ميدونين در طی ديدن انيمه و وقتی به آخرش رسيدم احساس کردم که کتاب
نان و شراب رو يه بار ديگه خوندم ... نميدونم چرا!
شايد در کل چيزی داشت که منو کامل ياد اون کتاب انداخت!
بگذريم، انيمه در يه برحه زمانی در آينده (دقيق معلوم نيست کی!) روی همين کره خاکی اتفاق ميوفته. کشور ها، همين جور که تو نوشته های اينگيليسی پست قبل خونديم سر جاشون هستن، تفاوتی که کرده، حکومت تقريباً کل دنيا به دست گروهی به اسم
Persona افتاده! پرسونا تقريباً مالک کل زمين هست و معدود نقاطی مثل منطقه
Kabuki-cho توکيو که به
darkside of tokyo معروف هست و کوه های هيماليا، مناطق آزاد محسوب ميشن و از زير سلطه پرسونا خارج هستن! گروه های شورشی يا به قول دست اندر کاران پرسونا، تروريستی، تشکيل شدن که به
AP يا
Anti Persona, معروف هستن! مرکز فرماندهی اين گروه در کوه های هيماليا هست.
در اين ميآن به گروه کوچيکی هم در منطقه
دارک سايد برميخريم به اسم گروه
Messiah مسايا يا مسيحا به قول خودمون!
فقط يه نگاه به اسم های انتخاب شده، خودش کلی حرف داره برای گفتن!
فرمانده اين گروه دختری به اسم
ماي Mai هست و بقيه افراد گروه رو تنی چند از آقايون عجيب غريب تشکيل ميدن! يکی قدرت زيادی داره، يکی چاقو-پرت- کن ماهری هست و ... و کارشون مختل کردن سيستم های پرسونا و يا هر چيز ديگه اي که جلوی پرسونا رو بگيره هست!
اين گروه جدا از گروه های AP کار ميکنن، به دلائل شخصی!
چيزی که از رئيس گروه پرسونا تو انيمه ميبينين يه پير مرد هست که هميشه در پشت صحنه هست و شما چيزی ازش نميبينين مگر اينکه فرزندانش ازش پيروی کنن!
و اما فرزندانش که 3 نفر هستن!
اون منتقدی که براتون تعريفش رو کردم، حتی درست نفهميده بود که اين 3 نفر کيا هستن؟!
anyway, اين سه نفر هر کدوم نماد يه چيزی هستن:
تاماکی، نماد کسی که فقط از زجر دادن ديگران لذت ميبره، به چيزی فکر نميکنه، سياستی نداره و فقط طبق چيزی که غريزه اش ميگه عمل ميکنه!
گورن، مغز متفکر گروه، آدم باهوشی که در عين مست بودن، ريز ترين نکات رو ميبينه، سياست ها رو تعيين ميکنه، ... خطرناک ترين نوع انسانی که ميتونی رو کره زمين زندگی کنه!
در جوامع عمومی هميشه با يک ماسک ظاهر ميشه! خود اين ماسک حرفها برای گفتن داره! که اين آدم زير ماسک کيه و با ماسک کيه! چيزی که در آخر انيمه نشون داده ميشه وقتی ماسک جلوی مای شکسته ميشه حکايت از شکسته شدن اعتقادات و افکار داره!
چطور ميتونيم به چيزی معتقد باشيم (توی انيمه دوسش داشته باشيم) وقتی که با برداشته شدن ماسک، بتی که ساختيم فرو ريخته!!؟؟؟ و اعتقاد ما هم از بين ميره! وقتی که ميبينيم واقعيت و حقيقت، 2 تا هستن! و همه چيز دروغ هست!
کسايی که انيمه رو ديدن و نقد کردن ، همه از گنگ بودن رابطه
مای و
گورن صحبت ميکنن. شخصاً معتقدم سنبلی از چيزی هست که ميدونيم اشتباهه ولی جرات باور کردنش رو نداريم! انيمه هم واقعاً احتياجی به اينکه بخواد نتيجه گيری کنه نداره! همه چيز به درک بيننده واگزار شده!
در اواسط انيمه، صحنه اي داريم، که من هر چی هم ازش شات بذارم قابل ديدن نيست!
خودتون بايد ببينين تا بتونين واقعاً
ببينين!
يه چيزايی در شيشه اين
عينک نشون داده ميشه! از دريچه خاصی بايد نگاه کرد تا ديد!