برگزیده های پرشین تولز

اخبار هنر

وضعیت
موضوع بسته شده است.

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
آهاي! حلقه مال منه


اگر شما بتوانيد يک جادوگر 7135 ساله به نام گاندالف ، يک هابيت دانشمند 111 ساله به نام بيلبو، چند نوع جن بو نداده از نژادهاو جنسيت هاي مختلف از 20 ساله تا 3646 ساله به نامهاي آرون ، گالارديل ، لگولاس و... ، چند تا آدم کوچولوي اهل هابيت که البته هنوز دبستان را تمام نکرده اند به نامهاي فردو، سم ، پيبين و مري ، 18 هزار سياهي لشگر در نقش خوب ، 25 هزار سياهي لشگر هيولاوش ، چند تا وايکينگ فسقلي و در راسشان گيلي 125 ساله ، صد لشگر روح سرگردان خوب و بد و در آخر يک دونه گلوم 500 ساله و استحاله يافته داشته باشيد، آن وقت اسم شما هم پيتر جکسون خواهد بود.
آن وقت شما هم مي توانيد 11 اسفند امسال سري به سالن «کداک» بزنيد و اگر جکسون اصلي 11 اسکارش را برد شايد يکي از آنها را نيز به شما بدهد...
خب حالا کمي واقعي فکر کنيد. در اين دنيا فقط يک پيتر جکسون وجود دارد که صاحب گنجينه هاي بالاست و با استفاده از آنها توانسته 10 ساعت ونيم فيلم بسازد که نامش سه گانه ارباب حلقه هاست.
قسمت سوم ارباب حلقه ؛ «بازگشت پادشاه» به بهترين وجه ممکن با همين گنجينه ها سروسامان گرفت.
آنچه در پي مي آيد، نقد تحليل محتوايي آخرين قسمت اين تريلوژي است. بخوانيد.


محل اصلي مبارزه اين بار پايتخت گندور، ميناس تريت و بعد خود گندور است.
نيروهاي ساروئون به پايتخت حمله مي کند و شهر را به محاصره درمي آورند؛ اما هنوز کوششي براي مقابله از سوي گندوري ها انجام نشده و به نظر مي رسد ورود نيروهاي ساروئون بايد بسيار ساده و راحت صورت گيرد.
نيروهاي شاه تئودون و قواي گندور در منطقه روهان به هم مي پيوندند تا آخرين مبارزه انجام شود.
در چهره هاي نيروهاي روشنايي ، مردانگي و شجاعت و شور و اشتياق براي به دست آوردن آزادي موج مي زند. همه حتي پيپين و مري کوچک نيز در ميان جنگاوران حضور دارند؛ اما گويا اين ميدان با بقيه جنگهاي طي اين چند هزار سال تفاوت دارد.
سائورون دهها لشگر با ابزارآلات جنگي مهيا کرده که جمع تمام نيروهاي گندور در مقابل آنها مانند کنار هم گذاردن يک مشت گندم و صدها هکتار مزرعه گندم است. با آغاز درگيري شاه تئودون کشته مي شود و تلفات قابل شمارش نيست.
در همين بين فردو و سم در حالي که گلوم را طرد کرده اند به نزديکي هاي قله موردور رسيده اند و همه چيز مهياست تا حلقه به درون آتش بيفتد. در آستانه سقوط گندور فردو حلقه و گلوم را به درون دره آتش مي اندازد.
حلقه اي که در آخرين لحظات در کف دست گلوم قرار گرفته بود با ذوب شدن حلقه نيروهاي تاريکي نابود مي شوند و کم کم نور خورشيد منطقه گندور و اطراف آن را دربرمي گيرد.
پادشاه بازگشته است و نيروهاي روشنايي به پيروزي رسيده اند و اين گونه است که سفر ياران حلقه به پايان مي رسد.

وايکينگ کوچک ، جادوگر بزرگ

امتياز اصلي و منحصر به فرد سه گانه ارباب حلقه ها و بويژه قسمت آخر آن ، بازگشت پادشاه ، در پردازش صحيح و معرفي بي نقص هريک از کاراکترهاي آن است.
در طول اين 10 ساعت و نيم فيلم ، تماشاگر با حدود 100 کاراکتر که داراي نقش کاربردي و ديالوگ هستند، سر و کار دارد و پيتر جکسون سهم هر کاراکتر را براي پرداخت ، دقيق و حساب شده محفوظ نگه مي دارد.
اگر غير از اين روند صورت مي گرفت ، تماشاگر شخصيت ها را نمي شناخت و نمي توانست با آنان ارتباط برقرار کند. به طور کلي جکسون براي اين پرداخت ها، 2 گروه اصلي و اعضاي آنها را در قسمت اول و دوم و بدون کم و زياد معرفي کرده بود.
از اين رو در قسمت پاياني نيروهاي روشنايي و نيروهاي تاريکي براي تماشاگر شناخته شده اند.
براي او گاندالف جادوگر همه فن حريف و صادق ، گيملي وايکينگ فسقلي و با مرام ، لگولاس جن فداکار، فردو و سم هابيت کوتوله هاي دوست داشتني ، گلوم هابيت سابق و شرير و بدجنس ، آرون جن محبوب و نامزد آراگون ، از گروه نيروهاي روشنايي و سارومان جادوگر بدخواه پليد، سائورون مظهر پليدي و تاريکي دنيا، اورکس ها و هيولاهاي دست ساز سارومان از گروه نيروهاي تاريکي ، همگي شناسنامه دار شده اند.
از اين رو پيتر جکسون در قسمت سوم با خيال راحت به سمت و سوي نحوه پردازش زيرساخت دراماتيک داستان مي رود و ديگر نيازي به پردازش ندارد. آن وايکينگ کوچک و آن جادوگر بزرگ همگي شناخته شده اند.

فال سرنوشت در جنگل جنها

در ارباب حلقه ها داستان بدون ترديد بيان مي شود. کاراکترها يا خوبند يا بد و در شناسايي آنها تماشاگر بعيد است ترديد داشته باشد.
برومر را در قسمت اول به ياد بياوريد. سرنوشت او در جنگل گالادريل و از سوي همان خانم جن پيش بيني شده بود. اين که به زوري در جنگي يکطرفه خواهد مرد. اگر او بيتابي نشان داد و قصد داشت حلقه را از فردو بگيرد، اين فقط يک حمله شيطاني به افکار برومر بود.
حالا صحنه حمله برومر به لشگر اورکس ها را به ياد بياوريد، فداکاري او سبب نجات فردو شد. در مورد پدر او نيز همين روند صدق مي کند. پدر او آدمي احمق و پست فطرت است.
جکسون منتظر نمي ماند تا تماشاگر آنقدر با خودش کلنجار برود و در آخر هم متوجه نشود اين نماينده شاه تئودون براستي متعلق به کدام گروه است؟
جکسون به سرعت گاندالف را وارد ميدان مي کند تا با روندي منطقي آن هم برگرفته از زيرساخت اصلي ، رفتارشناختي پدر برومر را عيان کند. (صحنه اي را به ياد بياوريد که از بالاي برج قصر فرماندهي گاندالف او را با عصايش مي زند).
طبيعي است گاندالف براي تماشاگر در اين فيلم يک معيار است. آن کس که مقابل او باشد و يا کسي که توسط گاندالف طرد شود، يقينا آدمي عوضي است و پدر برومر اين گونه از سوي اين جادوگر 7135 ساله معرفي مي شود؛ چنين روندي را تعامل بازيگران با يکديگر بخوانيم و يکي از اصلي ترين و کاربردي ترين روشها براي شناسايي و در نهايت همذات پنداري تماشاگر با نقشها و پيتر جکسون با استادي هرچه تمامتر از اين روش و قاعده استفاده مي کند.

سوسپانس حلقه اي

تماشاگر از ابتداي داستان بازگشت پادشاه به اين مهم فکر مي کند که آيا فردو نيز ممکن است افکارش توسط شيطان حتي براي يک لحظه دستخوش مخاطره شود؟
صحنه اي را به ياد بياوريد که او به همراه سم به بالاي قله رسيده اند و همه چيز مهياست تا او حلقه را به آتش بيندازد؛ اما او به ناگاه برمي گردد و ترديد براي حفظ حلقه در قيافه اش موج مي زند.
اين در حالي است که فرسنگ ها دورتر تنها چند ثانيه مانده تا گندور سقوط کند و تمام يلان حلقه قتل عام شوند. اين سوسپانس حلقه اي در مورد فردو بيشتر طول مي کشد و او به ناگاه رو به سم مي کند و مي گويد «حلقه مال منه» و در نهايت ناباوري تماشاگر حلقه را داخل انگشتش مي کند و از نظر ناپديد مي شود.
ادامه ماجرا ثابت مي کند که پيتر جکسون و جلوتر از او تالکين نويسنده داستان ارباب حلقه ها چقدر ماهرانه عناصر داستان خود را در چنگ دارند. عملي که فردو انجام مي دهد، هرگز براي تماشاگر قابل قبول نيست.
حتي ممکن بود تماشاگر بي حوصله ، در يک اقدام ضربتي فردو بگينز را از فهرست نيروهاي روشنايي خارج کند؛ اما جکسون به سرعت داستان را با حضور يکباره گلوم عوضي ادامه مي دهد. گلوم انگشت فردو را گاز مي گيرد و حلقه و نصف انگشت فردو را باهم به دست مي آورد.
گلوم که از به دست آوردن حلقه سر از پا نمي شناسد، آنقدر در خوشي غرق مي شود که متوجه نيست او را به پايين هل داده اند و چند ثانيه ديگر مي سوزد. جکسون روند نفوذ افکار شيطاني و طرد آن را با ثواب و عقاب روايت مي کند.
اگر فردو نصف انگشت خود را در آن لحظات سرنوشت ساز از دست مي دهد، به دليل پاک شدن اوست و هزينه اي است که بايد بپردازد تا از اين که تسليم وسوسه شيطان شده تطهير شود.

حضور گاندالف واقعي در سالن کداک

بازگشت پادشاه 201 دقيقه زمان دارد. معدل امتيازات تماشاگران براي اين فيلم 9 بوده است ، يعني از مجموع 5 ستاره ، نيم تاي آن را کم دارد.
نزد منتقدان نيز وضع اين گونه است. معدل امتيازات آنها نيز 5/4 است. استناد به اين 2 مهم ، يعني زمان طولاني و نزديکي نظر تماشاگران با منتقدان مي تواند ثابت کند اين فيلم ، اثري خوش ساخت و عالي است.
ديگر عمر فيلمهايي با زمان بالاتر از 120 دقيقه به سر آمده است. تماشاگر امروزي حوصله نشستن در سالن سينما براي ديدن فيلمهاي زمان دار را ندارد؛ همچنين بسيار کم سابقه بوده فيلمهايي که نظر تماشاگران با منتقدان يکي شده باشد و در آخر اين که ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه در يازده رشته نامزد دريافت اسکار 2004 شده است و اگر حداقل 6 تاي آن را به دست نياورد بايد آن را به حساب 2 چيز گذارد: اول اين که اگر اين اتفاق بيفتد، يک تردستي حرفه اي سينمايي روي داده.
مانند خود فيلم که ساخت و ساز عالي اش به يک تردستي بي نهايت حرفه اي شباهت دارد و دوم اين که آن 5000 نفر عضو آکادمي به اندازه يه دونه گلوم ذوق و سليقه سينمايي ندارند.
ضمن اين که شايد گاندالف بتواند بدون چک و چانه هر 11 اسکار را در توبره اش بريزد و سر وقت هم با بقيه ارباب حلقه ها قسمت کند
روزنامه جام جم
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
نامزدهای اسکار بهترين فيلم

پوريا ماهرويان

_39798645_oscars_vote203.jpg


در ميان بخشهای مختلف اسکار، مهمترين جايزه، اسکار بهترين فيلم(Best Picture) است.
اين جايزه که معمولا آخرين اسکار اهدائی آکادمی علوم و هنرهای سينمائی است به تهيه کننده(ها) فيلم اهدا می شود.
در واقع اسکار بهترين فيلم چکيده تمام جوايز ديگر مراسم اسکار است.
فيلمهای شيکاگو، يک ذهن زيبا،گلادياتور و آمريکائی زيبا برندگان اسکار بهترين فيلم چند دوره گذشته اسکار بوده اند.
در زير شرح کوتاهی از نامزدهای بهترين فيلم اسکار 2004 را می خوانيد.

--------------------------------------------------------------------------------
20040224141325_39642399_gollum203.jpg


ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه The Lord of the Rings: The Return of the King: آخرين قسمت از سه گانه ارباب حلقه ها که بيشترين بخت را برای به دست آوردن اسکار بهترين فيلم دارد.

بازگشت پادشاه ساخته پيتر جکسون کارگردان نيوزلندی، با نامزد شدن در يازده بخش، پيشتاز رقبای اصلی اسکار است.

دو قسمت پيشين ارباب حلقه ها با وجود نامزد شدن برای اسکار بهترين فيلم در دوره های گذشته نتوانستند اين جايزه را دريافت کنند.

بازگشت پادشاه تاکنون پرفروشترين فيلم امسال بوده است. و پس از فيلم تايتانيک پر فروشترين فيلم تاريخ سينماست.

بازگشت پادشاه علاوه بر نامزد شدن در رشته بهترين فيلم در بخشهای کارگردانی، طراحی لباس، کارگردانی هنری، چهره پردازی، تدوين، موسيقی متن، ترانه، صداگذاری، فيلمنامه اقتباسی و جلوه های تصويری نامزد اسکار شده است.


--------------------------------------------------------------------------------
20040127175528penn_203.jpg


رود مرموز Mystic River: آخرين ساخته کلينت ايستوود کارگردان و بازيگر مشهور آمريکائی بار ديگر نام ايستوود را با عنوان يک کارگردان مطرح در هاليوود مطرح کرد.



سال 1992 آخرين باری بود که ايستوود به عنوان يک کارگردان با فيلم نابخشوده در اسکار حضور داشت. اين فيلم چهار اسکار از جمله بهترين کارگردان و بهترين فيلم را به دست آورد.

رود مرموز داستان چند دوست قديمی است که پس از 25 سال، برای کشف قتل فجيع دختر 19 ساله يکی از آنها دوباره همديگر را می بينند.

شون پن، تيم رابينز و کوين بيکن بازيگران اصلی فيلم هستند .

رود مرموز در بخشهای بهترين فيلم، بازيگر نقش اول مرد(شون پن)، بازيگر نقش مکمل مرد( تيم رابينز)، بازيگر نقش مکمل زن( مارسيا گی هاردن)، فيلمنامه اقتباسی و کارگردانی نامزد اسکار شده است.

--------------------------------------------------------------------------------
_39488771_seabiscuit_203.jpg


سیبيسکيت Seabiscuit: داستان يک دوچرخه ساز است که يک اسب به نام سیبيسکيت دارد. اين اسب در سال 1938 به عنوان بهترين اسب سال برگزيده شد.

سیبيسکيت بر اساس يک داستان واقعی ساخته شده است.

توبی مگواير(اسب سوار) ، جف بريجز( صاحب اسب) و کريس کوپر( تربيت کننده اسب) بازيگران اصلی اين فيلم هستند. کارگردان اين فيلم گری راس است.

سیبيسکيت در هفت بخش اسکار بهترين فيلم، فيلمنامه اقتباسی، فيلمبرداری، کارگردانی هنری، صداگذاری، تدوين و طراحی لباس نامزد شده است.
--------------------------------------------------------------------------------
_39578029_crowe203tr.jpg


ناخدا و فرماندهMaster and Commander:
داستان ناخدائی از نيروی دريائی بريتانيا به نام جک اوبری( راسل کرو) است که بايد يک کشتی را در جريان جنگهای ناپلئونی از يک سوی جهان به سويی ديگر فرماندهی کند.
پيتر وير کارگردان استراليائی ناخدا و فرمانده تاکنون پنج بار در رشته های مختلف نامزد اسکار شده است.

اين فيلم بر اساس کتاب پاتريک اوبراين ساخته شده است. راسل کرو بازيگر اصلی فيلم با وجود بازی خوبش در اين فيلم نتوانست در ميان نامزدهای بهترين بازيگر نقش اول مرد جائی پيدا کند.

ناخدا و فرمانده با نامزد شدن در ده رشته رقيب اصلی بازگشت پادشاه به حساب می آيد. اين فيلم در بخشهای بهترين فيلم، کارگردانی، فيلمبرداری، کارگردانی هنری، تدوين، طراحی لباس، چهره پردازی، تدوين صدا، صداگذاری و جلوه های تصويری نامزد اسکار شده است.

--------------------------------------------------------------------------------
20031102135202lost206.jpg


گمشده در ترجمه Lost in Translation : داستان سفر يک بازيگر مشهور آمريکائی( بيل موری) به توکيو است که در آنجا با يک دختر جوان آمريکائی ( اسکارلت جوهانسن) آشنا می شود.

سوفيا کاپولا کارگردان فيلم دختر کارگردان مشهور آمريکائی فرانسيس فورد کاپولا است.

گمشده در ترجمه که در مقايسه با نامزدهای ديگر اسکار بهترين فيلم با بودجه نسبتا کمی ساخته شده است، در بسياری از جشنواره های فيلم شگفتی ساز بوده است.

اين فيلم در چهار بخش بهترين فيلم،

bbc
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
نمايش آثار هنرمندان پيشگام بريتانيا در موزه هنرهای معاصر تهران

لادن پارسی

_39855404_cragg1.jpg

اثری از تونی کراگ

موزه هنرهای معاصر ميزبان نمايشگاه بسيار ديدنی "کانون تحول: پيشگامان مجسمه سازی نوين بريتانيا" است.
اين نمايشگاه که با همکاری شورای فرهنگی بريتانيا برپا شده، نخستين نمايشگاه گروهی مجسمه سازان بريتانيا در ايران پس از انقلاب است.

اين نمايشگاه در روز پنجم اسفند با حضور سفير بريتانيا در ايران و خانم آندره رز رئيس بخش هنرهای تجسمی بريتيش کانسيل، مايکل ويلسون مدير شورای فرهنگی و آموزشی بريتانيا و ريچارد ديکن افتتاح شد و در آن ۶۱ اثر از پانزده هنرمند معاصر بريتانيائی به نمايش گذاشته شده است.

در اين نمايشگاه آثار باربارا هپوورث، هنری مور، ادواردو پائولوزی، آنتونی کارو، ريچارد لانگ، گيلبرت و جورج، آنيش کاپور، مونا هاتوم، شيرازه هوشياری، آنيا گالاچيو، تونی کراگ، ريچارد ديکن، بری فلانگان و بيل وودرو به نمايش داده می شود.

دکتر عليرضا سميع آذر رئيس موزه هنرهای معاصر در کنفرانس مطبوعاتی اين نمايشگاه گفت:" جنبش نوين هنر بريتانيا نقش بسيار مهمی در تکامل هنر مدرن داشته است. تنديس های حجمی بريتانيائی يکی از مهمترين تحولات را در تکامل جنبش مدرن ايجاد کرده اند.

_39855640_hirst.jpg


اثری از دميان هرست با نام "رستاخيز مسيح"

آثار موجود در اين نمايشگاه شامل سه نسل از مجسمه سازان بريتانيائی است. نسل اول با سرآمدانی مانند هنری مور و باربارا هپوورث. نسل دوم ريچارد لانگ ، آنتونی کارو و آنيش کاپور و نسل سوم هنرمندان جوانی همچون دميان هرست.

اين نمايشگاه حاصل يک سال تلاش مستمر و پيگير موزه هنرهای معاصر و بريتيش کانسيل است و در آن حرکت دوران مدرن به خوبی نشان داده می شود و تصوير خوبی از هنر بريتانيائی به نمايش گذاشته شده است."

نکته بسيارمهم تنوع آثار و گرايش ها و پذيرش فرهنگ بريتانيائی دراين آثار است که به خوبی قابل مشاهده است.

اين نمايشگاه به خوبی نشان می دهد که تنوع، توجه و گرايش به هنرهای کشورهای ديگر باعث قوام هنر بريتانيا شده است نه موجب ضعف آن."

_39761725_hirst_pa_story203.jpg


دميان هرست، يکی از مشهورترين هنرمندان معاصر بريتانيا

او درباره به تاخير افتادن نمايشگاه گفت: "بر اساس برنامه‌ريزی موزه، زمان برگزاری نمايشگاه در آذرماه تعيين شده بود؛ اما چون تنش‌های سياسی بين ايران و بريتانيا بالا گرفت، طرفين تصميم به تعويق گرفتند.

اما توافق کرديم در نخستين فرصت مناسبی که روابط بهبود پيدا کرد، نمايشگاه را برگزار کنيم. خوشبختانه فضای سياسی نه چندان مطلوب بسيار زود خاتمه پيدا کرد."

سميع آذر درباره همکاری های فرهنگی ايران و بريتانيا گفت:" دور جديد همکاری موزه با بريتانيا از سه سال پيش با برپايی نمايشگاه هنرمندان معاصر ايران در مرکز باربيکن در لندن آغاز شد؛ پس از آن نيز چندين نمايشگاه ديگر به نمايش درآمد. اين رابطه دوجانبه با معرفی هنرمندان ايرانی در بريتانيا شروع شد و با هنر بريتانيا در ايران ادامه پيدا ‌کرد."

_39855402_moore.jpg


اثری از هنری مور که موزه هنرهای معاصر آنرا پيش از انقلاب خريد

آقای مايکل ويلسون رئيس شورای فرهنگی بريتانيا نيز طی سخنانی گفت: " شورای فرهنگی بريتانيا، آژانس روابط فرهنگی دولت بريتانيا در ۱۱۰ کشور دنياست و در طی دو سال و نيم گذشته ارتباط با ايران را آغاز کرده است. شورای فرهنگی بريتانيا سعی دارد تا با ارتباطات موثر باعث از بين رفتن سوء تفاهمات بين دو کشور شود و روابط اين دو کشوربه هم نزديک تر شود."

خانم اندريا رز مدير رئيس مرکز هنرهای تجسمی بريتيش کانسيل نيز گفت:" اولين سوالی که خبرنگاران بريتانيائی از ما پرسيده اند اين است که آيا ايران آمادگی برگزاری چنين نمايشگاهی را دارد. ولی تاکنون هيچکدام از خبرنگاران ايرانی اين سوال را از ما نکرده اند و اين نشان می دهد که آنها می دانند ايران توانايی برپايی نمايشگاه هايی در اين سطح و اعتبار را دارد.

اين نمايشگاه با آثاری که در آن به نمايش گذاشته شده روند تحولات هنر مدرن را نشان می دهد و محوراصلی اين نمايشگاه چرخه تغيير و تحول هنرمندان است که در آثار هنرمندان بريتانيائی به خوبی ديده می شود."

_39855638_deacon1.jpg


مجسمه ای از ريچارد ديکن

او افزود:" ما آثاری را که در آن مسائل جنسی و برهنگی ديده می شود به ايران نياورديم. و سعی کرديم تا جائی که امکان دارد آثاری را به نمايش بگذاريم که مشکلی نداشته باشند."

آقای ريچارد ديکن هم گفت: " اکثر دانشجويان کارها را می شناسند. اما آنها را از تصاوير دست دوم ديده اند و تاکنون با خود اثر روبرو نشده اند و ديدن اين آثار برجسته برای آنها تجربه ای خاص و شيرين است."

او سپس گفت که انتخاب مجسمه ها توسط او و دکتر سميع آذر صورت گرفته و اين نمايشگاه برای فضاهای موزه هنرهای معاصر تهران طراحی شده است .

از ريچارد رايلی هم پرسيده شد آثار ارائه شده واقعا مجسمه است؟ و او به صراحت پاسخ داد:" بله همه کارهايی که در اين نمايشگاه هستند، مجسمه‌اند. چيدمان مبحث بلندی است."

و سميع‌آذر تاکيد کرد: « ‌تم نمايشگاه تحول است؛ نه تنها در گرايشات هنری که در مواد هم هست تا جايی که از برنز شروع می‌شود و به گل می‌رسد و تحول ايده اصلی نمايشگاه است."

در پايان اين نشست خبری دکتر سميع آذر از برگزاری نمايشگاهی از آثار هنرمندان ايرانی در اواخر سال ۲۰۰۴ در موزه بريتانيا خبر داد.

اين نمايشگاه تا فروردين سال آينده در موزه هنرهای معاصر تهران ادامه خواهد داشت.
bbc
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
مراسم اسکار يکشنبه شب برگزار می شود


هفتاد و ششمين دوره از مراسم اسکار يکشنبه شب در سالن کداک در هاليوود کاليفرنيا برگزار می شود.
مراسم اسکار مهمترين اتفاق هنری در آمريکا محسوب می شود. پخش زنده اين مراسم 62 ميليون نفر بيننده در آمريکا خواهد داشت.

حدود 1600 خبرنگار، مجری و کارمند فنی اين مراسم را پوشش می دهند. با اينکه برگزاری اين مراسم و تامين امنيت آن هزينه بالائی در بر دارد، اما نهايتا 61 ميليون دلار برای اين شهرداری سود در پی خواهد داشت.


پيشتاز نامزدهای اسکار امسال فيلم ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه است که در 11 مورد نامزد است.
پوستر اسکار 2004

_39867992_poster203x300.jpg


نامزدهای اصلی اسکار 2004:

ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه 11 مورد

ناخدا و فرمانده 10 مورد

کوهستان سرد 7 مورد

سيبيسکت 7 مورد

رود مرموز 6 مورد

دزدان دريائی کارائيب 5 مورد

شهر خدا 4 مورد

گمشده در ترجمه 4 مورد

در جستجوی نيمو 4 مورد

آخرين سامورائی 4 مورد
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
نامزدهای اسکار بهترين کارگردان

پوريا ماهرويان

20040228160541oscar416b.jpg


امسال فيلم های بازگشت پادشاه، ناخدا و فرمانده، رود مرموز و گمشده در ترجمه از فيلمهای اصلی شرکت کننده در مراسم اسکار هستند.
کارگردانهای اين چهار فيلم همراه با کارگردان برزيلی شهر خدا(City of God) نامزدهای دريافت اسکار بهترين کارگردان هستند.

--------------------------------------------------------------------------------
_39788723_jackson203.jpg


پيتر جکسون Peter Jackson : در سال 1961 در ولينگتون نيوزلند به دنيا آمد. از 8 سالگی با يک دوربين سوپر هشت فيلمبرداری می کرد.

در نوجوانی با کار گرفتن در يک روزنامه محلی يک دوربين 16 ميلی متری خريد و ساختن فيلم را آغاز کرد. بسياری از ايده های فيلم های بعدی او از همين دوران فيلمسازی اش در نوجوانی سرچشمه می گيرد.

جکسون اولين فيلم بلند سينمائی اش را با نام سليقه بد در 26 سالگی ساخت. جکسون ساخت سه گانه ارباب حلقه ها را در سال 2000 آغاز کرد.

فروش افسانه ای مجموعه ارباب حلقه ها در سراسر جهان، نام او را در کنار کارگردان پولساز هاليوودی مانند استيون اسپيلبرگ، جورج لوکاس و جيمز کامرون قرار داد.

جکسون در مجموع هشت بار در بخش های مختلف فيلمنامه، کارگردانی و بهترين فيلم نامزد اسکار شده است.

او امسال برای فيلم ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه در دو بخش بهترين کارگردانی و بهترين فيلم نامزد اسکار است.

--------------------------------------------------------------------------------
_39739581_eastwood.jpg


کلينت ايستوود Clint Eastwood: کارگردان، بازيگر، تهيه کننده و آهنگساز. در سال 1930 در سانفرانسيسکو به دنيا آمد. پپش از بازيگری در سينما در چوب بری و پمپ بنزين کار می کرد.

ايستوود در 1955 به هاليوود رفت و تا مدتها در نقشهای کوتاه بازی می کرد.

بازی در سه فيلم سرجو لئونه، کارگردان ايتاليائی در 1960 با نامهای بخاطر يک مشت دلار، خوب، بد، زشت و بخاطر چند دلار بيشتر که به "وسترن اسپاگتی" مشهور بودند، ايستوود را به شهرت رساند.

"هری کثيف" شخصيت سينمائی ديگری بود که شهرت فراوانی برای ايستوود به همراه داشت.

ايستوود اولين فيلمش را در سال 1971 کارگردانی کرد. اين فيلم Play Misty For ME (در ايران: يک بازی پليد) نام داشت.

در اين فيلم رگه های آثار دان سيگل، کارگردان فيلم هری کثيف ( در ايران: شکار در شهر) به خوبی ديده می شد.

از معروفترين فيلم های ايستوود در مقام کارگردان می توان از نابخشوده، پلهای مديسون کانتی و کابوی های فضائی نام برد.

کلينت ايستوود امسال برای فيلم رود مرموز نامزد اسکار بهترين کارگردانی شده است. او در سال 1992 اين جايزه را برای فيلم نابخشوده دريافت کرد.

--------------------------------------------------------------------------------
_39739683_coppola.smile.jpg


سوفيا کاپولا Sofia Copola: در سال 1971 در نيويورک به دنيا آمد. او دختر فرانسيس فورد کاپولا، کارگردان مطرح آمريکائی است.

سوفيا زمانی که يک نوزاد بود در فيلم پدرخوانده (1972) حضور داشت. هر چند که اين حضور را نمی توان بازی ناميد.

اما سالها بعد در سال 1990 سوفيا يکی از بازيگران اصلی قسمت سوم پدرخوانده بود. او نقش دختر جوان مايکل کورلئونه( آل پاچينو) را در اين فيلم بازی کرد.

در سال 1989زمانی که قرار شد پدرش همراه با مارتين اسکورسيزی و وودی آلن فيلم سه اپيزودی قصه های نيويورک را بسازد، سوفيا همکار پدرش برای نوشتن فيلمنامه زندگی بدون زوئی( قسمتی که کاپولا آنرا ساخت) بود.

اولين فيلم سينمائی سوفيا در مقام کارگردان خودکشی باکره ها(1999) نام داشت.

امسال سوفيا کاپولا در بخش فيلمنامه اصلی و کارگردانی برای فيلم گمشده در ترجمه نامزد اسکار است.

بسياری از صحنه های فيلم گمشده در ترجمه از تجربه های شخصی کاپولا در جريان يک مسافرت به توکيو شکل گرفته است.

--------------------------------------------------------------------------------
h
_39735301_peterweir_ap_story203.jpg


پيتر وير Peter Weir: در سال 1944 در استراليا به دنيا آمد.
در سال 1971 به استخدام "بخش فيلم کشورهای مشترک المنافع" در آمد. و در زمينه فيلمهای مستند و آموزشی فعاليت می کرد.

از سال 1971 ساختن فيلمهای سينمائی را آغاز کرد. فيلم گاليپولی (1981) با بازی مل گيبسون بهترين فيلم وير تا آن زمان بود که نام او رادر دنيای سينما مطرح کرد.

اما مهمترين فيلم وير که هم از لحاظ تجاری و هنری بسيار موفق شد انجمن شاعران مرده(1989) بود.

نمايش ترومن با بازی جيم کری و اد هريس نيز توانست موفقيت انجمن شاعران مرده تکرار کند.

امسال وير برای فيلم ناخدا و فرمانده نامزد اسکار بهترين کارگردانی شده است. او پيش از اين سه بار برای فيلم های شاهد، انجمن شاعران مرده، نمايش ترومن نامزد اين جايزه شده است.

--------------------------------------------------------------------------------
20040212121317fernandomeirelles203a.jpg


فرناندو ميرليش Fernando Meirelles: در سال 1955 در سائوپائولو- برزيل متولد شد. او در ميان ديگر کارگردانهای نامزد اسکار ناشناس ترين است.



ميرليش زمان تحصيل در رشته معماری در دانشگاه سائوپائولو به فيلمسازی علاقه پيدا کرد. او همراه چند نفر از دوستانش چند ويدئوی تجربی ساخت.

در سالهای 1980 تهيه کننده و کارگردان برنامه های تلويزيونی بود. و يکی از موفق ترين برنامه کودکان را برای تلويزيون تهيه می کرد.

ميرليش از سال 1991 مشغول ساختن آگهی های بازرگانی و ويدئو کليپ موسيقی شد. او اولين فيلم سينمائی اش را در سال 1998 با نام پسرک ديوانه ساخت.

فيلم شهر خدا سومين فيلم بلند اوست که بر اساس رمانی به همين نام نوشته پائولو لينز ساخته شد.

شهر خدا يکی مهمترين فيلمهای غير زبان انگليسی در سال گذشته بود. اين فيلم در بخش بهترين کارگردانی، فيلمنامه اقتباسی، فيلمبرداری و تدوين نامزد اسکار شده است.
bbc
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
'بازگشت پادشاه' جوايز اسکار را درو کرد

20040301045555charlize_theron.jpg


شارليز ترون برنده جايزه بهترين هنرپيشه زن شد
فيلم 'ارباب حلقه ها: بازگشت پادشاه' بيشترين جوايز هفتاد و ششمين دوره جوايز اسکار را نصيب خود ساخته است.
آخرين قسمت از تريلوژی ارباب حلقه ها که از داستان "جی آر آر تولکين" اقتباس شده است، در مجموع 11 جايزه از جمله جوايز بهترين کارگردان، بهترين فيلم سال، بهترين کارگردان هنری، طراحی لباس و جلوه های ويژه سينمايی را به خانه برد.

شارليز ترون به خاطر بازی در فيلم هيولا جايزه بهترين هنرپيشه زن را دريافت کرد و شان پن، بازيگر رود مرموز جايزه بهترين هنرپيشه مرد را نصيب خود ساخت.

رنه زلوگر، به خاطر بازی در فيلم کوهستان سرد جايزه بهترين هنرپيشه نقش دوم زن را گرفت. شهره آغداشلو، بازيگر سرشناس ايرانی، به خاطر بازی در خانه ای از ماسه و مه نيز نامزد دريافت اين جايزه بود.

20040301044151rings_team.jpg


ارباب حلقه ها بيشترين جوايز را به خانه برد

تيم رابينز به خاطر ايفای نقش در رود مرموز برنده جايزه بهترين هنرپيشه دوم مرد شد.

دو قسمت قبلی فيلم ارباب حلقه ها با موفقيت محدودی در مراسم اسکار مواجه شده بودند و در مجموع شش جايزه را طی دو سال قبل نصيب خود ساختند.

اما اين سه فيلم محبوبيت گسترده ای ميان تماشاگران سينما يافته و با موفقيت خارق العاده تجاری روبرو شده است.

بازگشت پادشاه اخيرا با کسب فروشی بيش از يک ميليارد دلار در باجه های سينمايی جهان، به دومين فيلم پربيننده جهان بدل شد.

20040301050703iranian_actress203.jpg


شهره آغداشلو از دريافت اسکار بازماند

فيلم کارتونی در جستجوی نيمو جايزه بهترين اثر کارتونی سال را نصيب خود ساخت و فيلم ناخدا و سکاندار جايزه بهترين صداگذاری را برد.

غبار جنگ، اثری درباره رابرت مک نامارا، وزير دفاع در دوره پرزيدنت کندی و جانسون، جايزه بهترين اثر مستند سال را به خانه برد.

فيلم يورش بربرها ساخته دنيس آرکاند از کانادا بهترين فيلم خارجی سال شناخته شد.

تدابير امنيتی در اطراف محل برگزاری مراسم اسکار که به ميزبانی بيلی کريستال در سينمای کوداک در هاليوود برگزار می شد بسيار شديد بود.

مراسم اسکار که سال گذشته تحت الشعاع جنگ عراق حال و هوای هميشگی را نداشت، امسال زرق و برق سابق را بازيافت.

20040301040313oscars203.jpg


اسکار امسال زرق و برق هميشگی را بازيافت

در اين مراسم نسبت به باب هوپ و کاترين هپبورن، که هر دو در سال گذشته درگذشتند ادای احترام شد.

بليک ادواردز، نويسنده و کارگردان رشته فيلم های پلنگ صورتی نيز جايزه دستاوردهای يک عمر زندگی هنری را دريافت کرد.

ارباب حلقه ها مجموعا در 11 رشته، ناخدا و سکاندار در 10 رشته و کوهستان سرد و سيبيسکت (Seabisuit) هر کدام در هفت رشته نامزد دريافت اسکار بودند.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
اسكار هيچ كس را شگفت زده نكرد

جام جم :
همانگونه كه انتظار مي رفت بازگشت پادشاه فاتح اصلي اسكار سال 2004 شد.
اگرچه به گفته رويتر در اين دوره از جوايز اسكار همه پيش بيني ها درست از آب درآمد و هيچگونه اتفاق شگفت انگيزي رخ نداد ، اما مي توان عدم پخش زنده مراسم اهداي جوايز از تلويزيون هاي آمريكا را يكي از غير قابل پيش بيني ترين اتفاقات اين دوره از مراسم اسكار دانست.


به گزارش خبرگزاري آسوشيتدپرس تلويزيون اي بي سي امريكا كه حق پخش زنده مراسم اسكار را در اختيار داشت از پخش مستقيم آن خودداري كرد و مراسم با پنج ثانيه تأخير پخش شد.
اگرچه اين پنج ثانيه ممكن است چندان زمان مهمي نباشد اما براي دست اندركاران تلويزيون زمان مناسبي براي سانسور صحنه هايي بود كه مي توانست مانند سال گذشته دردسر ساز باشد.
برخي از تحليلگران نيز علت پخش با تأخير مراسم اسكار را حمله سال گذشته مايكل مور به بوش در حين دريافت جايزه اسكار قلمداد كردند كه ميليونها نفر آن را به صورت زنده از تلويزيون ديدند.
علت ديگر اين امر نيز جلوگيري از پخش صحنه هاي احتمالي ضد اخلاقي از سوي برخي از ستارگان عنوان شده است.
با اين حال مراسم اسكار در حالي برگزارشد كه همه از پيش برندگان را حدس زده بودند و در اين ميان بازگشت پادشاه با دريافت ياز ده جايزه اسكار ، از جمله جوايز بهترين کارگرداني ، بهترين فيلم سال ، بهترين کارگردان هنری ، طراحی لباس و جلوه های ويژه سينمايی ، به خوش شانس ترين و پر اقبال ترين اثر سينمايي بدل شد.
ليست برندگان جايزه اسكار به شرح زير است:

1- اسكار بهترين بازيگر زن چارليز ترون به خاطر بازی در فيلم هيولا
2- اسكار بهترين بازيگر مرد شون پن ، به خاطر بازی در فيلم رودخانه مرموز
3- اسكار بهترين هنرپيشه نقش دوم زن به رنه زوله گر ، به خاطر بازی در فيلم کوهستان سرد
4- اسكار جايزه بهترين هنرپيشه دوم مرد به تيم رابينز به خاطر ايفای نقش در رودخانه مرموز
5- اسكار بهترين كارگرداني به پيتر جكسون براي بازگشت پادشاه
6- اسكار بهترين فيلم سينمايي سال به ارباب حلقه ها بازگشت پادشاه
7- اسكار بهترين اثر کارتونی سال به فيلم کارتونی در جستجوی نيمو
8- اسكار بهترين اثر مستند سال به غبار جنگ
9- اسكار بهترين فيلم خارجی سال به حمله بربرها ساخته دنيس آرکاند از کانادا
10- اسكار بهترين فيلمنامه ارجينال به گمشده در ترجمه
11- اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي به ارباب حلقه ها بازگشت پادشاه
12- اسكار بهترين جلوه هاي ويژه به ارباب حلقه ها بازگشت پادشاه
13- اسكار بهترين موسيقي متن به ارباب حلقه ها بازگشت پادشاه
14- اسكار بهترين فيلمبرداري به ارباب و فرمانده
ارباب حلقه ها مجموعا در 11 رشته ، ناخدا و فرمانده در 10 رشته و کوهستان سرد و سي بيسکوئيت هر کدام در هفت رشته نامزد دريافت اسکار بودند كه تنها ارباب حلقه ها توانست پيروز ميدان اسكار باشد.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
فيلم مل گيبسون ركورد فروش بازگشت پادشاه را شكست


جام جم :
فيلم جنجال برانگيز مل گيبسون The Passion of the Christ ركورد فروش پنج روزه «ارباب حلقه ها بازگشت پادشاه» را شكست.
اثر سينمايي گيبسون در پنجمين روز اكران عمومي 2/125 ميليون دلار معادل 2/68 ميليون يورو فروش كرد و در رأس جدول ركورد شكنان فروش پنج روزه ايستاد.
بازگشت پادشاه در همين مدت 1/124 ميليون دلار فروخته بود.
به نوشته رويتر جنجال هاي بوجود آمده بر سر اين فيلم مسبب اصلي استقبال بينندگان از ان بوده است. با اينحال معلوم نيست فروش اين فيلم در نهايت به فروش بازگشت پادشاه برسد.
بسياري از مجامع يهودي در سراسر دنيا فيلم مل گيبسون را ضد يهودي خوانده بودند و از اين رو بحث هاي زيادي در مورد ضد يهودي بودن يا نبودن اين فيلم در رسانه ها مطرح شد و همين عاملي شد تا بينندگان زيادي براي اكران عمومي اين فيلم و تماشاي آن بي صبرانه انتظار بكشند.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
مرد عنكبوتي 3 در راه است


درحاليكه هنوز دومين قسمت از سينمايي مرد عنكبوتي توسط استوديو فيلم سازي سوني پيكچرز عرضه نشده , سازندگان Spider-Man صحبت از اغاز مراحل ساخت سومين قسمت آن مي كنند.
به نوشته هاليوود ريپورتر سوني پيكچرز تاريخ ارائه سومين قسمت از مرد عنكبوتي را در سال 2006 و يا نهايتاً اوائل سال 2007 اعلام كرده است.
به گزارش اين سايت سينمايي سوني خبر آغاز ساخت سومين قسمت از مرد عنكبوتي را رسماً تأييد كرده اما حاضر به افشاي جزئيات مربوط به فيلمنامه و قرارداد منعقد شده با ستارگان آن نشده است.
هر دو فيلم قبلي Spider-Man توسط سم رايمي كارگرداني شد و نقش اول آن بر عهده توبي مگوآير بود.
اولين نسخه از فيلم Spider-Man در سال 2002 اكران شد و در زمان خود ركورد پر فروشترين فيلم را برجاي گذاشت.
اين فيلم در مجموع 800 ميليون دلار براي سازندگان خود فروش كرد.
مرد عنكبوتي هم اكنون در ليست پر فروشترين فيلم هاي دهه گذشته پس از هر سه فيلم ارباب حلقه ها و دو فيلم هري پاتر و در جستجوي نيمو در مكان هفتم ايستاده است.
به نوشته مجله سينمايي ورايتي دومين قسمت از سينمايي مرد عنكبوتي كه قرار بود در ماه هاي اول سال 2004 اكران شود در ماه جولاي در سينماهاي آمريكا و ساير نقاط جهان عرضه خواهد شد و احتمال مي رود اين بار نيز ركورد فروش قابل توجهي برجاي بگذارد.
سوني پيكچرز براي ساخت قسمت دوم مرد عنكبوتي 200 ميليون دلار هزينه كرده است.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
ضوابط صدور مجوز موسسات ويدئو رسانه تغيير مي کند

دستورالعمل جديد صدور مجوز موسسات ويدئو رسانه و نظارت بر آنها از سال 83 به اجرا در مي آيد.
بنا به گزارش معاونت امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ، بر اساس تجارب و بررسي نتايج قوانين گذشته ، مقرر شده است متقاضيان علاوه بر شرايط عمومي ملزم به احراز شرايط اختصاصي نيز باشند. از نکات قابل اشاره در مقررات جديد، تعيين حداقل فعاليت اجرايي قابل انتظار از يک موسسه ويدئو رسانه اي در طول يک سال کاري است.

بر اساس اين گزارش ، موسسات ويدئو رسانه ، مجاز به خريد حقوق ويدئويي آثار سينمايي و غير سينمايي و نيز آماده سازي محصول تا تکثير آن در قالبهاي رايج DVD ، VCD و VHS بوده و سرمايه گذاري در زمينه تکثير و عرضه مناسب محصول توسط اين موسسات بلامانع است.

همچنين ميزان خريد حقوق ويدئويي فيلمهاي خارجي تابع ميزان خريد حقوق ويدئويي فيلمهاي سينمايي ايراني است و ارائه خدمات برجسته و نوآوري در ارائه محصولات و ايجاد زيرساخت ها و فضاهاي مناسب براي عرضه محصول ، باعث افزايش اين مقدار خواهد بود. به گزارش ايسنا و به نقل از روابط عمومي معاونت امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت ارشاد ، در اين ضوابط، براي تعليق يا لغو مجوز موسسات کم بازده يا داراي عملکرد ضعيف و نيز ارائه محصولات فاقد استانداردهاي حرفه اي ، پيش بيني هايي صورت گرفته است.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
تب ارباب حلقه ها به چين رسيد

جام جم:
تاريخ اكران عمومي ارباب حلقه ها ; بازگشت پادشاه در چين مشخص شد.
مقامات چيني روز دوازدهم مارس جاري را به عنوان اولين روز از آغاز اكران اين فيلم مشخص كردند.


به گزارش خبرگزاري شين هووا ، ميليونها چيني در انتظار اكران اين شاهكار هنري مي سوزند و گفته مي شود فروش اين فيلم در پنج روز اول اكران بي نظير خواهد بود.
اين خبرگزاري همچنين با اشاره به يازده جايزه اسكاري كه نصيب اين فيلم شد اين پيش بيني را تا حد زيادي درست تعبير كرده و احتمال داده است كه حتي بيشتر از حد پيش بيني از اين فيلم استقبال شود.
در پيش بيني هاي بعمل آمده ذكر شده است كه اين فيلم احتمالاً دست كم 80 ميليون يوآن معادل 67/9 ميليون دلار آمريكا فروش خواهد كرد كه اين رقم تا كنون براي هيچ فيلم خارجي در چين به دست نيامده است.
ممكن است حتي اين رقم بيشتر از اين نيز بشود.
برخي از سينماداران بزرگ پكن احتمال داده اند كه فروش اين فيلم به 100 ميليون دلار نيز برسد.
پيشتر قسمت دوم از فيلم هري پاتر توانسته بود 50 ميليون يوان فروش كند.
قسمت دوم سه گانه ارباب حلقه ها نيز با اندكي اختلاف در مكان دوم قرار دارد.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
پيتر جكسون در تلاش براي ساخت «هابيت»

پيتر جكسون ، كارگردان موفق سه گانه ارباب حلقه ها و برنده اسكار بهترين كارگرداني سال 2004 علي رغم تمايل زيادش به ساخت فيلم «هابيت» قادر به ساخت آن نيست.
او گفت تنها زماني مي تواند ساخت فيلم هابيت را شروع كند كه نزاع قانوني بين دو شركت نيولاين سازنده سه گانه ارباب حلقه ها و مترو گلدوين ماير كه حق توزيع آن را دارد حل و فصل شود.
پيتر جكسون هم اكنون در حال ساخت نسخه جديدي از فيلم كينگ كنگ است.
بهترين كارگردان سينمايي دنيا وعده كرده است فيلم كينگ كنگ را تا سال 2005 به روي پرده بنشاند.
وي كه با خبرگزاري اي.پي سخن مي گفت ، از علاقه شديدش به ساخت سينمايي «هابيت» پرده برداشت و گفت داستان هابيت كه نوشته جي آر آر تالكين است درست مانند ارباب حلقه ها جذابيت هاي فوق العاده اي دارد و او بسيار علاقمند به ساخت آن است.
داستان هابيت يكي ديگر از شاهكارهاي ادبي جي آر آر تالكين نويسنده نامدار انگليسي است كه به شرح زندگي بيلبو و چگونگي دستيابي او به حلقه قدرت و نهايتاً انتقال آن به نوه اش فرودو مي پردازد.
جكسون گفت بسيار علاقمند است كه ايان مك كلن در اين فيلم بار ديگر در نقش گاندولف ظاهر شود.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
برگردان دن آرام به روايت احمد شاملو

لادن پارسی

دن آرام در اواسط دهه پنجاه نيز منتشر شده بود
احمد شاملو در اواخر دهه شصت در مصاحبه ای به موضوع ترجمه و زبان ترجمه پرداخت و ضمن اشاره به رمان دن آرام از ترجمه آن ابراز نارضايتی کرد. او معتقد بود که مترجم در ترجمه ضرباهنگ و زبان نويسنده را منتقل نکرده است.
بالاخره در روزهای آغازين اسفند انتشارات مازيار رمان دن آرام را راهی بازار کرد با يادداشتی از شاملو و چگونگی ترجمه شدن و چاپ آن از زبان ناشر. ( رسم الخط شاملو در نقل قول های مستقيم از او رعايت شده است. ) در تيراژ ۴۴۰۰ و قيمت هجده هزارتومان.

شاملو نوشته است : « از اول قرار ترجمه لغت به لغت نبود. من دن آرام را وسيله يی رام يافته بودم برای پيش نهاد زبان روايی به نويسنده گان فارسی زبان ... من نمی دانم چرا و به سود چه چيز بايد از کلمات و ترکيبات جا افتاده و صيقل خورده يی نظير واسه و همچين و شناسه ی معرفه يی برساخته مردم از قبيل " ه " در کلمات درخته و دختره و شوهره و خانمه چشم پوشيد و مثلا از نوشتن اين جمله با همه ی فصاحت و دلالتش اکراه داشت : « دوتا پسر بچه از کوچه رد می شدند که بزرگه دست کوچکه را گرفته بود. »

بعد استاد در باره رسم الخط کتاب توضيح داده و خيلی مختصر قواعد مورد نظرش را برشمرده است .

ناشر نيز توضيح داده موضوع رسم الخط و اصرار شاملو بر رعايت آن انتشار اين کتاب را سال ها به تاخير انداخت و بالاخره بعد از درگذشت شاملو ، ناشر در رسم الخط اعتدال را رعايت کرده و تمام سال های ميلادی را که استاد به شمسی برگردانده بود، تغيير داده و به خواست شاملو از تصاوير رنگی چاپ روسی داخل کتاب، در اين کتاب نيزاستفاده شده است.

خواندن کتاب با توجه به حجم زياد آن ( ۱۹۶۰ صفحه ) وقت بيشتری می طلبد، شايد به همين دليل اساتيد زبان و اهل قلم هنوز درباره ترجمه و زبان شاملو در اين کتاب واکنشی نشان نداده اند. اما با يک مقايسه اوليه به نظر می رسد علاوه بر نثر و رسم الخط ، ترجمه شاملو حال و هوايی متفاوت از ترجمه قبلی آن دارد.

رمان چهارجلدی دن آرام در اواسط دهه پنجاه با ترجمه م . ا . به آذين توسط انتشارات نيل منتشر شد و در ۱۳۵۶ به چاپ دوم رسيد. بعد از انقلاب احتمالا به دليل شرايط سياسی دن آرام برای نسل جوان آن زمان کتاب محبوبی شد.

کتاب با يکی از سرودهای قزاقان آغاز می شود. طبيعی است که به دليل شاعربودن شاملو ترجمه اين شعر با ترجمه قبلی از زمين تا آسمان تفاوت دارد. ذکر يک نمونه از دو ترجمه متن تا اندازه ای تفاوت های زبانی را آشکارتر می کند.

ترجمه به آذين : "از زمان های پيش چنين بود: هربار که قزاقی از جاده ميلروو milleravo می گذشت ، اگر به اوکراينی ها بر ميخورد – روستاهايشان از نيژنه يابلونوفسکی تا ميلروو در فاصله ای بالغ بر هفتاد و پنج ورست گسترش می يافت – کافی بود که نخواهد به ايشان جاده بدهد تا کتک بخورد. از اينرو قزاق ها همواره برای رفتن به ايستگاه راه آهن چندين ارابه با هم براه می افتادند و در اين صورت باکی از آن نداشتند که دعوا راه بيندازند...."
( دن آرام ترجمه به آذين ، جلد اول بخش دوم صفحه ۱۸۰ )

ترجمه شاملو : "تا بود همين وضع بود : هر وقت قزاق تنهايی تو جاده ی ميل له راووmilleravo به اوکراينی ها برمی خورد که دهات شان در طول هفتاد و پنج ورست ، رديف هم ، از خود نيژنه- يابلونوفسکی تا ميل له راوو چيده بود ، اگر تن اش نمی خاريد می بايست بی بگومگو از سر راه شان بکشد کنار. برای همين بود که هميشه هر وقت قزاق ها قرار بود به ايستگاه راه آهن بروند چند تا ارابه چند تا ارابه باهم راه می افتادند . آن وقت ديگر از درگيری باک شان نبود..."
( دن آرام ترجمه احمد شاملو جلد اول بخش ششم صفحه ۱۹۱ )

دوباره خوانی دن آرام ، اين بار با ترجمه احمد شاملو، منافاتی با لذتی که نسل ما از خواندن اين رمان با ترجمه به آذين برده، ندارد.

bbc
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
جنب وجوش سينما در روزهاي پاياني سال

فيلم «بوتيک» ساخته حميد نعمت الله که از روز جمعه در 11سالن سينما در تهران به روي پرده رفته است ، در 5روز اول نمايش حدود 15ميليون تومان فروخته است.
به گزارش خبرنگار جام جم ، در اين فيلم محمد رضا گلزار و گلشيفته فراهاني نقشهاي اصلي را بازي مي کنند. نعمت الله که توانست براي فيلم بوتيک جايزه بهترين کارگرداني فيلمهاي اول و دوم را از آن خود کند، براي نوشتن سناريوي اين فيلم حدود 6ماه وقت گذاشته است.

او ديروز درباره شخصيت هاي فيلمش به ايسنا گفت : براي اين فيلم تحقيق نکردم و شخصيت هاي آن مابه ازاي بيروني ندارند؛ اما خيلي دور از ذهن هم نيستند. فيلم «پنج عصر» ساخته سميرا مخملباف که از 22روز پيش در 2سالن سينما به روي پرده رفته است ، حدود 5ميليون تومان فروش داشته است.

5عصر مانند ديگر آثار اين کارگردان جوان سينماي ايران به موضوعي خاص مي پردازد که قصه آن در افغانستان مي گذرد. اين فيلم تا چهارشنبه هفته آينده که فيلمهاي نوروزي اکران سينماها را خواهند گرفت ، به نمايش خود ادامه خواهد داد. اين در حالي است که شوراي صنفي نمايش با تاکيد معاونت سينمايي در حال برنامه ريزي براي اکران فيلمهاي خاص در يک گروه ويژه است ، اما تاکنون هنوز سرانجام اين گروه مشخص نشده است ، همچنان که فيلمهاي گروه کودک و نوجوان براي اکران نوروزي در بلاتکليفي به سر مي برند. فيلم «بوي گل سرخ» نيز پس از 17روز اکران در حالي که سينماهاي نمايش دهنده آن به 7سالن کاهش يافته ، حدود 10ميليون تومان فروخته است.

همچنان که رقم فروش فيلمهاي ايراني در روزهاي پاياني سال چندان اميدوار کننده نيست ، فيلمهاي خارجي ، مانند «ترميناتور ³هم در ايران با استقبال چنداني روبه رو نشده اند. اين فيلم که در سراسر جهان توانسته است به فروش قابل ملاحظه اي دست يابد، در تهران با استقبال چنداني مواجه نشده و در 22روز نمايش خود در 9سالن سينما حدود 21ميليون تومان فروخته است.

گفتني است ، از هفته آينده فيلمهاي مارمولک ، کما و ملاقات با طوطي اکران خود را آغاز مي کنند. شنيده ها حاکي است ، اين فيلمها تا اواخر بهار به مدت 12هفته نمايش خود را ادامه خواهند داد.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
«مسيح» (ع) روي صفحه تلويزيون

موفقيت مالي فيلم سينمايي «مصايب مسيح» ساخته مل گيبسن ، باعث جنب و جوش تازه اي در صنعت تلويزيون شده است.

شبکه هاي تلويزيوني با نگاهي به موفقيت اين فيلم سينمايي ، قصد کشاندن تماشاگران را به پاي صفحه کوچک تلويزيون دارند.
مسوولان تلويزيوني مي گويند: اگر مردم دوست دارند قصه هاي مذهبي مثل شرح حال حضرت مسيح (ع) را به صورت فيلم سينمايي روي پرده ببينند ، پس حتما دوستدار تماشاي آنها روي صفحه کوچک تلويزيون هم هستند. به همين دليل است که شبکه سي.بي.اس تصميم به پخش مجدد مجموعه 4 قسمتي «مسيح» خود گرفته است.

اين مجموعه براي اولين بار سال 2000 به روي آنتن رفت و جزو مجموعه هاي بسيار موفق زمان نمايش خود بود. مجموعه 4ساعتي مسيح به مدت 4شب پي درپي به نمايش درآمد. هنوز معلوم نيست مسوولان شبکه در پخش مجدد خود از همين سياست پيروي مي کنند يا خير. در عين حال شنيده مي شود که اين شبکه قصد دارد يک فيلم سينمايي هم از اين مجموعه تدوين کند و به نمايش بگذارد. در مجموعه «مسيح» جرمي سيستو، نقش اصلي را بازي مي کرد و ديگر بازيگران آن عبارت بودند از: ژاکلين بيسه ، گري اولدمن و دبورا مسينگ.

طبق آمارهاي موجود ، اين برنامه 21 ميليون بيننده داشت و توانست لقب پربيننده ترين نمايش فصل را به خود اختصاص دهد. مسوولان سي.بي.اس ، بر اين تصورند که همين تعداد تماشاچي دوباره به تماشاي پخش مجدد آن بنشينند. شبکه تلويزيوني اي.بي.سي هم مجموعه مذهبي «جوداس» را دوباره پخش مي کند که قصه هاي انجيل را به صورت روايتي سينمايي عرضه کرده است.

در اين مجموعه ، جاناتان شايخ نقش اصلي را بازي مي کند. تحليلگران تلويزيوني مي گويند: اين حق تلويزيون است که با بهره گيري از موفقيت يک اثر سينمايي در صدد افزايش شمار تماشاگران خود باشد. آنها رابطه سينما و تلويزيون را رابطه اي 2طرفه ارزيابي مي کنند که هر يک بايد به کمک ديگري برخيزد. طبق آمارهاي رسمي ، مجموعه هاي مذهبي هميشه بيشترين تعداد تماشاچي را داشته اند و از رقباي جدي مجموعه هاي پربيننده کمدي و خانوادگي هستند.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
پاواروتي آخرين اپرايش را خواند

جام جم :
لوچيانو پاواروتي با خواندن آخرين اپراي خود در صحنه به فعاليت هنري خود، كه بيش از 4 دهه طول كشيد و او را از يك فروشنده بيمه نامه به يكي از محبوب ترين و مشهورترين خوانندگان تاريخ تبديل كرد ، پايان داد.
شاهدان آخرين هنرنمايي او در سالن «جياكومو پوچيني توسكا» در اپراي «متروپليتن» نيويورك مدت يازده دقيقه ايستاده او را تشويق كردند.
روي پارچه اي 15 متري نوشته شده بود: «ما دوستت داريم ، لوچيانو».
اين خواننده 68 ساله ايتاليايي بيشتر به اين دليل كه با اجراهاي گرم خود اپرا را به هنري مردمي و براي توده ها تبديل كرد، مورد تحسين است.
پاواروتي در سال 2002 گفته بود قصد دارد در 12 اكتبر 2005، در هفتادمين سالروز تولد خود خوانندگي را به كلي كنار بگذارد اما قبل از اجراي روز شنبه در نيويورك اعلام كرد: «اين آخرين اجراي من در صحنه است. فكر مي كنم زمان آن رسيده است ».
فعاليت هاي اپرايي پاواروتي در سالهاي اخير به شدت كاهش يافته بود; او چهار بار در لندن در ژانويه 2002 و يك بار در برلين در ژوئن گذشته برنامه اجرا كرد.
او هفته گذشته ، دو سال پس از دو بار تعويق مشهور برنامه هايش در نيويورك كه به علت سرماخوردگي بود، براي نخستين برنامه از سه اجرايش در نقش ماريو كاوارادوسي ، نقاش جوان در توسكا، حاضر شد.
پاواروتي كه تشويق گرم تماشاگران پس از اجراي آخرين برنامه اش در نيويورك به شدت به وجد آمده بود بارها، به تنهايي و با ساير همكارانش ، به صحنه بازگشت و نسبت به حاضران اداي احترام كرد.
او كه در بيشتر سالهاي عمرش در اوج محبوبيت قرار داشت در مورنا (ايتاليا) به دنيا آمد و نخستين اپراي خود را در سال 1961 در «رجيو اميليا» ايتاليا در نقش «رودولفو» در «لابوهم» اثر «پوچيني» اجرا كرد.
او بعدها اين نقش را در اولين حضور خود در «متروپوليتن» نيويورك در سال 1968 تكرار كرد.
پاواروتي در ماه دسامبر با دوست ديرينش «نيكولتا مانتوواني» ازدواج كرد و اندكي بيش از يك سال بيش از او صاحب دختري شد.
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
نقد فيلم «5 عصر» ساخته سميرا مخملباف

از پيکاسو، نقل است پيش از رسيدن به موقعيتي که بخواهد سبک کوبيسم را ابداع کند، طراح بسيار قابلي بود و اين قدرت طراحي را در بسياري از آثار پيش از کوبيسم اش و همچنين ، آثاري که در مرز ميان رئاليسم و کوبيسم قرار دارند مي توان مشاهده کرد.
هنگامي که پيکاسو در امتحان دانشکده هنرهاي تجسمي مادريد شرکت کرد، ترسيم يک تابلو براي امتحان داوطلبان در نظر گرفته شد و مهلتي يک ماهه نيز براي اتمام پروژه و تحويل آن داده شد.
نقل مي کنند که پيکاسو به دليل همين قوه خلاقيت و طراحي فوق العاده اش ، اين پروژه يک ماهه را در يک روز تمام کرد.
اين نقل قول ، حتي اگر رنگي از تخيل و افسانه هم داشته باشد، توضيح و تاکيدي بر يک موقعيت پيچيده است ؛ پيکاسو يک شبه و بدون شناخت از بنيان هاي کارش ، سبک کوبيسم را ابداع نکرد.
به پيکاسو اشاره کردم تا بتوانم قياسي انجام دهم بين بسياري از سينماگران وطني و موقعيت فعلي شان.
خانم سميرا مخملباف هم يکي از اين سينماگران است که مي خواهد موقعيتي شبيه پيکاسو و سبک کوبيسم داشته باشد، اما فراموش کرده که چنين اتفاقي بدون شناخت کافي و وافي از بنيان هاي سينما ميسر نخواهد شد.
اگر محسن مخملباف در روند رو به رشد فيلمسازي اش به نقطه اي خاص رسيده است ، نبايد فراموش کرد که او فيلمهاي بدي به لحاظ دستور زبان سينما همچون «دو چشم بي سو» و «استعاذه» را در کارنامه دارد.
نبايد فراموش کرد که فيلمهاي قصه گويي همچون «بايکوت» و «بايسيکل ران» را ساخته و البته در اين مسير، کوشش و تجربه هاي تازه و نوآوري را هم فراموش نکرده.
اکنون ، او مي خواهد همه خانواده را به جهان سينما معرفي کند. اما چيزي که فراموش شده ، دانش همراه با تجربه است که در فرآيند زمان و درک و شناخت حاصل مي شود. چيزي که آثار خانواده مخملباف و از جمله فيلمهاي خانم سميرا مخملباف ، اصولا فاقد آن هستند.

تظاهر به نمايش زندگي

با توجه به آنچه گفته شد؛ فيلم «5 عصر» نشانه رشد فيلمساز را در خود ندارد، فيلم به مخاطبش مي گويد که در فاصله ساخت 3 فيلم (سيب و تخته سياه دو فيلم قبلي اند)، فيلمساز هيچ پيشرفتي نداشته و فقط تجربه به کمک او آمده تا به جاي لغزيدن بر سطحي ناهموار، ثابت تر بر جاي خود بايستد.
مهمترين ايراد فيلم «5 عصر» تظاهر و تفاخر به همه چيزداني سازنده اش است فضا، روابط، ديالوگ ها و از همه مهمتر تصاوير، بيش از آن که در روندي طبيعي بر مخاطب تاثير بگذارند، وجه تصنعي و نمايشي خود را به رخ مي کشند.
در اين فضا، روابط، ديالوگ ها و تصاوير، پيش از آن که شما با زندگي جاري بر پرده در مورد کشور افغانستان روبه رو باشيد، با مجموعه دستچين شده اي از عناصر سينمايي روبه روييد که نه براساس ساختاري متمايز و فکر شده توسط کارگردان ، بلکه فقط و فقط براي مجاب کردن ، رديف شده اند.
در حقيقت به شکل متظاهرانه اي کوشش شده فيلمي ساخته شود که بر مخاطب فرنگي تاثير بگذارد. نوع قاب بندي ها، حرکت بازيگر اصلي (به نقش نقره) در قاب ، فيگورهايي که در حين راه رفتن ، حرف زدن و حرکات بدني به خود مي گيرد، يک نمايش محض کامل است و اثري از زندگي را در خود ندارد.
ديالوگ هاي فيلم نيز به شکلي کاملا نمايشي نوشته شده اند و بيش از آن که کلمات زنان و مردم افغاني و بر مبناي زندگي واقعي و روزمره شان باشند، جملاتي هستند که نويسنده / فيلمساز در دهان شخصيت ها قرار داده است تا به همان مقصود پيشتر گفته شده خود برسد.
حرفهاي مينا (يکي از 3 دختري که داوطلب رئيس جمهور شدن است و بعدا کشته مي شود) در کلاس درس درباره ظلمهايي که بر او رفته ، نمونه اي از اين دست است.
فصل سوار شدن 2 دختر به گاري پدر نقره و برداشتن برقع شان و امتناع پيرمرد از ادامه حرکت ، نمونه تصويري همين موضوع است.
يعني اين فصل در دل فيلم جايي ندارد، اما همان کارکرد پيش گفته را براي ارائه تصويري نمايشي (به مفهوم به رخ کشاننده و نه خلاقش) در خود دارد.

فمينيسم تحميلي

عمده ترين کوشش فيلم ، صرف بيان اين مفهوم مي شود که زنان در افغانستان مورد ظلم واقع شده اند. همچنان که اشاره شد، چون فيلمساز قصد ندارد - و در واقع توانايي ندارد - که ظلم رفته بر زنان افغان را در روندي طبيعي (که برگرفته از حس جاري در زندگي آنان باشد) بيان کند، بنابراين به سمت وضعيتي نمايشي - تصنعي مي رود.
اين رويکرد، مفهوم ظلم بر زنان را نيز تحت تاثير خود قرار مي دهد و همه چيز ساختگي و جعلي جلوه مي کند.
همدلي فيلمساز با شخصيت هايش ، به قدر درک و دانش و تجربه خود اوست و همه اين محدوديت ها نزد سازنده اثر، او را به دريافتن محدود از اتفاقي که افتاده است و ارائه محدودتر آن بر پرده ، سوق مي دهد.
گرچه در نگاه نخست به نظر مي رسد ايده رئيس جمهور شدن يک زن و کوشش شخصيت نقره براي گام برداشتن در اين مسير، نگاهي نامحدود و گسترده به موقعيت زنان افغان است ، اما همان طور که اشاره شد، به دليل وجود نوعي خيمه شب بازي در تصاوير روي پرده ، احساسي حقيقي از نگرش نقره به مخاطب دست نمي دهد و به نظر مي رسد که او نوعي بازي کودکانه را در بزرگسالي آغاز کرده.
به همين روال ، مي توان فصل گفتگوي نقره با سرباز فرانسوي در پايين پله ها، سلام نظامي سرباز و پاسخ دختر به او را ادامه همين بازي دانست تا تصاويري که بر نياز دروني - و حقيقي - نقره تکيه دارند.

آفت ضديت با دين

متاسفانه يکي از ايرادهاي بزرگ فيلم «5 عصر»، نگاه ضد دين آن است و براي توضيح ، همچنان بر درک محدود فيلمساز که ناشي از سن ، تجربه و شناخت اندک اوست ، تاکيد مي کنم.
در طول فيلم ، مدام آياتي از قرآن قرائت مي شود که به شکلي دقيق و متناسب با تصاوير فيلم انتخاب شده اند. هنگامي که در نخستين تصاوير فيلم ، نقره به سوي مکتبخانه (و در واقع مدرسه) در حرکت است ، بخشي از يک آيه به اين شرح روي تصاوير شنيده مي شود:
«... به مردان مومن بگو چشمهايشان را بر زنان ببندند و شهوتشان را کنترل کنند.
اين براي آنها پاکتر است و خدا به آنچه مي کنند آگاه است و زنان پاهايشان را به زمين نکوبند تا زيبايي هاي پنهانشان آشکار نشود.»


اگر جشنواره هاي خارجي در هياهو و حاشيه ها، گاهي توجه و تمرکزشان را از دست مي دهند، اين دليل نمي شود که ما نفهميم اطرافمان چه خبر است.
ميوه کال رنگ شده ، در هر ساعتي که باشد، رنگ مي بازد.


صداي قاري (که يک زن است) روي تصاوير شنيده مي شود و در نمايي ، مردي را مي بينيم که با ديدن نقره بدون برقع ، رو به ديوار مي ايستد و استغفار مي طلبد!
به نظر مي رسد تا اينجا ايرادي نيست و در واقع ، فيلمساز بر امر مسلمي تاکيد مي کند، اما حقيقت اين است که رفتار نقره اتفاقا خلاف موضوع آيه است.
او اتفاقا به شيوه اي خرامان راه مي رود و نوعي تضاد ظريف - اما پنهان - ميان آيه در حال قرائت و تصوير وجود دارد. بتدريج اين تضاد پنهان آشکار و آشکارتر مي شود و در فصل ديگري که باز نقره در رفت و آمد است و موقعيت - به اصطلاح - خفقان آور و تکراري او را شاهديم ، آيه اي خوانده مي شود که در آن اشاره شده: «... مردان سرپرست زنان هستند، براي آن که خدا بعضي را بر بعضي برتر قرار داده است...»
جالب اين که حرف فيلم و فيلمساز دقيقا تاکيد بر اين نکته است که هيچ گونه برتري ميان زن و مرد نيست و نقطه غايي توجه نقره به کرسي رياست جمهوري است که ظاهرا مسووليتي صرفا مردانه قلمداد شده و بعد، در نقطه اوجي پنهاني ، شاهد فصلي هستيم که دختران - و ازجمله نقره - از مدرسه خارج مي شوند و در کوچه حرکت مي کنند، عده اي از آنها به گاري يک دستفروش نزديک مي شوند.
دستفروش مي گريزد و ناگهان صداي انفجار مهيبي برمي خيزد که در پي آن ، ظاهرا عده اي از اين زنان و دختران ، کشته و مجروح مي شوند. گمان مي کنيد چه آيه اي روي اين تصوير خوانده مي شود؟!
صداي قاري مي خواند: «...زماني که ماههاي حرام گذشت ، کافران را هر کجا يافتيد بکشيد...» ممکن است گفته شود اين رويکرد طالبان است که فيلم به نقد آن پرداخته ؛ اما حقيقت اين است که حتي اگر در فصل بمبگذاري بپذيريم اين نکته صحيح باشد، در فصلهاي قبل تر (که نمونه هايي را نقل کردم) منشا صداي قاري از مکتبخانه است و اصلا چنين رويکردي در آن ، بي معناست.
از طرفي ، استناد صداي فيلم به آيات قرآن است و فيلمساز به شکلي ظريف تاکيد مي کند که منشا اين نگرش در قرآن وجود دارد.
نمونه آشکارتر، تنها با توجه به فکر و ايده فيلمساز، مربوط به فصل سکونت در هواپيماست. در اواخر اين فصل ، پيرمرد گاريچي اي در نيمه اي از بدنه هواپيماي سقوط کرده در حال نمازخواندن است.
بدنه هواپيما تکان مي خورد و پيرمرد، نمازش را در حالي که تکان ها ادامه دارد به پايان مي برد. از بدنه اسقاطي بيرون مي آيد و مي بيند که چند نوجوان نردباني را به هواپيما تکيه داده اند و در حال نصب پوسترهاي رنگي بازيگران هندي بر بدنه هواپيما هستند.
او برآشفته مي شود و خانواده اش را فرامي خواند تا براي دومين بار کوچ کنند. در اين فصل نيز به شکلي ظريف باز هم بر اين مساله تاکيد مي شود.

درک غلط يعني طرح اشتباه موضوع

عجيب ترين اتفاق موجود در فيلم «5 عصر» در درک غلط خانم سميرا مخملباف از شعر فدريکو گارسيا لورکا شاعر اسپانيايي اتفاق افتاده است و جالب اين که چون نام فيلم ، طرح ساختاري اثر و فصلهايي از فيلم بر مبناي همين شعر شکل گرفته ، تصور کنيد که اين درک غلط موجب طرح اشتباه موضوع و چه نتيجه گيري مضحکي شده.
گارسيا لورکا شعري دارد در رثاي يک گاوباز معروف اسپانيايي و از طريق فضاسازي بصري فوق العاده و با استفاده از کلماتي که به اين تصاوير شعري ، هويت و معنا مي بخشند، بر اندوه مرگ گاوباز تاکيد مي کند.
در فصل ماقبل آخر فيلم «5 عصر»، شاعر جوان به سراغ نقره مي آيد و پس از صحبتهايي براي ترغيب نقره به تمرين سخنراني ، اشاره مي کند: «شاعرها شعر را از طبيعت الهام مي گيرند و طبيعت هم که خودشو خوب مي فهمه.»
و سپس ادامه مي دهد: «يک شاعر اسپانيايي اين شعررو براي مرگ گاو گفته...»
بي درنگ ، شاعر جوان فيلم ، سر در گوش گاوي که (دست بر قضا و از سر تصادف!) آنجاست مي برد و شروع به خواندن مي کند:
در ساعت 5 عصر/ درست در ساعت 5 عصر بود/ باقي همه مرگ بود/ تنها مرگ در ساعت 5 عصر / و گاو نر / تنها دل بر پاي مانده...
اما شاعر جوان فيلم (چون خانم سميرا مخملباف نمي دانسته و در نتيجه به او نگفته) نتوانسته درک کند که مصراع هاي : «نه گاو نر بازت مي شناسد / نه انجير بن...» درباره چيست؟
اگر شعر درباره مرگ گاو است ، پس کدام گاو نر او را باز نمي شناسد؟! و نمي دانسته که روي سخن شاعر با گاوباز مرده است که ديگر هيچ گاونري بازش نمي شناسد.
اگر جشنواره هاي خارجي در هياهو و حاشيه ها، گاهي توجه و تمرکزشان را از دست مي دهند، اين دليل نمي شود که ما نفهميم اطرافمان چه خبر است.
ميوه کال رنگ شده ، در هر ساعتي که باشد، رنگ مي بازد.

محمدرضا باباگلي

جام جم
 

mori

Registered User
تاریخ عضویت
24 ژانویه 2004
نوشته‌ها
1,706
لایک‌ها
14
محل سکونت
Tehran
چون قسمت اخبار هست اينجا مي پرسم. شنيدم يك كتاب در مورد لينچ زير چاپ هست كه نويسنده اون سعيد عقيقي(نميشناسم) هستش. كسي خبر داره؟
 

خوبی کن

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 نوامبر 2003
نوشته‌ها
1,285
لایک‌ها
13
مصائب مسيح ركورد سومين هفته نمايش را هم شكست

فيلم جنجال برانگيز مل گيبسون «مصائب مسيح» براي سومين هفته پياپي ركورد فروش سينماهاي آمريكاي شمالي را شكست.
هيچ يك از فيلم هاي مطرح كنوني در آمريكا نتوانسته اند در سومين هفته از نمايش چنين موفقيتي را به دست آورند.
اين فيلم حماسي توانست در سومين هفته نمايش 6/31 ميليون دلار فروش كند.
علي رغم ادعاهاي مطرح شده درباره ضد يهودي بودن و خشن بودن برخي از صحنه هاي پاياني آن ، مصائب مسيح توانسته در عرض سه هفته بالغ بر 264 ميليون دلار فروش كند.
برخي از منتقدين سينمايي بر اين باورند كه تبليغات منفي عليه اين فيلم يكي از دلايل اصلي فروش بالاي ان در سينماهاي آمريكا است.
بر اساس تحقيق كامل نشده اي كه توسط موسسه Exhibitor Relations بعمل امده است عمده بينندگان اين فيلم را ضد يهودي نمي دانند و اعتقاد دارند كه در اين فيلم حقايق بيان شده است.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا