• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بحث و تبادل نظر در مورد اتفاقات روز فوتبال و حواشی ِ آن

میزان اطلاعات فوتبالی صدا سیما؟

  • عالی

    Votes: 4 6.2%
  • خوب

    Votes: 16 24.6%
  • کم

    Votes: 10 15.4%
  • فضاحت

    Votes: 35 53.8%

  • Total voters
    65

navid69

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
18 می 2010
نوشته‌ها
5,019
لایک‌ها
4,633
سن
34
محل سکونت
یه جای خوب:دی
پاندف: آن امضا، امضاي من نبوده است!

چندي پيش ژوزه مورينيو سرمربي تيم رئال مادريد اعلام کرد: در انتخاب بهترين مربي فوتبال جهان در سال 2012 تقلب صورت گرفته است.

اظهارنظري که با واکنش‌هاي بسيار زيادي از سوي مسوولان فيفا روبرو گشت. پس ا زاين اظهار نظر گوران پاندف، کاپيتان تيم ملي مقدونيه با حمايت از گفته‌هاي ژوزه مورينيو اعلام کرد: من در انتخابات بهترين مربي فوتبال جهان در سال 2012 به ژوزه مورينيو راي دادم اما نمي دانم چرا راي من به نام ويسنته دلبوسکه ثبت شده است.

به گزارش ايسنا، در پي اين گفته‌ها فيفا با انتشار فايلي نشان داد که کاپيتان تيم ملي مقدونيه به ويسنته دل بوسکه راي داده است نه ژوزيه مورينيو. دراين فايل نام و امضاي گوران پاندف ديده مي‌شود.

گوران پاندف در واکنش به انتشار فايل ريز آراي خود گفت: آن امضا، امضاي من نبوده است و همچنان معتقدم که من به ژوزه مورينيو راي داده‌ام نه دلبوسکه.

پاندف ادامه داد: نمي خواهم بيانيه رسمي در اين باره منتشر کنم زيرا اکنون سرگرم بازي‌هاي ملي هستم. فقط مي توانم اين را بگويم که آن امضايي که فيفا آن را نشان داده است امضاي من نبوده است.مورينيو مربي مورد علاقه من است و همه اين موضوع را مي دانند.

قرار است فدراسيون فوتبال مقدونيه به زودي بيانيه‌اي دراين باره صادر کند.
...
جالبه ماشالا یوفا و فیفا دست در دست هم تو کارای مافیایی:eek:
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
زندگی نامه علیرضا نیکبخت واحدی

علیرضا نیکبخت واحدی در تاریخ 9 تیر 1359 در مشهد متولد شد.پدرش خیاط بود و تولیدی پوشاک داشت و مادر، خانه دار و البته هنر آرایشگری داشت. او فرزند اول خانواده بود و بعد از او، یک برادر و 3 خواهر دیگر هم به این جمع اضافه شدند.
942277_738.jpg


نکاتی از زندگی او:
او خانواده و فامیلی پرجمعیت داشت. یک برادر،3 خواهر،3 عمو،4 عمه،4 خاله و3 دایی فامیل بزرگی بود و پر از رفت و آمد. او هم مثل همه ایرانی ها و شهرستانی ها با دلبستگی های عاطفی شدید به اعضای خانواده و فامیل، به خصوص به کوچکترین دایی اش صمد که فقط 5 سال با او اختلاف سنی داشت، بزرگ شد.
در دوران کودکی آرزو داشت دکتر شود. از دوره نوجوانی ورزش را با والیبال شناخت و از ابتدای جوانی بود که گمشده و آینده اش را در فوتبال حرفه ای پیدا کرد.
بازی های خوب و فیزیک مناسب، موجب درخشش او در مسابقات آموزشگاهی شد. سر از تیم باشگاهی راوند درآورد و بعد از 2 ماه تمرین، در اولین مسابقه باشگاهی در سطح جوانان مقابل ابومسلم، معتبرترین تیم فوتبال خراسان، به میدان رفت. پیروزی 3-1 آن مسابقه برای علیرضا شیرینی دیگری سوای اولین موفقیت در مهمترین گام داشت، او هر 3 گل این بازی را برای تیمش زد اما از آن هم مهمتر، دیده شدن و دعوت به پوشیدن پیراهن راه راه مشکی و قرمز ابومسلم بود.
در ابومسلم هم همین حکایت تکرار شد، در همان اولین مسابقه در لیگ سال 1377، آنقدر درخشید که به تیم ملی جوانان دعوت شد. بعد از اتمام مسابقات جوانان، به تیم ملی امید دعوت شد و حضور همزمان در تیم امید و ابومسلم در لیگ، راه او را برای پیشرفت باز کرد. یک بازی درخشان در ورزشگاه آزادی تهران مقابل استقلال تهران، تیرخلاصی بود بر ترقی علیرضا. امیرقلعه نوعی که مربی تیم امید در کنار حمید درخشان بود، او را به استقلال دعوت کرده بود اما درست دقایقی بعد از سوت پایان آن مسابقه بود که خبر رسید، علیرضای 18 ساله به تیم ملی بزرگسالان دعوت شده است.

منصور پورحیدری او را به بازیهای آسیایی بانکوک نبرد اما در بازگشت به استقلال، پذیرایی از این تازه وارد مشهدی را به عهده گرفت. علیرضا در سال 1378 قراردادی 5 ساله با استقلال بست،.
* بهار و تابستان 78 علیرضا هر شب بعد از تمرین در خوابگاهی واقع در خیابان لارستان تهران که باشگاه برای شهرستانی ها در نظر گرفته بود، خوابهای طلایی می دید. سرنوشت برای او راه موفقیت در نظر گرفته بود و این چنین علیرضا از همان نخستین بازی و نخستین فصل حضورش در استقلال، مهره ثابت تیم شد. درست مثل راوند و ابومسلم.
میروسلاوبلاژویچ پیرمرد کروات در سال 1379 با یک نظر، علیرضا را به خاطر سپرد. او تیم ملی را برای حضور در معتبرترین میدان ورزش جهان آماده می کرد.علیرضا در تمام روزهای سخت اردو، سرحال و شاداب بود و در برابر تیم ملی اسلواکی با گل بی نظیری که زد، جای خود را در ترکیب فرشتگان چیرو با شماره 11 تثبیت کرد.ایران به جام جهانی نرسید اما دیگر ستاره متولد شده بود.
علیرضا سپس با افتخار پیراهن پرسپولیس را به تن کرد و در جشن قهرمانی این تیم با صدای بلند فریاد زد ایران فقط پرسپولیس!
علیرضا بعد از حذف تیم ملی زیرخاکستر این شکست محو نشد، او در بازگشت به دنیای فوتبال و مسابقات، در واپسین ثانیه های مسابقه استقلال الاتحاد عربستان در جام باشگاههای آسیا جفت پا به هوا برخواست و در ارتفاع 210 سانتیمتری (یک وجب بالاتر از دیرک افقی دروازه) با سر، شوتی محکم به توپ زد که تور دروازه و ورزشگاه لبریز از مردم و تیم الاتحاد را به یکباره فرو ریخت.
نیکبخت با همه بازیکنان فرق داشت. استیل منحصر بفرد با حرکات خاص او از وی چهره ای به یادماندنی ساخته بود. او که همه ویژگیهای یک ستاره را از بعد فنی داشت، با ساده ترین و سالم ترین روش ها به مقام ستاره ای رسید. مثلاً او برای شادی بعد از گل کارهای خاص می کرد. هنوز تصویر آن شماره گرفتن او با استوک های کفش فوتبالی اش در ذهن هاست. یا دوئل انگشتی اش با احمد مومن زاده.
نیکبخت در خارج از زمین هم رفتارهای یک ستاره را پیش گرفت. لباس های خاص که همگی در یک صفت، آمدن به او، مشترک بودند. وقتی در کنار عینک های مدرن، موهای آراسته، اتومبیل های مد روز، عطرهای خاص و زینت آلات مردانه عجیب قرار گرفت از علی نیکی ستاره ساخت.
علی نیکی از تابستان 80 به جلد نشریات چسبید! عکس ها و ژست های مختلف، تیترهای گاه عجیب، روابط او با مهره های مشهور سینما و تلویزیون، چهره فتوژنیک و رفتار ستاره وار او، همگی مطلوب نشریات بود.
آنچه به دوام ستاره بودن علیرضا کمک کرد، رفتار کنترل شده و فارغ از هر گونه غروری بود که پای علیرضا را به کارهای خیریه باز می کرد. هرگز گرد مجالس و شب نشینی های آنچنانی نچرخید و هیچ وقت اجازه نداد شایعات خانمانسوز پیرامونش به وجود بیاید. علیرضا خیلی مواظب اطرافیانش بود و تا کسی را کاملاً نمی شناخت، خارج از دایره ادب و معاشرت معمولی با او گرم نمی گرفت. به این ترتیب او جمع دوستانش را در حقیقت به شکل هوشمندانه ای گلچین کرد و هرگز نه خود کاری کرد که ناپسند عرف باشد و نه اجازه داد اطرافیان با چنین اشتباهاتی به شهرت او لطمه بزنند.
نیکبخت در همه اجزای زندگی، ستاره ای متعادل است. او به همان اندازه که به لباس اسپرت اهمیت می دهد، اهل رسمی پوشیدن هم هست. موهایش را بلند می کند و گاه تا 200 گرم ژل می زند اما یک باره هم در همین ناباوری موها را بدون هیچ مقاومتی کوتاه می کند و عین محصل ها، شانه کرده می گردد! او تمیزی را دوست دارد، عاشق لباس های نو است اما به همان اندازه که خرج مد روز می کند، از بخشیدن به دیگران هم غافل نیست. همین مسئله باعث شده هرگز کسی به شیک پوشی و خوش پوشی او خرده نگیرد.
اهل میهمانی رفتن نیست. البته حساب جمع های دوستانه و فامیلی جداست اما در این نوع میهمانی ها، او برای حاضران فقط" علیرضا" است نه نیکبخت ستاره. هرگز جایی نمی رود که از او به خاطر نیکبخت بودن، دعوت کرده باشند. در عوض، بدون دعوت و سرزده مرتب در پرورشگاه ها، آسایشگاه های سالمندان، خیابان ها، پارک ها، فروشگاه ها و مجالس خیریه مخصوص جمع آوری کمک و اعانه برای مستمندان حضور یافته و طوری رفتار می کند که همه معمولی بودن او را باورکنند این هم یکی از دلایل ماندگاری ستاره بخت اوست که هیچ وقت نیرویی را علیه خود تحریک نمی کند.
اهل مطالعه نیست ولی عاشق سینماست. سیستم صوتی، تصویری اش هر کجا که باشد، کامل است و معمولاً هفته ای 2 یا 3 فیلم می بیند. بیشتر فیلم های خارجی را دوست دارد و با اکثر هنرمندان ایرانی، به خصوص کمدین هایی مثل مصطفی راد، جواد رضویان، مهران غفوریان و مجید صالحی رابطه دوستانه و رفت و آمد دارد.
از بچگی چون در منزل خواهر و برادران کوچک را نگهداری می کرد، عاشق بچه داری بود و هنوز هم عروسک ها و اسباب بازیهای آن روزگار، بخش عمده ای از فضا و دکور منزل او را پر کرده است.
غذای مورد علاقه او قرمه سبزی است و موز، میوه محبوب اوست. روزی 2، 3 فنجان چای می خورد، البته در منزل و خیلی وقت است دور کافی شاپ را به دلیل مشکلات ستاره ای، خط کشیده است.
از قدم زدن خوشش می آید و حالا مجبور است در منزل به این کار بپردازد. موسیقی را دوست دارد ولی نه در مجامع عمومی مثل کنسرت ها! پای سریال های محبوبش می نشیند.
گل رز را دوست دارد و عکس های زیادی را جمع آوری کرده است. محیط زندگی ساکت و آرام را می پسندد چون تا ساعت 12 ظهر می خوابد و شب ها هم دوست ندارد دوروبرش شلوغ و پرسر و صدا باشد. عاشق سرعت است و ماشین های سریع مثل" بی ام و" و" پورشه" و" آئودی" را می پسندد. بر عکس از موتور و هواپیما به شدت می ترسد و حتی المقدور از نقل و انتقال با این دو وسیله خودداری می کند.
مارک محبوب لباس او زارا و دیزل است. آدامس اربیت می جود و ادکلن اولترا ویلت 212 می زند. کلاً به طبیعت علاقه زیادی دارد و عاشق درخت های بلند و فضای سرسبز است.
نیکبخت زمان زیادی در هر شبانه روز را صرف فکر کردن به مرگ می کند و گاه و بیگاه سرزده به قبرستان می رود و در میان قبرهای ناشناس می گردد.
نیکبخت برخلاف بسیاری از ستاره ها و درست نقطه مقابل شمایل ظاهری و چهره همیشه پر از لبخندش، بسیار با معنویت سروکار دارد. همانطور که در خلوت، اوقات زیادی را صرف تفکر به مرگ و سفر به جهان باقی می کند، در بسیاری از مواقع در محافل جمعی هم مشغول بحث در مورد نیروهای ماوراء الطبیعی می شود. خرافاتی نیست اما مثل همه ایرانی ها به چیزهایی که از کودکی از پدر و مادر شنیده، اعتقاد دارد. در مدرسه همیشه نمرات بینش اسلامی و انشاء اش 20 بود و او هنوز هم علوم طبیعی را به ریاضی ترجیح می دهد.
ماه محرم برای او ماهی عزیز است. در اقوام و خویشاوندانش، مداح و قاری قرآن زیاد یافت می شود و مرتب در دهه اول محرم در تعزیه های فامیلی شرکت می کند. ماه رمضان را هم دوست دارد و همیشه از هر فرصتی استفاده می کند تا خاطرات سفر به مکه و مدینه در ماه رمضان را تعریف کند.
شاید به خاطر همین معنویات قوی زندگی اوست که اصلاً کینه ای نیست. محال است بعد از گذشت 10 دقیقه، بدی کسی به خاطرش بماند. بدترین و سخت ترین خطاها و اشتباهات را به راحتی می بخشد و خودش هم درست همینطور است، بلافاصله بعد از اشتباه یا خطایی، عذرخواهی می کند و آنقدر صمیمانه این کار را انجام می دهد که حتماً پذیرفته می شود. اهل غرور و این حرف ها نیست، با آدم ها خیری راحت روبرو می شود و اهل دستگیری و کمک به خصوص به دوستان است.
علیرضا خارج را فقط برای سفر دوست دارد و از زندگی در غربت بیزار است. شهر محبوب او تهران است و نیویورک و لس آنجلس را فقط برای سفر می پسنددد.
شاید نکته ای را که درباره او نتوان باور کرد انتقال جنجالی اش به پرسپولیس است. اما او برخلاف تمام انتقالهای مشابه در پرسپولیس هم درخشید و خیلی زود هم استقلالیها و هم پرسپولیسیها فراموش کردند او یک استقلالی بوده است.این نکته باور این اعتقاد را ممکن می کند که هرکاری او انجام دهد درست است و با موفقیت همراه می شود.
علیرضا قطعاً روزی دوباره به مشهد برمی گردد. او می خواهد بعد از پایان فوتبالش و درحالی که دغدغه مالی برای آینده ندارد، به شهر زادگاهش برگردد و دوباره مثل دوران نوجوانی در کوچه و پس کوچه های عشق و خاطره، دنبال توپ بدود، با همان رفقای همیشگی.
 

mohebali

Registered User
تاریخ عضویت
16 فوریه 2010
نوشته‌ها
9,476
لایک‌ها
6,494
محل سکونت
طیــــران
*********************بارسلونا*******************مسی**********************
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
تيم محبوب فردوسي پور را بشناسيد
گزارشگر محبوب مسابقات فوتبال در ايران که همیشه حواسش هست به هواداری از تیمی متهم نشود، این بار با پیراهن یووه عکس یادگاری گرفته است.

5t16dcnhkvxk3vpnbr.jpg


rt1bwsn04s9i8gc3gnu2.jpg
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
کفاشیان :باید خواهش کنند تا در فوتبال بمانم

رئیس فدراسیون فوتبال که سال پرفراز و نشیبی را پشت سرگذاشت امیدوار است سال 92 شاهد صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی باشد. او همچنین اعتقاد دارد کارهایی که در فدراسیون انجام داده ماندگار است و اگر مجمع نظرش ماندن او باشد باید از وی خواهش کنند تا به فعالیتش در این رشته پردردسر ادامه دهد. به گزارش خبرنگار مهر، همه علی كفاشیان را به عنوان یك مدیر خنده رو می‌دانند و می‌شناسند اما تعبیر او از این خنده شادی است نه مسخره كردن. او كه روزهای سختی را در فدراسیون فوتبال سپری می‌كند، در آخرین ساعات كاری خود در فدراسیون در سال 91 چهره‌ای نه چندان خوشحال داشت و در پاسخ به این سوال كه چرا نمی‌خندید، گفت: بعضی وقت‌ها مشكلات زیاد باعث می‌شود خنده از یادمان برود.

- خبرگزاری مهر: اما چهره كفاشیان بدون خنده چیزی کم دارد...
- علی كفاشیان: خنده دو نوع دارد، گاهی با توجه به سختی كار و برای غلبه بر مشكلات، می‌خندیم و شاد هستیم تا کار بهتر پیش برود. خداوند در قرآن فرموده‌اند: كسانی كه ایمان می‌آورند باید صبر و تحمل داشته باشند. متاسفانه بعضی‌ها این خنده را مسخره كردن تعبیر می‌كنند كه این بد است. همچنین این این ذهنیت را در مردم به وجود آورده‌اند كه كفاشیان مسخره می‌كند و یا به مسایل بی‌تفاوت است.

* آیا واقعاً شما به مسایل بی‌‌تفاوت هستید؟
- اگر بی‌تفاوت بودیم، از جان خود مایه نمی‌گذاشتیم و زحمت نمی‌كشیدیم تا این همه كار در فدراسیون صورت بگیرد. البته كارهایی كه صورت گرفته، نه توسط من بلكه توسط مجموعه فدراسیون انجام شده است. چه بهتر است در این شرایط آدم شاد باشد. مثلاً وقتی علی فتح‌الله‌زاده با آن همه مشكل به ما مراجعه می‌كند، در كنار راهكار برای رفع این مسایل با هم جوك می‌گوییم و می‌خندیم.

* اما خیلی‌ها خنده‌های شما را به تمسخر تعبیر می‌کنند؟
- باور كنید ما می‌خندیم تا روحیه همه شاد شود اما گاهی اوقات پیش می‌آید كه اینقدر ارباب رجوع ما مشكل دارد كه به فكر حل مشكلات او می‌افتیم تا مشكلات خودمان. حتی در مواردی می‌گوییم بودجه ما را به آنها دهید ولی هیچگاه در این مدت خنده‌مان برای مسخره كردن كسی نبوده است. چه بهتر است همیشه با روحیه شاد كارها را پیش برد.

* كفاشیان در این روزهای آخر سال به چه چیزی فكر می‌كند؟
- آنقدر فكرم مشغول است که هنوز وقت ندارم به مسایل دیگری به غیر از اتفاقات و مشکلات فوتبال فكر كنم. امروز درگیر اعزام تیم‌ها و جور كردن پول مربیان هستیم. پول بلیت و مسایل دیگر آنقدر ذهن ما را مشغول كرده كه به مسایل دیگر فكر نمی‌‍كنیم.

* بالا رفتن ارز هم دغدغه‌های شما را چند برابر كرده است...
- شما ببینید هزینه‌های ما سه چهار برابر شده. پول بلیت لژیونرها برای همراهی تیم ملی 10 برابر شده، در حالی كه درآمد ما كمتر شده و یك دهم بودجه گذشته خود را دریافت نكردیم، یعنی امسال آنچنان بودجه‌ای را از وزارت ورزش دریافت نكردیم.

* یعنی وزارت ورزش عیدی به شما نداده؟
- هیچ سالی از وزارت عیدی نگرفتم. این اتفاقات باعث می‌شود آدم احساس كند تنهاست، اما در این شرایط هم سعی می‌كنیم كار را به بهترین شكل جلو ببریم.

* الان چند ماه است كه تنها هستید؟ این تنهایی خیلی سخت بود؟
- درست است مد‌تها تنها بودیم اما مجموعه خودمان، خانواده فوتبال و رسانه‌ها تا حدی از ما حمایت كردند كه تلاش‌های آنها باعث شد بسیاری از مشكلات و فشارها را تحمل كنیم.

* آیا این فشارها منطقی بود؟
- خوشبختانه در روزهایی كه این فشارها وجود داشته مجموعه فوتبال از ما حمایت كرد اما می‌توانستیم این فشارها را به حمایت تبدیل كنیم و كارها را جلو ببریم. اینكه در راه اتوبان حركت رو به جوی فوتبال دست‌انداز ایجاد كنیم، درست نیست. همه موفقیت‌ها به نام من نیست بلكه به نام فوتبال مملكت بوده و مردم را خوشحال می‌كند.

* شما به چند نفر بدهكارید؟
- بدهكاری برای مردان است، از روز اول كه به فدراسیون فوتبال آمدیم، عادت كرده‌ایم با بدهی كار را جلو ببریم.



* فدراسیون به چند نفر بدهكار است؟
- الان هزینه‌های جاری یك مقدار مشكل ایجاد می‌كند و بدهی‌های دیگر را تقریباً پرداخت كردیم. تنها بدهی به داوران را نتوانستیم در روزهای آخر سال تسویه كنیم. آنها خصوص داوران لیگ‌های دسته پایین‌تر از ما دلخوری دارند، حق هم دارند. سعی می‌كنیم هرچه زودتر بدهی آنها را پرداخت كنیم. هزینه‌های بلیت هم وجود دارد كه سعی می‌كنیم آنها را جفت و جور كنیم.

* بدهی شخصی چقدر دارید؟
- شخصی نه، با حقوق كارمندی خودمان را نگه داشتیم و در زندگی هیچوقت كاری نكردیم كه برای خودمان بدهی بتراشیم كه نتوانیم آن را پرداخت كنیم. بعدا هم بتوانیم با همین مبلغ زندگی را اداره کنیم.

* محمد دادكان می‌گفت فوتبال اصلاً مشكل مالی ندارد و حتی درآمدزا شده است اما چرا امروز فوتبال بدهی دارد؟
- امروز از لحاظ مالی مشكلی به آن صورت نداریم. ما همه اعزام‌ها را انجام دادیم و تا حالا نشنیدیم كه یك اعزام برای دیدارهای تداركاتی لغو شود. حتی تیم خانم در تورنمنت روسیه شركت كرد و در 15 روز 12 بازی بسیار خوب انجام داد، می‌توانستیم آنها را هم نفرستادیم ولی اینکار را نکردیم.

* یعنی هیچ اتفاق نیمه كاره در سال 91 نداشتید؟
- تنها موضوعی كه متوقف شد پروژه ساخت و ساز ما بود، اتفاقی كه متاسفانه به خاطر مسائل مالی متوقف شد. البته شرایط مالی بهتر از این هم می‌توانست باشد. آن موقع هم برخی کارها مردود بود؛ البته فوتبال درآمدزاست و همیشه پول خود را در می‌آورد. البته در فوتبال‌مان توقع مردم بیشتر از این است كه امروز وجود دارد، به همین دلیل باید بهتر كار كنیم و نباید روزمرگی كار را جلو ببریم. باید بتوانیم خواسته‌های مردم را برآورده كنیم و برای رسیدن به این مساله نیاز به سرمایه گذاری داریم.

* شما می‌توانید این توقعات را برآورده كنید؟
- توانایی من در همین حد بود و توقع مردم خیلی بالاتر است. وزیر می‌گوید چرا فوتبال ما در رده 57 دنیا قرار دارد و باید به رتبه زیر 20 برسیم، این مساله نیاز به سرمایه گذاری دارد. ژاپن و كره 20-30 سال است، سرمایه گذاری كرده‌اند و ببینید امروز رده آنان كجاست. واقعاً این كار بسیار دشواری است. عزم ملی و حمایت بالا و از همه مهمتر آدمی قویتر از بنده می‌خواهد.

* فکر می‌کنید آدم قویتر از شما هم پیدا می‌شود؟!
- بله چرا پیدا می‌شود. در مملكت ما آد‌م‌های قدرتمند بسیاری وجود دارد. قدرت من همین بوده است و در این 5 سال بیشتر از توان خودم انرژی و وقت گذاشتم. من در این چند سال كه در فوتبال هستم، به اندازه تمام دوران كاری‌ام سختی كشیدم.

* طوری صحبت می‌كنید كه انگار رفتنتان قطعی شده است...
- قطعا من این را از مجمع می‌خواهم که آدم قوی‌تری انتخاب كند. آنها هم همین گونه عمل می‌كنند كه اگر آدم قویتری بیاید، باید آن را انتخاب كنند.

* اگر آدم قویتری نیامد در فوتبال می‌مانید؟
- آن در تشخیص مجمع است اگر آنها تشخیص بدهند كه بمانم باید بمانم تا بالاخره یك آدم قوی پیدا شود. مطمئنم این اتفاق هم می‌افتد و آدم قوی‌تر پیدا می‌شود.

* به شرط آنكه عابدینی در مجمع نباشد تا باز هم نظرات را به سمت شما برگرداند...
- نه اینگونه هم نیست. آقای عابدینی نظر خودش را دارد. ایشان مدیر توانمندی است كه باید از توانمندی ایشان استفاده كنیم.

* اگر از شما بخواهند در فوتبال بمانید، می‌مانید؟
- باید از من خواهش كنند تا بمانم. این موضوع بسیار مهمی برای من است. بار دیگر تاكید می كنم كه باید خواهش كنند تا بمانم. دلم برای فوتبال می سوزد و داعیه ای برای ماندن ندارم. من قضاوت این موضوع را بر عهده اهالی فوتبال می گذارم.

* شما مقابل كسانی كه می‌خواستند از فوتبال بروید مقاومت كردید دلیلش چه بود؟ این ماندن شما برای مقابله با مخالفان بود یا به خاطر فوتبال؟
- من ماندم تا بگویم اگر برای رفتن من (رئیس فدراسیون فوتبال) فشارهایی صورت گیرد، درست نیست. باید مقررات و قوانین اجرا شود تا در آینده هم این اتفاق به صورت اصولی رخ دهد. من یك بار نه بلكه در چند مقطع تحت فشارهای شدید و سنگین بودم مخصوصاً از سوی برخی مسئولان و رسانه‌ها كه اعتقاد داشتند مدیریت فوتبال باید عوض شود که مدتها هجمه زیادی علیه من بود، با اینكه بسیار سخت بود به دلایل شخصی مقابل این فشارها ایستادم که این صبر به خاطر اعتبار فوتبال بود تا قوانین اجرا شود.

* چقدر پول می‌خواهید كه در فوتبال راحت باشید؟
- پول زیاد نمی‌خواهیم آنچه می‌خواستیم را تهیه كردیم اما اگر پول هم داشته باشید، فوتبال تعطیلی و راحتی ندارد. ما آنقدر پول لازم نداریم اما واقعاً تعطیلی برای فوتبال بی‌معنی است. شما ببینید در تمام روزهای سال فوتبال یا در رده ملی یا در رده باشگاهی مسابقه دارد.

* با این هجمه كه در فوتبال وجود دارد، دوست داشتید جای چه كسی بودید؟
- جای ... (كفاشیان مكث می‌كند، فكر می‌كند و می‌خندد) این را نمی توانم بگویم، جای خودم بهتر است. اینقدر فكر نكردم كه بدانم چه کسانی در رفاه هستند تا بگویم جای آنها باشم.

* جای چه كسی در فوتبال خالی است؟
- فرد خاصی مد نظرم نیست.

* دوست داشتید الان چه كسی را می‌دیدید و دلتان برای چه كسی تنگ شده؟
- چه سئوالاتی می‌پرسید. الان دوست دارم چه کسی را ببینم؟... خدا پدرم را رحمت كند هر سال عید خانه او می‌رفتیم اما دیگر در بین ما نیست. همیشه یادش هستم و به او فكر می‌كنم در آخرین پنجشنبه سال وقت نكردم به بهشت زهرا بروم اما حتماً می‌روم چون دلم برای پدرم تنگ شده.

* امسال دل كسی را شكسته‌اید و یا كسی دل شما را شكسته است؟
- من فكر نمی‌كنم دل كسی را شكسته باشم و اگر كسی را ناراحت كرده باشم، زود از او عذرخواهی می‌كنم.

* كسی هم شما را ناراحت و عصبی كرده است؟
- اگر هم عصبانی كرده باشد، خیلی زود فراموش می‌كنم. من كلاً از كسی كینه به دل نمی‌گیرم و اگر با كسی هم به مشكل بخورم، خیلی زود از او عذرخواهی می‌كنم. از اول هم سیستم من همین گونه بوده است. شاید یكی از رازهای ماندگاری‌ام در ورزش انعطاف پذیری زیادم است.

* چرا این روش را در پیش گرفته‌اید؟
- شما ببینید برای دعوت به نشستن یك فرد سه اصطلاح به كار گرفته می‌شود كه یكی از آنها بتمرگ است. اگر كسی به من بگوید بتمرگ دلیلی ندارد، من به او نگویم بفرما، پس می‌گویم بفرما.

* البته بعد از مجمع خیلی‌ها عقیده دارند كفاشیان ترك عادت كرده و انعطاف پذیری گذشته را در ورزش ندارد.
- دلیلش آن است كه اعتقاد دارم در جاهایی باید كارها با هماهنگی متقابل پیش برود تا من انعطاف پذیری داشته باشم. وقتی طرف مقابل یك قدم جلو بیاید من 10 قدم جلو می‌روم ولی وقتی یك قدم جلو نمی‌آید من هم قطعا جلو نمی‌روم. باز هم تاکید می‌کنم من دلم برای فوتبال می‌سوزد، نه برای خودم می‌سوزد و نه داعیه ماندن دارم.

* روزی چند ساعت به فوتبال فكر می‌كنید؟
- فقط زمانی كه خواب هستم به فوتبال فكر نمی‌كنم (كفاشیان بلند بلند می‌خندد) البته بعضی مواقع خواب فوتبال را هم می‌بینم. حتی وقتی هم به خانه می‌روم یا خانواده در مورد اتفاقات فوتبال از من سوال می‌پرسند و یا من روزنامه‌ها را می‌خوانم و یا در مهمانی‌ها از من در مورد تصمیمات وی یا صحبت‌هایم سوال می‌كنند. برخی هم درخواست‌هایی برای فرزندان خود دارند، به همین دلیل باید بگویم من 24 ساعت در شبانه روز در فكر فوتبال بوده و برای فوتبال كار می‌كنم.

* مشكلات ماه‌های اخیر باعث نشد از اینكه به فوتبال آمدید، پشیمان شوید؟
- نه پشیمان نشده‌ام اما دوران سختی است. در مقطعی كه من به فوتبال آمدم و مسئولیت گرفتم دیدم كه نیاز این گونه بود كه بیایم. این درست است ممكن بود در آن مقطع برخی‌ها این مساله را مطرح كنند كه فرد مناسبی به فوتبال نیامد ولی در آن مقطع نیاز بود شخصی آمده و كار را در دست بگیرد تا برنامه‌ها زمین نماند. قرعه‌اش هم به نام من خورد و من احساس كردم به خواست خودم نیامدم و به خواست دیگران آمدم. همان موقع نیاز فوتبال و خواست دیگران باعث شد، بیایم. اینكه فردی كه من را آورد اشتباه كرد یا نه تقصیر من نیست، این چیزی بود كه من داخل آن افتادم. پشیمان نیستم تلاشم را كردم و كارها را پیش بردم.


* شما به خودتان چه نمره‌ای می‌دهید؟
- من این را به معیار AFC می‌برم. اینكه فدراسیون ما در 5 سال 4 مرتبه كاندیدای برترین فدراسیون AFC شد كه دو بار آن جزو سه كاندیدای برتر قرار گرفتیم یعنی نمره ما 17 شد و یك بار هم اول شدیم یعنی 20 گرفتیم و یك مرتبه هم حضور نداشتیم، به همین دلیل نمره خوبی به خودم می‌دهم.

* اما این معیارهای AFC خیلی حرف و حدیث به همراه دارد.
- AFC به نتیجه كار ندارد، ضمن اینكه ما هم نتیجه گرفته‌ایم. شما فقط به بازی تیم ملی و رفتن آن به جام جهانی نگاه می‌كنید اما AFC وظیفه دارد معیارهای مختلف را در نظر بگیرد. 40 كشور زیر مجموعه AFC هستند و آنها نمی‌توانند همیشه بگویند 10 تیمی كه به مرحله نهایی انتخابی جام جهانی برسد و یا تیم‌هایی كه از آسیا به جام جهانی صعود می‌كنند، باید فدراسیون برتر بین آنها قرار داشته باشد. سرمایه گذاری، رشد رده‌های مختلف، كارها و فعالیت های عمرانی زیربنایی هم جزو معیارهایی است كه AFC در نظر می‌گیرد كه این درست است.

* یعنی شما از نظر AFC نمره قبولی گرفته‌اند؟
- بگذارید یک مثال بزنم، شما اگر بخواهید مهندس برق شوید باید درس‌های عمومی و یا جامعه شناسی، روانشناسی و ... را پاس کنید و اگر درس‌ها را پاس نکنید، به شما مدرك نمی‌دهند. برای مدرك گرفتن تمام درس‌ها را باید با موفقیت پشت سر گذاشت، نه تنها درس تخصصی را. ما هم كارها را برای رسیدن به این معیارهای AFC یك به یك جلو بردیم. كارهای خوبی در فدراسیون انجام شده، به همین دلیل با كمال افتخار به خودم نمره خوب و قبولی می‌دهم. به نظر من نمره‌ای كه AFC به فدراسیون می‌دهد، حق فدراسیون و جامعه فوتبال بوده است نه من.

* بعضی‌ها پس از كنار رفتن از سمت خود كارهایشان بیشتر به چشم می‌آید و مردم بعد از مدت‌ها می‌گویند خدا پدرش را بیامرزد. فكر می‌كنید برای شما هم این اتفاق بیافتد؟
- به نظرم مردم زمانی كه بروم برایم دعا می‌كنند. در این سال‌ها هر جایی كه كار كردم، زیربنایی بود كه ماندگار شود، به همین دلیل همكاران و مردم هم قضاوت خوبی نسبت به عملکردم داشتند. در فدراسیون فوتبال هم كارهای واقعاً زیادی صورت گرفت كه بعدها این اقدامات مشخص‌تر خواهد شد. این اقدامات باعث شده همكاران و جامعه فوتبال از من راضی باشند. مگر اعضای مجمع فدراسیون فوتبال با من عقد اخوت دارند كه به من رای بدهند. آنها كارهای صورت گرفته در این فضا را دیده‌اند و دوباره به من رای دادند. مطمئن باشید اگر من بروم فرد بعدی كه بیاید یك سال و نیم زمان نیاز دارد تا به شرایط حاكم بر فوتبال آشنا شود؛ اگر بتواند خودش را با این موضوع تطبیق دهد. متاسفانه ما همیشه قدر داشته‌های‌مان را نمی‌دانیم و وقتی فردی می‌رود و یا داشته خود را از دست می‌دهیم، می‌گوییم حیف شد هر چند خودم راحت می‌شوم.

* در هفته چند جلسه مهم كاری دارید؟
- عمدتاً جلسات رسمی دو سه تا بیشتر نداریم، جلسات غیررسمی تا دلتان بخواهد. روزی 5-6 جلسه كه به گرفتاری‌های باشگاه، سازمان لیگ و جلسه با مسئولان هیات‌ا كه به تهران می‌آیند، داریم. ما سال گذشته 4-5 انتخابات برگزار كردیم و باید با مسئولان هیات‌ها بیشتر در ارتباط باشیم تا كارها بهتر پیش برود.

* گرفتاری باشگاه‌ها؟ مگر آن هم به فدراسیون مربوط است؟
- برخی از اقدامات باشگاه ها خصوصاً مسایل بین‌المللی، گرفتاری‌های آنها با سازمان لیگ و اعزام‌هایشان به فدراسیون فوتبال مربوط است.

* تا به امروز چند انتخابات داشته‌اید؟
- حدوداً 20 انتخابات هیات استانی داشتیم و مجامع آنها را برگزار كردیم که کار کمی نیست. ضمن اینكه نسبت به گذشته تسلط و تخصص‌مان نسبت به این مسائل خیلی بیشتر شده و سعی می‌كنیم كارها را هرچه سریعتر انجام دهیم، هر چند توانمندی‌هایم کمتر شده است!!!



* البته انتخابات هیات‌ها هم حرف و حدیث‌های بسیاری داشت، آیا این حرف و حدیث‌ها منطقی بود که این مشکلات را بوجود می‌آورند؟
- متاسفانه تا مدیركل های جدید استان‌ها منصوب می‌شوند آنها سریع سراغ روسای هیات فوتبال می‌روند و از ما می‌خواهند آنها را بركنار كنیم. انگار همه دوست دارند اول فوتبالی‌ها را كنار بگذارند تا به امروز شش نامه برای بركناری رئیس هیات‌ها داشتم. در شرایطی كه اختیار كنار گذاشتن آنها با من است، به مدیر كل ‌ها گفته‌ام باید مجمع بگذارید تا در صورت تصویب مجمع در هیات تغییر ایجاد شود. من اگر بخواهم به نامه‌های آنها سریع پاسخ دهم سالی 30 رئیس هیات عوض کنم اما من به اعضای مجمع و 30-40 رایی كه آنها به رئیس هیات فوتبال استان خود داده‌اند، احترام می‌گذارم و اگر قصد بركناری هم وجود داشته باشد، باید خود مجمع رئیس هیات را استیضاح كند.

* مهمترین جلساتی که امسال داشتید، كدام بود؟
- از داخلی‌ها جلسات هیات رئیسه و برگزاری مجمع مهم بود، الحمدالله امسال جلسات زیادی با وزارت ورزش نداشتیم. از بیرونی‌ها جلسات AFC بود. جلسه خوب ما هم مجمع عمومی فدراسیون فوتبال بود. در جلسات بیرونی هم با مسئولان AFC برای امتیاز دهی باشگاه‌ها جلسات خوبی داشتیم كه نتایج خوبی برای فوتبال خواهد داشت.

* تا امروز جلسه خصوصی با عباسی داشته‌اید؟
- نه. در سال 91 جلسه خصوصی با وزیر نداشتم. اصلاً ایشان نخواسته است كه چنین اتفاقی بیافتد. البته به وزارت ورزش و جوانان رفته‌ام اما جلسه خصوصی نداشتم.

* این اتفاق برای رئیس یكی از مهمترین فدراسیون‌ها بد نیست؟
- نمی‌دانم، من خواستم و اگر ایشان دستور بدهد، من فورا به وزارت می‌روم ولی هنوز كه این اتفاق نیفتاده است.

* با حمید سجادی رابطه‌تان چطور است؟ هنوز با همدیگر مانند گذشته رقابت دارید؟
- با آقای سجادی هماهنگ هستیم زیرا از گذشته تا به امروز با هم در یك خانواده بودیم. ایشان دونده بی‌نظیر و آدم بسیار خوبی است. ایشان همانند دادكان هم تحصیل كرده و دكترا دارد و هم قهرمان بوده است که حضور این افراد در ورزش لازم است. من هیچ زمان با ایشان رقیب نبودم زیرا سجادی قهرمان آسیا بوده است.

* امروز بیشتر نگران تیم ملی هستید یا قبل از آغاز مسابقات جام جهانی؟
- الان بیشتر نگران هستم. خیلی بیشتر از گذشته. تیم ملی ما در برخی از دیدارها خصوصاً بازی با لبنان اصلاً خوب كار نكرد و اگر آن روزها نتیجه می‌گرفتیم الان با خیال آسوده و راحت كار را دنبال می‌كردیم.

* باخت به لبنان یكی از بزرگترین افسوس‌های شما در سال گذشته بود؟
- واقعاً یكی از بزرگترین افسوس‌های ما در سال گذشته همین باخت بود. ما با ازبكستان و كره بازی كردیم یا بردیم یا باختیم اما واقعاً شكست لبنان لطمه بزرگی به ما زد و باعث عقب ماندگی ما شد. لبنان واقعاً صدمه بدی به ما زد ما ا گر آن بازی را برده بودیم امروز راحت تر به جام جهانی كه هدف نهایی مان است نزدیك‌تر می‌شدیم. البته آن باخت پیش آمد و بازیكنان به هر صورت باید آن باخت را جبران كنند خودشان هم می دانند كه این اتفاق باید بیفتد زیرا به نفع فوتبال است.

* دوست داشتید امروز فرد دیگری جای كی‌روش، سرمربی تیم ملی بود؟
- نه اصلاً . فكر می‌كنم یكی از كارهای خوبی كه در فدراسیون صورت گرفت، این انتخاب بود. ما یك مربی كه در رده جهانی بسیار بالاست را جذب كردیم و تیم ملی را به مدت دو سال در اختیار ایشان قرار دادیم قراردادی كه تا پایان خردادماه ادامه دارد. در آینده ثابت خواهد شد كه ایشان چه كارهای ماندگاری برای فوتبال انجام داده‌اند و به ما نشان می‌دهد چه كارهایی باید برای فوتبال انجام دهیم. من هرچه فكر می‌كنم نسبت به مربیان داخلی و خارجی كی‌روش انتخاب خوبی بود.

* پس از عملكرد این مربی راضی هستید؟
- نه 100 درصد راضی نیستم. در برخی موارد ایرادهایی وجود داشت اما در موارد دیگر راضی هستم آنچه می‌خواستیم، اجرا شد.



* بهترین لحظه سال 91 برای شما كدام لحظه بود؟
- بهترین لحظه زندگی‌ام واقعاً امسال اتفاق افتاد.

* یعنی پدربزرگ شدید؟
- نه بابا بچه‌های ما عرضه این کار را ندارند. (با خنده)

* پس آن چه اتفاقی بود؟
- بهترین لحظه زندگی‌ام كه امسال رخ داد، این بود كه اربعین در شرایطی به كربلا مشرف شدم، كه روزها پیاده‌روی كردم. در آن روزها كه جمعیت زیادی بود، ابتدا به نجف اشرف مشرف شدم و بعد از زیارت پیاده به كربلا رفتم.

* یعنی اولین بار بود كه به كربلا می‌رفتید؟
- نه من قبلاً به كربلا رفته بودم اما این زیارت یك چیز دیگری بود. اینكه پیاده از نجف اشرف 4 روز طول كشید تا به كربلا بروم و آنجا 2 روز در جمعیت خوابیدم و در نهایت با آن شرایط با امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) بیعت كردم. این بهترین اتفاقی بود كه در زندگی‌ام افتاد.

* آیا واقعاً با مردم عادی پیاده راه می‌رفتید؟
- دو سه نفر به صورت شخصی همراه من بودند، 10-15 میلیون نفر در این پیاده روی حضور داشتند و حتی ایرانی‌ها كه من را می‌دیدند، از من حلالیت می‌طلبیدند و می‌گفتند پشت سر شما زیاد حرف زدیم.

* چه اتفاقی در این زیارت افتاد كه باعث شد بهترین اتفاق زندگی شما باشد؟
- در مفاتیح آمده است كسی كه به زیارت امام حسین (ع) می‌رود، باید تشنه و خسته باشد. ما سه چهار روز پیاده‌روی كردیم، پاهایم زخمی شده بود، شب‌ها در چادر می‌خوابیدم، با كوله پشتی راه می‌رفتیم و استراحت می‌كردیم. آن زمان وقتی با چنین شرایطی به زیارت امام حسین(ع) مشرف شدم، بهترین واقعه زندگی من رقم خورد.

* وزارت ورزش و جوانان كه بخشی از آن به جوانان مربوط می‌شود،چه كاری باید برای ازدواج جوانان انجام دهد؟
- خود جوانان باید برای حل مشكل ازدواج كاری كنند، چه ربطی به وزارت جوانان دارد. جوانان باید خواستگاری بروند و طرف مورد علاقه خود را راضی كنند تا بله بگوید.

* شما اگر وزیر ورزش و جوانان بودید، برای ازدواج جوانان چكار می‌كردید؟
- هیچی. فقط مصاحبه می‌كردم و به آنان می‌گفتم در عروسی خود مرا یاد كنید (با خنده).

* الان جوانان برای ازدواج چقدر وام لازم دارند؟
- الان از وام و این چیزها گذشته است. من اگر جوان بودم از كلمه وام می‌ترسیدم، چون باید آن را پس داد. به دختره می گفتم من هرچه دارم همین است می‌آیی بسم الله و نمی‌آیی خداحافظ.

* اگر جوان بودید با این شرایط ازدواج می‌كردید؟
- آره بابا. دختری پیدا می‌كردیم كه قانع باشد و حاضر شود با ما زندگی كند.

* بچه‌هایتان ازدواج كرده‌اند؟
- یكی ازدواج كرده.

* آیا شما كه سابقه حضور در بانك مر كزی را داشتید، برای او وام گرفته‌اید؟
- نه اما من آن موقع که در بانک مرکزی بودم، از بانك وام گرفته و خانه خریدم اما الان اگر وام هم بگیریم 10 برابر وام پول بگذاریم تا خانه بخریم.



* از كدام مصاحبه خود بیشتر خوشتان آمد؟
- از همه مصاحبه‌هایی كه دارم خوشم می‌آید. تیترهای مختلفی از من زدند كه الان یادم نیست.

* بهترین عكسی كه از شما گرفتند، كدام بود؟
- عكس‌های زیادی از من می اندازند. مثلاَ هر عكاسی كه من را می‌بیند خیلی عكس می‌گیرد. اما نمی‌دانم چرا یك عكسی كه در آن دهانم را باز كردم، همیشه در روزنامه‌ها چاپ می‌كنند.

* چرا اینقدر عكاس‌ها از شما و آقای افشارزاده عكس می‌‌اندازد؟
- من در جلسات دو سه ساعته نمی‌توانم مانند مجسمه بنشینم، گاهی این ور و آن ور می‌شوم و شكلك‌های مختلف در می‌آورم. عكاس‌ها هم بلافاصله این صحنه‌ها را می‌گیرند و عكس می‌اندازد.

* دیرترین مصاحبه‌ای كه انجام دادید، چه زمانی بود؟
- برنامه 90 همیشه نصف شب زنگ می زند. البته دفعه قبل هم كه در مالزی بودیم و عنوان بهترین فدراسیون سال آسیا را به دست آوردیم همه به من تا 4 صبح زنگ می زدند.

* شما یك مدیر خوب هستید یا یك پدر خوب؟
- این دو لازم و ملزوم همدیگرند. پدر خوب بخشی از زندگی آدمیزاد و ریاست هم بخش دیگر آن است. البته من چون همیشه در ورزش درگیر بودم كمتر وظایف پدری را انجام دادم، ولی سعی می‌كنم همیشه در این مساله هم دقت نظر داشته باشم.

* اگر بشنوید مجوز شما صادر نشده چه حسی پیدا می‌كنید؟ لطفاً راست بگویید؟‌
- هیچ حسی ندارم زیرا هنوز مجوز قبلی را هم ندیده‌ام. من منتخب مجمع هستم و مجمع باید در خصوص همكاری من با فدراسیون تصمیم گیری كند. فكر می‌كنم انشاءالله مجمع اقدام می‌كند تا مجوز را بگیرد.

* البته آقای پورمحمد گفته است، مجوز شما صادر نمی‌شود؟
- مجوز را باید دولت صادر کند. حالا ما تقاضا از دولت تا برای این مدت مجوز را صادر کنند. البته فکر می‌کنم این دولت مجوز را صادر می‌کند زیرا آقای احمدی‌نژاد با ما خیلی خوب است.

* یعنی لایه‌های پائین‌تر عملا نمی‌توانند برای صادر نشدن این مجوز سنگ اندازی کنند؟
- نه بالاخره فدراسیون فوتبال از دید قوانین و مقررات باید فدراسیون غیر دولتی و مستقل لحاظ شود و باید قوانین مجلس هم در این خصوص درست شود. ما باید در هر صورت یا قوانین را عوض کنیم و یا مجوز بنده تا زمان برگزاری مجمع تمدید شود که این مسئله احترام به رای مجمع است که وزیر هم عضو آن است.

* پس خودتان به صدور مجوز خوش‌بین هستید؟
- بله ان شاء الله صادر می‌شود و فکر نمی‌‎کنم مشکلی در این زمینه وجود نداشته باشد.


* بهترین اتفاقی که دوست دارید در سال 92 برای فدراسیون فوتبال رخ دهد، چه چیزی باشد؟
- رفتن تیم ملی به جام جهانی که حیات ماست. این اتفاقی است که برای همه فوتبال مهم و ارزشمند است. قطعا ما سال بسیار سخت و فشرده در فوتبال داریم که از تیم‌های نونهالان تا بزرگسالان و فوتسال و فوتبال ساحلی ما باید در مسابقات مهم به میدان بروند، به همین دلیل باید سال 92 را سال فوتبالی دانست.

* به نظر می‌رسد با توجه به حضور نفراتی چون دانیل داوری، ویلیام آتشکده، اشکان دژاگه و ... شانس موفقیت تیم ملی در 3 دیدار پایانی مرحله انتخابی جام جهانی بیشتر شده است؟
- تیم ملی امروز با ترکیب نفراتی که در اختیار دارد، راحت می‌توان در 3 بازی آینده‌اش پیروز شود، باید هم این اتفاق بی‌افتد. در این شرایط نباید به نتایج حریفان کاری داشته باشیم و تنها با قدرت در زمین ظاهر شده و با اراده بالا، پیروز از زمین مسابقه خارج شویم.

* در این شرایط خودتان چند درصد به صعود تیم ملی به جام جهانی امیدوار هستید؟
- 75 درصد امیدوار هستم تیم ملی به جام جهانی صعود کند.

* البته اگر کی‌روش از برخی از بازیکنان آماده لیگ برتر هم بهتر استفاده کند، شانس موفقیت تیم ملی افزایش خواهد یافت...
- این مسائل خصوصیت مربیان است و نباید به این مسائل دامن بزنیم. ما ریش و قیچی تیم ملی را در این دو سال به کی‌روش دادیم و این 2-3 ماه هم روی آن.

* شما خودتان در این خصوص صحبتی با کی‌روش نمی‌کنید؟
- من هیچ وقت به مربیان تیم ملی برای استفاده از بازیکن یا انجام کارهای دیگر توصیه‌ای نمی‌کنم.

* حتی اگر این توصیه‌ها به سود فوتبال ملی باشد؟
- نه، خودم را در حد توصیه کردم نمی‌بینم. نه برای تیم ملی بلکه برای هیچ تیمی. من وظایف رئیس فدراسیونی خودم را انجام می‌دهم. شاید به همین دلیل است که به من می‌گویند فوتبالی نیستی زیرا همیشه به کادرفنی اعتماد می‌کنم که کارشان را جلو ببرند. اگر هم بخواهم صحبتی انجام دهم، یک عده افراد فنی را می‌آورم، تشکیلاتی را شکل می‌دهم تا آنها نظر بدهند. بنده هیچ وقت در ریزه کاری‌ها برای کنار گذاشتن و یا آوردن یک بازیکن دخالت نمی‌کنم. این کار رئیس فدراسیون نیست، حتی اگر متخصص‌ترین فرد در فوتبال و یا یک فوتبالیست بزرگ باشد.



* ایرادی که این روزها به فدراسیون می‌گیرند این است که علی کفاشیان تصمیم گیرنده اول نیست، موضوعی که به صحبت‌های بالا باز می‌گردد...
- امور فدراسیون بصورت مجموعه‌ای پیش می‌روند، هرچند امروز کارها بصورتی پیش می‌رود که رده‌های پائین‌تر نظراتم را انجام می‌دهند و اگر موضوعی مطرح شود که ببینم نظرشان درست است، آن را انجام می‌دهم.

* بطور مثال آیا اتفاق افتاده است با آرای صادر شده از سوی کمیته انضباطی مخالف باشید؟
- بله اتفاق افتاده است اما وارد نشده‌ام. البته در خصوص محرومیت یحیی گل‌محمدی تنها توصیه کردم هوای این‌ها را داشته و یک بررسی دیگر انجام دهید.

* چرا این توصیه را انجام دادید؟
- چون آقای رویانیان بسیار عصبانی بود. (با خنده) بعضی مواقع مقابل داد و بیدادها کوتاه می‌آئیم.....

* قبل از تعطیلات عید، دروغ سیزده هم که گفتید؟
- به این موضوع حتما گله کنید. من انسانی هستم که دروغ را گناهی حرام و کبیره می‌دانم. نماینده AFC آمده و خودش اعلام کرده است ایران 7 استادیوم A دارد که آزادی، یادگار امام(ره) قم، خلیج فارس بندرعباس، امام علی کرمان، یادگار امام (ره) تبریز و ... جزو آنها قرار دارند.

این خیلی بد است می‌گوئید دروغ گفته‌اند که ایران 7 ورزشگاه A دارد، زیرا مردم فکر می‌کنند مسئولان دروغگو هستند. ما کی دروغ گفتیم. در شرایطی که همه باید کمک کنند، این کارها زیر سوال بردن خدمات دولت و مردم و خراب کردن ذهن مردم است. یک روز می‌گویند، می‌خندد و دارد مسخره می‌کند و روز دیگر این صحبت‌ها را مطرح می‌کنند. من همه وجود و زندگی‌ام را در فوتبال گذاشته‌ام و چیزی گیرم نیامده است. بد است می‌خندیم و شاد باشیم، بیائیم گریه کنیم.

* انتخاب سرمربی تیم جوانان هم به پروسه‌ای طولانی مدت تبدیل شده است؟
- سعی داریم ضمن حمایت از علی دوستی‌مهر، هرچه زودتر سرمربی تیم جوانان را هم انتخاب کنیم.

* و برای سوال آخر، خیلی‌ها معتقد هستند باید از علی دایی برای رسیدن به ریاست AFC حمایت کرد؟
- اگر ایشان خودش بخواهد ما حمایت می‌کنیم، نه ایشان بلکه هر کسی دیگری که می‌تواند در AFC و مجامع بین‌المللی کرسی بگیرد، مورد حمایت ما قرار خواهد گرفت.
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
اظهارات جالب دايي در مورد فردوسي پور و37 شخصیت معروف

daee-ferdosipour.jpg


خبرآنلاين: این یک گفتگوی ویژه است با علی دایی. گفتگویی درباره یک عمر فوتبال. علی دایی همیشه پر است از حرف های شیرین و خاطرات شنیدنی او که شهرتش کم از پسته های خندان ایران نیست و همان طور که قالی ایرانی را همه جا می شناسند، دایی هم نام بین المللی ورزش ایران است در آستانه نوروز برای مان از خاطرات شیرینش گفته. از یک عمر تلاش برای در اوج بودن.

با او رفتیم به روزهایی که خودش درباره شان می گوید: «تیپ رو نی گاه ؛ سبیل ها رو!...» دایی در این گفتگو تنها راجع به یک عکس حرفی نزد. عکس شماره 28 که ما هم جایش را خالی گذاشته ایم.



1. این متاسفانه یکی از بدترین شکست های دوران مربیگری ام بود. این اولین شکست رسمی من در مقام مربی تیم ملی بود. متاسفانه دوستان خوش ذوق رسانه ای تان این را چاپ کردند و من فقط می توانم برای این اتفاقات ابراز تاسف کنم. بازی با عربستان روز تلخی بود ، هم برای من و تیم ملی و هم برای مردم.



2. آن بازی را ما در عربستان باختیم. ولی خارج از بازی سفر زیبایی داشتیم به خانه خدا. البته روزی هم که باختیم واقعا سزاوار باخت نبودیم. بعد از بازی تیم مان را بردیم سفر حج.این عکس هم من و اشپیتیم و مدافع آفریقایی مان هستیم که از انگلستان آورده بودیم. خدا اسمش را الان یادم نمی آید. چی بود؟ بچه خیلی خوبی بود.



3. وای خرید عید. بدیش این است که حتی علی دایی هم که باشی ، باید خرید عید را بروی یعنی مجبورم که بروم برای خرید عید و در اوج شلوغی کارهایم هم خرید عید را نمی توانم بپیچانم . راستی این را هم بگویم که خدا را شکر هنوز این توان را دارم که بتوانم پسته برای خانه ام بخرم.



4. مونتاژ نیست.عکس خودمان است. نمی دانم کجاست فکر کنم آمریکا باشد.این عکس ها ما را یاد جوانی های مان می اندازد. نگاه کن چه لاغر بودیم و چه سبیلی داشتیم. این ادامه تیم جام جهانی 98 است. من و محمد و کریم با هم جوانی کردیم . چه روزهای شیرینی بود. یادش بخیر. از خاطرات قشنگ زندگی ام این است که بهترین دوران زندگی ام را در کنار نسل 98 بودم.



5. این بدون شک بدترین حادثه سال قبل بود و متاسفانه هموطنان خوب آذری مان دچار یک مصیبت خیلی بزرگ شدند. نمی توانم خیلی از صحنه های تلخی بگویم که آنجا دیدم. خیلی دوست دارم بعد از عید ببینم آیا کاری برای این مردم شده؟ تغییر و تحولی شده؟ امیدوارم یک روزی برسه که دهات های ما صاحب بناهایی باشند که باعث نشود این مصیبت های تلخ را ببنیم. واقعا تلخ بود. کاش روزی برسد که خانه های امن داشته باشیم و مردم این طور داغ نبینند.



6. این هم که لحظه پایان بازی ایران و استرالیاست. باور نمی کنید آن دقیقه های اخر سال ها گذشت تا تمام شود. چیزی که فکرش را هم نمی کردیم اتفاق افتاد. آن بازی یک معجزه بود و خدا خیلی چیزها را به ما نشان داد. ما فوتبالی خیلی ضعیف تر از استرالیا بودیم ، 2 گل هم خورده بودیم اما یک دفعه بازی را برگرداندیم. فکر کنم خدا آن روز می خواست مردم را شاد کند و ما شدیم وسیله این کار. باورتان نمی شود من دیگر هیچ وقت جرات نکردم ان بازی را ببینم. الان که عکسش را می بینم اشکم در می آید تا چه برسد به اینکه بخواهم بازی را دوباره ببینم. آنجا خدا می خواست یک هدیه ای به مردم ایران بدهد و بچه های تیم شدند وسیله این هدیه.



7. سال های خوبی در برلین داشتم. در لیگ قهمانان اروپا بازی های خوبی انجام دادم. این آمبروسینی است. ما با میلان در میلان یک بر یک مساوی شدیم ، گل اول را من زدم. فکر کنم یکی از بهترین بازی هایم در لیگ قهرمانان اروپا هم بود این بازی.



8. این هم که عادل خان فردوسی پور است. دوست خوب من که خدایی خیلی دوستش دارم. دوست دارم برنامه اش بهتر بشود . خودم فکر می کنم برنامه اش یک کوچولو تکراری شده و خودش هم رفته سراغ پرداختن به حاشیه ها. عادل یکی از آنهایی است که من همه جوره دوستش دارم و قبولش دارم ، برای همین خیلی دوست دارم برنامه اش خیلی بهتر از این باشد که بتواند فوتبال ایران را هدایت کند.



9. این هم که عکس بازی هرتا با چلسی است. تو برلین من دو تا گل خوب به چلسی زدم. ما در تیم مان یک یار آمریکایی داشتیم. او قبل از بازی به من گفت من امروز سانتر می کنم و تو با سر گل می زنی. اگر این اتفاق افتاد باید 5 هزار مارک به من بدهی. گفتم تو سانتر کن. اتفاقا گل اولی هم که زدم روی سانتر او بود و 5 هزار مارک را از من گرفت. البته بعد از بازی با پاداشی که از تیم گرفتم ، این پول تلافی شد اما برایم یک خاطره جالب به جا گذاشت.



10. این عکس هم فکر کنم تیم ملی ایران در دوره آقای مایلی کهن باید باشد. شاید برای بازی با عمان. علی منصوریان که یکی از دوستان خوب و خوش تیپ من است. او مربی تیم ب شده. آن طرف هم که آقای قلعه نویی ایستاد. تیپ ها که آخرش است ولی امیر قلعه نویی آن دوران چند بازی را کاپیتان تیم ملی ما بودند و همیشه بازیکن خوب و با تکنیکی بود. من در بازی با عمان دو تا گل خوب رفت و برگشت زدم که هر دو گلم را خیلی دوست دارم. خیلی بازی های سختی داشتیم. خدا را شکر که آن نسل ما هنوز هم در فوتبال هستند . به نظر من آن دوران دورانی است که دیگر به سختی در فوتبال مان تکرار می شود.



11. حادثه تلخی که آخر سال 90 برایم افتاد. خدا را شکر که به خیر گذشت و حادثه بدتری رخ نداد. آنجا باز در آن سختی توانستم دوستانم را بشناسم. کسانی که دور و بر من هستند. خیلی خدا دوستم داشت که الان کنارتان نشستم. خیلی دلم برای احمدرضا تنگ شده خیلی وقته که ندیدمش. بهزاد را هم که هر روز می بینم. نظر لطف مردم و دعای خیر آن ها بود که مرا نگه داشت. بعد از تصادف وقتی خودم ماشینم را دیدم باورم نمی شد که از این ماشین سالم بیرون آمده باشم!



12. من در بوندسلیگا توانستم با بایرن قهرمان بشوم. بازیکنان خیلی بزرگی در این تیم بازی می کردند که همه از بهترین های دنیا بودند. از ماتیوس گرفته تا کان ، افنبرگ و ... من یک سال خیلی خوب هم داشتم. غیر از این قهرمانی ما به فینال لیگ قهرمانان هم رسیدیم. آن بازی را اگرچه باختیم اما رسیدن وحضور در فینال لیگ قهرمانان هم یک افتخار بزرگ است. خیلی بزرگ.



13. این هم جایزه بهترین بازیکن سال آسیاست. یکی از خاطرات خوب برای بازی های سال 99 . همان سالی که تجربه حضور در بایرن و هرتا برلین را داشتم برایم اتفاق افتاده است. این یکی از آن جایزه هایی است که دیگر خیلی سخت... راستش گیر فوتبال ایران می آید اما دیگر گیر من و خداداد نمی آید!



14. پرسپولیس آن سال خیلی تیم خوبی بود. بچه ها اکثرا ملی پوش بودند. شرایط آن سال ها با الان ، زمین تا آسمان فرق می کرد. تیم خیلی خوبی داشتیم. البته ما دربی را آن سال باختیم. ولی من نفر دوم جدول گلزنان شدم. فرشاد پیوس آقای گل شد . ولی در این فصل خیلی از بازی ها را به دلیل مصدومیت از دست دادم. من در بازی های جام ملتهای آسیا در هیروشیما مصدوم شدم و خیلی از بازی های این فصل را از دست دادم. ولی چه زوجی داشتیم من و فرشاد.



15. علی کریمی یکی از بهترین های تاریخ فوتبال ما بوده و هست. الان هم آرزویم این است که مصدومیتش زودتر خوب بشود و بتواند برگردد به پسپولیس کمک کند. با حضور او پرسپولیس می تواند این فصل موفق تر هم باشد.



16. بازی ایران و آمریکا یکی از دو بازی تاریخی فوتبال ایران است. مثل بازی ایران و استرالیا در سیدنی این بازی هم از یاد مردم نمی رود. فوتبال قشنگی بازی کردیم. در هر سه بازی عالی بودیم. بازی با صربستان باخت حق مان نبود. یک ضربه کاشته کارمان را خراب کرد. این بازی هم که بچه ها سنگ تمام گذاشتند. من همیشه حسرت موقعیت خوبی را می خورم که در این بازی از دست دادم.



17. این هم زمانی که بایرن بازی می کردم. تازه در بایرن فیکس شده بودم که آمدم به بازی های آسیایی بانکوک و خیلی ساده جایم را در این تیم از دست دادم و دیگر هم نتوانستم جایم را پس بگیرم.



18. این پایان یکی از بازی هاست که در خانه برنده شدیم. آنجا عادت این بود که بعد از هر برد تیم ، بازیکنان گروهی سمت تماشاگران می رفتند و از طرفداران تشکر می کردند. این فرهنگ زیبایی است که بازیکنان تیم های ما هم می توانند برای احترام گذاشتن به طرفداران واقعی ، انجامش بدهند. اصلا هم کار سختی نیست. تیم هایی مثل راه آهن طرفدار ندارند ولی تیم های بزرگ مان می توانند این کار زیبا را انجام بدهند.



19. بازی مان در همین فصل با فولاد است و من از قدیم با مهدی امیرآبادی رفاقت نزدیکی داشتم و همیشه سر به سر او می گذاشتم که دماغت بزرگ است. الان هم با اینکه دماغش را چند بار عمل کرده باز هم همان حالتش را دارد. درباره راه آهن هم می توانم بگویم با اینکه تدارک پیش فصل خوبی نداشتیم اما نتایج خوبی گرفتیم. شرایط خوبی را امسال داشتیم. مدیریت همه جوره به تیم ما کمک کرد. با یکسری جوان آینده دار کار کردم. به جوان ها اعتقاد دارم و به کارم هم ادامه می دهم.



20. این هم بازی های آسیایی تایلند. فکر کنم اینجا فقط یک بازی به عمان بد باختیم. قبل این بازی بچه ها مغرور شده بودند و همه جوره به خودشان می بالیدند. ما به همان غرور مان هم بازی را باختیم اما تیم خیلی خوب و کاملی داشتیم. اینجا اولین بازی های علی کریمی بود ، او پیستون چپ بازی می کرد یا ستاره ای مثل علی موسوی که اصلا متوجه نشدیم با آن همه استعداد چطور از فوتبال کنار رفت و حیف شد. ولی در همین تیم بزرگانی مثل محمد خانی ، خاکپور و زرینچه ، حمید استیلی ، مهدی مهدوی کیا که آن روز ها جوانی موفق بود، حضور داشتند.



21. این هم که تیم ملی 98 است. خیلی دوست دارم تیم ملی دیگری بیاید مثل این تیم که بتواند برای مردم دوست داشتنی باشد اما خیلی سخت است تیمی به این خوبی دوباره برای فوتبال مان شکل بگیرد. نگاه کن بازیکنانی مثل باقری ، پیروانی خداداد ، مهدوی کیا و عابدزاده و دیگر بچه ها خیلی کم پیش می آید که باز هم کنار هم باشند.



22. دکتر دادکان ، یکی از بزرگترین و بهترین مدیرانی که در فدراسیون فوتبال بوده است. خود من به شخصه خیلی دوستش دارم. او حکم پدر را به ما داشت. متاسفانه در جام جهانی به او جفا شد. حقش نبود که اینجوری از فوتبال برود. مسائل سیاسی باعث شد که از تیم ملی جدا شود.



23. این هم بازی ایران و که است. من بازی با تایلند سرم شکست و در این بازی هم با سر بانداژ شده بازی می کردم. این یکی از بهترین بردها و خاطره انگیزترین نتایج فوتبال ماست. اصلا این بازی بود که که باعث شد تا من به آلمان بروم. نمایندگان آرمینیا آمده بودند تا بازی سئو هافبک کره ای را ببینند که در این بازی از بازی من خوش شان آمد. این بازی سرنوشت فوتبال من را عوض کرد. خدا من را دوست داشت و من را فرستاد آلمان.



24. از آقای خاتمی آدم هرچه بگوید کم گفته است. ایشان کسی بود که خیلی به ورزش و تیم ملی علاقه داشت. فکر کنم دوران خوبی هم در مدیریت مملکت ما داشت. من الان هم یکی از کسانی هستم که اگر وقت کنم می روم دیدن شان. از صحبت های شان استفاده می کنم. با اینکه اصلا آدم سیاسی نیستم اما ایشان را یک طور دیگر دوست دارم. همیشه دوست دارم از صحبت های ایشان استفاده کنم. خیلی وقت ها صحبت هایش خیلی به من کمک کرده. از کسانی هستم که جدای از مسائل سیاسی ایشان را خیلی دوست دارم.



25. علی پروین یکی از بزرگان فوتبال ما است. به غیر از تیم ملی هیچ وقت نشد با علی آقای پروین کار بکنم. هر بار ایشان آمدند پرسپولیس من رفتم یا رفته شدم ، هر وقت هم که من آمدم ایشان نبودند. اما یکی از افتخارات فوتبال ماست که همیشه برایش آرزوی موفقیت دارم.



26. منوچهر نوذری، خدا بیامرز یکی از کسانی بودند که در جامعه هنر خیلی محبوبیت داشتند. خود من که خیلی دوست شان داشتم. همیشه از خدای بزرگ برای شان مغفرت طلب می کنم.



27. نه مشکلی ندارد. درباره این عکس هم حرف می زنم. آقای مایلی کهن مربی من بودند و هستند. من هر بار هم که ایشان را در زمین مسابقه ببینم احترام می گذارم. بزرگترم بودند اما بعضی از چیزهای ایشان را قبول ندارم و مطمئنا همیشه جلوی این چیزها می ایستم اما به عنوان پیشکسوت و بزرگتر همیشه قابل احترام است. ولی به هیچ عنوان در بعضی مسائل قبول شان ندارم.

...

28. راجع به این عکس صحبت نمی کنم ، برویم بعدی.



29. زندگی عشق، همه چیز من است. یک لبخندش را با دنیا عوض نمی کنم.



30. این لطف خدا بوده، من هیچ وقت لطف خدا را فراموش نمی کنم. عزت و آبرویی که بهم داده را فراموش نمی کنم و همیشه سپاسگزار و شکرگزار آن بالایی هستم.



31. ما دوران خوبی را با آقای کاشانی داشتیم. دو قهرمانی آوردیم. ولی اواخر با هم به مشکلاتی خوردیم که دورمان کرد. من از 4 ماه قبلش چیزهایی را فهمیده بودم. به ایشان هم گفتم خودت به من از الان بگو اگر قرار است سال بعد با هم نباشیم ، دست بدهیم و دوستانه جدا بشویم تا کسی با مانع من را از پرسپولیس جدا کند. گفتم مثل دو تا مرد دست می دهیم و از هم جدا می شویم. ولی خاطرات خوش مان خیلی بیشتر از خاطرات تلخ مان بوده است.



32. فکر کنم منظورتان پرش هایم باشد. من همیشه خوب می پریدم و خوب سر می زدم چون برایش خیلی زحمت کشیده بودم. این را هم باید بگویم ممنون و وامدار زحمات مربی خوبم در استقلال اردبیل هستم. در برف ساعت ها می ایستاد و مرا مجبور می کرد که به یک چوب با هد ضربه بزنم. این قدر تمرین کردم تا یاد گرفتم و همیشه این زحمت او به کمکم آمد. واقعا او و استقلال اردبیل نقش بزرگی در زندگی ام داشت و مدیون شان هستم.



33. این هم روزهای اول مان در آلمان است ببینید تیپ آن روزها و امروزمان چقدر فرق کرده است. چه خوش تیپ بودیم ، من و کریم! یادش به خیر بیله فلد.



34. من سید حسن ***** را خیلی دوست دارم. بعضی وقت ها هم با او صحبت می کنم. تو این مدت هم چند باری دیدمش . کری استقلالی هم که برایم بخواند خیلی مهم نیست من دوستش دارم و کاری به این چیزها ندارم . خودش را خیلی دوست دارم.



35. همه زندگی ام را مدیونش هستم. چه می شود درباره مادر گفت.



36. خداداد رفیق صمیمی و عزیز من. او فوتبالیست بزرگی بوده که خیلی از موفقیت هایم را مدیون بازیکنان و هم تیمی هایی مثل او هستم. همیشه شوخ بود. من همیشه با او بودم خوب گاهی هم با هم مشکلاتی پیدا می کردیم. اما همیشه با هم دوست بودیم تا الان رابطه خوبی داریم. خیلی دوستش دارم. او باید در مربیگری خیلی موفق تر از این باشد.



37. اسنوکر بازی مورد علاقه ام است . این بازی به من آزامش می دهد. اسنوکر را در آلمان یاد گرفتم در روزهای تنهایی. چند دوست ایرانی داشتم که الان پسر یکی شان اینجاست. کجایی الیاس؟ (فیلم گفتگوی دایی و الیاس را چندی قبل منتشر کردیم) بابا و عموهایش آن اوایل که بلد نبودم هی مرا می بردند اما حالا دیگر راه به راه به من می بازند!



38. ناصرخان به گردن من خیلی حق دارد. هنوز هم فکر می کنم که او هنوز هم با ماست. خیلی چیزها از او یاد گفتم هم فوتبال و هم زندگی همیشه افتخار می کنم که شاگردش بودم ، او یکی از مردترین کسانی بود که در فوتبال مان داشتیم.
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
بررسي برترين هواداران فوتبال در اروپا

با استفاده از آمار وب سايت رسمي ESPN نگاهي به تيم هاي بزرگ اروپايي مي اندازيم تا ببينيم کدام ورزشگاه ها بيشتر از بقيه پر مي شوند.

1) دورتموند – سيگنال آيدونا پارک (وستفالن اشتاديون)
ميانگين تماشاگر: 80,500 (99.8% از ظرفيت 80,645 نفري ورزشگاه)
2) بارسلونا – نيوکمپ
ميانگين تماشاگر: 77,232 (78.1% از ظرفيت 98,787 نفري ورزشگاه)
3) منچستريونايتد – الدترافورد
ميانگين تماشاگر: 75,526 (99.6% از ظرفيت 75,765 هزار نفري ورزشگاه)
4) رئال مادريد – سانتياگوبرنابئو
ميانگين تماشاگر: 72,601 (84.9% از ظرفيت 85,454 نفري ورزشگاه)
5) بايرن مونيخ – آليانس آره نا
ميانگين تماشاگر: 71,000 (99.8% از ظرفيت 71,137 نفري ورزشگاه)
6) شالکه – ولتينز آره نا
ميانگين تماشاگر: 61,092 (99.0% از ظرفيت 61,673 هزار نفري ورزشگاه)
7) آرسنال – ورزشگاه اميريتس
ميانگين تماشاگر: 60,077 (99.5% از ظرفيت 60,355 نفري ورزشگاه)
8) هامبورگ – آيمتک آره نا
ميانگين تماشاگر: 52,493 (92.0% از ظرفيت 57,000 نفري ورزشگاه)
9) آژاکس – آمستردام آره نا
ميانگين تماشاگر: 50,683 (95.7% از ظرفيت 52,960 نفري ورزشگاه)
10) نيوکاسل – سنت جيمزز پارک
ميانگين تماشاگر: 50,061 (95,5% از ظرفيت 52,387 نفري ورزشگاه)
 

mak.k

محروم از فعالیت تجاری
محروم از فعالیت تجاری
تاریخ عضویت
19 دسامبر 2012
نوشته‌ها
426
لایک‌ها
214
10 ساله حالم از بایرن به هم میخوره خودمم نفهمیدم چرا
 

supermirrora

Registered User
تاریخ عضویت
22 مارس 2013
نوشته‌ها
485
لایک‌ها
447
محل سکونت
یه جای بد
از منچستر متنفرم
توی تیمهای ملی هم از عربستان بدم میاد
بازیکن منفورم هم گوتی بود که شکر خدا چند وقتیه نمیبینمش
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
مهدوی کیا در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشست

277558_486.jpg


مهدی مهدوی‌کیا کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشست.

به گزارش انتخاب ورزشی، مهدی مهدوی‌کیا در غم از دست دادن مادرش به سوگ نشست. مهدوی کیا کاپیتان پرسپولیس که قرار بود صبح روز جمعه به منظور حضور در ادروی تیم فوتبال پرسپولیس راهی رشت شود، در آخرین ساعات پنج شنبه از درگذشت ناگهانی مادرش مطلع شد و به اتفاق خانواده راهی اراک شد.

مهدوی‌کیا که از این خبر غم انگیز و تلخ مطلع شده بلافاصله به اتفاق خانواده راهی اراک شد و مراتب عدم حضورش در اردوی پرسپولیس را از طریق یکی از اعضای خانواده به روابط عمومی باشگاه پرسپولیس اطلاع داد.

عصرایران ، درگذشت مادر مهدوی کیا را به وی و سایر بازماندگان تسلیت می گوید.
 

hamidjoon1366

Registered User
تاریخ عضویت
4 آگوست 2011
نوشته‌ها
512
لایک‌ها
507
سن
37
پرسپولیس
بارسلونا
چلسی

حالم از سه تاشون به هم میخوره عه عه عه :wacko:
 

hamedovic5405

Registered User
تاریخ عضویت
28 ژانویه 2013
نوشته‌ها
6,687
لایک‌ها
11,593
محل سکونت
جادوغ آباد سفلی
عنچسنر سوتى.چولسي.پاريس سنت جرمن.و کلن هر تيمي که يکهو گونده ميشه با پول.

په په.جان تري.گيگز.ادبايور.

Sent from my HTC Sensation Z710e using Tapatalk 2
 

AMIR TERROREST

Registered User
تاریخ عضویت
17 دسامبر 2011
نوشته‌ها
4,075
لایک‌ها
4,884
استقلال
بارسلونا
داماش

و بازیکن هم از الفرهاد المجیدی و مسی متنفرم


Sent from my LT22i using Tapatalk 2
 
Last edited:

m-o-h-s-e-n

Registered User
تاریخ عضویت
4 آپریل 2013
نوشته‌ها
1,265
لایک‌ها
1,723
سن
28
محل سکونت
کرمانشاه - خرم آباد
من از رئال متنفرم . از همه ی بازیکنانش هم بدم میاد
 

Merdas50

Registered User
تاریخ عضویت
28 نوامبر 2010
نوشته‌ها
831
لایک‌ها
960
حذف نام علی دایی از کمیته فوتبال فیفا


7xa21f9ys4mcbikvdh9m.jpg


به گزارش پرشین وی به نقل از مهر، علی دایی در سال های اخیر به عنوان یکی از اعضای فیفا در جلسات این کمیته حضور داشت و در مراسم‌های رسمی فدراسیون جهانی فوتبال نیز به عنوان یکی از اعضای رسمی در کنار مهمانان ویژه قرار می‌گرفت اما آخرین لیستی که فیفا از کمیته‌های خود منتشر کرده نشان می‌دهد که نام تنها نماینده فوتبال ایران در فیفا از این کمیته خارج شده و دایی دیگر جایی در آن ندارد. این در حالی است که کشورهای مالزی و ژاپن به عنوان دو کشور آسیایی در کمیته یاد شده نماینده دارند.

سرمربی تیم فوتبال راه‌آهن عنوان کرده که بعد از تصادف شدیدی که سال گذشته داشت جلسات مهمی را از دست داد و به خاطر بازی‌های باشگاهی چندین جلسه دیگر را نیز از دست داد تا مثل "ژرژ وه‌آ" از این کمیته کنار گذاشته شود اما لیست جدید فیفا نشان می‌دهد که ستاره سابق لیبریایی همچنان در کمیته فوتبال فیفا حضور دارد و نام او به عنوان نخستین عضو این فهرست در سایت رسمی فدراسیون جهانی فوتبال به چشم می‌آید با این حال هنوز به طور دقیق مشخص نیست که دایی به چه دلیل از این فهرست کنار گذاشته شده است چرا که خودش هم از علت آن بی خبر است.

در روزهایی که فوتبال ایران در کرسی های بین‌المللی از نبود نماینده ضربه خورده است حذف نام دایی اتفاق تلخ دیگری است که برای فوتبال کشورمان رخ داده و ای کاش مسئولان فدراسیون فوتبال در این باره رایزنی هایی را با فیفا داشته باشند تا این افتخار فوتبال کشورمان بار دیگر به عضویت کمیته یاد شده در بیاید. دیدن دایی در کنار چهره‌های سرشناس فوتبال جهان همواره غرور ایرانی‌ها را به دنبال داشته است ولی حالا این افتخار را باید از دست رفته دانست.

فهرست کلی کمیته فوتبال فیفا به شرح زیر است:

* رییس کمیته: میشل پلاتینی

* معاونان: چاک بلیزر(امریکا) و جاکوئس آنوما(ساحل عاج)

* اعضاء:

1- ژرژ وه آ(لیبریا)
2- فیلیپ پیات(فرانسه)
3- کریستین کارمبئو(فرانسه - نیوکاله‌دونیا)
4- تنگ کو عبدالله(مالزی)
5- کارلوس بلاردو(آرژانتین)
6- سیلویه بلیویو(کانادا)
7- کالوشا بوالیا(زامبیا)
8- آنتونی بافوئه(غنا)
9- خوزه لوییز چیلاورت(پاراگوئه)
10- رباه ماجر(الجزایر)
11- فلورنتینو پرز(اسپانیا)
12- جیم رودریگز(السالوادور)
13- کارل هاینس رومنیگه(آلمان)
14- ریچارد اسکودآمور(انگلستان)
15- کوزو تاشیما(ژاپن)
16- تئودور وایت مور(جاماییکا)
17- دیمیتریو آلبرتینی(ایتالیا)
18- کارن اسپلوند(نروژ)
19- استفی جونز(آلمان)
20- هری کیول(استرالیا)
21- فرانسیسکو ماتورانا(کلمبیا)
22- جورج ساریس

* مشاوران:
فرانتس بکن باوئر(آلمان) و پله(برزیل)
 
بالا