• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

اعزامی های فرماندهی هوایی شهید خضرایی بیان اینجا

Ashkan R

Registered User
تاریخ عضویت
17 ژوئن 2006
نوشته‌ها
129
لایک‌ها
0
سلام بچه ها شرمنده یه سوال
توی رژه سردوشی همه باید شرکت کنن یافقط کسانی که خوب کار میکنند رژه می رن؟
همه اونایی که تو تمرین رژه هستن و مشکل حاد جسمانی ندارن باید شرکت کنن
 

mehrdad_sh

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2011
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
52,239
محل سکونت
TEHRAN
من اعزامی تیر ماه هستم.
آموزشیم اسلامشهر بود.
الان 6 ماه از خدمتم می گذره دارم توی تبریز ادامه خدمت رو می گذرونم.
خیلی زود گذشت مثل یک چشم به هم زدن الان قدر چیزهایی که داشتم و ساده از کنارشون می گذشتم و می دونم، قدر مادرم برادرم خونه م شهرم ...
 

ramin.cs

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2011
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
2
من اعزامی تیر ماه هستم.
آموزشیم اسلامشهر بود.
الان 6 ماه از خدمتم می گذره دارم توی تبریز ادامه خدمت رو می گذرونم.
خیلی زود گذشت مثل یک چشم به هم زدن الان قدر چیزهایی که داشتم و ساده از کنارشون می گذشتم و می دونم، قدر مادرم برادرم خونه م شهرم ...
مهرداد جان اگه میشه از پایگاه شکاری تبریز بگو چه جوریه ... وضیعت سربازاش و دقیقا کار پلیس هوای چیه؟ لباسش از همون پیراهن آبی و شلوار و کفش هست یا پوتین و لباس معمول نظامی اگه یه بومی پلیس هوایی بشه چند روز یه بار خونشون میره ... و اینکه ن که فوق دیپلم هستم چه جاهایی ممکنه بیوفتم منظورم پلیس هوایی . کادر یا قسمت های دیگه که اگه وجود داره لطفا بگو
ببخشید زیاد شد
 

zor0

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2011
نوشته‌ها
1
لایک‌ها
0
از بچه های امریه دانشگاه ستاری اعزامی دی کسی هست؟
 

mehrdad_sh

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2011
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
52,239
محل سکونت
TEHRAN
مهرداد جان اگه میشه از پایگاه شکاری تبریز بگو چه جوریه ... وضیعت سربازاش و دقیقا کار پلیس هوای چیه؟ لباسش از همون پیراهن آبی و شلوار و کفش هست یا پوتین و لباس معمول نظامی اگه یه بومی پلیس هوایی بشه چند روز یه بار خونشون میره ... و اینکه ن که فوق دیپلم هستم چه جاهایی ممکنه بیوفتم منظورم پلیس هوایی . کادر یا قسمت های دیگه که اگه وجود داره لطفا بگو
ببخشید زیاد شد
پایگاه دوم شکاری تبریز واقع در شمال غرب تبریز هست.
وظیفه های درجه دار اعم از گروهبان ها و ستوان ها اداری و دژبان در هتل موسوم به H‏ مجری ساکن هستن این هتل شامل 3 طبقه که هر طبقه شامل 2 لاین هست در هر لاین 2 ردیف وجود داره که اتاق ها در این ردیف ها واقع شدن.
در این اتاق ها تمام وسایل لازم و ضروری می تونه وجود داشته باشه اعم از تلویزیون ضبط صوت کامپیوتر دی وی دی پلیر یخچال و...
چه بومی چه غیرها هر زمان که سر قسمت نباشن می تون با هر نوع پوشش چه شخصی چه با لباس فرم به بیرون برن و تا زمانی که کاری برای انجام در سر قسمت ندارن بیرون یا در منزل خودشون باشن.
پلیس هوایی برای وظیفه های درجه دار در اینجا برای بخش های:
اچ مجردی
آلرت
شیلتر
تالار
ارتباط
گاهی
رمپ
تکن
خدمت می کنن درتمام این بخش ها وظایف مختص به خود وجود داره مثلا دژبانی شیلتر وظیفه تحت نظر داشتن ورود و خروج پرسنل خط پرواز، گردان نگهداری و تعمیر ، الکترونیک و نگهبان های شیلترها رو بر عهده داره در حالی که دژبانی تالار وظیفه تردد ماشین ها رو بر عهده داره. در تمام این پست ها استراحت وجود داره و در مواقع استراحت می تونید هر جایی که خواستین برین استراحت ها 24 ساعت و برای شیلتر در حدود 40 ساعت هست.
لباس های زمستانی بتل (کت) که زیرش لباس آبی آسمانی که روش پلیور آستین حلقه ای پوشیده می شه. شلوار سورمه سیر و کفش مشکی.
تابستان هم تنها پیرهن آبی تابستانه با همان شلوار پوشیده می شه.
 

ramin.cs

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2011
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
2
پایگاه دوم شکاری تبریز واقع در شمال غرب تبریز هست.
وظیفه های درجه دار اعم از گروهبان ها و ستوان ها اداری و دژبان در هتل موسوم به H‏ مجری ساکن هستن این هتل شامل 3 طبقه که هر طبقه شامل 2 لاین هست در هر لاین 2 ردیف وجود داره که اتاق ها در این ردیف ها واقع شدن.
در این اتاق ها تمام وسایل لازم و ضروری می تونه وجود داشته باشه اعم از تلویزیون ضبط صوت کامپیوتر دی وی دی پلیر یخچال و...
چه بومی چه غیرها هر زمان که سر قسمت نباشن می تون با هر نوع پوشش چه شخصی چه با لباس فرم به بیرون برن و تا زمانی که کاری برای انجام در سر قسمت ندارن بیرون یا در منزل خودشون باشن.
پلیس هوایی برای وظیفه های درجه دار در اینجا برای بخش های:
اچ مجردی
آلرت
شیلتر
تالار
ارتباط
گاهی
رمپ
تکن
خدمت می کنن درتمام این بخش ها وظایف مختص به خود وجود داره مثلا دژبانی شیلتر وظیفه تحت نظر داشتن ورود و خروج پرسنل خط پرواز، گردان نگهداری و تعمیر ، الکترونیک و نگهبان های شیلترها رو بر عهده داره در حالی که دژبانی تالار وظیفه تردد ماشین ها رو بر عهده داره. در تمام این پست ها استراحت وجود داره و در مواقع استراحت می تونید هر جایی که خواستین برین استراحت ها 24 ساعت و برای شیلتر در حدود 40 ساعت هست.
لباس های زمستانی بتل (کت) که زیرش لباس آبی آسمانی که روش پلیور آستین حلقه ای پوشیده می شه. شلوار سورمه سیر و کفش مشکی.
تابستان هم تنها پیرهن آبی تابستانه با همان شلوار پوشیده می شه.
مهرداد جان ممنون از پاسخ کاملت اقا این لباسارو بعد سردوشی میدن یا همون اول آموزشی؟
 

arshia0261

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام به همگــــــــــــــــــــــی ... دوستان ما از اردو برگشتیم. 2 ساعتی میشه که رسیدم خونه .....

فعلآ میخوام یکم استراحت کنم و برم تو بخاری بشینم:rolleyes: مخلص همگی .... راستی تا هفتم دی هم بهمون مرخصی دادند
 

ramin.cs

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2011
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
2
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام به همگــــــــــــــــــــــی ... دوستان ما از اردو برگشتیم. 2 ساعتی میشه که رسیدم خونه .....

فعلآ میخوام یکم استراحت کنم و برم تو بخاری بشینم:rolleyes: مخلص همگی .... راستی تا هفتم دی هم بهمون مرخصی دادند
خوشحالم به سلامتی اموزشی رو تموم کردی
 

mehrdad_sh

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2011
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
52,239
محل سکونت
TEHRAN

mehrdad_sh

کاربر فعال پرشین تولز
کاربر فعال
تاریخ عضویت
13 ژوئن 2011
نوشته‌ها
392
لایک‌ها
52,239
محل سکونت
TEHRAN
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام به همگــــــــــــــــــــــی ... دوستان ما از اردو برگشتیم. 2 ساعتی میشه که رسیدم خونه .....

فعلآ میخوام یکم استراحت کنم و برم تو بخاری بشینم:rolleyes: مخلص همگی .... راستی تا هفتم دی هم بهمون مرخصی دادند
به سلامتی
خسته نباشید
انشا الله بقیه مراحل هم با موفقیت طی کنی.
عرشیا جان روز تقسیمتون کی ه؟
 

m.ajid

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2011
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
35
محل سکونت
Tehran
سلام دوستان
دوره غدیر هم به پایان رسید ...
جا داره اینجا برای کسایی که بعد از من میان خضرایی گوشه هایی از تجربیات شخصی خودم رو بگم (بطور خلاصه):
در ابتدا منم مثل بقیه استرس و ترس رو تجربه کرم ...
از اول (6 ام آبان) که بارون میومد و مارو میخواستن ببرن اسلامشهر براتون میگم: بارون شدیدی میومد در همین حال اسامی کسایی که عازم تیپ امیر بودن رو خوندن چند نفری دیر از جاشون بلند شدن (شاید از روی ترس زیاد) که مورد لطف گروهبان رمرودی مزخرف ترین مربی پادگان حضرت امیر قرار گرفتن(تو اغده ای بودن این آدم شک نداشته باشید)
من هم که از قبل آمار گردان 2 رو گرفته بودم و میدونستم لیسانس ها هم اگه گردان 2 باشن میرن اسلامشهر با خونسردی پس از خوندن اسمم سوار اتوبوس شدم پس از چندین بار سوار و پیاده شدن از این اتوبوس به اون اتوبوس در نهایت سوار بر اتوبوس به اسلامشهر رسیدیم ... غم رو تو چهره همه میشد دید حتی اونایی که فوق دیپلم بودن ... و داستان ما هم از اینجا شروع شد ...
بر طبق شماره افتادم آسایشگاه 2 یعنی آسایشگاهی که در همون روز گوشه ای از اون رو داشتن ترمیمم میکردن . تاریخی که سربازی روی تختی که من دیدم به عنوان یادگاری نوشته بود سال 62 رو نشون میداد اما به نظر من این تخت ها متعلق به دوره محمد رضا شاه بود روز اول رو سریازان نو رسیده با بیگاری آغاز کردند برای 4 نفر کمد در نظر گرفته نشده بود که یکی از اون 4 نفر من بودم . بعضی از بچه ها روز های اول بالشت نداشتند ...شب اولی که تو آسایشگاه خوابیده بودیم با صدای حاصل از ریزش گوشه ای دیگر از سقف آسایشگاه بیدار شدیم.از روز دوم به بعد و تا پایان هفته اول آموزشی برای 95% بچه ها سختی معنا شد . و 3% از بچه ها در جای دیگه ای (پادگان خضرایی ) روزهای سختی رو پشت سر گذاشته بودن .
با گذشت هفته اول همه چیز برای اکثریت سربازان قابل تحمل بود و صحبت های دوستان حاکی از اون بود که پادگان حضرت امیر خیلی بهتر از خضرایی هست.تصور کنید در این پادگان خاموش شدن شوفاژ ها در حین خواب یا نداشتن شوفاژ در یک آسایشگاه دیگه و بوی نفت و گازوییل و سرما خوردگی حاصل از آن رو همه دیده بودن اما باز صحبت ها حاکی از آن بود که اینجا هتله ! در آشپزخانه فضا برای غذا خوردن همه وجود نداشت و کسانی که داخل آشپزخانه میشدند پس از خوردن غذا باید راه سخت و باریکی رو طی میکردن چون صندلی ها خیلی فشرده چیده شده بودن . اینکه در اوج سرما 100 نفر پشت درهای آشپزخانه منتظر خروج دوستان خود هستند تا بلکه یک نصفه لیوان چای گرم به همراه 2 حبه قند( که بعد ها تبدیل به 3 حبه قند شد ) بعنوان صبحانه نصیبشان شود شاید به خاطر همین فضای هتل گونه بود که سربازان وظیفه رو در پشت درب نگه میداشت تا در آن هوای تاریک از دیدن ستاره لذت ببرن! گفته ها از این هتل هوایی بسیار است.
قضیه فشردگی یا ساندویچ در این پادگان و در نمازخانه پادگان قابل رویت بود . نمازخانه ای که به اندازه 120 نفر (و آن هم به طور فشرده) فضا برای اجرای فرایض دینی داشت.
قطع شدن آب . سرد بودن دائمی آب حمام . رفت و آمد برق (خدارو شکر این یه مورد چند بار بیشتر اتفاق نیوفتاد).اتاق قرنطینه تشدید کننده بیماری سربازان ... رو هم چون باعث خنده عده ای میشد و موجب تفریح اونا جز امکانات تفریحی این هتل بدونید...
در مجموع از هفته دوم چون با شرایط آشنا شده بودیم و سخت گیری ها کمتر شده بود هفته دوم تا هفته آخر که اردوگاه رفتیم شرایط کاملا قابل تحمل بود هرچند سرگروهبان رمرودی همچنان به فعالیت های کودکانه خود تا آخر اردو ادامه داد اما از بعد دیگری هتل رو شاهد بودیم(هتل پر ستاره) !
در اردوگاه فرمانده گروهان ما فرمانده برتر شناخته شد و گروهان ما اول شد و ... اما هر فردی که توی 6 روز فعالیت های گردان های دیگه و گردان خودش رو به طور منطقی مقایسه میکرد تبعیض رو کاملا میفهمید . اونجا بود که من فهمیدم اگر خضرایی بودم راحت تر بودم (هم از لحاظ هزینه هم از لحاظ مسیر طولانی تر اسلامشهر و هم ...)
اردوگاه 6 روزه برای سرباز بدتر از زندانه 6 روزس برای سرباز این رو بعدا اگه قسمت شد 6 روز تو سرما برید کوشک نصرت میفهمید.

............................................
با تمام این صحبت ها به دلایل زیر اگه یک بار دیگه قرار بود دوره آموزشی رو شروع کنم اسلامشهر رو با تمام بدی هاش انتخاب میکردم:
1-بچه هایی که باهاشون آشنا شدم و دوستان خوبی که جدا شدن ازشون برام خیلی سخته
2-سرگروهبان خیری پور و سر گروهبان کریمی/ گل های پادگان
3- س 2 هادی عباس زاده فرمانده گروهان
4-سرهنگ زاهدی که با تمام حرفایی که دربارش میزنن آدم خوب و عادلی هستش (البته بعضی وقتا ... )

سوالی اگه دوستان داشتن خوشحال میشم جواب بدم.
 
Last edited:

arshia0261

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
به سلامتی
خسته نباشید
انشا الله بقیه مراحل هم با موفقیت طی کنی.
عرشیا جان روز تقسیمتون کی ه؟

خیلی ممنونم ، لطف داری
روز تقسیممون همون روزیه که همه میریم شهید خضرایی یعنی چهارشنبه 90/10/7
 

arshia0261

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
8
لایک‌ها
0
اه
دریکوند رفت!!!!
سرهنگ آیین هنوز هست؟
به غیر از خیری پور و کریمی و رمرودی مربیاتون کیان؟
دارابی و سالاروندیان و فتاح هستن؟

درینکوند از اسلامشهر رفته به خضرایی
مربیان : خیری پور و کریمی و رمرودی و دارابی و این اواخر هم یه تازه وارد به اسم صدری
سرهنگ آیین و سالاروندیان و فتاح هم خضرایی اند
 

amin_e_m

Registered User
تاریخ عضویت
30 سپتامبر 2011
نوشته‌ها
34
لایک‌ها
0
سلام دوستان
دوره غدیر هم به پایان رسید ...
جا داره اینجا برای کسایی که بعد از من میان خضرایی گوشه هایی از تجربیات شخصی خودم رو بگم (بطور خلاصه):
در ابتدا منم مثل بقیه استرس و ترس رو تجربه کرم ...
از اول (6 ام آبان) که بارون میومد و مارو میخواستن ببرن اسلامشهر براتون میگم: بارون شدیدی میومد در همین حال اسامی کسایی که عازم تیپ امیر بودن رو خوندن چند نفری دیر از جاشون بلند شدن (شاید از روی ترس زیاد) که مورد لطف گروهبان رمرودی مزخرف ترین مربی پادگان حضرت امیر قرار گرفتن(تو اغده ای بودن این آدم شک نداشته باشید)
من هم که از قبل آمار گردان 2 رو گرفته بودم و میدونستم لیسانس ها هم اگه گردان 2 باشن میرن اسلامشهر با خونسردی پس از خوندن اسمم سوار اتوبوس شدم پس از چندین بار سوار و پیاده شدن از این اتوبوس به اون اتوبوس در نهایت سوار بر اتوبوس به اسلامشهر رسیدیم ... غم رو تو چهره همه میشد دید حتی اونایی که فوق دیپلم بودن ... و داستان ما هم از اینجا شروع شد ...
بر طبق شماره افتادم آسایشگاه 2 یعنی آسایشگاهی که در همون روز گوشه ای از اون رو داشتن ترمیمم میکردن . تاریخی که سربازی روی تختی که من دیدم به عنوان یادگاری نوشته بود سال 62 رو نشون میداد اما به نظر من این تخت ها متعلق به دوره محمد رضا شاه بود روز اول رو سریازان نو رسیده با بیگاری آغاز کردند برای 4 نفر کمد در نظر گرفته نشده بود که یکی از اون 4 نفر من بودم . بعضی از بچه ها روز های اول بالشت نداشتند ...شب اولی که تو آسایشگاه خوابیده بودیم با صدای حاصل از ریزش گوشه ای دیگر از سقف آسایشگاه بیدار شدیم.از روز دوم به بعد و تا پایان هفته اول آموزشی برای 95% بچه ها سختی معنا شد . و 3% از بچه ها در جای دیگه ای (پادگان خضرایی ) روزهای سختی رو پشت سر گذاشته بودن .
با گذشت هفته اول همه چیز برای اکثریت سربازان قابل تحمل بود و صحبت های دوستان حاکی از اون بود که پادگان حضرت امیر خیلی بهتر از خضرایی هست.تصور کنید در این پادگان خاموش شدن شوفاژ ها در حین خواب یا نداشتن شوفاژ در یک آسایشگاه دیگه و بوی نفت و گازوییل و سرما خوردگی حاصل از آن رو همه دیده بودن اما باز صحبت ها حاکی از آن بود که اینجا هتله ! در آشپزخانه فضا برای غذا خوردن همه وجود نداشت و کسانی که داخل آشپزخانه میشدند پس از خوردن غذا باید راه سخت و باریکی رو طی میکردن چون صندلی ها خیلی فشرده چیده شده بودن . اینکه در اوج سرما 100 نفر پشت درهای آشپزخانه منتظر خروج دوستان خود هستند تا بلکه یک نصفه لیوان چای گرم به همراه 2 حبه قند( که بعد ها تبدیل به 3 حبه قند شد ) بعنوان صبحانه نصیبشان شود شاید به خاطر همین فضای هتل گونه بود که سربازان وظیفه رو در پشت درب نگه میداشت تا در آن هوای تاریک از دیدن ستاره لذت ببرن! گفته ها از این هتل هوایی بسیار است.
قضیه فشردگی یا ساندویچ در این پادگان و در نمازخانه پادگان قابل رویت بود . نمازخانه ای که به اندازه 120 نفر (و آن هم به طور فشرده) فضا برای اجرای فرایض دینی داشت.
قطع شدن آب . سرد بودن دائمی آب حمام . رفت و آمد برق (خدارو شکر این یه مورد چند بار بیشتر اتفاق نیوفتاد).اتاق قرنطینه تشدید کننده بیماری سربازان ... رو هم چون باعث خنده عده ای میشد و موجب تفریح اونا جز امکانات تفریحی این هتل بدونید...
در مجموع از هفته دوم چون با شرایط آشنا شده بودیم و سخت گیری ها کمتر شده بود هفته دوم تا هفته آخر که اردوگاه رفتیم شرایط کاملا قابل تحمل بود هرچند سرگروهبان رمرودی همچنان به فعالیت های کودکانه خود تا آخر اردو ادامه داد اما از بعد دیگری هتل رو شاهد بودیم(هتل پر ستاره) !
در اردوگاه فرمانده گروهان ما فرمانده برتر شناخته شد و گروهان ما اول شد و ... اما هر فردی که توی 6 روز فعالیت های گردان های دیگه و گردان خودش رو به طور منطقی مقایسه میکرد تبعیض رو کاملا میفهمید . اونجا بود که من فهمیدم اگر خضرایی بودم راحت تر بودم (هم از لحاظ هزینه هم از لحاظ مسیر طولانی تر اسلامشهر و هم ...)
اردوگاه 6 روزه برای سرباز بدتر از زندانه 6 روزس برای سرباز این رو بعدا اگه قسمت شد 6 روز تو سرما برید کوشک نصرت میفهمید.

............................................
با تمام این صحبت ها به دلایل زیر اگه یک بار دیگه قرار بود دوره آموزشی رو شروع کنم اسلامشهر رو با تمام بدی هاش انتخاب میکردم:
1-بچه هایی که باهاشون آشنا شدم و دوستان خوبی که جدا شدن ازشون برام خیلی سخته
2-سرگروهبان خیری پور و سر گروهبان کریمی/ گل های پادگان
3- س 2 هادی عباس زاده فرمانده گروهان
4-سرهنگ زاهدی که با تمام حرفایی که دربارش میزنن آدم خوب و عادلی هستش (البته بعضی وقتا ... )

سوالی اگه دوستان داشتن خوشحال میشم جواب بدم.


سلام مجید جان خوبی ؟ دیگه کامل توضیح دادی ... امید دارم جای خوبی بیفتی ...
 

ramin.cs

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2011
نوشته‌ها
79
لایک‌ها
2
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام به همگــــــــــــــــــــــی ... دوستان ما از اردو برگشتیم. 2 ساعتی میشه که رسیدم خونه .....

فعلآ میخوام یکم استراحت کنم و برم تو بخاری بشینم:rolleyes: مخلص همگی .... راستی تا هفتم دی هم بهمون مرخصی دادند
یعنی بهتون از 25 تا 7 دی مرخصی دادن ؟ :D با این وضیعت فکر کنم شروع دوره ما هم از 10 دی باشه
 

ali-ahmady

Registered User
تاریخ عضویت
12 اکتبر 2011
نوشته‌ها
18
لایک‌ها
0
سلام به همه دوستان
با تشکر از دوستانی که توضیح دادن شرایط رو
من خضرایی بودم و در گروهان فهمیده
اصلا مشکل آسایشگاهی نداشتیم ( سردی یا ریزش سقف!!!)
شک نکنید که خضرایی بهتر بود.ولی باز هم آموزشی سختی های خودشو داره و اصلا نگران نباشید خیلی زود و آسونتر از اونی که فکرشو کنید میگذره.
هر سوالی در مورد خضرایی و نحوه ی خدمت در اون داشتید بپرسید
 

masimasi_89

Registered User
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
سلام بچه ها خسته نباشید
یه سوال درباره لباسها
اونجالباس سایز بزرگ هم میدن یا باید بریم بیرون بدوزیم آخه فکرنکنم لباس اندازه من جایی پیدا شه هرکی میتونه کمک کنه ؟
 

m.ajid

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2011
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
35
محل سکونت
Tehran
سلام امین جان .امیدورام که خوب و خوش باشی دوست عزیز

هر جا که خدا بخواد جای خوبیه برام.

تو ام ایشالا جایی که دوست داری بیوفتی
 

m.ajid

Registered User
تاریخ عضویت
10 اکتبر 2011
نوشته‌ها
182
لایک‌ها
35
محل سکونت
Tehran
سلام بچه ها خسته نباشید
یه سوال درباره لباسها
اونجالباس سایز بزرگ هم میدن یا باید بریم بیرون بدوزیم آخه فکرنکنم لباس اندازه من جایی پیدا شه هرکی میتونه کمک کنه ؟

دوست عزیز سایز لباس ها و شلوار در 3 سایز هستش که یکی از اونا خیلی بزرگه و احتمال زیاد هم اندازه شما میشه فقط امکانش هست سایز ای کوچک بدن بهت که میتونی با بچه ها همون روزی که گرفتی عوض کنی یا بعدا از بیرون پادگان 4-5 تومان سر بدی بزرگش رو بگیری.
 

masimasi_89

Registered User
تاریخ عضویت
7 دسامبر 2011
نوشته‌ها
24
لایک‌ها
0
دوست عزیز سایز لباس ها و شلوار در 3 سایز هستش که یکی از اونا خیلی بزرگه و احتمال زیاد هم اندازه شما میشه فقط امکانش هست سایز ای کوچک بدن بهت که میتونی با بچه ها همون روزی که گرفتی عوض کنی یا بعدا از بیرون پادگان 4-5 تومان سر بدی بزرگش رو بگیری.
ممنون از لطفت
 
بالا