• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

ماجراهای شنیدنی رانندگی

AMD 99

Registered User
تاریخ عضویت
26 دسامبر 2012
نوشته‌ها
2,982
لایک‌ها
2,320
محل سکونت
مــرز بـــیــن غـم و شــادی
یکی از روزای عید سال 91 بود. ساعت تقریبا حول و حوش 4 عصر بود که از خونه دوستم داشتم میومدم خونه. سوار تاکسی بودم. یخورده مونده بود برسیم به 4 راهی که میخواستم پیاده شم یهو از دور دیدم که یه ماشین - الان یادم نیست دقیقا چی بود - داره خلاف میاد بره اون ور که همون موقع یه موتور سوار هم داشت مسیر خودش و میرفت که :( فقط در کسری از ثانیه بهم خوردن و :( وقتی رسیدیم و از کنارشون رد شدیم موتور سوار ضربه مغزی شده بود و فوت شده بود. هر کی این صحنه رو میدید به راننده که ترسیده بود فحش میداد و زنش که همراهش بود داشت گریه میکرد. من از تاکسی پیدا شدم و رفتم نزدیک طوری که فاصله من تا میت ده قدم بیشتر نبود و فقط یه چیزی به راننده گفتم که آقا برو اونجا بشین وایستادی بد و دو سه نفری دیگه بودن که یارو با زنش و بردن اون ور خیابون تا مامور و آمبولانس بیاد. بعد سریعا رفتم صدقه دادم. حالم خیلی بد شده بود :general702: خدا بیامرزتش :(:(
 

farhad021

Registered User
تاریخ عضویت
3 آگوست 2012
نوشته‌ها
1,142
لایک‌ها
116
محل سکونت
tehran
مزخرف ترین تصادفی که دیدم تصادف دو تا اتوبوس مسافربری همین چند ماه پیش تو جاده ی تهران قم بود که واقعا چند روز رو مخم بود.
تا حالا این جوریش رو ندیدم بودم!! من داشتم از دانشگاه به سمت تهران برمی گشنم.به اینجا که رسیدم خشکم زده بود.
دو تا اتوبوس رو فرض کنید که هر کدوم تا نصف له شدن و به طور کامل به همراه سرنشیان سوختند!
یادمه اخبار و سایت ها تا چند روز ول کن این قضیه نبودن و حتی شرکت همسفر هم یک ماهی معلق بود.
این تصاویر مال شب حادثه و فردا صبحشه:









 
Last edited:

mohsentotti

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,468
لایک‌ها
1,144
محل سکونت
Alone in the Dark
ایول داری داش
این موتوری ها خیلی نامردن
تا سوار موتورن هیچکسو ندارن همچین که تصادف میکنن هزارتا پدر و مادر و .... پیدا میکنن
حیف تو نظر سنجی یادم رفت موتور هم بذارم خیلی بد شد

دوست گرامی بهتره لحنتون رو تغییر بدید. در اینکه موتورسوارها هم در تصادفات مقصر هستن هیچ شکی نیست ولی اینطور هم نیست که در تصادفات ماشین با موتور همیشه موتورسوارها مقصر باشند و ماشین سوارها مظلوم و بی تقصیر! من خودم مدتی قبل پیکانی رو دیدم که چون خیابون کمی خلوت بود از چراغ قرمز رد شد و یک موتور سوار بنده خدا رو فرستاد روی هوا. حالا جالبه بجای اینکه پیاده بشه ببینه چه بلایی سر موتور سوار اومده پاش رو روی گاز گذاشت که فرار کنه ولی دو موتور سوار دیگه بعد از 50 متر جلوش رو گرفتن. یک نمونه دیگه اش رو هم که دوستمون تعریف کردن.

یکی از روزای عید سال 91 بود. ساعت تقریبا حول و حوش 4 عصر بود که از خونه دوستم داشتم میومدم خونه. سوار تاکسی بودم. یخورده مونده بود برسیم به 4 راهی که میخواستم پیاده شم یهو از دور دیدم که یه ماشین - الان یادم نیست دقیقا چی بود - داره خلاف میاد بره اون ور که همون موقع یه موتور سوار هم داشت مسیر خودش و میرفت که :( فقط در کسری از ثانیه بهم خوردن و :( وقتی رسیدیم و از کنارشون رد شدیم موتور سوار ضربه مغزی شده بود و فوت شده بود. هر کی این صحنه رو میدید به راننده که ترسیده بود فحش میداد و زنش که همراهش بود داشت گریه میکرد. من از تاکسی پیدا شدم و رفتم نزدیک طوری که فاصله من تا میت ده قدم بیشتر نبود و فقط یه چیزی به راننده گفتم که آقا برو اونجا بشین وایستادی بد و دو سه نفری دیگه بودن که یارو با زنش و بردن اون ور خیابون تا مامور و آمبولانس بیاد. بعد سریعا رفتم صدقه دادم. حالم خیلی بد شده بود :general702: خدا بیامرزتش :(:(
 
Last edited:

mohamadreza-23

Registered User
تاریخ عضویت
26 فوریه 2013
نوشته‌ها
646
لایک‌ها
411
داشتم ماشینمو کنار خیابون میشستم اقدس گنده لات پیرزنای محلمون اومد از کنارم رد شد . چند لحظه بعد صدای ترمز اومد برگشتم دیدم یه چیز سیاه داره تو هوا چرخ میخوره. یه نیم ساعتی طول کشید تا برسه زمین. بعد که خورد زمین رفتم جلو دیدم ای داده بیداد اقدسه.تکون نمیخورد.زنگ زدیم آمبولانس.تا آمبولانس اومد اینم به هوش اومد. جیغ و دادش محله رو برداشته بود به راننده ای که زیرش کرده بود فحش ناموسی میداد که ای مادرتو خوارتو ...خلاصه آمبولانس جمعش کرد ماام که برگشتیم دیدیم سطلمونو نمکی ورداشته برده با همون آب و ریکایی که توش بود:|
 

NAKOOT

Registered User
تاریخ عضویت
15 ژانویه 2010
نوشته‌ها
1,761
لایک‌ها
454
محل سکونت
از اینجا رونده از اونجا مونده
همون دوران خدمتم من و یکی از هم خدمتی هام همسایه بودیم، یه روز با ماشین اون می رفتیم پادگان یه روز با ماشین من، پادگانمون هم انتهای همت غرب بود، یه روز صبح ساعت 6 که هوا هنوز روشن نشده بود دیدیم نزدیک ورودی آزادگان چند نفر وسط خیابون دارن دست تکون می دن و لباس می چرخونن رو هوا! گفتیم شاید پنچر کرده می خواد حواسمون باشه، ردشون که کردیم دیدیم تو لاین 2 یه نفر افتاده وسط اتوبان پخش زمین شده!! من و رفیقم همونجا کپ کردیم! بعد ها فهمیدیم این بنده خدا کارگر افغانی بوده، اومده از عرض اتوبان رد بشه یه پیکان می زنه بهش و الفرار! یکم که اومدیم جلوتر دیدیم پلیس و آمبولانس دارن اتوبان رو برعکس میان که برسن به این بنده خدا.
این صحنه هیچوقت یادم نمی ره!:(
 

Adin

Registered User
تاریخ عضویت
16 جولای 2011
نوشته‌ها
1,281
لایک‌ها
769
محل سکونت
کلبه درویشی
4 سال پیش خاله ام با شوهرش 206 سوار بودن شاخ به شاخ تو جاده میزنن به تریلی . شوهر خاله ما خوابش برده بوده ..
خاله ام مدتی تو کما بود ... شوهر خاله ام دم تیر مرد.. تو جاده رسیدم بهشون .. شوهر خاله ام گیر کرده بود بین ماشین .
جسدش رو اومدم بکشم بیرون دیدم بخشی از مخ ــش ریخته بیرون ..
 

_Amir_

Registered User
تاریخ عضویت
4 ژانویه 2013
نوشته‌ها
1,585
لایک‌ها
554
محل سکونت
Nezami.Net
بد ترین تصادف من تو جاده چالوس بود...
خودم پشت فرمون نبودم ماشین خودم هم نبود.
با ماشین دوستم بنز E300 رفتیم تو دره...
ماشین که کلا اوراق شد ولی خدارو شکر خودمون زیاد نترکیدیم.
بازوی من با دماغم شیکست. سر رفیقم با مچ جفت پاهاش.
عکس هم تو گوشی رفیقم هست باید ازش بگیرم بزارم.

قضیه تصادف هم اینطوری بود که سر پیچ بودیم یه نیسان گاوی داشت از روبرو می اومد سرعتش زیاد سر پیچ , نصف ماشینش تو لاین مخالف که ما بودیم بود جلومون یه پراید بود که نیسان زد بهش ما هم واسه اینکه مثلا جا خالی بدیم نخوریم بهشون گرفتیم سمت راست و ( دست مسئولین درد نکنه ) مسیر گارد ریل نداشتو رفتیم تو دره.
سرعتمون حدودا 50 یا 60 تا بود.
ساعت 2 بعد از نیمه شب.
 

lasholoosh

Registered User
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
365
لایک‌ها
236
اولین و آخرینش 2 سال پیش بود با ماکسیما که بعد همون تصادف فروختمش .
دیدید تو تهران کرج یه مشت گوساله تو لاین سرعت و جپ یهو میزنن رو ترمز؟ 150 تا سرعت یه خری با سمند این کارو کرد ماهم هوشیاری نداشتیم ( هه ) ! مغزم دیر عمل کرد ! خودم هیچیم نشد ولی ماشین گرامیم خیلی آسیب دید ( سپر ، چراغ ها و کاپوتم یکم به فاکس رفت ) سمند طفلکم کلا جمع شد ! واقعا حادثه ی بدی بود ، تقریبا 2 3 شب یه بار این اتفاقا رخ میده تو تهران کرج ، من تا چند روز شوکه بودم واقعا....هنوزم که هنوزه تو تهران کرج که میرم خیلی احتیاط میکنم . چون مردم خر هستند اکثرا
 

gilabad

Registered User
تاریخ عضویت
30 دسامبر 2013
نوشته‌ها
245
لایک‌ها
68
محل سکونت
گیلان
بد ترین تصادف من تو جاده چالوس بود...
خودم پشت فرمون نبودم ماشین خودم هم نبود.
با ماشین دوستم بنز E300 رفتیم تو دره...
ماشین که کلا اوراق شد ولی خدارو شکر خودمون زیاد نترکیدیم.
بازوی من با دماغم شیکست. سر رفیقم با مچ جفت پاهاش.
عکس هم تو گوشی رفیقم هست باید ازش بگیرم بزارم.

قضیه تصادف هم اینطوری بود که سر پیچ بودیم یه نیسان گاوی داشت از روبرو می اومد سرعتش زیاد سر پیچ , نصف ماشینش تو لاین مخالف که ما بودیم بود جلومون یه پراید بود که نیسان زد بهش ما هم واسه اینکه مثلا جا خالی بدیم نخوریم بهشون گرفتیم سمت راست و ( دست مسئولین درد نکنه ) مسیر گارد ریل نداشتو رفتیم تو دره.
سرعتمون حدودا 50 یا 60 تا بود.
ساعت 2 بعد از نیمه شب.

واقعا جای شکر داره که هم شما و هم دوستتون با جراحاتی اینجوری جون بدر بردین
این بنز بود که شما نجات پیدا کردین
همین تصادفو با پراید تصور کن واویلا
 

gilabad

Registered User
تاریخ عضویت
30 دسامبر 2013
نوشته‌ها
245
لایک‌ها
68
محل سکونت
گیلان
اولین و آخرینش 2 سال پیش بود با ماکسیما که بعد همون تصادف فروختمش .
دیدید تو تهران کرج یه مشت گوساله تو لاین سرعت و جپ یهو میزنن رو ترمز؟ 150 تا سرعت یه خری با سمند این کارو کرد ماهم هوشیاری نداشتیم ( هه ) ! مغزم دیر عمل کرد ! خودم هیچیم نشد ولی ماشین گرامیم خیلی آسیب دید ( سپر ، چراغ ها و کاپوتم یکم به فاکس رفت ) سمند طفلکم کلا جمع شد ! واقعا حادثه ی بدی بود ، تقریبا 2 3 شب یه بار این اتفاقا رخ میده تو تهران کرج ، من تا چند روز شوکه بودم واقعا....هنوزم که هنوزه تو تهران کرج که میرم خیلی احتیاط میکنم . چون مردم خر هستند اکثرا

سلام
من خیلی ماکسیمارو دوست دارم
حیف ماشین
خدارو شکر خودت سالمی داداش
 

gilabad

Registered User
تاریخ عضویت
30 دسامبر 2013
نوشته‌ها
245
لایک‌ها
68
محل سکونت
گیلان
واقعا جای شکر داره که هم شما و هم دوستتون با جراحاتی اینجوری جون بدر بردین
این بنز بود که شما نجات پیدا کردین
همین تصادفو با پراید تصور کن واویلا

رفیق عکس یادت نره
باید دیدنی باشه
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,063
لایک‌ها
5,176
سن
35
محل سکونت
UAE
اولین و آخرینش 2 سال پیش بود با ماکسیما که بعد همون تصادف فروختمش .
دیدید تو تهران کرج یه مشت گوساله تو لاین سرعت و جپ یهو میزنن رو ترمز؟ 150 تا سرعت یه خری با سمند این کارو کرد ماهم هوشیاری نداشتیم ( هه ) ! مغزم دیر عمل کرد ! خودم هیچیم نشد ولی ماشین گرامیم خیلی آسیب دید ( سپر ، چراغ ها و کاپوتم یکم به فاکس رفت ) سمند طفلکم کلا جمع شد ! واقعا حادثه ی بدی بود ، تقریبا 2 3 شب یه بار این اتفاقا رخ میده تو تهران کرج ، من تا چند روز شوکه بودم واقعا....هنوزم که هنوزه تو تهران کرج که میرم خیلی احتیاط میکنم . چون مردم خر هستند اکثرا
چرا میزنن رو ترمز؟
مد شده یا دلیل خاصی برای توقف دارن؟
 

lasholoosh

Registered User
تاریخ عضویت
22 نوامبر 2013
نوشته‌ها
365
لایک‌ها
236
چرا میزنن رو ترمز؟
مد شده یا دلیل خاصی برای توقف دارن؟
نفهمن! تعادل ندارن
یه حرکت دیگه هم که موجب تصادف میشه جدیدا و اعصاب بهم میزنه
نگاه میکنن جلوترشونو مثلا 500 متر جلوتر 4 تا ماشین آروم میرن یهو میزنن رو ترمز فلاشر میزنن :|
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,063
لایک‌ها
5,176
سن
35
محل سکونت
UAE
نفهمن! تعادل ندارن
یه حرکت دیگه هم که موجب تصادف میشه جدیدا و اعصاب بهم میزنه
نگاه میکنن جلوترشونو مثلا 500 متر جلوتر 4 تا ماشین آروم میرن یهو میزنن رو ترمز فلاشر میزنن :|
تو کردستان عراق هم ماشینا وقتی میرسن به سرعتگیر فلاشر میزنن. ولی اون به جاست
به نظرم اونو دیدن، فک میکنن حرکت با کلاسیه و میخوان انجامش بدن
مورد داشتیم یارو پشت چراغ قرمز 3 بار سقف تاشوی ماشینشو (از اینا که جمع میشه میره تو صندوق عقب) باز و بسته کرده و مث خر کیف کرده واسه خودش
ملت فازشون یه جور دیگست
 

lejeuner

Registered User
تاریخ عضویت
5 ژانویه 2012
نوشته‌ها
2,084
لایک‌ها
911
من یه بار سه تا ماشین رو درجا درو کردم اون آخرین تصادف جدیم بود بعدش تا الان هرچی بوده در حد خط و خش و عموما تو ترافیک خوردم به این و اون .

اوایلی که ماشین رو دو در میکردم از پدر گرامی سال 84 یا 85 بود فکر کنم . اون زمان ابوی کامارو SS داشت و منم ظهرا میخوابید چون رو پل میزدم خلاص میکردم شیب پل ماشین رو میبرد تو کوچه بعدش روشن میکردم و یواش یواش دور میشدم چند تا خونه که دور میشدم واقعا به عنوان یک انسان نبودم دیگه پدال ها حد وسط نداشتن همیشه تا ته فشرده می شدن. خونه پدری من نزدیک یک مکانی هست که تو مشهد بهش میگن ریس ( Race) جماعتی با ماشین دور دور میزنن و دنبال دختر و ... خلاصه منم عشقم بود و تو کوچه ها اونجا دور دور میزدم که حواسم به یک خانومی پرت شد ( حالا بچه 15 16 ساله چمیدونه مخ زدن چیه ) خلاصه در فکر اینکه باید چجوری تیکه بندازم و چی بگم که دیدم صدای وحشتناکی میاد تق تق تق تق

سمت راست ماشین گیر کرده بودم به ماشین های پارک شده در کوچه . اولی رو آینه زده بود از دومی مالونده بودم خفنننننن خلاصه گازش رو گرفتم در رفتم ( یک پسره کچله هم با پراید هاچ بک دنبالم افتاده بود بگیرتم از همونجا بود میونم با کچلا به هم ریخت :دی ) خلاصه در رفتم و رفتم دم خونه دیدم اوه ماشین به فاکزز رفته و گلگیر و در شاگرد و آینه و ... خلاصه برگشتم پیاده به سر صحنه جرم بینم خسارت ها رو میتونم از رو جیبم بدم خلاصه دیدم اوه پلیس و یه جماعتی خفن واستادن از دور برگشتم تا خونه چهار نعل میزدم و رفتم به پدر گرامی گفتم. ایشونم واقعا معرفت گذاشت خودش رفت با ماشین و گفته بود من بودم و عجله داشتم و خسارتشون و پرداخت کرد. یادم میاد کل عیدی هام رو با یک سری دلار که جمع کرده بودم به اضافه یه کشیده رو تمام کمال دادم به ایشون ایشونم کلی روش گذاشت خسارت مردم رو داد. بعد اون داستان کلا از زانندگی جنون وار بدم اومد
 

Exporter

کاربر قدیمی پرشین تولز
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
13 آپریل 2006
نوشته‌ها
4,063
لایک‌ها
5,176
سن
35
محل سکونت
UAE
فردا پسفردا برم یه تصادف کنم بیام براتون تعریف کنم
crazy.gif
 

Mr.sh3ll

Registered User
تاریخ عضویت
28 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,188
لایک‌ها
884
چندسال پیش با روآ خودمون داشتیم میرفتیم.وقتی وارد زیرگذز شدیم دیدیم کنار زیرگذر مامور شهرداری دراز کشیده و افتاده.جلوی ما هم یا پاترول داشت میرفت.سرعت هم 100
وقتی افتادیم رو سربالایی زیرگذر یهو پاترول خیلی سریع کشید کنار.همون موقع دیدیم یه تایر اسپورت عریض داره جلوی ما حرکت میکنه.فک نمیکنم بیشتر از 1 ثانیه طولکشیده باشه
تایر رفت زیر ماشین و ماشین رفت هوا و 3 تا چرخ زد و افتاد تو فضای سبز بین این ور و اون ور.خیلی خیلی وحشتناک بود.اون موقع یه چیزی خیلی دلمو شکست
اونم کار همشهریام بود که به جای کمک کردن.داشتن فیلمبرداری میکردن.
 
بالا