• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

کلوب هواداران تیم ملی آلمان | Deutschland Fußball-Nationalmannschaft

A1C1E

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
3,844
لایک‌ها
4,545
محل سکونت
Lilliput - Ahvaz
با کامرون مساوی شدیم :| 2-2
گل ها: مولر 66 ، شورله 71 برای ما ؛ اتوئو 62 ، چوپوموتینگ 78 کامرون
کارت زرد: اریک دروم 20 برای ما ؛ الکس سانگ 27 ، نوح 20 کامرون
 

A1C1E

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
3,844
لایک‌ها
4,545
محل سکونت
Lilliput - Ahvaz
اگه بخواین اینجوری بازی کنین خدا عاقبتتون رو بخیر کنه!! خیلی سردرگم بازی میکرد آلمان!
تا جایی که یادمه کلا تو بازی های دوستانه قبل جام جهانی خیلی خوب نتیجه نگرفتیم!
ولی نمیشه گفت این به اون در ، واقعا بیریخت بود...!
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
لیست نهایی تیم ملی آلمان برای حضور در جام جهانی؛ وولاند، اشملزر و موستافی خط خوردند

bpeqlk7icaa6cuc_0.jpg


طرفداری - یواخیم لوو لیست نهایی تیمش را برای حضور در جام جهانی منتشر کرد.

دروازه بانان

1. مانوئل نویر - بایرن مونیخ

2. رومن وایدنفلر - بروسیا دورتموند

3. ران روبرت زیلر - هانوفر

مدافعین

4. کوین گروس کرویتس - دورتموند

5. فیلیپ لام - بایرن مونیخ

6. ژروم بواتنگ - بایرن مونیخ

7. پر مرته ساکر - آرسنال

8. متس هوملس - بروسیا دورتموند

9. بندیکت هوودس - شالکه

10. اریک دورم - بروسیا دورتموند

هافبک

11.ماتیاس گینتر - فرایبورگ

12. تونی کروس - بایرن مونیخ

13. توماس مولر - بایرن مونیخ

14 - ماریو گوتسه - بایرن مونیخ

15. مارکو رویس - بروسیا دورتموند

16. آندره شورله - چلســی

17. مسوت اوزیل - آرسنال

18. لوکاس پودولسکی - آرسنال

19. یولیان دراکسلر - شالکه

20. سامی خدیرا - رئال مادرید

21. باستین شواین اشتایگر - بایرن مونیخ

22. کریستف کرامر - مونشن گلادباخ

مهاجم

23. میروسلاو کلوزه - لاتزیو
 
Last edited:

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
قواعد پیروزی، بخش اول: شانس

rules_of_victory_700.jpg


اصل واژه شانس از زبان فرانسه به معنای فرصت می باشد و با نگارشی یکسان و با مفهومی نزدیک در انگلیسی کاربرد دارد

DFB-اصل واژه شانس از زبان فرانسه به معنای فرصت می باشد و با نگارشی یکسان و با مفهومی نزدیک در انگلیسی کاربرد دارد ولی درفرهنگ عمومی در مجموع به رویدادی تعبیر می‌ گردد که علت آن مشخص نباشد و یا به صورت دیگر البته بر پایه باوری نادرست به اتفاقی بدون دلیل شانس گفته می شود و گاهی هم به جریان غیر منتظره ای که راهی برای کنترل آن وجود نداشته باشد کلمه شانس به کار می آید، در کل تعریف شانس بحث بسیار گسترده ای دارد و ریشه های فلسفی و اعتقادی زیادی برای آن وجود دارد و رویکرد به آن در فرهنگ ها از احتمال با مفهوم علمی تا خرافه متفاوت است.

اگر از تعریف شانس بگذریم به طور خاص آن را در فوتبال دنبال کنیم شانس واژه‌ ای غریب نیست و آن را به کرات از زبان مربیان، بازیکنان، هواداران و سایر عوامل شنیده ایم و باید گفت در زمانی چنان تناقض نما خود نمایی می‌کند که به سختی می توان نقش آن را متوجه شد، البته بیشتر مواقع توجیهی اولیه برای نرسیدن به مقصود و دلیلی برای فرار از مسئولیت شکست می باشد اما در این میان نباید شانس را تنها عاملی غیر قابل کنترل و کاربرد آن در زمانی دید که نتوانیم دلیل محکمه پسندی برای مسیر و اتفاق پیش آمده ذکر کنیم.

از تعابیر پیچیده عبور کنیم و با مثال هایی به مفهوم شانس در بازی اشاره کنیم و این مفهوم در در یک بعد آن بررسی کنیم تا مشخص شود شانس نه رویدادی غیر قابل کنترل و نه راه کاری عجولانه برای پاسخ به یک سوال است بلکه شانش موقعیت هایی مشخص است که می توان با تدبیر درست نقش آن را برای رسیدن به پیروزی پر رنگ کرد.

جام جهانی 2006 ، نیمه نهایی تلاقی دو قدرت بزرگ دنیا بود بازی که در نهایت تیم کلیزمن با دو گل دیر هنگام وقت اضافه مغلوب لاجوردی پوشان ایتالیا شد جدا از تمامی دلایل ذکر برای آن بازی اجازه دهیم به شانس ایتالیا در رسیدن به فینال اشاره کنیم:

فرانسه در گروه خود دوم شد، تیم زیدان با دو تساوی‌ به دست آمده سوئیس را به عنوان تیم اول راهی مرحله حذفی کرد و راه سخت برخورد با اسپانیا و برزیل را در مرحله حذفی پیش گرفت و اما سوئیس در ضربات پنالتی مغلوب اوکراین شد و آندری شوجنکو برابر ایتالیا ایستاد، ایتالیا در حالت قابل پیش بینی در یک چهارم با وزنه فرانسه روبرو می شد نه با تیم اوکراین که با تمامی اوصاف در رده پایین تری از ایتالیا قرار داشت و تمامی اینها از مساوی فرانسه با کره جنوبی ریشه گرفت، چطور می توان در نظر گرفت فینالیست 2006 با تیمی از آسیا به تساوی یک بر یک دست یاید البته فرانسه در دور حذفی پوست انداخت و چهره واقعی خود را با درخشش زیدان نشان داد ولی به هر حال نا آماده بودن فرانسه در بازی اول کمک خوبی به تیم مارچلو لیپی برای ذخیره توان خود برای بازی مهم با آلمان در نیمه نهایی کرد و از آن طرف آلمان با وجود اینکه با 9 امتیاز ممکن از گروه خود صعود کرد در دور یک چهارم نهایی با آرژانتین بسیار قدرتمند روبرو شد بازی که به باور خیلی ها فینالی زود هنگام بود اتفاقات آن بازی به شکلی رقم خورد که در نهایت ضربات پنالتی ژرمن ها رو به جمع چهار تیم پایانی فرستاد، پیروزی در ضربات پنالتی پیامی مهم برای حریف آتی آنها در بر داشت، مارچلو لیپی فهمید در ضربات پنالتی حریف آلمان نمی شود و اگر بخواهد شانس فینالیست شدن را افزایش دهد باید بازی را در وقت معمول تمام کند و از آن طرف کلینزمن که تجربه خوبی در پنالتی داشت جلوتر از زمان جدال را تمام شده دانست و در دقیقه 111 اولیور نئوفیل را به میدان فرستاد و دلیل تعویض چیزی جز افزایش قدرت در زدن ضربه پنالتی نبود.

آیا ایتالیا شانسی قهرمان 2006 شد و لیاقت فتح جام را نداشت؟ نه به هیچ وجه اینگونه نیست ایتالیا شایسته فاتح جام جهانی هیجدهم شد و لیاقت بالا بردن کاپ را داشت ولی باید در نظر گرفت شرایط به نحوی رقم خورد که شانس پیروزی آنها در نیمه نهایی برابر میزبان افزایش یافت و البته لیپی امکانات و درایت لازم را برای بهره بردن از وضعیت پیش آمده را داشت و چیزی که اینجا گمراه کننده است مفهوم فرهنگی شانس در سایر مولفه های زندگی است که تشخیص درست را از ما می گیرد بگذارید مثال را با اتفاق مشابه تکمیل نماییم اگر به سال 2007 و جام ملتهای آسیا برگردیم پس از شکست ایران در برابر کره جنوبی آنهم در ضربات پنالتی امیر قلعه نویی سرمربی وقت آن زمان در برابر انتقادات شکست گفت:در ضربات پنالتی شانش نیاوردیم و پاسخی از خبرنگاری دریافت کرد که لایه ای دیگر را گشود و نشان داد به کارگیری شانس تنها برای گریز از پذیرش شکست و تسلی خاطر است:

شما(امیر قلعه نویی) باید بازی را در وقت اصلی تمام می کردید جایی که شانس پیروزی بیشتر از رسیدن به ضربات پنالتی بود کاری که لیپی در نیمه نهایی برابر آلمان انجام داد.

مورد ایتالیا نشان می دهد شانس در صورتی مفید است که بتوانی از آن به خوبی استفاده کنی و آمادگی لازم برای آن داشته باشی کره جنوی در 2002 به لطف داوری تا نیمه نهایی خزید ولی گاس هیدینک ابزار لازم برای پا در فینال گذاشتن را نداشت و عنوان چهارمی برای کره جنوبی به اندازه ای غریبه است که با سال 2002 دور شده است و نقل قولی بسیار جالب از اولیور کان پس از نائب قهرمانی در جام جهانی 2002 وجود دارد که به نحو زیبایی موضوع را باز می کند، کان می گوید: درسته ما شانس آوردیم که به فینال رسیدم ولی برای گرفتن شانس باید لیاقت اون رو داشته باشی.
چند مثال دیگر را به صورت اجمالی بررسی کنیم

آرژانتین و آلمان در 2006، ینس لمان برگه‌ای در دست داشت که مشخص می کرد پنالتی زنان آرژانتین به کدام جهت می زنند، ژرمن ها به وسیله دانشگاه علوم اجتمالی و آنالیز تمامی مهره های آرژانتین پیش بینی کرده بودند که ضربه آنها چگونه خواهد بود و به این نحو شانس خود را در صورت رسیدن بازی به پنالتی افزایش دادند و صد البته به شرطی که در آن سوی میدان هم چهار مرد آلمانی به ترتیب نئوفیل، بالاک، پودوسکی و تیم بروسکی پیروز جدال تک به تک خود باشند که اینگونه هم شد.

انگلستان با کاپلو در 2010 از فرصت و شانس بسیار بهره مند بود تا به مرحله بهتری از یک هشتم دست یابد و بتواند دوباره بعد از 20 سال در جمع چهار تیم پایانی باشد آنها در صورتی که تنها در گروه خود می توانستند سرگروه شوند در برابر غنا و پس از آن برابر اروگوئه بازی می کردند گروهی که نمی توان آن را سخت دانست ولی آنها راه دشوار آلمان را انتخاب را برگزیدند و دقیقه 32 بازی مشخص شد که دیگر انگلیسی ها باید چمدان هایشان را ببندند و اگر هنوز تحت تاثیر گزارش‌گر بازی طرفدار انگلیس هستید که گل سالم و جنجالی انگلستان را دلیل شکست سنگین آنها می دانست کافیه به صحبت ‌های فابلیو کاپلو اشاره کرد که گفت: آنها بازنده بازی بودند و گل ندیده شده آنها چیزی را عوض نمی کرد.

در 1990 هلند و ایرلند جنوبی هر کدام با سه امتیاز در شرایط کاملا یکسانی قرار گرفتند و قرعه کشی تیم دوم ایرلند را به مصاف رومانی و هلند را به عنوان تیم سوم گروه به جدال آلمان فرستاد بازی که پنالتی دقیقه 89 رونالد کومان هم نتوانست تغییری در شکست آنها برابر تیم بکن باوئر بدهد، اینکه هلند در قرعه بد شانسی آوردن درست است ولی مارکو فان باستن، ریکارد، رود گولیت و سایر ستارگان صاحب نام هلندی باید گل دقیقه 58 ویم کیفت را مقابل مصر حفظ می کردند تا شرایط مشابه ای با انگلیس پیدا می کردند و کار به قرعه و سومی در گروه نمی رسید.

در مجموع شانس لایه های گوناگون در در خود دارد گاهی شرایط همچون گروه d جام جهانی برزیل است که در گروه دشوار ساخته شده است توانایی و برنامه ریزی تیمها نقشی نداشته است و گاهی به فرصت ها و البته تهدیدهای می ماند که در صورت اتخاد برنامه صحیح می توان از موقعیت پیش رو به خوبی استفاده کرد و یا ناکامی بزرگ روبرو شد به هر حال شانس یک فاکتور مهم و غیر اصلی است که می تواند در صدی از شرایط را با نفع و یا ضرر تیمی تغییر دهد و در صورت ناتوانی بسیار از جایگاه اصلی خود پررنگ تر دیده شود و البته در صورت قدرت کافی هیچ بدشانسی نمی تواند موفقیت را دور نماید.

البته نمی توان بخش جذاب و بی رحم فوتبال را نادیده گرفت و برای مثال ذکر شده آلمان و ایتالیا اگر ضربه سرکش بالاک در دقیقه 120اندکی به دروازه بوفون نزدیکتر می بود هیچکدام از صحبتهای ذکر شده وجود نداشت و این موردی است که باید دوباره به مفهوم بدون تعبیر بدشانسی پناه برد.
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
قواعد پیروزی، بخش دوم:شخصیت قهرمانی

rules_of_victory2_700.jpg


شخصیت قهرمانی معلول ویژگی های متمایز برای نیل به هدف والا و دست یابی به چشم انداز ترسیم شده می باشد و البته به خودی خود عنوانی مستقل شناخته نمی شود.


Winning mentality - dfb.ir اصطلاحی عمومی است و به قدرت و روحیه بالای فردی برای رسیدن به کمال و خواسته های شخصی در بعد اجتماعی اشاره می کند و کارگیری آن در ادبیات ورزشی در زبان بین‌ الملل عاریت گرفته شده از وجه رایج آن است ولی در در فرهنگ فارسی شخصیت قهرمانی تعبیری است که به طور معمول در سطور ورزشی یافت می شود و در سایر زمینه ها با معانی دیگری در جمله جایگزین می شود که می توان برای نمونه به ابتکار عمل، با روحیه، بازنده در بعد منفی و یا تعابیر دیگر اشاره کرد.
شخصیت قهرمانی به طور معمول جمله ای کنایه آمیز است که می تواند برای گله مندی از ضعف تیمی در رسیدن به هدف و یا در ستایش توانایی های گروهی در تحقق یافتن آمال نهایی آنها باشد و به طور مشخص اشاره به ویژگی شناخته شده ای نیست و در بسیاری از نقل قولها احساسی و غیرقابل توضیح است و تنها گفته ای آسان برای فراغت از توضیح مفصل است.

اما شخصیت قهرمانی اصلاحاتی در خور توجه است که می تواند با رویکردی موشکافانه حاوی مولفه های مهمی برای رسیدن به نقطه پایان و دست یابی به موفقیت باشد، شخصیت قهرمانی معلول ویژگی های متمایز برای نیل به هدف والا و دست یابی به چشم انداز ترسیم شده می باشد و به البته خودی خود عنوانی مستقل شناخته نمی شود.

برای شناخت مفهوم شخصیت قهرمانی از تاریخچه جام جهانی آغاز می کنیم تا در کنار نگاه آماری نشان دهیم عنوان قهرمان به سادگی به کار گرفته نمی شود و برای دست یابی به آن راهی مشکلتر از تصور در پیش است.

در 19 دوره برگزار شده جام جهانی تنها هشت تیم موفق به کسب قهرمانی آن شده اند که از این میان می توان انگلستان و اروگوئه را از لیست حذف کرد، آخرین قهرمانی اروگوئه به 64 سال پیش بر می گردد و انگلستان به لطف گل نزده اش در 1966 این جام با ارزشش را به دست آورده است و اگر تبلیغات پر رنگ رسانه‌ ای نبود خاطرات قهرمانی انگلیس جای چندانی در مرور رویدادهای ورزشی نداشت و انگلستان در میان رقبای اروپایی اش تنها تیمی است که قهرمانی جام ملتها را در کارنامه خود ندارد.

فینالیست های جام جهانی به غیر از هشت تیم قهرمان به چهار تیم سوئد (1958)، مجارستان(1938،1954)، چکسلواکی (1394،1962) و هلند(1974،1978،2010) محدود می شوند و به غیر از هلند تمامی آنها به سالهای دور باز می گیرد و نکته قابل توجه دیگر اینکه اگر سه تیم برزیل، آلمان و ایتالیا را از لیست جدا کنیم فینالهای جام جهانی که این سه تیم حضور نداشتند به بیش از سه فینال (1930،1978،2010) نمی رسد و اگر پر افتخار ترین تیمهای جام جهانی را ترتیب کنیم چهار تیم نخست یکی از فینالیست های تمامی 18 دوره این بازیها بودند و تنها در سال 2010 این نوار قطع شده است.
دو تیم آلمان و برزیل به تنهایی 13 فینال را در کارنامه خود دارند و توانسته اند در سه دوره متوالی پای در بازی پایانی بگذارند، آلمان جدا از هفت فینال جام جهانی شش فینال جام ملتها را تجربه کرده است.

با نگاهی به آمار ذکر شده که تنها بخشی از قدرت نمایش تیمهای بزرگ دنیا است می توان درک کرد که عنوان شخصیت قهرمانی چگونه شکل گرفته شده است و به راحتی نمی توان به واسطه بخشی از زمان آن را به تیمی بخشید، اما چگونه و به وسیله چه تعریف هایی شخصیت قهرمانی در تیمی تولید و به مرحله بروز می رسد و یک ناکامی دلیلی برای دور شدن آنها از افتخار نمی شود.

یکی از دلایل راه یابی به تالار قهرمانان مفهومی به نام چشم انداز است، بگذارید با مثالی تعریف چشم انداز را روشن سازیم:

در نظر بگیرید می خواهید به قله ای صعود کنید شما می توانید قله را از فاصله بسیار دور ببینید البته محو و به دور از جزییات، حرکت را آغاز می کنید و مسیری که ممکن است طولانی تر از تصور شما باشد را طی می کنید در بین راه موانع و مشکلاتی در پیش رو دارید حتی گاهی ممکن است مسیر را دور بزنید ولی قله را در نظر دارید در بین راه به رودخانه ای خروشان می رسید جهت عبور از آن طنابی به آن سوی رودخانه می اندازید تا به تخته سنگی متصل شود و به کمک ریسمان و سنگ از رودخانه عبور می کنید طناب به شما کمک می کند که جریان قوی رودخانه شما را با خود نبرد و الی آخر، در داستان ذکر شده تخته سنگ هدف ابتدایی، طناب معنای استراتژی و قله حکم چشم انداز را دارد.

ممکن است در بخشی از برنامه توسعه چالش های وجود داشته باشد ولی استراتژی مناسب دلیلی است تا راه از مسیر خود خارج نشود و حرکت هرچند با پیچ و تاب ولی در راه رسیدن به مقصود باشد، در صورتی تیمی قهرمان است که در چشم انداز خود به جستجوی آن باشد نه اینکه هدف های کوتاه مدت در رسیدن به یک جام در دستور کار باشد بهترین نمونه در این رابطه به شرایط فوتبال ایران بر می گردد که برنامه ای جز دست یابی به موفیقت در اولین جام پیش رو نیست و بر همین اساس در رده ملی و باشگاهی شاهد پیشرفت قابل ملاحضه ای نیستیم و در مقابل فوتبال قدرتمندی به مانند آلمان چشم اندازهای بلندی دارد که به آن وفادار است و نحوه آرایش و برنامه های تیمی به طور کامل در خدمت رسیدن به هدفت نهایی آنها است و چه بسا در رویکرد وسیع آنها حتی پس از قهرمانی نقاطی برای فتح وجود داشته باشد، البته چشم انداز بحث های فراوان و مثالهای زیاد دیگر دارد که جهت دوری از تفصیل زیاد از آنها پرهیز می کنیم.

گام بعدی پس از چشم انداز قهرمانی تجسم و باور آن است شاید در نگاه اول کمی تئوریکال به نظر آید ولی در حقیقت نقش بسیار مهمی در پا گذاشتن در مسیر پیروزی دارد، تجسم و باور قهرمانی کمال بخشیدن به مهارت های لازم و تمرین در جهت ارتقاء آن از نظر روحی است به تعبیر دیگر تجسم قهرمانی کمک می کند تا بازیکنان و کادر فنی آمادگی لازم برای رویایویی در رقابت را داشته باشد و در گزینش راه های دیده شده به درستی عمل کنند، مثال پرتغال در جام ملتهای 2004 نشان می دهد که تیم تحت هدایت اسکولاری آنچنان که باید به کسب قهرمانی باور نداشت در حالی که بهترین موقعیت برای پرتغال در آن سال مهیا بود تیم های بزرگ در دوران افول به سر می بردند و آنها می توانستند به لطف ستارگانشان نخستین قهرمانی خود را به دست آورند ولی راحت جام را به اتوری هاگل واگذار کردند آنها برابر دوندگی یونانی ها و دفاع بسته آنها برنامه ای جز دلخوش بودن به تکنیک های فردی نداشتند یا وضعیت ترکیه در 2008 آنها با تاکتیک دم دستی بر پایه قدرت بدنی و بازی تخریبی در نیمه نهایی برابر تیم یوآخیم لو صف آرایی کردند ولی ذهن پیروز و شخصیت قهرمانی آلمانها توانست فاتح تریم را به خانه بازگرداند، زمانی که شما دست به بازی تخریبی می زنید یعنی پذیرفته اید که از حریفتان پایین تر هستید شاید با این الگو بشود تا مراحلی پیش رفت ولی در کل عاقبت درخشانی ندارد.

در یافتن شخصیت قهرمانی از نظر ذهنی مثال آرژانتین مشخص می کند که تحقق یافتن پیروزی در ذهن اهمیتی نزدیک به خود آن دارد آرژانتین با درخشش بی مانند مارادونا در 1986 به قهرمانی دنیا دست یافت و در 90 با وجود اینکه نتوانست بازی خوبی به نمایش بگذارد و در گروه خود به عنوان تیم سوم تنها با سه امتیاز صعود کرد ولی به واسطه روحیه بالای تیمی در کنار ستارگانش تا فینال پیش تاخت ولی پس از آن به طرز عجیبی روحیه پیروزی را از دست داد آنها در 94 پس از محروم شدن مارادونا بازی های بعدی خود را باختند و در جامهای طی شده همیشه به دنبال مارداونا دیگری بودند، اورتگا، ورون، آیمار و مسی نامهای هستند که در اولین معرفی به مارادونای دوم شهرت یافتند و گویی آرژانتین قهرمانی را در بازگشت روح مارادونا در کالبدی دیگر می بیند وشخصیت قهرمان را در ساختن اسطوره ای دیگر می داند.

به طور کل شخصیت قهرمانی در دو بعد ذهن و عمل به مرحله بروز می رسد و تمامی تعریف های نظری باید باورمند و قابل اجرا باشند شاید تیمی در لیست اهداف خود فتح جام را داشته باشد ولی تاکتیک، سبک و ابزای برای به رساندن به مرحله بروزش نداشته باشد و نباید موفقیت عنوانی گول زنننده باشد که با مدعی فتح جام بودن رضایت خاطر را فراهم سازد انگلستان در دوره های جام جهانی خود را مدعی معرفی می کند ولی تیمی است که حذف در دوره مقدماتی در 1994 را در سابقه خود دارد و در دیگر سو گاهی شرایط به نحوی رقم می خورد که لمس یک کاپ و آنهم هر کاپی چنان به رويا تبدیل می شود که هر هدفی برای صعود و پرورش استعداد تازه هدر می رود قهرمانی آرسنال در جام حذفی جشن بزرگی به همراه داشت ولی بایرن مونیخ با تکرار قهرمانی اش در جام حذفی و بوندس لیگا نتوانست انتقادهای فراوان برای از دست دادن ششمین لیگ قهرمان را پوشش دهد و همین واکنش ها روشن می سازد بایرن در رسیدن به دو قهرمانی خلاصه نمی شود و آتیه تیم باواریا هویت بخشی به اقتداری بلند است و در سطح ملی جنگندگی ژرمن ها که ریشه ای تاریخی دارد و مبارزه تا انتها بخشی از تفسیر دارا بودن روحیه پیروز است که هیچگاه به کمتر از قله نهایی نمی اندیشد و این خصلت ها در کنار برنامه ریزی و صبر در طرح و اجرای نقشه می تواند فوتبالی مختص و دارای شناسنامه منحصری بسازد که قهرمانی چهارمی آنها به هر شکل تنها افتخاری دیگر در کارنامه آنهاست.


چکسلواکی: چـِکُسْلُواکی نام کشوری بود که از ۱۹۱۸ تا ۱۹۹۲ در اروپای شرقی وجود داشت و سپس به دو کشور جمهوری چک و اسلواکی تقسیم شد. این کشور در پایان جنگ جهانی اول با فروپاشی امپراتوری اتریش-مجارستان از اتحاد چهار منطقه موراویا،بوهم، اسلواکی و بخشی از روسینیای کارپات تشکیل شد.
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
در مراسمي كه در شهر دوسلدورف برگزار شد، پيراهن تيم ملي آلمان كه توسط 30 تن از بازيكنان آلماني فاتح جام جهاني امضا شده بود، به شواين اشتايگر اهدا شد.

weltmeister_trikot5x4_diashow.jpg
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
@Super Bayern
دست چپیه کیه؟ دیشبم با زنش تو استادیوم بود!

Horst Eckel از ملی پوشان آلمان در جام جهانی 1954
در واقع این 3 نفر از 3 نسل قهرمان آلمان هستن 54 - 74 - 90 و بکن بائر و ماتئوس کاپیتان های آلمان در جام های جهانی 74 و 90 بودند و کاپیتان آلمان در جام جهانی 54 هم فریتز والتر بود که فوت کرده
 

al2

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
4,120
لایک‌ها
3,254
محل سکونت
کرمان

Miracles

Registered User
تاریخ عضویت
18 می 2010
نوشته‌ها
446
لایک‌ها
805
رویس دیگه از بالاک که مهمتر نیست
آلمان بدون بالاک دیدیم چه نتایج درخشانی در 2010 گرفت
امیدوارم نبود رویس هم برای آلمان مشکلی به وجود نیاره
ولی برای خودش خیلی ناراحت شدم :(
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
سرمربیان آلمان در طول تاریخ

0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa11111111111111111111111aaaaaaaaaaaaaaaaaaaa0000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa.jpg


BVB09.ir- در طی 9 دهه گذشته، 10 سرمربی هدایت تیم ملی فوتبال آلمان را برعهده داشته اند. سرمربی کنونی یواخیم لوو است که از سال 2006 تا کنون سکاندار کشتی ژرمنهاست. او در سال 2010، آلمان را به مقام سوم جهان رساند.
به گزارش کانون هواداران دورتموند در ایران؛ به نقل از دویچه وله، از سال ۱۹۲۶ تا کنون ده تن سرمربیگری تیم ملی فوتبال آلمان را عهده دار بوده اند. این ۱۰ تن عبارتند از پروفسور اُتو نرتس (۱۹۲۶ تا ۱۹۳۶)، زپ هربرگر (۱۹۳۶ تا ۱۹۶۴)، هلموت شون (۱۹۶۴ تا ۱۹۷۸)، یوپ دروال (۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴)، فرانتس بکن باوئر (۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰)، برتی فوگتس (۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸)، اریش ریبک (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰)، رودی فولر (۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴)، یورگن کلینس مان (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶) و یوآخیم لوو (۲۰۰۶ تا کنون).

10 سرمربی در 9 دهه
پروفسور اُتو نرتس (۱۹۲۶ تا ۱۹۳۶)
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa00000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa0aa.jpg

تیم ملی فوتبال آلمان برای اولین بار در اواسط دهه ی ۱۹۲۰ میلادی صاحب سرمربی شد: اُتو نرتس. این مربی تحصیلات ورزشی نداشت و به جای آن دانش آموخته ی علوم تربیتی و پزشکی بود. روش های او را خشک و معلم مآبانه توصیف کرده اند. تیم آلمان با هدایت نرتس در نخستین حضور در جام جهانی سوم شد. کارنامه ی اتو نرتس در مقام سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در یک نگاه:۷۰ بازی / ۴۲ برد / ۱۰ تساوی / ۱۸ شکست.
زپ هربرگر (۱۹۳۶ تا ۱۹۶۴)
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa00000000000000000000000000000aaaa.jpg

یوزف (زپ) هربرگر در مجموع ۲۰ سال سرمربی تیم ملی آلمان بود. او که از محبوبیت زیادی برخوردار بود، سکان هدایت تیم ملی این کشور را پس از ویرانی های سراسری جنگ جهانی دوم، بار دیگر در دست گرفت و ۸ سال بعد این تیم را در نخستین حضور پس از جنگ، قهرمان جهان کرد. کارنامه ی زپ هربرگر در مقام سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در یک نگاه: ۱۶۷ بازی / ۹۴ برد / ۲۷ تساوی / ۴۶ شکست / قهرمانی جهان در سال ۱۹۵۴.


هلموت شون (۱۹۶۴ تا ۱۹۷۸)
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa00000000000000000000000000000000000000aa.jpg
هلموت شون (وسط) از نظر فنی مربی بسیار کارآمد و در شرایط بدون استرس و اضطراب، شخصیتی شوخ طبع و جذاب بود. تیم ملی آلمان در دوران سرمربی گری هلموت شون دوران موفقی را پشت سر گذاشت و سرانجام در سال ۱۹۷۴ در خانه خود قهرمان جهان شد. کارنامه ی هلموت شون در مقام سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در یک نگاه: ۱۳۹ بازی / ۸۷ برد / ۳۱ تساوی / ۲۱ شکست / قهرمانی اروپا در سال ۱۹۷۲ و قهرمانی جهان در سال ۱۹۷۴.


یوپ دروال (۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴)
00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa00000000000000000000000000000aaa.jpg

یوپ دروال (راست) در فاصله ی سال های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۴ که سرمربیگری تیم آلمان را بر عهده داشت، به جای تهدید یا کنترل بازیکنان و تبدیل اردوی تمرین به پادگان نظامی، سیاست به اصطلاح "قلاده ی بلند" را در پیش گرفت و محل اردوی تیم را برای شاگردانش به "هتلی مجلل" تبدیل کرد. کارنامه ی یوپ دروال در مقام سرمربی تیم ملی فوتبال آلمان در یک نگاه: ۶۷ بازی / ۴۴ برد / ۱۲ تساوی / ۱۱ شکست / قهرمانی اروپا در سال ۱۹۸۰.


فرانتس بکن باوئر (۱۹۸۴ تا ۱۹۹۰)
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa0000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa.jpg

بکن باوئر نخستین آلمانی و دومین نفر در جهان (پس از ماریو زاگالوی برزیلی) است که هم به عنوان بازیکن و هم مربی قهرمان جهان شد. او در نخستین تجربه جام جهانی در کسوت سرمربی، آلمان را به نایب قهرمانی ۱۹۸۶ مکزیک رساند و ۴ سال بعد قهرمان جهان شد. کارنامه بکن باوئر در مقام سرمربی تیم ملی آلمان در یک نگاه: ۶۶ بازی / ۳۴ برد / ۲۰ تساوی / ۱۲ شکست / نایب قهرمانی جهان در سال ۱۹۸۶ و قهرمانی جهان در سال ۱۹۹۰.


برتی فوگتس (۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸)
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa000000000000000000aaa.jpg

برتی فوگتس در دوران فعالیتش به عنوان بازیکن، قهرمانی جهان و اروپا را تجربه کرد. او در دوران مربیگری به همراه آلمان قهرمان اروپا شد، اما دو بار بخت فتح قله فوتبال جهان را از دست داد. او در سال ۱۹۹۸ در پی افزایش انتقادها از سمت خود کناره گرفت. سمت او به اریش ریبک سپرده شد. کارنامه ی فوگتس در مقام سرمربی تیم ملی آلمان در یک نگاه: ۱۰۲ بازی / ۶۶ برد / ۲۴ تساوی / ۱۲شکست / قهرمانی اروپا در سال ۱۹۹۶.


اریش ریبک (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰)
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa000000000000000000aa.jpg

اریش ریبک در فاصله ی سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ میلادی، هفتمین مربی تیم ملی فوتبال آلمان بود. در تابستان ۲۰۰۰ تیم فوتبال آلمان تحت سرمربی گری او در رقابت های قهرمانی اروپا در هلند و بلژیک در دور مقدماتی حذف شد. ریبک در پی این فضاحت و شکست بزرگ از مقامش کناره گرفت. کارنامه ی اریش ریبک در مقام سرمربی تیم ملی آلمان در یک نگاه: ۲۴ بازی / ۱۰ برد / ۶ تساوی / ۸ شکست.


رودی فولر (۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴)
000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa00000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaa0000000000000000aaaaaa.jpg

پس از برکناری اریش ریبک در پی نتایج ضعیف در رقابت های قهرمانی اروپای ۲۰۰۰، قرعه ی سرمربیگری تیم آلمان به نام رودی فولر افتاد. او در سال ۲۰۰۲ آلمان را به نایب قهرمانی جهان رساند، اما در پی ناکامی ملی پوشان آلمان در جام ملت های اروپا در سال ۲۰۰۴ از مقام خود کناره گرفت. کارنامه ی فولر در مقام سرمربی تیم ملی آلمان در یک نگاه: ۵۳ بازی / ۲۹ برد / ۱۱ تساوی / ۱۳ شکست / نایب قهرمانی جهان در سال ۲۰۰۲.


یورگن کلینسمن (۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶)
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaa.jpg

با آمدن یورگن کلینسمن فصلی تازه و پر از نوآوری در تاریخ عقاب های سپید آغاز شد. یکی از ویژگی های او روحیه دادن به تیم بحران زده ای بود که اعتماد هواداران، مهم ترین سرمایه ی معنوی خود را از دست داده بود. آلمان با هدایت او در جام جهانی ۲۰۰۶ به مقام سوم جهان رسید. کارنامه یورگن کلینسمن در مقام سرمربی تیم ملی آلمان در یک نگاه: ۳۴ بازی / ۲۰ برد / ۸ تساوی / ۶ شکست / مقام سوم جهان در سال ۲۰۰۶.

یوآخیم لوو (۲۰۰۶ تا کنون)
00000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000aaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa000000000000000000000000000000000000aaa.jpg

یوآخیم لوو، دستیار کلینس مان، پس از جام جهانی ۲۰۰۶ هدایت ملی پوشان آلمان را بر عهده گرفت و جوان گرایی و نوآوری های او را تداوم بخشید. ژرمن ها تحت سرمربی گری لوو فوتبالی جذاب ارائه کرده، ولی با وجود ستاره های پرشمار تا کنون موفق به کسب جامی نشده اند، اما در تورنمنت های دوره های اخیر همواره در جمع چهار تیم برتر بوده اند. کارنامه لوو در یک نگاه (تا ماه مه ۲۰۱۴): ۱۰۲ بازی / ۷۰ برد / ۱۷ تساوی / ۱۵ شکست / نایب قهرمان اروپا در سال ۲۰۰۸ / مقام سوم جهان در سال ۲۰۱۰
 

Super Bayern

Registered User
تاریخ عضویت
21 آگوست 2011
نوشته‌ها
2,200
لایک‌ها
2,632
مقایسه مارکو رویس و گزینه‌های جانشینی او در تیم ملّی

تحلیل: آلمان چه کسی را از دست داد؟


marco-reus-hd-wallpapers-2014.jpg


اختصاصی طرفداری- آلمان، بازیکن سال فوتبال خود را از دست داد. شنیدن این جمله به تمامی هواداران فوتبال آلمان (و حتّی هواداران سایر تیم‌ها) شوک بزرگی وارد کرد و البتّه باعث ناراحتی آن‌ها شد. هیچ کس دوست ندارد ناکامی را در زندگی یک فوتبالیست ببیند.
جمعه شب و در جریان بازی تیم‌های ملّی آلمان و ارمنستان در ورزشگاه شهر ماینتس، دقایق پایانی نیمه اوّل این اتّفاق تلخ را پدید آورد. تکلی از رقیب و خداحافظی با جام جهانی. به همین سادگی.

reus_injury_1.jpg


تحمّل ضربه روحی وارده برای هر مردی سخت است. رویس نیز از این قاعده مستثنی نیست. یواخیم لو از انگیزه بسیار بالای او برای حضور در جام جهانی گفت. امّا به نظر می‌رسد که برزیل به هیچ کس رحم نخواهد کرد؛ اگر شک دارید می‌توانید از فرانک ریبری، تیاگو آلکانتارا، تئو ولکات، رادامل فالکائو و ستارگان بسیار دیگری که مصدوم شده و جام را از دست دادند، سوال کنید.

reus_injury.jpg


و امّا این سوال مطرح است که واقعاً آلمان چه کسی را برای این جام جهانی از دست داد؟

آمار رویس در فصل 14/2013 بوندسلیگا

ستاره 25 ساله دورتموند، در فصلی که گذشت، 30 بار به میدان رفت و توانست 16 گل به ثمر رساند. این موضوع او را از نظر تعداد گل زده نسبت به تمامی هافبک‌هایی که بیش از 15 بازی انجام دادند، در صدر قرار می‌دهد.

reus_goals.png


او با 110 شوت، بیش‌ترین تعداد شوت زده را در بین هافبک‌های بوندسلیگا داشت و از این نظر با 59% دقّت، پس از آرین روبن (75 شوت و 61% دقّت) و هانریخ مخیتاریان (70 شوت و 60% دقّت) قرار گرفت.

وی همچنین با دادن 13 پاس گل، توانست بالاتر از تمامی بازیکنان شاغل در بوندسلیگا در فصل گذشته قرار بگیرد.

reus_assists.png


و امّا از نظر تعداد پاس کلیدی نیز، وی برترین هافبک بوندسلیگا در فصل گذشته بود.

reus_key_passes.png


بدین ترتیب، او مجموعاً 90 موقعیّت گل در فصل گذشته ایجاد کرد.‌ وی مجموعاً 970 پاس داد که 731 عدد از آن‌ها صحیح بود؛ یعنی دقّت پاس 75%ی که او را در رده بسیار پایین 90ام در بین هافبک‌های بوندسلیگایی قرار می‌دهد. امّا شایان ذکر است که سبک بازی یک تیم در آمار پاس‌های بازیکنان بسیار موثر است. به عنوان مثال، در تیم مالکیّت‌محور بایرن مونیخ، کسی که چنین آمار پاسی داشته باشد بسیار متوسّط کار کرده است در حالی که چنین آماری برای تیم‌های با بازی مستقیم، مثل دورتموند یا اتلتی، قابل قبول است.

مقایسه رویس و سایر هافبک‌های تهاجمی کناری تیم ملّی

در جدول زیر، مارکو رویس را با هافبک‌هایی که می‌توانند در پست او بازی کنند مقایسه کرده‌ایم. مسوت اوزیل عملاً یک بازی‌ساز مرکزی است، هرچند می‌تواند به عنوان هافبک تهاجمی کناری هم بازی کند، امّا از او در این مقایسه صرف نظر کردم. تونی کروس نیز هم‌پست اوزیل است و طبیعتاً مدّ نظر قرار نگرفت.

1_2.png


نتیجه

پر واضح است که رویس یک سر و گردن از تمامی هافبک‌های تهاجمی کناری تیم ملّی بالاتر است. امّا یواخیم لو باید یک نفر را برای جانشینی او انتخاب کند. با فرض بازی ثابت توماس مولر و قرارگیری ماریو گوتزه به عنوان 9 کاذب و بی‌تجربگی جولیان درکسلر، یکی از میان آندره شورله یا لوکاس پودولسکی جای او را پر خواهد کرد.

2_5.png


آمار رأی به برتری شورله می‌دهد امّا نباید فراموش کنیم که پولدی از بازیکنان بسیار باتجربه تیم ملّی است و می‌تواند از تجربه خود نهایت استفاده را ببرد. باید دید که یواخیم لو در پایان چه کسی را برای بازی به جای مارکو رویس انتخاب خواهد کرد.
 
بالا