قسمت ششم و آخر Spoil سری Berserk : ( یعنی آخرین سری ای که در اومده ..وگرنه سری که ادامه داره !)
vol-29 :
شیرک و
سونیا توی اسکله ، با یه گروه دزد دریایی که تجارت برده می کنن روبرو میشن و باهاشون درگیر میشن ... isidoro و mule ( پسر جوونی که گریفیث نجاتش میده و عضو band of hawk جدیده ) هم بهشون کمک می کنن ... توی یه سکانس کمدی ، این چهارتا دزدا رو شکست میدن ... البته گاتس هم دورادور مواظبشونه ...
دو تا سکانس
دعوای خنده دار هم اینجا هست .. یکی بین isidoro و همون پسره .. و یکی هم توی کافه بین همه !! .. ضمنا می فهمن که پیدا کردن کشتی یا قایق به این راحتی نیست .. چون هرچی بوده رو بردن برای جنگ ...
فارنزه میگه که من مشکل رو حل می کنم ... به این ترتیب که میره خونه شون که توی همون شهره تا از پدرش که فوق العاده پرنفوذه تقاضای کشتی بکنه ...
برادر فارنزه ( مگنیفیسو ) که خیلی مورد اعتماد پدرنیست ، به فارنزه میگه که اگه با دوستش
ازدواج کنه کشتی رو بهشون میده ... ( به این ترتیب موضع خودش هم پیش باباش قوی میشه ) ... فارنزه قبول می کنه و به گاتس اینا خبر میده که شما بدون من برید .. کلا فوکوس این قسمت روی فارنزه و تحلیل شخصیتی اشه ...
مگنیفیسو -
برادر فارنزه ( فرصت طلب و طماع )
یه مراسم مهمانی برگزار میشه و قراره که
نامزدی فارنزه هم توش اعلام بشه ، گاتس و گروهش راه میفتن به سمت این مراسم تا با فارنزه بیشتر حرف بزنن و نظرش رو عوض کنن .. در همین حال نیروهای
کوشانی هم با استفاده از مه ، وارد شهر شدن و رسیده به پشت قصر ...
سرپیکو با گاتس و بقیه بچه ها روبرو میشه ... اما بهشون اجازه جلو رفتن نمیده و می خواد دوباره با گاتس
دوئل کنه ... ( گاتس رو بخاطر تغییر دادن طرز تفکر فارنزه نمی بخشه )
-------
Vol-30 :
سرپیکو و گاتس دوئل می کنن و ..
گاتس می بره ... همه با هم می رن سمت سالن جشن ... در همین حال ، نیروهای جادویی کوشانی جشن رو بهم می ریزن ... گاتس و دوستاش موفق میشن موج حمله رو دفع کنن ... ضمنا نامزد احتمالی فارنزه ( دوست برادرش ) ، برعکس
کلیشه های رایج آدم خیلی بدی نیست و حتی یه جورایی شجاعه ...
حملات همچنان از سمت بندر ادامه داره و گاتس و دوستانش ، به همراه رادریک ( دوست برادره ) و خود برادره تصمیم می گیرن سوار کشتی بشن و قبل از اونکه درگیری بالا بگیره ، در برن ... طبیعتا توی اسکله با نیروهای کوشانی روبرو میشن و درگیری شروع میشه ...
سونیا و mule ( همون پسره که بالاتر ، حرفش رو زدم ) ، مسیر کاروان
پاپ رو می گیرن و بهش خبر میدن که رفتن به سمت شهر vritanis اشتباهه .. چون
کوشانی ها حمله کردن به اونجا و بهش میگن دنبال ما بیا ...
-----
Vol-31 :
تیم گاتس با ارتش اهریمنی کوشانی ها درگیر میشه ... شیرک و گاتس نقش اساسی رو ایفا می کنن ... گاتس سعی می کنه تا اونجا که امکان داره ، تحت تاثیر زره اش قرار نگیره ...اما نهایتا وارد
نیمه تاریک نیرو (!) میشه ... اما نکته اینجاس که طی یه اتفاق ،
روح شیرک هم وارد زره میشه ( نمیشه با جمله معمولی توضیح داد ! ) و گیر میفته توی زره ... البته احتمالا خیلی هم بد نیست ... چون حالا با هم متحدن !! ..
موج اول حمله ( موجودات اهریمنی ) دفع میشه .. موج دوم ( چرخ بزرگ آتشین و یه هیولا ) هم دفع میشه .. نهایتا یه آقای
مرتاض مانندی که جادوگره و قدرت پشت پرده همه اینا محسوب میشه ، خودش رو نشون میده ... طرف انواع اقسام جادوی شرقی رو بکار می گیره ...
بخاطر اینکه شیرک تو وجود گاتسه ، بهش کمک می کنه که چشمهاش رو باز کنه .. یعنی در حالیکه تحت تاثیر زره هستش ، بازم بتونه دنیای واقعی را ببینه ... ( توضیحش اینه که وقتی گاتس تحت تاثیر زره هستش ،
نفرت جلوی چشمش رو گرفته ... بنابراین شیرک بهش کمک می کنه که نفرت رو کنار بزنه و بطور کامل اسیر زره نشه ) ..
نهایتا جادوگر کوشانی رو شکست میدن .. ولی یه دفعه
ganishka ظاهر میشه ( یعنی سلطان کوشانی ها که ضمنا یه apostle سرکش هم هست ) که خیلی قویه ... وقتی قدرت گاتس رو می بینه ، بهش پیشنهاد اتحاد میده که طبعیتا گاتس رد می کنه ... اما قبل از اینکه ganishka حمله کنه ،
زاد نامیرا ظاهرا میشه ... گاتس و زاد ، بعد از یه سری غرغر با هم
متحد میشن و گانیشکا رو شکست میدن ... بعدش هم دوباره یه سری غرغر می کنن و واسه هم کری می خونن و موقتا جدا میشن ...
پایان vol 31 و پایان کل Spoil ؛