برگزیده های پرشین تولز

خاطرات سينمايي

omidkhoaf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
0
خوب دوستان عزيز
فكر كنم تاپيك جالبي باشه براي خوندن
منظور از اين تاپيك اينه كه خاطرات سينمايي خودتون را كه بدست آورديد و ميبينيد جالبه بنويسيد...
اميدوارم تاپيك خوبي بشه.
 

Radiohead

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
10 جولای 2006
نوشته‌ها
3,856
لایک‌ها
184
نمیدونم منظور دقیقا از خاطرات چیه ولی به هر حال یکی از لحظات نابی که موقع فیلم دیدن تجربه کردم، سر "راه های افتخار" کوبریک بود که سر سکانسی که محکومین به سمت جوخه اعدام حرکت میکنن، به طور همزمان هم میخندیدم و هم گریه میکردم!

معمولا آدم سر یه صحنه ی خاص یا میخنده یا بغض اش میگیره و گریه میکنه (یواشکی البته!) ولی من سر این صحنه به حالت خنده-گریه افتاده بودم و موقع دیدن فیلم هم تنها نبودم! حتی اومدم این حس و حال رو در تاپیک سکانس های ماندگار تصویر به تصویر شرح دادم!
 

sokOoooot

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
26 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,254
لایک‌ها
77
محل سکونت
این بود تمام ماجرای من و او
یه خاطره

کلاس پنجم دبستان بودم با پسر عمم که همسن خودمه وداداشه کوچیکم رفتیم از جهاد دانشگاهی فیلمه جن گیر رو کرایه کردیم بعد رفتیم و توی اتاق سه نفری ساعت 12 شب فیلمو بدور از چشمه بابا و مامانم نگاه کردیم وسطای فیلم که رسیدیم سه تامون با هم فرار کردیم توی حیات واقعا ترسیده بودیم جالب اینکه ویدئو و تلوزیون هم همینطوری روشن بود و هیچکدوم جرات نداشت بره خاموشش کنه بعد بر انداختیم افتاد روی من و با ترس و لرز رفتم خاموشش کردم خلاصه اون شب که گذشت فردا ظهرش تو روز روشن فیلمو کامل دیدیم و اصلا هم مثل دیشبش نترسیدیم هنوز که یادم میاد خندم میگیره :blink:
 

omidkhoaf

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
8 سپتامبر 2007
نوشته‌ها
9
لایک‌ها
0
خوب خوبه خودم هم يه خاطره تعريف كنم...
دبستان كه بودم سالهاي اول انقلاب بود و خوب مي‌دونيد كه فيلمها اينجوري كه الآن تو ايران پخش ميشه و همه بي سانسور ميخرند پخش نميشد. اون دوره‌ها تلويزيون ايران فقط فيلمهاي استاد كوروساوا را مي‌گذاشت و شايد دليلش همين باشه كه من عاشق كوروساوا هستم. خوب از اين حرفها كه بگذريم بايد بگم اون موقع يكي از دوستام يه فيلمي كه هنوز هم نميدونم چه جوري ولي گير آورده بود كه اسمش بود a clockwork orange استنلي كوبريك. خوب بايد بگم فيلم هم بدون سانسور بود. من فيلمو گذاشتم توي دستگاه و شروع به ديدنش كردم و تنهاي تنها بودم. همونطور كه مي‌دونيد فيلم پر از صحنه‌هاي sexuality و nudity بود و خوب يه بچه دبستاني اوايل انقلاب هم كه هيچ چيزي نمي‌دونست و فقط با خودم مي‌گفتم "خدايا اين كارها يعني چه" و خوب فقط از خودم مي‌پرسيدم اينها چي كار مي‌كنند! اون موقع كه هيچ چيزي نه از معنا و نه از هيچ چيز ديگه‌ي فيلم نفهميدم ولي خوب اون فيلمو كه به دوستم پس ندادم و يه 3-4 سال بعد ديدم و شايد تا حالا خيلي كم باشند فيلمهايي كه به نظرم به خوبي اين شاهكار ساخته شده باشند.
جالبه بگم هنوز اون فيلمو توي اتاقم دارم و هر وقت مي‌بينمش فقط مي‌خندم و مي‌خندم...
 

Daneel Olivaw

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
2,316
لایک‌ها
31
محل سکونت
In my shell
یکی از اولین خاطرات سینمایی من مربوط به زمانیه که 3-4 ساله بودم و با پدر و مادرم رفتیم سینما برای دیدن فیلم بایکوت ... از کل فیلم چیز زیادی نفهمیدم؛ ولی 2 صحنه اش رو هیچوقت یادم نمیره: یکی صحنه ای که 2 تا هنرپیشه های فیلم از روی بالکن های خونه ها می پریدن و فرار می کردن؛ و یکی دیگه صحنه ای که هنرپیشه مرد اصلی فیلم (که اسمشو یادم نیست) توی رویا می دید که مُرده و لشکری از کرم ها و حشرات زیرخاکی!! دیگه دارن روی صورتش راه میرن و اون حتی نمی تونه یه عضله اش رو تکون بده
263cylj.gif


تاثیر مهمی که این فیلم روی من گذاشت (غیر از اینکه از حشرات بیزارم کرد!) این بود که همیشه آرزو کنم یه جوری بمیرم که جسمی ازم نمونه تا اینطور خوراک کرم ها نشم
4fvgdaq_th.gif


این بود خاطره من
4fvfcja.gif
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
و یکی دیگه صحنه ای که هنرپیشه مرد اصلی فیلم (که اسمشو یادم نیست) توی رویا می دید که مُرده و لشکری از کرم ها و حشرات زیرخاکی!! دیگه دارن روی صورتش راه میرن و اون حتی نمی تونه یه عضله اش رو تکون بده

اه اه من این فیلم رو از تی وی دیدم
یادم مدتها همون صحنه کابوس من بود.
 

willie

کاربر فعال هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
4 آپریل 2006
نوشته‌ها
503
لایک‌ها
3
یکی از اولین خاطرات سینمایی من مربوط به زمانیه که 3-4 ساله بودم و با پدر و مادرم رفتیم سینما برای دیدن فیلم بایکوت ... از کل فیلم چیز زیادی نفهمیدم؛ ولی 2 صحنه اش رو هیچوقت یادم نمیره: یکی صحنه ای که 2 تا هنرپیشه های فیلم از روی بالکن های خونه ها می پریدن و فرار می کردن؛ و یکی دیگه صحنه ای که هنرپیشه مرد اصلی فیلم (که اسمشو یادم نیست) توی رویا می دید که مُرده و لشکری از کرم ها و حشرات زیرخاکی!! دیگه دارن روی صورتش راه میرن و اون حتی نمی تونه یه عضله اش رو تکون بده
263cylj.gif


تاثیر مهمی که این فیلم روی من گذاشت (غیر از اینکه از حشرات بیزارم کرد!) این بود که همیشه آرزو کنم یه جوری بمیرم که جسمی ازم نمونه تا اینطور خوراک کرم ها نشم
4fvgdaq_th.gif


این بود خاطره من
4fvfcja.gif

مطمئن نیستما ولی فکر کنم مجید مجیدی بود.
4l4usdw.gif

من اینو کامل ندیدم.شاید تنها صحنه ای که تقریبا یادم میاد همین پریدن از روی بالکنها بود اونم به صورت مبهم!
4chsmu1.gif
 

Daneel Olivaw

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
12 جولای 2006
نوشته‌ها
2,316
لایک‌ها
31
محل سکونت
In my shell
اه اه من این فیلم رو از تی وی دیدم
یادم مدتها همون صحنه کابوس من بود.

کابوس مشترک
brsh1.gif


مطمئن نیستما ولی فکر کنم مجید مجیدی بود.
4l4usdw.gif

من اینو کامل ندیدم.شاید تنها صحنه ای که تقریبا یادم میاد همین پریدن از روی بالکنها بود اونم به صورت مبهم!
4chsmu1.gif

درسته ... انگار هنرپیشه اش همین مجید مجیدی بوده ... ظاهرا من از بچگی به این آدم حساسیت داشتم
tit.gif
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
یادمه اولین بار که پدرخوانده رو دیدم ... به محض اینکه تموم شد ، نوار رو برگردوندم اول و دوباره دیدم ... یعنی باور کنید یه دقیقه هم مکث نکردم : به محض اینکه تموم شد ، یه بار دیگه دیدمش !! ...
yes.gif



تاپیک خیلی خوبیه ... میذارم تو امضام ...
shy34.gif
 

komeil66

کاربر فعال فرهنگ و هنر
کاربر فعال
تاریخ عضویت
14 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
773
لایک‌ها
9
محل سکونت
tehran
خاطرات سینمایی ...
هه...
انگار سال 42 بود ولی سال پیش بود زمستون رفتم توی صف با نا امیدی یک ساعت اول که گذشت نوک انگشتای پام گز گز می کرد ولی مسخ شده و بی روح همینطور وایساده بودم ساعت دوم هم گذشت دیگه هوا تاریک شده بود سوز خفیفی هم میومد و لی انگار نه انگار فقط چند قدم از جای قبلی تکون خورده بودم ...
.
.
.چهار ساعت بعد ساعت تقریبا یک صبح بود که فیلم شروع شد...
.
.
دو ساعت بعد ساعت 3 صبح خیابون ولی عصر پرنده پر نمیزد و جون می داد برای پیاده روی بعد از دیدن فیلم و من احساس خوبی داشتم که دیگه تجربه اش نکردم .
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
آقا اسم فیلم رو نگفتی
sad.gif
... می خوام ببینم ارزش داشت اون همه اذیت شدی یا نه !! ... (شوخی)
 

sokOoooot

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
26 آپریل 2007
نوشته‌ها
1,254
لایک‌ها
77
محل سکونت
این بود تمام ماجرای من و او
یه بار دیگه هم موقعی که ساله آخر دبیرستان بود یعنی پیش دانشگاهی رفته بودم جهرم تا با پسر عمم برای کنکور درس بخونیم
171.gif
خونه مادربزرگم خیلی بزرگه برای همین ما رفتیم اونجا تا درس بخونیم خلاصه عصر که شد گفتیم بریم استراحت و برای استراحت هم گفتیم بریم فیلم کرایه کنیم
303.gif
نگاه کنیم رفتیمو از کلوپ سر کوچه یه 6 7 تا فیلم گرفتیم اومدیم تلوزیون هم بردیم توی پذیرایی و شروع کردیم خلاصه این بین هر فیلمم یه کم مسخره بازی در می اوردیم
300.gif
وشام درست کردیمو خلاصه تا ساعت 4 یا 5 صبح مشغول بودیم
307.gif
که دیگه توی همون اتاق خوابمون برد از قرار توی جهرم تا گازه شهری اومده بود و قرار بود لوله کش بیاد و لوله گاز بزاره برای همون اتاق آقا اینها اومدن ما هم همون وسط اتاق کله هامونم زیر پتو و خواب ....... بعد از چند دقیقه از سر و صداشون بیدار شدیم ولی اونها داشتن در مورد ما حرف میزدند میگفتن نگاه این دو تا خوشی زده زیره دلشون نگاه ویدیئو داشتن تا صبح فیلم میدیدن
306.gif
جاتون خالی من با پسر عمم تا ظهر از خجالت کلمونو از زیر پتو در نیوردیم اونم کی توی تابستون جهرم که خر میپزه حالا ببینید چه بلایی سر ما اومد
293.gif
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
نه اتفاقا من نمی دونستم ... جالب بود ...


//

من اکران خصوصی فیلم آژانس شیشه ای رو یادمه با شرایط تقریبا مشابه دیدیم ... یعنی آخر شب ، دو سه بار عقب افتاد ... آخرش هم ما روی زمین نشستیم ... جا نبود
001.gif
... از این تجربه های کم نظیر که دیگه پیش نمیاد ...


توی سالن حوزه هنری بودیم ... راستی بارون هم میومد ...
winking.gif
 

travis2

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 نوامبر 2005
نوشته‌ها
93
لایک‌ها
0
حالا که حرف گریه شد منم بگم دو فیلم یادم میاد که حسابی اشکمو در آورد یکی
هتل روآندا اونجایی که دان چیدل تو یه جاده کاملا مه گرفته دارم میره و بعدش میبینه که ماشین خیلی داره تکون میخورو و انگار این دست انداز ها تموم نمی شه میاد بیرون و میبینه به به جاده از جنازه پوشونده شده

و البته سر فیلم مرثیه ای برای یک رویا هم حسابی اشکم در اومد

یه نوع دیگه اشک ریزی هم همین دیشب بود
فیلم احمق و احمق تر رو اخیرا دیده بودم و دیشب با خانواده میدیدم دوباره
اینقدر این خواهر زاده کوچیکم خندید و جیغ زد که از خنده زیاد اشکم جاری شد.
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
حالا که حرف گریه شد منم بگم دو فیلم یادم میاد که حسابی اشکمو در آورد یکی
هتل روآندا اونجایی که دان چیدل تو یه جاده کاملا مه گرفته دارم میره و بعدش میبینه که ماشین خیلی داره تکون میخورو و انگار این دست انداز ها تموم نمی شه میاد بیرون و میبینه به به جاده از جنازه پوشونده شده

و البته سر فیلم مرثیه ای برای یک رویا هم حسابی اشکم در اومد

یه نوع دیگه اشک ریزی هم همین دیشب بود
فیلم احمق و احمق تر رو اخیرا دیده بودم و دیشب با خانواده میدیدم دوباره
اینقدر این خواهر زاده کوچیکم خندید و جیغ زد که از خنده زیاد اشکم جاری شد.
بابا ! دوستان قدیمی دیده میشن
character0144.gif
... کدوم صحنه " مرثیه ای برای ... " دقیقا ؟ ...
 

P.I.T.A

کاربر فعال فرهنگ و هنر و هنرهای نمایشی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 مارس 2005
نوشته‌ها
453
لایک‌ها
11
محل سکونت
My Conscience
فیلمهای Hotel Rwanda و Shooting Dogs در خیلی صحنه هاش بغضم گرفته بود طوری که میخواستم زار زار گریه کنم...

فیلم United 93 آخر فیلم هم اشک منو درآورد...

یکی از غم انگیزترین صحنه های دیگه ای هم که دیدم صحنه *** معروف فیلم Irresistible بود یادمه هفت هشت نفره نشسته بودیم داشتیم این صحنه رو نگاه میکردیم...هممون ساکت ، مات و مبهوت این صحنه رو نگاه کردیم...
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
فیلم United 93 آخر فیلم هم اشک منو درآورد...
تایید میشه ... شدیدا ... واقعا تاثیرگذار بود ... یکی از قدرتمندترین فیلمهایی بود که ظرف چند سال اخیر دیدم ...
jazzybass.gif
 
بالا