پایگاه پویای شعر کلاسیک

[Farhad49]

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد بگزاف .... مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

حافظ

 

[A R @ M]

یارا بهشت صحبت یاران همدمست
بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرامست

سعدی

 

[Moostafa]

يکي گفت از آن حلقه‌ي اهل راي ................. عجب دارم اي مرد راه خداي

سعدی

 

[A R @ M]

یار با ما بی‌وفایی می‌کند
هر که بی او زندگانی می‌کند ..
سعدی

 

[Moostafa]

درد و غم يک سر به ما پيما که از محنت کشان .............. شيرخوار مرد خالي کردن خمخانه ايست

محتشم کاشانی

 

[A R @ M]

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا.... چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
سعدی

 

[Moostafa]

این جهان و آن جهان هر دو غلام امر تو ................ گر نخواهی برهمش زن ور همی‌خواهی بدار

مولوی

 

[A R @ M]

روز برآمد بلند ای پسر هوشمند...آن را که غمی چون غم من نیست چه داند

سعدی

 

[Moostafa]

دل و دينم شد و دلبر به ملامت برخاست ............ گفت با ما منشين کز تو سلامت برخاست

حافظ

 

[A R @ M]

تا کی ای دلبر دل من بار تنهایی کشد
خواب خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
امروز در فراق تو دیگر به شام شد ..
سعدی

 

[Moostafa]

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل ............ هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا

حافظ

 

[A R @ M]

ای ساربان آهسته رو کرام جانم می‌رود ... وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

سعدی

 

[Moostafa]

درودي پياپي رساندش نخست ............... فرستادگي کر د بر خود درست

حافظ

 

[A R @ M]

تو را نادیدن ما غم نباشد .. که در خیلت به از ما کم نباشد
سعدی

 

[Farhad49]

دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم .... سودا چنین خوش است که یکجا کند کسی

قصاب کاشانی

 

[A R @ M]

یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست ... که سروهای چمن پیش قامتش پستند
سعدی

 

[Farhad49]

دلی که حور بهشتی ربود و یغما کرد .... کی التفات کند بر بتان یغمایی

سعدی

 

[Moostafa]

ياري اندر کس نمي‌بينيم ياران را چه شد .............. دوستي کي آخر آمد دوستداران را چه شد

حافظ

 

[A R @ M]

دوست نباشد به حقیقت که او .........دوست فراموش کند در بلا
خستگی اندر طلبت راحتست .......... درد کشیدن به امید دوا
سعدی

 

[Farhad49]

آن روز که توسن فلک زین کردند
آرایش مشتری و پروین کردند
این بود نصیب ما ز دیوان قضا
ما را چه گنه ، قسمت ما این کردند

خیام