یه عکس دیجیتال قدیمی.
این عکس رو حدود ۶ سال پیش انداختم زیر یه پل. ماه رو برکت گرفتم تا بتونم خوب درش بیارم. این عکس رو لب آب انداختم و هر کاری میکردم زن زاویه ای که دوست داشتم نمی تونستم دوربین رو بزارمش روی سه پایه. آخر سر یه اجر پیدا کردم بجای سه پایه گذاشتم زیر دوربین و دوربین رو گذاشتم روی سلف تایمر. میترسیدم هم که دوربین بیوفته تو آب واسه همون دولا شده بودم بند دوربین رو انداخته بودم به گردنم که اگه دوربین از روی آجر افتاد تو آب نیوفته. یه ماشین پلیس از دور منو دیده بود فکر کرده بود
می خوام بپرم تو آب خودکشی کنم بدو بدو اومد وقتی دوربین رو دید بلند بلند به خودش فحش میداد. بهش گفتم: چیه؟ گفت: زهره ترک شدم فکر کردم میخواهی بپری تو آب.
خندیدم گفتم: هنوز کار به اونجا نرسیده. شاید یکی دو سال دیگه به اون نقطه برسم. بلند بلند میخندید. گفت مواظب خودت باش اون طوری که قوز کردی روی دوربین لب آب خطرناکه امکان داره یه لحظه تعادل تو از دست بدی. گفتم مرسی حتما بیشتر مواظب خواهم بود. گذاشت رفت. اینجا خیلی ها خودکشی میکنند. تو ایستگاه های قطار یا لب رودخونه ها و کانال های آب شهری یا روی پل ها اتفاق میوفته که گاها کسانی خود کشی میکنند. مخصوصا این بیخانمان ها یا متعاد ها یا بچه های بین ۱۳ تا ۱۸ سال. واسه همون پلیس حواس اش هست.
اون ساختمون دست چپی که نصف بالایی اش زرده و نصف پایینی اش آبی ساختمون اداره کاره تو شهر مون. اون ساختمون بعدی هم که تو آخر عکس پشت درخت ها پنهان شده و فقط قسمت کوجیکی اش از پشت درخت ها دیده میشه ساختمون شهرداری فعلی شهر مونه. نکته جالب این عکس اینه که اون روزی که این عکس رو انداختم فکر نمی کردم که انقدر قشنگ آب از آب در بیاد, ولی وقتی تو خونه دیدم اصلا کف کردم. تو زمین عکاسی مخصوصا روی برکت ماه خیلی زحمت کشیدم. عکس حدود ساعت ۸ شب گرفته شده آفتاب غروب کرده بود ولی هنوز نور خورشید بصورت افقی تو آسمون بود. واسه همون اون ساختمون دست چپی نصفش بالایی اش زرده و نصف پایینی تاریک. چمچنین واسه همون آسمون آبی قشنگی داره. جالب تر اینکه هنوز خورشید نرفته بود ولی ماه در اومده بود. خیلی جالب بود. عکس با لنز ۸ میلیمتر گرفته شده. سیگما ۸-۱۶ میلیمتر. بخاطر زاویه خیلی پهن لنز ماه کوجیکتر ثبت شده بود که خودم بخاطر اینکه قشنگتر به نظر بیاد کمی بزرگش کردم.امیدوارم تناسب رو به هم نزده باشم. همچنین فکر میکنم برکت ماه رو با وایت بالانس اشتباه گرفتم که زرد در اومده, از این رنگ گرم زرد اصلا خوشم نیومد. بعد از اون روز چندین بار سعی کردم دوباره به همون محل برم و همین عکس رو دوباره بگیرم که هر کاری کردم دیگه هیچ وقت عکس این فضا رو نداشت.
روی این عکس خیلی کار کردم فکر کنم حدود یک ساعتی تو زمین عکاسی مشغول بودم با این عکس. این رو میگم به دوستانی که احتمالا تازه کارن تو عکاسی. دوستان لطفا زود عکس نندازید برگردید خونه. اگه برای کل پروسه یه عکس ۲۰ دقیقه وقت دارید ۱۷ دقیقه رو فکر کنید و زوایای مختلف رو چک کنید و همچنین فکر کنید که دوست دارید خروجی دوربین تون چطور باشه؟ این خیلی مهمتر از خود عکس گرفتنه. و فقط ۳ دقیقه باقی مونده رو به خود عکس گرفتن اختصاص بدین. یه نکته دیگه بچه ها. داینامیک رنج محشر میخواهید دم غروب یا دم طلوع خور شید برید عکاسی با سه پایه. البته اگه بخوام روراست باشم این عکس رو در ۴ تا برکت مختلف با اکسپوژر های مختلف گرفتم تا بتونم ۱۰۰% عکسی داشته باشم که دلم میخواد. حتی برای احتیاط چند تا هم برکت "وایت بالانس" و برکت "دی لایت" گرفتم تا همه چی تقریبا همونی باشه که دلم میخواد. سعی کردم هر قسمت رو جداگانه اکسپوژر شو تعیین کنم و جداگانه ثبت کنم. آسمون, ساختمون ها, آب, ماه. ۴ تا برکت (اکسپوژر) مختلف. به اضافه برکت های اضافی وایت بالانس و دی لایت. اینها رو میگم که شما هم میتونید از این کار ها بکنید میتونید تمرین کنید سرعت عمل تونو بیارید پایین و سعی کنید کیفیت های متفاوت رو تجربه کنید. یکی از دلایلی که من عاشق عکاسی آنالوگ هستم همینه که عکاسی آنالوگ سرعت دست رو میاره پایین و مجبورت میکنه که همه جوانب کار رو بسنجی قبل از اینکه دکمه رو فشار بدی و عکس تو بگیری.
عاشق این عکس هستم واسه اینکه بخاطرش خیلی زحمت کشیدم. کم مونده بود بیوفتم تو آب همچنین اگه اون پلیسه که تو بالا گفتم آدم عوضی بود حق داشت منو جریمه کنه. بخاطر اینکه تو محل خطرناکی داشتم عکاسی میکردم و اینجا این کار جریمه داره. واسه همون این عکس خیلی برام مهمه و خاطره انگیز.