حالا که این طور شد من هم عکس یه پرنده ای که تازگی اومده سمت خونه خودمون رو بذارم!![]()
این خانوم کوچولو و همسرشون یکی دو هفته ای هست که اومدند توی بالکن اینجا درست پشت پنجره این اتاق فعلی من تخم گذاشتند! :دی
طفلی ها اینجا چون احساس امنیت می کنند و از دست گربه در امان هستند اومدند خونه درست کردند (شاید فکر نمی کردند آدم ها چقدر راحت تو همچین جایی رفت و آمد می کنند). من مسافرت بودم و تازه وقتی برگشتم و خونه شون رو دیدم متوجه شون شدم. کلا هم سعی کردم زیاد نترسونم شون، ولی بعضی موقع ها که پرده رو می زنم کنار و از فاصله نزدیک نگاهش می کنم احساس می کنم که حیوونی قلبش شروع می کنه تاپ تاپ زدن (پرنده ها متوجه وجود شیشه نمیشن)، ولی باز هم از روی تخم هاش پا نمیشه. فقط یه بار هم پرده اتاقم یه تکون شدید خورد که ترسید و یه چند دقیقه پرید رفت، ولی دوباره سریع برگشت. من هم از فرصت استفاده کردم و از تخم هاش یه عکس گرفتم! :دی
خلاصه که حس خوبیه که یه پرنده زیبا تو فاصله چند متری آدم زندگی کنه. سعی می کنم از مراحل بعدی زندگی این خانواده شاد، خصوصا جوجه های به دنیا اومده هم عکس بگیرم! :happy:
پرنده کوچولوی من امروز مادر شد!![]()
امروز صبح از پشت شیشه یه نگاهی بهش انداختم و دیدم داره نوکش رو می کشه به زیر بدنش. اول فکر کردم داره پرهاش رو تمیز می کنه، ولی دقت که کردم دیدم انگار یه موجود کوچولوی دیگه زیر پرهاش داره تکون تکون می خوره! دقت کردم دیدم بله، دو تا جوجه خیلی کوچک زیرش هستند!![]()
دوربین رو برداشتم و رفتم توی بالکن ازشون عکس گرفتم. طفلی هنوز هم با این که جوجه هاش از تخم در اومدند باز هم هر چقدر نزدیک میشی از روشون بلند نمیشه (فکر می کنم هنوز بچه هاش کرک و پر حسابی ندارند و می ترسه اگه از روشون بلند شه سردشون بشه).
این هم عکس:
اون موجود فسقلی کرک و پری که از اون زیر پیداست کوچولوی مورد نظر هستش (اون یکی شون اون طرفه و زیاد پیدا نیست). خلاصه که من نمی دونم از تخم در اومدن دو تا جوجه چه اثری داره، ولی از صبح تا حالا که این صحنه رو دیدم کلی ذوق کردم و خیلی شارژ هستم!![]()
این گل مال همه مادرهای خوب که مدتها از جون مایه می ذارن تا یک (یا دو یا چند) تا کوچولو به دست بیارند:![]()
سایز کامل عکس رو هم روی این کلیک کنید می گیرید:
![]()