دختره رفته کله پزی
فروشنده گفته چشم بزارم ؟
دختره گفته آخه من تو این یه ذره جا کجا فایم شم ؟
.
.
میگن فروشنده تشنج کرده یه دست و پاش فلج شده
__________________
کمک کردن از کارای خوب ما ایرانیهاس
میخوام پورشه بخرم حساب کردم اگه هر ایرانی فقط بیست تومن به حسابم بریزه سر برج خریدم
اگه ایرانی هستی واریز کن و انقدر شیر کنین به دست همه برسه
__________________
بعد از سلام و احوالپرسی ،
وارد شده نشده .
گفت : بفرمائید اونجا رو تخت ،
همونجا فهمیدم خیلی عجله داره ،
رو تخت رفته نرفته ، ترس اومد سراغم واقعا داشتم میترسیدم ،
اولش خوب بودما ، اما چرا یهوئی اینجوری شدم ، نمیدونم .
ناقلا فهمید ترسیدم ، خیلی راحت برگشت گفت : من با روش جدید خودم رضایتت رو جلب میکنم ،
دوباره ترسیدم چون آخرشو خیلی غلیظ گفت و بسرعت شروع کرد ،
گفت : بخواب ، خوابیدم ،
گفت : باز کن باز کردم ،
گفت : بیشتر باز کن بیشتر باز کردم ،
فشار داد ، دردم اومد ،
دوباره فشار داد ،
ایندفعه دردم اومد که هیچ ، احساس کردم داره ، ازش خونم میاد ،
نگاهی بهش کردم و چشمکی زدم ،
اونم فهمید و همه رو کشید بیرون و گفت راحت باش خالیش کن ، تازه
لطف کرد ، دستمالم بهم داد .
.
منم هر چی خونابه توش بود خالی کردم .
.
.
.
.
.
.
.
.
دروغ نگم یه 10سالی بود ، دندانپزشکی نرفته بودم .