• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ツ ツ لــبخنـــد بـــرای ثانیــــه ای . . . ^_^

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
داداشم یه گوشه خونه لاتی نشسته بود

همه بهش خندیدیم

بعد پسر داییم بهش میگه بیا از دور خودتو ببین خیلی خنده دار شدی !

=====


یه مگس رو هوا بود در یک چشم به هم زدن رو هوا گرفتمش

با کلی افتخار به بابام گفتم حال کردی ؟؟!!

سرش رو تکون داد گفت خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین

میگیرن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی

افسردگی گرفتم ............

====
دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره

من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش

اونم کاملا به اشتباهش پی برد
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
اوایل ترم بود. صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون.

سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای آس و خوشگل کلاس جلو نشسته یه کم که گذشت گفتم بزار کرایه‌شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد… با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: “کرایه‌ی خانم رو هم حساب کنید دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه… اجازه بدین خودم حساب می‌کنم و این حرفا منم که عمرا این موقعیتو از دست نمی‌دادم و کوتاه نمی‌اومدم می‌گفتم به خدا اگه بزارم تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده هَمَشَم می‌دیدم نیشِ راننده بازه خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم بعدش گفت: “چطوری با این پونصدی کرایه‌ی بقیه رو هم تو حساب کنی؟”

یهو انگار فلج شدم. آخه پول دیگه‌ای نداشتم الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت‌کشی تابلوُ… که دیدم خانم خوشگله کرایه‌ی جفتمونو حساب کرد ولی از خنده داشت می‌ترکید :| داشت گریه‌ام می‌گرفت که اس.ام.اس داد و گفت: “پیش میاد عزیزم ناراحت نباش موافقی ناهارو با هم بخوریم؟

حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!

خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم: “باشه” این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو “مستضعف” سیو کرده…!!!
 

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
دوستان حساب کردم دیدم توو سال ۱۳۹۸ تعطیلات عید فطر میفته سه شنبه و چهارشنبه؛
پنج شنبه و جمعه هم که اصولا تعطیله، میشه چهار روز؛
وفات امام و ۱۵ خرداد هم شنبه و یکشنبه همون هفتس؛
که دو شنبه هم حتما میشه بین التعطیلین؛
پنج شنبه و جمعه قبل وفات امام هم که تعطیله؛با این احتساب ۹ روز تعطیلی داریم؛
خواستم از حالا بگم برنامه ریزی کنید!!!!!
+++++++++++++++++++++++++++++++++
تو یخچال ما تنها ظرفی که صادقه ظرف پنیره . . . والا . . .
در قابلمه رو بر میداریم توش خیاره
ظرف حلوا شکری رو باز میکنیم توش پیاز داغه
شیشه مربا رو باز میکنیم توش رب گوجس
بطری نوشابه رو باز میکنی توش عرق نعناس
بد زمونه ای شده بــــد!
===============================
به دختره گفتم متولد چه سالی هستی؟
گفت : ۶٩
گفتم : چه ماهی؟
گفت : وای مرسی تو هم خیلی ماهی !!!
اسید لطفا…
===============================
اصن زن آدم باید موهاش بلند و فر باشه
که وقتی داره ظرف میشوره بری چنگ بندازی لای موهاش و سرشو بکشی عقب
محکم بوسش کنی بعد اونم دردش بیاد با دستکش کفی بزنه تو گوشت
بعد تو با کله بزنی تو دماغش بعدشم دعوا و طلاق و تمام و مهرم حلال ، شیرم آزاد !
من برم قرصامو بخورم!!!
 
Last edited by a moderator:

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
یه سری هم هستن وقتی نشستن روسری سرشونه،
میان وسط برقصن روسریو برمیدارن،
وقتی نشستن، باز روسری سر می کنن ..! :|
میخواستم از همین تریبون بهشون خسته نباشید بگم D;
===================================
یه دیوونه ایکه تازه از تیمارستان فرار کرده بود، با زور وارد خونه ای میشه.
دست و پای زن و شوهری که در خونه بودن با طناب میبنده و چاقو رو میزاره زیر گلو زنه و
میپرسه: “اسمت چیه؟ من دوست دارم قبل از کشتن قربانی هام، اسمشونو بدونم.”
زنه با گریه: “فاطمه ولی بهم میگن فاطی.”
دیوونه: “اسم ننه من فاطی بود، واسه همینه نمیتونم بکشمت.”
ولش میکنه و میره سراغ شوهره: “اسم تو چیه پدرسوخته.”
شوهره: “من احمدم، ولی دوستام فاطی صدا ‘م میکنن!”
===================================
مورد داشتیم طرف تو قسمت غذاهای مورد علاقه نوشته:
غذاهای نذری!!!!!!!!!!
===================================
دخترا بعد از خرید :
مریم جون این مانتو چند ؟
۵۵۰ هزار تومن
اوه چه ارزون ……….
پسرا بعد از خرید :
احمد شورته که خریدی چند ؟
سه هزار تومن
خاک تو سر گاوت کنن، کردن تو پاچت ، یارو قیافتو دیده بهت انداخته …….
 

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
- ﺳﻼﻡ
- ﺳﻼﻡ
- ﻣﻦ ﺍﺯ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
- ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ، ﺍﻣﺮﺗﻮﻥ؟
- ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﻬﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺑﺎ
یکیﺩﯾﮕﻪ ﻗﺎﻃﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ
ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺭﯾﻢ
- ﺍﻭﺍ ! ﯾﻌﻨﯽ چیﺧﺎﻧﻮﻡ؟ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﺸﻪ؟
- ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ! ﻭﻟﯽ ﮐﺎﺭﯾﻪ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ
- ﺣﺎﻻ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﻬﺎ چیﻫﺴﺖ؟
- ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺁﻟﺰﺍﯾﻤﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ یکی ﺩﯾﮕﺸﻮﻥ ﺍﯾﺪﺯ !
- ﻭﺍﯼ ! ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
- ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺷﯿﻦ، ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺘﻢ،
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﮕﻢ ﻫﻤﺴﺮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﻨﺪﺍﺯﯾﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ،
ﺍﮔﻪ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺑﺮﮔﺮﺩﻩ نذارین بیاد تو…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
==================================
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ!!!
ﮐﻞ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ‘ ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊﮐﻨﻦ،
ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ! ﺍﺻﻼﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ .
ﺯﻥ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ !
ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ ! ؟
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ ‘ ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ‘ ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ ‘ ﺑﻮﺩﻩ !
===================================
واکنش اساتید دانشگاه
تعدادی استاد دانشگاه رو دعوت کردن به فرودگاه و اونا رو توی یک هواپیما
نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که:
این هواپیما ساخت دانشجوهای شما ست ..!
وقتی اساتید محترم این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن!
همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس نشسته بود ..!
پرسیدن : چرا نشستی؟ نگو که نمی ترسی!!
استاد با خونسردی گفت :
اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای منه .. عمرا” پرواز بکنه ..
تـــــــــــــــــازه اگـــه روشن بشه..
 

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
به سلامتی سربازی که لب مرز روو برجک داشت به عکس عشقش نگاه میکرد
یهو دید عشقش با عشق جدیدش میخوان قاچاقی از مرز رد بشن،
امون نداد زد جفتشونم جنازه کرد!
وااالا؛ سربازیه شوخی که نیس . . !
====================================
دوست دختر قبلیم بخاطر اینکه منو حرص بده
با دوست پسر جدیدش عکس انداخته فرستاده برای من

منم فرستادم برای باباش:)))))))))
آرزوی خوشبختی براشون دارم
=====================================
آیا به راستــــی ‌زمان آن فرا نرسیده است که
به گرفتن عکسهایی که در آنها عینک آفتابی در منزل زده اید خاتمه بدهید ؟ :| :) )))))
=====================================
یارو داشت گریه میکرده، میگن چته؟…
میگه پشیمونم کاش به حرفاى پدرم گوش کرده بودم !!!
میگن مگه چى میگفت؟ .میگه, نمیدونم, گوش نمیکردم که !!
++++++++++++++++++++++++++++++
لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره
آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان
تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !
=====================================
زن : عزیزم دکتر بهم گفت واسه اینکه حالم خوب بشه باید بریم به سفر خارج به یه ساحل آفتابی .
حالا منو کجا میبری ؟
مرد : یه دکتر دیگه!!!
=====================================
دقت کردین آدمهایی که تو اینترنت
و فیسبوک هستند
خیلی مهربون و خوش زبونند!
همه باکلاسن ، همه قانون مدارند
تو فیسبوک همه فلسفه بلدن و
اکثر آقایون فمنیست میشن
همه هم همدیگرو دوست دارن و تا میبینن یکی
ناراحته یه عالمه واسش دل میسورونن
جالب تر اینکه همشون از دروغ
و خیانت و نامردی و… بدشون میاد..!
موندم این آدما کجای این شهرن که ما
نمی بینیمشون… !
 

saeid.kh

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
17 آپریل 2013
نوشته‌ها
3,061
لایک‌ها
5,967
محل سکونت
تهران
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ
ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟
ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!
نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!
========================================
آقا پسرای عزیز :
.توی تاریخ عاشقانه ی این مملکت تا حالا مورد نداشتیم که دختری عاشق باسن پسری بشه …
در نتیجه سر جدتون اون شلواراتونو بکشید بالا …
مارک شورتتونم اگه خیلی واجبه بزنید رو سینتون
با تشکر …
=========================================
ازشنیدن کلمه ” عزیزم ” از زبون خانمها ذوق نکنین
اونا به عطسه گربه ، واق سگ و خیلی چیزای دیگه هم همین واکنش رو نشون میدن !!!
=========================================
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﻋﻤﻞ ﻗﻠﺐ ﺩﺍﺭﻡ؟
ﭘﺴﺮ : ﺁﺭﻩ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ؟
ﭘﺴﺮ ﺭﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﺩﺧﺘﺮ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ…
.
.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ : ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ،ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭼﺸﻤﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ : ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﯽ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺮﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﯽ ﻗﻠﺒﺸﻮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ؟؟
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﭘﺴﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ،ﺁﺧﻪ ﭼﺮﺍ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ : ﺷﻮﺧﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺳﮑﻮﻝ !
ﻓﺎﺯ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﻨﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﯿﺎ , ﺭﻓﺘﻪ WC ، ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ!!!!!
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
پسرخالم میگفت::
شیطونه میگه دیگه فقط با یه دختر دوس بشم و با بقیه بهم بزنم!!!!
اما ایمان من قوی تر از اون حرفاس که گول شیطونو بخورم :)) ! :eek:

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++
خونهi داییم بودم
برا اولین بار دختر داییمو بدون آرایش دیدم
با یه نگاه دلسوزانه بش گفتم ندا؟
گفت جانم؟...
گفتم تو خونه هم که هستی آرایش کن :))
هیچی دیگه دو هفتس با هم حرف نمیزنیم :|
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
یه مدتی بود همش فکر می کردم من بچه سرِ راهی هستم
تا اینکه یکی از عکس های بچگیامو بردم به مامانم نشون دادم برگشته میگه : آخِی، چه نازه، کیه؟؟
الان دیگه مطمئن شدم... !!
++++++++++++++++++++++++++
میگم قبول دارین کلا هر چی فضای خالی بشقاب بیشتر باشه رستوران گرون تره
+++++++++++++++++++++++++++++
پريشب سر میز شام
به داداشم گفتم یه لیوان واسم آب میریزی ؟
گفت: بروبابا! هر چی کار سخته از من میخوای !!!!!
من خودم ازتشنگی دارم ماست میخورم :|
 

kyle

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
1 ژانویه 2013
نوشته‌ها
10,435
لایک‌ها
23,201
محل سکونت
SHomal SarSabZ
بعضيام هستن هر چى بيشتر توضيح ميدى بيشتر نميفهمن
اينارو بايد با دمپايى خيس اونقدر بزنى تا سياه و کبود شن
اونقت حرفاتو با کيفيت اولترا hd ميفهمن :p
++++++++++++++++++++++++++++
دیشب بیمارستان بودم یه دختری رو آورده بودن
حالش خیلی ناجور بود پرستار گفت این رو به خاطر استرسی که واسه کنکور داشت آوردن حالش بد شد
منم یاد کنکور خودم افتادم
مامانم میگفت ذلیل مرده پاشو برو کنکور بده ،
منم هی میگفتم حسش نیس مامان بذار بخوابم
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++
به گودزیلای 8 ساله (مشخصا دهه هشتادی) که رفته جلو نشسته میگم ببین عزیزم تو خارج تو اروپا بچه ها عقب می شینن تازه کمربندشونم می بندن
دایناسور شیشه رو کشیده پایین میگه هر وخ رفتیم خارج باشه عقب می شینم!!!!!
ینی خدا اینارو افریده تا صبر مارو بسنجه
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
دختره نوشته: دلم خيلي گرفته ... !
بعد پسره اومده براش نوشته: چرا عزيزم؟؟؟ تو به اين خوشگلي،هيکلت به اين خوبي،نازي..... چرا دلت بايد گرفته باشه آخه؟؟
:من هرچي فک کردم دچار چالش فلسفي شدم اما آخرش نفهميدم الان اينا چه ربطي داشت؟ :
thinking.gif


------------------

دیشب خواب دیدم 7 پیکان جوانان گوجه ای از 7 بوگاتی سبقت گرفتند شیخ را پرسیدم تعبیرش چیست؟؟؟
فرمود:7روز وفور سرعت اینترنت در پیش داریم پس از آن قحطی اینترنت خواهد بود باید در دوران وفور دانلود کنیم و برای دوران قحطی پس انداز نماییم!!!

:|

========

پدرای قدیم:دختر چند روز دیگه عروسیته ، آماده شو...!

دختر : اما…بابا من که ندیدمش… :(
پدر:اما و اگر نداریم ، همین که گفتم... {
دخترای جدید : پدرجون من و سامی فردا عروسیمونه
پدر:اما دخترم من که نمیشناسمش…
دختر:دیگه حرف نباشه ، خواستید بیاین نخواستید نیاین ...
 
Last edited:

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
یکی تو پیجش نوشته بود:
بچه ها من پام شكسته يه مدت نميتونم بيام فيسبوك... :(


گزيده اى از كامنت هاى هموطنان غيورمان را با يكديگر مرور ميكنيم:


1.عـــــــــــــــــه!!!!!! مگه پياده مياى فيسبوك...؟؟؟؟؟!!!!!
2.مگه تو با پات تايپ ميكنى...؟؟؟!!!!
3.اين سريو با تاكسى بيا كرايت با من...
4.ببين من مسيرم ميخوره ها!!! ميتونم تا يه جايى برسونمت!!!
5.عيب نداره به مارك ميگيم واست مرخصى استعلاجى رد كنه!!

:|

هنر نزد ایرانیان بود و رفت :|


====

ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ دخترشون اومد در رو باز کرد ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ...

ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣﺪﻗﻪ ﻣﯿﺰﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺖ : ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ...؟!:general105:

ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ فلسطین...! :|:)
نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود کصافط...!!
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
زن به شوهر: اگه من ازت جدا شم چی می شه؟
مرد: دیوونه می شم.
زن: نمی ری دوباره زن بگیری؟
مرد: والا... به دیوونه اعتباری نیست!
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
زن و شوهری داشتن با هم دعوا می کردند، شوهر می گه: من فقط به خاطر این که بابات پولدار بود باهات ازدواج کردم.
زنه می گه: باز تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟
------------------------------
اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
دومی: حس برادری!
 

ibest

کاربر فعال ادبیات
تاریخ عضویت
16 جولای 2012
نوشته‌ها
14,900
لایک‌ها
11,872
محل سکونت
0098
مصاحبه با مدیر عامل شرکت ایران خودرو و بنز :
گزارشگر: شما چگونه متوجه میشوید که ماشین تولیدی شما در مقابل هوا غیر قابل نفوذ است...؟؟؟!
بنز: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر گربه صبح مرده بود هوا داخل ماشین نمیشود اگر زنده بود روزنه ای وجود دارد که آن را رفع میکنیم... :|
ایران خودرو : ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر صبح گربه داخل ماشین بود روزنه ندارد اگه گربه داخل ماشین نبود یه روزنه وجود دارد...
 

vitrinpro

Registered User
تاریخ عضویت
24 جولای 2013
نوشته‌ها
319
لایک‌ها
207
محل سکونت
گرگان
یکی از دلایلی که سرخپوستا
همیشه به قطارا حمله می کردن
این بوده که دود قطار به زبون اونا فحش ناجوری میشه "_"
برید حال کنین با این اطلاعاتی که در اختیارتون می زارم!
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
با دوستم رفته بودیم استخر تصمیم گرفتم یه شوخی با دوستم بکنم رفتم از پشت یه لگــــد بهش زدم پرت شد تو آب استخر خودمم پریدم روش یه هویی چشمم افتاد اون سر استخر دیدم دوستم که اونجا نشسته :|
هیچی ﺩﻳﮕﻪ من الان کف 5 متری قایم شدم دارم با xperia z از زیر آب براتون پست میزارم !
نفسم داره تموم میشه! چوکار کنم ؟؟ بد بخت شدم:|
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
دیروز با ماشین تو راه برگشت خونه بودیم
به بابام گفتم بابا چقدر پول تو حسابته ؟
گفت : چیه نکنه دوباره پول میخوای؟
گفتم : پَـ نَـ پَـ میخوام ببینم چقدر دیگه با بیل گیتس فاصله داریم
08.gif

هیچی دیگه...بقیه راه رو پیاده رفتم تا خونه
03.gif

بابای بی اعصابه ما داریم؟ :|
 

Denay

Registered User
تاریخ عضویت
29 دسامبر 2012
نوشته‌ها
612
لایک‌ها
2,885
محل سکونت
Tehran
چند شب پیش با دوستام رفتیم بیرون یه ذره بچرخیم بعد یه دختره حدود 20 الی 25 ساله دیدیم شیشه رو کشیدم پایین و بهش گفتم : خانوم ببخشید مستقیم کدوم طرفه؟
اونم همچین موبایلشو پرت کرد طرف ماشین که نزدیک بود ماشین چپ شه ...
یکی از دوستام اینقد خندید تا غش کرد :|
واسش دعا کنید حالش زیاد خوب نیس :))
 

garshasp dragon

Registered User
تاریخ عضویت
6 جولای 2014
نوشته‌ها
6,040
لایک‌ها
11,062
سن
34
داستان خلقت زن:

از هنگامی ک خداوند مشغول خلق زن بود شیش روز میگذشت.
فرشته ای ظاهر شد و گفت: چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟
خداوند پاسخ داد: دستور کار اورا دیده ای؟
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، ک همگی قابل جایگزینی باشند،
باید بتواند با خوردن غذای شب مانده کار کند.
دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جای دهد،
بوسه ای داشته باشد ک بتواند همه دردهارا، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته را درمان کند.
او میتواند هنگام بیماری خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد و گفت: اما پروردگارا او را خیلی نرم آفریدی.
خداوند : بله نرم است
اما او را سخت هم آفریده ام تصورش را هم نمیتوانی بکنی ک او تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد.
آنگاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد و گفت اشک برای چیست؟
خداوند گفت: اشک وسیله ایست برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی،
فرشته متاثر شد و گفت: زن ها قدرتی دارند ک مردان را متحیر میکنند.
خداوند گفت: این مخلوق عظیم فقط یک عیب بزرگ دارد
فرشته گفت: چه عیبی؟
خداوند فرمود : پارک دوبل بلد نیست :دی
 
بالا