setare sobh
کاربر تازه وارد
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 13
- لایک‌ها
- 0
دمی با غم بسر بردن جهان یکسر نمی ارزد/ به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
پایگاه پویای شعر کلاسیک
- شروع کننده موضوع Golzarion
- تاریخ شروع
در میان قبه‌ی این دیر دولابی اساس .................... جرم خور تابنده چون قندیل ترساکرده‌اند
"عبید زاکانی"
"عبید زاکانی"
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
«حافظ»
«حافظ»
ای موافق صورت و معنی که تا چشم منست.................... از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
"سعدی"
"سعدی"
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
«حافظ»
«حافظ»
ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار...................... مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
"سعدی"
"سعدی"
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
«حافظ»
«حافظ»
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت ............... چندان که بازبیند دیدار آشنا را
"سعدی"
"سعدی"
مکر تو ای روزگار پیدا شد................. نیز دگر مکر پیش مار مرا
"ناصر خسرو"
"ناصر خسرو"
امشب ز غمت ميان خون خواهم خفت
وز بستر عافيت برون خواهم خفت
"حافظ"
وز بستر عافيت برون خواهم خفت
"حافظ"
تا زر شعر من از سکه‌ی تو نام گرفت.................... هر درمسنگ مرا قیمت دیناری هست
"سیف فرغانی"
"سیف فرغانی"
تا کي غــم آن خورم که دارم يا نه وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم کـــه فــرو برم برآرم يا نه
«خیام»
پرکن قدح باده که معلومم نيست کاين دم کـــه فــرو برم برآرم يا نه
«خیام»
منوچهر یک هفته با درد بود ................ دو چشمش پر آب و رخش زرد بود
"فردوسی"
"فردوسی"
یک چند بکودکی باستاد شدیم .................یک چند به استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید ............از خاک در آمدیم و بر باد شدیم
"خیام نیشابوری"
پایان سخن شنو که ما را چه رسید ............از خاک در آمدیم و بر باد شدیم
"خیام نیشابوری"
مویم سپید شد و هوایش زسر نرفت این پنبه بین که چگونه نگهبان آتش است
«شاعر: ؟»
«شاعر: ؟»
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت ................. جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
"حافظ"
"حافظ"