دوست عزیز موضوع نتیجه گیری نیست. حرف من اینکه اگه قرار باشه شاهد بیاریم تا اثبات کنیم یه نفر کادری باهامون بد رفتار کرده در اسن صورت بازرسی به چه درد می خوره؟؟ مسلما هیچ کس نمی یاد شاهد بشه چون می ترسه افسر اموزشی باهاش چپ بیفته! حرف من اینه. خلاصه اینطور که مرتضی میگه بازرسی هم مثل دیگر نهادهای این مملکت می مونه. حالا شما خودت افسر اموزشی هستی که اسم ایدیت اینجوریه؟
کلا اینو بگم تو ایران هر کی می ره سربازی نه تنها چیزی یاد نمی گیره فقط شخصیتش خورد می شه و کینه ای بار می یاد و از نظر جسمی هم به جای اینکه قویتر بشه ضعیفتر می شه!!
تو خارج هر کی می ره سربازی وقتی می یاد بیرون از تمام فوت و فن اسلحه سر در می یاره (منظورم از اسلحه اون تفنگ اب پاشایی نیست که تو میدون تیر میدن!) و از نظر جسمی هم واقعا تقویت می شه و حتی اگه بخواد می تونه کماندو بشه.
یه فیلم چند وقت پیش دیدم نشون می داد چه طوری تو خارج اسنایپر حرفه ای تربیت می کنن. واقعا بی نظیر بود!
اول از همه تو سالنای بدن سازی بدناشونو می ساختن بعد می بردنشون بیابون بهشون تیراندازی حرفه ای یاد می دادن طوری که می تونستن از 2 کیلومتری بزنن وسط هدف!! در کل دوره اموزشیشون چند ماه می شد و از اموزشیه ما خیلی سختتر بود ولی با این تفاوت که به جای اینکه یه مشت داهاتی عقده ای بیارن به مردم بشین پاشو بده یا دست به تختو جورابشون بزنن یه گروه فرمانده نظامی حرفه ای داشتن که واقعا برای بچه ها زحمت می کشیدن و در عین حال که سختگیر بودن خیلی هم با بچه ها صمیمی بودن. خلاصه مثل ایران کادریو مادریو اضاف مضافو از این خض بازیا توش نیست فقط هدف تربیت ادمای فوق العاده همین.
خوب عزیز من اگه شاهد نیاری و هیچ مدرکی هم دستت نباشه چرا انتظار داری حرفت رو باور کنند اونا مگه کف دستشون رو بو کردند که شما راست میگی
خوب افسر آموزشی چپ بیافته وقتی بخاطر اون کار کوچیکش باید همچین کتکی بخوره معلومه کار بدتر از اون رو هیچ وقت نمیتونه بکنه
شما باید صابون هرچی وظیفه قانونی به تنتون بمالید بعد از اون اصلا نترسید که کی چپ می افته یا نمی افته
بلی من افسر آموزشی بودم بعد دانشگاه قبول شدم ترخیص شدم الانم دوباره دارم میرم خدمت
خوب دقیقا مسئله همینه دیگه من دارم میگم اون بالا بالایی ها همچین تصمیمی هم دارند که برای اینکه سربازها ابزار دستشون هستند هرکی هرکی نباشه و به اونها هم تا حدودی رسیدگی بشه
بلی سربازی چیز مزخرفیه من که نگفتم خوبه ولی شما اگه میتونی نرو
من حرفم اینه که نه من و شما سرباز آمریکایی هستیم نه جونمون از نظر اون بالایی ها اندازه سرباز آمریکایی می ارزه نه تجهیزات سرباز آمریکایی رو داریم نه آموزش سرباز آمریکایی رو داریم
خوب حالا چکار کنیم خودمون هم دوتا دیگه بذاریم روش و یا از امکان اینکه با یاد گرفتن ماسک زدن و جهت یابی و چند تا مطلب ساده دیگه تا جایی که امکانش هست جونمونو حفظ کنیم
باور کنید وقتهایی پیش میاد که حسرت بخورید ایکاش میتونستید ماسک رو صحیح و سریع بزنید یا جهت یابی بلد بودید
فکر نکنید خیلی هم دوره نه حتی توی اردو پایان دوره جهت یابی بلد بودن میتونه جون شما رو نجات بده یا از یک شب توی سرمای سخت بیابون موندن خلاص بشید
افسر آموزشی که سهل فرمانده گروهان، فرمانده گردان و برو بالا همه از بازرسی میترسند
من خودم آخر دوره با فرماندهمون حرفم شد و جلوی سربازها گفتم اگه برگ ترخیصم رو امضا نکنه میرم بازرسی بدبخت خودشو گم کرده بود و اول صبح اولین کاری که کرد برگم رو امضا کرد و از فرمانده گردان که رفیقش بود خواست باهام صحبت کنه
اما بازرسی اینجوریه با حفاظت اطلاعات فرق میکنه
از حفاظت اطلاعات برای تصفیه حساب هیچ وقت استفاده نکنید اونجا خر داغ میکنند و خدا و بنده خدا رو خوش نمیاد
این بابا با یک گروهبان کادری ساخت و پاخت کرد که مثلا پای منو به حفاظت اطلاعات بکشه ولی منم نامردی نکردم و به کمک دژبان وظیفه همون یارو رو تو حفاظت اطلاعات به ... دادم
یعنی گروهبانه اصرار کرد از این برگه که من موقع ترخیص از پادگان باید از همه امضا بگیرم حتما یک کپی بگیرم بعد کپی رو با نامه ای که به **** وظیفه میخواست بده عمدا گذاشت توی یک پاکت و سرش رو هم چسب زد و گفت اینو اصلا وا نکن
من فهمیدم طرف میخواد منو به ... بده بخاطر همین موقع خروج از دژبانی مثل کسی که از هیچی خبر نداره اول صاف نامه رو گذاشتم رو میز دژبانی و گفتم این نامه ترخیصمه ببرم یا نگاه میکنی اونم واکرد بعد زنگ زد حفاظت اطلاعات
بعد منو برد حفاظت اطلاعات و من هم سیر تا پیازشو براش گفتم بعد زنگ زد دژبانی پرسید خودش نامه رو داد یا شما ازش پیدا کردید اونها هم گفتند نه خودش داد بعد گفت ببخشید شما به سلامت
فرداش حال گروهبانه خیلی دیدنی خواهد بود
چون اون با من اینجوری معامله کرد منم اونجوری باهاش معامله کردم وگرنه برای موضوعات غیر مرتبط دور و بر حفاظت نچرخید