• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

پدیده ای به نام فرار مغزها

30rus

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 جولای 2005
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
حتما به این اسم برخوردین. خیلیها تا اسم فرار مغزها میاد شروع به فحش دادن به المپیادیها یا به دولت می کنن. خیلی ها هم می خوان با ندادن اجازه خروج از کشور جلوی این کار رو بگیرن که تا 7 سال تونستن با ندادن کارت معافیت از سربازی به المپیادیها سنگ جلوی پای اونها بندازن.
در ماه جولای یا اواخر تیرماه خودمون که در راه هست المپیادهای جهانی برگزار می شه و الانا صحبت های زیادی راجع به اون می شه. می خواستم دید خیلی بهتری به شما راجع به این مساله با دادن آمارهای دقیق بدم. به آمارهای دولتی اعتباری نیست چون خیلی کلی و بدون تفسیر هم هست. یه سری آمار دقیق رو تو پست بعدی می نویسم.
به نظر شما در مورد این پدیده چی کار باید کرد؟ اصلا به سود مملکت نیست اینها زودتر برن یا اگه بمونن می تونن چه فایده ای برای ما داشته باشن؟
 

30rus

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 جولای 2005
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
این هم آمار سال 77:
از 40 نفر المپیادی های این سال، 19 نفر برای ادامه تحصیل به خارج رفتن. البته المپیادی رو کسی در نظر می گیریم که طلای کشوری داشته باشه. پس اگه بخوان گزارش بدن می گن 49 درصد المپیادیها رفتن.
آمار دقیق:
از این 40 نفر، 6 نفر ادبیات بودن و نمی تونستن برن.
6 نفر المپیاد زیست بودن و امکان ادامه تحصیل تو رشته پزشکی رو در خارج ندارن.
4 نفر المپیاد شیمی هم پزشکی می خوندن و مثل بالایی ها هستن.
پس 24 نفر کلا می تونن برن که 19 نفرشون رفتن. پس آمار دقیق، عدد 79 درصد رو نشون میده که وحشتناکه!
تازه یه نکته: رشته های مهندسی و علوم پایه باعث پیشرفت صنعتی یک کشورن و رشته های پزشکی کمتر نوآوری دارن و جزو رشته های تولید علم و دانش و صنعت و .... نیستن. فیلد پزشکی جداست و باید جدا بررسی بشه.
پس از کسایی که می تونن باعث پیشرفت علمی، صنعتی ما بشن، 79 درصدشون تا لیسانشون تو شریف تموم میشه برای فوق لیسانس و دکترا میرن!
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از 30rus :
این هم آمار یک سال، سال 77:
از 40 نفر المپیادی های این سال، 19 نفر برای ادامه تحصیل به خارج رفتن. البته المپیادی رو کسی در نظر می گیریم که طلای کشوری داشته باشه. پس اگه بخوان گزارش بدن می گن 49 درصد المپیادیها رفتن.
آمار دقیق:
از این 40 نفر، 6 نفر ادبیات بودن و نمی تونستن برن.
6 نفر المپیاد زیست بودن و امکان ادامه تحصیل تو رشته پزشکی رو در خارج ندارن.
4 نفر المپیاد شیمی هم پزشکی می خوندن و مثل بالایی ها هستن.
پس 24 نفر کلا می تونن برن که 19 نفرشون رفتن. پس آمار دقیق، عدد 79 درصد رو نشون میده که وحشتناکه!
تازه یه نکته: رشته های مهندسی و علوم پایه باعث پیشرفت صنعتی یک کشورن و رشته های پزشکی کمتر نوآوری دارن و جزو رشته های تولید علم و دانش و صنعت و .... نیستن. فیلد پزشکی جداست و باید جدا بررسی بشه.
پس از کسایی که می تونن باعث پیشرفت علمی، صنعتی ما بشن، 79 درصدشون تا لیسانشون تو شریف تموم میشه برای فوق لیسانس و دکترا میرن بلاد کفر!
آقا خواهشا" اینقدر نگو شریف شریف!
اگه شریف اینه همون بهتر که برن.(البته عذر می خوام ها من آلرژی دارم نسبت به این نوع بینش).اصلا" کی گفته فقط دانشگاه شریف باعث پیشرفت علمی صنعتی ما میشه؟ پس بقیه ی محقیقین و دانشمنداهای ریز و درشت این مملکت آب تو هاون می کوبند یا سبزی پاک می کنن؟! شایدم به ژاژ خوایی مشغولند....
در ضمن به نظر من فرار مغزها نداریم فراری دادن مغزها بحث اصلیه....
 

30rus

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 جولای 2005
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
نه اصلا منظورم اين نبود. با پارامترهاي زيادي مثل تعداد دانشجوها و استادها (البته با توجه به سطح علمي اونها مثل تعداد پروفسورها و .... )، تعداد پروژه ها و مقالات علمي در سال، حجم مالي پروژه هاي انجام شده و ..... ميشه دانشگاهها رو رتبه بندي كرد. خوب با اين اوصاف از دانشگاهي كه رتبه اول رو داره انتظارات بيشتري از دانشگاه مثلا دهم ميره. اين طور نيست؟
يعني به نظر شما انتظار يكساني از دانشگاه MIT كه دانشگاه اول آمريكا هست با دانشگاه هاوايي كه دانشگاه صدم هم نيست ميره؟ آيا نبايد نوع پروژه هاش، امكاناتش و .... فرق كنه؟
تو يك جامعه آرماني انتطار ميره كه همه دانشگاهها و مراكز علمي صنعتي تو اين مسير حركت كنن ولي وزنه بعضي ها سنگين تره.
 

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0
به نقل از electronic :
آقا خواهشا" اینقدر نگو شریف شریف!
اگه شریف اینه همون بهتر که برن.(البته عذر می خوام ها من آلرژی دارم نسبت به این نوع بینش).اصلا" کی گفته فقط دانشگاه شریف باعث پیشرفت علمی صنعتی ما میشه؟ پس بقیه ی محقیقین و دانشمنداهای ریز و درشت این مملکت آب تو هاون می کوبند یا سبزی پاک می کنن؟! شایدم به ژاژ خوایی مشغولند....
در ضمن به نظر من فرار مغزها نداریم فراری دادن مغزها بحث اصلیه....
بشين الكترونيك حكما دستت نميرسيده بري شريف اينطوري شدي عمووو

:hmm:
 

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0
نشت را در فرهنگ معنا كرده‌اند سرايت آب و آتش از جايي به جاي ديگر. نشت را معقول‌تر ديدم از مهاجرت و فرار، چرا كه “نشت” به خلافِ “مهاجرت” كه با هجرت هم‌نشينيِ ذهني دارد و مثبت است، عيبِ ظرف را نيز مي‌نماياند و به خلافِ “فرار” كه تند و منفي است، حركت نرم و آرامِ يك جريان را نيز نشان مي‌دهد.
نشا هم همان قلمه‌اي است كه مي‌زنند تا پسان‌فردا كه گرفت، محصول‌شان بدهد. البته “نشاء” به عربي مصدر است از ريشه‌ي نَشو اما در فارسي به معناي قلمه زدن است و البته قلمه. قصه‌ي معربِ فارسي‌اش هم شنيدني است. مصري‌ها به نشاسته‌ي ما ـ كه همان نشاستجِ اعراب شده باشد، نشا مي‌گويند. در منتهي‌الارب توضيح داده است كه اخذِ نشا از نشاسته چندان هم غريب نيست. عرب گاهي‌اوقات شطري از كلمه را ناديده مي‌گيرد! مثلِ منا كه در حقيقت كوتاه‌شده‌ي منازل است. و البته نشاسته از نشاستن آمده است، به معناي نشاندن و مراد، نشاندنِ مغزِ گندم در آب بوده است. پس نشا اصل و اصالتش فارسي است و كاربردِ نشاء به عوضِ نشا و قلمه چندان مقبول نيست.
اما خودِ نشا، كنايتي است از زحمتي كه ****ِ آموزشيِ ما براي بر و بچه‌ها مي‌كشد. پس “نشا” را نيز از “نخبه” و “مغز” در تعريف دقيق‌تر ديدم. در تعريف نخبه و مغز نياز داريم به يك ارزش‌گذاري كه الزاماً موردِ تاييدِ همه‌گان نيست، حال آن كه در “نشا” بيش‌تر به زحمتِ كاشت و منفعتِ برداشت نظر مي‌كنيم، بدونِ هيچ ارزش‌گذاري. “مغز” و “نخبه” همان ابتداي كار چهره‌ي مثبتي مي‌سازد از آن‌ها كه مي‌روند و وجوهِ ممتازه‌اي براي ايشان قائل مي‌شود كه معلوم نيست چندان هم درست باشد
.

......................................................
 

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0
بسيار هم طبيعي است كه مغزها از چنين مجموعه‌هايي بن‌كن شوند به سمتِ غرب. خيال مي‌كنند به جاي سازمانِ مليِ پرورشِ استعدادهاي درخشان از سازمانِ مليِ پرورشِ عقب‌افتاده‌ها نيروهاي فكري فرار مي‌كنند؟ يا مثلاً به جاي برگزيده‌گانِ المپيادها، مردودي‌هاي پايه‌ي دومِ دبيرستان بايد پذيرش بگيرند؟ يا به جاي دانش‌گاهِ صنعتيِ شريف، واحدِ گاگول‌تپه دانش‌جوي دكترا بفرستد به خارجه؟ بديهي است كه فرارِ مغزها از چنين مجموعه‌هايي صورت مي‌گيرد. آيا مي‌توانيم خرده بگيريم كه چرا فوتباليست‌هاي موفقِ ما به ليگ‌هاي اروپايي مي‌روند؟ انتظار داريم بازي‌كن‌ِ ذخيره‌ي ليگ‌ دسته دو از تيمِ آتش‌نشاني بلند شود و برود وسطِ بوندس‌ليگا؟ اگر اين جور بود كه مي‌شديم برزيل و مالياتِ دست‌مزدِ فوتباليست‌هامان تنه مي‌زد به صادراتِ قهوه!
 

30rus

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 جولای 2005
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
یه آمار دیگه:
کسایی که تو المپیک مدال طلا می گیرن مثل همین آقای رضازاده توسط دولت 100 میلیون حمایت می شن ولی از کسی که تو المپیاد جهانی مدال طلا می گیره فقط با 6 سکه حمایت می کنن بعد از 3 یا 4 ماه اول هم کاملا فراموشش می کنن. تازه اون کسی که هم مثلا وزنه برداری کرده هیچ فایده ای به بقیه نمی تونه برسونه جز اینکه دفعه بعد بره وزنه سنگینتر بزنه.
ولی مخصوصا نمی خوان از این کارها حمایت کنن. انجام حمایت مشابهی از 30 یا 40 نفر دیگه تو هر سال به جایی بر نمی خوره.
 

30rus

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 جولای 2005
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
یه چیز دیگه : فوتبالیستی که میره بوندس لیگا بعد برای بازی تیم ملی می یاد ایران. یعنی این که تو بوندس لیگا بازی می کنه عملا به نفع اینجا هست. ولی کسی که تازه باید کلی هزینه برای گرفتن ویزا، امتحان تافل و .... کنه به نظر شما برمیگرده اینجا؟ هر چند که برگرده و مثل فوتبالیست بوندس لیگا آخرش برای تیم ملی بازی کنه به نفع اینجا هست. ولی با کدوم انگیزه باید برگرده؟
 

Doc

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
58
لایک‌ها
0
سن
36
منم رفتنيم! يه طرح دارم واسه كنترل سرعت ماشين ها در جاهاي مختلف. خلاصه از همه ي ايرانيان خوب پوزش ميخوام ولي چاره اي ندارم! اينجا بهم توجه نميكنند!
 

Doc

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 ژوئن 2005
نوشته‌ها
58
لایک‌ها
0
سن
36
من زماني كه تيزهوشان درس ميخوندم ازم سالي 200 هزار تومان شهريه ميگرفتند و امكانات هم صفر! اونوقت اين پشمالوها توقع دارن بمونم و بهشونم خدمت كنم! بياخ!!!
39.gif
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از 30rus :
نه اصلا منظورم اين نبود. با پارامترهاي زيادي مثل تعداد دانشجوها و استادها (البته با توجه به سطح علمي اونها مثل تعداد پروفسورها و .... )، تعداد پروژه ها و مقالات علمي در سال، حجم مالي پروژه هاي انجام شده و ..... ميشه دانشگاهها رو رتبه بندي كرد. خوب با اين اوصاف از دانشگاهي كه رتبه اول رو داره انتظارات بيشتري از دانشگاه مثلا دهم ميره. اين طور نيست؟
يعني به نظر شما انتظار يكساني از دانشگاه MIT كه دانشگاه اول آمريكا هست با دانشگاه هاوايي كه دانشگاه صدم هم نيست ميره؟ آيا نبايد نوع پروژه هاش، امكاناتش و .... فرق كنه؟
تو يك جامعه آرماني انتطار ميره كه همه دانشگاهها و مراكز علمي صنعتي تو اين مسير حركت كنن ولي وزنه بعضي ها سنگين تره.
حرفهاي شما متين اما مشكل من همينه كه شما فقط دانشگاه رو وزن مي كنيد...بر كسي پوشيده نيست كه امكانات دانشگاه و سطح مقالات و اعتبار جهاني و ميزان اساتيد و ... همه و همه تو سير حركتي يه دانشجوي نوپا تاثير مثبت داره...منم مي دونم با بررسي يه سري فاكتورها ميشه دانشگاهها رو طبقه بندي كرد منتهي تمركز من بيشتر رو دانشجوست تا خود دانشگاه. ;)
من با انحصارگرايي مخالفم دليلي نداره كه غير شريفي ها رو تو رشد و پيشرفت (جديدا" بالندگي!) مملكت شريك ندونيم.خوب اگه ملاك اين رتبه بندي ها باشه در دانشگاههاي ديگه رو بايد تخته كنيم و بقيه بشينن تو خونه هاشون تا دانشجوهاي فلان دانشگاه (حالا تو اين بحث شريف) برن فرنگ و برگردن (البته اگر برگردند) و رستگارشون كنن و همه تو اون روز خوشحال و خندان كه چه آباد مملكتي داريم و چه نيروهاي پر بركتي!
متاسفانه به جاي اينكه به فكر تجهيز مراكز آموزش عالي و توسعه ي عدالت آموزشي باشيم دم از تبعيض جغرافيايي مي زنيم.شما کدوم مملکت رو می شناسید که با اتکا به یک یا دو یا سه دانشگاه طریق پیشرفت رو طی کرده باشه؟
با این طرز فکر اگه بخوایم جلو بریم باید رویای دانشگاه ملی رو به گور ببریم....
بعدشم الان دیگه عصر قدیم نیست که علم و دانش چند فرسخ اونورتر نره.تو خود همین شبکه ی جهانی خیل مقالات و دست اوردهای علمی رو می تونید ببینید و خوش به حال کسی که در این گنج خونه رو بر روی خودش نبنده.
در ضمن من اصلا" خدای نکرده نمی خوام دست آوردهای جایی رو کمرنگ جلوه بدم منتهی این رسم فکر مغرضانه رو هم نمی تونم بپذیرم.عذر می خوام اگه سخنم به درازا کشید.

نشنیدی که صوفیی می کوفت
زیر نعلین خویش میخی چند
آستینش گرفت سرهنگی
که بیا نعل بر ستورم بند.​
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از edward :
بشين الكترونيك حكما دستت نميرسيده بري شريف اينطوري شدي عمووو

:hmm:
چون نداری کمال فضل آن به
که زبان در دهان نگه داری
آدمی را زبان فضیحه کند
جوز بی مغز را سبکباری​

اولا" كه بحث شخصي نيست ثانيا" تمناشو ندارم.اگه خودمو بالاتر از شریفیون ندونم مطممئن باش پایین تر هم نیستم. :rolleyes:
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از 30rus :
یه آمار دیگه:
کسایی که تو المپیک مدال طلا می گیرن مثل همین آقای رضازاده توسط دولت 100 میلیون حمایت می شن ولی از کسی که تو المپیاد جهانی مدال طلا می گیره فقط با 6 سکه حمایت می کنن بعد از 3 یا 4 ماه اول هم کاملا فراموشش می کنن. تازه اون کسی که هم مثلا وزنه برداری کرده هیچ فایده ای به بقیه نمی تونه برسونه جز اینکه دفعه بعد بره وزنه سنگینتر بزنه.
ولی مخصوصا نمی خوان از این کارها حمایت کنن. انجام حمایت مشابهی از 30 یا 40 نفر دیگه تو هر سال به جایی بر نمی خوره.
متاسفانه فعلا" که اینجوریه منم قبول دارم.البته 30 40 نفر نیست و اگه استعداد یابی بشه خیلی بیشتر از ایناست....
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از 30rus :
یه چیز دیگه : فوتبالیستی که میره بوندس لیگا بعد برای بازی تیم ملی می یاد ایران. یعنی این که تو بوندس لیگا بازی می کنه عملا به نفع اینجا هست. ولی کسی که تازه باید کلی هزینه برای گرفتن ویزا، امتحان تافل و .... کنه به نظر شما برمیگرده اینجا؟ هر چند که برگرده و مثل فوتبالیست بوندس لیگا آخرش برای تیم ملی بازی کنه به نفع اینجا هست. ولی با کدوم انگیزه باید برگرده؟
دوای دردش اصلاح ساختارهای آموزشی-پژوهشیه البته تا زمانی که اهمیت نیروی انسانی بر سران لشکری و کشوری! هویدا نشه امیدی به اصلاح نیست....
 

electronic

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژانویه 2005
نوشته‌ها
1,661
لایک‌ها
75
سن
38
محل سکونت
USA
به نقل از Doc :
منم رفتنيم! يه طرح دارم واسه كنترل سرعت ماشين ها در جاهاي مختلف. خلاصه از همه ي ايرانيان خوب پوزش ميخوام ولي چاره اي ندارم! اينجا بهم توجه نميكنند!
شما اون یکی طرحتو به نتیجه برسون تا ببینیم چی میشه!:D
 

Joupi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 آپریل 2005
نوشته‌ها
5
لایک‌ها
0
الكترونيك!
اگه شريف بد بود براش اين قدر سر و دست نمي شكستن.
گربه دستش به گوشت نمي رسيد مي گفت تلخه :D
اگه يه دونه از اون امتحاناي خفن مخابرات 1 جناب خلج رو ازت مي گرفتن 2 هم نمي شدي. مطمئن باش.
اگه شريف فرقي با بقيه نمي كرد ملت ديونه نبودن كه از همه جا بكنن بيان اونجا درس بخونن. مي موندن خونه مامان جونشون و تو دانشگاه آزاد درس مي خوندن.
 

edward

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
24 آپریل 2004
نوشته‌ها
112
لایک‌ها
0
مثكه همه رفتنين اينجا :p
شريف انصافا با جاهاي ديگه فرق داره. فرقشم فشاريه كه روي دانشجو مياد. حتي گاگول ترين دانشجو هم مجبوره حداقل به اندازه وقت كلاسهاش بيرون وقت كلاسش وقت بزاره رو درسا تا پاس شه!! اگر بخواد خوب پاس شه بايد حداقل 1.5 تا 2 برابر وقت بزاره
امتحانا همش با توقع خيلي خيلي بالا گرفته ميشه. استاد آبكي خيلي كمه و حتي بيرون ميكنن استاداي راحت گير رو
نمره به سخت ترين وجه ممكن داده ميشه واقعا
درس شب امتحان بخوني پاس شه اصلا نداره مگر عمومي ها

خوب اينو با دانشگاه عشق و سنگك يا همين تهران مقايسه كن. همه دنبال گروه موسيقي و سياسي و مجله و ....ن + آخر ترم درس بخونن پاس شه
اين مود اكثر دانشگاهاست
حتي اساتيد به اين وضعيت خو گرفتن چه برسه به دانشجوها و ساختار آموزشي

تفاوت در اينجاست وگرنه آدم مخ تو هر دانشگاهي پيدا ميشه الكترونيك
من نگفتم كه شما مخ نيستي(معلومه كه هستي!) گفتم شايد كنكور خراب كردي يا چيزي شده نشده بري شريف وگرنه اگر ميشد بري مطمئنم ميرفتي
هوم؟
 

amirhoman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
25 آپریل 2005
نوشته‌ها
1,127
لایک‌ها
11
سن
55
محل سکونت
Tehran
:D شما ها اين موارد رو يه وقت به خودتون نگيرين ها . :D
هيچ ربطي فرار مغز ها به شما ها نداره. :lol:
با عرض پوزش از همه :blush:
 
بالا