیم. در حالی که ایران میرفت تا بزرگترین انقلاب خود را تجریبه کند شریف امامی و سایر اطرافیان در خواب خرگوشی هستند و در طملق و چاپلوسی گوی سبقت را از هم میربایند.
مثلی است که میگوید " هیچکس جرائت نداشت حرف دروغی به رضا شاه بزند در حالی که کسی جرائت حرف راست زدن به محمد رضا شاه را نداشت" !!!
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
با تشکر از عکس های بسیار جالب ارسالی روح الله خان. من فیلم این مراسم را که در مقبره رضا شاه بود دیده ام. (البته سنم قد نمیده فقط فیلم را در ماهواره دیدم!!) .در اول مراسم خیلی دوست داشتم ببینم که چه حرفهایی زده میشود ولی فقط جملات مطملقانه شریف امامی بود و یک سری اراجیف را سر هم میکرد.
این طملق های لوس و سرد و تهوع آور به حدی بود که ناخوداگاه کانال را عوض کردم.
کاش همه جوانان مثل من این فیلم را ببینند .کاش حتی تلویزیون جرات کند و این فیلم را پخش کند. تا بدانیم که ما ایرانیان تملق پرور و تملق دوست هستیم. در حالی که ایران میرفت تا بزرگترین انقلاب خود را تجریبه کند شریف امامی و سایر اطرافیان در خواب خرگوشی هستند و در طملق و چاپلوسی گوی سبقت را از هم میربایند.
مثلی است که میگوید " هیچکس جرائت نداشت حرف دروغی به رضا شاه بزند در حالی که کسی جرائت حرف راست زدن به محمد رضا شاه را نداشت" !!!
سلام

دوست عزیز برای چه می خواهی در تاریخ انحراف اینجاد کنی
من برای دلخوشی کسی مطلب ننوشته ام که ببینم کی خوش امده و کی بدش امده
و قرار نیست کسانی که از مطالب استقاده می نماییند در صورتی که خوششان امد پست بزنند یا بدشان امد پست نزنند .. من که نیاز به تملق کسی ندارم با این حال خوشخال می شم ببینم کسی از مطالب استقاذه نموده حال چه تشکر بکنه و یا نکنه چه خوشش بیاد چه نیاد...ولی اگر کسی هم تشکر کنه نشانه لطف وی می باشد و اگر هم انتقاد کنه و انتقاد وی سازنده باشه باز هم لطف نموده
جنایات و فساد خاندان پهلوی ان قدر زیاد است که می توان بیش از هزاران کتاب در مورد ان نوشت
رضا خان میر پنچ چه مدرنیته ای را برای ایران اورد
کارهای ساختن مثل راه اهن یا اون ارتش که به فوت بند بود و...یا که ظاهر قضیه است..
و نمی دونی پشت اون کارها چه کارهای دیگری برای اربابانش کرد
نمی دونمی مدرنیته که رضاخان و پسرش برای این ملت اوردند
مدرنیته فحشا و قتل و امپول هوا بوده
جریان قتل ها که به دستور وی انجام شده را نمی دونی
نمی دونی دستش به خون چند تا از علما ،سیاست مداران، شاعران ، بزرگان مردم و تمام
کسانی که نخواستند زیر سلطه استبداد یک نوکر انگلیسی باشند و خونشان ریخته شد
از امثال ابر مردانی چون مدرس میرزا کوچک خان جنگلی بگیر تا فرخی یزدی ها و حتی کسانی که نخواستند مال و اموالشان را به ظور به یک دیکتاتور بدهند
که جای این کسانی جز زندان امپول هوا تبعید وقتل چیز دیگری نبوده است
و پسرش هم بهتر از اون نبود
دوران سر نیزه رضا خان و پسرش تمام شده است
اما شما هنوز به واقعیات پی نبردی!
نمی دانم بعضی ها دوست دارند متفاوت باشند
این هم یک جورش است
به دو نمونه از کارهای این جنایت نگاه کن
این دو نمونه از جنایات رضا میرینچ قطره ای اشت در برابر جنایات وی
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
این هم برخورد اقای دیکتاتور با یک شاعر ضد استبداد و استعمار و دیکتاتوری
01.jpg



از فرخي يزدي به عنوان يكي از غزل‌ سرايان بزرگ تاريخ معاصر ايران ياد مي‌كنند. او در 1267 متولد شد و در جريان جنبش مشروطيت از يزد به تهران آمد و با شعر و نثر و آثار ادبي خويش در مطبوعات، نهضت مشروطه را مورد حمايت قرار داد.

او قرارداد 1919 وثوق‌الدوله با انگليس را در اشعارش به باد انتقاد گرفت. كمي بعد روزنامه تندرو «طوفان» را بنيان نهاد و در آن به انتقاد از دولت پرداخت. در مجلس هفتم (مهر 1307 تا آبان 1309) به نمايندگي مردم يزد وارد مجلس شد و در رأس اقليت مخالفان رضاخان قرار گرفت. اودر اكثر جلسات مجلس سياستهاي مستبدانه رضاشاه و حكومتش را مورد اعتراض قرار مي‌داد. اكثر نمايندگان اين دوره از عوامل رضاشاه بودند كه با تقلب و تزوير به مجلس راه يافته بودند. آنان سعي داشتند فرخي را به نحوي رنج دهند تا او خود داوطلبانه مجلس را ترك گويد. آنها آشكارا به فرخي دشنام مي‌دادند و او را با كلماتي چون «دشمن وطن» و «ضد اصلاحات» صدا مي‌‌كردند؛ اما فرخي به شيوه‌ي آزاد مردان اهانتها را تحمل مي‌كرد و حاضر نبود سنگر مجلس را ترك گويد.


يك روز عده‌اي از نمايندگان اكثريت تصميم گرفتند در داخل مجلس او را كتك بزنند. آنها ابتدا براي آنكه او را به خشم آورند به وي دشنام دادند؛ اما فرخي كه به نقشه‌ي آنها پي برده بود در جواب آنها سخني نگفت. ولي اكثريتيها دست بردار نبودند. آنان با جسارت جلو رفتند و شروع به كتك زدن او كردند. فرخي سعي كرد تا حدي كه مي‌تواند از ضربات آنها خود را در امان نگه ‌دارد؛ اما آنها بيرحمانه او را كتك زدند به طوري كه خون از دهان و بيني او سرازير شد.
پس از پايان ماجرا فرخي با دهان خون‌آلود رو به بقيه‌ي نمايندگان كرد و گفت: وقتي در پايتخت يك مملكت، آن هم در مجلس، نماينده‌اي را اين طور كتك مي‌زنند ببينيد در بيرون مجلس چه خبر است و چه به روزگار مردم مي‌آورند!»
فرخي يزدي در پايان مجلس هفتم پس از آنكه مصونيت پارلماني‌اش خاتمه يافت، از بيم جان خود مدتي از نظرها ناپديد شد سپس بدون گذرنامه از مرزهاي شمالي به اتحاد جماهير شوروي گريخت و از آنجا به آلمان رفت ودر برلين اقامت نمود.

تيمورتاش وزير دربار رضاشاه زماني در اروپا با وي ملاقات كرد و به او اطمينان داد كه در صورت بازگشت به ايران مورد رأفت و مهر ملوكانه قرار خواهد گرفت. فرخي با اين فريب به تهران بازگشت تا اينكه عده‌اي به اسم «طلبكار مالي» شكايتي عليه او طرح كردند و وي را با برنامه‌ريزي به زندان كشاندند.
فرخي در زندان يك بار اقدام به خودكشي كرد اما او را از مرگ رهانيدند تا اينكه در 25 مهر 1318 در زندان رضاخان با آمپول هوا كه توسط «پزشك احمدي» به وي تزريق شد به قتل رسيد. چهار سال بعد وقتي «پزشك احمدي» در دادگاه جنائي تهران به جرم «قتل‌هاي عمد در عصر رضاشاه» به اعدام محكوم شد، از جمله جرائم اعلام شده‌اش در دادگاه قتل فرخي يزدي بود.


پس از مرگ فرخي يزدي، غزل‌ها و اشعار پرباري كه وي در زندان سروده بود و در آنها به انتقاد از استبداد رضاشاهي پرداخته بود، كشف گرديد.

با استفاده از:
ـ هزار و يك حكايت تاريخي، محمود حكيمي،‌ج 3.
ـ شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، نشر گفتار.
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
خاندان سرتا پا فاسد پهلوی،
icon7.gif
فساد را منحصر به خاندان خود نکردند وسعی داشتند ان را بر کل جامعه رواج دهند.
از ان جمله می توان به ساختن جک های مبتذل و مستهجن در باره بعضی از ساکنان شهر های ایران هم چون شمالی ها ( رشت گیلان مازندران ) ( قزوینی ها ، ترک ها و اصفهان را اشاره کرد.

پایه گزار این جک ها به خاندان فاسد پهلوی مرتبط است و این جگ ها از اواخر حکومت رضا خان به دستور وی شروع و تا امروز هم ادامه دارد. که در این باره به طور مقصل توضیح داده خواهد شد.

هنگامی که این چک ها مبتذل و مستهجن در باره قوم های شمالی و قزوینی یا اصفهانی و ترک را می شنوید یا خدای نکرده اگاهانه و غیر اگاهانه می می گویید ایا می دانستید که بنیانگزار این جک های که اکثرا ناموسی هستند چه کسانی هستند و در ان صورت درباره پایه گزاران ان چه می گویید . ایا باز هم به کار خود ادامه می دهید


بله رضا خان و خاندان فاسد پهلوی برای ایچاد تفرقه بین اقوام ایرانی و تسلط برانان و تحکیم حکومت خود دست به این کار ها زده اند


> درواقع این جور کارها فقط از کسانی که خود غرق در فساد هستند و به ان عادت کرده اند بیرون می تراود <


شرم و تف بر خاندان سر تا پا فاسد پهلوی

هیچ ایرانی با غیرت و با شرفی چنین کاری( ساختن جک های مبتذل توهینی برای دیگر اقوام )) را نمی کند و در بین ایرانیان توهین به هم رایج به این صورت گسترده نبوده مگر از زمان سلطنت مزدور رضا خان!
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
رضاخان باني جوك‌سازي عليه شماليها


همان طور که در پست قبل اشاره شد برایتان مطلبی که در تارنمای شمالی ها موجود است اماده کرده ام و در دو پست ان را به شما اراده می دهم تا ببیند و بدانید مفهوم از مدرنیته رضاخانی در واقع مدرنیته فحشاء بوده است


***********
***********

بسياري از محققان بر اين اعتقادند كه ايجاد اختلاف ميان مردم از سياستهاي برنامه‌ريزي شده حكومت پهلوي اول و دوم با هدف تحكيم سلطه بر جامعه بوده است. ترسيم تصويري موهن از شخصيت شمالي‌ها، قزويني‌ها، تركها، اصفهاني‌ها و ... تبليغ مستمر بر اين گونه اهانتها از طريق ساختن جوك و لطيفه، در فرهنگ ملي و تاريخي مردم ايران جائي نداشته است.



در اين رابطه مطلبي (( که اختصاص به ساختن جک برای شمالی هاست )) را برگزيده‌ايم كه خواندن آن خالي از لطف نيست.



ساختن جوك‌هاي مستهجن و توهين‌آميز درباره شماليها تاريخچه چندان طولاني نداشته و به دوره رضا شا ه بر مي‌گردد. زماني كه رضاشاه در مقام سردار سپه بود و مقدمات به قدرت رسيدن خود را فراهم مي‌كرد جهت بهره‌برداري از احساسات مذهبي مردم در مراسم سينه‌زني تاسوعا و عاشورا شركت مي‌كرد. در اين مراسم قزاقها و تعدادي از طرفداران سردار سپه شعار مي‌دادند:


اگر در كربلا قزاق بودي / حسين بي‌ياور و تنها نبودي


مردم گيلان كه هنوز خاطره دمكراسي و فضاي آزادي را كه در منطقه وجودداشت از ياد نبرده بودند، نمي‌خواستند باقيمانده دستاوردهاي مبارزات‌شان زير چكمه قزاقها لگدكوب شود. گيلانيها كه تجارب شركت فعال در جنبش مشروطيت (نيروي اصلي تسخير تهران به سركردگي سپهدار اعظم تنكابني را گيلانيها تشكيل مي‌دادند) و همچنين تلاشهاي استقلال‌طلبانه و آزاديخواهانه شان در جنبش جنگل به رهبري ميرزا كوچك خان و سپس تشكيل اولين دولت جمهوري در گيلان، را پشت سر گذاشته بودند فريب تبليغات آزاديخواهي و ميهن‌پرستي دروغين قزاقها كه عموماً تحت كنترل افسران روسيه تزاري و سپس انگليسيها بودند را نخورده و در دوره‌اي كه همه جاي ايران شعار:

اگر در كربلا قزاق بودي/ حسين بي‌ياور و تنها نبودي

سرداده مي‌شد در رشت مردم طي تظاهرات مي‌خواندند:

اگر در كربلا قزاق بودي/ عبا و كفش، از حسين ربودي

كه بعدها اين بيت در جريان «كشف حجاب» به شكل زير هم خوانده مي‌شد:

اگر در كربلا قزاق بودی/ حجاب را از سر زينب ربودي

مي‌گويند رضا شاه از آن موقع كينه رشتي‌‌ها را به دل گرفته و همه جا با توهين از ‌آنها ياد مي‌كرد و زمينه ساز ساختن جوك‌هاي مستهجن، مبتذل و توهين‌آميز عليه ‌آنها شد. او كه خود شمالي مازندراني بود هيچ فكر نمي‌كرد روزي اين جوك‌ها يا فحشها متوجه نه تنها رشتيها بلكه همه شماليها ازجمله مازندرانيها هم خواهد شد. چون اغلب در اين جوكها منظور از رشتي تمام اهالي ساكن بين شهرهاي آستارا تا گنبد است.




ادامه دارد
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
ادامه پست


توهين و فحاشي به شماليها معمولاٌ با دو گونه تهمت صورت مي‌گيرد: اول هرزگي زنان و بي‌غيرتي مردان شمالي، دوم ترسو بودن شماليها.


كساني كه جوك عليه شمالي‌‌‌ها را انتشار مي‌دهند، آنقدر از نظر فكري ضعيف هستند كه شركت فعال زنان شمالي در فعاليت‌هاي توليدي، اجتماعي و سياسي و در نتيجه توقع‌شان در مشاركت در تصميم‌گيريها را هرزگي و سليطگي تعبير مي‌كنند. طبيعت كار و زندگي درشمال بسيار متفاوت با ديگر نقاط ايران است. زن مسلمان شمالي موقع كار در شاليزارها ممكن است جامه خود را تا زانو بالا بزند. اگر اين كار عيب است، بدحجابي در مراكز شهرهاي بزرگ به ويژه تهران، رواج مفاسد اخلاقي، موضوع فرار دختران كه بسياري‌شان به دام تجار زن در ايران و يا شيخ نشين‌هاي عربي مي‌افتند يقيناً جرمش بيشتر است. در حالي كه در تمامي اين موارد شمالي‌ها در ته ليست قرار دارند و از بقيه پاك‌ترند.

مرد شمالي عموماً مرد سالار نيست زيرا وي به اهميت نقش زن هم در امر كار و توليد و هم درفعاليت‌هاي اجتماعي واقف است. بر بستر چنين شرايطي است كه زنان بزرگ و نامداري كه نامشان در تاريخ ايران ثبت شده است از شمالي ايران برخاستند. زناني چون سيده ملك خاتون ديلمي و يا بي‌بي‌خانم استرآبادي كه حدود بيش از صد سال پيش، در آن دوره‌اي كه زنان از كمترين حقوق اجتماعي محروم بودند، مانيفست ،دفاع از حقوق زنان، كتاب معايب الرجال را مي‌نويسد و اولين مدرسه زنان را در خانه خودش داير مي‌كند.
و يا روشنكِ نوع‌دوست از زنان فعال دوران مشروطيت كه پيش از انقلاب مشروطه مدرسه 3 كلاسه‌اي را در شهر رشت براي بانوان باز مي‌گشايد و اولين انجمن زنان به نام پيك سعادت نسوان را تشكيل داده و اولين نشريه ويژه زنان يعني ماهنامه پيك سعادت نسوان را منتشر مي‌كند. و براي اولين بار در ايران در سال 1301، روز 8 مارس را بعنوان روز جهاني زنان در انزلي جشن مي‌گيرد.


اما درباره ترسو بودن شماليها. همانطور كه اشاره كرديم توهين و فحاشي به شمالي‌ها در قالب جوك سابقه چنداني نداشته و از دوره رضا شاه شروع شد. اين در حالي است كه تمام مشاهير و بزرگاني كه درباره شماليها نوشته‌اند، چه ايراني و چه خارجي، در وصف دليري و شجاعت مردم گيلان و مازندران مي‌باشد. بزرگاني چون فردوسي، فخرالدين اسعد گرگاني، خاقاني شيرواني، ناصر خسرو، حافظ ابرو، كسروي، صادق هدايت، سيريل الگود، پطروشفسكي، ابن الفقيه، برنارد لوئيس و ارنولد توين‌بي هر كدام مطالبي درباره شمالي‌ها نوشتند كه خلاصه آنها را مي‌توانيد در پيوند زير مطالعه كنيد.

http://www.shomaliha.com/mashahir.html

براي آشنايي با سرگذشت دليري شمالي‌ها علاقمندان را به سرگذشت مازيار، ماكان كاكي، مردآويج، اسپهبدان مازندران ديلميان آل زيار و آل بويه كه در تارنماي شماليها موجود است رجوع مي‌دهيم.

استقلال جويي، سركشي و دليري گيلانيان در دوره اشغال ايران در زمان سلوكيان در داستان‌ويس و رامين كه در اصل به زبان پهلوي بوده و فخرالدين گرگاني به فارسي برگردانده بسيار زيبا توصيف شده است، دوره‌‌اي كه از تمام مناطق ايران به اصطلاح امروزي «ازاله بكارت» شده بود، گيلان همچنان بخاطر شجاعت مردمانش در برابر كساني كه قصد تجاوز به او را داشتند دوشيزه‌‌اي باكره ماند و آرزوي وصال وي را بسياري از جهانخواران و متجاوزان به گور بردند.

كلام آخر اينكه مگر مدعي نيستيم كه ملت خوش ذوق و با استعدادي هستيم؟ چگونه است كه از پس ساختن جوكي كه عاري از توهين و فحاشي بوده و در عين حال به همان اندازه جالب و مفرخ باشد بر نمي‌آييم؟ وگرنه جوك و طنز به خودي خود چيز بدي نيست و كسي هم بدان معترض نيست. اما مغز بيمار و عليل بعضي‌‌ها، شايد هم براي رد گم كردن ديگران از ناتواني‌ها‌ي احتمالي خود و يا ارضاي تمايلات حيواني و اميال بيمارگونه خود توهين ديگران را علاج كار مي‌بينند. درتاريخ عضدي آمده است كه ‌آغامحمد‌خان قاجار كه خواجه بود 17 زن در حرامسراي خود داشت و چون قادر به كام‌گيري نبود با مشت و لگد و شلاق به جان آنها مي‌افتاد. باري اگر احترام متقابل بين انسانها وجود نداشته باشد از ياري و مساعدت متقابل در روزهاي سخت و بدبختي هم خبري نخواهد بود و اين همان چيزي است كه دشمنان مردم و مرز و بوم ما بيشترين بهره را از آن خواهند برد.

تارنما: شماليها
 

farhoud

Registered User
تاریخ عضویت
24 فوریه 2005
نوشته‌ها
207
لایک‌ها
3
سلام

دوست عزیز برای چه می خواهی در تاریخ انحراف اینجاد کنی
من برای دلخوشی کسی مطلب ننوشته ام که ببینم کی خوش امده و کی بدش امده
و قرار نیست کسانی که از مطالب استقاده می نماییند در صورتی که خوششان امد پست بزنند یا بدشان امد پست نزنند .. من که نیاز به تملق کسی ندارم با این حال خوشخال می شم ببینم کسی از مطالب استقاذه نموده حال چه تشکر بکنه و یا نکنه چه خوشش بیاد چه نیاد...ولی اگر کسی هم تشکر کنه نشانه لطف وی می باشد و اگر هم انتقاد کنه و انتقاد وی سازنده باشه باز هم لطف نموده
جنایات و فساد خاندان پهلوی ان قدر زیاد است که می توان بیش از هزاران کتاب در مورد ان نوشت
رضا خان میر پنچ چه مدرنیته ای را برای ایران اورد
کارهای ساختن مثل راه اهن یا اون ارتش که به فوت بند بود و...یا که ظاهر قضیه است..
و نمی دونی پشت اون کارها چه کارهای دیگری برای اربابانش کرد
نمی دونمی مدرنیته که رضاخان و پسرش برای این ملت اوردند
مدرنیته فحشا و قتل و امپول هوا بوده
جریان قتل ها که به دستور وی انجام شده را نمی دونی
نمی دونی دستش به خون چند تا از علما ،سیاست مداران، شاعران ، بزرگان مردم و تمام
کسانی که نخواستند زیر سلطه استبداد یک نوکر انگلیسی باشند و خونشان ریخته شد
از امثال ابر مردانی چون مدرس میرزا کوچک خان جنگلی بگیر تا فرخی یزدی ها و حتی کسانی که نخواستند مال و اموالشان را به ظور به یک دیکتاتور بدهند
که جای این کسانی جز زندان امپول هوا تبعید وقتل چیز دیگری نبوده است
و پسرش هم بهتر از اون نبود
دوران سر نیزه رضا خان و پسرش تمام شده است
اما شما هنوز به واقعیات پی نبردی!
نمی دانم بعضی ها دوست دارند متفاوت باشند
این هم یک جورش است
به دو نمونه از کارهای این جنایت نگاه کن
این دو نمونه از جنایات رضا میرینچ قطره ای اشت در برابر جنایات وی


من نه برای خوش آیند شما و نه برای خشو آیند هیچ کسی مطلب نمینویسم شرم بر افراد دگمی مثل شما که فقط پتک سنگین تاریخ انها را بیدار خواهد کرد .
من و امثال من نه جواب شما را خواهیم داد و نه به افکار ارتجاعی امثال شما نیازی داریم .
شما هنوز به این بینش نریده اید که تاریخ را انسانهایی متوسط و معمولی میسازند که مصون از اشتباه نیستند.

در ضمن شما و من به اندازه یک ایرانی حق اظهار نظر داریم.پس همچون دیکتاتور ها که فکر میکندد همه باید مثل آنها بیندیشند نباشید و افکار خودتان را برای خودتان نگاه دارید. تاریخ قضاوت خواهد کرد.
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
سهم شيخ علي دشتي و شفق سرخ او در غوغاي جمهوري رضا خاني چنان بزرگ بود که ملک‌الشعراي بهار در منظومه "جمهوري نامه" نام او را، در کنار ميرزا کريم خان رشتي[24] و سيد محمد تدين، به عنوان يکي از گردانندگان اصلي اين غائله ذکر کرد:

چو جمهوري شود آقاي دشتي--------علمدارش بود شيطان رشتي

تدين آن سفيد کهنه مشتي--------نشيند عصرها در توي هشتي

کند کور و کچل‌ها را خبردار ---------ز حلاج و ز رواس و ز سمسار

دريغ از راه دور و رنج بسيار

در اين زمان دشتي به عنوان فعال‌ترين و متنفذترين روزنامه‌نگار مدافع رضا خان سردار سپه شناخته مي‌شد و با سردار سپه ديدارهاي خصوصي مکرر داشت.[25] با توجه به اين رابطه بود که عين‌السلطنه نوشت: «شيخ علي دشتي مدير شفق بيش‌تر از همه محل توجه [است] و پول خوب سرشار را او مي‌گيرد.»[26] کوهي کرماني نيز از ريخت‌وپاش‌هاي مالي گسترده‌اي سخن مي‌گويد که از درون آن غوغاي جمهوري زاده شد:

اي برادر هر کجا بلوا بود-------دان که بلوا در پي حلوا بود

آن کريم رشتي مهتر نسيم -----------هر چه مي‌گويد بود از بهر سيم

مقصدش ني خرقه و ني منتشاست ------------مقصد او خوردن لشت نشاست[27]

رهنما[28] هم هر چه گويد بي‌اساس ---------------- جملگي باشد براي اسکناس

اين که بُد دارائي‌اش يک شب‌کلاه -------------------------- با عباي کهنه و چرک و سياه

از کجا آورده او حالا هوتُل؟[29] ---------------------------------------- که سوارش گشته با ساز و دهل؟

آن تدين[30] آن‌که بود اوّل گدا---------------------------------------------------تازه قصري کرده در شمران بنا

اين همه پول از کجا آورده است؟-----------------------------------------------------------در چه بازاري تجارت کرده است؟

-------------------


24. براي آشنايي با ميرزا کريم خان رشتي و نقش تاريخي او بنگريد به: عبدالله شهبازي، "ميرزا کريم خان رشتي؛ چهره مرموز تاريخ معاصر ايران"، ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ شانزدهم، 1382، ج 2، صص 55-94.

25. بنگريد به يادداشت‌هاي روزانه سليمان بهبودي در: غلامحسين ميرزا صالح [به‌کوشش]، رضا شاه: خاطرات سليمان بهبودي، شمس پهلوي، علي ايزدي، تهران: طرح نو، چاپ اوّل، 1372، صص 56، 63، 65، 66، 69، 73، 74، 76، 91، 99، 129، 130، 142، 150، 159.

26. عين‌السلطنه، همان مأخذ، ج 9، ص 6773.

27. لشت نشا ملک خانواده اميني بود و ميرزا کريم خان رشتي و برادرانش (پسران حاجي وکيل رشتي) مستأجر اين خانواده بودند ولي حاضر به استرداد املاک فوق به مالکين قانوني آن نبودند.

28. زين‌العابدين رهنما (1268-1368). مدير روزنامه نيمه رسمي ايران. در اين زمان رهنما، مانند دشتي و تدين، معمم بود. در سال 1306 مکلا شد.

29. هوتل: اتومبيل، ماشين سواري.

30. سيد محمد تدين بيرجندي (1260- 1330). در بهمن 1305 مکلا و با لباس جديد در کابينه مستوفي‌الممالک وزير معارف شد.

برگرفته شده از سایت مورخ عبدالله شهبازی
 

(Tebyan)

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژوئن 2007
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
1
يک دوره کوتاه، سيد حسن مدرس، به عنوان **** جنبش پيروزمند مقاومت در برابر غائله جمهوري، به چهره مقتدر مجلس پنجم بدل شد. مطبوعات ضد رضا خان نيز تهاجم به سردار سپه و هوادارانش را آغاز کردند؛ تهاجمي که براي بسياري از اين روزنامه‌نگاران مرگ و زندان و تبعيد يا بيکاري و انزوا و فقر را به ارمغان آورد. ميرزاده عشقي در قرن بيستم غائله جمهوري و قائد آن، رضا خان، را به صراحت به استعمار بريتانيا منتسب کرد و در آخرين شماره روزنامه فوق،[48] که به بهاي جان او تمام شد، رضا خان را اين‌گونه توصيف نمود:

من مظهر جمهورم، الدورم و بولدورم ----------از صدق و صفا دورم، الدورم و بولدورم

من قلدر پرزورم، الدورم و بولدورم -----------------مأمورم و معذورم، الدورم و بولدورم

من قائد ايرانم، الدورم و بولدورم


و از قول خود چنين سرود:

اي مظهر جمهوري، هي هي جبلي قم قم ---- جمهوري مجبوري، هي هي جبلي قم قم

مسلک نشود زوري، هي هي جبلي قم قم ---- تا کي پي مزدوري، هي هي جبلي قم قم[49]


توضیح: عشقي در 12 تير 1303 به ضرب گلوله به قتل رسيد. مردم تهران در مراسم تشييع جنازه عشقي تجليل عظيمي از او کردند. جمعيتي، به تعبير عين‌السلطنه، «فوق تصوّر»، در اين مراسم حضور داشت. دسته‌هاي متعدد سينه‌زني جنازه را همراهي مي‌کردند و نوحه‌خوان چنين مي‌خواند: «کشته راه وطن، زاده سبط رسول.» (عشقي سيد بود.) زنان بسياري گريه‌کنان سردار سپه را نفرين مي‌کردند و تعدادي از اين زنان از فرط عزاداري بيهوش شدند. اين در حالي است که عشقي در تهران تنها يک خواهر و يک برادر داشت. در آن شب فرخي يزدي، مدير طوفان، چنين سرود:

ديو مهيب خودسري چون ز غضب گرفته دُم امنيت از محيط ما رخت ببست و گشت گُم

حربه وحشت و ترور کُشت چو ميرزاده را سال شهادتش بخوان "عشقي قرن بيستم"

(عين‌السلطنه، همان مأخذ، ج 9، ص 7152.)
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا