-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
کلوب هواداران آرسنال
- شروع کننده موضوع soheil_depor
- تاریخ شروع
ALMANPARAST
Registered User
داستان این پاتریک بالاخره چی شد؟ تاتنهام ظاهرا" ولش کرده رفته سراغ فان بومل.
ونگر گفته روي گزينه هاش داره فكر مي كنه و در پايان اين هفته براي جذب بازيكن احتمالي اقدام خواهد كرد.اضافه كرده كه بيش از دو بازيكن هم نخواهد خريد.در مورد ويرا هم هنوز تصميم نهاييش رو نگرفته و تازه خود ويرا هم بايد اعلام امادگي بكنه.خدا كنه براي نصري هم يه جانشين پيدا كنه.
اقا جك ويلشر رو بگو چه تركوندههههههه. ايولللللللللللل
دارم به اين فصل اميدوار مي شم.
پيشنهاد 5 ميليون پوندي ونگر براي شماخ از سوي رئيس باشگاه بوردو رد شد و اين پيشنهاد را مسخره اميز دانست. بوردو درخواست 12 ميليون پوند از ارسنال كرده است.سندروس هم با 6 ميليون پوند اين هفته جايگزين لسكاتي خواهد شد كه قرار است با 22 ميليون پوند از اورتون به من سيتي بپيوندد.چرا توره 14 ميليون،لسكات22 ميليون؟؟؟
اخبار به نقل از ديلي ميرور
اخبار به نقل از ديلي ميرور
ونگر: تكليف جذب ويه‌را دو روز ديگر مشخص مي‌شود
خبرگزاري فارس: سرمربي تيم فوتبال آرسنال گفت: تكليف انتقال پاتريك ويه‌را در 48 ساعت آينده مشخص خواهد شد.
به گزارش خبرگزاري فارس آرسن ونگر اظهار داشت: از زماني كه بحث جذب ويه را مطرح شد، من دو بازي در جام الامارات فرصت داشتم تا در اين باره فكر كنم. اكنون نيز در حال بررسي كيفيت كادر كنوني هستم. در مدت دو روز آينده بايد ببينم خريد ويه را به سو‌د است يا خير.
اين مربي گفت: تا دو هفته قبل كه بحث ويه را براي نخستين مرتبه مطرح شد، وضعيت تيم با الان تفاوت داشت. آن موقع مطمئن نبوديم بتوانيم از هافبك‌هاي مثل ادواردو يا توماس روسيچكي به خاطر مصدوميت‌شان در فصل آتي استفاده كنيم؛ اما الان موقعيت تيم تفاوت كرده و اين دو به آرسنال بازگشته‌اند.
او درمورد ويه را كه تا پنج سال قبل بازيكن اصلي‌اش در تركيب تيم محسوب مي‌شد، بيان كرد: پاتريك بازيكن بزرگي است. با اين حال هنوز به نتيجه قطعي در مورد لزوم استفاده از او نرسيده‌ايم. لازم است در اين باره بررسي كنم.
ويه را كه در اصل متولد داكار، مركز سنگال در آفريقا؛ اما داراي گذرنامه فرانسوي است و از سال 1997 براي اين كشور اروپايي، 107 بازي ملي انجام داده و 6 گل زده است، در سال 1996 از آ.ث‌ميلان جدا شد و تا سال 2005 براي تيم لندني بازي كرد.
وي با انجام 279 بازي براي اين تيم به يكي از تاثيرگذارترين بازيكنان تاريخ آرسنال تبديل شد. او سپس به مدت يك فصل به عضويت يوونتوس ايتاليا در آمد و پس از آن راهي اينتر شد؛ اما در پايان فصل گذشته خوزه مورينيو، سرمربي اين تيم به وي اطلاع داد به سبب جوانگرايي در فصل جديد نيازي به او ندارد.
ويه را 33 ساله اينك علاوه بر آرسنال با پيشنهاد فولام و تانتهام از ليگ برتر نيز روبرو است.
خبرگزاري فارس: سرمربي تيم فوتبال آرسنال گفت: تكليف انتقال پاتريك ويه‌را در 48 ساعت آينده مشخص خواهد شد.
به گزارش خبرگزاري فارس آرسن ونگر اظهار داشت: از زماني كه بحث جذب ويه را مطرح شد، من دو بازي در جام الامارات فرصت داشتم تا در اين باره فكر كنم. اكنون نيز در حال بررسي كيفيت كادر كنوني هستم. در مدت دو روز آينده بايد ببينم خريد ويه را به سو‌د است يا خير.
اين مربي گفت: تا دو هفته قبل كه بحث ويه را براي نخستين مرتبه مطرح شد، وضعيت تيم با الان تفاوت داشت. آن موقع مطمئن نبوديم بتوانيم از هافبك‌هاي مثل ادواردو يا توماس روسيچكي به خاطر مصدوميت‌شان در فصل آتي استفاده كنيم؛ اما الان موقعيت تيم تفاوت كرده و اين دو به آرسنال بازگشته‌اند.
او درمورد ويه را كه تا پنج سال قبل بازيكن اصلي‌اش در تركيب تيم محسوب مي‌شد، بيان كرد: پاتريك بازيكن بزرگي است. با اين حال هنوز به نتيجه قطعي در مورد لزوم استفاده از او نرسيده‌ايم. لازم است در اين باره بررسي كنم.
ويه را كه در اصل متولد داكار، مركز سنگال در آفريقا؛ اما داراي گذرنامه فرانسوي است و از سال 1997 براي اين كشور اروپايي، 107 بازي ملي انجام داده و 6 گل زده است، در سال 1996 از آ.ث‌ميلان جدا شد و تا سال 2005 براي تيم لندني بازي كرد.
وي با انجام 279 بازي براي اين تيم به يكي از تاثيرگذارترين بازيكنان تاريخ آرسنال تبديل شد. او سپس به مدت يك فصل به عضويت يوونتوس ايتاليا در آمد و پس از آن راهي اينتر شد؛ اما در پايان فصل گذشته خوزه مورينيو، سرمربي اين تيم به وي اطلاع داد به سبب جوانگرايي در فصل جديد نيازي به او ندارد.
ويه را 33 ساله اينك علاوه بر آرسنال با پيشنهاد فولام و تانتهام از ليگ برتر نيز روبرو است.
مارتینز دروازبان جوان و نسبتا گران آرژانتینی به آرسنال پیوست ! این پسر 16 ساله با 1.3 میلیون پاند راهی آرسنال شد
ارسن ونگر دیگر حاضر نیست درباره چماخ با بوردو صحبت کند و کاملا از فکر این بازیکن خارج شده ... ظاهرا پیشنهاد 8 میلیونی ونگر به چلسی در مورد کالو به عقد قرارداد نزدیک شده و بورو هم حاضر نشده از 15 میلیون خود پایین تر بیاید
jaguarجان اين اواتارت به يك باره دچار تحول شده!! چه خبره ؟! ما رو شگفت زده كردي!!!
خريد كالو كاملا صحيح مي دانم و مطمئنم كه جاي اده را به خوبي پر خواهد كرد اما من از خط حمله زياد نگران نيستم نگرانيم از خط دفاع و هافبك هست كه با مصدوم شدن بازيكنا در دو پست جانشين مناسبي نداريم اما همون طور كه روسيچكي هم گفته از فصل قبل قوي تريم.
خريد كالو كاملا صحيح مي دانم و مطمئنم كه جاي اده را به خوبي پر خواهد كرد اما من از خط حمله زياد نگران نيستم نگرانيم از خط دفاع و هافبك هست كه با مصدوم شدن بازيكنا در دو پست جانشين مناسبي نداريم اما همون طور كه روسيچكي هم گفته از فصل قبل قوي تريم.
ديگه چه كنيم برادر ...
گزیده ای از خبرهای نقل و انتقالات امروز توپچی ها.
کالو هم پرید
امروز در چند خبرگزاری معتبر از علاقه مندی آرسنال به سالومون کالو مهاجم چلسی به چشم می خورد. دقایقی پیش این خبر تکذیب شد و اعلام شد کالو از بودن در چلسی خوشحال به نظر می رسد. یکی از منابع معتبر لندنی به سایت روزنامه لندن گفت : سالومون از بودن در چلسی زیر نظر آنجلوتی خوشحال است. مربی به هر بازیکنی شانس بازی در پیش فصل را داده است. کالو هم در تور آمریکا گلزنی کرده است. آخر هفته نیز مقابل ریدینگ همین مسئله پیش آمده بود. کالو فهمیده است که انتخاب سوم مربی پس از دروگبا و آنلکا است، با این حال از ماندن در اینجا خوشحال است و برای قرار گرفتن در مکان اول مبارزه می کند. او نمی تواند برای شروع بازی ها صبر کند.
آرسنال، بولتون و سیتی به دنبال ولوسو
وکیل میگل ولوسو امروز در مصاحبه خود از علاقه مندی چندین باشگاه انگلیسی به جذب این هافبک ارزنده خبر داد. او در مصاحبه خود گفت : ما منتظر هستیم. امروز ولوسو باید در مسابقه ای مهم مقابل توئنته در هلند به میدان برود. پس از این بازی ما بررسی خواهیم کرد زیرا در حال حاضر با چند باشگاه انگلیسی در حال مذاکره هستیم. اما شما هم بهتر از من می دانید که بازار در انگلستان کمی راکد شده است. به هرحال باید صبر کنیم و ببینیم چه پیش می آید. در حال حاضر بولتون، منچسترسیتی و آرسنال خواهان ولوسو هستند.
آرسنال و اورتون در حال مذاکره اند
تیم اورتون چندی است که به دنبال جذب فیلیپ سندروس مدافع ناراضی آرسنال است. سندروس از سال 2003 به آرسنال پیوسته است و حدود 100 بازی برای آرسنال انجام داده است. اما نتوانسته است خود را به رئیس نشان دهد. مدیر باشگاه اورتون در سایت رسمی این باشگاه گفته است : ما با آرسنال برای انتقال سندروس در حال مذاکره هستیم. هنوز هیچ چیزی کامل نشده است اما مذاکرات در حال انجام هستند.
علاقه ساندرلند به کاترمول ادامه دارد
آرسنال و لیورپول تیم هایی هستند که خواهان به خدمت گرفتن این هافبک جوان هستند. کاترمول بازیکن ملی پوش تیم ملی زیر 21 سال انگلستان است که به گفته خودش دوست دارد در ویگان بماند. در این بین ویگان دو پیشنهاد ساندرلند را رد کرده است اما هنوز هم این تیم به کاترمول علاقه شدیدی دارد. باید دید تا چه وقت ساندرلند دنباله رو خط آرسنال خواهد بود !!
آخرین دیدار تدارکاتی آرسنال ، با شکست 2 - 0 همراه بود.
نیمه نخست با بارش سیل آسای باران همراه بود و همین امر باعث شد بسیاری از تماشاگران پیش از دقیقه 5 بازی ، استادیوم را ترک کنند !! از طرفی چمن افتضاح مستایا ، با بارش این رگبار از حالت طبیعی کاملا خارج شد. همین امر باعث شد دو تیم نتوانند بازی خود را به نمایش بگذارند. بیشتر بازی در این نیمه با درگیری های فیزیکی همراه بود و کار در میانه میدان سپری شد. در نیمه نخست یاران والنسیا چند بار به طرف در وازه آرسنال شلیک کردند اما حساس ترین موقیت انها در دقیقه 20 بدست آمد که مانوئل آلمونیا به زیبایی توپ را با پا برگشت داد. آرسنال نیز که رو به بازی هوایی آورده بود هم چند بار به دروازه حریف نزدیک شد. دو ضربه سسک و رابین از کنار دروازه به بیرون و دو موقعیت بسیار خوب را هم که نسیب رابین و دیابی شده بود ، دروازبان والنسیا مهار کرد. یاران والنسیا در این نیمه بازی بسیار خشنی را ارائه دادند که بارها با اعتراض ونگر روبرو شد.
از ابتدای نیمه دوم فابیانسکی والکات ، سانیا ، رمسی ، ویلشیر ، سیلوستره ، ادواردو و ترائوره به زمین آمدند و تنها سسک ، جیورو و سونگ از ترکیب ابتدایی در زمین باقی ماندند. دقیقه 49 بازی سسک کرنری را از سمت راست ارسال کرد اما ضربه سر ادواردو را دروازبان مهار کرد. دقیقه 50 سسک اینبار پاس در عمقی را برای والکات فراهم کرد و ضربه زمینی تئو ، چسبیده به تیرک دروازه به بیرون رفت. دقیقه 57 بازی اولین حمله والنسیا در این نیمه آغاز شد و شوت پر قدرت خواکین را فابیانسکی به کرنر فرستاد. دقیقه 70 بازی روی تکل سیلوستره در محوطه جریمه ، داور نقطه پنالتی را نشان داد !! داوید ویا پشت این توپ ایستاد اما ضربه او را لوکاس فابیانسکی با کف دست به زیبایی مهار کرد. یک دقیقه بعد ضربه سر بازیکنان والنسیا را سسک از روی خط برگشت داد. بعد از این صحنه ، فابرگاس و سونگ جای خود را به مریدا و گیبز دادند تا ترکیب 11 نفره آرسنال به کلی عوض شود. ( غیر از جیورو ). با خروج سونگ و سسک ، میانه میدان از آن والنسیا شد تا تاثیر سونگ کاملا مشخص شود. در دقیقه 75 روی ضربه ایستگاهی که از سمت چپ زده شد ، در شلوغی محوطه جریمه ، میشل ضربه ای را به توپ زد که وارد دروازه آرسنال شد تا گل اول حریف شکل گیرد. در 3 دقیقه پایانی بازی ، لوکاس فابیانسکی از ناحیه زانو دچار آسیب دیدگی شد. شدت آسیب دیدگی او زیاد بود اما چون آرسنال بازیکن دیگری را روی نیمکت نداشت ، لوکاس مجبور شد لنگ لنگان و با درد بازی را ادامه دهد. نکته جالب اینکه یاران والنسیا از فرصت استفاده کرده و حملات دیگری را روی دروازه آرسنال ترتیب دادند !! دقیقه 91 داوید ویا در موقعیت تک به تک قرار گرفت. سیلوستره خوب او را پوشش داد اما ضربه آرام او به راحتی به درون دروازه رفت و لوکاس نیز نتوانست کاری انجام دهد. مطمئنا اگر پای او آسیب دیده نبود ، دفع این ضربه برایش بسیار آسان بود. ( این هم از بازی جوانمردانه )
- شور و هیجان تیم نشان از پیروزی در این دیدار داشت. آرسنال کاملا توان این کار را داشت اما هیچ چیز این بازی طبیعی نبود. بازی خشن بازیکنان حریف ونگر را مجاب کرد ترکیب اصلی خود را کاملا بیرون بکشد ، که به نظر تصمیم درستی می آمد. بجز فابیانسکی ، احتمال میرود مصدومیتی نیز برای رابین و کلیچی و ابوئه به وجود آمده باشد. آنها در نیمه نخست با تکلهای بدی روبرو شدند. باید دید کادر فنی چه گزارشی از مصدومین ارائه خواهد داد.
- نکته جالب در این بازی خطاهای بسیار تاثیر گذار سونگ بود. چنین حرکتی را تنها میتوان در بازی تعدادی از هافبکهای دفاعی با تجربه و خبره دید و اینکه سونگ به این زودی چنین چیزی را فرا گرفته جای خوشحالی و امیدواری دارد. اگر توپی از سونگ رد شود ، با توجه به موقعیت آن در میانه میدان خطاهای ریزی انجام میدهد که تنها مدافع حریف را متوقف میکند. این حرکات شاید به نوعی آزار دهنده باشد اما از طرفی جلوی بسیاری از حملات حریف را خواهد گرفت. سونگ در 70 دقیقه حضورش در زمین بیش از 10 بار چنین کاری را انجام داد و به زیبایی مانع پیشروی حریف شد.
- هماهنگی میان سونگ و دنیسلسون به مراتب بیشتر از سونگ و دیابی هست. شاید دلیل آن تعداد بازی بیشتری باشد که آن دو در کنار هم بوده اند. دیابی به زمان نیاز دارد تا در عقب زمین هماهنگ تر شود.
- یکی از مشکلات بزرگ آلمونیا پوشش ندادن فضای خالی پشت مهاجمین بود اما در چند بازی اخیر میبینیم که او بخوبی این کار را انجام میدهد.
- دوستانی که این بازی را دیدند یقینا داوی مزخرف آن ، بیش از هر نکته دیگری برایشان چشم نوازی میکرد. 2 کمک داور فوق العاده پر اشتباه و داور وسطی که تنها صحبتهای آن دو را تایید میکرد !!
نیمه نخست با بارش سیل آسای باران همراه بود و همین امر باعث شد بسیاری از تماشاگران پیش از دقیقه 5 بازی ، استادیوم را ترک کنند !! از طرفی چمن افتضاح مستایا ، با بارش این رگبار از حالت طبیعی کاملا خارج شد. همین امر باعث شد دو تیم نتوانند بازی خود را به نمایش بگذارند. بیشتر بازی در این نیمه با درگیری های فیزیکی همراه بود و کار در میانه میدان سپری شد. در نیمه نخست یاران والنسیا چند بار به طرف در وازه آرسنال شلیک کردند اما حساس ترین موقیت انها در دقیقه 20 بدست آمد که مانوئل آلمونیا به زیبایی توپ را با پا برگشت داد. آرسنال نیز که رو به بازی هوایی آورده بود هم چند بار به دروازه حریف نزدیک شد. دو ضربه سسک و رابین از کنار دروازه به بیرون و دو موقعیت بسیار خوب را هم که نسیب رابین و دیابی شده بود ، دروازبان والنسیا مهار کرد. یاران والنسیا در این نیمه بازی بسیار خشنی را ارائه دادند که بارها با اعتراض ونگر روبرو شد.
از ابتدای نیمه دوم فابیانسکی والکات ، سانیا ، رمسی ، ویلشیر ، سیلوستره ، ادواردو و ترائوره به زمین آمدند و تنها سسک ، جیورو و سونگ از ترکیب ابتدایی در زمین باقی ماندند. دقیقه 49 بازی سسک کرنری را از سمت راست ارسال کرد اما ضربه سر ادواردو را دروازبان مهار کرد. دقیقه 50 سسک اینبار پاس در عمقی را برای والکات فراهم کرد و ضربه زمینی تئو ، چسبیده به تیرک دروازه به بیرون رفت. دقیقه 57 بازی اولین حمله والنسیا در این نیمه آغاز شد و شوت پر قدرت خواکین را فابیانسکی به کرنر فرستاد. دقیقه 70 بازی روی تکل سیلوستره در محوطه جریمه ، داور نقطه پنالتی را نشان داد !! داوید ویا پشت این توپ ایستاد اما ضربه او را لوکاس فابیانسکی با کف دست به زیبایی مهار کرد. یک دقیقه بعد ضربه سر بازیکنان والنسیا را سسک از روی خط برگشت داد. بعد از این صحنه ، فابرگاس و سونگ جای خود را به مریدا و گیبز دادند تا ترکیب 11 نفره آرسنال به کلی عوض شود. ( غیر از جیورو ). با خروج سونگ و سسک ، میانه میدان از آن والنسیا شد تا تاثیر سونگ کاملا مشخص شود. در دقیقه 75 روی ضربه ایستگاهی که از سمت چپ زده شد ، در شلوغی محوطه جریمه ، میشل ضربه ای را به توپ زد که وارد دروازه آرسنال شد تا گل اول حریف شکل گیرد. در 3 دقیقه پایانی بازی ، لوکاس فابیانسکی از ناحیه زانو دچار آسیب دیدگی شد. شدت آسیب دیدگی او زیاد بود اما چون آرسنال بازیکن دیگری را روی نیمکت نداشت ، لوکاس مجبور شد لنگ لنگان و با درد بازی را ادامه دهد. نکته جالب اینکه یاران والنسیا از فرصت استفاده کرده و حملات دیگری را روی دروازه آرسنال ترتیب دادند !! دقیقه 91 داوید ویا در موقعیت تک به تک قرار گرفت. سیلوستره خوب او را پوشش داد اما ضربه آرام او به راحتی به درون دروازه رفت و لوکاس نیز نتوانست کاری انجام دهد. مطمئنا اگر پای او آسیب دیده نبود ، دفع این ضربه برایش بسیار آسان بود. ( این هم از بازی جوانمردانه )
- شور و هیجان تیم نشان از پیروزی در این دیدار داشت. آرسنال کاملا توان این کار را داشت اما هیچ چیز این بازی طبیعی نبود. بازی خشن بازیکنان حریف ونگر را مجاب کرد ترکیب اصلی خود را کاملا بیرون بکشد ، که به نظر تصمیم درستی می آمد. بجز فابیانسکی ، احتمال میرود مصدومیتی نیز برای رابین و کلیچی و ابوئه به وجود آمده باشد. آنها در نیمه نخست با تکلهای بدی روبرو شدند. باید دید کادر فنی چه گزارشی از مصدومین ارائه خواهد داد.
- نکته جالب در این بازی خطاهای بسیار تاثیر گذار سونگ بود. چنین حرکتی را تنها میتوان در بازی تعدادی از هافبکهای دفاعی با تجربه و خبره دید و اینکه سونگ به این زودی چنین چیزی را فرا گرفته جای خوشحالی و امیدواری دارد. اگر توپی از سونگ رد شود ، با توجه به موقعیت آن در میانه میدان خطاهای ریزی انجام میدهد که تنها مدافع حریف را متوقف میکند. این حرکات شاید به نوعی آزار دهنده باشد اما از طرفی جلوی بسیاری از حملات حریف را خواهد گرفت. سونگ در 70 دقیقه حضورش در زمین بیش از 10 بار چنین کاری را انجام داد و به زیبایی مانع پیشروی حریف شد.
- هماهنگی میان سونگ و دنیسلسون به مراتب بیشتر از سونگ و دیابی هست. شاید دلیل آن تعداد بازی بیشتری باشد که آن دو در کنار هم بوده اند. دیابی به زمان نیاز دارد تا در عقب زمین هماهنگ تر شود.
- یکی از مشکلات بزرگ آلمونیا پوشش ندادن فضای خالی پشت مهاجمین بود اما در چند بازی اخیر میبینیم که او بخوبی این کار را انجام میدهد.
- دوستانی که این بازی را دیدند یقینا داوی مزخرف آن ، بیش از هر نکته دیگری برایشان چشم نوازی میکرد. 2 کمک داور فوق العاده پر اشتباه و داور وسطی که تنها صحبتهای آن دو را تایید میکرد !!
De Monarch
کاربر تازه وارد
وقتي به گذشته نگاه مي كنم مي بينم كه هميشه با والنسيا مشكل داشتيم. پس دليلي نداره كه به خاطر يه بازي اين جوري نوميد بشيم.من كه بر خلاف منارك عزيز هميشه به ارسنال اميدوار بودم و هستم و خواهم بود. به نظرم با دو خريدي كه ونگر خواهد داشت تيم تكميل خواهد شد و اصلا هم برام مهم نيست كه اين دو بازيكن كي يا چي هستند!؟ چرا كه به خريدهاي ونگر كاملا اعتقاد دارم چرا كه ونگر براي جذب بازيكن وسواس زيادي داره و اصلا عجله نمي كنه تا مثل چلسي شوچنكو رو به گند و گه بكشه!
فرگوسن هم كه گفته ارسنال مدعي قهرمانيه; ديگه چي مي خواي؟!!؟
چيزي كه ازش كاملا مطمئن هستم اينه كه از فصل قبل خيلي بهتر خواهيم بود
راستي بچه ها از كدوم شبكه ها ميشه ليگ انگلستان رو تماشا كرد؟البته كانال هايي كه هك شده باشه مثل شوتايم. ايا هنوز اين پكيج هك هست و با v-plugميشه تماشا كرد؟ به صورت شيرينگ هست يا افلاين؟ ايشاا.. كه مي فهميد چي مي گم!!! :f34r:قضيه DVBه:blink:
به اميد فصلي پربار
فرگوسن هم كه گفته ارسنال مدعي قهرمانيه; ديگه چي مي خواي؟!!؟
چيزي كه ازش كاملا مطمئن هستم اينه كه از فصل قبل خيلي بهتر خواهيم بود
راستي بچه ها از كدوم شبكه ها ميشه ليگ انگلستان رو تماشا كرد؟البته كانال هايي كه هك شده باشه مثل شوتايم. ايا هنوز اين پكيج هك هست و با v-plugميشه تماشا كرد؟ به صورت شيرينگ هست يا افلاين؟ ايشاا.. كه مي فهميد چي مي گم!!! :f34r:قضيه DVBه:blink:
به اميد فصلي پربار
نیکلاس بنتنر ، شماره پیراهن خود برای فصل جدید را تغییر داد.
بنتنر دلیل این تغییر را توضیح داد و به هوادارانی که پیراهن او را خریدند یک پیشنهاد داد.
بنتنر میگوید ، فصل جدید نزدیک است و من هم همانند دیگر بازیکنان هیجان زده هستم. باور دارم این مساله برای تمام اعضای باشگاه خاص خواهد بود.
قبل از شروع فصل میخواهم شماره خود را از 26 تغییر دهم. شماره ای که چند فصل متوالی در اختیار داشتم. شماره 52 را انتخاب کرده ام زیرا شماره خاصی برای من است و امید دارم با آن فصل خوبی را پشت سر گذارم.
از تمام هوادارانی که برای فصل 2009/2010 لباس جدید تیم با نام و شماره من را خریده اند متشکرم. بنابراین شخصا هزینه تغییر لباسها و شماره ها را بر عهده خواهم گرفت. این تنها راه برای جبران حرکت آنهاست و من تضمین میکنم با این کار هیچ دلخوری بوجود نخواهد آمد.
باشگاه آرسنال نیز طی بیانیه ای اعلام کرد تمام هوادارانی که بعد از ژوئن 2009 لباس ها مختلف باشگاه را با نام و شماره بنتنر خریده اند ، میتوانند برای تغییر آن اقدام کنند.
بنتنر میگوید ، فصل جدید نزدیک است و من هم همانند دیگر بازیکنان هیجان زده هستم. باور دارم این مساله برای تمام اعضای باشگاه خاص خواهد بود.
قبل از شروع فصل میخواهم شماره خود را از 26 تغییر دهم. شماره ای که چند فصل متوالی در اختیار داشتم. شماره 52 را انتخاب کرده ام زیرا شماره خاصی برای من است و امید دارم با آن فصل خوبی را پشت سر گذارم.
از تمام هوادارانی که برای فصل 2009/2010 لباس جدید تیم با نام و شماره من را خریده اند متشکرم. بنابراین شخصا هزینه تغییر لباسها و شماره ها را بر عهده خواهم گرفت. این تنها راه برای جبران حرکت آنهاست و من تضمین میکنم با این کار هیچ دلخوری بوجود نخواهد آمد.
باشگاه آرسنال نیز طی بیانیه ای اعلام کرد تمام هوادارانی که بعد از ژوئن 2009 لباس ها مختلف باشگاه را با نام و شماره بنتنر خریده اند ، میتوانند برای تغییر آن اقدام کنند.
ونگر, فوتبال , زندگی؛مردی با بار عصری بر دوش
" زندگی در ابعاد جزئی روزمره اش خیلی مهم است. چون همه سعی دارند این جزییات را بدل به هنر کنند "
سایت گل- سیزده سال پیش یکی از توی چشم ترین تیترهای روزنامه های انگلیسی این بود: " آرسن کی کی؟! "
ونگر برای هیچکدام از نویسندگان ورزشی جزیره چهره ای آشنا نبود. اما همین غریبه فرانسوی از ژاپن به بریتانیا آمد تا انقلابی در فوتبال جزیره بر پا کند. حالا سیزده سال از آن تاریخ می گذرد و اولین گزینه ی همه انگلیسی ها برای تکمیل نامی با اسم کوچک آرسن, " ونگر" است. سه مقام قهرمانی لیگ برتر و یک فینال لیگ قهرمانان در کارنامه ونگر دیده می شود. اما این آمار به هیچ وجه بیانگر تاثیر عمیق او روی فوتبال و آرسنال نیست. در این سیزده سال سوال ژورنالیستی " آرسن کی کی؟! " برای انگلیسیها حل شد و سوالی با همین عنوان و البته فرسنگها عمیق تر در ذهن متفکران فوتبال نقش بست. " آرسن کی کی ؟! " جای خودش را به " آرسن کیست؟ " می دهد تا تلاش ها برای پرده برداری از یکی از مرموز ترین کاراکترهای تاریخ فوتبال آغاز شود.
بحث و جدال همیشه بین هواداران ونگر و فرگوسن بوده و خواهد بود. شاعر یا سرباز؟ هنرمند یا جنگجو؟ فرگوسن رادیکال تر است و با قطعیت حرف می زند و نظر می دهد. الگوی سر الکس الگویی کارگری است و تنها راه موفقیت را کار و تلاش مدام می داند. فیلم محبوب فرگوسن " دره من چه سرسبز بود " اثر جان فورد است که شمایی کامل از یک خانواده کارگر معدن در ولز به نمایش می گذارد و جزیی ترین سنت های زندگی کارگری را به زیباترین فرم ممکن نشان می دهد. ونگر اما فلینی و فاسبیندر را می پسندد, از دادن حکم قطعی پرهیز می کند و هنر را غایت زندگی می داند. " هر چیزی در زندگی می تواند هنر باشد. هر کاری که درست انجام شود هنر است. وقتی اثر یک نویسنده بزرگ را می خوانی انگار سفری در ژرفای وجود انسان آغاز کرده ای و رازی درباره زندگی کشف می کنی. "
تقابل سینمای هنری ایتالیا و آلمان با سینمای کلاسیک هالیوود خود بیانگر تفاوت های ساختاری و بنیادین دو کاراکتر تاثیر گذار فوتبال جهان است. این تفاوت در اسکاتلندی بودن و فرانسوی بودن هم متبلور می شود و ریشه در تجربیات کودکی و نوجوانی هم دارد. آرسن نوجوان هرگز مجبور نبود " فقط " کاری را انجام دهد, پس تمرکز روی زیبا انجام دادن داشت. اما برای الکس نوجوان مسئله بنیادین زیستن از چطور زیستن پیشی می گرفت. همین کودکی های جدا بود که یکی را شاعر و یکی را سرباز کرد. سر الکس از اعتمادی که کارگران به هم داشتند و مفهوم خانواده که اصلی ترین دقدقه پدر بود حرف می زند و ونگر از ژان پل سارتر که اعتقاد دارد بار هر عصری بر دوش یک شاعر است. " زندگی در ابعاد جزئی روزمره اش خیلی مهم است. چون همه سعی دارند این جزییات را بدل به هنر کنند. فوتبال هم همین است. من فوتبال بارسلونا را هنر می دانم. " ونگر اما با این حال به تضاد گاه و بیگاه زیبایی شناسی و موفقیت اعتراف می کند. " با شما موافقم که گاهی زیبا بازی کردن به قیمت از دست رفتن نتیجه به دست می آید. ولی آخر داستان وقتی از شما می پرسند موفق ترین تیم در تاریخ فوتبال چه تیمی بوده, پاسخ برزیل است. برزیل چه سبک فوتبال بازی می کند؟ فوتبال زیبا. فصل پیش چه تیمی همه جام ها را فتح کرد؟ بارسلونا. و بارسلونا چه فوتبالی بازی می کند؟ فوتبال زیبا. "
پس تکلیف پراگماتیسم و عملگرایی چه می شود؟ " من به هیچ وجه ضد پراگماتیسم نیستم. پراگماتیسم در فوتبال یعنی دادن پاسهای ساده و سالم. خوب کجای این کار اشکال دارد؟ "
ونگر در عمل گاهی پراگماتیست تر از فرگوسن است و اخلاقیات مدرنش قابلیت ارتجاع بیشتری دارد تا ذهنیت کلاسیک و سنتی همتایش در اولدترافورد. " من خطاهای عمد و خشن بازیکنانم را در زمین می بینیم ولی برای محافظت از آنها می گویم ندیدم. راستش این در شرایطی اتفاق می افتد که نمی توانم هیچ دلیل منطقی ای برای خطاهایشان پیدا کنم. "
جدا از همه این تفاوت ها ونگر و فرگوسن فصل مشترک انکار ناپذیری هم با هم دارند و همین فصل مشترک است که از آنها سالها رقیبانی جذاب برای همدیگر ساخت. فوتبال؛ و تنها و تنها فوتبال. این فصل مشترک مربیان من یو و آرسنال است. وقتی ونگر در این باره حرف می زند فرگوسن کاملا با او موافق است. " هرکاری که ممکن است باید برای تیم انجام داد. وقتی مربی هستی باید مثل یک بازیکن زندگی کنی. در این حرفه حتی وقت نداری یک شب را به تفریح و استراحت بپردازی چون تمرکزت از دست می رود." این ایده ترسناک به نظر می رسد. اما " وقف مطلق " راز موفقیت همه بزرگان تاریخ است و ونگر سالها پیش تبعاتش را به جان خرید و قدم در راهی گذاشت که بازگشتی در آن نیست. " برای رسیدن به هر هدف و عشقی باید بهایی پرداخت. من به بازیکنانم می گویم وقتی گرسنه می شوید بخشی از بدن شما احساس گرسنگی می کند و بعد چیزی می خورید تا زندگی کنید. اما وقتی گرسنه موفقیت و افتخار هستید کل وجودتان معطوف به آن می شود؛ یعنی زندگی می کنید تا به افتخار برسید. شنبه شب ها این همه وجود شماست که فریاد می زند بریم و بازی رو ببریم. این هسته زندگی است. " حرف های ونگر باز هم شاعرانه می شود و جان کیتس ( با بازی رابین ویلیامز ) در فیلم " محفل شاعران مرده " ( اثر پیتر ویر ) را به یاد می آورد. کیتس در فصل فوق العاده به شاگردانش می گوید: " بچه ها پزشکی, مهندسی, صنعت و پدیده های دیگر برای آن است که به واسطه اشان زندگی کنیم. اما ادبیات و شعر چیزی است که برایش زندگی می کنیم. "
هر مربی بزرگی مسلما علایق دیگری هم دارد و شاید روزی نیاید که به فکر ترک فوتبال و رفتن دنبال این علایق نباشد. اما ونگر این اتفاق را برای خودش غیر ممکن می داند. " وقتی سی سال روی نیمکت نشستی دیگر راه فراری نیست. مربیگری تاثیر روانی عمیقی رویت می گذارد. تو سالها فوتبال را زندگی کرده ای و این خود نوعی جنون است. هیچ مربی بزرگی از این دیوانگی بری نیست. می دانید گاهی فکر می کنم استراحت و بی کاری لذت بخش است اما بعد تصور می کنم که این حس فقط برای یک لحظه است. یک لحظه راحتی و بی دقدقه, اما لحظه بعد که می آید چه حالی داری؟ همیشه بخشی از وجود انسان نیازمند ارضا این حس است که بگوید من آدم مفیدی بودم و بر اساس توانایهایم کاری بزرگ انجام دادم. " به اینجا که می رسد ونگر نمی تواند فکر سر بابی رابسون را از سرش دور کند. " آخرین بازی ای را که بابی رابسون دید یادتان هست؟ یک بازی خیریه و بی اهمیت بود اما برق نگاه بابی رابسون چیز دیگری می گفت. رابسون می دانست تنها چند روز دیگر زنده است اما باز هم ترجیح داد به استادیوم بیاید تا در خانه استراحت کند. واقعا اگر در خانه می ماند چه کاری از دستش بر می آمد؟ اینکه بشیند و به مرگش فکر کند؟ دنبال عشق و رویا رفتن تنها راه لذت بردن از زندگی است. "
ونگر اما خودش می داند که همیشه نمی تواند در سطح اول فوتبال مربیگری کند. پس زندگی بعد از فوتبال چه شکلی خواهد داشت؟ " این بزرگترین ترسم است. "
آرش حقیقی
*منبع حرف های آرسن ونگر از تایمز آنلاین
" زندگی در ابعاد جزئی روزمره اش خیلی مهم است. چون همه سعی دارند این جزییات را بدل به هنر کنند "
سایت گل- سیزده سال پیش یکی از توی چشم ترین تیترهای روزنامه های انگلیسی این بود: " آرسن کی کی؟! "
ونگر برای هیچکدام از نویسندگان ورزشی جزیره چهره ای آشنا نبود. اما همین غریبه فرانسوی از ژاپن به بریتانیا آمد تا انقلابی در فوتبال جزیره بر پا کند. حالا سیزده سال از آن تاریخ می گذرد و اولین گزینه ی همه انگلیسی ها برای تکمیل نامی با اسم کوچک آرسن, " ونگر" است. سه مقام قهرمانی لیگ برتر و یک فینال لیگ قهرمانان در کارنامه ونگر دیده می شود. اما این آمار به هیچ وجه بیانگر تاثیر عمیق او روی فوتبال و آرسنال نیست. در این سیزده سال سوال ژورنالیستی " آرسن کی کی؟! " برای انگلیسیها حل شد و سوالی با همین عنوان و البته فرسنگها عمیق تر در ذهن متفکران فوتبال نقش بست. " آرسن کی کی ؟! " جای خودش را به " آرسن کیست؟ " می دهد تا تلاش ها برای پرده برداری از یکی از مرموز ترین کاراکترهای تاریخ فوتبال آغاز شود.
بحث و جدال همیشه بین هواداران ونگر و فرگوسن بوده و خواهد بود. شاعر یا سرباز؟ هنرمند یا جنگجو؟ فرگوسن رادیکال تر است و با قطعیت حرف می زند و نظر می دهد. الگوی سر الکس الگویی کارگری است و تنها راه موفقیت را کار و تلاش مدام می داند. فیلم محبوب فرگوسن " دره من چه سرسبز بود " اثر جان فورد است که شمایی کامل از یک خانواده کارگر معدن در ولز به نمایش می گذارد و جزیی ترین سنت های زندگی کارگری را به زیباترین فرم ممکن نشان می دهد. ونگر اما فلینی و فاسبیندر را می پسندد, از دادن حکم قطعی پرهیز می کند و هنر را غایت زندگی می داند. " هر چیزی در زندگی می تواند هنر باشد. هر کاری که درست انجام شود هنر است. وقتی اثر یک نویسنده بزرگ را می خوانی انگار سفری در ژرفای وجود انسان آغاز کرده ای و رازی درباره زندگی کشف می کنی. "
تقابل سینمای هنری ایتالیا و آلمان با سینمای کلاسیک هالیوود خود بیانگر تفاوت های ساختاری و بنیادین دو کاراکتر تاثیر گذار فوتبال جهان است. این تفاوت در اسکاتلندی بودن و فرانسوی بودن هم متبلور می شود و ریشه در تجربیات کودکی و نوجوانی هم دارد. آرسن نوجوان هرگز مجبور نبود " فقط " کاری را انجام دهد, پس تمرکز روی زیبا انجام دادن داشت. اما برای الکس نوجوان مسئله بنیادین زیستن از چطور زیستن پیشی می گرفت. همین کودکی های جدا بود که یکی را شاعر و یکی را سرباز کرد. سر الکس از اعتمادی که کارگران به هم داشتند و مفهوم خانواده که اصلی ترین دقدقه پدر بود حرف می زند و ونگر از ژان پل سارتر که اعتقاد دارد بار هر عصری بر دوش یک شاعر است. " زندگی در ابعاد جزئی روزمره اش خیلی مهم است. چون همه سعی دارند این جزییات را بدل به هنر کنند. فوتبال هم همین است. من فوتبال بارسلونا را هنر می دانم. " ونگر اما با این حال به تضاد گاه و بیگاه زیبایی شناسی و موفقیت اعتراف می کند. " با شما موافقم که گاهی زیبا بازی کردن به قیمت از دست رفتن نتیجه به دست می آید. ولی آخر داستان وقتی از شما می پرسند موفق ترین تیم در تاریخ فوتبال چه تیمی بوده, پاسخ برزیل است. برزیل چه سبک فوتبال بازی می کند؟ فوتبال زیبا. فصل پیش چه تیمی همه جام ها را فتح کرد؟ بارسلونا. و بارسلونا چه فوتبالی بازی می کند؟ فوتبال زیبا. "
پس تکلیف پراگماتیسم و عملگرایی چه می شود؟ " من به هیچ وجه ضد پراگماتیسم نیستم. پراگماتیسم در فوتبال یعنی دادن پاسهای ساده و سالم. خوب کجای این کار اشکال دارد؟ "
ونگر در عمل گاهی پراگماتیست تر از فرگوسن است و اخلاقیات مدرنش قابلیت ارتجاع بیشتری دارد تا ذهنیت کلاسیک و سنتی همتایش در اولدترافورد. " من خطاهای عمد و خشن بازیکنانم را در زمین می بینیم ولی برای محافظت از آنها می گویم ندیدم. راستش این در شرایطی اتفاق می افتد که نمی توانم هیچ دلیل منطقی ای برای خطاهایشان پیدا کنم. "
جدا از همه این تفاوت ها ونگر و فرگوسن فصل مشترک انکار ناپذیری هم با هم دارند و همین فصل مشترک است که از آنها سالها رقیبانی جذاب برای همدیگر ساخت. فوتبال؛ و تنها و تنها فوتبال. این فصل مشترک مربیان من یو و آرسنال است. وقتی ونگر در این باره حرف می زند فرگوسن کاملا با او موافق است. " هرکاری که ممکن است باید برای تیم انجام داد. وقتی مربی هستی باید مثل یک بازیکن زندگی کنی. در این حرفه حتی وقت نداری یک شب را به تفریح و استراحت بپردازی چون تمرکزت از دست می رود." این ایده ترسناک به نظر می رسد. اما " وقف مطلق " راز موفقیت همه بزرگان تاریخ است و ونگر سالها پیش تبعاتش را به جان خرید و قدم در راهی گذاشت که بازگشتی در آن نیست. " برای رسیدن به هر هدف و عشقی باید بهایی پرداخت. من به بازیکنانم می گویم وقتی گرسنه می شوید بخشی از بدن شما احساس گرسنگی می کند و بعد چیزی می خورید تا زندگی کنید. اما وقتی گرسنه موفقیت و افتخار هستید کل وجودتان معطوف به آن می شود؛ یعنی زندگی می کنید تا به افتخار برسید. شنبه شب ها این همه وجود شماست که فریاد می زند بریم و بازی رو ببریم. این هسته زندگی است. " حرف های ونگر باز هم شاعرانه می شود و جان کیتس ( با بازی رابین ویلیامز ) در فیلم " محفل شاعران مرده " ( اثر پیتر ویر ) را به یاد می آورد. کیتس در فصل فوق العاده به شاگردانش می گوید: " بچه ها پزشکی, مهندسی, صنعت و پدیده های دیگر برای آن است که به واسطه اشان زندگی کنیم. اما ادبیات و شعر چیزی است که برایش زندگی می کنیم. "
هر مربی بزرگی مسلما علایق دیگری هم دارد و شاید روزی نیاید که به فکر ترک فوتبال و رفتن دنبال این علایق نباشد. اما ونگر این اتفاق را برای خودش غیر ممکن می داند. " وقتی سی سال روی نیمکت نشستی دیگر راه فراری نیست. مربیگری تاثیر روانی عمیقی رویت می گذارد. تو سالها فوتبال را زندگی کرده ای و این خود نوعی جنون است. هیچ مربی بزرگی از این دیوانگی بری نیست. می دانید گاهی فکر می کنم استراحت و بی کاری لذت بخش است اما بعد تصور می کنم که این حس فقط برای یک لحظه است. یک لحظه راحتی و بی دقدقه, اما لحظه بعد که می آید چه حالی داری؟ همیشه بخشی از وجود انسان نیازمند ارضا این حس است که بگوید من آدم مفیدی بودم و بر اساس توانایهایم کاری بزرگ انجام دادم. " به اینجا که می رسد ونگر نمی تواند فکر سر بابی رابسون را از سرش دور کند. " آخرین بازی ای را که بابی رابسون دید یادتان هست؟ یک بازی خیریه و بی اهمیت بود اما برق نگاه بابی رابسون چیز دیگری می گفت. رابسون می دانست تنها چند روز دیگر زنده است اما باز هم ترجیح داد به استادیوم بیاید تا در خانه استراحت کند. واقعا اگر در خانه می ماند چه کاری از دستش بر می آمد؟ اینکه بشیند و به مرگش فکر کند؟ دنبال عشق و رویا رفتن تنها راه لذت بردن از زندگی است. "
ونگر اما خودش می داند که همیشه نمی تواند در سطح اول فوتبال مربیگری کند. پس زندگی بعد از فوتبال چه شکلی خواهد داشت؟ " این بزرگترین ترسم است. "
آرش حقیقی
*منبع حرف های آرسن ونگر از تایمز آنلاین