یکی از بزرگترین حسرتام مال وقتیه که میرم خونه ی کسی و براش شیرینی میبرم!
بعدش تا آخر مهمونی منتظر میشم بلکه یه تیکشو بیاده با چایی بخورم
ولی نمیاره لعنتی!!!
=====================
دیروز از جلو یه رستورانه رد میشدم، رفتم داخل گفتم آقا ببخشید جوجه دارید؟
طرف هم گفت بله داریم!
گفتم بهش آب و دون بدید نمیره!!!
هیچی دیگه، بی جنبه تا سر خیابون با سیخ دنبالم بود!!!
===================
هیچی ترسناک تر از این نیست که بیایی خونه و ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده!
حالا 2 ساعت باید بشینی فکر کنی ببینی چی قایم کرده بودی و آیا کشف شده یا نه!
====================
هر کار میکنم این کمبود خوابم جبران نمیشه!
فکر کنم باید یه برنامه بذارم برم توو کما!!!
====================
فقط اسمش زنگ تفریح بود...
ما که همش تکلیف زنگ بعد رو انجام میدادیم...
====================
مادرزنم خواب بود، رفتم سروقت گوشیش و اسم خودمو به ایرانسل تغییر دادم
روز و شب بهش اس ام اس میدم: "مشترک گرامی، هفته ی جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک باد."
بعدش تا آخر مهمونی منتظر میشم بلکه یه تیکشو بیاده با چایی بخورم
ولی نمیاره لعنتی!!!
=====================
دیروز از جلو یه رستورانه رد میشدم، رفتم داخل گفتم آقا ببخشید جوجه دارید؟
طرف هم گفت بله داریم!
گفتم بهش آب و دون بدید نمیره!!!
هیچی دیگه، بی جنبه تا سر خیابون با سیخ دنبالم بود!!!
===================
هیچی ترسناک تر از این نیست که بیایی خونه و ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده!
حالا 2 ساعت باید بشینی فکر کنی ببینی چی قایم کرده بودی و آیا کشف شده یا نه!
====================
هر کار میکنم این کمبود خوابم جبران نمیشه!
فکر کنم باید یه برنامه بذارم برم توو کما!!!
====================
فقط اسمش زنگ تفریح بود...
ما که همش تکلیف زنگ بعد رو انجام میدادیم...
====================
مادرزنم خواب بود، رفتم سروقت گوشیش و اسم خودمو به ایرانسل تغییر دادم
روز و شب بهش اس ام اس میدم: "مشترک گرامی، هفته ی جهانی معلولین ذهنی بر شما مبارک باد."