نه اینکارو نکنین! برای طراحی هم همون جزوه رو بخونین،اگه کامل ننوشتین از یه نفر جزوه کامل رو بگیرین
"میکروکنترلر های AVR" البته گفتم به درس میکرو1 ربطی نداره کلا
-
پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است
دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب
- شروع کننده موضوع @gh@m@hdi
- تاریخ شروع
"میکروکنترلر های AVR" البته گفتم به درس میکرو1 ربطی نداره کلا
nana92
کاربر تازه وارد
دوستان کمک، تو حذف اضطراری چند تا درسو میشه حذف کرد؟؟؟؟آزمایشگاه هم میشه ؟
zibayeh.penhan
Registered User
.
دوستي كه (( تــــــا )) نداره .. ( داستان شكلات ) تقديم به همه ي دوستان بدون (( تـــــــا ))
با يك شكلات شروع شد . من يك شكلات گذاشتم كف دستش . او هم يك شكلات گذاشت توي دستم . من بچه بودم ، او هم بچه بود . سرم را بالا كردم . سرش را بالا كرد . ديد كه مرا مي شناسد . خنديدم . گفت : « دوستيم ؟» گفتم :«دوستِ دوست» گفت :« تا كجا ؟» گفتم :« دوستي كه تا ندارد » گفت :«تا مرگ؟» خنديدم و گفتم :«من كه گفتم تا ندارد» گفت :«باشد ، تا پس از مرگ» گفتم :«نه ،نه،گفتم كه تا ندارد». گفت : «قبول ، تا آن جا كه همه دوباره زنده مي شود ، يعني زندگي پس از مرگ. باز هم با هم دوستيم. تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا كه باشد من و تو با هم دوستيم .» خنديدم و گفتم :«تو برايش تا هر كجا كه دلت مي خواهد يك تا بگذار . اصلأ يك تا بكش از سر اين دنيا تا آن دنيا . اما من اصلأ تا نمي گذارم » نگاهم كرد . نگاهش كردم . باور نمي كرد .مي دانستم . او مي خواست حتمأ دوستي مان تا داشته باشد . دوستي بدون تا را نمي فهميد .
×××
گفت : «بيا براي دوستي مان يك نشانه بگذاريم» . گفتم :«باشد . تو بگذار» . گفت :«شكلات . هر بار كه همديگر را مي بينيم يك شكلات مال تو و يكي مال من ، باشد ؟» گفتم :«باشد»
هر بار يك شكلات مي گذاشتم توي دستش ، او هم يك شكلات توي دست من . باز همديگر را نگاه مي كرديم . يعني كه دوستيم . دوست دوست . من تندي شكلاتم را باز مي كردم و مي گذاشتم توي دهانم و تند تند آن را مي مكيدم . مي گفت :«شكمو ! تو دوست شكمويي هستي » و شكلاتش را مي گذاشت توي يك صندوق كوچولوي قشنگ . مي گفتم «بخورش» مي گفت :«تمام مي شود. مي خواهم تمام نشود. مي خواهم براي هميشه بماند»
صندوقش پر از شكلات شده بود . هيچ كدامش را نمي خورد . من همه اش را خورده بودم . گفتم : «اگر يك روز شكلات هايت را مورچه ها بخورند يا كرم ها ، آن وقت چه كار مي كني؟» گفت :«مواظبشان هستم » مي گفت «مي خواهم تا موقعي كه دوست هستيم » و من شكلات را مي گذاشتم توي دهانم و مي گفتم :«نه ، نه ، تا ندارد . دوستي كه تا ندارد.»
×××
يك سال ، دو سال ، چهار سال ، هفت سال ، ده سال و بيست سال شده است . او بزرگ شده است . من بزرگ شده ام . من همه شكلات ها را خورده ام . او همه شكلات ها را نگه داشته است . او آمده است امشب تا خداحافظي كند . مي خواهد برود آن دور دورها . مي گويد «مي روم ، اما زود برمي گردم» . من مي دانم ، مي رود و بر نمي گردد .يادش رفت به من شكلات بدهد . من يادم نرفت . يك شكلات گذاشتم كف دستش . گفتم «اين براي خوردن» يك شكلات هم گذاشتم كف آن دستش :«اين هم آخرين شكلات براي صندوق كوچكت» . يادش رفته بود كه صندوقي دارد براي شكلات هايش . هر دو را خورد . خنديدم . مي دانستم دوستي من «تا» ندارد . مثل هميشه . خوب شد همه شكلات هايم را خوردم . اما او هيچ كدامشان را نخورد . حالا با يك صندوق پر از شكلات نخورده چه خواهد كرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستي كه (( تــــــا )) نداره .. ( داستان شكلات ) تقديم به همه ي دوستان بدون (( تـــــــا ))
با يك شكلات شروع شد . من يك شكلات گذاشتم كف دستش . او هم يك شكلات گذاشت توي دستم . من بچه بودم ، او هم بچه بود . سرم را بالا كردم . سرش را بالا كرد . ديد كه مرا مي شناسد . خنديدم . گفت : « دوستيم ؟» گفتم :«دوستِ دوست» گفت :« تا كجا ؟» گفتم :« دوستي كه تا ندارد » گفت :«تا مرگ؟» خنديدم و گفتم :«من كه گفتم تا ندارد» گفت :«باشد ، تا پس از مرگ» گفتم :«نه ،نه،گفتم كه تا ندارد». گفت : «قبول ، تا آن جا كه همه دوباره زنده مي شود ، يعني زندگي پس از مرگ. باز هم با هم دوستيم. تا بهشت ، تا جهنم ، تا هر جا كه باشد من و تو با هم دوستيم .» خنديدم و گفتم :«تو برايش تا هر كجا كه دلت مي خواهد يك تا بگذار . اصلأ يك تا بكش از سر اين دنيا تا آن دنيا . اما من اصلأ تا نمي گذارم » نگاهم كرد . نگاهش كردم . باور نمي كرد .مي دانستم . او مي خواست حتمأ دوستي مان تا داشته باشد . دوستي بدون تا را نمي فهميد .
×××
گفت : «بيا براي دوستي مان يك نشانه بگذاريم» . گفتم :«باشد . تو بگذار» . گفت :«شكلات . هر بار كه همديگر را مي بينيم يك شكلات مال تو و يكي مال من ، باشد ؟» گفتم :«باشد»
هر بار يك شكلات مي گذاشتم توي دستش ، او هم يك شكلات توي دست من . باز همديگر را نگاه مي كرديم . يعني كه دوستيم . دوست دوست . من تندي شكلاتم را باز مي كردم و مي گذاشتم توي دهانم و تند تند آن را مي مكيدم . مي گفت :«شكمو ! تو دوست شكمويي هستي » و شكلاتش را مي گذاشت توي يك صندوق كوچولوي قشنگ . مي گفتم «بخورش» مي گفت :«تمام مي شود. مي خواهم تمام نشود. مي خواهم براي هميشه بماند»
صندوقش پر از شكلات شده بود . هيچ كدامش را نمي خورد . من همه اش را خورده بودم . گفتم : «اگر يك روز شكلات هايت را مورچه ها بخورند يا كرم ها ، آن وقت چه كار مي كني؟» گفت :«مواظبشان هستم » مي گفت «مي خواهم تا موقعي كه دوست هستيم » و من شكلات را مي گذاشتم توي دهانم و مي گفتم :«نه ، نه ، تا ندارد . دوستي كه تا ندارد.»
×××
يك سال ، دو سال ، چهار سال ، هفت سال ، ده سال و بيست سال شده است . او بزرگ شده است . من بزرگ شده ام . من همه شكلات ها را خورده ام . او همه شكلات ها را نگه داشته است . او آمده است امشب تا خداحافظي كند . مي خواهد برود آن دور دورها . مي گويد «مي روم ، اما زود برمي گردم» . من مي دانم ، مي رود و بر نمي گردد .يادش رفت به من شكلات بدهد . من يادم نرفت . يك شكلات گذاشتم كف دستش . گفتم «اين براي خوردن» يك شكلات هم گذاشتم كف آن دستش :«اين هم آخرين شكلات براي صندوق كوچكت» . يادش رفته بود كه صندوقي دارد براي شكلات هايش . هر دو را خورد . خنديدم . مي دانستم دوستي من «تا» ندارد . مثل هميشه . خوب شد همه شكلات هايم را خوردم . اما او هيچ كدامشان را نخورد . حالا با يك صندوق پر از شكلات نخورده چه خواهد كرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Last edited:
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
سلام
میشه بگین امتحان ریز جوان تا کجاس؟ من تازه جزوشو گرفتم سر کلاساشم زیاد نرفتم
یه آدرس بیزحمت بهم بدین که تا کجا بخونم؟
jojotala
Registered User
ای خدای من
دوستان استاد آز مدار1 پیشنهاد بدید تابستون بردادم
این ترم با ی استاد برداشتم که ...................استخفرالله
دوستان استاد آز مدار1 پیشنهاد بدید تابستون بردادم
این ترم با ی استاد برداشتم که ...................استخفرالله
nana92
کاربر تازه وارد
سلام
میشه بگین امتحان ریز جوان تا کجاس؟ من تازه جزوشو گرفتم سر کلاساشم زیاد نرفتم
شما تا آخر اسکن کردن صفحه کلید و صفحه نمایش 6 رقمی بخونید.راستی شما تمریناشو میتونین حل کنید؟
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
ممنون
تا حالا حل نکرده بودم ولی ازین به بعد میخوام حل کنم تمرین آخریش که توی نمونه سوالایی که از کالج گرفته بودم بود خودم سعی میکنم حل کنم اگه نتونستم از رو اون میبینم :wacko:
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
تمریناش آسونه که مثل معماری کامپیوتر میمونه یه خورده باید تمرین زیاد حل کرد تا جا بیفته
من از صب تا جالا جزوشو خوندم تمریناشو دیدم سخت نبود زیاد.
webnama
Registered User
09122026784
چون شمارشون رو به همه دانشجویان میدن , منم گذاشتم تا باهاشون در ارتباط باشین .
FANAVARAN
Registered User
- تاریخ عضویت
- 25 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 74
- لایک‌ها
- 5
شرکتهایی که در آگهی استخدام می نویسند جهت رتبه بندی ، می خواهند از سازمان برنامه و بوجه رتبه بگیرند.
سازمان برنامه بوجه بر اساس تعداد پرسنل هر شرکت و آخرین مدرک تحصیلی پرسنل هر شرکت و یه سری شرایط دیگر به هر شرکت یک رتبه از پنج ، چهار ... و در نهایت یک می دهد. و هر شرکت بر اساس رتبه ای که کسب کرده می تواند مناقصات و پروژه های بزرگ یا کوچک ملی و دولتی را انجام دهد.
در واقع شما رو به صورت صوری استخدام می کنن. و بابت استفاده از نام و مدرک تحصیلی شما برای یک سال مبلغ 300 هزار تومان تا یک میلیون تومان به شما می دهند. و شما عملا در منزل خود استراحت می کنید . و حق ارائه مدرک در شرکت دیگری را ندارید.
میزان پول دریافتی شما بر اساس نوع مدرک ( ارشد، کارشناسی، کاردانی ) و رشته تحصیلی ( عمران و برق و مکانیک و .....) متغییر است. رشته عمران تو بورسه و بالاترین مبلغ رو می گیره.
سخن آخر اینکه این کار در کل غیر قانونی است و با متخلفین میگن که برخورد می شه ( راست و دورغش با خودشون)
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
آمارشو دارم 5 شمبه نمیاد مثلیکه آگهی زده بود
reza-xx
Registered User
- تاریخ عضویت
- 14 فوریه 2010
- نوشته‌ها
- 116
- لایک‌ها
- 1
شما مطمئنی نمیاد...؟؟ آخه خودش گفته بود به احتمال شصت درصد نمیاد ولی من هرچی گشتم آکهی پیدا نکردم...
اگر مطمعنی بگو تا ما هم بیخودی صبح ساعت شش بلند نشیم بریم خراب شده....
smfgol
Registered User
- تاریخ عضویت
- 9 ژوئن 2010
- نوشته‌ها
- 842
- لایک‌ها
- 36
اره من به یکی از بچه ها گفتم دوشنبه واسم بپرسه اونم پرسید و عزت گفته نمیام.
nana92
کاربر تازه وارد
ادیت شد...
Last edited:
nini-joon
Registered User
- تاریخ عضویت
- 30 ژانویه 2011
- نوشته‌ها
- 410
- لایک‌ها
- 0
لعنت!!!! لعنت به این داتشگاه آشغال مزخرف!!!! لعنت به این مفت خورای عوضی که تو این دانشگاه هستند! در ازای کوتاهیشون پولای زحمت کشی ما حرووومشون باشه که این جوری وقت منو حروم می کنند! من که نمی گذرم، خدا هم ازشون نگذره! ملت ما نشینند هی بگن فلانی چرا این مشکلو گرفتاری براش پیش اومده! وقتی کسی برای کسی با مفت خوریو تنبلیش گرفتاری پیش میاره، روزگار حتما یه جایی سرش در میاره!!! اونوقته که نمی فهمه از کجا خورده!!!
اینو نوشتم که پس فردا تک تک تون کاره ایی شدید، بدونید اگه کوتاهی کنید، لعنو نفرین مردم رو برا خودتون خریدید!!!!
اینو نوشتم که پس فردا تک تک تون کاره ایی شدید، بدونید اگه کوتاهی کنید، لعنو نفرین مردم رو برا خودتون خریدید!!!!
شما که از راه رسیدید 89 ای هستید هر چی واحده خوب بود بهتون دادن بردید حالا دیگه ناراحتیتون واسه چیه ؟