• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

دانشکده فني دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب

*Shima*

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 جولای 2009
نوشته‌ها
163
لایک‌ها
0
1) با ساعتچی.
2)سوالا خوب بود البته سوال اول که سری فوریه بود یه نکته کوچول داشت برا حلش.یکی از سوالاش هم عین جزوه کرمی بود!یه سوال خیلی راحت ولی نکته داره یک نمره ای هم داشت که همه عین چیز توش مونده بودن ولی مشابهش تو جزوه کرمی بود و تو 2 تا خط حل شد.2تا معادله مشتق جزئی هم بود که یکیش از تبدیل فوریه نیمدامنه و اونیکی یه معادله از این راحتا بود حتی همگن هم بود!2تا انتگرال خوشگل هم داشت که راحت حل میشد.در کل باور کن انقدر که سر امتحان درس وصایا من ترم پیش راحت بودم سر امتحان اینم راحت بودم.تازه من بحث عدد مختلط رو کلش رو تو 3 ساعت خوندم!!!!
3)من کلا دستم تنده و بعد45دقیقه بلند شدم اولین نفر بودم.اگه رو مباحث مسلط باشی تند مینویسی و میره و اگه نه هر چی تلاش کنی هیچی نمیتونی بنویسی البته امتحانش طولانیه یعنی من برگه اضافی هم گرفتم نترسیا ولی حدوده 10 رو کاغذ نوشتم!!!!!فکر کنم تایم امتحان 150 دقیقه بود.
4)فقط وفقط جزوه کرمی.جزوش رو اگه مسلط باشی حقیقتا 20 تو دستته.

همگی یه صلوات برا سلامتیش بفرستید.واقعا مرده گلیه.

ممنون، خیلی کامل بود. چقدر خوب که اینقدر دستتون تنده، خدا کنه برای منم راحت بگذره، ترم پیش سر معادلات خیلی سخت گذشت.

در مورد کرمی موافقم. هم خیلی خوب و کامل درس میده، هم خیلی مودب و خوش اخلاقه، کاش همه استادا اینطوری بودن. نمی دونم باهاش کلاس داشتین یا نه، موقع درس دادن تمام اشتباهاتی رو که ممکنه آدم مرتکب بشه میگه، فرم سوالای امتحانو مشخص می کنه، اگرم بچه ها چیزی رو یادشون رفته باشه، مثل بعضیا سرکوفت نمی زنه و تحقیر نمی کنه. فقط میگن خوب نمره نمیده که امیدوارم درست نباشه.

کار خوبی کردی :) اون قبلیه هم قشنگ بود ولی این جدیده خیلی ماهه :happy:
ترم جدیدو که نگوووووووو :( دچار بحران امتحان گیری هم شدن :eek:

ممنون، خوش بحال بابا مامانش :lol:

میان ترمای ما از هفته ی دیگه شروع میشه، هفته هایی که میان ترم نداریم، یا کوییز داریم یا چند خروار تمرین یا پروژه. از پنج شنبه تا حالا همینطوری دارم تمرین سیگنال می نویسم هنوز تموم نشده :wacko: یعنی اینا فکر نمی کنن ما آدمیم؟ چی میشه جای 40 تا تمرین مثلا 20 تا بدن؟
 
Last edited:

nana92

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
579
لایک‌ها
0
محل سکونت
shahreh Moghadase man ..Kerman:-)
ترم قبل هم هی به ما میگفت جلسه بعد امتحان میگیرم ما هم میپیچوندیمش!ولی آخر یه نیم ترم گرفت، یه سوال دو قسمتی بود، 2تا دستگاه که باهم ارتباط داشتن ، کلاس رو دو قسمت کرد گفت هر گروه برنامه یکی از دستگاه ها رو بنویسه ، مثلا سمت راست هر ردیف برنامه دستگاه 1 و سمت چپ هر ردیف برنامه دستگاه2!! خیلی هم حساس بود!اسم بچه ها رو مینوشت که بعدا معلوم باشه کی سمت چپ بوده کی سمت راست!:D

ممنون;)
 

nana92

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
579
لایک‌ها
0
محل سکونت
shahreh Moghadase man ..Kerman:-)
کار خوبی کردی :) اون قبلیه هم قشنگ بود ولی این جدیده خیلی ماهه :happy:
ترم جدیدو که نگوووووووو :( دچار بحران امتحان گیری هم شدن :eek:

من فکر کنم همش تقصیر ساسان محمدیه،استادا زدا به سرشون:(
 

Emad721

Registered User
تاریخ عضویت
14 اکتبر 2009
نوشته‌ها
419
لایک‌ها
67
دانشکده صنایع که کارنامه هارو فرستاده در خونه بچه ها :))!!!
 

milad 1000

Registered User
تاریخ عضویت
16 ژوئن 2009
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
99
محل سکونت
Tehran
سلام به دوستان.

كسي شماره داخلي امتحانات دانشكده فني رو ميدونه
 

zibayeh.penhan

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2011
نوشته‌ها
47
لایک‌ها
0
محل سکونت
هر كجا هستم باشم ، آسمان مال من است
شب هنگام، محمد باقر -طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به‌ناگاه دختري وارد اتاق او شد، در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره كرد كه سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: شام چه داري؟! طلبه آن‌چه را كه حاضر كرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد.

صبح كه دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد، مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصباني پرسيد: چرا شب به ما اطلاع ندادي و... محمد باقر گفت: شاهزاده تهديد كرد كه اگر به كسي خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد كه تحقيق شود كه آيا اين جوان خطائي كرده يا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد چطور توانستي در برابر نفست مقاومت نمائي؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه ديد كه تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه مي‌نمود. هر بار كه نفسم وسوسه مي‌كرد يكي از انگشتان را برروي شعله سوزان شمع مي‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سرشب تا صبح بدين وسيله با نفس مبارزه كردم و به فضل خدا، شيطان نتوانست مرا از راه راست منحرف كند و ايمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهيزكاري او خوشش آمد و دستور داد همين شاهزاده را به عقد ميرمحمدباقر درآوردند و به او لقب ميرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وي به عظمت و نيكي ياد كرده و نام و يادش را گرامي مي‌دارند. از مهمترين شاگردان وي مي‌توان به ملاصدرا اشاره نمود.
:cool:
نكته :

اگر شب در حال درس يا مطالعه بوديد حتماً در را ببنديد!

اگر در را باز مي گذاريد حتماً شمعي داشته باشيد!، چون برق با كسي شوخي ندارد!!!

:D
 

jojotala

Registered User
تاریخ عضویت
22 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
1,435
لایک‌ها
183
محل سکونت
Iran-Tehran
شب هنگام، محمد باقر -طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به‌ناگاه دختري وارد اتاق او شد، در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره كرد كه سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: شام چه داري؟! طلبه آن‌چه را كه حاضر كرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد.

صبح كه دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد، مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصباني پرسيد: چرا شب به ما اطلاع ندادي و... محمد باقر گفت: شاهزاده تهديد كرد كه اگر به كسي خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد كه تحقيق شود كه آيا اين جوان خطائي كرده يا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد چطور توانستي در برابر نفست مقاومت نمائي؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه ديد كه تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه مي‌نمود. هر بار كه نفسم وسوسه مي‌كرد يكي از انگشتان را برروي شعله سوزان شمع مي‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سرشب تا صبح بدين وسيله با نفس مبارزه كردم و به فضل خدا، شيطان نتوانست مرا از راه راست منحرف كند و ايمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهيزكاري او خوشش آمد و دستور داد همين شاهزاده را به عقد ميرمحمدباقر درآوردند و به او لقب ميرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وي به عظمت و نيكي ياد كرده و نام و يادش را گرامي مي‌دارند. از مهمترين شاگردان وي مي‌توان به ملاصدرا اشاره نمود.
:cool:
نكته :

اگر شب در حال درس يا مطالعه بوديد حتماً در را ببنديد!

اگر در را باز مي گذاريد حتماً شمعي داشته باشيد!، چون برق با كسي شوخي ندارد!!!

:D

جالب بود:)
از این داستان های آموزنده باز هم بزارید
 

سحرناز

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
4 فوریه 2011
نوشته‌ها
23
لایک‌ها
0
محل سکونت
Not so Close to you !
وای چقدر وقت بود نبودم اینجا !:wub: دلم تنگ شده بود !
زیبای پنهان چه مطلب های قشنگی میدی !:)
کسی هست این ترم با دادگر کلاس ذخیره بازیابی داشته باشه ؟
یک پروژه داده خیلی سخته :(
گفته هر کس انجام نده برگش رو تصحیح نمی کنم !:(
 

zibayeh.penhan

Registered User
تاریخ عضویت
3 مارس 2011
نوشته‌ها
47
لایک‌ها
0
محل سکونت
هر كجا هستم باشم ، آسمان مال من است
سلام و ممنون از لطف دوستان .
ديروز توي راهرو هاي دانشكده فني اطلاعيه هايي ديدم مبني بر برنامه ديدار از اسايشگاه جانبازان .
برنامه بسيار جالبي ميتونه باشه ... ياد يه شعر دردناك و بسيار قشنگ از مرحوم سپهر افتادم . يكي بخش از مجموعه سه گانه اي كه با عبارت (( اتل متل .. )) شروع ميشه رو براتون ميذارم . اميدوارم حال خوندش رو داشته باشيد ..

اتل متل یه بابا
دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر
یه مادر فداكار
اتل متل بچه‌ها
كه اونارو دوست دارن
آخه غیر اون دوتا
هیچ كسی رو ندارن
مامان بابا رو می‌خواد
بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتا
بابا چه مهربونه !
وقتی كه از درد سر
دست می‌ذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون
فحش می‌ده به بچه‌هاش
همون وقتی كه هرچی
جلوش باشه می‌شكنه
همون وقتی كه هرچی
پیشش باشه می‌زنه
غیر خدا و مادر
هیچ‌كسی رو نداره
اون وقتی كه باباجون
موجی می‌شه دوباره
دویدم و دویدم
سر كوچه رسیدم
بند دلم پاره شد
از اون چیزی كه دیدم
بابام میون كوچه
افتاده بود رو زمین
مامان هوار می‌زد
شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد
می‌زد توی صورتش
قسم می‌داد بابارو
به فاطمه، به جدش
تو رو خدا مرتضی
زشته میون كوچه
بچه داره می‌بینه
تو رو به جون بچه ...........................:(:(:(:(:(:(:(
بابا رو كردن دوره
بچه‌های محله
بابا یه هو دوید و
زد تو دیوار با كله !!
هی تند و تند سرش رو
بابا می‌زد تو دیوار
قسم می‌داد حاجی رو
حاجی گوشی رو بردار
نعره‌های بابا جون
پیچید یه هو تو گوشم :
(( الو الو كربلا
جواب بده به گوشم ))
مامان دوید و از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گریه می‌گفت :
(( كشتند بچه‌هارو )) !!
بعد مامانو هلش داد
خودش خوابید رو زمین
گفت كه : (( مواظب باشین
خمپاره زد، بخوابین
الو الو كربلا
پس نخودا چی شدن؟
كمك می‌خوایم حاجی جون
بچه‌ها قیچی شدن ))
تو سینه و سرش زد
هی سرشو تكون داد
رو به تماشاچیا
چشماشو بست و جون داد
بعضی تماشا كردن
بعضی فقط خندیدن
اونایی كه از بابام
فقط امروزو دیدن
سوی بابا دویدم
بالا سرش رسیدم
از درد غربت اون
هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا
غنیمت َنبرده
شرافت و خون دل
نشونه‌های مرده
ای اونایی كه امروز
دارین بهش می‌خندین
برای خنده‌هاتون
دردشو می‌پسندین
امروزشو نبینین
بابام یه قهرمونه
یه‌روز به هم می‌رسیم
بازی داره زمونه
موج بابام كلیده
قفل در بهشته
درو كنه هر كسی
هر چیزی رو كه كشته
یه روز پشیمون می‌شین
كه دیگه خیلی دیره
گریه‌های مادرم
یقه تونو می‌گیره
بالا رفتیم ماسته
پایین اومدیم دروغه
مرگ و معاد و عـُــقبی
كی میگه كه دروغه؟

شعر از زنده یاد ابوالفضل سپهر

اگه كسي لذتي از اين شعر برد اول از همه براي سلامتي همه اونايي كه به خاطر اسايش ما سلامتيشون رو از دست دادن و بعد هم براي شادي روح مرحوم سپهر شاعر اين شعر صلواتي نثار كنه ...
 
Last edited:

jojotala

Registered User
تاریخ عضویت
22 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
1,435
لایک‌ها
183
محل سکونت
Iran-Tehran
دوستان یکی به من بگه این درس تاریخ و فرهنگ تمدن باید برداریم یا نه؟؟؟
درس آشنایی با قرآن اجباریه برداشتنش؟
یکی جواب بده لطفا
 
Last edited:

nana92

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
579
لایک‌ها
0
محل سکونت
shahreh Moghadase man ..Kerman:-)
جریان چیه؟!:wacko:
این ترم همه دارن پشت سر هم کوییز و نیم ترم میگیرن؟! هی تمرین میدن!!! آسفالت شدیم! :(
دستور از بالا اومده؟!

موافقم:eek:
واقعا که خسته شدم دارم میرم انصراف بدم:blush:
بچه ها کتاب برای ریزپردازنده چی خوبه؟
 

Flint Lockwood

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
20 مارس 2007
نوشته‌ها
6,973
لایک‌ها
320
محل سکونت
Manhattan
موافقم:eek:
واقعا که خسته شدم دارم میرم انصراف بدم:blush:
بچه ها کتاب برای ریزپردازنده چی خوبه؟
هیچی!
icon10.gif

همون جزوه جوان کافیه
اگه میخوای شروع به یادگیری کنی با AVR شروع کن ، کتاب سیدرضی (استاد دانشگاه تهران) عالیه
 

hamkelasi

Registered User
تاریخ عضویت
23 فوریه 2010
نوشته‌ها
563
لایک‌ها
153
ممنون، خوش بحال بابا مامانش :lol:

میان ترمای ما از هفته ی دیگه شروع میشه، هفته هایی که میان ترم نداریم، یا کوییز داریم یا چند خروار تمرین یا پروژه. از پنج شنبه تا حالا همینطوری دارم تمرین سیگنال می نویسم هنوز تموم نشده :wacko: یعنی اینا فکر نمی کنن ما آدمیم؟ چی میشه جای 40 تا تمرین مثلا 20 تا بدن؟

مال ما هم همین طور ،خدا به داد برسه :(

من فکر کنم همش تقصیر ساسان محمدیه،استادا زدا به سرشون:(


قضیه چیه !!؟ این هفته سره هر کلاسی رفتیم گفتن یه کاغذ بزارید رو میزتون.امتحانه!

دانشکده صنایع که کارنامه هارو فرستاده در خونه بچه ها :))!!!

جریان چیه؟!:wacko:
این ترم همه دارن پشت سر هم کوییز و نیم ترم میگیرن؟! هی تمرین میدن!!! آسفالت شدیم! :(
دستور از بالا اومده؟!


دانشگاه رو با دبستان اشتباه گرفتن !! کم مونده لیست خوبها ، بدها هم برامون درست کنن :blink:
آخه یکی به اینا بگه انقدر کار میدید ولی وقتی ما نرسیم انجام بدیم چه فایده داره ؟؟ تازه ما هم که انجام میدیم نه حل تمرینی در کاره نه رفع اشکالی !! امتحانم که بعضی اساتید فقط وقت کلاس رو میگیرن :mad: اصلا معلوم نیست برگه ها چی میشن !! بابا حداقل 4 تا تمرین حل کنید ما تکلیفمون معلوم شه :hmm: :(
 

nana92

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
579
لایک‌ها
0
محل سکونت
shahreh Moghadase man ..Kerman:-)
هیچی!
icon10.gif

همون جزوه جوان کافیه
اگه میخوای شروع به یادگیری کنی با AVR شروع کن ، کتاب سیدرضی (استاد دانشگاه تهران) عالیه

ممنون ولی من تو طراحی مشکل دارم خیلی اصلا نمیفهمم.شاید حذف کنم
اسم کتاب چیه؟
راستی توی حذف اضطراری میشه چند تا درسو حذف کرد؟؟؟؟؟:wacko:
 

vandad.kiani

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 ژانویه 2011
نوشته‌ها
11
لایک‌ها
0
سلام من ترم 2 ايي هستم و تازه با اين فروم آشنا شدم يه چند تا سوال دارم اگه ميشه جواب بديد:
1-واسه معادلات بايد چي بخونم واسه امتحان؟(منظورم اينه كه جزوه كي رو بگيرم كه خوب باشه و واسه حل تمرين چه كتابي؟)
2-استاد زبانمون يه كتاب داده بخونيم اسمش zabankadeh active reading skills 2 هست واسه اين كتاب لغات و حل و تمرين و... چي هست؟ كتابي ميشناسيد توش تمارينشو حل كرده باشه ؟
ممنون
 
بالا