:happy: خوب من الان از ملاقات تو پادگان 02 برگشتم. سر ساعت 3 (یک دقیقه زودتر هم نه) گفتند منتظر شید نماینده گردانشون بیاد اسامی رو بدین و قبل از داخل رفتن موبایلتون رو هم تحویل بدین. نماینده نصر (هتل نصر) که همون موقع اومد و سربازهای اون گردان هم سریع اومدن. امانماینده وحدت تقریباً 40 دقیقه دیرتر اومد که خوب قاعدتاً از وقت ملاقات کم شد و حتی یک دقیقه هم آخرش به وقت اضافه نکردند. (با اینکه اولش در اعتراض خانواده ها گفتن اضافه می کنیم.) بعد از آمدن نماینده وارد یک فضای دیوار کشیده همون جلوی دژبانی شدیم که داخلش یک محوطه شبیه پارک های ده سال پیش تو دور افتاده ترین شهرها بود. کفش سنگ ریزه ( اینو گفتم که یه وقت خانم هایی که در آینده این پست رو می خونن با کفش پاشنه تق تقی نرن

) دیوارهاش رو لابد قبلاً یه سری سرباز بخت برگشته که وانت آبی داشتن و روش عکس غروب می کشیدن نقاشی های درخت و منظره و کوهستان و غروب کشیده بودن. وسطش یه حوض مرمر خالی سفید داشت که هنوز نمونه اش رو تو جگرکی های بین راهی چالوس میشه دید. چند تا نیمکت سبز فلزی هم جا به جای محوطه 100 متری زیر و پشت بید و درخت (تو مایه های درخت های جاده دلیجان) گذاشتن. یه سالن هم هست با میزهای گرد پلاستیکی سفید که سرپوشیده است و لابد آذر ماه که میرم ملاقات باید بریم اون جا. دو تا دستشویی هم هست و یه سالن با تخت های دو طبقه (مثل آسایشگاه) که گمون کنم برای ملاقات شرعی باشه :lol: یه اتاق با پنجره شیشه ای هم هست که مثلاً میشینن توش که چک کنن کسی با موبایل حرف نزنه یا سیگار نکشه یا سایر خلاف های شخصی گری رو انجام نده (موبایل رو مادرها زیر چادراشون اورده بودن تو) اما کسی نیومد چک کنه. بعد از ده دقیقه هم که چشم من روشن شد و دیگه هیچ جا دیگه ر و نمی دید

تا ساعت 5.
آخرین اخبار واصله هم این هست که:
گردان نصر روزبرگ شدند از امروز (این برای اینکه بدونم میشه گردان ها رویه های متفاوتی داشته باشن)
تلفن های پادگان فقط در طول روز و بعد از چندین ساعت سعی و تلاش قابل گرفتن هست و شب فقط یکیش کار میکنه که اونم بلاینقطع اشغاله.
هر روز دیگه ای که برای ملاقات مراجعه کنیم امکان ملاقات نیست، چون همیشه بهانه ای برای صدا نزدن سربازها هست. کلاس، رژه، نظافت عمومی و ...
بوفه \پادگان بسیار خوب و مجهز هست. در حدی که رانی هم داره و ساندویچ همبرگر و بلغاری و بندری و ... (با کیفیت شبه دانشگاهی) می فروشه. البته ما جای دوستان خالی یک پاستای شخصی پز خوردیم.
جوراب ها رو هر شب چک می کنن که جلوی چشمشون شسته شه، پس از خیس کردن و بالای سر گذاشتن خبری نیست.
هر روز آنکادر ( به قول خودشون آنکارد) تخت رو به هم میریزن که به اجبار تکرار کنی.
دور پرچم هم تک تک بچه ها زیر نظر گرفته میشن پس از آروم دویدن و پیچوندن خبری نیست.
هر گروهان چندین افسر وظیفه داره به حدی که همه تحت نظارت مستقیم هستن. (هیچ کدومشون اینجا رو می خونن؟)
کلاً سخت گیری هست اما خوب قرار هم بوده که باشه. :wacko: