Mohammad Star
Registered User
یعنی واقعا کس دیگه ای نبود که تغییر کرده باشه!!
تاپیک جالبی زدی محمد جان..
من از وقتی خواهرم فوت کرد خیلی تغییر کردم، نگاهم به افراد،رفتارم،طرز صحبتم و... نسبت به قبل خیلی بهتر شد ..
از اون به بعد کم و بیش سیگار میکشم اما فقط وقتایی که خیلی حالم بده یا جای خالیشو حس میکنم..
موفق باشی
سلام دادا همدردیمتاپیک جالبی زدی محمد جان..
من از وقتی خواهرم فوت کرد خیلی تغییر کردم، نگاهم به افراد،رفتارم،طرز صحبتم و... نسبت به قبل خیلی بهتر شد ..
از اون به بعد کم و بیش سیگار میکشم اما فقط وقتایی که خیلی حالم بده یا جای خالیشو حس میکنم..
موفق باشی
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.
سلام دادا همدردیم
ولی منظورت از بهتر شدن چیه؟ نفهمیدم
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم
تغییر زندگی من از ۵ سال پیش شروع شد .. تقریبن یه سال بعد سربازیم.. خانواده مذهب گرایی دارم .. یه جا چندتا جمله درباره وجدان بیدار خوندم ..چند وقتی تو فکر بودم و بعدش شروع کردم به تحقیق و مطالعه .. همیشه به موضوع دین و بازدارندگی و وجدانم فکر میکردم ..بعد از یک سال از دانشگاه محترمانه انصراف دادم .. مذهب برام مدام کمرنگ تر میشد .. از این که چه آدم احمق و ساده باوری بودم لجم در میومد
به لطف خداوند مسیر پیشرفتم شروع شد .. هر روز به خود شناسی بیشتری میرسیدم .. با خودم به شدت صادق تر شدم ..مدام دنبال چرا ها میگشتم .. اخلاقیات و عاداتی که به نظرم زشتو و غیر منطقی بود مدام کم میکردم .. از این که میدونستم هیچ عامل بازدارنده ای وجود نداره و خودم با سرشت انسانی به تنهایی دارم این کارو میکنم خیلی کیف میکردم .. دیدگاهم به مسئله سواد و تحصیلات به کلی عوض شد..دیگه اصلن انتظار معجزه ندارم .. قوین به این موضوع اعتقاد پیدا کردم که من .. مسئول تمامی اتفاقات زندگی خودم هستم ..خداوندا ممنونم که انسان رو همراه با منطق و شعور آفریدی
البته بابت آفرینش ژاپن و امریکا هم قبلن مراتب سپاسگذاری رو اعلام کردم
در مجموع در این چند سال دو چیز روند زندگی منو تغییر داد .. یکی اون جملات که اصنیادم نمیاد مال کی بود و چی بود دوم هم آشنایی با قانون پروانه ای
ممنونم از استارتر
تاپیک جالبیه
Sent from my HTC ONE using Tapatalk 2
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم
خدا برا ماهم از این تیپ دوستا قسمت کنه :wacko: بره ماکه برعکسه متاسفانه
4 ساله داریش؟؟:wacko::blink:
داداش یا ازدواج کن یا تمومش کن بنده خدا رو گذاشتی سر کار..
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.