امروز پست من آه از نهاد همتون درمیاره. چند روز پیش این نوستالژی کارتونهای قدیمی افتاد توی جونم و من هم گفتم وقتی تو وبلاگم همه چی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه، حیفه یادی از کارتونهای قدیمی نکنیم. اکثر این کارتونها در فاصله سنی بین 7 تا 14 سال برای من بوده و جالب اینجاست که از همون بچگی ضمن لذتی که از دیدن یه کارتن می بردم اما با دیدن خیر و شر و اینکه گاهی شر چطور باعث زجر کاراکتر خوب داستان میشه من هم پای تلویزیون زجر می کشیدم و عصبانی می شدم.
مثل هر بچه دیگه ای من هم عاشق خیلی از کاراکترها بودم و دوستشون داشتم و از بعضی هاشون هم بدم میاد. از خیلی هاشون الگو می گرفتم و حتی اداشون رو در میاودم. یاد آرم اول برنامه کودک بخیر که اون پسره بود دست گره کرده به پشت و از این طرف به اون طرف حرکت می کرد و آهنگش شبیه وق وق بود. من که یادم نمیاد ولی مادرم می گه وقتی خیلی کوچیک بودم وقتی این آرم برنامه کودک میومد من هم باهاش دستم رو پشتم می گرفتم و از این طرف تلویزیون هماهنگ با اون پسره به اون طرف تلویزیون می رفتم. هاها...این شما و این هم لیست کارتونایی که یادم میاد. اگر چیزی جا افتاده کامنت بگذارید. یاد ایام بچگی و سادگی همه ما بخیر. بچه های امروزی که دیگه بچه نیستن.
::سندباد، علي بابا و بابا علاالدين
::پلنگ صورتي، مورچه و مورچه خوار و بازرس و دودو دستیار کودنش که من عاشقش بودم با اون صدای دوبله خداش.
::پسرشجاع، شيپورچي و دار و دستش. جذاب ترین قسمتش برای من که خاک بر سر صدا و سیما خیلی هم کم تکرارش کرد و آرزوش رو به دل من گذاشت اون قسمتیه که گاو سیاهه با اون ببره می جنگن. خداسسسسس.
:: بل و سپاستين؛ وفاداری بل رو خیلی دوست داشتم.
::نل و بابا بزرگش و اون یارو که موهاش روی صورتش بود و معلوم نبود کیه. آی از دست بابا بزرگ نل حرص می خوردم. آی حرص می خوردم. آخر پیرمرد خرفت بود.
:: رابين هود و پرنس جان و داروغه و ماره هیس هیس. عاشقه ماره بودم وقتی حرف میزد. اون مرغ چاغه که با پرنسس بازی می کرد هم آخر خنده بود. از میون بچه ها هم لاکپشته آخر دلقک و پپه بازی.
::پينوكيو و فرشته مهربون! و صد البته گربه نره و روباه مكار. از دست کارای پینوکیو و بی شعوریش هم کلی لجم می گرفت.
::سرنتي پيتي و کاپیتان که دنبال جزیره بود. پیلا پیلای وراج و پری دریایی جون

:: گوریل انگوری.
:: جیمبو. جیمبو. جیمبوووووووووووووووووووووو
:: یونیکو. می دونم که خیلی ها دوستش دارید. اسب شاخدار افسانه ای.
::بارپابابا عوض ميشه!
::تام و جري! کلی دلم واسه تام می سوخت. همش بد بیاری میاورد.
::رامكال! باحال ترین کاراکترش اون کلاغه صابون دزدش بود که بالای کلیسا خونه داشت
:: بنل و عمو جغد شاخدار. اون سنجابه رو یادتونه که همیشه مخالف بود؟
:: پروفسور بالتازار با اون آهنگ باحالش. بال بالتازار. بال بالتازار. بالتازااااااااااااااااااار
::تنسی تاکسیدو و كمد آقاي ووپي
:: دهكده حيوانات. ببره با اون کمر قیتونش و ادعاش خیلی باحال بود.(همین کارتون بود دیگه یا اشتباه می کنم؟)
::بامزي قوی ترین خرس جهان و شلمان که همیشه تا ساعتش زنگ می زد همون جا می خوابید.
::لولك و بولك كه عاشق جفتشون بودم
:: پاپای ملوان زبل با اون زن لنگ دراز کودنش
:زبل خان اينجا؛ زب خان اونجا؛زبل خان همه جا! کیف می کردم وقتی زبل خان حرف می زد و اون تیکه اولش که دست می کرد و یه شیره میومد رو خیلی دوست داشتم.
:: اي کیو سان که تریپ با سایو جان داشت.
:: خانواده دكتر ارنست با اون دختر مشنگشون. همیشه فکر می کردم یه آدم چقدر می تونه خنگ باشه.
:: هاكل بري فين که همیشه یه پاچه شلوارش بالاتر از اون یکی بود و اون یارو سرخپوسته. اسمش اینجونجو بود؟
:: پت و مت!
:: سه كله پوك
::واتو واتو! آهنگ اول کارتونش رو خیلی دوست داشتم.
:: الفي اتکینز و باباش كه هميشه پيپ مي كشيد
::يوگي و دوستان. زیاد با این یارو یوگیه حال نمی کردم ولی سوسمار توش خدا بود.
:: موش كوهستان
::دور دنيا در 80 روز
::آنت و لوسين
::بچه هاي مدرسه والت. یکی از تاثیر گذارترین قسمتاش اون داستانی بود که واسه فرنچی تعریف می شد قضیه یارو پسره خلافه و مادربزرگش. دوسش می داشتم فراوون
::هاج! زنبور عسل و اون مانتیز سبز بدجنسش که کلی من رو می ترسوند!
::نيك و نيكو. جفتشون حالم رو بهم می زدن ولی باحالترین کاراکتراشون اون سوسکای خاک قلطون یا به قول بعضیا سوسکای ان قلطون بودن که همش به جون هم غر می زدن
::میتی کومون. مامور مخصوص حاکم بزرگ.اين علامت حاكم بزرگه! همشون رو دوست داشتم. زنبه هم که جای خود داشت.
::بي خانمان (پرين و مادرش با اون الاغه : پاريكال)
::بابا لنگ دراز با شرکت جودي ابوت. جودی رو دوست نداشتم ولی اون دوست بدجنس پولدارش رو که خوشکلم بود دوست ببیتی فراوون.(از بچگی شر خدا بودیما)
:: حنا! دختري در مزرعه!
::گاليور و كاپيتان ليچ و جمله معروفش: گاليور نقشه رو رد كن بياد بعلاوه کوتوله های تو دستش مثل فلرتیشیای جیگر و اون من می دونم نمیشه
::مهاجران. دکتره با سبیلاش و آقای پتیبل که واقعا زشت بود و سگشم مثل خودش. از اون خواهر کوچیکه لوسیفر بود چی بود حالم بهم می خورد بهم می دادنش خفه اش می کردم چون همیشه دردسر درست می کرد.
:: مگ مگ و دوستان و اون ماره نيش نيش با رفیق تپل خنگش.
::ممول و دختر مهربون. من با شخصیت اسکار خیلی حال می کردم.
:بلفی و لی لی پيت با مونگال!
::بینوایان.كوزت و خانوادیه تنارديه و البته شهردار مادلن و بازرس ژاور. بینوایان همه قستهاش زیبا بود و بازم باید بگم که از از دیدن خانواده تناردیه واقعا رنج می بردم.
چوبین و برونکا. باحالترین قسمتش مبارزه اش با برونکای دماغ گنده بود. کیف می کردم می دیدمش وقتی چوبین این ور و اون ور می پرید.
:: مسافر کوچولو. آهنگ اولش کلی غمگین بود ولی من عاشق اون شال دور گردنش بودم.
:: اون سه برادر عروسکی جنگنده نمی دونم چینی بودن یا ژاپنی که یکیشون زور داشت یکیشون باهوش بود و اون یکی هم بین این دو تا.
:: اون کارتونه که یه روباته بود که قلب نداشت و یه مترسک راه می افتن می رن با اون دختره. اسمش اصلا یادم نمیاد ولی داستانش و کاراکتراش رو خیلی دوست داشتم.
:: پت پستچی با اون آهنگ معروفش. :: لوک خوش شانس و 5 برادر به ترتیب قد .برادران دالتون. برادر کوتولوهه و درازه همیشه اشک من رو از خنده در میاوردن. بوشوک و حرفاش کفرم رو در میاورد.
:: دامبو فیل گوش دراز
:: گوفی. بهترین قسمتش، ببر بنگالش بود. وقتی شروع می کرد به تعریف از ببر بنگال. درنده ترین، قوی ترین، شجاع ترین وووو. وقتی هم نعره می زد اون زبون کوچیکش معلوم میشد خیلی خدا بود. گوفی جونم کجایییی.
:: شود و جعفری رو یادتو هست؟ من شود رو دوست می داشتم فراوون با اون صدای باحالی که روش گذاشته بودن.
:: برداران شیردل. یوناتان و اسکورپان. خیلی رویایی بود و هیجان انگیز. مخصوصا وقتی کسی می گفت قراره بره اون ور دره. قسمت آخرشم که اژدهاهه میومد بیرون رو خیلی دوست داشتم. فقط حیف کیفیتش پایین بود و البته کارتن هم نبود. فیلم بود.
:: کایوت و بیپ بیپ هم هرچند خیلی کم توی دوره ما نشون می داد ولی بیچاره کایوته که همیشه آخر بدبیاری بود
منبع :
http://blog.cyberpejman.com/archives/05/05/26,14,49.html