نه بابا ته تهش میندازن دیگه استرس ایجاد نکنید ما با امید به همین نامه هاست میریم سر جلسه![]()
اینم استرس واقعی:
میری دانشگاه سر جلسه امتحان
بچه ها هیچ کی و نمیبینی
میبینی کسای دیگه نشستن.
صندلیتو چک میکنی میبینی درسته
ورقه ها رو میدن
سوالا رو میبینی میگی اینا چین.
از شانست مسئول میاد همون لحظه ازت امضا میگیره میره.
بعد از چند دقیقه میفهمی درسو اشتباه خوندی
استرس میگیری دنبال امداد غیبی میگردی
یک امداد غیبی سنگین نازل میشه شروع میکنی به استفاده منتها ته امداد غیبی یک پاسبون امتحانات هم میاد میگه زیادت شد.
ورقتو میگیره روش میزنه امداد غیبی حل کرده
با حالت بندری از جلسه میری بیرون
دعا میکنی که استاد صحیح کنه
زنگ میزنی بهش
خواهش و التماس
اوونم میگه با کمیته انضباطی صحبت کن.
دیگه گریه کنان میری خونه
تو راه تصادف میکنی
میبرنت بیمارستان
از شانست یک خانومی هم اوونجاس میگه این بابای بچه است.
حالا تو بیا اثبات کن.
دکتر معاینت میکنه میگه حق با شماست
همچنین میگه شما امکان بچه دار شدن ندارید
خدا رو شکر کنان میایی بیرون
تو راه به این فکر میکنی که با سه تا بچه زنت چی کار کنی :دی
اینم از تلفیق دو تا داستان برای استرس دادن بیش از حد :دی
میدونم.خوشحالم دستت بهم نمیرسه خفم کنی :دی