آقا از اتوبان کرج نگو که دلم خونه خون یا تصادف شده یا دارن آسفالت میکنن یا بچه مایه دارا دارن میرن جاده چالوس یا اینکه میرن باغ های طالقان خلاصه خراب شده هر سری یه داستانی داره و کلا ابروی منو توی این 4 سال جلوی اساتید آزمایشگاه برده واما بنده یه گوشی خریدم ازآقای احسانی در ابتدا بگم که حضوری رفتم خدمتشون وعمرا فکر نمیکردم با کسی که هم سن وسال پدرم هست روبه رو بشم نشتم گوشی رو گرفتم از ایشون پول و دادم خدمتشون اومدم پایین رسیدم هم کف گفتم بزار گوشی رو یه روشن کنم دیدم نشد که نشد یه ذره که دستمو روپاور گوشی نگه داشتم روشن شد ولی معلوم بود دکمه پاور کار نمیکنه رفتم بالا وباهاشون مطرح کردم خیلی باوقار گوشی رو ازم گرفتن وامتحان کردن و دوباره یک بار هم با منبع تغذیه گوشی رو امتحان کردن وجوری عذرخواهی کردن که بنده خودم شرمنده شدم گفتم فدای سرتون بهشون گفتم کی میرسه از این گوشی گفتن فردا فرداش با همون رفیقم که گوشی رو واسه اون میخواستم رفتیم پیششون ویه گوشی دیگه بهمون دادن اومدیم به خدا من تو کل عمرم این بنده خدا رو یک بار دیدم خیلی هم تو تاپیکشون نیومدم ولی از برخورد اول مشخص بود که خدای نکرده ایشون ادم ناتویی نیستن هرکی دیگه بودمثلا توپاساژعلائدین باید حتما یا دست به یقه میشدی یا پول تعمیرشم ازت میگرفتن .سگ آستان علی (ع)" یه رهگذر"