برگزیده های پرشین تولز

آیا عشق از میل جنسی سرچشمه می گیره؟

jj20

Registered User
تاریخ عضویت
25 ژوئن 2007
نوشته‌ها
223
لایک‌ها
112
عشق یعنی اینکه بخوای **** کنی نشه...

گزیده ای از صحیفه عمام روحی
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,623
لایک‌ها
9,542
سن
30
محل سکونت
شمال
چی باعث شد فکر کنی من دخترم؟؟!!!! o_O
شاید به خاطر جمله آخر اینو گفتی ولی نه من پسرم
همجنس خودم رو میشناسم ;)
اره بخاطر این جمله:
"بنده خودم تجربه کردم اینو و واقعا میتونم بگم مرد عجیب و (از لحاظ من بی احساس)هست"
اینو دخترایی که مثل دستمال ازشون استفاده شده میگن
 

hossein1376

Registered User
تاریخ عضویت
16 مارس 2014
نوشته‌ها
1,816
لایک‌ها
2,872
محل سکونت
خوی
تو کار x3 نیستم ولی می خوام بدونم که چه حسی داره...;-)

sent from my Xperia Z2
 

suzukii

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
29 نوامبر 2012
نوشته‌ها
128
لایک‌ها
80
در مورد این موضوع فکر کردم
که آیا دختر حق نداره یا داره قبل از ازدواج نیاز جنسیش رو بر طرف کنه یا خیر
و آیا اینکه اگه با دختری قبلا رابطه برقرار کردی بعدش سرد میشی و دیگه باهاش ازدواج نمیکنی؟
پس این خارجیا چطورن که با طرف هزاران بار رابطه برقرار میکنن و بعدش حتی وقتی دختره 40 سالش شد و دیگه کسی نگاش هم نمیکرد ولی باز باهاش ازدواج میکنن؟
نمونش همین گواردیولا که چند روز پیش ازدواج کرد تازه سه تا بچه هم داشت
زنشم دیدم مالی نبود
حالا اگه ما اون همه ثروت و شهرت رو داشتیم آیا به کمتر از مدلها و مانکن ها و باکره های 18 ساله راضی میشدیم؟
پس این نشون میده که در ایران خواه یا نا خواه عشق پیوند عمیقی خورده با رابطه جنسی
خیلی طول میکشه تا ما مفهوم عشق رو درک کنیم!
 

blake

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2011
نوشته‌ها
2,086
لایک‌ها
531
محل سکونت
شیراز
اره بخاطر این جمله:
"بنده خودم تجربه کردم اینو و واقعا میتونم بگم مرد عجیب و (از لحاظ من بی احساس)هست"
اینو دخترایی که مثل دستمال ازشون استفاده شده میگن

اینو برا این گفتم چون واقعا بعد از x3 آدم احساس میکنه این دختر برا چی اینجاست؟؟؟!!!
چه دلیلی داره من این دختر رو بخوام(به شخصه خودم این سوالها توی ذهنم اومد)
و واقعا اصلا از این مورد مردها خوشم نیومد
نمیدونم چرا اینجوری شدم توی اون لحظه :general505:
 

ansaz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2013
نوشته‌ها
331
لایک‌ها
342
تاپیک زیبایی هست اگر منحرف نشه و قفل نشه
به نظر منم در ایران چون قانون یا عرفی هست یا بوده بدین شکل که :
ازدواج = رابطه جنسی
پس این دو در ناخودآگاه افراد مساوی هم شکل گرفته
حتی اگه طرفم شهر رو آباد کرده باشه برا ازدواجش میره سراغ یه آفتاب مهتاب ندیده...
 

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,623
لایک‌ها
9,542
سن
30
محل سکونت
شمال
اینو برا این گفتم چون واقعا بعد از x3 آدم احساس میکنه این دختر برا چی اینجاست؟؟؟!!!
چه دلیلی داره من این دختر رو بخوام(به شخصه خودم این سوالها توی ذهنم اومد)
و واقعا اصلا از این مورد مردها خوشم نیومد
نمیدونم چرا اینجوری شدم توی اون لحظه :general505:
تو اون لحظه به x3 بعدی فکر کن درست میشه:general601:
 

ansaz

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
5 نوامبر 2013
نوشته‌ها
331
لایک‌ها
342
به نظرم بیاییم روی بحث تمیز دادن این دو از هم صحبت کنیم
به قول این دوستمون خودش از پسرای این تیپی بدش میومده ولی بعد سوکس متوجه شده حسش نسبت به عشقش از بین رفته
خوب ما از کجا متوجه بشیم واقعا عاشق طرف هستیم یا بیشتر مساله جنسیه؟
حتما باید باهاش سوکس کنیم بعد ببینیم هنوز حس داریم یا نه؟

خوب این شاید با همه امکان پذیر نباشه
اصلا چطور بفهمیم عاشق شدیم و این عشقه که بین ما دو نفره؟
با این تفاسیر هنوزم میشه عاشق شد؟
 

A1C1E

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
3,844
لایک‌ها
4,545
محل سکونت
Lilliput - Ahvaz
اینو برا این گفتم چون واقعا بعد از x3 آدم احساس میکنه این دختر برا چی اینجاست؟؟؟!!!
چه دلیلی داره من این دختر رو بخوام(به شخصه خودم این سوالها توی ذهنم اومد)
و واقعا اصلا از این مورد مردها خوشم نیومد
نمیدونم چرا اینجوری شدم توی اون لحظه :general505:
عزیزم به اون میگن احساس گناه!
شاید نتونی دلیلشو بفهمی و از این فکرا بکنی...!
 

demo13621362

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2013
نوشته‌ها
718
لایک‌ها
2,868
سلام
آیا عشق از میل جنسی سرچشمه می گیره؟
نظر شما چیه؟
معمولا عشق رو چیزی ماورایی و مقدس و فراتر از میل جنسی معرفی می کنن ولی اگر اینطور نیست پس چرا کسی عاشق همجنس خودش نمیشه؟

بنده هم معتقدم عشق بخش بسیار زیادیش رو از میل جنسی دریافت میکنه ! البته من توی یه تاپیک دیگه هم یک مقدار از این مطالب رو گفته بودم که تکرارشون در اینجا
ضرری نداره . ببین کلا بر اساس داده های فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و تاریخ مدرن ( نه ادیان الهی ) ما انسان ها بعد از منشعب شدن از شامپانزه ها توی
آفریقا چند مرحله ی کلی رو طی کردیم :

1 - مرحله ی زندگی غریزی بوده که در اون دوران نوع رفتار و کلیت زندگی انسان تقریبا با شامپانزه ها فرقی نداشته در این مرحله بر اساس اون چیزی که از زیست شناسی
تکاملی و سوسیوبیولوژی ادوارد ویلسون میدونیم اینه که در این مرحله عشق بین جنس های مخالف موجود نبوده و گرایش دو جنس به همدیگه صرفا بر اساس ژنتیک بهتر
جفت تعیین میشده دقیقا مثل جفت گیری در حیوانات که یه امر زیست شناسیه نه روانشناسی . این مرحله 90 درصد از کل زمان حیات انسان ها روی زمین رو شامل میشه .

2 - مرحله ی کمون اولیه بوده که در اون مرحله جوامع ابتدایی و قبیله ها به وجود میاند که جمعیت هر قبیله هم تقریبا بین 100 تا نهایتا 250 نفر بودند . در این مرحله آمیزش
بین همه ی افراد قبیله مرسوم بوده و در این بین هم میدونیم اقبال با مردهای قوی و خوش ژنتیک تر بوده . در این دوره چیزی به نام عفت و حیا و محارم و ممنوعات جنسی
در بین انسان ها نبوده و فرزندانی هم که متولد میشدند متعلق به قبیله بودند و همه ازشون دفاع یا مراقبت میکردند در حقیقت یک نوع کمونیسم ابتدایی بر اون جوامع حاکم
بوده و برابری نسبی . برای همین هم هست که مارکس و انگلس شدیدا اون دوران رو به علت نبودن مالکیت خصوصی و نبودن انباشت سرمایه و نبودن دستگاه دولت و نبودن
طبقات تحسین میکنند که در حقیقت یک نوع سوسیالیسم افراطی و ابتدایی و خام بوده . ( فردریش انگلس در کتاب منشا خانواده و دولت و مالکیت خصوصی) . البته لوییس
مورگان هم در کتاب جامعه باستانش اشاره میکنه این جوامع ابتدایی بر اساس مادرسالاری یا در حقیقت مادرتباری اداره میشدند که یا زن ها اهمیت بالاتری از مردها داشتند یا
حداقل هم سطح مردها بودند و بیشتر خدایان بازمانده از اون دوران مونث هستند و زن ها به علت قابلیت زایششون هم مقدس بودند هم تابو ! بر اساس کتاب های انسان شناسی
افرادی مثل مورگان یا باخوفن ( کتاب حقوق مادریش ) یا ایگور دیاکونوف یا انگلس و ... میدونیم در این دوره از تاریخ بشریت هم که 9 درصد از تاریخ کل حیات بشریت بوده چیزی
به نام عشق بین دو جنس حاکم نبوده و هیچ اثر هنری یا باستان شناسی که به نوعی به عشق بین زن و مرد در این دوره ها اشاره کنه بدست نیومده ! البته در پایان همین
دوران هم هستش که انسان ایزار سازی رو آغاز میکنه !

3 - مرحله مردسالاری هستش که با آغاز عصر کشاورزی ( عصر قبلی عصر شکار بوده ) و یکجا نشینی و شکل گرفتن تمدن ها و امپراطوری ها همزمان هستش ! در این دوران
نهادی به نام خانواده شکل میگیره ! چرا ؟ چون بر اساس نظر مارکس و انگلس در این دوره با انباشت ثروتی که از کشاورزی حاصل شده بوده مالکیت خصوصی به وجود میاد
و در نتیجه اش داد وستد و تجارت شکل میگیره و در این بین چون هر مردی میخواسته اموال و ثروتش تنها به فرزندان حقیقی و ژنتیکی خودش برسه پس مفهوم حیا و باکرگی
برای زن ها شکل میگیره و همین طور انواع اقسام قوانین مربوط به ممنوعیت های آمیزشی . همون طور که امیل دورکیم میگه طول این دوره بشر تنها 1 درصد از کل دوره تاریخ
حیات بشر هستش که حدودا بین 10 هزار سال یا 5 هزار سال تخمین زده میشه . همونطور که شوپنهاور و نیچه و بعدها فروید نشون دادند عشق بین زن و مرد تنها در این دوره
از تاریخ بشریت شکل گرفته . بر اساس نظر فروید و نیچه عشق از سرکوبی و ممنوعیت جنسی که ناشی از دوران مردسالاری هستش به وجود میاد . یعنی چون در جوامع
مردسالار قوانین و آداب بسیاری باعث میشه که شما نتونی به خیلی از ماده ها دست پیدا کنی پس این حسرت و سرخوردگی ناشی از اون که در حقیقت نوعی از *****
جنسی هستش خودش رو در شکل علاقه ی مفرط غیر عقلانی به سوژه ی مورد نظر نشون میده ! کلا از نظر فروید و نیچه و شوپنهاور عشق یعنی محرومیت جنسی که در
طولانی مدت شدیدتر و متعالی تر شده !
 

shareads

Registered User
تاریخ عضویت
11 سپتامبر 2009
نوشته‌ها
685
لایک‌ها
494
عشق (بین زن و مرد) در واقع بخش ذهنی، مسئله جن/\سی است.

یعنی ذهن انسان وقتی می بینه در پَس یک موضوع، پاداش یا شادمانی است به اون موضوع خاص علاقه پیدا می کنه و برای رسیدن بهش تلاش می کنه و بعد از رسیدن بهش درصورتی که نیازش برآورده نشه یا پس از گذشت زمان، نیاز مجددا برگشت پیدا کنه، مجددا به سمتش میره و اگه این مراجعات افزایش پیدا کنه به صورت عادت و تکرار در میاد که در مورد عشق نتیجه اش این میشه که دو فرد نمیتونن بدون یکدیگر زندگی کنند!

کلا انسان برده نیازهاش است. نیاز جن/\سی + نیاز به دریافت محبت + نیاز به همصحبت + نیاز به احساس والد بودن و... پایه های عشق رو تشکیل میدن و به نظرم عشق و مسئله جن/\سی خیلی ارتباط تنگاتنگی دارن و چون مغز انسان در هنگام عاشق شدن، به هم ریخته میشه و میزان احساسات افزایش پیدا می کنه، اسم اون حالت رو عشق میذاره!
 
Last edited:

koosharz

Registered User
تاریخ عضویت
28 آگوست 2012
نوشته‌ها
3,623
لایک‌ها
9,542
سن
30
محل سکونت
شمال
بنده هم معتقدم عشق بخش بسیار زیادیش رو از میل جنسی دریافت میکنه ! البته من توی یه تاپیک دیگه هم یک مقدار از این مطالب رو گفته بودم که تکرارشون در اینجا
ضرری نداره . ببین کلا بر اساس داده های فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و تاریخ مدرن ( نه ادیان الهی ) ما انسان ها بعد از منشعب شدن از شامپانزه ها توی
آفریقا چند مرحله ی کلی رو طی کردیم :

1 - مرحله ی زندگی غریزی بوده که در اون دوران نوع رفتار و کلیت زندگی انسان تقریبا با شامپانزه ها فرقی نداشته در این مرحله بر اساس اون چیزی که از زیست شناسی
تکاملی و سوسیوبیولوژی ادوارد ویلسون میدونیم اینه که در این مرحله عشق بین جنس های مخالف موجود نبوده و گرایش دو جنس به همدیگه صرفا بر اساس ژنتیک بهتر
جفت تعیین میشده دقیقا مثل جفت گیری در حیوانات که یه امر زیست شناسیه نه روانشناسی . این مرحله 90 درصد از کل زمان حیات انسان ها روی زمین رو شامل میشه .

2 - مرحله ی کمون اولیه بوده که در اون مرحله جوامع ابتدایی و قبیله ها به وجود میاند که جمعیت هر قبیله هم تقریبا بین 100 تا نهایتا 250 نفر بودند . در این مرحله آمیزش
بین همه ی افراد قبیله مرسوم بوده و در این بین هم میدونیم اقبال با مردهای قوی و خوش ژنتیک تر بوده . در این دوره چیزی به نام عفت و حیا و محارم و ممنوعات جنسی
در بین انسان ها نبوده و فرزندانی هم که متولد میشدند متعلق به قبیله بودند و همه ازشون دفاع یا مراقبت میکردند در حقیقت یک نوع کمونیسم ابتدایی بر اون جوامع حاکم
بوده و برابری نسبی . برای همین هم هست که مارکس و انگلس شدیدا اون دوران رو به علت نبودن مالکیت خصوصی و نبودن انباشت سرمایه و نبودن دستگاه دولت و نبودن
طبقات تحسین میکنند که در حقیقت یک نوع سوسیالیسم افراطی و ابتدایی و خام بوده . ( فردریش انگلس در کتاب منشا خانواده و دولت و مالکیت خصوصی) . البته لوییس
مورگان هم در کتاب جامعه باستانش اشاره میکنه این جوامع ابتدایی بر اساس مادرسالاری یا در حقیقت مادرتباری اداره میشدند که یا زن ها اهمیت بالاتری از مردها داشتند یا
حداقل هم سطح مردها بودند و بیشتر خدایان بازمانده از اون دوران مونث هستند و زن ها به علت قابلیت زایششون هم مقدس بودند هم تابو ! بر اساس کتاب های انسان شناسی
افرادی مثل مورگان یا باخوفن ( کتاب حقوق مادریش ) یا ایگور دیاکونوف یا انگلس و ... میدونیم در این دوره از تاریخ بشریت هم که 9 درصد از تاریخ کل حیات بشریت بوده چیزی
به نام عشق بین دو جنس حاکم نبوده و هیچ اثر هنری یا باستان شناسی که به نوعی به عشق بین زن و مرد در این دوره ها اشاره کنه بدست نیومده ! البته در پایان همین
دوران هم هستش که انسان ایزار سازی رو آغاز میکنه !

3 - مرحله مردسالاری هستش که با آغاز عصر کشاورزی ( عصر قبلی عصر شکار بوده ) و یکجا نشینی و شکل گرفتن تمدن ها و امپراطوری ها همزمان هستش ! در این دوران
نهادی به نام خانواده شکل میگیره ! چرا ؟ چون بر اساس نظر مارکس و انگلس در این دوره با انباشت ثروتی که از کشاورزی حاصل شده بوده مالکیت خصوصی به وجود میاد
و در نتیجه اش داد وستد و تجارت شکل میگیره و در این بین چون هر مردی میخواسته اموال و ثروتش تنها به فرزندان حقیقی و ژنتیکی خودش برسه پس مفهوم حیا و باکرگی
برای زن ها شکل میگیره و همین طور انواع اقسام قوانین مربوط به ممنوعیت های آمیزشی . همون طور که امیل دورکیم میگه طول این دوره بشر تنها 1 درصد از کل دوره تاریخ
حیات بشر هستش که حدودا بین 10 هزار سال یا 5 هزار سال تخمین زده میشه . همونطور که شوپنهاور و نیچه و بعدها فروید نشون دادند عشق بین زن و مرد تنها در این دوره
از تاریخ بشریت شکل گرفته . بر اساس نظر فروید و نیچه عشق از سرکوبی و ممنوعیت جنسی که ناشی از دوران مردسالاری هستش به وجود میاد . یعنی چون در جوامع
مردسالار قوانین و آداب بسیاری باعث میشه که شما نتونی به خیلی از ماده ها دست پیدا کنی پس این حسرت و سرخوردگی ناشی از اون که در حقیقت نوعی از *****
جنسی هستش خودش رو در شکل علاقه ی مفرط غیر عقلانی به سوژه ی مورد نظر نشون میده ! کلا از نظر فروید و نیچه و شوپنهاور عشق یعنی محرومیت جنسی که در
طولانی مدت شدیدتر و متعالی تر شده !
در کل فحوای کلامت اینه که: در اصل مرد جوریه که هر ماده ای رو که دید باید باهاش رابطه برقرار کنه و اگه این کارو نکنه این میل خودشو ***** کرده و این باعث میشه عشق به وجود بیاد
منم موافقم
 

demo13621362

Registered User
تاریخ عضویت
1 ژوئن 2013
نوشته‌ها
718
لایک‌ها
2,868
در کل فحوای کلامت اینه که: در اصل مرد جوریه که هر ماده ای رو که دید باید باهاش رابطه برقرار کنه و اگه این کارو نکنه این میل خودشو ***** کرده و این باعث میشه عشق به وجود بیاد
منم موافقم

تقریبا منظورم همینه البته نه کاملا همین . ببین بدن مرد اسپرم های بیشماری میسازه و مردها تقریبا هر روز میتونن یک جنس مونث رو بارور کنند ولی این قابلیت در بدن
زن ها نیست . بدن زن ها نه تنها تعداد محدودی تخمک داره بلکه در یک سنی ای ذخایر تخمکش هم به انتها میرسه ( یائسگی ) و دیگه نمیتونه بارور بشه و از یه طرف دیگه
چون زن در دوران آبستی وظیفه حمل کودک رو داره و بعدش هم تا مدت ها وظیفه ی شیر دادن و نگه داری از کودک براش مطرحه پس اساسا نمیتونه عین مرد ریخت و پاش
جنسی کنه ! یه نر در طبیعت بعد از بارور کردن ماده مسئولیتش تموم میشه و این ماده است که باید دوران آبستنی و زایمان و شیر دهی و نگه داری طفل رو که بعضا ممکنه
با خطر مرگ هم همراه باشه تحمل کنه ! همون طور که نظریه بازی های جان فون نویمان درباره این موارد میگه در یک همچین پوکری اساسا جنس نر برنده است و این ماده است
که باید در انتخاب زوج وسواس داشته باشه و دقت به خرج بده چون اگه این کار رو نکنه باید بهای سنگینی براش بده ولی نر نهایتا یک مقدار از اون اسپرم هاش میده که سریعا
هم جایگزینشون تو بدنش برمیگرده . شما اگه به عالم حیوانات و زیست جانوری هم نگاه کنی در اکثر جانورها خصوصا مهره دارها به بعد این نرها هستند که پیشنهاد کننده ی
رابطه ی جنسی هستند نه ماده ها و به همین علت هم که چون در این موارد بیشترین طرد رو هم نرها میشند و بیشترین ***** جنسی شامل مردها میشه پس عشق سوزان
و اشعار عاشقانه و موسیقی های عاطفی و کلا هنرها ....... رو بیشتر مردان برای تسلی خاطر رنج دیده شون بوجود آوردن و برای همین هم هستش که اکثر هنرمندهای بزرگ
مرد هستند ! شما مثلا شعر کلاسیک فارسی یا همین ترانه های کوچه بازاری فعلی رو در نظر بگیر . توی این ها چقدر مردها از خال لب و کمان ابرو و کمند گیسو و ناوک مژگان
و ساق بلورین و سینه ی سیمین و .... زن ها گفتند ولی حالا آثار شعرای خانوم رو نگه کن اصلا واسه ی قد و بالای مردها غش و ضعف میکنند ! نه ! چرا ؟ به همون علت زیست
شناسی که برات گفتم !
 

Tidus

Registered User
تاریخ عضویت
28 اکتبر 2011
نوشته‌ها
1,419
لایک‌ها
11,570
عشق فقط 3کس نیست...الان 5 سال از عاشق شدنم می گذره و طرفم رفته ولی تازه همین یکی دو روز پیش بود که از اون بخش جن.سی کشیدم بیرون (البته خیلی کم بود شاید 10 درصد علاقم) و الان فقط به خودش فکر می کنم...فقط حیف که طرفو هیچ وقت دیگه تو زندگیم نخواهم دید...
افسوس...
 

Benchmarker

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
25 آگوست 2011
نوشته‌ها
5,573
لایک‌ها
31,829
محل سکونت
Sin City
در جواب استارتر:
بله. به نظرم رابطه کاملا مستقیم بین عشق و میل جنسی وجود داره. درواقع بخوام جور دیگه بگم، میل جنسی عشق رو تشدید می کنه.
=====
@JaroOBarghi
@الهه.آتش
چرا شما دو تا همیشه با هم آنلاین میشید؟
فکر کنم برعکس گفتی بنظر من عشق میل جنسی بیشتر میکنه
============
خب چون اینا در واقع یکی هستن :D
 

blake

Registered User
تاریخ عضویت
24 دسامبر 2011
نوشته‌ها
2,086
لایک‌ها
531
محل سکونت
شیراز
عزیزم به اون میگن احساس گناه!
شاید نتونی دلیلشو بفهمی و از این فکرا بکنی...!

نه دوست عزیز احساس گناه رو کاملا درک میکنم(احساس گناه آدم یه جورایی خجالت میکشه که چرا این کار رو کرده)
ولی در این مورد حس کردم هیچ حسی به طرف ندارم(حتی دوست نداشتم یه کلمه باهاش صحبت کنم)
 

A1C1E

Registered User
تاریخ عضویت
12 جولای 2012
نوشته‌ها
3,844
لایک‌ها
4,545
محل سکونت
Lilliput - Ahvaz
نه دوست عزیز احساس گناه رو کاملا درک میکنم(احساس گناه آدم یه جورایی خجالت میکشه که چرا این کار رو کرده)
ولی در این مورد حس کردم هیچ حسی به طرف ندارم(حتی دوست نداشتم یه کلمه باهاش صحبت کنم)
خوب چون شاید فکر میکردی اونم مثل تو شده
شاید هم همچین دختره رو واسه ... نمیخواستی ، و رابطه تون هنوز عاشقانه نشده بود...
 

Mr.sh3ll

Registered User
تاریخ عضویت
28 ژانویه 2012
نوشته‌ها
1,188
لایک‌ها
884
اولین باره میبینم یه تاپیک اسپمستون نشده
به خاطر اینکه پست خودمم اسپم نشه
من با حرفهای @alireza771 کاملا موافقم
 

mahOman

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 جولای 2013
نوشته‌ها
37
لایک‌ها
48
تقریبا منظورم همینه البته نه کاملا همین . ببین بدن مرد اسپرم های بیشماری میسازه و مردها تقریبا هر روز میتونن یک جنس مونث رو بارور کنند ولی این قابلیت در بدن
زن ها نیست . بدن زن ها نه تنها تعداد محدودی تخمک داره بلکه در یک سنی ای ذخایر تخمکش هم به انتها میرسه ( یائسگی ) و دیگه نمیتونه بارور بشه و از یه طرف دیگه
چون زن در دوران آبستی وظیفه حمل کودک رو داره و بعدش هم تا مدت ها وظیفه ی شیر دادن و نگه داری از کودک براش مطرحه پس اساسا نمیتونه عین مرد ریخت و پاش
جنسی کنه ! یه نر در طبیعت بعد از بارور کردن ماده مسئولیتش تموم میشه و این ماده است که باید دوران آبستنی و زایمان و شیر دهی و نگه داری طفل رو که بعضا ممکنه
با خطر مرگ هم همراه باشه تحمل کنه ! همون طور که نظریه بازی های جان فون نویمان درباره این موارد میگه در یک همچین پوکری اساسا جنس نر برنده است و این ماده است
که باید در انتخاب زوج وسواس داشته باشه و دقت به خرج بده چون اگه این کار رو نکنه باید بهای سنگینی براش بده ولی نر نهایتا یک مقدار از اون اسپرم هاش میده که سریعا
هم جایگزینشون تو بدنش برمیگرده . شما اگه به عالم حیوانات و زیست جانوری هم نگاه کنی در اکثر جانورها خصوصا مهره دارها به بعد این نرها هستند که پیشنهاد کننده ی
رابطه ی جنسی هستند نه ماده ها و به همین علت هم که چون در این موارد بیشترین طرد رو هم نرها میشند و بیشترین ***** جنسی شامل مردها میشه پس عشق سوزان
و اشعار عاشقانه و موسیقی های عاطفی و کلا هنرها ....... رو بیشتر مردان برای تسلی خاطر رنج دیده شون بوجود آوردن و برای همین هم هستش که اکثر هنرمندهای بزرگ
مرد هستند ! شما مثلا شعر کلاسیک فارسی یا همین ترانه های کوچه بازاری فعلی رو در نظر بگیر . توی این ها چقدر مردها از خال لب و کمان ابرو و کمند گیسو و ناوک مژگان
و ساق بلورین و سینه ی سیمین و .... زن ها گفتند ولی حالا آثار شعرای خانوم رو نگه کن اصلا واسه ی قد و بالای مردها غش و ضعف میکنند ! نه ! چرا ؟ به همون علت زیست
شناسی که برات گفتم !

ممنون از توضیحاتتون
یعنی مردی که قابلیت تنوع طلبی رو داشه باشه و بتونه با هر زنی که دوست داشت رابطه داشته باشه عاشق نمیشه؟
 
بالا