توی مدرسه بودیم.تعطیلمون کرده بودن توی نمازخونه و با یه تلوزیون زرد که یادم نمیره داشتیم می دیدیم. نیمه اول تمام شد و ایران دو گل خورد.
دیگه وای نسادیم بقیش رو ببینم روحیمون داغون!
اومیدم خونه با داداشم توی یک مدرسه بودیم. دیدیم دایی کوچیکم خونمونه. تا رسیدم نیمه دوم شروع شده بود.
رغبتی نداشتیم بهش. دایم پای تی وی بود گل اول رو که ایران زد داد زود مام پریدیدم پای تی وی و خلاصه عروسی!
گل دوم که دیگه پوکیدیم!
شیراز هستیم. بعد گل با بچه ها هه زدیم رفتیم چمران! ای حال داد.
ماشینا هر کسی رو توی راه می دیدن مجانی سوار میکردن تا چمران و هر جایی که بخوای بری.یادش بخیر...
یه خاطره دیگم بگم:
همون شب که واسه جام جهانی بیرون بودیم. یه دختر همسایه داشتیم (من سوم راهنمایی بودم) آقا ما طالب این شده بودیم از بس خوشکل بود و همیشه حواسم بود جلوش ضایع بازی در نیارم.
اون شب که رفتیم بیرون دیگه آخرای حال به حال تو چمران بود. نشستیم با بچه ها مسخره بازی در آوردن. بوق آورده بودیم می رفتیم جلو ماشینا میگفتیم تو رو خدا از ما بوق بخرید!!!
یهو روموو برگردوندم بعد ی رب ضایع بازی دیدم با ماماانش نشستن کنار بلوار دانشجو و قشنگ نگام میکردن!
کاش آب شده بودم!!!