دانشگاه آزاد حالا بحث خودشو داره عزیزم من که نمی گم شریف بده بالکل هم قبولش دارم منتهی نمی تونم بپذیرم که هیچکسی تو این مملکت به پای اونا نمی رسه این پیش داوری های منفی کاری رو درست نمی کنه در ضمن هنوز مخابرات 1 نخوندم و به نظرم هر کی خوب بخونه از اینترنت هم غافل نشه نمره گرفتن تو امتحان فلان استاد شکستن گردن رستم نیست.بله تو جمع بندی ها میشه گفت که کیفیت خدمات فلان دانشگاه از همه بالاتره منم قبول دارم هیچکدوم از دانشگاهها به پای شریف نمی رسه اما دلیل نمیشه که بقیه ی دانشجوهای این مملکت رو به حساب نیاریم.من خیلی ها رو می شناسم که تو دانشگاههایی درس می خونن که از لحاظ رتبه بندی تو رده های میانی جدول قرار دارن منتهی خیلی خوب خودشونو بالا کشیدن و چیزی کمتر از بقیه ندارن.به نقل از Joupi :الكترونيك!
اگه شريف بد بود براش اين قدر سر و دست نمي شكستن.
گربه دستش به گوشت نمي رسيد مي گفت تلخه
اگه يه دونه از اون امتحاناي خفن مخابرات 1 جناب خلج رو ازت مي گرفتن 2 هم نمي شدي. مطمئن باش.
اگه شريف فرقي با بقيه نمي كرد ملت ديونه نبودن كه از همه جا بكنن بيان اونجا درس بخونن. مي موندن خونه مامان جونشون و تو دانشگاه آزاد درس مي خوندن.
به نقل از edward :مثكه همه رفتنين اينجا
شريف انصافا با جاهاي ديگه فرق داره. فرقشم فشاريه كه روي دانشجو مياد. حتي گاگول ترين دانشجو هم مجبوره حداقل به اندازه وقت كلاسهاش بيرون وقت كلاسش وقت بزاره رو درسا تا پاس شه!! اگر بخواد خوب پاس شه بايد حداقل 1.5 تا 2 برابر وقت بزاره
امتحانا همش با توقع خيلي خيلي بالا گرفته ميشه. استاد آبكي خيلي كمه و حتي بيرون ميكنن استاداي راحت گير رو
نمره به سخت ترين وجه ممكن داده ميشه واقعا
درس شب امتحان بخوني پاس شه اصلا نداره مگر عمومي ها
خوب اينو با دانشگاه عشق و سنگك يا همين تهران مقايسه كن. همه دنبال گروه موسيقي و سياسي و مجله و ....ن + آخر ترم درس بخونن پاس شه
اين مود اكثر دانشگاهاست
حتي اساتيد به اين وضعيت خو گرفتن چه برسه به دانشجوها و ساختار آموزشي
تفاوت در اينجاست وگرنه آدم مخ تو هر دانشگاهي پيدا ميشه الكترونيك
من نگفتم كه شما مخ نيستي(معلومه كه هستي!) گفتم شايد كنكور خراب كردي يا چيزي شده نشده بري شريف وگرنه اگر ميشد بري مطمئنم ميرفتي
هوم؟
تایید میشه لااقل در مورد دانشگاه خودمون.منم که از اولش گفتم شرایط اونجا با بقیه ی جاها خیلی توفیق داره.شريف انصافا با جاهاي ديگه فرق داره. فرقشم فشاريه كه روي دانشجو مياد. حتي گاگول ترين دانشجو هم مجبوره حداقل به اندازه وقت كلاسهاش بيرون وقت كلاسش وقت بزاره رو درسا تا پاس شه!! اگر بخواد خوب پاس شه بايد حداقل 1.5 تا 2 برابر وقت بزاره
امتحانا همش با توقع خيلي خيلي بالا گرفته ميشه. استاد آبكي خيلي كمه و حتي بيرون ميكنن استاداي راحت گير رو
نمره به سخت ترين وجه ممكن داده ميشه واقعا
درس شب امتحان بخوني پاس شه اصلا نداره مگر عمومي ها
خوب اينو با دانشگاه عشق و سنگك يا همين تهران مقايسه كن. همه دنبال گروه موسيقي و سياسي و مجله و ....ن + آخر ترم درس بخونن پاس شه
اين مود اكثر دانشگاهاست
حتي اساتيد به اين وضعيت خو گرفتن چه برسه به دانشجوها و ساختار آموزشي
خوب طبیعیه اگه میشد می رفتم منتهی درست گفتی ما خیلی درس خوندیم اما یه اتفاقاتی افتاد که نشد دیگه.الان هم حسرتشو نمی خورم (اينو ار ته دل مي گم) و حرف من اینه که اگه فلان کس تو فلان دانشگاه قبول نشده نبایست بشینه ور دل باباش و زانوی غم بغل بگیره که همه چی تموم شد و تصور كنه تا دنیا دنیاست دانشجوي درجه دو به حساب مياد.من اينو قبول ندارم.اگه الان هم جا نیفتاده مهم نیست بالاخره جا میفته جون سخت تر از هیت بطلیموسی که نیست!تفاوت در اينجاست وگرنه آدم مخ تو هر دانشگاهي پيدا ميشه الكترونيك
من نگفتم كه شما مخ نيستي(معلومه كه هستي!) گفتم شايد كنكور خراب كردي يا چيزي شده نشده بري شريف وگرنه اگر ميشد بري مطمئنم ميرفتي
هوم؟
شما مثل اينكه هنوز دانشجويي و از بابا جونت پول توجيبي مي گيري. هنوز هم كار نكردي ببيني چه جوريه. شما بعد از اينكه درست تموم شد بعد هم دو سال سربازي رفتي و بعدش پاسپورت گرفتي بعد هم سر كار رفتي و يه پول و پله اي جمع كردي نمي گم برو آمريكا يه سفر برو دوبي يا تركيه. وقتي پات رسيد تو خونه خودت مطمئنم قبلش تو فرودگاه مهرآباد گريه كردي. علتش رو هم تو چند تا پستي كه به مرور مي نويسم مي فهمي پس نميخواد الان هم جواب اين رو بدي چون از همين پست هات الان مي دونم مي خواي چي بنويسي!! .به نقل از electronic :آخه آدم بره اونجا چی کار کنه با عقل من که موازی نمیشه مملکت به این قشنگی... فرار که نشد کار اگه اینجوری باشه که آدم می تونه از زیر خیلی کارا فرار کنه اما آخرش که چی....
خوب البته تجربه ي من زياد نيست و شايد به قول شما:به نقل از 30rus :شما مثل اينكه هنوز دانشجويي و از بابا جونت پول توجيبي مي گيري. هنوز هم كار نكردي ببيني چه جوريه. شما بعد از اينكه درست تموم شد بعد هم دو سال سربازي رفتي و بعدش پاسپورت گرفتي بعد هم سر كار رفتي و يه پول و پله اي جمع كردي نمي گم برو آمريكا يه سفر برو دوبي يا تركيه. وقتي پات رسيد تو خونه خودت مطمئنم قبلش تو فرودگاه مهرآباد گريه كردي. علتش رو هم تو چند تا پستي كه به مرور مي نويسم مي فهمي پس نميخواد الان هم جواب اين رو بدي چون از همين پست هات الان مي دونم مي خواي چي بنويسي!! .
فكر كنم براي اينكه شرايطي كه گفتم رو داشته باشي و مجاز باشي راجع به اين مسايل نظر بدي بايد 4 سال ديگه صبر كني.
زياد و جدا به خودت گرفتي ها.به نقل از Nenapharboy :من فكر مي كنم فرار مغز ها لازمه
من كه اگه بتونم تا يه سال ديگه از اين جا ميرم
متاسفانه ادوارد جان به حقایق تلخی اشاره کردی که واقعا" آدم می مونه چی کار کنه چه و جوری فکر کنه.باهات موافقم هر چند که تا این حد تجربه و شاهد عینی ندارم اما کم و بیش از این مسایل با خبرم و همون طور که گفتی تنها چیزی که آدم رو دلخوش به موندن می کنه همون قشنگیه که خوبم تعریفش کردی.به نقل از edward :سیروس جان اینطور زود در مورد دیگران قضاوت نکن شرایط خیلی ها متفاوت با اون چیزیه که ممکنه تو نظر اول به ذهن بیاد(البته خود منم این عیب رو دارم )
در مورد حرفات تا حد زیادی موافقم. در ضمن با الکترونیک هم موافقم. من 2 ساله فارغ التحصیل شدم. از همون خراب شده ای هم هستم که حرفش هست
در بدو فارغ التحصیلی در وزارت .... کار گرفتم. یعنی پیشنهاد کار دادیم و مدیر دولتی(دقیقا هم تریپ مدیر دولتی و ... بود) هم قبول کرد و ما با قول و قرار و مدار تیم جور کردیم و شروع کردیم به کار و تهیه گزارش و .... . خلاصش کنم اینکه ما یکسال و خرده ای اونجا کار کردیم شاید واقعا بالای 50 بار قرارداد نوشتیم و عوض کردیم و ... ولی نبستن که نبستن. آخرش یکی دلش به حال ما و تیممون سوخت و ما رو فرستاد تو یه شرکت وابسته به وزارت .... . ما با اینکه حداقل های کف کف رو برای پرداخت ها انجام داده بودیم، قبل از اون هیچ کار دیگری نکرده بودیم که پولی داشته باشیم، تمام عملیات میدانی را با ماشین شخصی خودم انجام دادیم، هزینه ها را تماما خودمون کردیم، و همه گزارشات و تایپ و ترجمه ها و .... رو خودمون با واقعا بدبختی انجام دادیم
دست آخر به حدود 60 درصد پول درخواستی رسیدیم. بدون هزینه ها. یعنی هزینه ها رم از روی همین بردارید. خلاصش اینکه کسر کردیم و تقسیم کردیم و .... نفری 600 تومن به ازای یک سال رسید.
مدیر بهانه آورد که مدیر بالا دستم قبول نمیکنه. به ما حتی ناهار وزارت رو هم نمیدادن چون قرارداد نداشتیم! ما مدتهای مدید ناهار فلافل و سمبوسه میخوردیم(به مدت چند ماه). و خوشحال بودیم که کار میکنیم. برای مملکتمون مفیدیم.
در حال حاضر تو همون شرکت کذایی که توش افتادیم کار میکنم. بزور ماهی 300 تومن بهم میدن. کاری که میکنم شبیه آپدیت نگه داشتن یک وب سایته. برای اینکه مدیر خوشش میاد این سایت باشه.(مقاصدش بیشتر جناحیه). بازدید کنندگان وب سایت هم چیزی معادل روزانه 20 هیت هست!!
من پوسیدن خودم مغزم اطلاعاتم تخصصم و ... رو جلو چشمم میبینم. بهت قول میدم هیچ کجای این مملکت بری(هیچ کجا دقیقا مطلق هست) نمیتونی جوری که دوست داری کار کنی. حتی معمولا نمیشه تلاش کرد. چون با دستورات مستقیم مقامات مربوطه در مورد خط قرمز ها مواجه میشی. اگر سعی کنی تو کار مدیرت دخالت کنی که کارت زاره. مگه تو تصمیم گیری؟ و اونچه که امثال من و تو نمیفهمیم علم مدیریت و ارتباط تنگاتنگش با باند بازی و سیاسی کاری هست.
من شخصا انگیزه ای برای کار کردن تو دولت یا بخش خصوصی ندارم. ما مثلا ناظر یک شرکت خصوصی هم هستیم! شرکت خصوصی هم بیچارس بابت پول گرفتن. حتی من یا مدیرم(!) تائید میکنیم که کار انجام شده هم بعد 5 - ماه پول میگیرن. و حق دارن که کار مزخرف میکنن. کاملا محقن.
در مورد اینکه مملکت قشنگی داریم علی رغم میلم باهات موافقم. ولی اگر میتونی ذهنت رو و کل تخصصت رو فدای این قشنگی بکنی بسم ا...
این قشنگی شامل روابط خانوادگی ما میشه. شامل شهرهامون و هویت مون تو این مملکت میشه. موسیقیش هست. هنرش هست که هیچ کجای دیگه یافت نمیشه. درسته. آدماش هستن که جایی مرام با این غلظت پیدا نمیکنی. درست
ولی وقتی بودن آدم = توهین. وقتی هیچ احترامی برای تو قائل نیستن. توی اداره ای کار میکنی که اصولا شانت با ابدارچی ممکنه یکسان باشه چون اون برادرزاده رئیسه. (اینها اصلا قصه نیست من نمونه های واقعیش رو میبینم و دارم). یک دانشگاه آزادی رئیسته(الان رئیس من هست!) که بخاطر رفاقت و یار غار بودن مدیرت رشد کرده. کسی بخاطر آشنا داشتن تو شهرداری و اینکه میتونه پروژه بگیره براحتی به 2 رده بالاتر ارتقا پیدا میکنه در حالیکه تو فقط تماشا میکنی!
کار اجرایی هم همینطوره الکترونیک. در زمینه اجرا بری مجبوری بخاطر پرداخت ها و مشکلات پروژه ها و ساخت و پاخت هایی که سر مناقصه ها میشه و .... بری تو کار خلاف. ناظر هم باشی مجبوری(!) پول بگیری و توی سیستم حل شی وگرنه لنگت رو هواست. بازم اینها قصه و شایعه و ... نیست و من نمونه های واقعیش رو دارم. اصلا در مورد این سیستمی بودن همه جای مملکت شک نکنین.
خوب بقول ابی: چی باید کرد؟ از نظر من بهترین کار یک تافل + یک کار مناسب(تخصصی) در کاناداست. چرا که نه؟ مگر من گوسفندم که جایی زندگی کنم که سالی بالای 30000 نفر فقط تو جاده هاش کشته میشن(جنگ با 8 سال کشت و کشتار 150 هزار کشته داشت!) و منم باید تو همین جاده ها باشم. بجای خرج ایمنی جاده شدن خرج سفر خارجی فلان مدیر میشه. بجای خرج ایمنی جاده سازمانهای شورای نگهبان، شورای مصلحت ****، سازمان اهل بیت(!) ..... بودجه میگیرن که ملا ها رو پروار کنن. اونها هم هیچی کم نزارن تو سانسور اطلاعات اینترنت اخبار خبرگزاری ماهواره ..... . باید پروژه میلیاردی و بی نتیجه فیلترینگ رو شاهد باشم در حالیکه پروژه های کاربردی تحت وب بودجه ندارن. فرهنگ سازی اینترنتی شده ملعبه دست افرادی که دستی در کاسه کثیف صاحبکاران دارند. و تنها چیزی که توش پیدا نمیشه فرهنگه. و دهها برابر ارزش ریالیشون هم پول میگیرن. چون لیاقتش(ریش و پیرهن رو شلوار) دارن.
باید شاهد باشم کشورم به وضوح از تروریسم حمایت میکنه و به دیگر کشور ها این حق رو میده که تحریممون کنن. برای کوچکترین ترنزکشن مالی باید کلی پول ترنسفر بدی. سرویس دهی سازمانهای دولتی در این حده که هیچ بسته پستی تضمینی برای رسیدن به مقصد نداره(بازم نمونش رو دارم). پاره شدن بسته ها صرفنظر از محتویاتشه. یعنی من بسته ای محتوی کاغذی مهم داشتم از وسط پاره شده بود! و اگر لای مشما نبود کل کاغذ که مدرک مهمی هم بود پاره شده بود. دستمون به .... ی هیچ کسی هم بند نیست. مطمئن مطمئن باش. هیچ جایی برای شکایت وجود نداره. عدالت و داد خواهی در این مملکت معنای دیگری داره. معنیش اینه که من خودم شخصا در خونه قاضی این مملکت رفتم و بخاطر قضیه ای(که اتفاقا حق با ما بود و شواهد بر علیه ما ساخته شده بود!) رشوه دادم. من 25 ساله تجربه همه اینکار ها رو دارم.
علی رغم رابطه شدیدا عاطفی که با خانواده و مادرم و ... دارم تصمیم دارم بسرعت برم.
به نقل از 30rus :شايد بعضي ها بگن چرا اين قدر شريف شريف يا المپياد المپياد مي كنين. مگه بقيه مردم بجاي مغز تو سرشون كاه گل هست. نه داداش! IQ ايرانيها از مردم ديگه خيلي بيشتره دليليش رو هم بعدامي گم. اگه فرار مغزها باشه همه بايد در رفته باشن.
ولي كسي كه برق شريف رفته رتبه كنكورش زير 80 شده. وقتي براي المپياديها و شريفيها ارزشي قايل نشدن ديگه دانشگاههاي ديگه مثل اصفهان و ..... جاي خود دارن. شناسايي استعدادها بد نيست ولي به كسي كه تو المپياد جهاني امتحان خودش رو پس داده اندازه يه ماشين حساب ارزش نداره شما كه ديگه جاي خود داريد. هر وقت به اونا چيزي دادن شما هم بگين ما هم مي خوايم. ولي مطمئن باشين تا اول به اونا چيزي ندن به شما هيچي نمي دن. خلاصه اين ميشه كه من اين مملكت رو به ماهي 800 دلار ناقابل فروختم. خر كه نيستم. اينجا بايد كلي التماس مي كردم تا مزد كاري كه انجام شده رو بدن اونجا دارن به خاطر اينكه فقط درس بخونم ماهي اين قدر مي دن. تازه ناز و نوازشم هم مي كنن.
شما باشين 800 دلار اين طوري رو ترجيح مي دين يا گرفتن مبلغي بيشتر ولي با كلي خواهش و التماس و حتي گرفتن پول خود با پرداخت رشوه .
البته اين رو هم بگم كه اين هزينه يك ماه زندگي ساده دانشجويي اونجا هست و خرج اينجا با اونجا از زمين تا آسمون فرق مي كنه. اگه كسي مي خواد به سبك ايران اونجا زندگي كنه خرجش خيلي بالاتر ميره.
راستي دو مورد براي اثبات مغز بودن ايرانيها:
1. يه جايي خوندم stone henge كه نماد مهمي از زندگي اوليه تو انگليس هست و كلي بهش افتخار مي كنن حتي 300 سال بعد از تخت جمشيد ساخته شده.اون زمان حتما ايراني ها شعورشون اين قدر بوده كه بدونن معماري چي هست. اون stone henge اي ها هم تازه داشتن دنبال سنگي كلوخي مي گشتن خودشون رو پاك كنن :lol: . يه سنگي تو سر شكاري بزنن و.....
2. شعور ايرانيها اين قدر بوده كه خيلي زودتر از بقيه به فكر ساخت پارلمان افتادن يا بعد از انقلاب فرانسه سريعتر از بقيه دوزاريشون افتاده. البته پارلمان به معناي جديدش. فكر كنم حتي جزو 5 كشور اول باشه. حالا اين بماند كه چرا اين قدر اوضاع دموكراسي خرابه. اصل قضيه رو داشته باشين. عربها به معناي واقعي احمقن. البته عرباي عربستان و حاشيه رو مي گم. قبول ندارين يه توك پا برين اونجا بياين اينجا تعريف كنين.
بر منکرش لعنت به چشمای خودمون که اعتماد داریم!ولي كسي كه برق شريف رفته رتبه كنكورش زير 80 شده. وقتي براي المپياديها و شريفيها ارزشي قايل نشدن ديگه دانشگاههاي ديگه مثل اصفهان و ..... جاي خود دارن. شناسايي استعدادها بد نيست ولي به كسي كه تو المپياد جهاني امتحان خودش رو پس داده اندازه يه ماشين حساب ارزش نداره شما كه ديگه جاي خود داريد. هر وقت به اونا چيزي دادن شما هم بگين ما هم مي خوايم. ولي مطمئن باشين تا اول به اونا چيزي ندن به شما هيچي نمي دن.