درباره برنامه روزانه مون معروف به برنامه سین براتون بگم:
ساعت 3:15 بیدارباش بود بعد سحری می خوردیم با ظروف مخصوصی که بهش یقلوی می گفتن.
بعد نماز. بعدم حدود ساعت 5:25 نظافت داشتیم.
از ساعت 6:30 کلاسهامون شروع میشد تا 12:10 ادامه داشت
بعد نماز ظهر و عصر. بعد حدود ساعت 1 به بعد دیگه آزاد بودیم به قول اونا در اختیار خودمون! تا ساعت 6:30 که دربست می خوابیدیم بعدش افطاری بعدش هم نماز و در انتها باز هم خواب از ساعت 10.
این بود کل کاری که اونا از ما می کشیدن. نه خبری از ورزش صبحگاهی بود نه سینه خیز و پامرغی نه پیاده روی و... البته گاهی برای زهر چشم گرفتن چند تا بشین پاشو و ازجلو **** و بدو بایست در مسافت کوتاه می دادن...
راستی برای راحت شدن از شر شستن یقلوی می تونین با خودتون یه بست نایلون فریزر بیارین و بکشین روی یقلوی و بعد از خوردن غدا نایلون رو بندازین بیرون.
تو پادگان همه چیز هست بوفه تقریبن هر چیزی داره قیمت هاشم خیلی چیزا قیمت روی خود جنسه بعضی ها هم 20-30 درصد گرون تر. خیاطی و خشکشوئی و مخابرات و سلمونی هم داره.
خب بریم سر بقیه نکات مهمی که می خواستم بگم:
2. اومدن به پادگان در روز اول: ببینید شما می تونید خودتون هم جدا از بقیه بیاید پادگان. حدود 2-3 روز اول هر زمانی (در طول روز) که اومدید پادگان پذیرش تون می کنن، شما اول برید مرکز استان محل اعزام اونجا به شما یک برگه دیگه میدن که کد مخصوصی داره. سوار اتوبوس هم بشید و با اتوبوس از اونجا خارج شید. بعد می تونید از اتوبوس پیاده شید و خودتون با قطار، هواپیما یا سواری عازم بشید. من خودم وقتی رفتم اونجا دیدم که یکی از بچه ها قبلا بلیط قطار خریده و بعد از دریافت اون برگه گذاشت رفت بعد من هم به پدرم زنگ زدم و ازش خواستم یک بلیط قطار برام بگیره تا از تبریز سوار قطار بشم اتوبوس ما هم از تبریز قرار بود رد بشه. بعدا ولی ترسیدم که دیر برسم و به پدرم زنگ زدم که بلیط رو کنسل کنه. بعدن فهمیدم که ترسم بیمورد بوده و افراد زیادی که حتی تا 2 روز بعد از ما به پادگان رسیدن پذیرش شدن.
راستی یادتون باشه که دم در پادگان محل اعزام تون در مرکز استان هم می گردنتون اگر به موبایل تون گیر دادن بگید که در دژبانی محل آموزشی تون تحویل میدین. چون اگر گوشی رو بدید ارتباط تون با خونواده تا رسیدن به محل آموزشی سخت میشه. یه نکته دیگه هم هست هر چه زودتر به پادگان برسید در گردان ها بالاتر و نزدیک تر به دژبانی پذیرش میشید و هر چه دیرتر برسید در گردان ها دورتر که ته پادگان قرار دارن پذیرش میشین. دوستان من که از رشت راه افتاده بودن و حدود 10 ساعتی زودتر از ما رسیده بودن در گردان امام علی که خیلی به در خروجی پادگان نزدیک تره پذیرش شدن و من در گردان امام حسن که کمی قبل از ته پادگان قرار داره پذیرش شدم. پس اگر می خواید با دوستانتون در یک گردان باشید سعی کنید همزمان با هم برسید به پادگان.
3. وقتی به نیشابور رسیدید دم در دژبانی ازتون می خوان که قبل از بازرسی، وسایل غیرمجاز رو تحویل بدید شما می تونید الکی برید یه چیزی رو تحویل بدید بعد بدون بازرسی به دژبان بگید که ساک تون بازرسی شده و برید تو! حتی می تونید وسایل مورد نظرتون رو داخل کفش یا جورابتون بذارید چون معمولا دژبانا سربازای تازه ورود و بی تجربه رو نمی گردن و معمولا سربازایی که از مرخصی برمیگردن رو بیشتر می گردن.
4. قبل از اعزام حتمن به دوستانتون بگید که در پادگان نیشابور همدیگه رو در مسجد در ورودی پشتی که فروشگاه مسجد اونجا قرار داره می بینید چون ممکنه در حین اعزام تماس تون با دوستانتون قطع بشه یا نتونید همزمان با هم برسید. پس بهترین محل برای قرار گذاشتن با دوستان همین مسجد یا حسینیه پادگان هست.
برنامه ما هم دقیقا همینجوری بود. گفتن که بعد از ماه رمضون پوست سرتون رو میکنیم!! ولی اونجور که من فهمیدم قضیه اونقدرا هم جنائی نیست! همش بازیه و تا جایی که امکان داره باید تو کار پیچ باشی :f34r: