برگزیده های پرشین تولز

اکولوژی (بوم شناسی) و زیست شناسی

Monirzadeh

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2004
نوشته‌ها
997
لایک‌ها
35
از ديدگاه برخى از زيست شناسان و حاميان طرح سنتى عبارت «بقاى انسب» بيانگر اين واقعيت است كه هوش بيشتر ضرورتاً شانس ادامه حيات و همچنين تكثير از طريق انتخاب طبيعى را بيشتر مى كند.
اما زيست شناس مشهورى به نام ارنست ماير (دانشگاه هاروارد) معتقد است كه بسيارى از ستاره شناسان و فيزيكدانان بيش از حد در رابطه با حتمى بودن هوش خوش بين اند.
وى در شماره هاى ماه مه سال ۱۹۹۶ در مجله پلنترى ريپورت چنين مى نويسد: فيزيكدانان هنوز بيش از زيست شناسان تمايل دارند كه نظريات جبرگرايانه را سرلوحه كار خود قرار دهند. فيزيكدان ها به اين نظر گرايش دارند كه هر كجا كه حيات پديدار شود هوش نيز در زمانى مقتضى پديد خواهد آمد اما در سوى ديگر زيست شناسان شالوده تفكرات خود را در اين رابطه بر پايه نظرياتى بنا نهاده اند كه احتمال چنين تحول و تكاملى را رد كرده و منتفى مى داند.
جاى بسى شگفتى است كه هر دو گروه موافق و مخالف ادعاى خود را بر پايه يك مشاهده مشابه بنا كرده اند و آن، عبارت زير است.
«تكنولوژى و تمدن بر روى سياره ما پس از چهار ميليارد سال پديد آمده است»
طرف بدبين اين مجادله از جمله ماير (البته اين طور به نظر مى رسد كه آنها بيشتر راضى خواهند بود اگر به جاى بدبين آن را رئاليست خطاب كنيم) در مورد مطلب فوق از جمله مذكور به عنوان مدركى استفاده مى كنند كه حامى نظريه عدم احتمال پديدار شدن هوش به عنوان حاصل يك سير تكاملى است. اما براى گروه مقابل (يعنى سوى خوش بين اين بحث) اين امر موجب تقويت اعتقادشان مبنى بر وجود تمدن هاى ديگر مى گردد.
گروهى كه بر يافتن تمدن هاى فرازمينى نظر مثبت دارند بر اين مطلب اشاره مى كنند كه زمين پيش از آنكه توسط خورشيدى كه (به دليل نزديك شدن به زمان مرگ) در حال گسترش است پخته شود بيش از يك ميليارد سال را در صلح و صفا سپرى خواهد كرد.
اين زمان بيش از دو برابر مقدار زمانى است كه از هنگام خزيدن نخستين موجودات ساده از دريا به سوى خشكى مى گذرد.
بر طبق نظرات طرف خوش بين اين جدل اگر پديدار گشتن هوش، دشوار (كمياب) و نامعمول بود آنگاه احتمالاً با توجه به زمانى كه در دست داشته آنقدر زود نمايان نمى شد. با توجه به اينكه ما هنوز در ابتداى اين مسير قرار داريم مى توان انتظار داشت كه چند نوع حيات ديگر در خلال اين دوره بر پهنه زمين خودنمايى كند.
اين مورد بازتاب نكته اى است كه از پديدار شدن زودهنگام ميكروارگانيسم ها بر روى زمين به دست مى آيد. گروه بدبين در مورد اين مطلب اين گونه پاسخ مى دهند كه «ما نمى دانيم كه زمين تا كى اينچنين رئوف و مهربان باقى مى ماند (آب و هواى به ظاهر باثباتى كه هم اكنون وجود دارد ممكن است حاصل مجموعه اى از اقبال هاى نيك بوده باشد). پس در واقع اين امر محتمل مى نمود كه ما با بازه زمانى موجود در زمان هاى ديرترى پديدار مى شديم.
برخلاف باور عمومى اين واقعيت كه وضعيت كنونى ما و همين طور نمايان شدن هوش تنها يك بار واقع شده يا نه هيچ كمكى به ما، در حل اين مسئله نمى كند و ما را در راه رسيدن به اين نكته كه آيا مورد فوق امرى معمول است يا نه يارى نمى رساند. به عنوان يك دليل ساده ما مى توانيم به خودمان به عنوان يك نمونه اشاره كنيم! حتى اگر حيات هوشمند آنقدر نامانوس و بعيد باشد به طورى كه تنها يك بار و در گوشه دور افتاده اى از عالم هستى واقع شده باشد، به طور قطع ما خود را آنجا خواهيم يافت چون ما خود همان مورد هستيم.
نكته شگفت انگيز آن است كه هر دو سوى جبهه اين نبرد بر سر اصل (به اصطلاح) كوپرنيكى توافق دارند، همان اصلى كه مدعى است «نوع بشر هيچ نقطه اى در فضا يا زمان را به عنوان نقطه ارجح برنمى گزيند.»
شكاكان از جمله ماير در مورد اين مطلب بيان مى دارند كه اعتقاد بر اين مورد كه هوش از نوع بشرگونه آن بار ها در عالم پديد آمده عقيده اى به شدت انسان محور است. افرادى كه (از جمله درك) به تعدد محل هاى تشكيل حيات هوشمند معتقدند مايل نيستند كه تنهايى ما را (در عالم) بپذيرند زيرا پذيرفتن اين مطلب ما را در مسيرى كاملاً غير از مسير كوپرنيك قرار مى دهند.


بنا بر شواهد و قرائن مقدار متغير fi بحث برانگيز ترين عامل در معادله درك است. برخى از دانشمندان معتقدند كه مقدار اين عامل تقريباً نزديك به صفر است و ديگران بر اين امر توافق دارند كه اين مقدار عددى است نزديك به ۱.
اين طور به نظر مى رسد كه در اين مورد مقدارى ميانى وجود ندارد. اين سئوال كه هوش اجتناب ناپذير و قطعى است سئوالى است كه بيش از هر موضوع ديگر بحث درباره پروژه ستى را به تضاد كشانده است.
حتى اگر هوش نتيجه اى محتمل براى سير تكامل باشد باز هم مقدار fi به احتمال زياد، خيلى كمتر از يك است، همانطور كه نگرش اخير درباره ثبات منظومه شمسى و وضعيت آب و هوايى سياره اى گواهى است بر همين مطلب. در ميان موارد ديگر، شبيه سازى هاى كامپيوتر ى كه توسط فردر اسيو و اريك فورد در موسسه تكنولوژى ماساچوست انجام شده است نشان مى دهد سياراتى كه مانند زمين هستند نمى توانند در مقابل كشش دوجانبه اى كه توسط دو يا چند سياره غول پيكر پرجرم، مانند مشترى بر آنان اعمال مى شود تاب بياورند.
سياراتى از اين دست يا به خارج از سيستم پرتاب مى شوند و يا به سمت ستاره مركزى متمايل مى شوند.
در وضعيت معكوس، سيستم هاى بدون سياره هاى غول پيكر هم براى سياره هايى كه قابل سكونت باشند مناسب نيستند. شبيه سازى كامپيوترى توسط جورج وتريل در موسسه كارنگى واقع در واشينگتن بيانگر اين مطلب است كه سياره مشترى به عنوان يك جاروبرقى گرانشى در منظومه شمسى عمل مى كند و به ميزانى در حد كفايت تعداد ستارگان دنباله دارى را كه مدار زمين را قطع مى كنند تقليل مى بخشد.
وتريل مى گويد: بدون وجود سياره مشترى در منظومه شمسى برخورد هاى كنونى دنباله دار ها با زمين هزار برابر بيشتر مى شد و برخورد هاى فاجعه بارى كه اكنون ۶۵ ميليون سال از واپسين آن مى گذرد هر صد هزار سال يك بار اتفاق مى افتد. اين مسئله به طور قطع موجب توقف هرگونه روند تكاملى مى شد، از اشكال ساده حيات گرفته تا مراتب بالاتر هوش.همچنين مطالعات پويا و مستمر توسط فيليپ روبوتل و در پاريس نشان داده است كه سيارات سنگى زمين شكل تغيير و تحول هاى بدون نظمى را در انحرافات مدارى خود نشان مى دهند، كه همين مطلب مى تواند منجر به تغييرات شديد آب و هوايى شود.
خوشبختانه گرايش زمين در مورد اين بى نظمى ها توسط برهمكنش كشندى ماه مهار مى گردد. بدون وجود يك قمر بالنسبه بزرگ، احتمالاً زمين دگرگونى هايى را در انحرافات مدارى خود همانطور كه در مريخ اتفاق مى افتد تجربه مى كرد. احتمالاً به ميزانى معادل ۲۰ تا ۶۰ درجه سانتى گراد.
اين واقعه موجب تغييرات بسيار شديد در وضعيت فصل ها مى شود. با اين تفاسير هر كسى مى تواند حدس بزند كه اين مسائل چقدر بر سير تكامل حيات و همين طور، احتمال پديدار شدن هوش تاثير مى گذارد. زيست شناسان بر اين باورند كه ديگرگونى ها و فشار ها سبب پديد آمدن انواعى از موجودات شده كه قابليت سازگارى با محيط را دارند.
پاول اف هافمن (دانشگاه هاروارد) و سه تن از هم درسان او اين تئورى را پيشنهاد كرده اند كه مجموعه اى از اعصار يخى عالمگير در حدود ۵۵۰ تا ۷۶۰ ميليون سال قبل كه تمامى سطوح اقيانوس ها را حتى در استوا منجمد كرد فاجعه اى بود كه حاصل انفجار پركامبرين بود (لازم به ذكر است) كه در همان حول و حوش زمانى حيات شكل گرفت.
نتايج انهدام هاى عظيم و مصيبت بار بر روى زمين (در آن دوران) با شكل گيرى تعداد زيادى موجود تازه در دوران زمين شناسى بعدى جبران شد.
گاهى اوقات از پديدار شدن ما به عنوان يك موجود زنده در دورانى غيرعادى از اعصار يخى به عنوان يك مثال محتمل در رابطه با تكامل تحت فشار ياد مى شود.
اما فجايع سياره اى كه بيش از حد زياد و يا غيرمعمول باشند همه چيز را نابود خواهند كرد و يا اينكه حيات را در سطوح پايين آن متوقف خواهند كرد.
در هر حال اين طور به نظر مى آيد كه حضور ما بر روى اين سياره و در اين زمان محصول تصادف و اتفاق بوده (اتفاقاتى نجومى) كه در سال ۱۹۶۱ متصور نبود.
آيا موجودات فرازمينى اقدام به انتشار امواج مى كنند؟ (fC) فرض را بر اين مى گيريم كه تعداد هوش هاى فرازمينى كم، اما موجود باشد، آيا ما مى توانستيم كه از آنها انتظار برقرارى ارتباط راديويى داشته باشيم؟
چه كسرى از اين تمدن ها قادر و مايل به انتشار امواج به طريقى هستند كه براى ما قابل آشكارسازى باشد؟
به ديگر كلام، مقدار fC چقدر است؟
حاميان پروژه ستى بر اين باورند كه مقدار مولفه fC زياد است و اينگونه بيان مى دارند كه «بالاخره زمانى فرا مى رسد كه هر تمدن داراى فناورى، كشف مى كند كه راديو كارآمدترين مسير جهت برقرارى ارتباط در فواصل نجومى است و بدون شك درصدد بهره گيرى از آن برخواهد آمد.» آيا ممكن است در اين مورد تفكرى ساده لوحانه از انسان محورى وجود داشته باشد؟
آيا اين امر منطقى به نظر مى رسد كه ما متوقع باشيم كه حيات بر روى سياره اى كه ديگر با ميكروارگانيسم هاى تك سلولى آغاز مى شود منتج به تشكيل موجوداتى بشود كه راديوتلسكوپ بسازند؟
شايد ما تنوع حقيقى در تكامل زيستى و همين طور آن بخش از علوم و فناورى را كه براى بشر ناشناخته باقى مانده است نپذيرفته ايم.
شايد راديو در مقايسه با آنچه كه ما بايد در آينده كشف كنيم به طرز نااميدكننده اى ابتدايى باشد.
طول عمر (L)
پس از آنكه ما موفق به تعيين مقدار مولفه هاى fi و fC نشديم به سراغ آخرين عامل در معادله درك مى رويم: (L) طول عمر متوسط تمدن هايى كه قابليت برقرارى ارتباط را دارند در اينجا هم موافقان و مخالفان نظرات بسيار متفاوتى دارند.گروه خوش بين بر اين باورند كه جامعه هوشمند اگر جاودان نباشد حداقل مى تواند براى ده ها ميليون سال پابرجا بماند. اين نظر به طور قطع تنگنا هاى موجود در اوايل معادله درك را تا حدى قابل عبورتر مى سازد.گروه مخالف ابراز مى دارد كه انسان تنها چند دهه پيش راديو را اختراع كرد در حالى كه انسان در زما ن هاى بسيارى به دليل جنگ و همين طور افزايش آلاينده ها خود را در معرض نابودى قرار داده است.
 

Monirzadeh

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2004
نوشته‌ها
997
لایک‌ها
35
در سال ۱۹۶۱ ستاره شناس فرانك درك معادله اى را ارائه كرد كه جست وجو براى يافتن موجودات فرازمينى را در مسيرى علمى قرار داد و پروژه مدرن سنتى را بنا نهاد. امروز اعداد و ارقام اين معادله چگونه به نظر مى رسند؟
جست وجو براى يافتن حيات فرازمينى به موضوعى جذاب در ستاره شناسى و زيست شناسى تبديل شده است اما كمتر كسى به ياد دارد كه چگونه اين موضوع در حدود چهل سال قبل ارائه شد.در سپتامبر ۱۹۵۹ دو فيزيكدان به نام هاى فيليپ موريسون و جوزف كوكونى مقاله ويژه اى را در هفته نامه انگليسى نيچر به چاپ رسانيدند تحت عنوانى تحريك كننده به اين مضمون «تحقيقات جهت ارتباطات بين ستاره اى».كوكونى و موريسون ادعا كردند كه راديوتلسكوپ ها به اندازه كافى حساس شده اند كه موارد ارسالى از تمدن هايى در اطراف ستارگان دوردست را دريافت كنند.
آنان اشاره كردند كه اين گونه پيام ها به احتمال زياد بايد در طول موجى معادل ۲۱ سانتى متر ارسال شوند. اين همان طول موج ويژه اى است كه از هيدروژن خنثى (معمول ترين ذره موجود در عالم) ساطع مى گردد.موجودات فرازمينى احتمالاً اين طول موج را به عنوان يك مشخصه منطقى در طيف راديويى قلمداد مى كنند، در جايى كه محققانى مانند ما علاقه مند به بررسى آن هستند.
هفت ماه بعد يعنى در آوريل ۱۹۶۰ راديو اخترشناسى به نام فرانك درك براى اولين بار تحقيقى دقيق را براى رديابى سينگال هاى هوشمند از اقصى نقاط كيهان انجام داد.وى از يك آنتن با بشقابى به قطر ۲۵ متر كه در رصدخانه ملى راديو اخترشناسى واقع در گرين بنك (ويرجينياى غربى) قرار داشت استفاده كرد و به دو ستاره نزديك كه به خورشيد شباهت داشتند گوش فرا داد و يا به عبارتى به استراق سمع راديويى پرداخت.دو ستاره مذكور عبارت بودند از تاوقيطس (اول النعامات) و ديگرى ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر (لازم به ذكر است كه منظور از اپسيلون پنجمين ستاره از هر صورت فلكى از لحاظ قدر است) پروژه وى به نام ازما، پروژه اى كم ارزش، ساده و ناموفق بود.
به دنبال تجربه ازما، درك نشستى را با حضور جمعى از دانشمندان ترتيب داد تا درباره چشم انداز و البته موانع و مشكلات پيش روى جست وجو براى هوش فرازمينى بحث و تبادل نظر شود.
در نوامبر سال ۱۹۶۱ ، ۱۰ كارشناس فنى مسائل راديويى، ستاره شناس و زيست شناس به مدت ۲ روز در گرين بنك گردهم آمدند.كارل ساگان جوان نيز به همراه ملوين كالوين (شيمى دان دانشگاه بركلى) در آنجا حضور داشت، كسى كه در طول زمان برگزارى نشست خبرى دريافت كرد مبنى بر اينكه برنده جايزه نوبل شيمى شده است.همه چيز براى برگزارى نشست فراهم شده بود كه درك با فرمول مشهور خود از راه رسيد. اين فرمول عبارت بود از:
L*fc*fi*f1*ne*fp*N= R
امروزه اين رتبه از حروف و نشانه ها را مى توان بر روى پيراهن ها، سپر اتومبيل ها و بسيارى جاهاى ديگر يافت كرد.اين معادله بيان كننده عدد (N) است كه برابر است با تعداد «تمدن هاى قابل رويت» كه در كهكشان راه شيرى واقع است.R عبارت است نرخ ساليانه تولد ستارگان در راه شيرى.fp كسرى از اين ستارگان است كه داراى سياره هستند. ne متوسط تعداد سيارات «زمين گونه» است (سياراتى كه به طرز قانع كننده و مستدلى براى زندگى مناسب اند) كه در منظومه هايى از سنخ منظومه شمسى قرار دارند.f1 كسرى از اين سيارات است كه فى الواقع حيات بر روى آن ها شكل مى گيرد.fi كسرى از سيارات است كه علاوه بر اينكه محل زندگى هستند تكامل زيستى موجب ايجاد گونه اى هوشمند از حيات مى گردد.fc كسرى از گونه هاى هوشمند مذكور است كه قابليت ارتباط راديويى بين ستاره اى را داشته باشد.و L برابر است با عمر متوسط تمدن هاى قابل ارتباط. معادله درك به همان ميزانى كه ساده است جذاب نيز است.
معادله مذكور با طبقه بندى يك مجهول بزرگ و تبديل آن به دسته اى از پرسش هاى كوچك تر و بيش از پيش قابل تحليل، تحقيق در زمينه موجودات فرازمينى را هرچه بيشتر محتمل و در ضمن واقع بينانه مى كند.
معادله درك پروژه ستى را به يك تلاش ملموس تبديل كرد و به اين پرسش كه آيا در نقطه اى ديگر از جهان هستى حيات وجود دارد يا خير مبنايى عملى بخشيد.
ستاره شناسان و زيست شناسان هر دو به يك ميزان از زمان ارائه فرمول درصدد حل آن برآمده اند.


در نگاه اول استنتاج يك مقدار تخمينى مناسب براى معادله نسبتاً ساده به نظر مى رسد ولى در واقع محاسبه تعداد هوش هاى فرازمينى كه برقرارى ارتباط با آنان ممكن باشد به سادگى ميسر نيست.در سال هاى اخير برخى از اين متغيرها وضعيت مشخصى پيدا كرده اند اما اغلب آنها بسيار ناشناخته باقى مانده اند. سرعت شكل گيرى و يا به عبارت ديگر نرخ تولد ستارگان در كهكشان ما تقريباً برابر است با يك ستاره در سال و نتيجتاً ۱= Rخواهد بود.
مولفه بعدى (fp) احتمالاً بايد از اولين مورد كوچك تر باشد به اين دليل كه همه ستارگان همراه خود سياره ندارند.از سوى ديگر هنگامى كه يك ستاره داراى سيستم سياره اى باشد به احتمال حداقل ۲ يا ۳ سياره و قمر از اين سيستم به طور بالقوه شرايط اينكه سرچشمه حيات باشند را دارا هستند. با اين اوصاف احتمالاً مقادير fp و nc خيلى از يك كوچكتر نيستند.
گروهى كه به يافتن حيات در نقاط ديگر كيهان خوش بين هستند مى گويند حيات هركجا كه بتواند تشكيل مى شود يعنى (۱=f1) و اينكه سير تكوين داروينى سرانجام متوجه تكامل هوش خواهد شد و اين يعنى (۱=fi) و همچنين اينكه هيچ تمدن هوشمندى براى مدت طولانى بقاى خود را حفظ نخواهد كرد مگر اينكه الكتريسيته را كشف كند و احساس كنجكاوى جهت برقرارى ارتباط را درك كند (۱=fc ). در چنين حالتى كه البته بسيار خوشبينانه است معادله درك تبديل به حالت ساده اى مى شود كه عبارت است از ۱=N كه در آن L طول عمر متوسط يك جامعه هوشمند است برحسب سال.حال اگر L ما عددى معادل ده هزار باشد آنگاه ما، ده هزار تمدن همانند تمدن خودمان در كهكشانمان خواهيم داشت يا به عبارتى يك تمدن در كنار هر بيست ميليون ستاره.اگر اين مجموعه به شكلى تصادفى در كهكشان راه شيرى پخش شده باشند احتمالاً نزديك ترين آنها به ما در حدود هزار سال نورى از ما فاصله خواهد داشت.در اين وضعيت زمان لازم براى يك ارتباط دوسويه معادل بخش عظيمى از تاريخ ثبت شده بشر است اما يك ارسال يك سويه احتمالاً مسموع خواهد بود.
به هرحال حدود ۴۰ سال از پروژه ستى با شكست مواجه شده و نتيجه اى را در پى نداشته است در حالى كه از اوايل دهه ۱۹۶۰ تاكنون گستره فعاليت راديوتلسكوپ ها، تكنيك هاى دريافت اطلاعات و همچنين قابليت هاى محاسباتى به ميزان چشمگيرى پيشرفت كرده است.به طور قطع Parameter Space سيگنال هاى راديويى محتمل (اعم از فركانس ها، مكان هاى واقع در آسمان، قدرت سيگنال ها و مواردى از اين دست) بسيار بسيار وسيع تر از آن چيزى است كه تاكنون مورد جست وجو و بررسى قرار گرفته است.
اما حداقل اين است كه اكنون ما دريافتيم كه كهكشان ما حاوى فرستنده هاى قوى فرازمينى نيست كه به طور متمادى و در ضمن آن طور كه مدنظر ماست علايم را به ما ارسال كند. در سال ۱۹۶۱ هيچ كس قادر به بيان اين مطلب نبود. آيا ما مقادير برخى از پارامترهاى معادله درك را زياد برآورده كرده و دست بالا گرفته ايم؟
آيا طول عمر تمدن هاى پيشرفته خيلى كوتاه است؟ و يا اينكه ستاره شناسان يك نكته مهم و عميق را از قلم انداخته اند؟
اكنون با تحليل جداگانه هريك از اجزاى معادله به بررسى مجدد اين رابطه مى پردازيم.R عبارت است از تعداد ستارگانى كه هر ساله در كهكشان ما تشكيل مى شوند (كه فى الواقع در حدود يك است). در اين مورد دانشمندان اخترفيزيك تقريباً اتفاق نظر دارند. (البته اين بدان معنا نيست كه دقيقاً در هر سال يك ستاره در راه شيرى متولد مى شود بلكه دامنه تغييرات آن بين ۳/۰ و ۳ است.) اما مطلب اينجاست كه اطمينان ستاره شناسان و زيست شناسان در رابطه با عوامل بعدى اين معادله بسيار كمتر است.
• چند سياره وجود دارد؟ (Fp)
fp متغير دوم است كه عبارت است از كسرى از ستارگان كه داراى سيستم هاى سياره اى هستند.
اكتشافات اخير در رابطه با ستارگان جوانى كه با صفحات پيش سياره اى احاطه شده اند و در ضمن كشف سيارات حقيقى در حال گردش در اطراف ستارگانى كه شبيه به خورشيد هستند شك محققان را درباره اينكه آيا وجود سيارات امرى معمول است يا نه به يقين بدل كرده است.اين _ به اصطلاح _ صفحات پيش سياره اى به وسيله رصدهاى گسترده در محدوده اشعه مادون قرمز كشف شده اند و در عكس هايى كه توسط تلكسوپ هابل از سحابى جبار گرفته شده به طور مستقيم ديده شده اند. اين سحابى منطقه اى حاصلخيز جهت تشكيل ستارگان است. اين قبيل رصدها القاكننده اين نظر هستند كه حداقل نيمى از تمامى ستارگانى كه تازه متولد مى شوند با سياراتى همراه هستند.اگر چه هيچ كس اطمينان ندارد كه اين صفحات (پيش سياره اى) چقدر پابرجا خواهند بود.
رصدهاى اخير كه در محدوده امواج زير ميليمترى انجام شده، صفحات رقيق گازى بيشترى را در اطراف تعدادى از ستارگان پيرتر نشان داده است كه از جمله اين ستارگان مى توان به اولين هدف فرانك درك كه همان ستاره اپسيلون از صورت فلكى نهر است اشاره كرد.بسيارى از اين صفحات شكل حلقوى دارند. طبق ايده برخى از نظريه پردازان حفره ميان اين صفحات تنها مى تواند حاصل سياراتى باشد كه با گاز و غبار همراهند و در بخش داخلى صفحه قرار دارند.
در عرصه كشف سيارات حقيقى پركارترين و پرمحصول ترين گروه از ميان شكارچيان سيارات گروهى هستند عبارت از Michel Mayor و Dider Queloz در اروپا و Raui Butier geoffrey Marcy .R در كاليفرنيا.اين گروه در بررسى ۲۰۰ ستاره كه دوتايى نبوده و به خورشيد شباهت داشتند موفق به يافتن قريب به ۱۰ سيستم سياره اى شده اند.
از اين نتايج چنين برمى آيد كه حدود ۵ درصد ستارگان با سياراتى همراه هستند و در نتيجه مقدار متغير برابر با ۰۵/۰ خواهد بود.در هر حال مطلبى كه در اينجا وجود دارد اين است كه تكنيك هاى تحقيقاتى كنونى تنها نسبت به سيارات پرجرم و آنهايى كه در مدارهاى نزديك به ستاره خود گردش مى كنند حساس هستند. در حال حاضر موقعيتى مشابه منظومه شمسى قابل آشكارسازى نيست. به احتمال زياد نسبت حقيقى ستارگانى كه دوتايى نيستند، مانند خورشيد هستند و توسط سيارات همراهى مى شوند بسيار بيش از ۵/۰ درصد است. اين نسبت مى تواند ۵۰ و يا حتى ۱۰۰ درصد باشد.حال بايد منتظر بمانيم و ببينيم كه اين رصدهاى جديد چه مسائلى را درباره مولفه fp به ما ارائه مى كند؟
اگرچه ما هنوز مقدار نهايى مولفه فوق را در دست نداريم اما براى ما روشن است كه نقش بسيار مهمى را در معادله درك بازى مى كند و تنها يك بخش ناچيز از اين عرصه نيست.
• (ne) چه تعدادى از سيارات مناسب هستند
هنگامى كه به سراغ متغير سوم اين معادله مى رويم اخبار دلسردكننده اى به دست مى رسد، اين متغير چيزى نيست مگر ne.
اين عامل از معادله بيانگر تعداد متوسط سيارات موجود در منظومه هاى ديگر است كه جهت آغاز حيات از محيط مناسبى برخوردار هستند.(حرف e در اينجا مخفف «زمين سان» است يعنى سيارات مثل زمين).درك در كتابى تحت عنوان «آيا كسى آنجا هست؟» كه در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسيد خاطرنشان مى سازد كه شركت كنندگان در گردهمايى گربن بنك مقدار مولفه ne را بين ۱ و ۵ ارزيابى كرده بودند.به ديگر كلام هر سيستم سياره اى مى بايست حداقل شامل يك سياره مانند زمين باشد (منظور محلى است كه وجود آب مايع در آن امكان پذير باشد) و اين رقم مى تواند به آسانى به ۳ و يا ۵ هم برسد.
اين ديدگاه خوشبينانه برپايه اين تصور استوار است كه منظومه شمسى ما در تعداد، اندازه و توزيع سيارات يك شاخص به شمار مى رود.
امروزه مريخ و همين طور اروپا كه يكى از اقمار مشترى است جزء محل هايى است كه براى يافتن اشكال اوليه حيات مورد بررسى قرار مى گيرند و فى الواقع با اين وضعيت ۳ زمين احتمالى براى فرمول درك در منظومه ما پديد مى آيد.به هر حال سيارات فراخورشيدى كه در سال هاى اخير كشف شده اند نكته اى را به ما انسان ها آموخته اند (به اين ترتيب كه) منظومه شمسى ما با مجموعه اى از عوالم و اقمار كه در وضعيتى پايدار و در عين حال زيبا و با مداراتى كه تقريباً به دايره نزديك است، قرار دارد شايد انتظار بيش از آن چيزى است كه در قانون طبيعت وجود دارد.
• fi چه تعداد از سيارات سرچشمه حيات هستند؟
امروزه در محافل علمى در رابطه با مقدار متغير fi نظرات مثبت بيشترى وجود دارد همان متغيرى كه بيانگر كسرى از سيارات است كه قابل سكونت باشد و حيات در آن شكل بگيرد.توده هاى مولكولى پيكره حيات (اعم از مجموعه هاى بنيادى هيدروكربنى و حتى اسيدهاى آمينه) در سرتاسر عالم به وفور يافت مى شوند. موارد فوق الذكر در شهاب سنگ ها، دنباله دارها و گاز و غبارهاى بين ستاره اى كشف شده اند.
با وجود اينكه هيدروكربن ها و اسيدهاى آمينه ارگان هاى زنده نيستند لكن شكى وجود ندارد كه تحولات ماقبل حيات بسيارى در محبس تاريك كهكشان و در ميان ستارگان در حال انجام است.
مهمترين بخش اين روند، يافته هاى شگفت انگيزى است كه (به زبان زمين شناسى) چنين بيان مى شود: ميكروارگانيسم ها تنها لحظاتى پس از آخرين برخورد مخرب (در روند شكل گيرى زمين) بر روى اين سياره نمايان شده اند.احتمالاً (البته در صورت حصول شرايط صحيح) پيدايش حيات روندى بالنسبه سهل الوصول دارد كه به راحتى اتفاق مى افتد، اگر اين روند مسيرى نامعمول و دشوار بود نمى شد انتظار داشت كه در اولين فرصت پيش آمده بر روى زمين انجام پذيرد بلكه بايد در مقاطع بعدى تاريخ سياره پديدار مى شد.
امروزه زيست شناسان در اين باره به بحث مى پردازند كه آيا حيات بر روى زمين چند بار و به صورت جداگانه پديد آمده يا نه.دلايل فراوانى وجود دارد كه نشان مى دهد تمام موجودات زنده اى كه امروزه بر پهنه كره زمين يافت مى شوند منشاء واحدى دارند ولى (با اين وجود) رشته هاى ديگرى از حيات نيز ممكن است در طول تاريخ ظهور كرده و از ميان رفته باشد.
• هوش fi
با پايان بخش مربوط به تعداد سيارات زمين مانند ما تنها با ۳ مجهول ديگر مواجه هستيم. (اولاً) احتمال تكامل منتج به هوش چقدر است؟ (پاسخ به اين سئوال مقدار مولفه fi را براى ما مشخص مى كند)
(ثانياً) ما تا چه حد اطمينان داريم كه موجودات فرازمينى قادر مايل به انتشار امواج راديويى هستند (پاسخ اين سئوال ما را به سوى تعيين مقدار fc رهنمون مى سازد).و آخرين مورد اينكه طول عمر متوسط تمدن هايى كه امكان و توان برقرارى تماس راديويى را داشته باشند چقدر است؟(L)
اين عوامل زيست شناختى و جامعه شناختى (مطروحه) در معادله درك بحث ها و ترديدهاى علمى بيشترى را در مقايسه با عناصر بيان شده در عرصه اخترشناسى پديد آورده است. با توجه به نظرات بسيارى از دانشمندانى كه در زمينه حيات فعاليت دارند بسيار ساده لوحانه است كه بينگاريم سير تكامل در يك سياره ديگر لزوماً بايد به هوش (آن گونه كه مدنظر ماست) منتج گردد.ديرين شناسى به نام استفن جى گلد (دانشگاه هاروارد) در پرفروش ترين كتاب خود به نام «جهان شگفت انگيز» چنين ادعا مى كند كه: «احتمالاً ما وجود خود را مديون اقبال خوش هستيم، بشر صرفاً به حركت محدود نيست بلكه يك جوهر است.»
مسير تكامل، يك فرآيند غيرقابل پيش بينى، آشفته و عارى از نظم است.
گلد بارها و بارها به اين مطلب اشاره مى كند كه اگر ما قادر بوديم كه نوار سير تكامل بر روى سياره زمين را به عقب بازگردانده و دوباره آن را آغاز كنيم، غيرممكن بود كه انسان دوباره بر روى صحنه زمين خودنمايى كند.
ديگران اين گونه پاسخ مى دهند كه البته، آنچه كه ما در جست وجوى آن هستيم نوع بشر نيست. هيچ كس در پى آن نيست كه انسانى را در ميان ستارگان بيابد (موجودات كوچك سبز رنگ يا چيزى شبيه به آن).
بلكه موضوع اين است كه آيا اصولاً هيچ گونه ارگانيسمى وجود دارد كه قابليت استفاده از ابزار، پيشبرد يك جامعه پيشرفته و پيچيده و همچنين ذخيره و پردازش اطلاعات به طريقى كه منتهى به كشف اصول و مبانى الكتريسيته شود را از خود بروز دهد؟از ديدگاه افراد خوش بين در اين مورد تفاوت تنها در درجه است و نه در نوع، به اين دليل كه مراحل متفاوت هوش در انواع گسترده جانوران به طور مستقل تكامل پيدا كرده است.اما گلد اشاره مى كند كه هيچ الگوى كلى و يا هر گونه گرايش ترجيهى در مسير تكامل وجود ندارد. اين برداشت كه افزايش تنوع زيستى ضرورتاً همراه است با افزايش توان فكرى كاملاً غلط است. اگر برخى از حيوانات كه به تازگى تكامل يافته اند، بزرگ تر و باهوش تر از گذشتگان خود هستند تنها مى تواند محصول يك اتفاق باشد.
پيشرفت بشر هم در زمينه هاى مختلف مى تواند به همين شكل صورت گرفته باشد.
 

Monirzadeh

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2004
نوشته‌ها
997
لایک‌ها
35
بى شك هيچ نظريه اى در تاريخ علم به اندازه نظريه تكامل با جامعه چالش نداشته است. امروزه جديدترين رويكرد هايى كه در شاخه هاى مختلف علوم و معارف بشرى شاهد آن هستيم رويكرد هاى تكاملى است. اقتصاد تكاملى، روانشناسى تكاملى، پزشكى تكاملى، معرفت شناسى تكاملى، جامعه شناسى تكاملى (داروينيسم اجتماعى)، اخلاق تكاملى و ... همگى رويكرد هاى جديدى در حوزه هاى مختلف هستند. و البته دست اندركاران هر حوزه نيز بر سر صحت اين رويكرد ها منازعات فراوانى دارند. با اينكه بر سر صحت و سقم اين رويكرد ها جدال هاى فراوانى وجود دارد اما بى هيچ ترديدى، بدون درك درستى از نظريه تكامل فهم درستى از اين حوزه ها ممكن نخواهد بود. برخى از اين حوزه هاى تازه تاسيس از نظريه تكامل به عنوان يك مدل سود جسته اند. اقتصاد تكاملى در اين زمره است. اما در برخى ديگر نظريه تكامل در بطن حوزه وارد شده و اساس حوزه را تشكيل مى دهد. پزشكى تكاملى مثال بارز اين دسته است. برخى ديگر نيز هر دو شيوه را به كار مى برند يعنى هم از نظريه تكامل به عنوان مدل بهره مى گيرند و هم اساس خود را بر بنيان آن مى گذارند. معرفت شناسى تكاملى از دسته اخير است. پس هر انسان فرهيخته اى در هر حوزه كارى، بايد دركى حداقلى از مفهوم تكامل داشته باشد. بى شك كسانى كه در علوم مختلف زيستى مشغول فعاليت اند درك عميق ترى از مفهوم تكامل را نياز دارند. جمله معروفى از دوبژانسكى، ژنتيكدان و تكامل گراى معروف، در اكثر كتبى كه به بحث تكامل مى پردازند وجود دارد: «هيچ چيز در زيست شناسى، جز در سايه نظريه تكامل معنى نمى يابد.» تكامل سنگ بناى زيست شناسى جديد است.
به راستى چند درصد افراد جامعه، از جمله فرهيختگان آن جامعه، به درستى مى دانند كه نظريه تكامل چيست؟ براى اكثريت افراد جامعه نظريه تكامل معادل با يك جمله است: «انسان از نسل ميمون است.» اما سئوال اين است كه آيا بدون توجه به اين جمله و درك آن همه چيز در زيست شناسى بى معنى خواهد شد؟ آيا اين جمله مى تواند سنگ بناى زيست شناسى جديد باشد؟ به نظر مى رسد كه قانع كننده ترين پاسخ به اين سئوالات اين باشد كه بيشتر افراد در معناى دقيق تكامل زيستى دچار سردرگمى هستند. اما علت اين سردرگمى چيست؟
شايد يكى از علل اين باشد كه دانشمندان نتوانسته اند به طور موثرى با عموم مردم در باب نظريه تكامل گفت وگو كنند. اما يقيناً اين تنها علت موجود نيست. علت ديگر اين است كه تعريف تكامل در بسيارى از فرهنگ هاى لغت نيز صحيح نيست. در ادامه چند نمونه از اين اشتباه ها ذكر خواهد شد. شايد علت سوم اين باشد كه خود دانشمندان نيز بر سر تعريف واژه مهمى مانند تكامل اختلاف نظر دارند. شايد شنيدن اين جمله بسيارى از مخالفان سنتى تكامل را خوشحال كند. مخالفان سنتى تكامل هم كسانى هستند مخالف با اين جمله: «انسان از نسل ميمون است.» اما قبل از هر چيز توجه به يك نكته ضرورى است و آن اينكه ميان وجود تكامل و نظريه هاى مختلف درباره مكانيزم آن اختلاف وجود دارد. زيست شناسان در اينكه تكاملى اتفاق افتاده و مى افتد اختلاف نظرى ندارند. اما بر سر مكانيزم هاى وقوع آن اختلاف نظراتى وجود دارد و همين اختلاف نظر ها باعث پويايى فوق العاده مباحث تكامل نزد آنان است. بحث درباره مكانيزم هاى تكاملى را به مجالى ديگر موكول مى كنيم.
فيوتويما يكى از معروف ترين زيست شناسان تكاملى حال حاضر جهان، تكامل زيستى را چنين تعريف مى كند: «تكامل در معناى كلى معادل تغيير است و بنابراين واژه اى فراگير است: كهكشان ها، زبان ها و **** هاى سياسى همگى تكامل مى يابند. تكامل زيستى تغيير در ويژگى هاى جمعيتى از موجودات زنده است كه باعث افزايش طول عمر افراد آن جمعيت شود. رشد يك فرد از زمان نطفه بودن تا زمان بلوغ به عنوان تكامل در نظر گرفته نمى شود. موجودات زنده منفرد تكامل پيدا نمى كنند. تغييراتى در جمعيت ها تغييرات تكاملى در نظر گرفته مى شوند كه از طريق ماده ژنتيكى قابل توارث به نسل بعدى باشند. تكامل زيستى ممكن است كوچك و يا بزرگ و اساسى باشد، اما تكامل هر دو مورد را شامل مى شود:« از تغييرات كوچك در آلل هاى مختلف (مانند آلل هايى كه گروه هاى خونى را مشخص مى كنند) گرفته، تا تغييرات متوالى كه باعث شده موجودات تك سلولى اوليه به مار ها، زنبور ها، زرافه ها و گياهان تبديل شوند.» (فيوتويما، زيست شناس تكاملى ۱۹۸۶)
توجه به اين نكته مهم است كه زيست شناسى تكاملى به جمعيت ها توجه دارد و نه به افراد و اينكه تغييرات بايستى به نسل بعد منتقل شوند. در عمل معناى اين حرف اين است كه: تكامل فرايندى است كه منتج به تغييرات قابل توارث در يك جمعيت شده و به نسل هاى بعدى منتقل مى شود.
اين تعريف كاربردى خوبى از تكامل است و مى تواند ميان تكامل و تغييرات مشابهى كه تكامل نيستند تمايز قائل شود. تعريف كوتاه ديگرى كه در بسيارى از كتاب هاى مرجع يافت مى شود چنين است: «هر نوع تغيير در فراوانى نسل ها در خزانه ژنى از يك نسل به نسل ديگر.»
آلل چيست؟ نسخه هاى مختلفى از يك ژن. مثلاً ژن تعيين كننده گروه خونى در انسان داراى ۳ آلل A، B، O است.
خزانه ژنى چيست؟ مجموعه همه ژن هاى يك گونه در يك زمان خاص.
پس وقتى زيست شناسان مى گويند تكامل را مشاهده كرده اند منظور آنها اين است كه به تغييرى در فراوانى ژن هاى يك جمعيت پى برده اند و غالباً نيز از تغييرات ظاهرى افراد كه قابل توارث است پى به وجود تغييرات ژنتيكى مى برند. وقتى زيست شناسان مى گويند كه دو گونه مجزا داراى نياى مشتركى هستند منظور آنها اين است كه از زمان جدا شدن دو جمعيت تغييرات متوالى قابل توارثى در آنها روى داده است.
متاسفانه تعاريف رايج از تكامل در خارج از محيط علمى با تعريف علمى آن تفاوت دارد. به عنوان مثال در فرهنگ واژگان علمى آكسفورد تعريف زير را از تكامل مى بينيم:
«تكامل: فرآيندى تدريجى كه در نتيجه آن تنوع كنونى گياهان و جانوران از موجودات زنده اوليه به وجود آمده اند. عقيده بر اين است كه اين فرايند از ۳۰۰۰ ميليون سال پيش ادامه داشته است.»
چنين تعريفى از يك فرهنگ لغات علمى پذيرفتنى نيست. مطابق اين تعريف پروكاريوت ها، پروتوزئر ها و قارچ ها جزء فرايند تكامل نيستند. اين تعريف از واژه «تغيير تدريجى» استفاده مى كند كه خود در ميان تكامل گرايان محل بحث است و مهمتر اينكه به نظر مى رسد تعريف بالا بيشتر به تاريخ تكامل اشاره مى كند تا به خود تكامل. اگر اين تعريف را به كار گيريم اين سئوال به وجود مى آيد كه آيا تكامل در حال حاضر نيز وجود دارد يا خير. اين تعريف ميان تكامل و ديگر فرايند ها تمايز واضحى برقرار نمى كند. مثلاً آيا افزايش قد افراد نژاد قفقازى در صدها سال گذشته مثالى از تكامل است؟ آيا تغيير رنگ در جمعيت پروانه ها مثالى از تكامل است؟ اين تعريف، تعريفى علمى نيست. اما تعاريف استاندارد ديگر حتى بدتر از اين هم هستند:
«تكامل: اين آموزه كه اشكال بالاتر حيات تدريجاً از اشكال سطح پائين تر نشأت گرفته اند.» (فرهنگ لغات چامبرز). «تكامل: رشد و توسعه يك گونه، موجود زنده و يا عضو از حالت هاى اوليه يا اصلى به حالت هاى كنونى و تخصص يافته؛ تبار زايى يا هستى زايى.» (فرهنگ لغات وبستر).
چنين تعاريفى آشكارا غلط هستند. متاسفانه غالب غير متخصصين با چنين تعاريفى از تكامل در ذهن خود وارد بحث درباره تكامل مى شوند و غالباً چنين بحثى نيز بى نتيجه خواهد ماند چرا كه متخصصين فهم ديگرى از تكامل در ذهن خود دارند. اگر كسى ادعا كند به تكامل اعتقاد ندارد حتماً منظور او از تكامل تعاريف علمى آن نيست زيرا در اين صورت چيزى را قبول ندارد كه وجود آن واضح و روشن است
 

Monirzadeh

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2004
نوشته‌ها
997
لایک‌ها
35
واقعا شرمنده یک مدت نتونستم بیام اینترنت


چهل سال پيش، محققان از كشف سلول هايى صحبت كردند كه آغازى براى تحولى بزرگ در حوزه علوم زيستى بود. در دهه ،۱۹۶۰ محققان متوجه شدند كه مغز استخوان انسان شامل دو نوع سلول غيرتخصصى و غير متمايز است كه از آنها سلول هاى خونى به وجود مى آيند. دانشمندان اين سلول ها را، «سلول هاى بنيادى بالغ» (adult stem cell) ناميدند. از آن سال تاكنون، تحقيق و بررسى بر روى «سلول هاى بنيادى»، ادامه داشته و كشفيات بزرگى نيز حاصل شده است. تحقيق بر روى سلول هاى بنيادى، دانش جديد و در حال پيشرفتى است كه به ما امكان مى دهد چگونگى تكوين يك موجود زنده از يك سلول منفرد را دريابيم. اين دانش جديد، به دانشمندان اين امكان را مى دهد كه «درمان سلول محور» را در درمان بيمارى ها برگزينند، كه اكنون، به عنوان «پزشكى احياكننده»، شناخته مى شود. اما «سلول هاى بنيادين» چه چيزى هستند و چرا مهمند؟ سلول هاى بنيادى دو ويژگى مهم دارند كه آنها را از انواع ديگر سلول ها افتراق مى دهد. ۱- اين سلول ها، سلول هايى غيرتخصصى هستند (يعنى عمل خاصى را مانند سلول هاى عضله قلب انجام نمى دهند) و قدرت بازسازى و احياى خودشان را از طريق تقسيم سلولى دارا هستند. ۲- اين سلول ها تحت شرايط آزمايشگاهى يا فيزيولوژيكى معينى مى توانند به سلول هايى با كاركرد تخصصى مانند سلول هاى توليدكننده انسولين در پانكراس، يا سلول هاى عضله قلب كه توانايى پمپ كردن خون را دارند، تبديل شوند. دانشمندان بر روى دو نوع سلول بنيادى يعنى «سلول هاى بنيادى» جنينى كه تا سال ۱۹۹۸ تنها از حيوانات به دست مى آمد و «سلول هاى بنيادى بالغ» كه از بافت هاى بالغ انسانى به دست مى آيد، تحقيق و مطالعه مى كنند. اين دو نوع سلول ريشه اى، كارآيى ها و خصوصيات متفاوتى دارند كه از هريك براى اهداف خاصى استفاده مى شود. در حدود بيست سال قبل، دانشمندان روش هايى را براى به دست آوردن سلول هاى بنيادى جنين موش كشف كردند. در طى اين سال ها مطالعه و تحقيق بر روى زيست شناسى سلول هاى موش سرانجام در سال ۱۹۹۸به چگونگى كشف به دست آوردن سلول هاى بنيادى جنين انسان و رشد آنها در آزمايشگاه منجر شد.جنين هايى كه بدين منظور انتخاب شدند، آنهايى بودند كه به دليل نابارورى زوج ها از طريق بارورى آزمايشگاهى به وجود آمده بودند و هنگامى كه به آنها براى چنين هدفى نياز نبود با اجازه كامل و آگاهانه از شخص اهدا كننده براى مقاصد تحقيقاتى بر روى سلول هاى بنيادى استفاده شدند. سلول هاى بنيادى به دلايل چندى براى موجودات زنده بسيار مهم هستند. سلول هاى بنيادى در جنين سه تا پنج روزه كه «بلاستوسيست» ناميده مى شود در رشد بافت هايى كه موجب به وجود آمدن سلول هاى تخصص يافته اى كه قلب، ريه، پوست و بافت هاى ديگر را مى سازند دخالت دارد.همچنين اين سلول ها در برخى از بافت هاى بالغ مانند مغز استخوان، ماهيچه و مغز سلول هايى را كه به واسطه بيمارى يا آسيب از بين رفته اند جايگزين مى سازند. دانشمندان براساس اين شواهد معتقدند كه در آينده سلول هاى بنيادى مى توانند پايه اى براى درمان بيمارى هاى قلبى، بيمارى پاركينسون و ديابت باشند. تمركز اصلى كار دانشمندان بر شناخت خواص اساسى سلول هاى بنيادى و يافتن تفاوت آنها از سلول هاى تخصص يافته است. هرچه كه دانشمندان در اين مطالعات پيشرفت كنند، درمان پزشكى امروز متحول تر و غربالگرى داروها نيز آسان تر مى شود. دانشمندان در حال حاضر درصدد هستند، چگونگى باقى ماندن اين سلول ها به صورت غيرتخصصى و احياى مجدد خودشان را تعيين كنند، همچنين دانشمندان كوشش مى كنند علائم و نشانه هايى را كه باعث مى شوند سلول هاى بنيادى به سلول هاى تخصص يافته تبديل شوند، مشخص كنند. سلول هاى بنيادى با ديگر انواع سلول هاى بدن متفاوتند و همه آنها به رغم خواستگاه هايشان داراى سه ويژگى كلى هستند: ۱- همه آنها قادر به بازسازى و تقسيم خودشان هستند و اين خاصيت محدود به زمان نيست. ۲- همگى غيرتخصصى هستند و ۳- مى توانند به سلول هاى تخصصى تبديل شوند. سئوالاتى كه اكنون ذهن دانشمندان را به خود مشغول داشته اين است كه چرا سلول هاى بنيادى جنينى قادر به توليد و تكثير خودشان هستند بدون اين كه تمايز پيدا كنند و اين خاصيت را سال ها حفظ مى كنند. اما «سلول هاى بنيادى بالغ» چنين نيستند و چه عواملى در موجودات زنده، تكثير و بازسازى سلول هاى بنيادى را تنظيم مى كند؟ كشف پاسخ اين سئوالات، باعث مى شود كه دانشمندان چگونگى تنظيم و تكثير سلولى در طى رشد نرمال جنين و تقسيم سلولى غيرنرمال را كه باعث ايجاد سرطان مى شود، دريابند.يكى از ويژگى هاى بنيادى اين سلول ها، اين است كه هيچ بافت و ارگان اختصاصى ندارند تا عملكردى خاص داشته باشند. يك سلول ريشه اى نمى تواند همانند يك سلول عضله قلب، خون را به خارج پمپ كند و نمى تواند مولكول هاى اكسيژن را در خون مانند گلبول هاى قرمز خون حمل كند. اين سلول ها غيرتخصصى هستند اما مى توانند به سلول هاى تخصصى بدن تبديل شوند. برخلاف سلول هاى ماهيچه اى، سلول هاى خونى يا سلول هاى عصبى كه نمى توانند به طور طبيعى خودشان را بازسازى كنند. سلول هاى بنيادى مى توانند چند بار خودشان را بازسازى كنند، وقتى سلولى چند بار خودش را بازسازى كند، تكثير ناميده مى شود. اگر جمعيت سلول هاى بنيادى در مدت چند ماه، خودشان را مرتب بازسازى كنند باعث به وجود آمدن ميليون ها سلول بنيادى مى شوند كه كماكان غيرتخصصى هستند يعنى مانند سلول هاى والدشان هستند. به اين سلول ها، سلول هاى با «توانايى بازسازى طولانى مدت»، گفته مى شود. عوامل و شرايطى كه باعث مى شود سلول ها براى مدت طولانى در اين وضعيت باقى بمانند، مورد توجه دانشمندان است. وقتى كه سلول هاى ريشه اى به يك سلول تخصصى تبديل شوند، آن را «تمايز» مى گويند. دانشمندان درصدد فهميدن نشانه ها و علائم درون سلول هاى ريشه اى و خارج آنها هستند كه باعث شروع فرآيند تمايز مى شود. علائم درونى توسط ژن هاى سلولى كنترل مى شوند كه رمز ژنتيكى براى همه ساختارها و اعمال سلولى را كنترل مى كنند. اين ژن ها در DNA قرار دارند. علائم خارجى عبارتند از: تماس فيزيكى اين سلول ها با سلول هاى مجاور و موادى كه به وسيله ديگر سلول ها ترشح مى شود. سئوالاتى كه مطرح مى شود اين است كه آيا علائم خارجى و داخلى براى تمايز اين سلول ها براى تمام انواع سلول هاى بنيادى يكسان است. سلول هاى بنيادى بالغ، تنها به سلول هايى بدل مى شوند كه از همان بافت باشند مثلاً يك سلول بنيادى تشكيل دهنده خون در مغز استخوان، موجب به وجود آمدن انواع مختلف سلول هاى خونى چون گلبول هاى قرمز خون، سلول هاى سفيد خون و پلاكت ها مى شود. در سال ،۱۹۹۹ دانشمندان متوجه شدند يك سلول بنيادى بالغ مثلاً سلول بنيادى تشكيل دهنده خون توانايى اين را دارد كه به سلول هاى بافت هاى ديگر نيز تبديل شود. دانشمندان كشف كردند كه سلول هاى بنيادى تشكيل دهنده خون مى توانند به سلول هاى عصبى نيز تبديل شوند و سلول هاى بنيادى بافت كبد قابل تبديل به سلول هاى توليدكننده انسولين هم هستند. اين يافته ها باعث شده است كه دانشمندان براى درمان بيمارى ها با روش «درمان سلول محور» از سلول هاى بنيادى بالغ استفاده كنند. سلول هاى بنيادى جنينى همانگونه كه از نام آنها برمى آيد، از جنين مشتق مى شوند و جنين ها ۴ يا ۵ روزه هستند. تا زمانى كه سلول هاى بنيادى جنينى تحت شرايط معينى در حال تكثير باشند غيرتخصصى باقى مى مانند. اما اگر اجازه داده شود تا با يكديگر فشرده شوند براى آنكه جسم جنينى را تشكيل دهند، آنگاه روند تمايز خودبه خود آغاز مى شود ومى توانند به سلول هاى عصبى، سلول هاى ماهيچه اى و بسيارى سلول هاى ديگر تبديل شوند. اما يك «سلول بنيادى بالغ» سلول غيرتمايزيافته اى است كه در ميان سلول هاى تخصصى و تمايزيافته يك بافت يا اندام وجود دارد. اين سلول ها نيز توانايى بازسازى خودشان و توانايى تمايز يافتن به سلول هاى اختصاصى همان بافت يا اندام را دارا هستند. نقش اوليه اين سلول ها در يك موجود زنده ترميم بافتى است كه در آن قرار دارند. منشاء اين سلول ها ناشناخته است. دانشمندان در حال حاضر، سلول هاى بنيادى بالغ را در اكثر بافت هاى بدن يافته اند. اين كشفيات باعث شده است كه براى استفاده در پيوند اعضا آنها را مورد مطالعه قرار دهند. البته انواع خاصى از سلول هاى بنيادى بالغ، توانايى تمايز به سلول هاى تخصصى را دارا هستند. سلول هاى بنيادى جنينى و بالغ هر كدام معايب و محاسنى براى استفاده در درمان بيمارى ها دارند. سلول هاى بنيادى جنينى به تمام انواع سلول هاى بدن مى توانند تبديل شوند، اما سلول هاى بنيادى بالغ تنها به همان نوع سلول بافت يا ارگانى كه در آن قرار دارند، مى توانند تبديل شوند. اما يك مزيت بسيار خوب سلول هاى بنيادى بالغ اين است كه مى توان آنها را از سلول هاى خود بيمار گرفت و رشد داد تا مجدداً در بدن بيمار كاشته شود. مزيت اين روش اين است كه اين سلول ها به وسيله دستگاه ايمنى بدن طرد نمى شوند. شايد مهمترين كاربرد سلول هاى بنيادى را توليد سلول ها و بافت هايى دانست كه مى توان براى «درمان هاى سلولى محور» استفاده كرد. پيشرفت هاى درمانى با سلول هاى بنيادى چنان سريع است كه در آينده اى نزديك، ثمرات ارزنده اى در درمان برخى از بيمارى هاى مزمن چون ديابت خواهد داشت
 

Monirzadeh

Registered User
تاریخ عضویت
9 آپریل 2004
نوشته‌ها
997
لایک‌ها
35
طرح پيوند سلول هاى بنيادى به بيماران دچار نارسايى قلبى

رئيس انجمن آنرواسكلروز ايران گفت: طرح تحقيقاتى پيوند سلول هاى بنيادى به بيماران دچار نارسايى قلب با هدف كمك به اين بيماران به زودى در كشور آغاز مى شود.
دكتر مسعود قاسمى متخصص قلب و عروق روز جمعه ۳۰ مرداد در اولين سمينار بررسى نقش سلول هاى بنيادى، در درمان بيمارى هاى قلبى- عروقى با اعلام اين خبر افزود: اين پژوهش به دنبال پيوند سلول هاى بنيادى به بيماران مبتلا به سكته قلبى انجام مى شود.
وى يادآور شد: در اين شيوه درمانى، سلول هاى بنيادى، از مغز استخوان فرد بيمار جدا شده و به عضله قلب نارسا پيوند مى شود.
دكتر قاسمى گفت: هم اكنون تعداد زيادى بيمار در كشور مبتلا به نارسايى قلب هستند كه اميد مى رود، اين شيوه درمانى بتواند، جايگزين پيوند در اين بيماران شود.وى نارسايى قلب را فرآيندى دانست كه در آن، قلب قادر به پاسخگويى به نياز هاى طبيعى بدن نيست. رئيس انجمن آترواسكلروز، تنگى عروق قلب، فشار خون بالا، بيمارى هاى دريچه اى و برخى موارد ناشناخته را از علل نارسايى قلب ذكر كرد.
دكتر قاسمى تاكيد كرد: فقدان خطر دفع، كوتاه بودن زمان بسترى، كاهش هزينه ها و بى نياز بودن از مصرف دارو هاى شيمى درمانى، از مزيت هاى روش پيوند سلولى نسبت به روش پيوند قلب است.
وى قابل تكرار بودن اين تكنيك در صورت لزوم را از ديگر مزيت هاى آن برشمرد و گفت: طى يك ماه آينده در غالب يك طرح تحقيقاتى، پيوند سلول هاى بنيادى به بيماران دچار نارسايى قلبى آغاز خواهد شد.
رئيس انجمن آترواسكلروز طرح تحقيقاتى هزينه پيوند سلولى را كمتر از يك دهم پيوند قلب دانست و تصريح كرد: خوشبختانه در اين روش، مشكل كمبود اهدا كننده نيز وجود ندارد.وى با اشاره برپايه «اولين سمينار بررسى نقش سلول هاى بنيادى در بيماران قلبى عروقى» اظهار داشت: در اين سمينار، يكى از پزشكان ايرانى سرپرست تيم تحقيقات پيوند سلول هاى بنيادى كشور آلمان نيز حضور دارد.
دكتر قاسمى در پايان تصريح كرد: به پيشنهاد چند كشور كه در زمينه پيوند سلول هاى بنيادى داراى سوابق تحقيقاتى و مطالعاتى هستند، تيمى از متخصصان كشورمان به همراه متخصصان چند كشور از جمله آلمان، پروژه مشتركى را آغاز خواهند كرد.
گفتنى است، «اولين سمينار كاربرد سلول هاى بنيادى در درمان بيمارى هاى قلبى- عروقى» توسط بيمارستان امام خمينى روز جمعه ۳۰ مرداد ماه امسال در بيمارستان امام خمينى برگزار شد
 

sina_judgment

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2005
نوشته‌ها
635
لایک‌ها
10
محل سکونت
زندان اوین....
به نقل از Monirzadeh :
در دوران كامبرين و ميليون سال پس از ان حيات فقط در دريا وجود داشت چون اشعه ماوراي بنفش خورشيد زندگي را در خشكي ها نا امن كرده بود ولي اين مشكل با پيداش سيانو باكتري ها ( گياهي فتوسنتز كننده ) حل شد.

اكسيژني كه توسط سيانو باكتري ها توليد ميشد پس از برخورد به ماوراي بنفش به ملكول اوزون تبديل ميشدند و كم كم لايه اوزون را به وجود آوردند. بدين صورت امكان زندگي در خشكي براي جانوران محيا شد و به مرور زمان گونه هاي مختلفي از جانوران و گياهان زندگي خود را بر سطح خشكي آغاز كردند.

ورود جانوران به خشكي :

حدود صد ميليون سال پيش ، پس از همياري ( رابطه اي دو طرفه كه به هر دو طرف سود ميرسد ) بين گياهان و قارچ ها به صورت گلسنگ باعث شد گياهان سطح زمين را بپوشانند و جنگل هاي بزرگي تشكيل شود و گياهان خشكي منبع جانوران را تامين كنند و تكامل جانوران خشكي را امكان پذير كند.

اولين جانوراني كه از دريا به خشكي امدند بندپايان بودند كه بنا به تصور زيست شناسان نوعي عقرب اولين موجودي بوده است كه از دريا به خشكي آمده است.

حشرات يكي از اولين ساكنان خشكي ها بودند كه اين گروه از بندپايان فراوان ترين و متنوع ترين گروه جانداران در تاريخ زمين بوده اند. به احتمال زياد اين موفقيت حشرات در ارتباط با پرواز كردن آنها بوده است و بايد بدانيد كه حشرات اولين موجوداتي بوده اند كه بال داشته اند.

اولين مهره داران ماهي هاي كوچك و فاقد ارواره اي بودند كه حدود 500 ميليون سال پيش به وجود امدند و پس از انها ماهي هاي ارواره داري به وجود امدند كه به جاي مكيدن غذا مي توانستند آها را بجوند در نتيجه به شكارچياني توانمند تبديل شدند و بدين گونه ماهي ها موفق ترين مهره داران زنده شدند و اكنون بيش از نيمي از گونه هاي مهره داران را به خود اختصاص داده اند.

نخستين مهره داران خشكي دوزيستان بودند كه از دگرگوني ماهي ها به وجود آمدند و با تكوين تغييرات ساختاري متعدد در پيكر دوزيستان اين جانداران با زندگي در خشكي سازگار شدند.

اعتقاد زيست شناسان بر اين است كه اندام حركتي دوزيستان از استخوان هاي باله ماهي ها حاصل شده اند و تكامل دستگاه حركتي استخواني راه رفتن را براي اين جانداران ممكن ساخت چون پايه اي محكم براي عمل اندام هاي حركتي در خلاف جهت هم بود و جثه حشرات به علت وجود اسكلت توانمند و انعطاف پذير بسيار بزرگتر از حشرات است. دوزيستان به خوبي با شرايط سازگار شدند ولي خزندگان كه از تحول دوزيستان به وجود امدند سازگاري هاي بهتري نشان مي دانند.

اين جانوران براي محافظت از خود در برار از دست دادن رطوبت بدن به اتمسفر پوستي ضد اب دارند و بر خلاف دوزيستان مي توانند در خشكي تخم گذاري كنند زيرا تخم هاي انها را پوسته اي اهكي و محافظ مي پوشاند. شواهد حاكي از ان است كه در حدود 300 ميليون سال پيش دوره اي خشك حاكم شد كه در آن مدت خزندگان كه سازگاري بهتري نسبت به خشكي داشتند برتريهايي به دست آوردند.

65 ميليون سال پيش در ضمن پنجمين انقراض گروهي اغلب گونه هاي زنده از جمله همه دايناسورها براي هميشه از روي زمين ناپديد شدند اما بعضي از خزندگان كوچكتر،پستانداران و پرندگان به بقاي خود ادامه دادند و اين انقراض باعث شد كه منابع بيشتري در اختيار جانوران باقي مانده قرار گيرد.

در اين هنگام اقليم جهان دچار تغيير شده بود و اب و هوا ديگر خشك نبود و خزندگان مزيت خود را از دست داده بودند و در اين زمان بود كه پستانداران و پرندگان به صورت غالب درآمدند.
اميدوارم مفيد واقع شده باشد
سلام حاجي يك سوال فني
مي دوني همزمان با ماهيهاي آروارهدار كودوم گروه از جاندارن به وجود امدند؟؟ جايزه داري پيشم :)
 

sina_judgment

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
2 می 2005
نوشته‌ها
635
لایک‌ها
10
محل سکونت
زندان اوین....
به نقل از fotocopy :
سلام من نميدونم چرا هرجادوست عزيزم آقاي فوتوكوپي ميرهه منم دنبالش ميرم :D
يادم رفت بگم من سينا هستم و عاشق دروس مربوط به زيست شناسي و علوم پزشكي :)
 

shahri

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
اين مطلب بدون اجازه از وبلاگ زيست شناسي گناباد گرفته شده آيا چنين كاري نوعي دزدي نيست ؟ آيا ان را درست مي دانيد؟ علاوه بر اين مطلب مطالب بسياري از وبلاگم دزديده شده !!! آيا مي دانيد براي تهيه ي آن ها چقدر زحمت كشيده ام و شما به سادگي بدون نام ونشان آن ها را به سايت خود مي بريد؟ اين نامردي نيست؟
بينندگان به shahri.blogfa.com مراجعه كنند تا درستي آن را بدانند.
 

shahri

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
اين مطلب بدون اجازه از وبلاگ زيست شناسي گناباد گرفته شده آيا چنين كاري نوعي دزدي نيست ؟ آيا ان را درست مي دانيد؟ علاوه بر اين مطلب مطالب بسياري از وبلاگم دزديده شده !!! آيا مي دانيد براي تهيه ي آن ها چقدر زحمت كشيده ام و شما به سادگي بدون نام ونشان آن ها را به سايت خود مي بريد؟ اين نامردي نيست؟
بينندگان به shahri.blogfa.com مراجعه كنند تا درستي آن را بدانند.
 

shahri

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
23 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
به نقل از shahri :
اين مطلب بدون اجازه از وبلاگ زيست شناسي گناباد گرفته شده آيا چنين كاري نوعي دزدي نيست ؟ آيا ان را درست مي دانيد؟ علاوه بر اين مطلب مطالب بسياري از وبلاگم دزديده شده !!! آيا مي دانيد براي تهيه ي آن ها چقدر زحمت كشيده ام و شما به سادگي بدون نام ونشان آن ها را به سايت خود مي بريد؟ اين نامردي نيست؟
بينندگان به shahri.blogfa.com مراجعه كنند تا درستي آن را بدانند.

با بررسي كه انجام دادم مطالب پست هاي 52 لغايت 82 بدون ذكر منبع از زيست شناسي گناباد(shahri.blogfa.com) گرفته شده اگر بقيه ي پست ها هم ، چنين باشد و از وبلاگ هاي ديگر كش رفته باشيد چه حرفي براي گفتن داشته ايد؟ اميدوارم فرهنگ استفاده و اطلاع رساني درست در جامعه ي فرهنگي اينترنت جا بيفتد و شاهد چنين اعمالي نباشيم.
 

ALIAK28

Registered User
تاریخ عضویت
8 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
121
لایک‌ها
2
محل سکونت
کهکشان راه شیری
به نقل از shahri :
اين مطلب بدون اجازه از وبلاگ زيست شناسي گناباد گرفته شده آيا چنين كاري نوعي دزدي نيست ؟ آيا ان را درست مي دانيد؟ علاوه بر اين مطلب مطالب بسياري از وبلاگم دزديده شده !!! آيا مي دانيد براي تهيه ي آن ها چقدر زحمت كشيده ام و شما به سادگي بدون نام ونشان آن ها را به سايت خود مي بريد؟ اين نامردي نيست؟
بينندگان به shahri.blogfa.com مراجعه كنند تا درستي آن را بدانند.
دوست گرامی! جناب Monirzadeh
کاشکی رفرانس رو هم ذکر می کردید تا اینطوری مشکل پیش نیاد.
SHAHRI جان! همکار گرامی! زیاد سخت نگیر. دوستمون یادش نبوده. !وگر نه منظوری نداشتن ( انشاءالله)
 

bio-php

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
26 جولای 2004
نوشته‌ها
3
لایک‌ها
0
Monirzadeh عزیز تلاشتان در ارائه مطالب علمی زیستی قابل تحسین است
اما پیشنهاد می کنم که حقوق مولفین مقالات رو که روی اون ها کار کردن حتما در نظر داشته باشید

موفق باشید
 

daneshju.ir

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
31 مارس 2007
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
محل سکونت
Daneshju.ir
زیست شناسی

---------
بهتره اول بدونیم زیست شناسی چیه؟

زیست شناسی علم شناخت حیات است( این لغت از کلمه یونانی بیاس به معنی زندگی و لوگاس یعنی دلیل منطقی تشکیل شده است). زیست شناسی به ویژگیها و رفتارهای موجودات، چگونگی تشکیل گونه ها و انواع موجودات و روابطی که آنها با هم دارند و به محیط زیست آنها مربوط می شود. زیست شناسی طیف گسترده ای از رشته های علمی که اغلب رشته های علمی مستقل بحساب می آیند را شامل می شود. روی هم رفته زیست شناسان حیات را از روی دامنه وسیعی از شاخصها مورد مطالعه قرار می دهند.
در مقیاس ذره ای و مولکولی، زندگی مورد بررسی زیست شناسی مولکولی، زیست شیمی و علم وراثت مولکولی است. در مقیاس سلولی، مورد مطالعه زیست شناسی سلولی و در مقیاس های چند سلولی، مورد نظر فیزیولوژی، کالبد شناسی و بافت شناسی است. زیست شناسی رشدی حیات را در مقیاس رشد و نمو اندام یک موجود مورد مطالعه قرار می دهد.
با بالا بردن مقیاس ها به بیش از یک موجود، علم وراثت چگونگی عملکرد وراثت بین والدین و فرزندان را مورد بررسی قرار می دهد. رفتار شناسی جانوری رفتار گروهی بیش از یک موجود را مطالعه می کند. علم وراثت جمعیتی میزان یک جمعیت کل را در در نظر دارد و علم سیستماتیک شاخص چند گونه ای اجداد موجودات را بررسی می کند. جمعیت های بهم وابسته ومحل سکونتشان در بوم شناسی و زیست شناسی تکاملی مورد مطالعه قرار می گیرد. یک رشته نظری جدید ستاره شناسی( یا زیست شناسى گاز بى اثر گزنون ) نام دارد که احتمالات وجود حیات در کرات دیگر غیر از زمین را مورد بررسی قرار می دهد.
زیست شناسی تنوع حیات را مورد برررسی قرار می دهد( در جهت عقربه های ساعت از سمت چپ در بالا) ای . کولی، درخت سرخس، بز کوهی و سوسک جالوت.


اصول زیست شناسی

گرچه زیست شناسی بر خلاف علم فیزیک که معمولا سیستم های زیست شناختی را بر حسب اشیایی که تسلیم قوانین فیزیکی تغییر نا پذیر تشریح شده با ریاضیات را توصیف نمی کند، با اینحال توسط بسیاری از اصول و مفاهیم اصلی توصیف می گردد که شامل: جامعیت، تکامل، تنوع، تسلسل، هم ایستایی و فعل و انفعالات می گردد.


نمایش نمودار DNA در ابتدای
ماده تکوینی



جامعیت: زیست شیمی، سلول ها و کد وراثتی

مقاله اصلی: حیات

واحد ها و فرهایند های رایج جامع بسیاری وجود دارد که برای گونه های مشخص حیات ضروری می باشد. بعنوان مثال تمام گونه های حیات از سلول هایی تشکیل شده اند، که در عوض، این سلول ها بر پایه یک سری زیست شیمی عمومی با زیر ساخت کربن استوارند . تمام موجودات از طریق ماده وراثتی که بر پایه نوکلئیک اسید دی ان ای استوار است از یک کد وراثتیجامع استفاده می کنند.در مبحث رشد،موضوع فرایند های جامع نیز بیان می شود ، مثلا در بیشتر موجودات چند یاخته اى قدمهای اولیه در رشد رویان مراحل ریخت شناسی مشابهی دارد و ژنهای مشابهی را شامل می شود
zist2.png

تکامل : هدف اصلی زیست شناسی

مقاله اصلی : تکامل

یکی از اهداف اصلی و سازمانده در زیست شناسی این است که تمام حیات از طریق یک فرایند تکامل از یک خاستگاه مشترک ناشی شده است . در واقع این یکی از عللی است که موجود زیستی تشابه قابل توجهی از واحدها و فرایند هایی که در بخش قبل تشریح شد را بروز می دهد . چارلز داروین نظریه تکامل را بعنوان یک نظریه قابل دوام با برشمردن نیروی محرک آن بنا نهاد : نظریه انتخاب اصلح در طبیعت . ( الفرد راسل والاس یکی از همکاران شخص پی برنده به این مفهوم شناخته می شود ) . رانش وراثتی بعنوان یکی از شیوه های به اصطلاح ترکیب امروزی پذیرفته شده است .

تاریخچه تکاملی گونه ها که گویای خصوصیات اجزای مختلفی است که از آن ناشی شده، به همراه رابطه شجره ای اش با دیگر گونه ها ، تاریخ نژادی جانور یا گیاه نامیده می شود. دیدگاه های گوناگون زیادی در زیست شناسی اطلاعات مربوط به زیست شناسی را به وجود آورده است. این اطلاعات مقایسه های زنجیره های اسید دزوکسی ریبونوکلئیک که منجر به زیست شناسی مولکولی و ژنومیک می شود، و مقایسه های سنگواره ها با دیگر گونه های موجودات باستانی در علم فسیل شناسی را شامل می شود. زیست شناسان روابط تکاملی را با روش های مختلف سامان داده و بررسی می کنند که این شیوه ها شامل تکامل نژادی، فنتیک، و رده بندی جانداران بر حسب جد مشترک می شود. وقایع مهم در تکامل حیات، آنگونه که بتازگی زیست شناسان به آنها پی برده اند در این خط زمانی تکاملی بطور مختصر بیان شده است.


گوناگونی موجودات زنده


درخت روند تکامل تمام موجودات زنده مبنی بر اطلاعات
ژن RNA ،نمایش تفکیک سه قلمرو باکتری ها،جانوران اولیه
،موجودات چند سلولی شرح ابندایی توسط کارل ا.واس ،
ساختن درخت با دیگر ژن ها عموماَ شبیه هستند،
اگرچه آنها ممکن است در برخی مکان ها در شاخه های
نزدیک گروه های بسیار متفاوتی باشند ، احتمالاَ
زیرا بعلت تکامل سیع RNA نسبت دقیق از
سه قلمرو بحث هنوز وجود دارد.


یک شجره تکامل نژادی از تمام موجودات زنده، مبنی بر داده های ژن اسیدیبونوکلئیک، نشانگر تفکیک سه مقوله باکتری، جانوران اولیه و موجوداتی که سلول تک هسته ای دارند می باشد. شجره هایی که با دیگر ژنها درست شده اند معمولا شبیه هم هستند، اگر چه ممکن است آنها برخی از گروههای زود دسته بندی شده را خیلی متفاوت از هم قرار دهند که احتمالا به سبب تکامل سریع اسید ریبونوکلئیک می باشد که در ابتدا توسط کارل ووس تشریح شد. روابط دقیق این سه مقوله هنوز مورد بررسی است.
علیرغم این وحدت اصولی، حیات نشانگر یک نوع گوناگونی زیاد حیرت انگیز در ساختار شناسی، رفتار شناسی و تاریخچه های حیات است. برای گلاویز شدن با این گوناگونی، زیست شناسان تلاش می کنند تا تمام موجودات را رده بندی کنند. رده بندی علمی باید منعکس کننده شجره های تکاملی ( شجره های وابسته به تکامل نژادی ) موجودات مختلف باشد. این قبیل رده بندی ها قلمرو رشته های سیستماتیک و رده بندی جانداران را نشان می دهد. علم رده بندی جانوران ، جانداران را در رده هایی قرار می دهد که تاکزا نامیده می شود، حال آنکه علم سیستماتیک به دنبال روابط بین جانداران است. معمولا موجودات زنده به پنج سلسله تقسیم می شدند:
جلبک ها — آغازیان – قارچها — گیاهان — جلبکها

بهرحال این پنج سیستم پنج سلسله ای اکنون دیگر بسیار قدیمی بحساب می آید. جایگزین های بسیار جدیدتر معمولا با سیستم سه مقوله ای آغاز می شود:
جانوران اولیه ( در ابتداسلسله اصلی باکتری ها ) ، باکتری ها ( در ابتدا ای یو باکتری) ، موجودات چند سلولی
این سه مقوله نشانگر این است که آیا سلولها هسته دارند یا خیر و همچنین منعکس کننده تفاوت ها در سطح خارجی سلولها است. همچنین یک سری از "انگل های" درون سلولی وجود دارند که به طور پیش رونده بر حسب فعالیت سوخت و سازی کمتر عمر می کنند: ویروسها — ویرید ها — پریون ها


تسلسل: نژاد مشترک موجودات

مقاله اصلی: نژاد مشترک

اگر گروهی از جانداران با هم جد مشترکی داشته باشند ، گفته می شود که این جانداران با هم نژاد مشترکی دارند. تمام موجودات زنده روی زمین از یک جد مشترک و یا آبگیز ژن اجدادی زاده می شوند. گمان می رود آخرین جد همگانی ، یعنی ، جدیدترین جد مشترک تمام موجودات زنده سه و نیم میلیون سال قبل بوجود آمده باشد ( به مبحث منشا حیات رجوع کنید ) .
تصور اینکه منشأ " کل حیات از" یک تخم مرغ بوجود آمده است یکی از مفاهیم بنیادی زیست شناسی امروزی است ، بدین معنی که یک تسلسل نا شکسته از منشأ اولیه زندگی تا زمان حاضر وجود داشته است.تا قرن نوزدهم معمولا اعتقاد بر این بود که گونه های حیات می توانند تحت شرایط خاصی خودبخود بوجود آیند. ( رجوع کنید به مبحث ایجاد موجود زنده از مواد بی جان ). اصل عمومیت کد وراثتی معمولا به عنوان ملاک تعیین کننده موافق نظریه جد مشترک جهانی ( یو سی دی ) برای تمام باکتری ها، موجودات اولیه و موجوداتی که یک هسته در سلولهایشان دارند مورد نظر زیست شناسان است. ( رجوع کنید به مبحث سیستم سه مقوله ای ).


هم ایستایی: سازگار با دگر گونی

مقاله اصلی: هم ایستایی

هم ایستایی خاصیت یک **** باز برای تنظیم محیط درونی خودش است ، طوری که بوسیله چندین بار تطبیق همتراز حرکتی کنترل شده با ساز و کارهای قانونی بهم وابسته ، یک وضعیت ثابت را حفظ کند. تمام موجودات زنده ، چه تک سلولی و چه چند سلولی هم ایستایی بروز می دهند . هم استایی در سطح سلولی می تواند با حفظ یک قدرت اسیدی ثابت خود را بروز دهد ( پی اچ ) ؛ در سطح موجود زنده حیوانات خون گرم یک درجه حرارت ثابت درونی را حفظ می کنند ؛ و در سطح بوم سازگان ، مثلا وقتی که میزان دی اکسید کربن موجود در جو افزایش می یابد ، گیاهان قادر به رشد بهتری هستند و بنابراین دی اکسید کربن بیشتری از جو می زدایند. بافت ها و اندامها تیز می توانند هم ایستایی داشته باشند.

فعل و انفعالات : گروه ها و زیستگاه ها




همزیستی متقابل بین دلقک ماهی از جنس آمفیبریون است که در میان شاخک شقایق دریایی مناطق استوایی است وجود دارد. ماهی منطقه ای شقایق نعمان را از دست ماهی شقایق نعمان خوار محافظت می کند و در عوض شاخک حساس نیش زن شقایق نعمان از ماهی شقایق در برابر شکارچیان محافظت می کند. هر موجود زنده ای با دیگر مو جودات و محیط زیست خودش فعل و انفعال داخلی دارد. یکی از دلایلی که مطالعه سیستم های زیست شناختی را مشکل می سازد این است که فعل و انفعالات امکان پذیر مختلف بسیار زیادی با دیگر موجودات زنده و محیط زیست آنها وجود دارد. واکنش یک میکروب گیاهی بسیار ریز به یک شیب در حبه قند به میزان واکنش آن به محیط زیست خود بهمان اندازه است که یک شیر هنگامی که در دشت بی علف آفریقا در جستجوی غذاست نسبت به محیط زیست خود واکنش نشان می دهد. در گونه های خاصی رفتارها می تواند دوستانه ، تهاجمی ، انگلی یا همزیگری باشد. مسائل هنوز هم پیچیده تر می شود وقتی دو یا بیشتر گونه های مختلف در یک بوم سازگان با هم فعل و انفعال داشته باشند و اکو سیستم یکی از شاخه های بوم شناسی است

zist2.png
 

English Lord

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
3,337
لایک‌ها
97
محل سکونت
NeverLand
سلام و عرض ادب خدمت دوستان و کاربران بسیار ارزشمند علم و دانش:):blush::cool:

در این تاپیک با اجازه بزرگترها و صاحب نظران علم و دانش قصد داریم تا در مورد اکولوژی و زیست شناسی بحث و تبادل نظر کنیم:)

اکولوژی و زیست شناسی :
شناخت راههای شگفت انگیزی که حیوانات,گیاهان,انرژی و مواد را به یکدیگر پیوند میدهد..:)


به امید اینکه تاپیک مفید و سودمندی برای همه دوستان واقع شود...:)
 

English Lord

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
3,337
لایک‌ها
97
محل سکونت
NeverLand
اکولوژی:
هیچ موجود زنده یا گروه موجودات زنده نمیتوانند در انزوا بسر ببرند:)
تمام موجودات زنده اعم از گیاهان و جانوران....برای زنده موندنشون احتیاج به انرژی و مواد محیطی دارن

متاسفانه چون وقت کمی دارم بقیه مطلب رو بعدا میگم...:)

منبع:
کتاب اکولوژی از:
از موزه آثار طبیعی و حیات وحش ایران

من این کتاب رو در سال 77 از موزه حیات وحش در نیاوران-دارآباد تهران خریدم:)
 

English Lord

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
3,337
لایک‌ها
97
محل سکونت
NeverLand
یه مطلب جالب که بد نیست بدونید...

اوژان پیاودم و برادرش وارد تونستن دو نفری راههای استفاده از نظریه سیستم ها رو در اکولوژی به صورتی که نشان دهنده جریان انرژی در اکو سیستم ها هست یعنی از لحظه ای که تولید شروع میشه رو توسعه بدن:).....که بعد ها به مدل سازان ریاضی هم معروف شدن....:)چون مدل های ریاضی رو برای سیستم های طبیعی پیشنهاد کردن
هوارد در یکی از کتابهاش به نام: محیط زیست ,قدرت و جامعه که در سال 1971 اون رو به چاپ رسوند گفته که علم میتونه برای مسائلی از قبیل کاهش انرژی راه حل هایی رو بدست بیاره.....:)


راستی اگه اینمطالب جایی در اینترنت دیدین مقصر من نیستم چون قبلا خودم منبع رو مشخص کرده بودم البته در کنار اون یه کوچولو هم خودم اطلاعات دارم:)
 

English Lord

کاربر فعال سریال های تلویزیونی
کاربر فعال
تاریخ عضویت
21 آگوست 2007
نوشته‌ها
3,337
لایک‌ها
97
محل سکونت
NeverLand
یه مطلب جالب رد مورد انسان های اولیه:

انسانهای اولیه خود در زنجیره غذایی بوده که جزء مصرف کنندگان اولیه بشمار میرفتند و خود انسان ها نیز به عنوان غذا خورده میشدند:)
و به مرور زمان انسانها در راه تکامل جای خود را در زنجیره غذایی تغییر دادند و به صورت مصرف کننده و شکارچی در آمدند:)
منظور من از تکامل با پیدایش آتش و توسعه ابزار و افزایش مهارت انسانهای اولیه و ارتباطات اونها هست:)
 

veria

Registered User
تاریخ عضویت
27 آگوست 2004
نوشته‌ها
56
لایک‌ها
0
سلام
من زیست شناسی میخونم
خوشحال میشم بتونم اینجا کاری انجام بدم
شما پیشنهاد بده
من هم کمک میکنم
 

seymour

مدیر بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
3 آگوست 2005
نوشته‌ها
6,209
لایک‌ها
84
محل سکونت
Tehran
من الان گشتی زدم و دیدم که یه تاپیک خوب در این رابطه قبلا زده شده بوده که پیشرفت نسبتا خوبی هم داشته ... به نظرم بد نباشه که ادغامشون کنیم ... و اگه نیازی به اصلاح عنوان ، موضوعش رو گسترش بدیم ...
 
بالا