Spoil:
The Vision Of Escaflowne :
داستان در مورد دختری به نام Hitomi Kanzaki و ماجراهایی که بعد از برده شدنش به Gaea پیش خواهد آمد است.
گایا یک دنیای پر رمزو راز می باشد که هیتومی از آن دنیا میتواند کره زمین را به عنوان ماه ببیند.در گایا زمین به عنوان یک سرزمین مقدس یا یک ماه مقدس(Mystic moon , Maboroshi No Tsuki , Phantom Moon ) شناخته شده است.
این دنیا پر از فرهنگ شوالیه ای (Knight ) و سامورایی های قرون وسطایی (Medievel Samurai )می باشد.همچنین دارای تکنولوژی Steampunk برای مثلا معلق نگه داشتن کشتی ها و همچنین ماشین های جنگی به نام Guymelefs که در کل سریال نقش مهمی رو اجرا می کنن.
قدرت های نهفته هیتومی در گایا ظاهر می شه و هیتومی خیلی سریع درگیر جنگ بین Zaibach Empire و خیلی از کشورهای دیگر می شه.
Hitomi Kanzaki:
کسی که از زمین به گایا میره.اون کسی است که می تونه به راحتی کارت های تارتو بخونه و آینده رو پیش بینی کنه.
یک شکاف کوچک که توسط گردنبندی که هیتومی از مادربزرگش به ارث برده باعث ارتباط بین دنیای هیتومی و Van می شه .
زمانیکه ون در حال مبارزه با یک اژدها برای بدست آوردن قلب اژدهاست هیتومی دخالت می کنه و جون ون رو نجات می ده.
زمانی که هیتومی توی گایاست کارهایی مثل پیش گویی آینده یا درک حضور و احساسات دیگران رو انجام بده.
اون متوجه می شه روشن بین آینده ست(Clairvoyant ) یک توانایی که می تونه الهام بخش تغییرات آینده Dornkirk بشه.
در آغاز هیتومی خودشو درگیر عشق Allen می بینه ولی در آخرمی فهمه که این ونه که واقعا دوستش داره و سرنوشت هیتومی و ون در یک راستا قرار می گیرد.
هیتومی 9 دسامبر به دنیا اوده و یه برادر داره که توی انیمه دیده نمی شه.
Van Slanzar De Fanel:
ون یه پسر بی پروا وگستاخ و نیمه آدم-نیمه فرشته ست(Half Draconian King ) .در ضمن به عنوان شاه Fanelia هم شناخته شده کسی که در دوران حکومتش شاهد نابودی فنلیا به دست زایبک هاست. Guymelefs ون Escaflowne نام داره که یکی از شگفترین این نوعه چون می تونه به یه اژدهای پرنده تبدیل شه.ون با کمک خون خودش و انتقال مقداری از اون به قلب اسکافلون که در واقع قلب اژدهایی است که باهاش جنگیده روح و بدن خودشو با مال اسکافلون یکی می کنه یعنی هر بلایی سر اسکافلون بیاد سر ون هم می یاد حتی می تونه موجب مرگ ون هم بشه.شرنوشت ون وهیتومی در داستان به یک جا ختم می شه و ون در سراسر سریال از قدرت های هیتومی استفاده می کنه مخصوصا زمانی که هیتومی جون ونو بیشتر از یک بار نجات می ده.
همچنین ون در مقابل Folken که فانلیا رو به خاطر جاه طلبیش ترک کرد و به زایبک ها پیوست احساس ابرازات بسیار تندی داره و اینکه چون ون یه نیمه آدم-نیمه فرشته ست می تونه هر وقت که دوست داره بال هایی که از زمان تولد داشته رو آزاد کنه و پرواز کنه.
Allen Schezer
یک شوالیه بسیار بسیار خوشتیپ وخوش قلب از Asturia که ترجیح می ده با ون یه مسابقه شمشیربازی داشته باشه تا باهاش دوست بشه و البته علاقه شدیدی هم به هیتومی داره.البته باید گفت اوایل به علت شباهت بیش از حد آلن به Susumu Amano {پسری که هیتومی در دنیای خودش دوست داره} این علاقه دوطرفه بوده و حتی آلن از هیتومی در خواست ازدواج می کنه.
زمانی که آلن جوان بوده خواهر کوچکش Celena توسط افراد زایبک دزدیده می شه .پدرش Leon هم به طور مرموزی گم می شه که آلن تقریبا ازش متنفره اما این آقای پدر نقش مهمی در داستان داره . همچنین مادر آلن هم در سریال خیلی زود می میره.
Millernaشاهزاده Asturia عاشق این شوالیه ست .
الن یه چهره مشتاق برای حمایت از زنان رو توی انیمه به نمایش می ذارهWomanizer اونم به خاطر اینکه تقریبا تمام زنانی رو که تو زندگیش براش مهم بودن یه جوری از دست داده و نتونست در غیاب پدرش از مادر و خواهرش درست مراقبت کنه.
آلن جزو گروه Knight Caeli ست و شوالیه برترAsturia به حساب می یاد .در جوانی به بالاترین مقام شوالیه ای رسیده و زیر نظر استاد Balgus {کسی که ون رو هم آموزش داده و یکی از افراد مقیم فانلیاست } تعلیم می بینه.
در طول سریال شاهد این خواهیم بود که آلن یه پسر از Marlene داره به اسم Chid که همه اونو به عنوان شاهژاده یه کشور دیگه می شناسن.
Falken Lacour De Fanel:
برادر بزرگ ون و بزرگترین دانشمند زا یبک .اونم مثل ون نیمه آدم-نیمه فرشته ست .در جنگی که با یه اژدها داشت یه بازوش رو از دست می ده و از حال می ره وقتی به هوش می یاد می فهمه که در قلمرو زایبک هاست و حالا یه دست مکانیکی داره.در اوایل فلکن برای این به زایبک می پیونده تا هدف اصلی اونها یعنی آزادی یا جنگ در دنیا رو درک کنه اما بعدا هدف خودشو فراموش می کنه و به خاطر همین با لهاش سیاه می شن و در اثر همین هر روز زودتر به مرگ نزدیک می شه.البته یه کار خوبم قبل از مرگش می کنه و اونم اینه که Dornkirk رو از بین می بره.در ضمن فلکن دو تا سرباز به اسم های Nariya و Eriya داره که خواهرن هستن و هر کاری برای فلکن انجام می دن.
متاسفانه ازش عکس ندارم
Dornkirk:
می شه گفت شیطان 200 ساله سریال که توی انیمه یه جورایی اونو مثل شخصیت ایزاک نیوتن معرفی کردن.اون سعی می کنه راز بزرگ آتلانتیس رو کشف کنه و با کمک اون آینده رو ببینه یعنی همون کاری که هیتومی می کنه و نقشه خودش یعنی فرمانروایی بر یک جهان بی عیب و نقص رو عملی کنه.{البته این قدرت خودش دلیل نابودی قوم آتلانتیس شده بود }
Merle:
یه Cat-Girl که همه جا دنبال ونه و خیلی هم دوستش داره به خاطر همین همیشه با هیتومی سر جنگ داره و از هر فرصتی برای اذیت کردنش استفاده می کنه.اصولا دارای شخصیت خنده داریه و در کل سریال هم حضور داره.
Millerna Sara Aston:
سومین شاهزاده آستریا بعد از Eries و Marlene .در جوانی دوست داشته دکتر بشه ولی خواهرش بهش اجازه نمی ده به خاطر همین بعدا از قصر فرار می کنه و به ون و آلن می پیونده تا به آرزوش برسه. در طول سریال می بینیم که ملنا با Dryden Fassa نامزد می کنه اما در آخر Dryden حلقشو درمیاره به ملنا می گه:
I will come back when I’m more deserving of u ---
ملنا یه شخصیت بسیار دخترونس اما با جلو رفتن زمان شخصیتش بزرگ می شه و می فهمه که نمی تونه برای خوشبختیش همش روی دیگران حساب باز کنه .در ضمن همون طوری که قبلا گفتم این شاهزاده خانوم به آلن علاقه داره.
Dryden Fassa:
یه آدم بسیار با حال و با هوش که از اواسط سریال پیداش می شه و نامزد زیباشو خیلی دوست داره .از نظر فکری خیلی از رازهارو توی سریال حل می کنه و همیشه از نیروهای شگفت انگیز هیتومی تعجب می کنه.
Dilandau Albatou:
فرمانده Dragon Slayers در ارتش زا یبک.کسی که عاشقه سربازاشه و اگه اتفاقی براشون بیوفته 100% می خواد که انتقام بگیره.البته این حس انسان دوستی فقط مربوط به هم قطارای خودش می شه چون اصولا شخصیتیه که از کشتن خوشش می یاد.در آخر معلوم می شه که این آقا همون خواهر گمشده آلن سلناست که با توجه به علم بالای زایبک ها تبدیل به پسری شده که چیز زیادی از گذشتش به یاد نداره.
متاسفانه ازش عکس ندارم.
Balgus:
یکی از سه شمشیر باز بزرگ گایا و ژنرال ارتش فنلیا.اوایل زیر نظر پدر ون بود ولی بعدا برای پیشرفت مهارتهای شمشیر بازیش از فنلیا می ره و در این سفر با آلن آشنا می شه و به اون شمشیر بازی یاد می ده اما وقتی پدر ون می میره به فنلیا بر می گرده و از ون و مادرش مواظبت می کنه.بالگوس در حالی که در حمله زایبک ها از ون محافظت می کنه کشته می شه .بااین که تقریبا همون اوایل سریال می میره اما شخصیتش روی کاراکترهای اصلی سریال تاثیر داره.در ضمن ون همیشه اونو به اسم Vargas صدا می زنه.
_______________
اینم عکس مادربزرگ هیتومی و مادر ون:
________________
خوب تموم شد.البته دیدن سریالشو به همه پیشنهاد می کنم چون کلا دیدنش با این جور معرفی کردن خیلی فرق می کنه.
شب بخیر