ادامه داستان
تا اون جا بودیم که Lucrecia که سر ماجرای پدر Vincent یعنی Grimmoire Valentine عذاب وجدان داشت حاضر نشد که با اون روبرو بشه و وارد تیم تحقیقاتی Shin-Ra با سرپرستی Hojo شد
هوجو رفته رفته به Lucrecia علاقه مند شد و با او ازدواج کرد (حالا شما فکر کنین ازدواج کرد )
Lucrecia بعد از مدتی متوجه شد که باردار است و این خبر رو به هوجو اعلام کرد
هوجو با شنیدن این خبر به فکر افتاد تا از فرزند Lucrecia به عنوان موش آزمایشگاهی برای فرضیه نهایی خود استفاده کند
فرضیه هوجو این بود که برای به وجود آوردن موجودی با توانایی های Jenova و به خیال خودشان باز سازی نژاد Cetra آنها میبایستی ژن های Jenova رو به سلول های اولیه تشکیل دهنده بدن پیوند بزنند
Lucrecia با اکراه با این تقاضای هوجو موافقت کرد و از آن پس Lucrecia تحت نظر و آزمایش های مختلف قرار گرفت
هوجو به Lucrecia ژن Jenova را تزریق نمود تا بدین شکل ژن از بدن مادر به وجود فرزند منتقل شود
همه چیز ظاهرا به خوبی پیش میرفت تا اینکه Lucrecia به سبب توانایی های ویزه ای که ژن Jenova در اختیارش گذاشته بود شروع به دیدن کابوس هایی در مورد فرزند به دنیا نیامده خود و فجایعی که او در آینده به وجود میآورد
به سبب همین پیش آگاهی ها Lucrecia تصمیم گرفت که مخالفت خود را با آزمایش هوجو ابراز کرد
هوجو مایل نبود که آزمایش خود رو تعطیل کند برای همین Lucrecia را در آزمایشگاه زندانی کرد
در این میان Lucrecia تصمیم گرفت که بر خلاف دفعات گذشته از Vincent درخواست کمک کند
Vincent که در آن زمان مسوول آزمایشگاه هوجو بود تصمیم به تعطیل کردن آزمایشگاه گرفت
هوجو از خود مقاومت نشان داد و کار به درگیری کشید
در همین درگیری ها هوجو Vincent رو با تیر مجروح میکنه و بعدش از شدت نفرت به Vincent تصمیم میگیره که اونو سوژه آزمایشاش کنه و به Vincent ژن Jenova رو تزریق میکنه .
Vincent تحت تاثیر شوک حاصل از ژن تقریبا کنترل خودشو از دست میده و اصطلاحا به موجودی به نام Chaos تبدیل میشه
Lucrecia در نهایت ناراحتی تصمیم میگیره که مطیع هوجو بشه تا هوجو Vincent رو نکشه
هوجو قبول میکنه و Lucrecia که از بهبودی Vincent نا امید بوده اونو با یه داروی مخصوصی بیهوش میکنه و بدن Vincent رو توی یه محفظه زیر آزمایشگاه هوجو قرار میده
سر انجام Sephiroth به دنیا میاد
سی سال از این قضیه میگذره.............
اینم عکس Vincent :
خوب دوستان عزیز اینم از این قسمت داستان
بقیشو بعد امتحانای میان ترم مینویسم
اگر چه سعی میکنم که به این تاپیک زیبا سر بزنم و پستای زیبای شما دوستان عزیز رو بخونم
خداحافظ تا بعد
موفق باشین