Druid
Registered User
این یکی از بازی هاییه که هیچ وقت تمومش نکردم.
برای اینکه عناصری که یک بازی رو playable می کنه درش نیست. البته هست اما زیاد نیست.
داستان بازی فدای این شده که بازی اکشن و به طرز غیر عقلانی ترسناک به نظر برسه.
مشکلی که در بسیاری از بازی های کامپیوتریه خوب هست اینه که اگر یک گروه کارشون قوی تر از گروه های دیگه باشه بازی در دام اون گروه می افته.
دوستانی که بازی F.E.A.R رو کردن متوجه می شن من چی می گم. بیخود نیست کهF.E.A.R امتیاز بالاتر از 9 اورده (اونهم تو گیم اسپات که معمولا به شخص اول ها امتیاز وبی نمی دن)
برای اینه که این بازی داستان بسیار زیبایی داره. صحنه های ترسناک دقیقا به جا استفاده می شن. طوری که شما کاملا گیج میشین و در جاهایی که اصلا توقع ندارید (و کلیشه ای نیست) اتفاق بسیار ترسناکی می افته. جالب اینکه در بیشتر مواقع شما فقط شاهد ان اتفاقات هستید و اصولا اسیبی به شما نمی رسد اما فوق العاده ترسناک طراحی شده. همون طور که گروه طراح صدا کارشون رو خوب انجام دادن گروه طراحی ریتم بازی هم که مطمئن هستم اگاهیه بسیاری نسبت به ژانر ترس و وحشت در سینما و چگونگیه انتقال اون به تماشاگر دارن کارشون رو عالی انجام دادن. یادمه که تو یکی از مجلات معتبر (که ربطی به بازی های کامپیوتری نداشت) هم مطلبی نوشته بودن که به اون هایی که می ترسن بازی رو انجام بدن پیشنهاداتی داده بود که انقدر از بازی نترسید و اون رو امتحان کنید.
در بازی سافرینگ بعد از یکی دو مرحله من ناخود اگاه از قبل حدس می زدم که اگر نزدیک فلان در یا زیر پله بشم تصویری ترسناک - یا خاطره ای ترسناک برای شخص بازی- رو خواهم دید. اونهم برای اینه که طراحای بازی در همون دامه کلیشه ای افتادن که قبلا گفتم.
هر کسی که یه کم فکر خلاق داشته باشه و کمی هم مطالعه روی روانشناسی انسان می فهمه که بعضی مکان ها در اینجور بازی ها -مثل زیر پله های تاریک یا وقتی از یه اتاق به بیرون بر می گردین- می تونه صحنه ی یک خاطره ی شیزوفرنیکی باشه...
به هر حال بازی از نقطه نظرات دیگه قابل قبوله. اما ریتم دشواری و نترل بازی کمی سخته. بعضی موجودات رو به راحتی نمی شه کشت -ضرف نظر از ضعیف اما سریع بودن- که به خاطر ضعف سیستم زمان بندیه کاربر و هوش مصنوعی هست.
برای اینکه عناصری که یک بازی رو playable می کنه درش نیست. البته هست اما زیاد نیست.
داستان بازی فدای این شده که بازی اکشن و به طرز غیر عقلانی ترسناک به نظر برسه.
مشکلی که در بسیاری از بازی های کامپیوتریه خوب هست اینه که اگر یک گروه کارشون قوی تر از گروه های دیگه باشه بازی در دام اون گروه می افته.
دوستانی که بازی F.E.A.R رو کردن متوجه می شن من چی می گم. بیخود نیست کهF.E.A.R امتیاز بالاتر از 9 اورده (اونهم تو گیم اسپات که معمولا به شخص اول ها امتیاز وبی نمی دن)
برای اینه که این بازی داستان بسیار زیبایی داره. صحنه های ترسناک دقیقا به جا استفاده می شن. طوری که شما کاملا گیج میشین و در جاهایی که اصلا توقع ندارید (و کلیشه ای نیست) اتفاق بسیار ترسناکی می افته. جالب اینکه در بیشتر مواقع شما فقط شاهد ان اتفاقات هستید و اصولا اسیبی به شما نمی رسد اما فوق العاده ترسناک طراحی شده. همون طور که گروه طراح صدا کارشون رو خوب انجام دادن گروه طراحی ریتم بازی هم که مطمئن هستم اگاهیه بسیاری نسبت به ژانر ترس و وحشت در سینما و چگونگیه انتقال اون به تماشاگر دارن کارشون رو عالی انجام دادن. یادمه که تو یکی از مجلات معتبر (که ربطی به بازی های کامپیوتری نداشت) هم مطلبی نوشته بودن که به اون هایی که می ترسن بازی رو انجام بدن پیشنهاداتی داده بود که انقدر از بازی نترسید و اون رو امتحان کنید.
در بازی سافرینگ بعد از یکی دو مرحله من ناخود اگاه از قبل حدس می زدم که اگر نزدیک فلان در یا زیر پله بشم تصویری ترسناک - یا خاطره ای ترسناک برای شخص بازی- رو خواهم دید. اونهم برای اینه که طراحای بازی در همون دامه کلیشه ای افتادن که قبلا گفتم.
هر کسی که یه کم فکر خلاق داشته باشه و کمی هم مطالعه روی روانشناسی انسان می فهمه که بعضی مکان ها در اینجور بازی ها -مثل زیر پله های تاریک یا وقتی از یه اتاق به بیرون بر می گردین- می تونه صحنه ی یک خاطره ی شیزوفرنیکی باشه...
به هر حال بازی از نقطه نظرات دیگه قابل قبوله. اما ریتم دشواری و نترل بازی کمی سخته. بعضی موجودات رو به راحتی نمی شه کشت -ضرف نظر از ضعیف اما سریع بودن- که به خاطر ضعف سیستم زمان بندیه کاربر و هوش مصنوعی هست.