فکر میکنم معیار این انتخاب موفقیت تیم ملی اسپانیا بوده
یحتمل واسه این مارسلو، مسی، کریس رونالدو، دنی آلوس هم تو این تیم بودن :happy:
فکر میکنم معیار این انتخاب موفقیت تیم ملی اسپانیا بوده
با درآمدهای ناعادلانه ای که این دو تا تیم دارن باید هم بهترین ها رو جمع کنن! اگه غیر از این باشه جای تعجب داره.
همونطور که گفتم اگه حق پخش رو عادلانه مثل سایر لیگ ها تقسیم کنن این دو باشگاه باید کاسه گدایی دست بگیرن تا بتونن حقوق بازیکن هاشون رو بدن
اینکه کل تیم از لالیگا انتخاب شد اصلا جالب نبود.
ادمهایی مثل دروگبا ، پیتر چک (با وجود همه خوش شانسی هاش)
مربی هایی مثل یورگن کلوب حداقل میتوستند کاندید بشن. البته دلبوسکه واقعا مربی شایسته ای هست.
مارسلو و دنی الوز به نظر من اصلا شایسته نبودند. پیرلو هم نسبت به ژابی و ژابی الونسو محق تر بود که تو تیم باشه.
آخه سارا جون، شما هم گیری میدیا، گیریم حق پخش تلوزیونی هم مساوی شد، آخه بازیکن سازی حق پخش تلوزیونی نمیخواد، عــــرضــــه میخواد که خیلیا ندارن.:happy:
خدارو شکر 11 تا بازیکن تیم پایه ای رو تو زمین میتونیم بذاریم و مشکلی هم پیش نمیاد. مگه الکسیس سانچز، داوید ویا یا سسک واسه بارسا چه کار بزرگی کردن؟ بیخود به خودتون دلداری ندید، فاصله ی بارسا با تیم های دیگه ی اروپایی خیلی زیاد تر از این حرفاست.
شما یه سر بزنی میبینی که تاریخچه ی بهترین بازیکنان جهان، چه از نظر نفر اول و دوم و پر افتخار ترین تیم در مجموع کامپلیت در اختیار بارساست. منچستر اثری ازش نیست. اون موقع که پلاتینی و سپ بلاتر نبودن که. اما اگه اصرار دارید اینطوری خودتون رو توجیه کنید من کمکی نمیتونم بکنم :happy:
مهرداد جان، با اینکه طرفدار بارسا هستم اما خوب بردن جام ملت ها ارزش خیلی بیشتری از جام قهرمانان داره و کاسیاس واقعا دروازه بان بهتریه. و اما دروگبا، ایشون بجز یکی دوتا بازی کار خیلی بزرگی انجام نداد، فرض رو بر این بگیریم که انجام داد، شما خودت بودی حاضر بودی سه بازیکن بزاری تو خط حمله و مسی، فالکائو یا رونالدو رو روی نیمکت بنشونی؟ واقعا شدنی نیست.
بنظر من یوردی آلبا خیلی شایسته تر از مارسلو بود، حتی بالزارتی تیم ملی ایتالیا هم خیلی خوب بود. واقعا تو جام ملتها بی نظیر بود.
پیرلو هم بدون شک حقش بود. اما گل ژابی آلونسو به فرانسه یه جورایی پررنگش کرد ولی پیرلو که یه چیز دیگست
اما دنی آلوز، سال ناموفقی داشت، اما واقعیت اینه که الان دفاع راست بهتری از نظر اسم و رسم و کیفیت بازی سراغ نداریم حداقل هنوز به اون اسم و رسم نرسیده.
آخه سارا جون، شما هم گیری میدیا، گیریم حق پخش تلوزیونی هم مساوی شد، آخه بازیکن سازی حق پخش تلوزیونی نمیخواد، عــــرضــــه میخواد که خیلیا ندارن.:happy:
خدارو شکر 11 تا بازیکن تیم پایه ای رو تو زمین میتونیم بذاریم و مشکلی هم پیش نمیاد. مگه الکسیس سانچز، داوید ویا یا سسک واسه بارسا چه کار بزرگی کردن؟ بیخود به خودتون دلداری ندید، فاصله ی بارسا با تیم های دیگه ی اروپایی خیلی زیاد تر از این حرفاست.
شما یه سر بزنی میبینی که تاریخچه ی بهترین بازیکنان جهان، چه از نظر نفر اول و دوم و پر افتخار ترین تیم در مجموع کامپلیت در اختیار بارساست. منچستر اثری ازش نیست. اون موقع که پلاتینی و سپ بلاتر نبودن که. اما اگه اصرار دارید اینطوری خودتون رو توجیه کنید من کمکی نمیتونم بکنم :happy:
مهرداد جان، با اینکه طرفدار بارسا هستم اما خوب بردن جام ملت ها ارزش خیلی بیشتری از جام قهرمانان داره و کاسیاس واقعا دروازه بان بهتریه. و اما دروگبا، ایشون بجز یکی دوتا بازی کار خیلی بزرگی انجام نداد، فرض رو بر این بگیریم که انجام داد، شما خودت بودی حاضر بودی سه بازیکن بزاری تو خط حمله و مسی، فالکائو یا رونالدو رو روی نیمکت بنشونی؟ واقعا شدنی نیست.
بنظر من یوردی آلبا خیلی شایسته تر از مارسلو بود، حتی بالزارتی تیم ملی ایتالیا هم خیلی خوب بود. واقعا تو جام ملتها بی نظیر بود.
پیرلو هم بدون شک حقش بود. اما گل ژابی آلونسو به فرانسه یه جورایی پررنگش کرد ولی پیرلو که یه چیز دیگست
اما دنی آلوز، سال ناموفقی داشت، اما واقعیت اینه که الان دفاع راست بهتری از نظر اسم و رسم و کیفیت بازی سراغ نداریم حداقل هنوز به اون اسم و رسم نرسیده.
منم تو پست قبل اشاره کردم، سال 2012 بدترین سال دنی آلوز در بارسا بوده، باور کن بدون هیچ جانبداری، الان هرچی فکر میکنم بازیکن شاخصی رو تو این پست نمیتونم نام ببرم. پست کم فروغی بوده مخصوصا در این چند سال، اگه گزینه ی خاصی رو مد نظر داری ذکر کن چون واقعا حافظم اینجا نم کشیدهدر مورد خط حمله و کاسیاس حق رو به شما میدم. انتخاب دلبوسکه هم به نظر من بهترین انتخاب بود. اسپانیا رو قهرمان یورو کرد. اونم با سیستم جدید 4 6
من فقط مشکلم انتخاب مارسلو ، دنی الوز و ژابی الونسو هست. این 3 تا خوب هستند اما بازیکنای بهتری هم بودند. بخصوص در مورد مارسلو و دنی الوز. دنی الوز سال 2012 اصلا سال خوبی نداشت. مارسلو هم که فقط 3 ماهش مصدوم بود. ژابی الونسو خیلی بازیکن خوبیه اما به نظر من سطحش در خط میانه از امثال پیرلو (البته پیرلو نمیدونم هافبک دفاعیه یا نه) و یحیی توره پایین تره.
خداییش تو هافبک دفاعی یکی یحیی توره ، یکی هم بوسکتس (به خاطر سبک خاص بازیش در بازی سازی و مهارتش در خراب کردن بازی حریف)
مطمئن باش سمبل هر باشگاهی در هر جای دنیا تبلور یه سری ویژگی های ورزشی، فنی، اخلاقی هستش. خیلی ساده بگم، یه الگو.اصلا شما به اخلاق چي كار داري؟زندگي خصوصي هركس به خودش مربوطه با اينكه اصلا در اين موردهايي كه گفتيد مطمئن نيستم.
شما داري ميگي لاماسيا فقط بازيكن سازه،جمع كنيد اين لاماسيارو،لاماسيايي كه همه زيربناش توسط سيستم توتال فوتبال هلند بنا شده،برين خدارو شكر كنيد كه همين سيستم رو بنا كردند،وگرنه قهرماني دنيا كه هيچ ،قهرماني ... بدست نمي اورديد.هر موقع سيستم جامع از خودتون درست كرديد بعد اظهار فضل كنيد.
دليل اين ادعا هم ٣ تا از قهرمانياتون تو همين ١٠ سال اخير بوده،وگرنه قبلا چيز به خصوصي نداشتيد البته قبل ١٩٩٠.
مطمئن باش سمبل هر باشگاهی در هر جای دنیا تبلور یه سری ویژگی های ورزشی، فنی، اخلاقی هستش. خیلی ساده بگم، یه الگو.
در مورد قبل دهه ی نود.
فقط با آمار پاسختون رو میدم
با های لایت زرد موفقیت های قبل دهه ی 90 رو مشخص کردم.
موفقیت های بارسا در اروپا:
و موفقیت های منچستر در اروپا :
نتیجه گیری:
بدون توتال فوتبال هلند و لاماسیا باز هم از بعضی تیم ها سرتر بودیم، هستیم و ....
تمام جام هاي چمپونزليگ بعد ٩٠هه(جام در جام و يوفا حساب نميشه،چون به مراتب ارزشش و سختيش از چمپونزليگ كمتره)پس به حرفم رسيدي؟
پس کریستیانو رونالدو سال 2008 چی بود
خوب شرایط تیمی آرژانتین هم خیلی مهمه، آخه کریس رونالدو یه موفقیت ملی هم نداره. شخصا معتقدم کارزیما و شخصیت بازیکنی مثل پیرلو در زمین از هر سه کاندیدا ی نهایی بیشتر و بهتر بودهداستان را که میدانید ، او که برای چهارمین بار پیاپی مرد سال فوتبال جهان شد و رکوردهای شکسته و عظمتی که بر آن صحه میگذارند و مقایسه های تکراری او با بهترین های تاریخ و بلا بلا بلا .
این یادداشت، نوشته علی امیری فر می باشد و قطعا بازتاب دهنده نظرات نویسنده این یادداشت است و موضع رسمی سایت به حساب نمیآید.
انتخاب مجدد تو به همان اندازه خسته کننده بود که فوتبال امروز هم . که دنیای امروز هم . که انتخاب جاستین بیبر به عنوان بهترین خواننده و اتحادیه اروپا به عنوان فاتح جایزه نوبل هم .
پرفکت بودن تو نیست که تو را خسته کننده میکند. هرکسی به نبوغ تو صحه میگذارد . تو انتخاب عامه ی انتخاب کنندگانی . تو کاریزمای تیمت نیستی ، تو کسی نیستی که بتوانی کسی را تهییج کنی . تو مارادونا نخواهی شد و تنهای در حد و اندازه های مسی ، نابغه جریان نساز فوتبال باقی میمانی . تو مارادونایی نمیشوی که خوب در فیلم " ماردونا ، دست خدا " به یاد داریم پیش از بازی با انگلستان چطور چیزی دیگر از بازیکنان کشورش با فریاد آرجنتینا ، آرجنیتینا در رختکن ساخت . تو هیچ گاه آغاز چیزی نبودی و پایان آن نیز هم . به تو میخندند اگر بخواهی مانند او مولف باشی . که بخواهی جریان ساز باشی . که بخواهی پادشاه زمین باشی . که بخواهی پادشاه فوتبال باشی .
هرکسی در هر جایی با هر جنبه ی دیدی تو را درک میکند و آرزوهای دست نیافته خود را در تو با چشم های براق نظاره میکند. مقایسه ها تمامی ندارند و این بار مقایسه تو با پسرک بد و پر تلاش پرتغالی . غرورش تو ذوق میزند و درک او به همان اندازه سخت است که خود را به جای او گذاشتن که او را دوست داشتن نیز هم . تو برعکس او حرفی از پول نمیزنی ، تو کسی را به ساکت بودن نمیخانی ، تو حرف از رفتن و دل کندن نمیزنی ، تو حرف از شادی خود برای بردن جایزه برای هم تیمی خود میزنی . لااقل او صادقانه تر رفتار میکند . حکایت انتخاب بین رز و کاکتوس است . حکایت انتخاب بین یک فیلم پیچیده ی فلسفی با پایانی تراژدیک و یک فیلم رومنس عامیانه با پایانی خوب است.
لیونل ؛ تو مرد تصمیم های بزرگ نیستی . مرد آزمودن خود در جایی غیر نیستی . به همه داشته هایت راضی ای . حکایت تو حکایت عقل کلی است که از دادن تست IQ سر باز میزند . چه بسا بازنده ی این نبرد نباشی اما فکر اینکه اگر جواب خوب نباشد همه چیز را خواهی باخت است که از تو این را ساخته است. حکایت تو در تیم ملی هم دست کمی از این داستان ندارد . روزهای بزرگ فوتبال همان روزهای جام جهانی هستند که در سابقه ات یک نظاره ی حذف از روی نیمکت و یک حذف این بار در زمین و به همان اندازه بی اثر دیده میشود . جام جهانی تنها عرصه کیفیت ها نیست و فوتبال با چاشنی جان دادن برای پیراهن و هوادارانی است که در سراسر کشور چشم به استوک های آنها دوخته اند ، بازی نمیشود ، جنگیده میشود ! گروسو هایی که هیچگاه جز در آنجا که باید، از تو بهتر نبوده و نخواهند بود .
تو را دوست ندارم همان طور که تمام انتخاب های فرمالیته را نیز هم . تو را دوست ندارم همان طور که تمام عامه پسندانه ها را هم . تو را دوست ندارم همان طور که فوتبال مبتنی بر پول و بی احساس امروز را نیز هم .
پ.ن:اين مطلب نظرات من نيست،من با توپ طلا دادن به مسي موافقم،ولي با اينجاي مقاله موافقم كه مسي شخصيت كاريزماتيك قهرماني جام جهاني رو نداره،اگر ٢٠١٤ جام رو گرفت،من همين جا حرفم رو پس ميگيرم.
)در تعریف عام آن، حالتی است که شخص در آن با اهمیت فوق العاده و خارج از اندازهای که به سلامت جانی و مالی خود میدهد، خود را شکنجه میدهد. این گونه از افراد مدام در این فکر هستند که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی خودشان، دارایی و افراد خانوادهشان را تهدید میکنند و همه، در فکر توطئه چینی بر ضد آنها هستند.