• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

مهم ترین خاطره که باعث تغییر زیادی تو شما شد

Mohammad Star

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2013
نوشته‌ها
1,074
لایک‌ها
1,674
محل سکونت
تهران
یعنی واقعا کس دیگه ای نبود که تغییر کرده باشه!!
 

Behzad M

Registered User
تاریخ عضویت
15 مارس 2010
نوشته‌ها
1,615
لایک‌ها
281
محل سکونت
Zanjan
از قدیم گفتن دوستاتو بگو کی هستن تا بگم چه جور آدمی هستی(یا یه چیز تو این مایه ها!)
من با چند نفر توی کل زندگیم رفاقت کردم که الان دارم پاشو میخورم متاسفانه توی انتخاب دوستای خودم به هیچ وجه آدم موفقی نبودم تا این حد که یکی دله دزد از آب دراومد!
هرقدر هم بگید نه!... دوست روی من تاثیر نداره و من فرق دارم و... از این گنده گویی ها بازم ناخودآگاه تاثیر خواهد گذاشت
الان نه سیگار میکشم نه مشکلی دارم کارو زندگی همه چیز ردیفه شکر خدا ولی لیاقت من خیلی بیشتر از این بود تازه میفهمم که چه اشتباهاتی کردم
مواظب باشید با کی رفاقت میکنید
 

mosisms

Registered User
تاریخ عضویت
28 آپریل 2010
نوشته‌ها
179
لایک‌ها
63
تاپیک خیلی جالبیه...
از استارتر عزیز ممنونم...
من یه مدت خیلی ناامید بودم.از خدا هم ناامید شده بودم.سر یه قضیه ای تا دلتون بخواد گریه و زاری و دعاو...
ولی به نتیجه نرسید که نرسید.
یه مدت دپرس به معنای کامل بودم.
دیگه میخواستم نماز و روزه و... رو هم بی خیال شم(خدا رو شکر نشدم:) )
ولی بعد از یه مدت به این نتیجه رسیدم خدا میخواد امتحانم کنه...
یکم به گذشته فکر کردم.اون همه نعمتی که بهم داده.اون همه نعمتی که با دعا و ... بصورتی تقریبا معجزه آسا بهم داده و...
و...
بی انصافی بود سر این قضیه منکر خدا و... بشم
خلاصه توبه کردم از حرفای احمقانمو شدم همونی که قبلا بودم(البته راستش نتونستم کامل مثه قبل بشم،فکر کنم تنبیهمه که آرامش های موقع نماز و... مثه قدیم نباشه)
هرچند اون مشکلم هنوزم پابرجاست.ولی اصلا از خدا ناامید نیستم و به این نتیجه رسیدم:خدا اگه بده نعمته و اگه نده حکمت...
حکمتی که بعد برامون مشخص میشه
 

foad112

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,140
لایک‌ها
163
محل سکونت
Tehran
تاپیک جالبی زدی محمد جان..
من از وقتی خواهرم فوت کرد خیلی تغییر کردم، نگاهم به افراد،رفتارم،طرز صحبتم و... نسبت به قبل خیلی بهتر شد ..
از اون به بعد کم و بیش سیگار میکشم اما فقط وقتایی که خیلی حالم بده یا جای خالیشو حس میکنم..

موفق باشی
 

Mohammad Star

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2013
نوشته‌ها
1,074
لایک‌ها
1,674
محل سکونت
تهران
تاپیک جالبی زدی محمد جان..
من از وقتی خواهرم فوت کرد خیلی تغییر کردم، نگاهم به افراد،رفتارم،طرز صحبتم و... نسبت به قبل خیلی بهتر شد ..
از اون به بعد کم و بیش سیگار میکشم اما فقط وقتایی که خیلی حالم بده یا جای خالیشو حس میکنم..

موفق باشی

ممنونم.
شرمنده داداش خیلی ناراحت شدم خدا رحمتشون کنه.
و امیدوارم که یه جوی برات درست شه که این سیگار رو هم ترک کنی.
 

takesh

Registered User
تاریخ عضویت
4 مارس 2012
نوشته‌ها
5,312
لایک‌ها
4,325
محل سکونت
جَـفَـنـگِـــستــانــ...... . . . . .
تاپیک جالبی زدی محمد جان..
من از وقتی خواهرم فوت کرد خیلی تغییر کردم، نگاهم به افراد،رفتارم،طرز صحبتم و... نسبت به قبل خیلی بهتر شد ..
از اون به بعد کم و بیش سیگار میکشم اما فقط وقتایی که خیلی حالم بده یا جای خالیشو حس میکنم..

موفق باشی
سلام دادا همدردیم:(
ولی منظورت از بهتر شدن چیه؟ نفهمیدم
 

ansar

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 فوریه 2010
نوشته‌ها
393
لایک‌ها
247
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.
 

takesh

Registered User
تاریخ عضویت
4 مارس 2012
نوشته‌ها
5,312
لایک‌ها
4,325
محل سکونت
جَـفَـنـگِـــستــانــ...... . . . . .
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.

ای تو اون سعادتت:lol:
 

foad112

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,140
لایک‌ها
163
محل سکونت
Tehran
سلام دادا همدردیم:(
ولی منظورت از بهتر شدن چیه؟ نفهمیدم

من قبلا خیلی پرخاشگر بودم با همه (از مادر و پدر گرفته تا ...) اما بعد از این اتفاق خیلی اوضاع بهتر شد.
کاش قبل این اتفاق درست میشدم..... کاش...
 

bastian

Registered User
تاریخ عضویت
2 مارس 2013
نوشته‌ها
272
لایک‌ها
13
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.

مسیر سبز سعادت...
 

hoji_17203

Registered User
تاریخ عضویت
12 ژانویه 2008
نوشته‌ها
1,891
لایک‌ها
119
سن
40
محل سکونت
Iran/Qom
عرض سلام وادب

تاالان سه چیز سبب شده که تغییر زیادی در هر برهه از زندگیه من رخ بده باقیش وخدا میدونه

1- در دوران انتهای راهنمایی وابتدای دبیرستان یک دوست خوب
2- در دوران بعد از دبیرستان سربازی
3- بعد از سربازی ودوران دانشگاه تاالان که این پست رو میزنم شریک دائمی زندگیم
 

pouria_terror

Registered User
تاریخ عضویت
9 مارس 2012
نوشته‌ها
1,563
لایک‌ها
141
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم:D
 

takesh

Registered User
تاریخ عضویت
4 مارس 2012
نوشته‌ها
5,312
لایک‌ها
4,325
محل سکونت
جَـفَـنـگِـــستــانــ...... . . . . .
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم:D

خدا برا ماهم از این تیپ دوستا قسمت کنه :wacko: بره ماکه برعکسه متاسفانه
 

♣ACE

Registered User
تاریخ عضویت
27 می 2011
نوشته‌ها
1,318
لایک‌ها
1,385
محل سکونت
tehran
تغییر زندگی من از ۵ سال پیش شروع شد .. تقریبن یه سال بعد سربازیم.. خانواده مذهب گرایی دارم .. یه جا چندتا جمله درباره وجدان بیدار خوندم ..چند وقتی تو فکر بودم و بعدش شروع کردم به تحقیق و مطالعه .. همیشه به موضوع دین و بازدارندگی و وجدانم فکر میکردم ..بعد از یک سال از دانشگاه محترمانه انصراف دادم .. مذهب برام مدام کمرنگ تر میشد .. از این که چه آدم احمق و ساده باوری بودم لجم در میومد
به لطف خداوند مسیر پیشرفتم شروع شد .. هر روز به خود شناسی بیشتری میرسیدم .. با خودم به شدت صادق تر شدم ..مدام دنبال چرا ها میگشتم .. اخلاقیات و عاداتی که به نظرم زشتو و غیر منطقی بود مدام کم میکردم .. از این که میدونستم هیچ عامل بازدارنده ای وجود نداره و خودم با سرشت انسانی به تنهایی دارم این کارو میکنم خیلی کیف میکردم .. دیدگاهم به مسئله سواد و تحصیلات به کلی عوض شد..دیگه اصلن انتظار معجزه ندارم .. قوین به این موضوع اعتقاد پیدا کردم که من .. مسئول تمامی اتفاقات زندگی خودم هستم ..خداوندا ممنونم که انسان رو همراه با منطق و شعور آفریدی
البته بابت آفرینش ژاپن و امریکا هم قبلن مراتب سپاسگذاری رو اعلام کردم
در مجموع در این چند سال دو چیز روند زندگی منو تغییر داد .. یکی اون جملات که اصنیادم نمیاد مال کی بود و چی بود دوم هم آشنایی با قانون پروانه ای
ممنونم از استارتر
تاپیک جالبیه


Sent from my HTC ONE using Tapatalk 2
 

Mohammad Star

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2013
نوشته‌ها
1,074
لایک‌ها
1,674
محل سکونت
تهران
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم:D

4 ساله داریش؟؟:wacko::blink:
داداش یا ازدواج کن یا تمومش کن بنده خدا رو گذاشتی سر کار..:D
 

Mohammad Star

Registered User
تاریخ عضویت
11 آگوست 2013
نوشته‌ها
1,074
لایک‌ها
1,674
محل سکونت
تهران
تغییر زندگی من از ۵ سال پیش شروع شد .. تقریبن یه سال بعد سربازیم.. خانواده مذهب گرایی دارم .. یه جا چندتا جمله درباره وجدان بیدار خوندم ..چند وقتی تو فکر بودم و بعدش شروع کردم به تحقیق و مطالعه .. همیشه به موضوع دین و بازدارندگی و وجدانم فکر میکردم ..بعد از یک سال از دانشگاه محترمانه انصراف دادم .. مذهب برام مدام کمرنگ تر میشد .. از این که چه آدم احمق و ساده باوری بودم لجم در میومد
به لطف خداوند مسیر پیشرفتم شروع شد .. هر روز به خود شناسی بیشتری میرسیدم .. با خودم به شدت صادق تر شدم ..مدام دنبال چرا ها میگشتم .. اخلاقیات و عاداتی که به نظرم زشتو و غیر منطقی بود مدام کم میکردم .. از این که میدونستم هیچ عامل بازدارنده ای وجود نداره و خودم با سرشت انسانی به تنهایی دارم این کارو میکنم خیلی کیف میکردم .. دیدگاهم به مسئله سواد و تحصیلات به کلی عوض شد..دیگه اصلن انتظار معجزه ندارم .. قوین به این موضوع اعتقاد پیدا کردم که من .. مسئول تمامی اتفاقات زندگی خودم هستم ..خداوندا ممنونم که انسان رو همراه با منطق و شعور آفریدی
البته بابت آفرینش ژاپن و امریکا هم قبلن مراتب سپاسگذاری رو اعلام کردم
در مجموع در این چند سال دو چیز روند زندگی منو تغییر داد .. یکی اون جملات که اصنیادم نمیاد مال کی بود و چی بود دوم هم آشنایی با قانون پروانه ای
ممنونم از استارتر
تاپیک جالبیه


Sent from my HTC ONE using Tapatalk 2

قابلی نداشت..
بهره بردیم:happy:
 

GraphX

Registered User
تاریخ عضویت
20 می 2009
نوشته‌ها
8,066
لایک‌ها
7,756
محل سکونت
دنيای مجازی
عضویتم تو پی تی باعث شدعلافیم هدفمند بشه :دی
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
بزرگترین اتفاق زندگیم پیدا کردن دوستی بود که نزدیک 4 ساله دارمش
این دوست باعث شد آدمایی که فکر کنم دوستم هستن رو بذارم کنار
این دوست باعث شد حرکتهای بزرگ مالی تو زندگیم بزنم که نتیجه داد
و اینکه باعث شد کلا هدفی تو زندگی داشته باشم .بدونم که هر لحظه چی میخوام از زندگیم
امیدوارم بتونم به این دوست فراتر از یه دوست لقب بدم:D

عـــجب اتفاق جالبی :blush:
ایشالله به خاستت برسی عزیز ++++++++سخته ولی تحمل کن;)
خدا برا ماهم از این تیپ دوستا قسمت کنه :wacko: بره ماکه برعکسه متاسفانه

خوب شومام یع اشنا پیدا کن که شومارو با یه دوست اشنا کنه ؟؟:p

4 ساله داریش؟؟:wacko::blink:
داداش یا ازدواج کن یا تمومش کن بنده خدا رو گذاشتی سر کار..:D

4ساله داره ولی با این مشکلات مالی و شاید هم هنوز سن دوستمون کم باشع بخاطر همین شاید تا چن سال دیگه هم ادامه دار باشع این دوستیها
تازشم بنده خدا هم حتما با شرایط دوستمون آشناست که 4سالو با ایشون مونده:)
 

h.zarei

Registered User
تاریخ عضویت
22 ژوئن 2012
نوشته‌ها
820
لایک‌ها
106
محل سکونت
قم
در 8 سالگی برای اولین بار مقام معظم ***** را از نزدیک ملاقات کردم.
هرگز آن لحظات روحانی را فراموش نمی کنم
بی شک از آن روز مسیر زندگی من متحول شده و در مسیر سبز سعادت و فلاح قرار گرفتم.

بی شک؟!
ای کاش همه میتونستن اینقدر به خودشون مطمئن باشن !

Sent from my LG-P880 using Tapatalk 4
 
بالا