پایگاه پویای شعر کلاسیک

[O_o O_O o_O]

تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشته‌ی روشنی به دستت ندهند

شیخ بهائی

 

[drramin]

دلم خود را به نیش غمزه‌ای افکار می‌خواهد...............شکایت دارد از آسودگی، آزار می‌خواهد
بلا اینست کاین دل بهر ناز و عشوه می‌میرد...............ز نیکویان نه تنها خوبی رخسار می‌خواهد


وحشی

 

[O_o O_O o_O]

دلم از دست تو دایم غمینه
ببالین خشتی و بستر زمینه
همین جرمم که مو ته دوست دیرم
که هر کت دوست دیره حالش اینه

باباطاهر عریان

 

[Golzarion]

هزار جهد بکردم که ســــــر عشق بپوشم .................... نبود بر ســـــــر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم .................... شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

غزلیات سعدی

 

[O_o O_O o_O]

منصور حلاج آن نهنگ دریا
کز پنبه‌ی تن دانه‌ی جان کرد جدا
روزیکه انا الحق به زبان می‌آورد
منصور کجا بود؟ خدا بود خدا

ابوسعید ابوالخیر

 

[l'avocat]

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست...............خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

حافظ

 

[O_o O_O o_O]

با هر که شدم سخت، به مهر آمد سست
بگذاشت مرا و عهد نگذاشت درست
از آب و هوای دهر، سبحان‌الله
هر تخم وفا که کاشتم، دشمن رست

شیخ بهائی

 

[King Cyrus]

تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست ..........بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست
ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی ................. در ارس بی​خبر از آب چو دولاب شدست

مولانا

 

[O_o O_O o_O]

تقدیر، که بر کشتنت آزرم نداشت
بر حسن و جوانیت دل نرم نداشت
اندر عجبم زجان ستان کز چو تویی
جان بستد و از جمال تو شرم نداشت

رودکی

 

[King Cyrus]

تو از آن شهر نهانی که بدان شهر کشانی ........ نشوی غره به چیزی نه ز کس عذر پذیری

مولانا

 

[O_o O_O o_O]

یکچند، در این مدرسه‌ ها گردیدم
از اهل کمال، نکته‌ ها پرسیدم
یک مسله‌ ای که بوی عشق آید از آن
در عمر خود، از مدرسی نشنیدم

شیخ بهائی

 

[FR82]

یکچند، در این مدرسه‌ ها گردیدم
از اهل کمال، نکته‌ ها پرسیدم
یک مسله‌ ای که بوی عشق آید از آن
در عمر خود، از مدرسی نشنیدم

شیخ بهائی

من آن مرغم که سازد از قفس صیاد آزادم.
ولی روزی که بیند دیگر از بال و پر افتادم.
(هادی رنجی)

 

[O_o O_O o_O]

مه که به شب نوردهی یافته
پرتوی از مهر بر او تافته
خاک ز گردون نشود تابناک
تا اثر مهر نیفتد به خاک

جامی

 

[FR82]

کس چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند.
حافظ

 

[mihanpayam]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی ... خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
دل که آئینه صافی ست غباری دارد ... از خدا می طلبم صحبت روشن رائی


حافظ عزیز

 

[FR82]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی ... خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
دل که آئینه صافی ست غباری دارد ... از خدا می طلبم صحبت روشن رائی


حافظ عزیز

یکی از عقل میلافد.یکی تامات میبافد.
بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم.
حضرت حافظ

 

[mihanpayam]

مزن بر دل مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم ... که پیش چشم بیمارت بمیرم
قدح پر کن قدح پر کن که من از دولت عشق ... جوانبخت جهانم گرچه پیرم

حافظ عزیز

دوستان " م "

 

[FR82]

مزن بر دل مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم ... که پیش چشم بیمارت بمیرم
قدح پر کن قدح پر کن که من از دولت عشق ... جوانبخت جهانم گرچه پیرم

حافظ عزیز

دوستان " م "

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست.
یا شب و روز بجز فکر تو هم کاری هست.

 

[mihanpayam]

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست.
یا شب و روز بجز فکر تو هم کاری هست.

تا به دامنم نشاندمش .. به حسرتم نشاند و رفت
وه که آخر مرا چو اشک .. از دو چشمش فشاند و رفت


همراهان " ت "

 

[FR82]

تا به دامنم نشاندمش .. به حسرتم نشاند و رفت
وه که آخر مرا چو اشک .. از دو چشمش فشاند و رفت


همراهان " ت "

تاجر عشقم به کف.مایه سودم وفا.
تا که شود مشتری؟تا چه دهد در بها؟