برگزیده های پرشین تولز

■ کارگاه نویسندگی ■

D^D

Registered User
تاریخ عضویت
2 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
1,494
لایک‌ها
1,235
محل سکونت
مشهد
اولین قدم مطالعه زیاد هست .
وقتی شما مطالعه زیادی در همه زمینه ها داشته باشید ناخودآگاه با کلمات و جملاتی آشنایی پیدا می کنید که خیلی در نوشته هاتون تاثیر مثبت داره
کلا نوشته های رسا و زیبا علم زیادی می خواد که بیشتر این علم از طریق مطالعه حاصل میشه .
 

Greenten

Registered User
تاریخ عضویت
28 مارس 2013
نوشته‌ها
114
لایک‌ها
15
محل سکونت
Teh
سادگی و روان بودن نثر به شرطی خوبه که قلب و محتوای نوشته، اصالت داشته باشه.

خب کاملا مشخصه که روان نویسی ، یه تکنیکه ! و هر تکنیک نیازمند دانش اولیه ، تمرین و تمرینه.

هرچی مهارتها در اثر مطاله، تکرار و تمرین (که دوستمون هم فرمودن) بالا بره ، توانایی ما در انتقال منظور و مفهوم بالا میره.

و این تسلط محقق نمیشه مگر با دانش و تمرین .

این چیزیه که همه متفقاً بر اون صحه میذارن ولی من یه عامل دیگه رو هم دخیل می دونم.

و اون مربوط به درون خود فرد میشه !

اگر جا داره و مایلید بیشتر دربارش حرف بزنیم.....
 

setareh26

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2013
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
2
خیلی مفید بود راهنماییهاتون .. دوست عزیز.. منم ممنونم .....
 

setareh26

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
22 می 2013
نوشته‌ها
14
لایک‌ها
2
منم .. نوشتن رو خیلی دوست دارم ......
 

Noctis Lucis

Registered User
تاریخ عضویت
11 ژانویه 2013
نوشته‌ها
229
لایک‌ها
18
محل سکونت
Shiraz
من همیشه قبل از خواب یا کلا موقع بیکاری خیال پردازی می کنم و بعضی وقت ها خیلی داستان های جالبی برای خودم تصویر می کنم.نویسندگی رو دوست دارم
 

javad93

Registered User
تاریخ عضویت
3 ژانویه 2011
نوشته‌ها
1,674
لایک‌ها
758
سلام دوستان
چطوری بنویسم؟من موضوعاتی تو ذهنم میاد و دوستدارم بصورت داستان و... درش بیارم اما از نظر ادبی ضعیف هستم(نه ضعیف که نتونم حرف بزنم!ضعیف از نظر ارتباط دادنت موضوع ها و........)
چه کتابی بخرم یا چطوری نویسندگیمو قوی کنم؟
 

greenprince

Registered User
تاریخ عضویت
19 نوامبر 2012
نوشته‌ها
109
لایک‌ها
5
سلام دوستان
چطوری بنویسم؟من موضوعاتی تو ذهنم میاد و دوستدارم بصورت داستان و... درش بیارم اما از نظر ادبی ضعیف هستم(نه ضعیف که نتونم حرف بزنم!ضعیف از نظر ارتباط دادنت موضوع ها و........)
چه کتابی بخرم یا چطوری نویسندگیمو قوی کنم؟
سلام
من این کتابو به همه دوستانی که به نویسندگی علاقه دارند توصیه میکنم;)
این کتاب:چگونه فیلمنامه بنویسیم,اثر سیدفیلد
 

Sir Pendar

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
3,150
لایک‌ها
2,560
محل سکونت
192.168.1.1
سلام دوستان
چطوری بنویسم؟من موضوعاتی تو ذهنم میاد و دوستدارم بصورت داستان و... درش بیارم اما از نظر ادبی ضعیف هستم(نه ضعیف که نتونم حرف بزنم!ضعیف از نظر ارتباط دادنت موضوع ها و........)
چه کتابی بخرم یا چطوری نویسندگیمو قوی کنم؟
سلام علیکم

از دیدگاه من نوشتن مثل جاری شدن آب از یک سد است .

آب پشت سد جمع می شود ، بالا می آید تا وقتی که از بالای تاج به داخل کانال سرازیر می شود.

برای رسیدن به مرحله جاری شدن حروف همان طور که خودتان فرمودید مسیر مطالعه ، به همراه تفکر است .

اما اینکه چه کتابی بخوانید تا بتوانید بنویسید حداقل 2 مشخصه سن و نوع نگرش شما پیرامون چه دغدغه ای نیازمند است تا بتوان آثار مورد مناسبی معرفی کرد.

برای ارتباط دادن اجزای متن هم می توانید یک کاغذ همیشه همراه خود داشته باشید و به محض اینکه احساس کردید چیزی به ذهن تان خطور کرد آن را به صورت عنوان های کوتاه/خلاصه کوتاه یادداشت کنید
و پس از یافتن نقاط ابتدا و انتها ذهن خود را حول همان موضوع نگاه دارید تا مسیر رسیدن به انتها را به دست آورید(چیزی شبیه به هزارتو).

اما برای شروع ، به عنوان مثال خود من نویسندگی را با تغییر نوع گفتار و نوشتارم در سطح نظرات وبلاگ یکی از دوستان ام به صورت مبتدی شروع کردم .
 

reza- z

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2013
نوشته‌ها
976
لایک‌ها
80
سلام دوستان اين اولين داستان كوتاه من هستش.خوشحال ميشم كه لطف كنيد و نظرتون و همچنين نقاط ضعف و قوتش رو بهم بگيد.
ممنون.اين هم داستان:

شمارش معكوس.......
يك،زجه ي دختر
دو،خنده ي پدر
سه،گريه ي مادر
چهار،خنده ي پدر
پنج،فرياد دختر
شش،خنده ي پدر
هفت،هق هق مادر
هشت،خنده ي پدر
نه،جيغ دختر
ده.............................................
ســــــــــــــــــــــــ ــــــــــكوت........................ .............
ارامـــــــــــــــــــــ ـــــــش.................................. .......
قطره هاي اشك از رو ي گونه ي دخترك پايين مي ريزند.....
ارام ارام مي گريد..........
اغوش امنش،دست هاي پر قدرتش،تكيه گاهش،قبله گاهش،كوه غرورش،
محبتش،عامل زندگي اش،دردش،مشكلش،عذابش،پدرش.. ..
رفت....
اشك مي ريزد...
قطره ي اول،صداي خنده هايش
قطره ي دوم،اغوش پدرش
قطره ي سوم،شيطنت هايش
قطره ي چهارم،دستان پر مهر پدرش
قطره ي پنجم،خواهر شدنش
قطره ي ششم،فرياد پدرش
قطره ي هفتم،بچه پسر است
قطره ي هشتم،سيلي پدرش
قطره ي نهم،خيال پردازي هاش
قطره ي دهم،مرگ ارزوهاش
قطره ي يازدهم،گريه هاي شبانه
قطره ي دوازدهم،داد پدرش
قطره ي سيزدهم،عذاب كشيدنش
قطره ي چهاردهم،بي محلي هاي پدرش
قطره ي پانزدهم،كارنامه ي برادرش
قطره ي شانزدهم،اصلا ديگر پدري دارد؟
قطره ي هفدهم،هق هق هايش
قطره ي هجدهم،نام پدرم چه بود؟
قطره ي نوزدهم،هرچه باشد پدرش هست چه ابليس باشد چه فرشته
قطره ي بيستم،پس زده شدن از طرف پدرش
قطره ي بيست و يكم،نگاه سر خورده ي دختر
قطره ي بيست و دوم،خنده ي پدر
قطره ي بيست و سوم،خيسي هميشگي بالش دختر
قطره ي بيست وچهارم،خنده ي پدر
قطره ي بيست و پنجم،زجه ي دختر
قطره ي بيست و ششم،خنده ي پدر
قطره ي بيست و هفتم،جيغ دختر
قطره ي بيست و هشتم،مرگ پدر
قطره ي بيست و نهم،لبخند مادر
قطره ي سي ام،زمزمه ارام دختر:بابا

هوا سرد است....گورستان خلوت.........هيچ كس نيست.....
سه روز از ان روز كذايي مي گذرد......
دخترك با دسته گل روز هاي سفيد بالاي سر قبر پدرش نشسته
ونجوايش دل اسمان را به درد مي اورد:
بابايي رفتي بدون اينكه به دختر كوچولوت فكر كني....هموني قبلنا نازش مي كردي دوسش داشتي...بابايي منو يادته....وقتي برام ابنباتاي رنگي مي خريدي؟
وقتي باهام بازي مي كردي؟بغلم مي كردي؟بابا من همون دختر كوچولوتم..
بابا من همون خانم خشگلتم...بابا من همون دختر نازتم....
منو يادت مياد؟
هموني كه به خاطر خوابوندن داداش كوچيكش شبا دير مي خوابيد و صبح دير بيدار مي شد و تو سرش داد مي زدي.
هموني كه به خاطر خط خطي بودن كتابش كه داداششم اين كارو كرده بود همه ي كتابشو پاره كردي.
هموني كه هر شب نارا حتي هات از مستاجر ها ي ساختمون رو سرش خالي مي كردي....
هموني كه براي خالي كردن عصبانيتتت از دست مامان بهش سيلي مي زدي...
دقيقا جايي رو كه تا چند سال پيش قبل خواب مي بوسيدي.....
يادته بابا؟يادته بي وفا؟
بابا من فقط مي خوام باشي ...اصلاا بيا سياه و كبودم كن همه كتابامو پاره كن...سرم داد بزن.....تنبيهم كن.....ولي نرو
من به همين بودنت قانعم........بابايي نرو
باشه.....تو بي وفا بودي ولي من كه نيستم....
اين گل هارو مي بيني؟رز سفيده...گل مورد علاقت...
اين روز هارو اوردم تا امروز اين هارو با خون خودم قرمزش كنم...
تا بگم تو بي وفا بودي من كه نيستم....بابا دلم برات تنگ شده......
شكستن اسمون،دست دختر كه توي كيف مي ره
غرش اسمون،چاقو از كيف بيرون مياد
رعد برق اسمون،دست گل رو روي قبر مي ذاره
فرياد اسمون،گل ها سرخ سرخ مي شن
نم نم بارون از اسمون،دخترك اروم در كنار پدرش به خواب ارومي فرو مي ره


نویسنده این داستان کوتاه DORSA کاربر انجمن فان سی
 

nora.roya

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
20 سپتامبر 2014
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
سن
35
سلام.منم لیسانس ادبیات فارسی دارم.خیلی هم دوست دارم داستان بنویسم...اما با داشتن یه بچه بیست ماهه یکم سخته...سعی میکنم اول کتابهای مختلف در مورد قواعد نوشتن وبخونم بعدا..گرچه من تا حدودی اشنایی دارم
خداکنه هممون موفق بشیم ونویسنده های سرشناس
 

masood jadid

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
14 فوریه 2016
نوشته‌ها
2
لایک‌ها
0
سن
38
سلام من حسابدارم ولی به ادبیات خیلی علاقه دارم واسه ما تازه کارا بهترین راه برای شروع, داستان کوتاه هست مثل اغلب کارگردانا که اگه کارنامه شونو بخونید کارشونو با ساخت فیلم کوتاه شروع کردن
این یه داستان خیلی کوتاهه از من :

......

زن: نکن دستم خط میفته

پسر: مگه میخوای مشق بنویسی؟

زن: آره اینم یه جورایی مشق شب منه مدادمم همین مداد چشممه

چند دقیقه بعد ... سر خیابون ... خانم افتخار میدید؟ .... زن سوار ماشین میشه.....

.......
 

pedram99

Registered User
تاریخ عضویت
14 آپریل 2010
نوشته‌ها
282
لایک‌ها
17
محل سکونت
RaShT
سلام دوستان کسی میدونه آموزشگاه های نویسندگی در رشت کجاها هستند ؟
 
بالا