برگزیده های پرشین تولز

مهندسی صنایع

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
من اینجا خواجه نصیری بیشتر پیدا کردم تا مهندس صنابع!
فرقی نمیکنه از هر دو طرفهم صنف میشیم باهم!

تكامل مهندسي صنايع بعد از جنگ جهاني دوم
شكل‌گيري مهندسي صنايع به همراه تدوين فلسفه وجودي، مفاهيم، اهداف و مشخص شدن حوزه‌هاي كاربرد از يك طرف و از طرف ديگر ظهور حوزه‌هاي جديد قابل كاربرد در مهندسي صنايع طي سالهاي جنگ جهاني دوم و بعد از آن، مهندسي صنايع را به حوزه‌اي تبديل نمود كه داراي معاني متفاوت نزد افراد مختلف بود. بهترين روش درك مهندسي صنايع جديد، درك چگونگي ارتباط آن با ديگر حوزه‌هاست. معمول‌ترين حوزه‌هاي مرتبط با مهندسي صنايع عبارتند از: مديريت، علوم كامپيوتر، علم آمار، تحقيق در عمليات، علوم مديريت9 ، مهندسي فاكتور‌هاي انساني و مهندسي سيستم‌ها. در ادامه هر يك از حوزه‌هاي اشاره‌ شده، شرح داده شده و با مهندسي صنايع مقايسه مي‌شوند.

مديريت
بين همه حوزه‌هاي اشاره شده، مديريت قديمي‌ترين در تاريخ بشري است. بيشتر كتابهاي مديريت، توسعه مديريت را با بحث روي مفاهيم علمي تيلور آغاز مي‌كنند و خيلي از نويسندگان آن كتابها، تيلور را «پدر مديريت علمي» مي‌نامند همانگونه كه مهندسين صنايع وي را «پدر مهندسي صنايع» مي‌نامند. در اينجا اين پرسش مطرح مي‌شود كه آيا مفاهيم مديريت علمي تيلور تعميمي دانشگاهي از مهندسي است يا مديريت. بخشي از مديريت با نام مديريت توليد داراي وجه مشتركي با مهندسي صنايع است. در اينجا نيز از ديد مديريت، مديريت توليد به جنبه هدايت منابع انساني توليد توجه دارد در صورتي كه مهندسي صنايع به تحليل، طراحي و كنترل سيستم‌هاي بهره‌ور مي‌پردازد. منظور از سيستم بهره‌ور سيستمي است كه محصول يا خدمت توليد مي‌كند. به عبارتي مي‌توان گفت متخصصان مديريت مجري سيستم‌هايي هستند كه توسط مهندسين صنايع تحليل، طراحي و ارزيابي شده‌اند.

تحقيق در عمليات
در جنگ جهاني دوم، نيروي نظامي انگليس و آمريكا تيم‌هايي مركب از رياضيدانان، آماردان‌ها، دانشمندان فيزيك، مهندسين، بيولوژيست‌ها و روانشناس‌ها تشكيل دادند تا مسائل مختلف عملياتي نظامي را مورد تحليل قرار دهند. به عنوان مثال نيروي دريايي آمريكا 70 تحليل‌گر از علوم مختلف را به كار گرفت. از آنجايي كه اين تيم‌ها براي تحقيق روي فعاليت ها و عمليات نظامي تشكيل شده بودند، چنين تحقيق، تحليل و بررسي را «تحقيق در عمليات10 » ناميدند. تيم‌هاي تحقيق در عمليات به مسائلي از جمله مسائل زير پاسخ دادند:

تعيين محل استقرار تجهيزات رادار
چگونگي جستجوي زيردريايي‌هاي دشمن
چگونگي تخريب مين‌هاي دريايي در درياهاي اطراف ژاپن
تعيين اندازه بهينه ناوگان‌هاي حمل مواد
توسعه استراتژي‌هاي مانور ناوهاي جنگي هنگام حمله دشمن
همانطور كه گفنه شد تا اواخر سالهاي 1940 توسعه مهندسي صنايع مبتني بر روشهاي سنتي تيلور، گانت و گيلبرت بود. بعد از جنگ جهاني دوم و در اواخر سالهاي 1940 و اوايل 1950، تحقيق در عمليات به واسطه موفقيت‌هاي به دست آمده در جنگ، جاي خود را در فعاليت‌هاي صنعتي، بخش‌هاي خدماتي و سازمان‌هاي دولتي و خصوصي باز كرد. مفاهيمي كه توسط تيلور، گانت، گيلبرت و ديگران توسعه داده شده بودند نيازمند تحليل كمي دقيق‌تر و روش‌هاي سيستم‌گرا بودند كه تا آن زمان به صورت سنتي به كار گرفته مي‌شدند. ظهور تحقيق در عمليات، نقطه عطفي در تحول روش‌هاي مهندسي صنايع بود كه نتيجه آن توسعه روش‌هاي كمي، الگوريتم‌هاي رياضي و . . . بود كه در بكارگيري مؤثر مفاهيم توسعه يافته توسط تيلور و ديگران استفاده شدند. ممكن است اين پرسش مطرح شود كه آيا مهندسي صنايع و تحقيق در عمليات يك **** واحد هستند يا دو **** جدا از هم؟ همانطور كه ديده شد تاريخ مهندسي صنايع و تحقيق در عمليات جداي از هم است اما فلسفه وجودي هر دو يكي است يعني ارائه راه‌حل‌هاي موثر و كارا براي مسائل مربوط به طراحي، تحليل و ارزيابي.

تحقيق در عمليات يك روش عملي براي حل مسائل مديريت است. اين **** شامل ساخت توصيف‌ها يا مدل‌هاي رياضي، اقتصادي و آماري از مسائل تصميم‌گيري براي بررسي شرايط پيچيدگي و نااطميناني است. هم‌چنين تحليل روابط تعيين‌كننده پيامدهاي محتمل تصميمات اتخاذ شده و ارائه شاخص‌هاي مناسب اثربخشي براي ارزيابي اهميت نسبي گزينه‌هاي موجود از ديگر اهداف اين **** است.

تفاوت اصلي دو **** مهندسي صنايع و تحقيق در عمليات در حوزه تحليل و نوع‌ مدل‌ها و متدولوژي است كه هريك استفاده مي‌كنند. توسعه‌هاي اوليه مهندسي صنايع در ارتباط با كارگاه‌هاي ساخت و به شدت مبتني بر استفاده از روش‌هاي سيستماتيك ذهني به جاي استفاده از روش‌هاي رياضي بوده است. بعضي از اين روش‌ها شامل برنامه‌ريزي فرايند، بهبود روش‌ها، استانداردسازي زمان انجام كار و ارزيابي كار مي‌باشند كه از جمله روش‌هاي سنتي مهندسي صنايع به شمار مي‌آيند. اما در سي سال اخير، بخش اعظم فعاليت‌هاي مهندسي صنايع از طريق تكنيك‌هاي تحليلي مبتني بر مفاهيم رياضي كاربردي صورت گرفته است.

تحقيق در عمليات معمولاً با عمليات يك سيستم موجود شامل انسان و ماشين سر و كار دارد. اين رشته مي‌تواند در سيستم‌هاي مختلف از جمله سيستم‌هاي نظامي، فروشگاه‌ها، كارخانه‌ها، مزارع، مراكز خدماتي و غيره براي كنترل موجودي، توزيع مواد خام و ساخته شده، بررسي خطوط انتظار، تبليغات، بهينه‌سازي حمل و نقل و تصميم‌گيري به كار رود. معمولاً هدف، بهينه‌سازي يا استفاده بهتر از مواد، انرژي، انسان و ماشين‌آلاتي است كه در سيستم موجود است.
 

darya_s

کاربر فعال دوربین دیجیتال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
23 ژوئن 2004
نوشته‌ها
1,592
لایک‌ها
5
خوب حالا که هم رشته ایها جمعند، من هم صنایع خوندم، البته درسم تموم شده.
 

River Dragon

Registered User
تاریخ عضویت
8 دسامبر 2006
نوشته‌ها
181
لایک‌ها
11
محل سکونت
Tehran
84!!:D
تو هم دانشگاه آزاد قزوینی؟ :blink: رشته ات چیه؟ ورودی چه سالی هستی؟

کلاست تموم شد واسا دم در دعوا! :medieval: :rambo:

من هم تولیدم. البته 83. ببینیمتون.. (ثبت نامتون راستی سه شنبه است مثل اینکه؟ پولو باید حداکثر شنبه بریزینا!)
 

یاشار

Registered User
تاریخ عضویت
23 آگوست 2006
نوشته‌ها
1,356
لایک‌ها
3
سن
36
محل سکونت
Atlantica
کلاست تموم شد واسا دم در دعوا! :medieval: :rambo:

من هم تولیدم. البته 83. ببینیمتون.. (ثبت نامتون راستی سه شنبه است مثل اینکه؟ پولو باید حداکثر شنبه بریزینا!)
ایول :D
ولی من که شهریه ام رو ریخته م. خیالم راحته!
ثبت ناممون هم سه شنبه از ساعت 10 صبح به بعده انگار. نه؟
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
مهندسي صنايع و سيستم‌ها

شكل‌گيري و تكامل مهندسي صنايع و تعامل آن با حوزه‌هاي مرتبط طي سالهاي 1800 تا 1970 باعث تدوين حوزه يا رشته‌اي به نام مهندسي صنايع و سيستم‌ها شده است. نمودار زير اين روند تكاملي را بيشتر روشن مي‌سازد.




تعريف مهندسي صنايع


«مهندسي صنايع عبارتست از طراحي، بهبود و استقرار سيستم‌هاي مركب از انسان، مواد، اطلاعات، تجهيزات و انرژي. مهندسي صنايع با دستيابي به دانش و مهارت تخصصي در علوم رياضي، فيزيكي و اجتماعي به همراه اصول و روش‌هاي تحليل و طراحي مهندسي نتايج و خروجي‌هاي مورد انتظار چنين سيستم‌هايي را تعيين، پيش‌گويي و ارزيابي مي‌كند».

اگر چه واژه صنايع معمولاً براي سازمان‌هاي توليدي بكار مي‌رود اما قابل كاربرد براي هر گونه سازمان است.
3- نقش مهندسي صنايع و سيستم‌ها در سازمان

با توجه به تعريف ارائه شده از مهندسي صنايع و سيستم‌ها، چنين مي‌توان نتيجه گرفت كه در هر سازمان، مهندسي صنايع و سيستم‌ها به عنوان مركز هماهنگ‌كننده بين تمام عناصر سازمان عمل مي‌كند. اين نقش مي‌تواند در قالب ابزار پشتيبان مديريت ظاهر شود. همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد مهندسين صنايع و سيستم‌ها نقش طراح، تحليل‌گر و برنامه‌ريز را به عهده دارند و مديريت سازمان مجري طرح‌ها و برنامه‌هاي ارائه شده خواهد بود. اگر چه مهندسين صنايع و سيستم‌ها مي‌توانند در قالب مديراني كارآمد نقش ايفا كنند اما با درگير شدن در مشكلات اجرايي، از نقش اصلي خود باز مي‌مانند. نمودار زير نقش هماهنگ‌كنندگي مهندسي صنايع و سيستم‌ها را نمايش مي‌دهد.



بسته به حجم فعاليت و اندازه سازمان، واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها مي‌تواند در سطح مديريت يا زيرمجموعه يكي از مديريت‌ها مطرح گردد. ساختار سازماني داخلي يك واحد مهندسي صنايع و سيستم‌ها بايد بر اساس اصول طراحي سازماني و شرايط خاص سازمان مورد نظر طراحي گردد. هم‌چنين بايد حيطه فعاليت موردنياز براي عملي ساختن مأموريت محول شده به اين واحد تحليل شده و در قالب گروه‌هاي منطقي از وظايف و فعاليت‌ها شكل داده شود. اين گروه‌ها مي‌توانند به عنوان بخش‌هاي مختلف اين واحد در نظر گرفته شوند.
حوزه‌هاي فعاليت مهندسي صنايع و سيستم‌‌ها

در اين بخش فعاليت‌هاي مختلف مهندسي صنايع در قالب نمونه‌هاي عملي و پرسش معرفي شده و شرح مختصري از هر يك از فعاليت‌ها ارائه مي‌شود. لازم به ذكر است كه نمونه‌هاي اشاره شده واقعي نبوده و فقط براي استفاده در معرفي فعاليت‌ها بيان شده‌اند. هم‌چنين توضيحات ارائه شده به شكل عمومي بوده و با هدف معرفي مهندسي صنايع و سيستم‌ها به صورت كلي تهيه شده و معطوف به يك سازمان خاص نيستند. نمي‌توان گفت كه توضيحات ارائه شده به تمام فعاليت‌هاي مهندسي صنايع و سيستم‌ها اشاره مي‌كند ولي بخش اعظم فعاليت‌هاي اين رشته را پوشش مي‌دهد. توضيحات مختصر بوده و به جزئيات تكنيك‌ها و روش‌ها اشاره‌اي نشده است.
مطالعات امكانپذيري

در چند سال گذشته تعدادي كارخانه توليدكننده فرش ماشيني در سطح كشور احداث شده است. گفته مي‌شود مجموع ظرفيت توليد اين كارخانه‌ها بيش از نياز داخلي بوده و در اين شرايط به دليل كيفيت پايين توليدات و ناتواني در رقابت با كشورهايي چون آلمان، توانايي جذب بازارهاي خارجي را ندارند. در احداث اين كارخانه‌ها چه ملاحظاتي بايد در نظر گرفته مي‌شد تا وضعيت فعلي پيش نيايد؟

قبل از احداث هر واحد توليدي يا خدماتي بايد مطالعه و بررسي بازار، پيش‌بيني ميزان فروش، اقتصادي بودن و . . . تحت مطالعات امكانپذيري و در سه دسته امكانپذيري اقتصادي، فني و مالي مد نظر قرار گيرند. اقتصاد مهندسي و تكنيك‌هاي تحليل هزينه و سود از جمله ابزاري هستند كه در اين راستا بكار گرفته مي‌شوند.

امكانپذيري اقتصادي: آيا توليد مقرون به صرفه خواهد بود؟ از لحاظ هزينه آيا قابل رقابت با ساير توليدكنندگان مي‌باشد؟

امكانپذيري فني: آيا فناوري موجود پاسخگوي نياز است؟ تخصص لازم در كشور وجود دارد؟ خريد ماشين‌آلات امكانپذير است؟ آيا مشكل لوازم يدكي، نگهداري و تعميرات و . . . وجود ندارد؟

امكانپذيري مالي: با فرض امكانپذيري اقتصادي و فني، آيا بازار مصرف پذيراي محصول توليد شده خواهد بود؟ آيا سود معقول بدست مي‌آيد؟ نقطه سربسر هزينه و سود كجاست؟
استقرار كارخانه يا سازمان

گفته مي‌شود مكان فعلي استقرار بعضي از سازمانهاي توليدي و خدماتي مناسب نيست و به همين دليل هزينه‌هاي زيادي را بايد متحمل گردند؟ چه نكاتي در استقرار و انتخاب مكان اين سازمانها بايد در نظر گرفته مي‌شد؟

عواملي از قبيل دسترسي به نيروي كار، تاريخچه كارگري منطقه، تأثير صنايع موجود بر نيروي كار، دسترسي به نيروي برق، آب، گاز و ديگر سوخت‌ها، آلودگي آب، امكان دفع فاضلاب، ميزان حمل و نقل و دسترسي به جاده، منابع مواد اوليه و فاصله آن از محل كارخانه، دسترسي به بازار مصرف، امكان استفاده از بازار محلي، منازل و واحدهاي مسكوني، سطح تحصيلات، رفاه و بهداشت، امكانات تفريحي، مشخصات جغرافيايي و اقليمي منطقه، وضعيت آب و هوا، وجود مركز آتش‌نشاني و امدادرساني، وجود هماهنگي بين واحدهاي توليدي در منطقه، رويكرد مسئولين منطقه، وضعيت صنايع مكمل در منطقه و ميزان سهولت دسترسي به منابع مالي براي سرمايه‌گذاري بايد در استقرار و انتخاب مكان در نظر گرفته شوند. در مبحث استقرار سازمان يا كارخانه، اين عوامل به شكل سيستماتيك و تحليلي مورد بررسي قرار گرفته و بر اساس آنها بهترين مكان استقرار انتخاب مي‌شود. روش‌هاي تصميم‌گيري، رتبه‌بندي و مدل‌هاي رياضي مكان‌يابي از جمله تكنيك‌هايي هستند كه براي اين منظور بكار گرفته مي‌شوند.
طرح‌ريزي واحدهاي صنعتي و خدماتي

فرض كنيد قرار است كارخانه‌هايي با حوزه‌هاي توليد مواد غذايي، مواد شيميايي، خودرو و لوازم الكترونيك احداث شوند؟ به نظر شما چه تخصص‌هايي در طرح‌ريزي هر يك از اين واحدهاي صنعتي موردنياز است؟ به ترتيب در هر حوزه آيا تخصص مهندسي صنايع غذايي، مهندسي شيمي، مهندسي مكانيك و مهندسي الكترونيك براي طرح‌ريزي كافي است؟ هر يك از اين تخصص‌ها در چه فعاليت‌هايي از طرح‌ريزي مفيد واقع مي‌شوند؟ آيا اين تخصص‌ها آنگونه شناخت و دركي كه مهندس صنايع و سيستم‌ها از سيستم‌هاي توليدي و خدماتي دارد را دارا مي‌باشند؟ آيا طرح‌ريزي هر يك از اين كارخانه‌ها به يك تيم طراحي نياز ندارد؟ هماهنگ‌كننده اين تيم بايد چه تخصصي داشته باشد؟ چه تخصصي مي‌تواند از مجموع نظرات تخصص‌هاي مختلف نتيجه‌گيري كند؟

طرح‌ريزي واحدهاي صنعتي و خدماتي يا هر گونه سازمان ديگر ممكن است نيازمند تخصص‌هاي مختلفي باشد كه در رأس آنها تخصص مهندسي صنايع و سيستم‌ها قرار دارد. طرح‌ريزي از جمله فعاليت‌هايي است كه در آن از بيشتر تكنيك‌هاي مهندسي صنايع استفاده مي‌شود. معمولاً مراحلي كه در طرح‌ريزي در نظر گرفته مي‌شود عبارتند از:

(1) مطالعات امكانپذيري

(2) طراحي محصول

(3) طراحي فرايند ساخت( مسير توالي عمليات‌هاي مختلف روي قطعات)

(4) طراحي عمليات ساخت (با كدام ماشين، كدام اپراتور، چگونه، چه مقدار فشار و چه مواد اوليه و . . .)

(5) طرح‌ريزي واحدها (چه نوع ماشين‌آلات، چه نوع استقرار، چه نوع ابزار، ايستگاه‌هاي كاري و . . .)

(6) طرح ساختمان و تأسيسات

(7) برآورد هزينه‌هاي انجام كار

(8) ارزيابي مالي طرح

(9) ساخت ماشين‌آلات

(10) تهيه زمين، آماده‌سازي زمين و ساختمان

(11) خريد ماشين‌آلات و آموزش پرسنل

(12) نصب و راه‌اندازي ماشين‌آلات

(13) شروع توليد

(14) انبار و توزيع

(15) فعاليت‌هاي بازاريابي براي توسعه و گسترش دامنه فعاليت‌ها

(16) بررسي مشكلات اجتماعي و سعي در رفع آن (بازخورد اطلاعات و مشكلات)
برنامه‌ريزي حمل و نقل

هزينه‌هاي حمل و نقل بخش قابل ملاحظه‌اي (بين 25 تا 50 درصد) از هزينه‌هاي واحدهاي صنعتي و خدماتي را به خود اختصاص مي‌دهند. حمل و نقل مواد اوليه به محل كارخانه، حمل مواد به بخش توليد، حمل و نقل بين بخش‌هاي توليد، حمل محصولات ساخته شده و توزيع محصولات ساخته شده در بازار، مواردي هستند كه هزينه‌هايي را به كارخانه تحميل مي‌كنند در صورتي كه هيچ گونه نقش بهره‌ور در توليد ندارند. چگونه مي‌توان هزينه‌هاي حمل و نقل را كاهش داد؟ برنامه‌ريزي حمل و نقل شامل اصول و تكنيك‌هاي رياضي است كه سعي در كاهش هزينه‌هاي حمل و نقل دارند.
جانمايي بخش‌ها

ممكن است عليرغم وجود يك سيستم و برنامه‌ريزي حمل و نقل مناسب، هزينه‌هاي حمل و نقل بخش قابل ملاحظه‌اي از هزينه‌هاي كارخانه باشد. يكي از دلايل هزينه بالاي حمل ونقل مي‌تواند استقرار نامناسب بخش‌هاي توليدي باشد. آيا مي‌توان استقرار بخش‌هاي توليدي را به گونه‌اي تغيير داد كه كل مسافات حمل و نقل كاهش يابد؟ آيا تغيير محل بخش‌هاي توليدي و سرمايه موردنياز براي آن در مقايسه با ميزان كاهش هزينه‌ حمل و نقل توجيه‌پذير است؟

تهيه طرح استقرار بخش‌هاي توليدي يا استقرار بخش جديد در كنار بخش‌هاي فعلي توليد، از جمله فعاليت‌هاي مهندسي صنايع و سيستم‌هاست. بررسي ارتباط بين بخش‌هاي توليدي، تعيين حجم حمل و نقل بين واحدها، بررسي نكات ايمني در جانمايي، بهينه‌سازي حمل و نقل بين بخش‌ها و ارائه طرح بهينه استقرار از جمله موارد اين فعاليت است. جانمايي علاوه بر استقرار بين بخشي، استقرار درون‌بخشي را در نظر مي‌گيرد. نحوه استقرار ماشين‌آلات درون يك بخش، نيروي انساني نسبت به ماشين‌آلات، ايستگاه‌هاي كاري، انبارهاي واسط و . . . از جمله عناصر استقرار درون بخشي هستند.
ارزيابي كار و زمان

يك بخش توليدي از يك كارخانه را در نظر بگيريد. اين بخش سيستمي متشكل از نيروي انساني، فضاي فيزيكي، تجهيزات و ماشين‌آلات، مواد اوليه يا مواد در جريان ساخت، انرژي و اطلاعات است. ظرفيت اين بخش توليدي به چه ميزان است؟ آيا اين ظرفيت مي‌تواند افزايش يابد؟ چگونه مي‌توان ظرفيت توليد بخش را افزايش داد؟ آيا از صنايع موجود در اين بخش (نيروي انساني، فضا، تجهيزات و ماشين‌آلات، مواد، انرژي و اطلاعات) به شكل بهينه استفاده مي‌شود؟ چه بهبودهايي مي‌توان در اين بخش ايجاد كرد؟

ارزيابي كار و زمان (مطالعه كار و زمان سنجي)، توالي عمليات، تعادل خط توليد و مونتاژ، استقرار بهينه تجهيزات، برنامه‌ريزي حمل و نقل درون بخشي، طراحي بهينه ايستگاه‌هاي كاري، طراحي و استقرار انبارهاي واسط از جمله مباحث مهندسي صنايع و سيستم‌ها هستند كه مي‌توانند در بهبود يك بخش توليدي بكار گرفته شوند.
كنترل موجودي

فرض كنيد در كارخانه شما براي توليد محصولات مختلف از مواد اوليه مختلف و به مقادير متفاوت استفاده مي‌شود؟ توليد شما تا زماني ادامه خواهد داشت كه مواد اوليه موجود باشد؟ براي حذف وقفه‌هاي توليد (كه خود هزينه‌هايي در بر دارد) چه مي‌كنيد؟ آيا ميزان زيادي از مواد اوليه را انبار مي‌كنيد تا براي مدت قابل ملاحظه‌اي مطمئن باشيد كه توليد ادامه خواهد داشت؟ آيا هزينه‌هاي انبارداري افزايش نخواهد يافت؟ آيا فضاي انبار به قدر كافي موجود است يا اينكه به صورت دوره‌اي سفارش مواد اوليه مي‌دهيد؟ در اين صورت آيا هزينه‌هاي سفارش بالا خواهد بود؟ چه سياستي را بايد اتخاذ نمود تا حداقل هزينه را در بر داشته باشد؟ علاوه بر مواد اوليه، موجودي قطعات يدكي تجهيزات و ماشين‌آلات به چه ميزان بايد باشد؟ ميزان استفاده از قطعات يدكي در سال چيست؟

با استفاده از تكنيك‌هاي كنترل موجودي مي‌توان به پرسش‌هاي فوق پاسخ داد. تعيين ميزان سفارش اقتصادي، ذخيره احتياطي، طول دوره سفارش از جمله مواردي هستند كه با استفاده از اين تكنيك‌ها تعيين مي‌گردند.
برنامه‌ريزي توليد

هدف واحدهاي توليدي پاسخگويي به تقاضاي بازار مصرف است و تغيير تقاضاي مصرف تأثير مستقيم بر توليد واحدها خواهد داشت. براي هماهنگي با تقاضاي بازار چه سياستي براي توليد بايد اتخاذ نمود؟ آيا همواره با يك نرخ ثابت بايد توليد كرد؟ تقاضا چگونه بر ميزان توليد تأثير مي‌گذارد؟ چه هزينه‌هايي در توليد و تغيير ميزان توليد نقش دارند؟ براي پاسخگويي مناسب به بازار آيا توليد بيشتر از تقاضا و نگهداري آن در انبار كالاهاي ساخته شده، راهكار مناسبي است؟ هزينه‌هاي نگهداري بيشتر است يا هزينه‌هاي راه‌اندازي مجدد توليد؟ تركيب بهينه توليد محصولات چيست؟

با استفاده از مفاهيم و تكنيك‌هاي برنامه‌ريزي توليد مي‌توان به راهكارهايي رسيد كه در آن مجموع هزينه‌هاي توليد، نيروي انساني، راه‌اندازي و موجودي را به حداقل خود رساند. در اين مبحث از تكنيك‌ها و مدل‌هاي رياضي و هيوريستيك استفاده ‌مي‌گردد و مي‌توان به راهكاري دست يافت كه در آن ميزان توليد از هر محصول در هر دوره زماني از افق برنامه‌ريزي تعيين شده است. پيش‌بيني بازار مصرف نيز از جمله مواردي است كه در برنامه‌ريزي توليد مورد بحث قرار مي‌گيرد. با استفاده از برنامه‌ريزي توليد از نوسانات توليد كاسته شده و استخدام و اخراج كارگران نيز كاهش مي‌يابد.
سيستم‌هاي برنامه‌ريزي مواد موردنياز

با توجه به ارتباط مستقيم بين مواد اوليه و منابع ساخت با توليد و تأثير متقابل آنها بر يكديگر، در بعضي موارد برنامه‌ريزي مستقل موجودي و توليد، راهكار مناسبي نخواهد بود و استفاده از سيستم‌هاي برنامه‌ريزي مواد موردنياز ضروري خواهد بود. با بكارگيري اين سيستم‌ها، ميزان توليد، سفارش، موجودي و زمان‌هاي توليد و سفارش در قالبي هماهنگ ارائه خواهد شد و هزينه‌ها به حداقل كاهش خواهد يافت.
برنامه‌ريزي نگهداري و تعميرات

وقفه‌هاي توليد هزينه‌هاي زيادي از جمله بيكاري كارگران، راه‌اندازي مجدد، سود از دست رفته و ايجاد ضايعات را به دنبال دارد. يكي از علل وقفه‌هاي توليد، خرابي ماشين‌آلات و تجهيزات است. براي جلوگيري از خرابي‌ها چه اقداماتي مي‌توان انجام داد؟ آيا انجام تعميرات و نگهداري دوره‌اي راه حل اين مشكل خواهد بود؟ به چه اطلاعاتي از خرابي‌ها نياز است؟ نگهداري‌ها، تعويض‌ها و تعميرات در چه زمانهايي بايد انجام شود؟ چه چك‌ليست‌هايي بايد طراحي گردد؟

در برنامه‌ريزي نگهداري و تعميرات با استفاده از تكنيك‌هاي پيش‌بيني و آماري، زمان نگهداري پيشگيرانه و تعويض‌ها محاسبه شده و در قالب يك سيستم اطلاعاتي- عملياتي ****‌مند مي‌گردند. با بكارگيري چنين سيستمي، بخش قابل ملاحظه‌اي از وقفه‌هاي توليد كه ناشي از خرابي ماشين‌آلات هستند برطرف خواهد شد.
كنترل كيفيت

توليد محصولات باكيفيت، چه از جهت رقابت در بازار و چه از لحاظ اخلاقي داراي اهميت بالايي است. كيفيت محصولات مي‌تواند متأثر از عواملي از قبيل تجهيزات توليد، مواد اوليه، نيروي انساني و فرهنگ سازماني حاكم بر محيط سازمان، دانش فني، آموزش و . . . باشد. در اينجا اين پرسش مطرح مي‌گردد كه چگونه مي‌توان هر يك از اين عوامل را در جهت دستيابي به كيفيت مطلوب كنترل نمود.

كنترل كيفيت يكي از مباحث مهندسي صنايع و سيستم‌هاست. كنترل كيفيت علاوه بر دسترس‌پذير كردن كيفيت، بهره‌وري فعاليت سازمان را نيز افزايش مي‌دهد. در اين راستا بسته به نوع عوامل مؤثر در كيفيت و وسعت حوزه بررسي، كنترل كيفيت آماري، تضمين كيفيت و كنترل كيفيت فراگير مطرح شده‌اند. هر يك از كنترل‌هاي اشاره شده به مقدمات و ابزاري نياز دارند كه طراحي و پياده‌سازي آنها در مهندسي صنايع و سيستم‌ها مورد مطالعه قرار مي‌گيرند.
مديريت و كنترل پروژه

فرض كنيد قرار است يك بخش، يك انبار، يك واحد يا يك كارخانه احداث كنيد. چه فعاليت‌هايي براي اين هدف بايد در نظر گرفته شوند؟ اين فعاليت‌ها به چه توالي و با چه پيش‌نياز و پي‌آيندي انجام شوند؟ هر فعاليت در چه مدت زماني بايد انجام شود؟ تاريخ مجاز براي شروع و خاتمه هر فعاليت چيست؟ انجام هر فعاليت به چه منابعي نياز دارد؟ منابع مورد نياز به چه ميزان و در چه زمان‌هايي قابل دسترس هستند؟ مدت زمان انجام كل فعاليت‌ها چقدر خواهد بود؟ در صورت تأخير در انجام يك يا چند فعاليت، چه تأخيري در دستيابي به هدف ايجاد مي‌شود؟

پروژه به كار يا مجموعه‌ فعاليت‌هايي گفته مي‌شود كه تكرار پذير نباشند. براي مثال توليد يك محصول، يك فعاليت تكراري است كه يك كارخانه در طول سال‌ها انجام مي‌دهد ولي احداث يك بخش جديد كاري ممكن است در طي سال‌ها تنها يك بار اتفاق بيافتد. تكنيك‌هايي كه در مديريت و كنترل پروژه مورد استفاده قرار مي‌گيرند به تمامي پرسش‌هاي فوق پاسخ مي‌دهند و تصوير مناسبي از وضعيت پروژه را كه ممكن است شامل هزاران فعاليت باشد در اختيار مديريت قرار مي‌دهد.
برنامه‌ريزي نيروي انساني و سيستم‌هاي حقوق و دستمزد

يكي از مهمترين عوامل توليد نيروي انساني است. براي انجام يك فعاليت توليدي با بهره‌وري مطلوب ضروري است كه ميزان و تخصص نيروي انساني موردنياز تعيين شود. در اين راستا بايد مشخص شود كه فعاليت توليدي چيست، چگونه انجام مي‌شود و نيروي انساني انجام دهنده آن چه خصوصياتي بايد داشته باشد. به عنوان مثال كارگر موردنياز بايد چه سطحي از تحصيلات داشته باشد و از لحاظ خصوصيات فيزيكي داراي چه قد و وزني باشد؟

مهندسي صنايع با استفاده از مباحث و تكنيك‌هاي برنامه‌ريزي نيروي انساني، شرح و خصوصيات فعاليت‌هاي توليدي را مشخص كرده و ميزان حقوق و دستمزد نيروي انساني را برآورد كند. به منظور تعيين ميزان حقوق و دستمزد، هر فعاليت ارزيابي شده و بر اساس معيارهايي، ارزش‌گذاري مي‌گردد.
مهندسي فاكتورهاي انساني

همانطور كه گفته شد نيروي انساني يكي از مهمترين عوامل توليد است. نيروي انساني موجود در سيستم در تعامل با ديگر اجزاي سيستم يعني مواد اوليه، تجهيزات و ماشين‌آلات، انرژي و اطلاعات است. هر يك از اجزاي سيستم به نيروي انساني چه تأثيري مي‌گذارد و چه تأثيري مي پذيرد؟ اجزاي سيستم بايد داراي چه خصوصياتي باشند تا باعث كاهش بهره‌وري نيروي كار نگردند؟ از لحاظ اخلاقي چه استانداردهايي براي هر يك از اجزاي سيستم بايد در نظر گرفته شود تا موجب آسيب رساندن به نيروي كار نگردد؟ محيط كار بايد چگونه طراحي شود تا روحيه پرنشاطي را در نيروي انساني تقويت كند؟ خصوصيات فرهنگي و اجتماعي سازمان چه تأثيري بر نيروي انساني دارند؟

مهندسي صنايع در اين حوزه با بررسي محيط كار، ماشين‌آلات، سيستم ارتباطات، ساختار نظارت و ساختار سازماني و با تهيه استانداردهاي موردنياز، اقدامات لازم را براي برقراري تطابق استانداردها با عوامل انساني ارائه مي‌دهد. مجموعه تكنيك‌ها و مفاهيم ارگونومي و روانشناسي اين حوزه، عنوان مهندسي فاكتورهاي انساني گرفته است.
سيستم‌هاي اطلاعات

هر سازمان، بزرگ يا كوچك، به شدت وابسته به اطلاعات است. سازمان به اطلاعاتي از مشتريان، بازار، تهيه‌كننده‌هاي مواد اوليه و رقبا نياز دارد. هم‌چنين بايد اطلاعات دقيقي از كارمندان و كارگران و مهارت‌هاي آنها، سطح بهره‌وري، توانايي تجهيزات و ماشين‌آلات، نحوه انجام فرايندها، ظرفيت توليد، خصوصيات فرايندهاي توليد، محل انجام هر فعاليت و . . . در دسترس باشد. مهندسين صنايع نيز در انجام همه فعاليت‌هاي خود نياز به اطلاعات مستند و مدون از محيط داخلي و خارجي سازمان دارند. چگونه بايد اطلاعات موردنياز جمع‌آوري شوند؟ از هر فعاليت توليدي يا خدماتي، امور پشتيباني، اداري و مالي چه داده‌هايي بايد جمع‌آوري شود؟ چه فرم‌ها و چك‌ليست‌هايي موردنياز است؟ مديريت به چه اطلاعاتي نياز دارد؟ در چه مواردي از تصميم‌گيري به اطلاعات نياز هست؟ از اطلاعات چگونه مي‌توان در تصميم‌گيري استفاده نمود؟ فناوري جمع‌آوري اطلاعات در سازمان چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟ چه سطحي از مكانيزه‌كردن سيستم موردنياز است؟

اطلاعات به عنوان يكي از اجزاي سيستم نقش مهمي در فعاليت‌هاي مهندسي صنايع به عهده دارد. ضرورت جمع‌آوري، سازماندهي و استفاده از اطلاعات در تصميم‌گيري، شاخه‌اي به وجود آورده است كه در هر فعاليت مهندسي صنايع به كار گرفته مي‌شود. سيستم‌هاي اطلاعات به علت اهميت و وسعت، در سطوح كلاسيكي از جمله سيستم‌هاي پردازش مبادلات، سيستم‌هاي اطلاعات مديريت، سيستم‌هاي پشتيبان تصميم‌گيري و سيستم‌هاي خبره دسته‌بندي شده‌اند كه در مهندسي صنايع و سيستم‌ها مورد مطالعه قرار مي‌گيرند.
 

Behrooz

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
7 سپتامبر 2004
نوشته‌ها
10,988
لایک‌ها
292
سن
46
محل سکونت
Tehran
من اینجا خواجه نصیری بیشتر پیدا کردم تا مهندس صنابع!
فرقی نمیکنه از هر دو طرفهم صنف میشیم باهم!
.

مثل اينكه بايد نام اين تاپيك را عوض كنيم و بگذاريم بچه هاي خواجه نصير .

خوش به حالت علي جان

چقدر هم دانشگاهي داري . . . مخصوصا كه Moozmar عزيز هم با شما هم دانشگاه شده .:)
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
مثل اينكه بايد نام اين تاپيك را عوض كنيم و بگذاريم بچه هاي خواجه نصير .

خوش به حالت علي جان

چقدر هم دانشگاهي داري . . . مخصوصا كه Moozmar عزيز هم با شما هم دانشگاه شده .:)

اینجا مثل انجمنهای دانشجویی داره جایی میشه که دانشجوهای تمام دانشگاه ها و تمام رشته ها دور هم جمع میشن! ;)
البته دانشگاه ما تعداد زیادی دانشجو داشته و داره که میتونه امروز هم خودش و هم سایر دانشجو های آن بهشون افتخار کنن بهروز عزیز! :)
 

mooZmar

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
9 نوامبر 2004
نوشته‌ها
7,627
لایک‌ها
156
چقدر هم دانشگاهي داري . . . مخصوصا كه Moozmar عزيز هم با شما هم دانشگاه شده .

مخلصیم بهروز خان ....

اینجا مثل انجمنهای دانشجویی داره جایی میشه که دانشجوهای تمام دانشگاه ها و تمام رشته ها دور هم جمع میشن!
البته دانشگاه ما تعداد زیادی دانشجو داشته و داره که میتونه امروز هم خودش و هم سایر دانشجو های آن بهشون افتخار کنن بهروز عزیز!

اتفاقا بازم خواجه نصیری داریم که هنوز نیمدن اعلام حضور کنن...
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
مخلصیم بهروز خان ....



اتفاقا بازم خواجه نصیری داریم که هنوز نیمدن اعلام حضور کنن...

فکر کنم به خاطر اسم اینجاس که نمیان میخواین که جستار هم به نام دانشگاه خواجه نصیر بزنیم!؟
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
من اون موقع هم که کامپیوتر میخوندم خب بعضی از درساش خیلی به دردم خورد
خیلی ها رو فقط به خاطر اینکه مدرک بگیرم میخوندم یه چندتایی رو هم دست داشتم!
یکی از اونها 3 واحد تجزیه و تحلیل بود که باعث شد من بعد از کامپیوتر بیام صنایع ادامه بدم!
شاید مهمترین چیزی که من اونجا یاد گرفتم تفکر سیستمی بود

نویسنده:جناب آقای دکترقاسم مختاری

مشکلات جوامع انساني و سازمانها روز به روز پيچيده تر و حل آنها نيازمند تفکر بهتر است . موارد فراواني وجود دارد که تلاش مديران و مسئولان براي حل يک مشکل ، فقط باعث تسکين آن شده و پس از مدت کوتاهي ، وضعيت مانند قبل شده يا منجر به ايجاد مشکلاتي بزرگتر و بدتر گرديده است . رويکرد سيستمي ، مدعي ارائه روش براي برخورد اصولي تر با پيچيدگيهاي دنياي کنوني است . شرکت بهساد در راستاي رسالتي که در زمينه اطلاع رساني علمي و کمک به اشاعه دانش براي خود قائل است ، اقدام به انتشار مطالبي در اين زمينه مي نمايد . بنابراين هدف اين نوشتار ارائه مطالبي در زمينه تفکر سيستمي (Systems Thinking) است . البته عناوين مختلفي در اين زمينه وجود دارد که از جمله مي توان به رويکرد سيستمي (Systems Approach) ، ديناميک سيستم (System Dynamics) ، تحليل سيستمها (Systems Analysis) و نظريه سيستمها (Systems Theory) اشاره نمود.

گرچه عناوين فوق تفاوتهايي جدي با يکديگر دارند، اما در برخي موارد آنها را به جاي يکديگر نيز به کار مي برند .



هدف اصلي در تفکر سيستمي ، آموزش نحوه تفکر و نگرش صحيح است. به عنوان نمونه چند مثال ارائه مي گردد :



نحوه تعيين مرز مطالعه :

فرض کنيد يک مشکل در يک گروه آموزشي از يک دانشگاه بوجود آمده است . در بررسي اين موضوع مرز مطالعه و بررسي را کجا بايد در نظر گرفت ؟ گروه آموزشي ؟ دانشکده ؟ دانشگاه ؟ **** آموزش عالي در ايران ؟ کل جامعه ايران ؟ جهان سوم ؟ ... مرز را هر جا که در نظر بگيريم ، برخي از روابط را قطع کرده ايم . يکي از اهداف آموزش رويکرد سيستمي ، آموزش تعيين مرز مطالعه است . چه بسا اگر مرز را بزرگتر در نظر بگيريم ، واقعيات را بسيار روشن تر و بهتر درک کنيم .

مثال ديگر براي موضوع فوق ، وقوع يک مشکل در بخش توليد يک کارخانه نساجي در ايران است . در بررسي و تفکر خود ، مرز را کجا در نظر خواهيم گرفت ؟ بخش توليد ؟ کل کارخانه ؟ صنعت نساجي در ايران ؟ کل صنعت ايران ؟ صنعت نساجي در جهان ؟ ...

مثال ديگر SCM است. موضوع مديريت زنجيره تامين (Supply Chain Management) در واقع نتيجه گسترش محدوده سيستم مورد مطالعه است . يعني در ابتدا مرز بهينه سازي , محدود به يک شرکت بود ولي به دلايلي محدوده فوق گسترش يافته و يک زنجيره را در بر گرفت . در اين ديدگاه , هر مرحله از زنجيره بايد بنحوي عمل کند که سود کل زنجيره افزايش يابد . فقدان هماهنگي زماني بوجود مي آيد که يا مراحل مختلف زنجيره اهداف متضاد دارند يا اينکه اطلاعاتي که بين مراحل مختلف حرکت مي کند , ناقص و تحريف شده باشد . در اين صورت هر حلقه سعي مي کند سود خودش را ماکزيمم کند اما معمولا سود کل را کاهش مي دهند .

هنگام تعيين معيارهاي اندازه گيري عملکرد بايد مواظب تاثير اين معيارها بر مرز بهينه سازي باشيم . يعني معيارها نبايد به گونه اي باشند که افراد يا واحدهاي سازماني يا شرکت ها را به بهينه سازي محلي (Local Optimization) سوق دهند . به عنوان مثال اگر عملکرد يک مدير حمل و نقل را با معيار هزينه متوسط صرف شده جهت حمل و نقل يک واحد کالا بسنجيم , ممکن است به گونه اي رفتار نمايد که باعث افزايش موجودي يا آسيب ديدن خدمت به مشتريان باشد . يعني بهينه سازي محلي انجام گيرد .
تفکر ديناميک به جاي تفکر استاتيک :

سعي کنيد در ذهن خود به اين سوال پاسخ دهيد :

" علت افزوني جمعيت در بسياري از کشورهاي جهان چيست ؟ "

اگر افکار خود را يادداشت نماييد ، احتمالا به صورت يک ليست خواهد بود :

Population.gif


ه عبارت ديگر ، افراد معمولا در جواب سوال فوق ، يک ليست ارائه مي کنند که عوامل در آن قرار دارند . در صورت تفکر بيشتر ، عناصر ليست را وزن دهي مي کنند : اين عامل مهمترين است . اين يکي ، دومين است و ... اين شيوه تفکر , رگرسيوني است :

Regression.gif


در شيوه تفکر فوق ، فرض بر اين است که هر عامل ، مستقيما بعنوان علت براي معلول ( افزوني جمعيت) است و هر عامل ، مستقل از ساير عوامل عمل مي کند و نحوه تاثير هر عامل در ايجاد معلول مبهم مي ماند (فقط علامت آن تعيين مي شود . يعني اين عامل اثر مثبت يا منفي دارد.)

اما طبق تفکر سيستمي ، عوامل فوق در يک نمودار حلقوي با يکديگر و با معلول مرتبط هستند :
Cycle.gif


نمودار فوق نشان ميدهد در طول زمان , افزوني جمعيت موجب ضعف آموزش مي شود و ضعف آموزش , فقر را تشديد مي کند و فقر نيز موجب ضعف آموزش است. در ديناميک سيستم , به حلقه هاي فوق , حلقه بازخور( Feedback Loop ) گويند . البته نمودار فوق بطور کامل ترسيم نشده و هدف آن نشان دادن امکان تاثير حلقوي عوامل بر يکديگر است. ( بر خلاف نمودار قبل که خطي و يک طرفه بود. ) يکي از ويژگيهاي بارز نمودار فوق ، بيان ديناميک بودن سيستم است . يعني بين عوامل فوق اثرات متقابل وجود دارد و ممکن است در طول زمان يکديگر را تشديد يا تضعيف نمايند . ولي نمودار قبل ، سيستم را ايستا در نظر مي گرفت . انتقال روش تفکر از عليت يک طرفه به عليت حلقوي ( Circular Causality ) و از عوامل مستقل به عوامل وابسته , کاري مشکل است .

تمايز ديگر تفکر سيستمي با تفکر رگرسيوني اين است که در تفکر رگرسيوني بالاخره معلوم نمي شود که سيستم چگونه کار مي کند . يعني مفهوم Correlation به تنهايي براي شرح چگونگي کارکرد سيستم کافي نيست . به عنوان مثال در زمين شناسي ( و فيزيک خاک ) از معادله زير به عنوان يک قانون پايه براي تعيين ميزان فرسودگي زمين ( soil loss ) استفاده مي شود :
erosion.gif


که در آن R مربوط به بارندگي , K ضريب فرسايش پذيري خاک , L طول شيب , S زاويه شيب , C پوشش گياهي و P فعاليت هاي کنترل فرسايش است .

معادله فوق واقعا نشان نمي دهد که فرسايش چگونه اتفاق مي افتد . وقتي يک ذره مي خواهد از تپه به پايين بغلطد , معادله فوق را حل نمي کند ! به عبارت ديگر ، فرسايش يک فرايند است نه رشته اي از عوامل (string of factors ) .

البته مطالب فوق به معني کنار گذاشتن رگرسيون به عنوان يک ابزار تجزيه و تحليل نيست بلکه تاکيد بر اين نکته است که شيوه تفکر ما نبايد رگرسيوني باشد .
ايجاد تعادل در توجه به کل و جزء :

داستان " فيل و کوران " )که مولانا آنرا بصورت نظم درآورده) اشاره اي عميق به فلسفه اصلي سيستم ها دارد :

چند مرد کور به فيلي برخوردند و سعي داشتند با لمس کردن بدن فيل آنرا بشناسند . ولي چون هريک در نقطه معيني از بدن فيل قرار داشتند ، عقايد متفاوتي درباره اين موجود جديد پيدا کردند و بحث جالبي ميانشان درگرفت ........

بحث درباره سرنوشت کوران در بسياري از کتب منطق نيز آمده است ولي چرچمن (Churchman) در اشاره اي به داستان فوق ، نکته مهم و قابل توجه را سرنوشت کوران نمي بيند بلکه توجه او به رل جالبي است که گوينده داستان براي خود قائل شده است . يعني "توان ديدن فيل و نظاره به رفتار احمقانه کوران " . توانايي ديدن کل در مقابل کسانيکه فقط جزئي از اين کل را مي بينند ، مي تواند موقعيت جالبي باشد و اين امتياز و کوشش براي ديدن کل ، اصل ادعايي است که رويکرد سيستمي در برخورد با مسائل براي خود قائل است . البته اين ادعا را به سادگي نمي توان پذيرفت چون متاسفانه هرکسي بتصور خود کل را مي بيند .


نتايج يک تحقيق منتشر شده در آمريکا (مربوط به سال 1976 ) نشان داد وقتي عرضه هروئين کم مي شود تعداد جنايت ها افزايش مي يابد .وقتي عرضه هروئين کاهش يابد احتمال دارد شما قرباني يک دزدي يا جيب بري توسط يک فرد معتاد باشيد .

بيشتر مردم فکر مي کنند اگر مبارزه با هروئين افزايش يابد , خيابانها امن تر مي شوند . ولي تحقيقات نشان داد : اگر قيمت واحد هروئين از 7$ به 9$ افزايش يابد (در يک ماه) جنايات مرتبط با افزايش درآمد ( revenue-raising crime ) که با نرخ 11000 مورد در ماه بوده اند به 12000 مورد در ماه افزايش مي يابند .

در کوتاه مدت اگر مبارزه با قاچاقچيان افزايش يابد , عرضه هروئين کم مي شود که اين باعث افزايش قيمت هروئين و در نتيجه افزايش پول مورد نياز جهت رفع نياز معتادان مي گردد که اين نيز به معني افزايش جنايات مذکور است .
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خب یه چیزی بنویسم که هم بچه های خواجه نصیری رو راضی کنه هم یچه های هم رشته!
البته در واقع برای بچه هایی هست که تو کارشناسی ارشد و البته کارشناسی میخوان انتخاب واحد کنن و براشون مشخصات دانشکده مهم هست!
دانشکده مهندسی صنايع


فعاليت آموزشي رشته مهندسي صنايع در دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي به دنبال موافقت شوراي عالي گسترش دانشگاهها درسال 1373 آغاز گرديد.

دانشجويان اولين دوره اين رشته دراين دانشگا ه در گرايش توليد صنعتي در مهرماه سال 1374 وارد دانشگاه شدند.

درحال حاضر دوگرايش توليد صنعتي وتجزيه و تحليل سيستم ها در مقطع كارشناسي و گرايش مهندسي صنايع در مقطع كارشناسي ارشد دراين دانشكده دانشجو پذيرش مي شود.

اين دانشكده اگر چه از جهت قدمت به نسبت ساير دانشكده ها در دانشگاه ويا ساير دانشكده هاي مهندس صنايع تازه تاسيس است . اما از كيفيت آموزشي و پژوهشي بسيار خوبي برخوردار است. از جمله دانشجويان اين دانشكده در آزمون سراسري كارشناسي ارشد مهندسي صنايع دركشور ( سال 81-80 ) موفق به كسب رتبه هاي بسيار خوبي گرديدند كه از آن جمله رتبه اول . سوم و پنجم مي باشد . همچنين تاكنون فارغ التحصيلان اين دانشكده به خوبي جذب بازار كار گرديده اند . ضمناً در آينده طبق برنامه ريزي هاي انجام شده قرار است در جهت كيفي و كمي دانشكده توسعه يابد خصوصاً از جهت ايجاد گرايش هاي جديد درمقطع كارشناسي ارشد
و كارشناسي.

مركز كامپيوتر دانشكده :

مركز كامپيوتر مجهز به جديدترين كامپيوترهاي شخصي به صورت شبكه مي باشد كه نرم افزارهاي مختلف به خصوص نرم افزارهاي مهندسي صنايع برروي آنها نصب است و براي استفاده دانشجويان در دورس مختلف و پروژه ها ونيز ساير فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي مورد استفاده قرار مي گيرد.

تعداد كامپيوترها ، جديد بودن آنها وساير تجهيزات اين مركز به نسبت بسيار خوب و قابل استفاده است و به
طور مستمر درحال توسعه مي باشد .

كتا بخانه دانشكده :

كتابخانه دانشكده نيز اكنون داراي حدود پنج هزار جلد كتب علمي و تخصصي فارسي و لاتين و نيز مجلات ونشريات علمي و تخصصي به زبان فارسي و لاتين و به صورت ادواري مي باشد .

آزمايشگاه ها :

فعاليت هايي براي راه اندازي آزمايشگاههاي اندازه گيري دقيق و كنترل كيفيت ، ارگونومي ، CAD /CAM ، اتوماسيون ، ارزيابي كاروزمان در جريان مي باشد .

زمينه هاي همكاري دانشكده مهندسي صنايع:

دانشكده مهندسي صنايع در زمينه هاي زير فعاليت دارد و مي تواند خدماتي به بخش هاي مختلف صنعتي وخدماتي ارايه نمايد :

- طراحي سيستم هاي كنترل كيفيت در فرآيندهاي توليدي و خدماتي
- طراحي سيستم هاي مديريت كيفيت در صنعت وخدمات
- طرح و تدوين برنامه هاي افزايش بهره وري
- طراحي كارخانه واستقرار ماشين آلات
- طراحي سيستم هاي انبار داري
- برنامه ريزي و كنترل توليد
- طراحي سيستم هاي نگهداري و تعميرات
- طراحي برنامه هاي كنترل پروژه
- طراحي صنعتي براساس عوامل انساني
- تحليل و بررسي مسائل ارگونومي / مهندسي فاكتورهاي انساني
- تجزيه و تحليل و ارزيابي پروژه هاي صنعتي وخدماتي
- تجزيه و تحليل سيستم هاي صنعتي و خدماتي با استفاده از شبيه سازي كامپيوتري
- طرح و تدوين سيستم هاي جمع آوري و تجزيه وتحليل اطلاعات
- تكنولوژي اطلاعات
- ايجاد بانكهاي اطلاعاتي
- سازماندهي و مديريت منابع انساني
- برنامه ريزي و بهينه سازي سيستم هاي صنعتي و خدماتي
- ارائه دوره هائي در زمينه كارآفريني
- ارائه دوره هاي آموزشي كوتاه مدت در زمينه هاي مختلف مهندسي صنايع
- ارائه دوره هاي آموزشي بلند مدت به منظور تربيت كارشناس مهندسي صنايع
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
لازمه موفقيت هر پروژه ،دسترسي تومان به هر سه عامل زمان،هزينه و کيفيت معين است و خارج شدن هر يک از سه عامل مذکور از حدود تعيين شده مي تواند به انجام پروژه ابي ناموفق و غير اقتصادي منجر شوددر اين راه از سه عامل زير مي توان بهره گرفتت عيين وضعيت واقعي پروژه مقايسه وضعيت واقعي پروژه با برنامهدر نظر گرفتن اقدام اصلاحي مديريت پروژه در اجراي ماموريت خود از دو بازوي قدرتمند برنامه ريزي و کنترل بهره مي گيرد.

برنامه ريزي

برنامه ريزي شامل کارها و کوششهايي است که با انجام آن مي توان فعاليتهاي پروژه و روابط ميان آنها را شناخت و مدت ، منابع مورد نياز هزينه اجراي آنها را بر اساس معيارها وموازين اجرايي موجود در سازمان مولد پروژه و همچنين کيفيت نتايج و محصولات پروژه را پيش بيني ، برآورد و اصلاح کرد. در واقع ،برنامه ريزي خود فرايندي براي تامين و استفاده بهينه از منابع پروژه است.

برنامه ريزي پروژه از گامهاي عمده زير تشکيل شده است:

1- تحليل پروژه ، تهيه فهرست روايط فعاليتهاي پروژه و ترسيم شبکه آن

2- برآورد مدت ، منابع مورد نياز و هزينه اجراي فعاليتهاي پروژه

3- زمانبندي پروژه و محاسبه مشخصات اجرايي

4- برنامه ريزي منابع و برسي مسائل و مشکلات احتمالي و قابل انتظار و برسي روابط زمان و هزينه

توانايي ،کارايي و اثربخشي سيستم برنامه ريزي و کنترل پروژه با ميزان همکاري ، علاقه و توجه مديران و کارشناسان واحد هاي اجرايي در انجام گامهاي اول و دوم برنامه ريزي و همچنين تجارب قبلي آنها در اين مورد ستگي و همسويي مستقيم دارد . زيرا اطلاعاتي که در گامهاي اول و دوم برنامه ريزي بدست مي آيد، ارکان و استخوانبندي سيستم برنامه ريزي و کنترل پروژه را مي سازند و از اين رو سرنوشت سيستم برنامه ريزي و کنترل پروژه در گروي چگونگي انجام گامهاي اول و دوم است. در گامهاي سوم و چهارم اطلاعات تهيه شده در گامهاي اول و دوم ، پردازش و تحليل شده و روبناي سيستم برنامه ريزي و کنترل پروژه ساخته مي شود.

برنامه ريزي شامل انواع زير است:

1- برنامه ريزي زمان پروژه

2- برنامه ريزي منابع اجرايي پروژه

3- برنامه ريزي بودجه پروژه

کنترل و نظارت :

به ندرت اتفاق مي افتد که در پروژه اي ، تمام فعاليتها از زودترين تاريخ شروع خود اجرا و يا در ديرترين تاريخ خاتمه خود به پايان برسند يا مدت و هزينه اجراي واقعي آن با مدت و هزينه پيش بيني شده (planned) برابر باشد . در مراحل مختلف اجراي يک پروژه ممکن است ، فعاليتهايي به پروژه افزوده يا فعاليتهايي از آن کاسته شود و يا برخي مسائل ومشکلاتي که در ابتداي کار برنامه ريزي پروژه ،خطير و جدي و مهم تصور مي شوند در هنگام اجراي پروژه کم اهميت و بسيار جزيي گردند. که اين خود لزوم امر نظارت وکنترل را در پروژه مشخص مي کند.

نظارت و کنترل در مفهوم کلي آن ، مقايسه و ارزيابي پيش بيني ها با عملکرد ها و شناخت علل تفاوت ميان آنها است. نظارت ترازويي است که در يک کفه آن پيش بيني ها و در کفه ديگر آن عملکرد ها يا نتايج حاصل از اجراي فعاليتها قرار مي گيرد.

کنترل شامل انواع زير است:

1- کنترل و بهنگام کردن زمان پروژه

2- کنترل و بهنگام کردن پيشرفت پروژه

3- کنترل و بهنگام کردن منابع اجرايي پروژه

4- کنترل بودجه يا هزينه پروژه

جلوگيري از صرف بيهود زمان و استفاده بهينه از زمان و ارائه پيشنهاد براي صرف صحيح منابع و هزينه هاي دگير پروژه ، نتايجي است که در نهايت در فاز نظارت و کنترل بدست خواهند آمد
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خب من همچنان سنگر رو حفظ میکنم هرچند دوستان صنایع خوان کمکی نمیکنن!!!!

مهندسي ارزش


مهندسي ارزش ، يكي از موفق‌ترين متدولوژي‌هاي حل مساله، كاهش هزينه و بهبود عملكرد و كيفيت است. رويكرد كاركردگراي مهندسي ارزش، سرعت بالاي به نتيجه رسيدن آن و راه‌حل‌هاي اجرايي كه ارايه مي‌كند، از وجوه تمايز آن در مقايسه با ديگر تكنيك‌ها و روش‌هاي مهندسي است

ترويج و به ‌كارگيري مهندسي ارزش و بهره‌مندي از مزاياي آن در شرايطي كه پروژه‌هاي بسياري در كشور ما در حال تعريف و اجرا هستند، بسيار ضروري به ‌نظر مي‌رسد. چنانچه در طي كمتر از پنج سال اخير، توجهات جدي نيز در بخش‌هاي دولتي و خصوصي به اين مهم نشان داده شده و حركت‌هاي مثبتي نيز انجام شده است. مهندسي ارزش، يكي از موفق‌ترين متدولوژي‌هاي حل مساله، كاهش هزينه و بهبود عملكرد و كيفيت است. رويكرد كاركردگراي مهندسي ارزش، سرعت بالاي به نتيجه رسيدن آن و راه‌حل‌هاي اجرايي كه ارايه مي‌كند، از وجوه تمايز آن در مقايسه با ديگر تكنيك‌ها و روش‌هاي مهندسي است. يكي ديگر از رمزهاي موفقيت مهندسي ارزش، انجام كار تيمي است. تيمي كه با هدف مشترك و با تخصص‌هاي مختلف، كاركردهاي يك پروژه يا محصول را بررسي مي‌كنند و با بهبودي خلاقانه، جايگزيني كم‌هزينه‌تر براي آن پيشنهاد مي‌دهند.
هدف و زمان به ‌كارگيري مهندسي ارزش
هدف اصلي در مهندسي ارزش، توجه به كاركرد است، نه كيفيت و نه هزينه. چرا كه تامين كاركرد، كاهش هزينه و حفظ يا ارتقاي كيفيت را خودبه‌خود به ‌دنبال دارد. براي آن‌كه بهترين نتايج از انجام مطالعه مهندسي ارزش به ‌دست آيد، توصيه متخصصان اين است كه مطالعه در اولين فاز‌هاي يك پروژه انجام شود. هر چه مطالعات پروژه و طراحي‌هاي آن نهايي‌تر باشند و پروژه به مراحل اجرايي نزديك‌تر باشد، امكان تغيير دادن آن و بهره‌مندي از ظرفيت‌هاي كاهش هزينه، كمتر خواهد شد.
در ابتداي پروژه، اعمال بيشترين تغييرات ممكن، با كمترين هزينه انجام‌پذير است. اما در پايان پروژه، اعمال كمترين تغييرات با هزينه بالايي صورت خواهد پذيرفت. چرا كه بسياري از خريدها انجام شده و بخش‌هاي عمده پروژه به ‌اجرا رسيده‌‌اند. بديهي است در چنين شرايطي، تصميم‌گيري در مورد كوچك‌ترين تغيير وقتي ممكن است كه تاثير و تعامل آن با بسياري از عوامل ديگر، بررسي شده باشد.
رابطه ارزش
پس از پايان جنگ جهاني دوم، توجه توليدكنندگان آمريكايي به ‌سمت طراحي و توليد محصولاتي مطابق با نياز مصرف‌كننده‌ها معطوف شد. با همين توجه، آموخته‌هاي طي سال‌هاي جنگ در خدمت توليد محصولات پرمصرف و مشتري‌‌پسند به ‌كار گرفته شد.
با تمركز بر كاركرد به عنوان عامل راهبردي بهبود ارزش، چنين رابطه‌اي براي ارزش تعريف شد (رابطه رياضي ارزش با كاركرد و هزينه):

كاركرد ارزش
هزينه

اين رابطه گزيده‌ترين شرح و تعريف مفهوم مديريت ارزش است. با وجود آن‌كه رابطه به ‌ظاهر بسيار ساده به ‌نظر مي‌رسد، اما تعيين دقيق كاركرد و هزينه و مقدارهاي عددي آنها نيازمند تامل و صرف وقت كافي است.
انواع ارزش
انواع اصلي ارزش كه در بحث‌هاي مهندسي ارزش با آنها سروكار داريم، به ‌قرار زير دسته‌بندي مي‌شوند:
ارزش اعتباري: خواسته
ارزش مبادله‌اي: بها
ارزش كاربردي: نياز
هر نوع تصميم‌گيري براي خريد محصول يا خدمتي، با در نظر گرفتن تركيبي از اين ‌گونه ارزش‌هاست. وقتي ‌كه كالاي مورد نظرمان از مجموع مطلوب اين ارزش‌ها برخوردار بود، تصميم‌ ما براي خريد آن قطعي مي‌شود.
تعيين شاخص ارزش با محاسبه كاركرد و هزينه
در شرايط رقابتي، انتخاب يك گزينه از ميان چند گزينه، نيازمند تحليل صحيح ويژگي‌هاي كالا، خدمات، پروژه يا فرايندهاي پيشنهادي است. در مهندسي ارزش، همان ‌طور كه پيشتر گفته شد، توجه اصلي به كاركرد است. با كاركردگرايي و تحليل كاركردها و هزينه‌ها، ارزش گزينه‌هاي پيش‌رو تعيين مي‌شود. بديهي است كه بهترين انتخاب، بايد داراي بالاترين مقدار عددي ارزش باشد.
يكي از روش‌هاي متداول در محاسبه‌هاي علمي، براي آن‌كه بتوانيم مبناي مقايسه‌اي صحيحي بين چند عامل هم‌جنس داشته باشيم، تعريف شاخص يا ضريب است. به ‌همين منظور شاخص ارزش را بر اساس رابطه آن چنين تعريف كرده‌اند:

بهاي كاركرد شاخصارزش
هزينه كاركرد
اگر بهاي كاركردها و هزينه‌اي كه براي آنها وجود دارد را با يك واحد مالي محاسبه كنيم، آنگاه نتيجه كسر معمولاً كوچك‌تر از عدد 1 است. هر چه اين عدد به 1 نزديك‌تر باشد، ارزش آن بيشتر است.
فرض كنيم مي‌خواهيم يك خودكار را مورد مطالعه مهندسي ارزش قرار دهيم. با توجه به هزينه‌هاي مواد اوليه و عوامل توليد‏، قيمت اين خودكار 1000 تومان خواهد بود. اما مطالعات بازار گواه اين است كه مشتري از اين خودكار با چنين قيمتي استقبال نخواهد كرد. به زبان ديگر او براي اين خودكار به اندازه 1000 تومان بها قايل نيست. اگر قيمت مطلوب او 700 تومان باشد، شاخص ارزش اين خودكار براي مشتري محصول ما 7/0 است. بهبود مورد انتظار از انجام مهندسي ارزش بر روي اين محصول اين است كه اين شاخص را به عدد 1 نزديك كند. يعني قيمت خودكار را به 700 تومان مطلوب مشتري نزديك نمايد.
پرسش ساده‌اي كه مطرح مي‌شود اين است كه آيا رسيدن به قيمت پايين‌تري مثل 600 تومان بهتر نيست؟ پاسخ ساده است، مشتري حاضر است براي داشتن اين خودكار بهاي 700 تومان را با رضايت بپردازد و اصراري بر كمتر بودن اين قيمت ندارد. پس در شرايط كنوني، از ديد توليدكننده، تمركز بر اين قيمت منطقي است و او مي‌تواند كاهش هزينه بيشتر را به حساب سود خود منظور كند، مگر آن كه علاقه‌اي به سود بيشتر نداشته باشد.
براي رسيدن به چنين نتيجه‌اي، بايد در حين انجام مطالعه‌، تمام اجزا و قطعه‌هاي خودكار را فهرست كرد. سپس براي هر يك از اين اجزا رابطه ساده شاخص ارزش را محاسبه نمود. يعني بهاي مغزي خودكار، قاب آن، گيره، فنر داخل قاب، جوهر، در و هر قطعه كوچك ديگري كه در اين خودكار به كار برده مي‌شود، بايد در فهرست مشاهده شوند. هر يك از اين قطعه‌ها، داراي بها و هزينه خاص خود هستند.
آن‌ها كه شاخص كوچك‌تري دارند، نيازمند بهبود بيشترند. چرا كه مثلاً مشتري، بهاي زيادي براي كاركرد قطعه قايل نيست، در حالي‌ كه هزينه بالايي را بابت آن مي‌پردازد. اينجاست كه توجه تيم بايد معطوف به افزايش بهاي آن كاركرد و يا هزينه‌اش باشد، تا بدين ترتيب ارزش كار از نظر مشتري بالا برود و مطلوبيت او را تامين كند.
رويكرد كاركردگراي مهندسي ارزش
با سه روش متعارف زير مي‌توان ميزان سودآوري يك بنگاه اقتصادي را افزايش داد:
افزايش قيمت محصول؛
افزايش ميزان فروش محصول؛
كاهش هزينه‌هاي توليد محصول.
با توجه به حكم‌فرما بودن شرايط رقابتي در بازارهاي كنوني داد و ستد تنها راه را بايد در كاستن از هزينه‌هاي توليد جستجو كرد.
بر خلاف رويكرد محصول‌گرا، مهندسي ارزش در مواجهه با مسايل و مشكلات از رويكردي كاركردگرا بهره مي‌گيرد. در مهندسي ارزش، هزينه محصول به دو بخش تقسيم مي‌شود: هزينه‌هاي مرتبط با كاركردهاي اصلي محصول و هزينه‌هاي مرتبط به كاركردهاي ثانويه يا آن هزينه‌هايي كه انجام كاركرد اصلي را پشتيباني مي‌كنند. كاركردهاي ثانويه، كاركردهايي هستند كه در راستاي طراحي محصول و تامين كاركردهاي اصلي مورد نياز مصرف‌كننده پديد مي‌آيند و وجودشان ضروري مي‌شود. در كنار اين كاركردها، دسته ديگري از كاركردها، موسوم به كاركردهاي غيرضروري نيز در اغلب محصولات رخ مي‌نمايند.
با چنين رويكرد كاركردگرايي، مهندسي ارزش اول درصدد حذف كاركردهاي غيرضروري است. سپس با تعريف و شناسايي مناسب طراحي به كاهش هزينه‌هاي كاركردهاي ثانويه مي‌پردازد. اين تعريف و شناسايي، در برگيرنده تغييرات مواد اوليه، روش‌هاي ساخت و توليد، لجستيك و حمل و نقل، روش‌هاي بازرسي و آزمون و ... است. در يك نگاه كلي، گام‌هاي اصلي مرتبط با كاركردها در مهندسي ارزش عبارت است از: تعريف كاركردها، توسعه مدل تشخيص روابط كاركردي و ارزيابي آن‌ها.
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
متدولوژي مهندسي ارزش
مهندسي ارزش، رويكردي است گروهي، ****‌مند، كاركردگرا و داراي كاربرد حرفه‌اي كه براي ارزيابي و بهبود ارزش يك محصول، طراحي يك وسيله، يك سيستم و يا اجراي پروژه‌هاي صنعتي، عمراني و خدماتي به‌ كار گرفته مي‌شود.
مهندسي ارزش، متدولوژي قدرتمندي است براي حل مسايل، كاهش هزينه‌ها و به‌طور هم‌زمان، بهبود عملكرد و كيفيت كه با شناسايي و ارتقاي شاخص‌هاي ارزش و به‌كارگيري خلاقيت، رضايت مشتري را افزايش مي‌دهد و به ارزش سرمايه‌گذاري مي‌افزايد.
به ‌كارگيري اين متدولوژي، دستاوردهاي چشمگيري در سراسر دنيا داشته است. هر يك دلار هزينه براي انجام مطالعه مهندسي ارزش، بين سال‌هاي 1973 تا 1995 رقمي بين 15 تا 30 دلار صرفه‌جويي در پي داشته است. در عربستان سعودي، اين نسبت 1 به 400 بوده است. در كشور ما نيز با استناد به گزارش‌هاي ارايه شده، نسبت هزينه‌هاي مهندسي ارزش به بازگشت سرمايه يا صرفه‌جويي در هزينه پروژه‌هايي كه هم‌زمان با كارگاه آموزشي انجام شده‌اند، بين 1 به 20 تا 1 به 90 بوده است. درصد صرفه‌جويي‌ها نيز بين 5 تا 30 درصد و در مجموع، بيش از 2300 ميليارد ريال، گزارش شده‌اند. در مطالعه گزارش‌هاي مربوط به آمريكا، رقم اين‌گونه صرفه‌جويي‌ها تا 5 ميليارد دلار در يك سال نيز مشاهده مي‌شود.
تاريخچه مهندسي ارزش
سال 1947 ميلادي، يكي از مديران ارشد شركت جنرال الكتريك به ‌نام هنري ارليچ، به ‌دنبال يك رويكرد سازمان‌يافته براي بهبود كيفيت محصولات و كاهش ضايعات و نيز پايين آوردن هزينه‌هاي توليد از طريق يافتن مواد اوليه و روش‌هاي توليد جايگزين بود. او لارنس مايلز جوان را كه با پشتوانه علمي و عملي مهندسي برق از مديران خريد شركت بود، مامور عملياتي كردن اين ايده كرد. ثمره اين ماموريت، ابداع تكنيك تحليل ارزش بود.
چند سال بعد وقتي بهبود محصولات جنرال الكترونيك و كاهش قيمت‌هاي آنها مورد توجه بازار قرار گرفت، اين متدولوژي نيز در مركز توجهات واقع شد. يكي از اين نگاه‌ها از سوي نيروي دريايي آمريكا معطوف متدولوژي ابداعي مايلز شد. اما از آن‌جا كه در نيروي دريايي بودجه‌ها و مراكز هزينه، تعريف‌شده و مشخص بودند، آنها براي به ‌كارگيري اين متدولوژي و تعريف آن در ساختار سازماني خود و فعاليت‌هايشان، ناچار به ربط دادن آن به مباحث مهندسي و معرفي آن به ‌عنوان «مهندسي ارزش» شدند. بدين‌ترتيب از محل بودجه فعاليت‌هاي مهندسي، مطالعه تحليل ارزش مايلز در نيروي دريايي نيز به ‌كار گرفته شد. از همان زمان با فراگير شدن اين متدولوژي، عنوان آن نيز با نام مهندسي ارزش معروف شد.


تكنيك‌هاي مديريت در گذر زمان روند تكاملي را پيموده‌اند. اين روند در سال 1911 با مهندسي صنايع آغاز شده، در سال 1920 با كنترل كيفيت توسعه مي‌يابد و از سال 1947 تاكنون نيز با ابداع متدولوژي مهندسي ارزش به بهبود كسب و كار منجر شده است.

امروزه بسياري از صاحب‌نظران و متخصصان، تفاوت عمده‌‌اي بين مفاهيمي نظير مهندسي ارزش (Value Engineering) تحليل ارزش (Value Analysis) و مديريت ارزش (Value Management) قايل نيستند و بيشتر تاكيد دارند تا آن ‌را با لفظ و مفهوم مديريت ارزش و به ‌اختصار VM معرفي كنند و آن را توسعه دهند. در برخي متون تعريف‌هاي خاصي براي آن‌ها ذكر شده است. بعضي نيز اين متدولوژي را كنترل ارزش (Value Control)، بهبود ارزش (Value Improvement) و تضمين ارزش (Value Assurance) نام گذارده‌اند. اما آنچه SAVE International نيز بر ترويج آن تاكيد دارد، متدولوژي ارزش است كه به ‌اختصار آن‌ را VM مي‌نويسند.
مرحله‌هاي انجام مهندسي ارزش
سه مرحله اصلي مطالعه ارزش، بر اساس استاندارد منتشر شده انجمن بين‌المللي مهندسين ارزش، به ‌ترتيب پيش مطالعه، مطالعه ارزش و مطالعه تكميلي هستند.
در مطالعه مهندسي ارزش به‌طور كل با دو گروه پرسش مواجه هستيم: گروه اول كه 4 پرسش را در بردارد، وضع جاري را بررسي مي‌كند و گروه دوم با 4 پرسش ديگر در پي طرح گزينه‌هاي جايگزين است.
گروه اول: پرسش‌هاي مربوط به وضع موجود
چيست؟
اين جزء، چه كاري مي‌كند يا چه كاري را بايد بكند؟
آيا واقعاً ضروري است؟
هزينه آن چقدر است؟
گروه دوم: پرسش‌هاي مربوط به طرح گزينه جايگزين
چه ‌چيز ديگري مي‌تواند همين ‌كار را انجام دهد؟
هزينه آن چقدر است؟
آيا اين راه‌حل جديد، اجرايي است؟
امكان پذيرش و پياده‌سازي آن چقدر است؟
اين 8 پرسش، مواردي را در بردارد كه تيم مهندسي ارزش با مد نظر داشتن آنها در پي رسيدن به پاسخي صريح و در نتيجه سناريويي جايگزين وضع موجود است. سناريويي با هزينه كمتر و كيفيت بالاتر.
پيش‌مطالعه / Pre-Study
در مرحله پيش‌مطالعه، همان‌طور كه از نامش پيداست، مجموعه فعاليت‌هايي را انجام مي‌دهيم كه براي مطالعه ارزش، ضروري هستند. اقداماتي را مورد توجه قرار مي‌دهيم كه پيش‌نيازها و ضرور‌ت‌هاي ما را به ‌هنگام مطالعه اصلي، برآورده مي‌سازند.
تيم مهندسي ارزش
مهندسي ارزش، كار يك نفر نيست. مهندسي ارزش مجموعه فعاليت‌هايي را در بردارد كه بايد توسط يك تيم انجام شود. تيم مهندسي ارزش ايده‌آل، حداكثر شامل 12 تا 15 نفر عضو تمام‌وقت است. اين گروه مي‌تواند از مشاوره و حضور افراد ديگري نيز به‌صورت پاره‌وقت بهره گيرد. آشنايي قبلي اعضاي گروه با مفاهيم و متدولوژي مهندسي ارزش و يا تكنيك‌هاي حل خلاق مساله بسيار مفيد است.
به ‌جز تسهيل‌گر مطالعه كه تخصص وي مهندسي ارزش است و در اين‌ زمينه داراي مدارك حرفه‌اي و تجربه‌هاي قبلي است، ديگر اعضاي تيم با توجه به موضوع و زمينه پروژه انتخاب خواهند شد. اين اعضا بايد به پيشنهاد تسهيل‌گر و با توافق او و كارفرماي مطالعه گزينش شوند. به‌ عبارتي اين افراد، جمع خبرگان مرتبط با موضوع پروژه هستند. اعضاي تيم بايد متناسب با نوع پروژه و تخصص‌هاي دست‌اندركار آن انتخاب شوند. بدين‌ترتيب اولين گام در تعيين تيم، شناسايي تركيب تخصص‌هاي مورد نياز است. سپس بايد افرادي را متناسب با اين تركيب برگزيد. نكته ديگر اين است كه ذهن باز و روحيه پرسشگري اعضا بايد بر تخصص آنها ترجيح داشته باشد. حضور نماينده‌اي از سازمان كارفرماي پروژه و مدير پروژه در جمع اعضاي تيم، بسيار مفيد است.
مطالعه ارزش / Value Study
مرحله مطالعه ارزش، در برگيرنده گام‌هاي عملياتي پياده‌سازي متدولوژي ارزش است. در حقيقت آنچه لري مايلز و گذشتگان انجام مي‌دادند، به ‌كارگيري همين مرحله كليدي است. اين متدولوژي، زماني اثرات قابل‌ توجهي در پي خواهد داشت كه شش فاز زير، به‌ترتيب به ‌كار گرفته شود: اطلاعات، تحليل كاركرد، خلاقيت، ارزيابي، توسعه و ارايه. در حين پيشرفت مطالعه تيم، ممكن است اطلاعات جديد، منجر به بازگشت گروه به فازها و مرحله‌هاي پيشتر شود. اما هرگز مجاز نيستيم مرحله يا گامي را حذف كنيم.

نمودار فرايندي فازهاي مطالعه مهندسي ارزش
¨ فاز اطلاعات / Information Phase
هدف فاز اطلاعات، كامل كردن مجموعه اطلاعاتي است كه در مرحله پيش‌مطالعه گرد‌آوري شده‌اند. اگر اطلاعات تدارك‌شده در مرحله قبل، نظر اعضاي تيم را به ‌هر دليلي تامين نكرده باشد، گروه بر اساس مطالعات و تحقيقات خود در مورد پروژه محول شده، به ‌پرسش از نمايندگان سفارش‌دهنده مطالعه مي‌پردازد. بدين‌ترتيب مي‌توان كمبودهاي اطلاعاتي گروه را تامين كرد. اگر بازديد از سايت در مرحله پيش‌مطالعه، انجام نشده باشد، در اين فاز، گروه به‌ محل سايت مي‌روند و پروژه و مساله آن ‌را از نزديك، بازديد و بررسي مي‌كنند.
فرآيند فاز اطلاعات
اطلاع از تمام حقايق
تشخيص تمام محدوديت‌ها
تعيين اجزا و عوامل هزينه، فضا و كيفيت
توسعه مدل‌ها: هزينه‌هاي اوليه، فضا، ارزش، دوره عمر، كيفيت
پرسش‌هاي كليدي فاز اطلاعات
چيست؟ / چه‌كار مي‌كند؟ / چه‌كاري بايد بكند؟ / چه‌قدر هزينه دارد؟ / بودجه آن چه‌قدر است؟ / بهاي آن چند است؟
¨ فاز تحليل كاركرد / Function Analysis Phase
اگر خلاقيت و كار تيمي را روح مهندسي ارزش بدانيم، قلب تپنده و شريان حياتي آن ‌را بايد تعيين و تحليل كاركرد فرض كنيم. در واقع، اين رويكرد كاركردگراي متدولوژي ارزش است كه آن ‌را از ديگر روش‌ها و تكنيك‌هاي بهبود، متمايز مي‌كند.
هدف اين فاز، مشخص كردن صريح محدوده‌هايي از حيطه مطالعه ارزش در پروژه است كه بيشترين سودمندي را به‌ دنبال دارند. در حقيقت، از طريق اين فاز مي‌خواهيم پي‌ ببريم كه ادامه مطالعه در كدام سمت و سو و با كدام توجهات مفيدتر است.
كاركرد، كاري است كه به‌واسطه انجام آن، پروژه يا محصول يا قطعه مورد نظر از ديد مشتري، ارزش پيدا مي‌كند. اگر محصولي كار مورد نظر مشتري را انجام ندهد، از نظر او بي‌ارزش است. مثلاً اگر نتوان روي يك صندلي نشست، آن صندلي بي‌ارزش است. كاركرد فقط با كنار هم قرار دادن يك مصدر فعل معلوم (نه مجهول) و يك اسم قابل‌شمارش شناسايي مي‌شود. مثلاً كاركرد اصلي صندلي، «تحمل وزن» است. در مورد پروژه‌ها نيز مي‌توان كاركرد اصلي يك پروژه سدسازي را «ذخيره آب»، كاركرد يك پروژه «راه‌سازي» را «وصل كردن شهرها» و موارد مشابه ديگري را نيز با تفكر به ‌همين منوال تعريف كرد.
كاركردهايي براي خلاقيت
در تعريف كاركرد بايد چندين پرسش كليدي را همواره در ذهن داشت. اين سؤالات عبارتند از:
· در زمان رخ دادن اين فعاليت،· واقعاً درصدد انجام چه كاري هستيم؟ و يا اين قطعه (جزء) واقعاً چه كاري براي ما انجام مي‌· دهد؟
· چرا لازم است اين كار انجام شود؟
· چرا يك جزء يا يك فعاليت لازم است؟ و آيا حقيقتاً كاري انجام مي‌· دهد؟
o انواع كاركرد
در مطالعه ارزش، كاركردها را به ‌دو دسته كلي تقسيم مي‌كنيم:
كاركرد اصلي ؛
كاركرد ثانويه.
كاركرد اصلي، دليل اصلي پذيرش محصول يا پروژه توسط مشتري است. در حالي ‌كه كاركرد(هاي) ثانويه، دليل‌هاي جانبي و اولويت‌هاي دوم به بعد يا ناخواسته مشتري براي خريد محصول يا كاربري پروژه است. كاركرد ثانويه ممكن است خواسته يا ناخواسته باشد. كاركرد ثانويه، فراهم شدن كاركرد اصلي را تسهيل مي‌كند و يا تامين شدن آن‌ را پشتيباني مي‌كند. كاركردهاي اصلي يا ثانويه، مي‌توانند بيش از يكي باشند.
همچنين گروه ديگري از كاركردها هستند كه با عنوان كاركرد غيرضروري شناسايي مي‌شوند. اين كاركردها، معمولاً جنبه‌هاي ظاهري دارند و به‌واسطه وجود جزء يا اجزايي در محصول يا پروژه پديد مي‌آيند، در حالي‌ كه به ‌خودي‌خود، ارتباط مستقيمي با محصول ما ندارند و نقش خاصي در برآورده شدن نياز(هاي) اصلي مشتري ايفا نمي‌كنند. مانند كاركردي كه مارك لباس دارد يا رنگ و شكل هندسي سطح مقطع مداد. كاركردهاي غيرضروري، معمولاً به‌واسطه انجام يك كاركرد ثانويه و يا به ‌اجبار انجام مي‌شوند. در حالي ‌كه به‌ خودي‌خود، وجودشان در محصول يا پروژه ما ارتباط مفيدي با كاركرد(هاي) اصلي ندارد.
o كاركرد اصلي را بشناسيم
كاركرد اصلي ويژگي‌هاي خاصي دارد كه با توجه به اين ويژگي‌ها مي‌توان آن ‌‌را تعريف كرد:
كاركرد اصلي يك بار تعريف مي‌شود و تغيير نمي‌كند.
هزينه تامين اين كاركرد، معمولاً كمتر از 5% هزينه كل محصول است.
كاركرد اصلي را نمي‌توان به‌تنهايي فروخت. در حالي ‌كه كاركرد ثانويه نيز بدون وجود كاركرد اصلي، قابل معامله نيست.
بي‌توجهي به‌ كاركرد اصلي، منجر به از دست‌ دادن مشتري و قدرت رقابت در بازار مي‌شود.
o نمودار FAST و انواع آن
نمودار FAST، براي انتقال بيشترين اطلاعات اصلي در كمترين فضاي ممكن و تشخيص روابط و توالي كاركردها و زمان رخ دادن آنها ترسيم مي‌شود. اين نمودار، ابزاري است براي تحليل سيستمي پروژه، با ديدي كاركردگرا. FAST از اولين باري كه به‌ عنوان يك تكنيك مطرح شد، تا امروز كه آخرين بازنگري‌ها روي نحوه ترسيم و قواعد رسم آن توسط جري كافمن انجام شده، تغييرات زيادي كرده است. اولين ويرايش آن در سال 1964 توسط چارلز دابليو. باي‌دِوِي ابداع و در سال 1965 در كنفرانس SAVE ارايه شد. دومين ويرايش آن توسط جري كافمن در سال 1979 تهيه شد و آخرين آن نيز در سال 1999 توسط SAVE و با نظارت كافمن صورت پذيرفته است.
o نمودار پارتو
پس از ترسيم نمودار، براي يافتن 80% يا همان «كم‌حياتي»، درصد هزينه هر يك از كاركردها را نسبت به جمع كل هزينه‌هاي پروژه، محاسبه مي‌كنيم. محدوده تمركز ما براي ادامه مطالعه، كاركردهايي است كه 80% هزينه‌ها را شكل مي‌دهند. ممكن است يك كاركرد به تنهايي و يا تركيب چند كاركرد، اين 80% را شامل شوند. با مشخص شدن اين كاركردها، به‌ فاز بعدي مطالعه، يعني فاز خلاقيت مي‌رويم.
تكنيك‌هاي فاز تحليل كاركرد
تعريف كاركردها
ارزيابي هزينه و بها
پرسش‌هاي كليدي فاز تحليل كاركرد
چه‌كاري را انجام مي‌دهد؟ / چه‌كاري را بايد بكند؟ / هزينه كنوني اين كاركرد چند است؟ / بهاي آن چه‌قدر است؟ / كاركرد، اصلي است؟ ثانويه است يا غيرضروري؟
Û فاز خلاقيت / Creativity Phase
هدف فاز خلاقيت، توليد ايده‌هاي متعدد، براي عملياتي كردن هر يك از كاركردهاي انتخاب‌شده در انتهاي فاز تحليل كاركرد است. فاز خلاقيت را عده‌اي از متخصصان، فاز تفكر و تعمق نيز ناميده‌اند. خلاقيت به ‌عنوان روح مهندسي ارزش، نقش تعيين‌كننده‌اي در به ‌دست آوردن نتايج قابل ‌توجه از متدولوژي ارزش دارد.
دو نكته اصلي در موفقيت اين فرايند نقش دارند: يكي آن‌كه متوجه باشيم هدف اين فاز، دستيابي يا كشف راه‌هايي براي توليد محصول يا انجام پروژه نيست، بلكه به ‌دنبال اين هستيم كه روش‌هايي را براي انجام كاركردهاي انتخاب‌شده بياييم. رمز دوم آن است كه به‌ ياد داشته باشيم خلاقيت و نوآوري، يك فرايند فكري است كه تمام تجربه‌هاي گذشته ما، مي‌توانند طي اين فرايند، با هر پيشنهاد و ايده جديدي تركيب شده، راه تازه‌اي را پيش‌رويمان قرار دهند.
ما مي‌خواهيم تركيب جديدي از راه‌حل‌هاي انجام پروژه را بيابيم كه هم كاركرد مورد نظر ما را تامين كنند و هم آن‌كه كمترين هزينه را در پي داشته باشند.
پرسش‌ كليدي فاز خلاقيت
چه‌چيز ديگري همين‌كار را انجام مي‌دهد؟
û فاز ارزيابي / Evaluation Phase
هدف از اين فاز، همانند‌سازي ايده‌هاي توليدشده در فاز خلاقيت و انتخاب ايده‌هاي داراي امكان بسط و توسعه در فرايند مطالعه ارزش است.
پرسش‌هاي كليدي فاز ارزيابي
آيا همه ايده‌ها به‌كار مي‌آيند؟ / آيا ايده‌ها اجرا شدني هستند؟ / اين ايده‌ها چه‌قدر امكان‌پذير و اقتصادي هستند؟ / مزايا و معايب هر ايده چيست؟ / هزينه ايده‌هاي برتر چه‌قدر است؟
Ù فاز توسعه / Development Phase
هدف از فاز توسعه، انتخاب و تركيب بهترين راه‌حل‌هاي فاز ارزيابي و طرح بهترين گزينه‌(ها) براي بهبود ارزش است
در اين فاز مي‌خواهيم بررسي كنيم و ببينيم تركيب كدام ايده‌ها و راه‌حل‌ها، يك گزينه يا سناريوي دست‌يافتني، براي انجام پروژه يا توليد محصول است.
هر يك از كاربرگ‌هاي تكميل‌شده در فازهاي خلاقيت و ارزيابي، داراي ايده‌ها و راه‌‍‌حل‌هايي هستند كه يك يا چند مورد از هر كدام، در سازگاري با يك يا چند مورد از ديگر كاركردها است. اينها با توجه به كاربرگ ارزيابي ايده‌ها، سناريوهاي متعددي را شكل خواهند داد. در تصوير زير، تركيب‌بندي لباس پوشيدن، براي تشريح موضوع، شبيه‌سازي شده است.
واضح است كه براي پوشيدن لباس، هر كتي جورابي با هر نوع شلوار و پيراهن و جورابي همگوني ندارد. براي حضور در يك جلسه كاري و يا يك مهماني رسمي، با توجه به سليقه تصميم‌گيرنده تركيب مختلفي از لباس‌ها انتخاب مي‌شود. اين پوشش در فصل‌هاي مختلف سال نيز با هم يكي نيست. شايد هيچ‌گاه نوع خاصي از كت يا شلوار ما با ديگر لباس‌هايمان تركيب زيبايي را شكل ندهد و اين كت يا شلوار، هميشه در كمد لباس‌ها بماند. در پروژه‌هاي واقعي نيز همين‌ طور است. شايد برخي از راه‌حل‌هاي ارايه‌شده براي انجام يك كاركرد نتواند در كنار راه‌حل‌هاي ديگر كاركردها، يك تركيب متناسب و اجرايي را شكل دهد. تشخيص اين همگوني كاملاً به ‌نظر تيم مهندسي ارزش و تجربه و تخصص آنها بستگي دارد.
پرسش‌هاي كليدي فاز توسعه
آيا اين گزينه ارزش را بهبود مي‌دهد؟ / آيا همه نيازها را در بردارد؟ / آيا مشكل اجرايي سر راهمان قرار دارد؟ / دستاوردها و عوارض آن چيست؟ / تفاوت‌هاي آن با ديگر گزينه‌ها چيست؟
P فاز ارايه / Presentation
هدف از فاز ارايه، ارايه دستاوردهاي مطالعه ارزش توسط گروه و حصول اطمينان سفارش‌دهندگان مطالعه از جمله طراح پروژه، ذي‌نفعان پروژه و ديگر مديران اجرايي آن، از انجام شرح خدمات مطالعه و توافق بر عملياتي بودن توصيه‌هاي تيم مهندسي ارزش است.
اين‌ كار با ارايه حضوري و شرح شفاهي نتايج و نيز ارايه يك گزارش كتبي همراه خواهد بود. در اينجا تيم مطالعه، به ‌عنوان آخرين وظيفه خود، پيشنهاداتشان را به كساني‌ كه در تصميم‌گيري نقش دارند، ارايه مي‌نمايند. در حقيقت گروه تصميم‌ساز يعني مشاور مهندسي ارزش، گزينه‌هاي تصميم را براي تصميم‌گيرندگان بيان مي‌كنند. در حين ارايه و بحث و بررسي‌هاي مرتبط با آن، تيم مطالعه، يا از تاييد كار خود و اطمينان از انجام‌شدني بودن آن، مطلع مي‌شود و يا در مي‌يابد كه نياز به اطلاعات تكميلي دارد و بايد آن‌ را به ‌دست آورد.
مديريت ارشد مربوط به پروژه/محصول، مستندات گزارش مكتوب سناريوهاي پيشنهادي را همراه با مجموعه اطلاعات پشتيبان مطالعه و منابع و مراجع مورد استفاده، مورد تاييد قرار خواهد داد. او همچنين برنامه اجرايي تهيه شده را نيز صحه‌گذاري مي‌كند. توسعه ساختار و ويژگي‌هاي گزارش، با توجه به هر مطالعه و نيازهاي سازمان سفارش‌دهنده آن، منحصربه‌فرد و متمايز از ديگر گزارش‌ها است.
پرسش‌هاي كليدي فاز ارايه
چه‌چيزي توصيه مي‌شود؟ / چه‌كسي بايد آن ‌را صحه‌گذاري كند؟ / چرا بايد آن ‌را تاييد كنند؟
مطالعه تكميلي / Post Study
هدف انجام مرحله مطالعه تكميلي (يا فاز اجرا) اطمينان حاصل كردن از پياده شدن و به‌كار بستن تغييراتي است كه در پايان مطالعه ارزش توصيه شده‌اند. در اين مرحله، پي‌گيري مي‌شود كه آيا نتيجه به ‌كارگيري متدولوژي ارزش، توسط اعضاي گروه يا مديريت، به افراد دست‌اندركار اجراي پروژه، منتقل شده است يا خير؟ و آيا اين تغييرات پيشنهادي، در برنامه عملياتي پروژه منظور شده‌اند؟
در تمام مدتي كه تسهيل‌گر مطالعه، فرايند پياده‌سازي تغييرات را پيگيري و دنبال مي‌كند، ضروري است يك طراح حرفه‌اي و خبره نيز او را همراهي نمايد تا علاوه بر رعايت اصول كار، مسؤوليت طرح جديد را نيز بر عهده داشته باشد. پيگيري‌هاي مرحله مطالعه تكميلي، مي‌تواند به تسهيل‌گر يا هر يك از ديگر اعضاي تيم واگذار شود. هر يك از گزينه‌ها يا سناريوهاي انتخابي، بايد به‌طور مستقل از يكديگر، طراحي و تاييد شوند. ضروري است پيش از نهايي شدن پروژه و اجراي فرايند يا توليد محصول، ملاحظات مربوط به تغيير قراردادهاي پيمانكاران و ديگر كساني ‌كه درگير پروژه خواهند بود نيز، منظور گردد. همچنين پيشنهاد مي‌شود واحد مالي سازمان پروژه نيز، اسناد و مدارك تهيه‌شده و تحليل‌هاي مهندسي ارزش را از ديدگاه تخصصي حسابداري و اقتصادي، مورد ارزيابي مجدد قرار دهد تا اطمينان حاصل گردد كه از انجام مطالعه ارزش، بيشترين منافع كارفرما به‌ دست مي‌آيد.
يك گفت‌وگو و دو يادداشت در پيوست
در پيوست‌هاي اين كتاب، متن مصاحبه انجام شده با Donald Hannan نايب رييس انجمن بين‌المللي مهندسين ارزش آمريكا با عنوان مهندسي ارزش ساده ولي قدرتمند و دو يادداشت، يكي از قول وي تحت نام درك مهندسي ارزش و ديگري از دكتر محمدحسين سليمي نايب‌رييس سابق انجمن مهندسي ارزش ايران با عنوان هزينه‌هاي كمتر، راه‌حل‌هاي جديدتر را مي‌خوانيد.

تأليف مهندس محمود كريمي . با نظارت دكتر محمدحسين سليمي
ناشر: موسسه خدمات فرهنگي رسا با همكاري موسسه مطالعات نوآوري و فناوري ايران
انتخاب و برداشت: مهندس سيدعليرضا شجاعي
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
مديريت دانش

همگرايي تكنولوژي اطلاع‌رساني و فرآيند جهاني شدن آن سبب مي‌شود تا نيازها و ضروريات نسبت به سرعت تغيير و پيشرفت‌هاي سازماني احساس شود. مديريت دانش به‌عنوان يك استراتژي كاري و شغلي به‌طور همزمان بر روي مرزهاي چند گانه عمل مي‌كند و نيز ابزاري جهت پيشرفت كلي برنامه يك سازمان محسوب مي‌گردد

همگرايي تكنولوژي اطلاع‌رساني و فرآيند جهاني شدن آن سبب مي‌شود تا نيازها و ضروريات نسبت به سرعت تغيير و پيشرفت‌هاي سازماني احساس شود.
مديريت دانش به‌عنوان يك استراتژي كاري و شغلي به‌طور همزمان بر روي مرزهاي چند گانه عمل مي‌كند و نيز ابزاري جهت پيشرفت كلي برنامه يك سازمان محسوب مي‌گردد و از داخل سازمان قدرت ايجاد مي‌كند تا چالشهاي خارجي را برطرف نمايد و اين امر با بهره‌برداري از منابع دانش موجود در كارمندان، منابع اطلاع‌رساني، تكنولوژي اطلاع‌رساني و كاربردهاي آن و همچنين ارتباط آنها با خريداران و دست‌اندركاران بازار انجام خواهد شد مفهوم مديريت دانش تعيين كننده ابزاري براي انجام و پيشرفتهاي كاري است و كليد موفقيت آن اين است كه توانايي اجراي فعالانه براي توسعه مستمر را در بر داشته باشد. با وجود اين، مديريت دانش براي بهبود مداوم همه فرآيندهاي كاري مهم تحويل و تجارت يك ابزار استراتژيك است و اين امر بر پايه اين حقيقت متكي است كه مديريت دانش با مديريت اطلاع‌رساني مترداف نيست و بايد سطح بالاتري در **** سازماني به اجرا درآيد.
اين موضوع در گذشته نيز در زمينه خدمات مديريت اطلاع‌رساني صادق بوده است. ميزان صحيح اطلاعات در زمان مناسب مدتها است كه يك عامل مهم براي انجام انواع كارها بوده است. گرچه، ميزان اطلاعا ت موجود داخلي و خارجي زياد است . بيهوده نيست كه امروزه مديران كاري درباره غرق شدن در دريايي از اطلاعات صحبت مي‌كنند. دو برابر شدن اطلاعات موجود در هر 8 تا 9 ماه يكبار بر ابعاد اين معضل مي‌افزايد. سعي بر كنترل گنجينه اطلاعات از نظر تعريف غير ممكن است. حداقل براي سازماني كه كار انجام مي‌دهد بسيار پر هزينه خواهد بود. بنابراين ابزار كنترل ديگري بايد پيدا شود.
سئوال اصلي بيشتر اين است كه ما چگونه مي‌توانيم زندگي كردن را تجربه كنيم و شيوه‌هاي كاريمان را در كنار شرايط هرج و مرج اطلاعات اجرا كنيم؟ در يك چنين شرايطي، درك اينكه كدام اطلاعات براي كا و فرايندهاي مختلف ايجاد كننده ارزش از اهميت كمتري برخوردارند براي ما مهم هستند. جنبه اطلاعاتي مديريت دانش كه شامل اطلاعات داخلي و خارجي از زمان پيدايش آن است، بايد از طريق مراحل استفاده و نگهداري در سرتاسر سازمان و از جهان خارج (شركا، مشتريان، فروشندگان و ديگران) جريان پيدا كند تا زماني كه اطلاعاتي قديمي شود و براي آنچه كه ارزش دارد كاملاً از آن بهره‌برداري شود.
> بسياري از متخصصان اطلاع‌رساني با ذخيره و ****‌مند كردن اطلاعات براي بازيابي و استفاده مجدد از آن اقدام مي‌كنند.
براي يك سازمان دانش تنها تاكيد بر اين جنبه‌ها به تنهايي كافي نيست، بلكه اطلاعات بايد بر طبق نيازهاي واقعي كه از نظر كيفي كنترل شود و به فرآيندهاي كاري مرتبط بپيوندد. از طريق مناسبات مشترك ميان اطلاعات و فرآيندهاي كار تجاري انسان است كه سرانجام دانش و درك جديد ايجاد مي‌شود. در حقيقت مي‌توان گفت در فضاي ايجاد شده در زمينه دانش و عقايد جديد است كه اساس توسعه و تغييرات بيشتر، جهت سودآوري بيشتر كار بنا گذاشته مي‌شود.
 

alibati

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
22 آپریل 2005
نوشته‌ها
5,726
لایک‌ها
1,343
محل سکونت
تهران
ایول گرایش دانشگاه؟
منم صنايع ميخونم گرايش توليد صنعتي
من گرایش تجزیه تحلیل سیستم ها هستم
اگر تو طرفدار میلان هم بودی دیگه میشدیم آخر تفاهم!
اصلا این تاپیک رو یادم رفته بود
من تحلیل می خونم دانشگاه هم T.J
در ضمن خراب میلان و طرفداراشم هستیم!
 

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
اصلا این تاپیک رو یادم رفته بود
من تحلیل می خونم دانشگاه هم T.J
در ضمن خراب میلان و طرفداراشم هستیم!

:D
من هم مخلص شمام
یکی دیگه هم هست که صنایع خونده اما نمیدونم چرا اینطرفا نمیاد!
یکم مقاله بزارین!
 
بالا