تو دختری؟
چی باعث شد فکر کنی من دخترم؟؟!!!!
شاید به خاطر جمله آخر اینو گفتی ولی نه من پسرم
همجنس خودم رو میشناسم
تو دختری؟
اره بخاطر این جمله:چی باعث شد فکر کنی من دخترم؟؟!!!!
شاید به خاطر جمله آخر اینو گفتی ولی نه من پسرم
همجنس خودم رو میشناسم
اره بخاطر این جمله:
"بنده خودم تجربه کردم اینو و واقعا میتونم بگم مرد عجیب و (از لحاظ من بی احساس)هست"
اینو دخترایی که مثل دستمال ازشون استفاده شده میگن
تو اون لحظه به x3 بعدی فکر کن درست میشه:general601:اینو برا این گفتم چون واقعا بعد از x3 آدم احساس میکنه این دختر برا چی اینجاست؟؟؟!!!
چه دلیلی داره من این دختر رو بخوام(به شخصه خودم این سوالها توی ذهنم اومد)
و واقعا اصلا از این مورد مردها خوشم نیومد
نمیدونم چرا اینجوری شدم توی اون لحظه :general505:
عزیزم به اون میگن احساس گناه!اینو برا این گفتم چون واقعا بعد از x3 آدم احساس میکنه این دختر برا چی اینجاست؟؟؟!!!
چه دلیلی داره من این دختر رو بخوام(به شخصه خودم این سوالها توی ذهنم اومد)
و واقعا اصلا از این مورد مردها خوشم نیومد
نمیدونم چرا اینجوری شدم توی اون لحظه :general505:
سلام
آیا عشق از میل جنسی سرچشمه می گیره؟
نظر شما چیه؟
معمولا عشق رو چیزی ماورایی و مقدس و فراتر از میل جنسی معرفی می کنن ولی اگر اینطور نیست پس چرا کسی عاشق همجنس خودش نمیشه؟
در کل فحوای کلامت اینه که: در اصل مرد جوریه که هر ماده ای رو که دید باید باهاش رابطه برقرار کنه و اگه این کارو نکنه این میل خودشو ***** کرده و این باعث میشه عشق به وجود بیادبنده هم معتقدم عشق بخش بسیار زیادیش رو از میل جنسی دریافت میکنه ! البته من توی یه تاپیک دیگه هم یک مقدار از این مطالب رو گفته بودم که تکرارشون در اینجا
ضرری نداره . ببین کلا بر اساس داده های فلسفه و جامعه شناسی و روانشناسی و تاریخ مدرن ( نه ادیان الهی ) ما انسان ها بعد از منشعب شدن از شامپانزه ها توی
آفریقا چند مرحله ی کلی رو طی کردیم :
1 - مرحله ی زندگی غریزی بوده که در اون دوران نوع رفتار و کلیت زندگی انسان تقریبا با شامپانزه ها فرقی نداشته در این مرحله بر اساس اون چیزی که از زیست شناسی
تکاملی و سوسیوبیولوژی ادوارد ویلسون میدونیم اینه که در این مرحله عشق بین جنس های مخالف موجود نبوده و گرایش دو جنس به همدیگه صرفا بر اساس ژنتیک بهتر
جفت تعیین میشده دقیقا مثل جفت گیری در حیوانات که یه امر زیست شناسیه نه روانشناسی . این مرحله 90 درصد از کل زمان حیات انسان ها روی زمین رو شامل میشه .
2 - مرحله ی کمون اولیه بوده که در اون مرحله جوامع ابتدایی و قبیله ها به وجود میاند که جمعیت هر قبیله هم تقریبا بین 100 تا نهایتا 250 نفر بودند . در این مرحله آمیزش
بین همه ی افراد قبیله مرسوم بوده و در این بین هم میدونیم اقبال با مردهای قوی و خوش ژنتیک تر بوده . در این دوره چیزی به نام عفت و حیا و محارم و ممنوعات جنسی
در بین انسان ها نبوده و فرزندانی هم که متولد میشدند متعلق به قبیله بودند و همه ازشون دفاع یا مراقبت میکردند در حقیقت یک نوع کمونیسم ابتدایی بر اون جوامع حاکم
بوده و برابری نسبی . برای همین هم هست که مارکس و انگلس شدیدا اون دوران رو به علت نبودن مالکیت خصوصی و نبودن انباشت سرمایه و نبودن دستگاه دولت و نبودن
طبقات تحسین میکنند که در حقیقت یک نوع سوسیالیسم افراطی و ابتدایی و خام بوده . ( فردریش انگلس در کتاب منشا خانواده و دولت و مالکیت خصوصی) . البته لوییس
مورگان هم در کتاب جامعه باستانش اشاره میکنه این جوامع ابتدایی بر اساس مادرسالاری یا در حقیقت مادرتباری اداره میشدند که یا زن ها اهمیت بالاتری از مردها داشتند یا
حداقل هم سطح مردها بودند و بیشتر خدایان بازمانده از اون دوران مونث هستند و زن ها به علت قابلیت زایششون هم مقدس بودند هم تابو ! بر اساس کتاب های انسان شناسی
افرادی مثل مورگان یا باخوفن ( کتاب حقوق مادریش ) یا ایگور دیاکونوف یا انگلس و ... میدونیم در این دوره از تاریخ بشریت هم که 9 درصد از تاریخ کل حیات بشریت بوده چیزی
به نام عشق بین دو جنس حاکم نبوده و هیچ اثر هنری یا باستان شناسی که به نوعی به عشق بین زن و مرد در این دوره ها اشاره کنه بدست نیومده ! البته در پایان همین
دوران هم هستش که انسان ایزار سازی رو آغاز میکنه !
3 - مرحله مردسالاری هستش که با آغاز عصر کشاورزی ( عصر قبلی عصر شکار بوده ) و یکجا نشینی و شکل گرفتن تمدن ها و امپراطوری ها همزمان هستش ! در این دوران
نهادی به نام خانواده شکل میگیره ! چرا ؟ چون بر اساس نظر مارکس و انگلس در این دوره با انباشت ثروتی که از کشاورزی حاصل شده بوده مالکیت خصوصی به وجود میاد
و در نتیجه اش داد وستد و تجارت شکل میگیره و در این بین چون هر مردی میخواسته اموال و ثروتش تنها به فرزندان حقیقی و ژنتیکی خودش برسه پس مفهوم حیا و باکرگی
برای زن ها شکل میگیره و همین طور انواع اقسام قوانین مربوط به ممنوعیت های آمیزشی . همون طور که امیل دورکیم میگه طول این دوره بشر تنها 1 درصد از کل دوره تاریخ
حیات بشر هستش که حدودا بین 10 هزار سال یا 5 هزار سال تخمین زده میشه . همونطور که شوپنهاور و نیچه و بعدها فروید نشون دادند عشق بین زن و مرد تنها در این دوره
از تاریخ بشریت شکل گرفته . بر اساس نظر فروید و نیچه عشق از سرکوبی و ممنوعیت جنسی که ناشی از دوران مردسالاری هستش به وجود میاد . یعنی چون در جوامع
مردسالار قوانین و آداب بسیاری باعث میشه که شما نتونی به خیلی از ماده ها دست پیدا کنی پس این حسرت و سرخوردگی ناشی از اون که در حقیقت نوعی از *****
جنسی هستش خودش رو در شکل علاقه ی مفرط غیر عقلانی به سوژه ی مورد نظر نشون میده ! کلا از نظر فروید و نیچه و شوپنهاور عشق یعنی محرومیت جنسی که در
طولانی مدت شدیدتر و متعالی تر شده !
در کل فحوای کلامت اینه که: در اصل مرد جوریه که هر ماده ای رو که دید باید باهاش رابطه برقرار کنه و اگه این کارو نکنه این میل خودشو ***** کرده و این باعث میشه عشق به وجود بیاد
منم موافقم
فکر کنم برعکس گفتی بنظر من عشق میل جنسی بیشتر میکنهدر جواب استارتر:
بله. به نظرم رابطه کاملا مستقیم بین عشق و میل جنسی وجود داره. درواقع بخوام جور دیگه بگم، میل جنسی عشق رو تشدید می کنه.
=====
@JaroOBarghi
@الهه.آتش
چرا شما دو تا همیشه با هم آنلاین میشید؟
عزیزم به اون میگن احساس گناه!
شاید نتونی دلیلشو بفهمی و از این فکرا بکنی...!
خوب چون شاید فکر میکردی اونم مثل تو شدهنه دوست عزیز احساس گناه رو کاملا درک میکنم(احساس گناه آدم یه جورایی خجالت میکشه که چرا این کار رو کرده)
ولی در این مورد حس کردم هیچ حسی به طرف ندارم(حتی دوست نداشتم یه کلمه باهاش صحبت کنم)
تقریبا منظورم همینه البته نه کاملا همین . ببین بدن مرد اسپرم های بیشماری میسازه و مردها تقریبا هر روز میتونن یک جنس مونث رو بارور کنند ولی این قابلیت در بدن
زن ها نیست . بدن زن ها نه تنها تعداد محدودی تخمک داره بلکه در یک سنی ای ذخایر تخمکش هم به انتها میرسه ( یائسگی ) و دیگه نمیتونه بارور بشه و از یه طرف دیگه
چون زن در دوران آبستی وظیفه حمل کودک رو داره و بعدش هم تا مدت ها وظیفه ی شیر دادن و نگه داری از کودک براش مطرحه پس اساسا نمیتونه عین مرد ریخت و پاش
جنسی کنه ! یه نر در طبیعت بعد از بارور کردن ماده مسئولیتش تموم میشه و این ماده است که باید دوران آبستنی و زایمان و شیر دهی و نگه داری طفل رو که بعضا ممکنه
با خطر مرگ هم همراه باشه تحمل کنه ! همون طور که نظریه بازی های جان فون نویمان درباره این موارد میگه در یک همچین پوکری اساسا جنس نر برنده است و این ماده است
که باید در انتخاب زوج وسواس داشته باشه و دقت به خرج بده چون اگه این کار رو نکنه باید بهای سنگینی براش بده ولی نر نهایتا یک مقدار از اون اسپرم هاش میده که سریعا
هم جایگزینشون تو بدنش برمیگرده . شما اگه به عالم حیوانات و زیست جانوری هم نگاه کنی در اکثر جانورها خصوصا مهره دارها به بعد این نرها هستند که پیشنهاد کننده ی
رابطه ی جنسی هستند نه ماده ها و به همین علت هم که چون در این موارد بیشترین طرد رو هم نرها میشند و بیشترین ***** جنسی شامل مردها میشه پس عشق سوزان
و اشعار عاشقانه و موسیقی های عاطفی و کلا هنرها ....... رو بیشتر مردان برای تسلی خاطر رنج دیده شون بوجود آوردن و برای همین هم هستش که اکثر هنرمندهای بزرگ
مرد هستند ! شما مثلا شعر کلاسیک فارسی یا همین ترانه های کوچه بازاری فعلی رو در نظر بگیر . توی این ها چقدر مردها از خال لب و کمان ابرو و کمند گیسو و ناوک مژگان
و ساق بلورین و سینه ی سیمین و .... زن ها گفتند ولی حالا آثار شعرای خانوم رو نگه کن اصلا واسه ی قد و بالای مردها غش و ضعف میکنند ! نه ! چرا ؟ به همون علت زیست
شناسی که برات گفتم !