• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بحث و تبادل نظر در مورد اتفاقات روز فوتبال و حواشی ِ آن

میزان اطلاعات فوتبالی صدا سیما؟

  • عالی

    Votes: 4 6.2%
  • خوب

    Votes: 16 24.6%
  • کم

    Votes: 10 15.4%
  • فضاحت

    Votes: 35 53.8%

  • Total voters
    65

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
مهدی مهدوی کیا و دخترش

در اول مردادماه سال 1356 در جنوب شرق تهران به دنيا آمد، از كودكي با فوتبال آشنا شد، مثل خيلي از بچه‌هاي محله‌اش اگر توپ دم دست نداشت، لنگه جوراب‌ها را به شكل توپ در مي‌‌آورد و در خانه به همراه برادرش «هادي» بازي مي‌كرد و تا دلتان بخواهد شيشه مي‌‌شكستند. تا اين‌كه پدر و برادر بزرگ‌ترش «عباس» او را به باشگاه «بانك ملي» در خيابان «فدائيان اسلام» در جنوب تهران بردند، او زيرنظر «علي دوستي» مربي تيم‌هاي پايه بانك ملي آموزش ديد. («علي دوستي» همان مربي كه سال گذشته تيم‌ملي نوجوانان ايران را قهرمان آسيا كرد و سال گذشته در مسابقات جام‌جهاني تيم نوجوانان را جزو 8 تيم برتر جهان كرد.) مهدوي‌كيا پله‌هاي ترقي را در بانك ملي طي كرد و خيلي زود در رده نوجوانان و جوانان بارها با بانك ملي آقاي گل تهران شد و خيلي زود توسط امير عابديني به پرسپوليس رفت. او تنها 19 سال سن داشت كه توسط «محمد مايلي‌كهن» به تيم‌ملي ايران در سال 1375 براي مسابقات جام‌ ملت‌هاي آسياي 1996 امارات به اردوي تيم‌ملي دعوت شد. سپس مايلي‌كهن، او را براي مسابقات مقدماتي جام‌جهاني 1998 فرانسه و زماني كه سيستم تيم را 2-5-3 كرد، در گوش راست گذاشت و انتقادهايي هم از او به عمل آمد، اما مهدي پاسخ اين انتقادات را داد و با گل‌هاي زيبايي كه در داليان چين به ثمر رساند، پاسخ جسارت مايلي‌كهن را داد. او سپس در مسابقات جام‌جهاني 1998، آن گل تاريخي و حساس‌ترين گل زندگي‌اش را در ورزشگاه ليون فرانسه، مقابل آمريكا به ثمر رساند و ايران را غرق خوشحالي كرد. او پس از جام‌جهاني 98 به آلمان رفت، چرا كه مربيان بوخوم، محو تماشاي بازي‌هاي زيباي او شدند و او را خريدند. پس از يك سال بازي، در بوخوم به بندر هامبورگ نقل‌مكان كرد و يك دهه در اين تيم پرطرفدار آلماني بازي كرد. او حالا با كوله‌باري از تجربه، به ايران بازگشته است. مهدوي‌كيا به جز خصوصيات بارز فني در بازي، از لحاظ اخلاقي هم الگو بود، تا جايي كه تماشاگران آلماني هم به ستايش او پرداختند و توانست در فوتبال آلمان، نام ايران را جاودانه كند. او حالا به ايران بازگشته، ساعت 11 شب 31 ارديبهشت به منزل او واقع در خيابان اقدسيه تهران رفتيم... در سال‌هاي گذشته دوبار با مهدي مهدوي‌كيا به گفتگو نشستيم، اما اين گفتگو تفاوت‌هاي زيادي با گذشته دارد، با او در مورد زندگي آلماني و خاطرات جام‌جهاني 98، به صحبت پرداختيم.[/COLOR]
خيلي زود دير شد
وقتي از او مي‌پرسيم كه سال 75 در بازي با كويت به زمين آمدي تا امشب جمعه 31 ارديبهشت، براي ما كه خيلي زود گذشت، براي شما چطور؟ مي‌خندد و مي‌گويد: «زمان» بسيار زود گذشت، رفتن به پرسپوليس و تيم‌ملي و بعد هم آلمان و بازگشت پس از 11 سال، خيلي زود گذشت... خيلي زود و البته خيلي خوب هم گذشت و خاطرات زيادي هم براي من به ارمغان آورد، وقتي بر مي‌گردي به عقب، مي‌بيني كه چقدر 13، 14 سال زود گذشت. ياد جمله معروف قيصر امين‌پور مي‌افتم كه مي‌گويد: «خيلي زود دير مي‌شه!» و حالا كه زمان مي‌گذرد، پس چه بهتر كه با خاطرات خوب تمام شود در كل اين سال‌ها فوتبال تمام زندگي من بود و پررنگ‌ترين نقش را داشته است و هر چه كه به دست آوردم از همين فوتبال بود.

خاطرات خوب

فكر مي‌كنم در تاريخ فوتبال ايران ديگر چنين رويدادي مثل بازي با استراليا تكرار نمي‌شود (مي‌‌خندد و به ياد خاطرات شيرين آن روز مي‌افتد)، آن احساس قابل وصف نيست، پس از بازي هيچ‌كس تا صبح نخوابيد، ما با ايران كه تماس گرفتيم، به ما گفتند مردم در خيابان‌ها مشغول شادي هستند، آن غروري كه داشتيم و اين‌كه بعد از 20 سال به جام‌جهاني رفته بوديم، براي ما خيلي زيبا بود.
همين طور پيروزي رويايي مقابل آمريكا، و آن گلي كه زدم، از روزهاي به يادماندني فوتبال ايران بود. بعد از 10 سال كه تصاوير تلويزيون را دوباره مي‌بينم، كاملا مشخص است، عصبي‌ام و از فرط عصبانيت و هيجان فرياد مي‌كشم، شرايط رواني سختي داشتيم، شرايطي كه براي من و بقيه اعضا بسيار سخت بود. سال‌ها ممارست و تمرين، البته من در آن زمان 21 سال بيشتر سن نداشتم، اما افرادي مثل احمدرضا عابدزاده، نادر محمدخاني، جواد زرينچه، حميد استيلي، براي اين فوتبال زحمات زيادي كشيده بودند و به نظر من با آن برد شيرين، تخليه شدند.

MagazineHandler.jpg


از او مي‌پرسيم كه آن روز خيلي‌ها گفتند مهدوي‌كيا با 21 سال سن به تمام آرزوهاي فوتبالي‌اش رسيده است، مي‌گويد: «نه، اين طور نيست، تو اين ورزش شما نمي‌توانيد نهايت آرزوي خود را بگوييد كه چيست؟ اما قبول دارم كه آن گل و پيروزي مقابل آمريكا از بزرگ‌ترين موفقيت‌هاي ورزشي من است. من فكر كنم در تمام طول دوران بازيگري‌ام در يك ديدار فوتبال مثل آن روز ندويدم. پس از بازي بازيكنان همه در زمين بودند، اما من بعد از اين‌كه پيراهنم را با بازيكن آمريكا عوض كردم، از زور خستگي به داخل رختكن رفتم و در حوضچه آب گرم نشستم و بچه‌ها پس از 20 دقيقه به رختكن آمدند.»


زندگي آلماني

من 11 سال در آلمان زندگي كردم، در آنجا چيزهاي زيادي ياد گرفتم، نظم‌پذيري در زندگي، تلاش و پشتكار... واقعا آلماني‌ها در اين خلق و خو، زبانزد دنيا هستند، يعني آنان براي رسيدن به هدف، اين سه ويژگي را كاملا رعايت مي‌كنند. همچنين آنان به «زمان» بسيار اهميت مي‌دهند، وقتي كه مي‌گويند وقت طلاست، در آن جا واقعا روي «ز‌مان»، عمل مي‌كنند و با برنامه زندگي مي‌كنند.
از او مي‌پرسيم يعني شما به اين نوع زندگي در آلمان عادت كرده‌ايد كه مي‌گويد: «بله، اما در ايران به خصوص تهران، نمي‌شود، آن را رعايت كرد، ترافيك اين كلانشهر امان شما را مي‌برد، يعني شما بايد دو ساعت زودتر حركت كنيد كه سر زمان برسيد. اما خب گرمي خانواده‌هاي ما را هم ندارند، آلماني‌ها حد و مرز و «فاصله‌ها» را در زندگي را رعايت مي‌كنند. اما يك بار ديگر اشاره مي‌كنم كه آنها نظم‌پذيري و مديريت زمان را شديدا در زندگي روزانه‌شان رعايت مي‌كنند. وقتي كه مي‌گويند سر ساعت دو فلان جا باشيم، اگر با دو دقيقه تاخير برسي، چپ چپ نگاهت مي‌كنند. 11 سال زندگي در آلمان باعث شد، تا من هم براي زمان ارزش قايل شوم.»

عسل مدرسه آلماني مي‌رود


من به زبان آلماني مسلط هستم، اما «عسل» از من بهتر صحبت مي‌كند، كاملا تسلط دارد و مي‌نويسد، از اول دبستان در آلمان، مدرسه آلماني رفت و حالا هم كه به ايران آمديم، او به مدرسه آلماني سفارت آلمان مي‌رود تا اين‌كه دوره دبستان خود را تمام كند، البته من و مادرش تصميم گرفتيم كه او تمام دوران تحصيل خود را در مدارس آلماني بگذراند، يا در ايران يا حالا در آلمان... شايد به آلمان برگرديم. يعني پس از پايان فوتبالم به آلمان بروم، شايد هم زودتر... معلوم نيست بدن من تا كي كشش دارد تا در ميادين سبز بازي كنم. از حالا نمي‌توانم بگويم كه چه زماني به آلمان مي‌روم يا در ايران مي‌مانم. البته بايد اشاره كنم كه
عسل هم فارسي مي‌تواند بخواند، هم حرف بزند و هم بنويسد. بابا از عسل خواست كه براي ما به يادگار خطي بنويسد و عسل هم به زبان آلماني نوشت «باباي دوست‌داشتني من – عسل تو»
(mein Liebeo vater- deine Asal) (ماين ليبه فاتر – دانيه عسل) و سپس اين جمله را به زبان فارسي هم نوشت. همانجا به ذهنمان خطور كرد كه همين جمله عسل خانم را تيتر كنيم. عسل به ما مي‌گويد: «چون دبستان رو در آلمان شروع كردم، بايد تا پايان دبستان حداقل آلماني درس بخوانم، به همين خاطر اينجا به مدرسه سفارت آلمان مي‌روم... كتاب‌هاي درسي ما هم مثل كتاب‌هاي درسي ايران است، فارسي، رياضي، علوم، ديكته و انشاء... داريم.» به ياد سال 84 افتاديم، زماني كه عكس مهدي و عسل را چاپ كرديم، عسل هنوز به مدرسه نمي‌رفت و حالا عسل 11 ساله است.
عسل مي‌گويد: دلم براي آلمان زياد تنگ نشده، چون كه تمام فاميل‌هاي ما در اينجا هستند و من احساس دلتنگي نمي‌كنم.

بانك ملي

مهدوي‌كيا فوتبال خود را از «بانك ملي» آغاز كرد، او در مورد آن باشگاه «بازيكن‌ساز» مي‌گويد: متاسفانه يك «قفل بزرگ» به در آن زدند. حيف آن باشگاه...

تجربه يك دهه زندگي

يك دهه زندگي در آلمان چيزهاي زيادي به من آموخت، از لحاظ تجربه، پخته‌تر از گذشته شدم من با هامبورگ به كشورهاي زيادي سفر كردم، ملل و فرهنگ‌هاي مختلف را از نزديك ديدم، در هامبورگ آلمان همبازيان زيادي از كشورهاي مختلف داشتم كه توانستم از آنها چيزهاي زيادي ياد بگيرم و نگاهم به زندگي بازتر شود. دوستان آلماني زيادي داشتم، بازيكن «غنايي» بود به نام «آنتوني يبواه» كه از كشور خودشان براي من چيزهاي زيادي مي‌گفت. اين‌كه كل خانواده در يك خانه زندگي مي‌كنند و با دست غذا مي‌خورند، شب‌ها كه در اردو با هم‌ در يك اتاق بوديم، البته در هامبورگ، هم همسايه بوديم، او به من خيلي كمك كرد گفت كه در آلمان اگر مي‌خواهي موفق شوي چه كار بايد انجام دهي. همبازي ديگرم از بوسني و هرزگوين كه درباره جنگ حرف‌هاي جالبي مي‌زد. آنها از بوسني فرار كرده بودند... و يا «تاكاهارا» بازيكن ژاپن كه از سنت‌هاي ژاپني‌ها حرف‌هاي جالبي مي‌زد. من دوستان خوبي در آنجا پيدا كردم كه هنوز هم با آنان در ارتباط هستم.

اصليت اراكي

زماني كه منزل مهدي مهدوي‌كيا رفته بوديم، او يك ساعتي بود كه از اراك سرزمين پدري‌اش آمده بود، البته پدر مهدي سال‌هاي سال در تهران زندگي مي‌كند، در همين جا ازدواج كرد و ثمره آن ازدواج 10 فرزند بودند، 7 پسر و سه دختر، كه يكي از پسران چند ماه پيش درگذشت. مهدوي‌كيا مي‌گويد: «پدرم اصليتي اراكي دارد و يك ييلاقي در 60 كيلومتري اراك دارد كه معمولا آنجاست، ما هم چند روز پس از پايان بازي‌هاي ليگ به آنجا رفته بوديم، منطقه‌اي خوش آب و هوا...»
او پدر را «حاجي» صدا مي‌زند، «حاجي از زمان خدمتش به تهران آمد و همين جا ماندگار شد. پدرم فروشنده لوازم يدكي اتومبيل است كه در حال حاضر خودش كار نمي‌كند و برادرانم آنجا را اداره مي‌كنند، «حاجي» به اندازه كار كرده و حالا بايد استراحت ‌كند.»

تماشاگران آلماني

نمي‌دانم چه اتفاقي افتاد كه فرهنگ تماشاگران ما كمي تغيير كرده، (لبخند كوچكي مي‌زند) دوست ندارم درباره اين مسئله صحبت كنم، زماني كه من با تيم فرانكفورت به هامبورگ رفتم، 57 هزار تماشاگر يكصدا مرا تشويق مي‌كردند تا جايي كه بازيكنان تيم فرانكفورت، همه تعجب كرده بودند، در اواخر بازي وقتي تعويض شدم، تماشاگران 5 دقيقه مرا ايستاده تشويق كردند... و اين اتفاق براي من به عنوان يك ايراني بسيار غرورانگيز بود. حركات تماشاگران هامبورگ براي من بسيار عجيب بود، اما در ايران زماني كه تيمت را عوض مي‌كني، اتفاقاتي از سوي تماشاگران براي تو مي‌افتد كه اجازه بدهيد بيشتر در اين باره صحبت نكنم و وارد اين بحث نشوم، در همين بازي با پرسپوليس، به من بسيار بي‌احترامي شد. شما وقتي براي مجموعه‌اي زحمت مي‌كشي، انتظار داري كه از تو قدرداني شود، اما متاسفانه...

شانسي فوتباليست شدم

از كلاس پنجم ابتدايي بيشتر ورزش‌هاي توپي را بازي مي‌‌كردم، در تيم منطقه، در رشته‌هاي هندبال، بسكتبال، واليبال و فوتبال بازي مي‌‌كردم، در دووميداني هم قهرمان شدم، در دوي صد متر و 10 هزار متر در سن خودم قهرمان تهران شدم، چهار سال هم به شكل حرفه‌اي هندبال بازي كردم و حتي كاپيتان تيم‌ملي نوجوانان ايران بودم (پس از سال‌ها رفاقت با مهدي تازه متوجه اين قضيه شديم) يك روز يكي از بچه‌هاي مدرسه به من گفت: برويم باشگاه فوتبال بانك ملي تست بدهيم. براي تفريح رفتيم سر تمرين بانك ملي... فكر كنم بيش از چند صد بچه بودند كه بعدها متوجه شدم طي چند روز، 2 هزار نفر براي تست آمده بودند، به هر كدام «دو دقيقه» فرصت داده بودند تا خود را امتحان كنند، هر دو دقيقه 20 بازيكن مي‌فرستادند تو زمين و شايد در آن زمان كم، توپ به شما نمي‌رسيد، اما از شانس‌ من توپ نصيبم شد، من دو سه نفر را دريبل كردم و گل زدم و اين‌گونه شد كه در تست بانك ملي پذيرفته شدم و به تيم جوانان راه يافتم و آقاي گل شدم. زماني كه به بانك ملي راه يافتم، اصلا فكر نمي‌كردم روزي كارم به پرسپوليس، تيم‌ملي و آلمان بكشد. اما هر چه كه جلوتر رفتيم، خداوند جلوي راهم را باز كرد و من هم با تمرين به آنچه كه مي‌خواستم رسيدم.

شانس در زندگي

مهدوي‌كيا مي‌گويد: «همه انسان‌ها بايد به «شانس» اعتقاد داشته باشند، گرچه بگويم «شانس» دوبار نمي‌آيد، «شانس» يك بار در خانه شما مي‌آيد، كه بايد آن را در آغوش بگيريد. «شانس» من هم در زندگي ورزشي اين بود كه مايلي‌كهن من مهاجم را در گوش راست گذاشت و من آن «شانس» را گرفتم، در واقع شانس به من رو آورد و من هم از آن استفاده كردم. حالا شانس يا تقدير، بايد آن را دريابيد.»

سالن آرايش همسرم


مهدي مهدوي‌كيا به جز فوتبال، پدر و مادر و برادرش، همسرش را در موفقيت زندگي‌اش شريك مي‌داند. «طي اين سال‌ها او هميشه يار من بوده است، در كنارم بوده، در غم‌ها و شادي‌ها... پس از بازگشت تيم‌ملي از جام‌جهاني 98، من و همسرم در «دشت بهشت» تهران ازدواج كرديم. 600 نفر مهمان دعوت كرده بوديم. اما نمي‌دانم چه شد كه نزديك دو هزار نفر جمعيت آمده بود. ثمره اين ازدواج دختر گل بابا، «عسل» است كه خيلي دوستش داريم، پس از اين كه از آلمان برگشتيم، «همسرم» دوست داشت، يك سالن آرايش داشته باشد و من هم مخالفتي با او نكردم. او در خيابان اقدسيه، يك سالن مجهز آرايش به نام «رز طلايي» افتتاح كرده است. »

جام جهاني

21 خرداد، جام‌جهاني 2010 آغاز مي‌شود، من در چهار دوره اخير مسابقات مقدماتي جام‌جهاني حاضر بودم، 98، 2002، 2006 و 2010 كه دوره 98 و 2006 به جام‌جهاني رفتيم و دو دوره هم نرفتيم، متاسفم كه بايد بازي‌ها را از تلويزيون ببينيم در صورتي كه به راحتي مي‌توانستيم در جام‌جهاني حضور به هم رسانيم. به نظر من تقصير خودمان بود، قدر بازي‌هاي خانگي را ندانستيم و امتيازهاي حساس را از دست داديم. هنوز هم نمي‌دانم 8 فروردين 88 چه گذشت؟ يكي از بدترين خاطرات تلخ من در جام‌جهاني بود، پس از گل به عربستان جمعيت ناگهان دست از تشويق كشيد، بازيكنان اشتباه كردند، نمي‌دانم، فكر كنم همه به خودمان گفتيم ديگر پيروز شديم.

پدرم گفت برگرد
پدرم خيلي به برادرم وابسته بود، واقعا از فوت او ضربه خورد، روزي كه داشتيم برادرم را خاك مي‌كرديم، من پشت پدرم ايستاده بودم و شانه‌هايش را گرفته بودم، او در حين گريه يك دفعه كه انگار زير پايش خالي شد و افتاد، من اين صحنه را هرگز از ياد نمي‌برم. پدرم چند وقت پيش كه من در آلمان بودم بارها با من تماس گرفت و از من خواست كه به ايران برگردم، من نمي‌توانستم خواسته او را رد كنم.

لابه‌لاي حرف‌ها

به خاطر سرعت و استارت‌هايم در هامبورگ لقب «راكت» يا همان موشك را به من داده بودند.

در آلمان در سه شهر زندگي كردم، يك سال بوخوم، يك سال و نيم فرانكفورت و 8 سال هم هامبورگ، مسلما خاطرات زيادي از هامبورگ دارم كه براي من خاطره‌انگيز است.

نسل 98، يكي از نسل‌هاي طلايي فوتبال ايران بود، كه ديگر تكرار نمي‌شود، نسلي كه فوتبال ايران را از ركود آن سال‌ها خارج كرده بود.

«علي دوستي» كسي بود كه فوتبال را زير نظر او گذراندم. او براي من بسيار زحمت كشيد.

محمد مايلي‌كهن، من هميشه مديونش هستم، او اين جسارت را داشت كه به من جوان ميدان بدهد.

امير عابديني مديرعامل وقت پرسپوليس، در زمان «يورگن گده» مرا به پرسپوليس آورد و بعد هم حميد درخشان و استانكو پابلوگويچ مربيان من در اين تيم پرطرفدار شدند.

از چين در شهر داليان و در آن هواي باراني دو گل عقب بوديم، اما دو شوت سنگين من از راه دور، در آن بازي باعث پيروزي شيريني شد كه سرآغازي بود براي فوتبال ملي من...

من هر وقت به ايران مي‌آيم به محله سابق زندگي‌ام مي‌روم، آنجا هنوز دوستاني دارم كه خاطرات زيادي با آنها دارم. من هيچ وقت گذشته‌هايم را فراموش نمي‌كنم.

فكر كنم براي شرايط تحصيلي عسل دوباره به آلمان برگرديم.

دروغ نمي‌گويم، به هامبورگ و پرسپوليس علاقه دارم، در واقع يك نوع وابستگي به هامبورگ دارم.

بهترين خاطره دوران فوتبالم گلم به آمريكا بود.

در آلمان، مسكني ندارم، نه خانه‌اي و نه مغازه‌اي.

در سال‌هاي گذشته، زماني كه كم‌سن و سال بودم، به پرسپوليس علاقه شديدي داشتم.

بچه كه بودم مي‌رفتم پايين ميدان خراسون، «گود شهرزاد» و فوتبال‌ها را تماشا مي‌كردم.

به هرحال زندگي همه انسان‌ها، داراي فراز و نشيب‌ها و سختي‌ها و خوبي‌هاي بسياري است، اما من به شخصه، جنبه شيرين زندگي را مي‌بينم و سعي مي‌كنم با خوشي‌ها زندگي كنم.

من پس از سال‌ها زندگي در آلمان به آنجا عادت كرده‌ام.

عسل چون شرايط ايران را به ياد نمي‌آورد، در آلمان راحت‌ زندگي مي‌كرد. اما حالا كه به ايران بازگشته و خانواده شلوغ ما رو ديده، به ايران هم عادت كرده است.

شخصيت هر فرد را خودش مي‌سازد، احترام گذاشتن، حفظ حرمت‌ها و مهرباني، متعاقبا باعث مي‌شود، طرف مقابل شما هم، با هر فرهنگ، روحيه و طرز تفكري به شما احترام بگذارد، من هم طي اين سال‌ها به ويژه در آلمان به همه احترام گذاشته‌ام و از كسي بي‌احترامي نديدم. آنها هم با من به خوبي رفتار مي‌كردند.

در آلمان ما مشكل غذايي نداشتيم، مواد اوليه خوراكي در منزل آماده بود و همسرم هم بهترين غذاهاي ايراني را درست مي‌كرد. اصولا من آدم بدغذايي نيستم.

پس از 4، 5 سال زندگي در آلمان، مصاحبه‌هايم بدون مترجم انجام مي‌شد، چون به اين زبان مسلط شده بودم.

هامبورگ شهر بندري زيبايي است، كه نسبت به ديگر جاهاي آلمان، ايراني‌هاي بيشتري در آن زندگي مي‌كردند. آنجا دوستان خوبي داشتم، همچنين رستوران معروف «حافظ» هم آنجا بود كه خيلي زياد براي خوردن غذاهاي ايراني از جمله آبگوشت، كباب برگ و كوبيده به آنجا مي‌رفتيم.

تفكر، تلاش، ظرفيت، جسارت، از خودگذشتگي، به موقع وارد عمل شدن و... باعث مي‌شود، انسان صاحب موقعيت‌هاي خوب يا بد شود.

ایمان برومند

منبع : خانواده سبز
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
10 گاف شگفت‌انگیز فدراسیون ‌فوتبال!


تهران امروز: علي كفاشيان چند دقيقه پس از استعفاي واعظ آشتياني و ساير اعضاي هيات‌مديره استقلال، ژستي پيروزمندانه گرفت و به خبرنگاران گفت:« يك ماه قبل از سعيدلو خواسته بودم كه واعظ را بركناركند، او در جهت پيشرفت باشگاه استقلال قدم برنمي‌داشت.»

همين يك جمله براي آگاهي از مختصات روحي رئيس‌ فدراسيون فوتبال كافي است. فردي در ظاهر خونگرم و با روابط عمومي قوي كه در مواجهه با هرانتقادي مي‌خندد اما در پس این خنده ها است كه اقدامات اصلي انجام می گیرند و سرنوشت محتوم منتقدان رقم مي‌خورد. واعظ آشتیانی منتقد جدي فدراسيون فوتبال بود و همواره در برابر اتفاقات شائبه برانگیز این فدراسیون واكنش نشان مي‌داد.

آنچه به هيچ عنوان به مذاق كفاشيان خوش نمي‌آمد. او رفت و كفاشيان حالا در ظاهر يكي از منتقدان اصلي‌ خود را از ميدان به در کرده اما ظرف سوءعملكرد فدراسيون تحت هدايتش در ماه‌هاي اخير سرريز شده و حتي هربيننده عادي هم می‌تواند با مراجعه به آرشيو ذهنی خود ليستي بلندبالا را از خلاف‌هاي حقوقي، گاف‌هاي متوالي و اقدامات غيرقانوني كفاشيان و يارانش رديف كند.

این سياهه تنها به صورت تيتروار و به‌بهانه يادآوري بلایايي كه در چندماه اخير بر سر فوتبال ايران نازل شده منتشر مي‌شود و در آینده با توجه به توقفي كه در بازي‌هاي ليگ به وجود آمده جزئي‌تر به تك‌تك آنها پرداخته خواهد شد.

1 - قرارداد علي دايي

مي‌گويند دايي درخواست گرفتن پولي را از صندوق بيت‌المال دارد كه برايش كار نكرده؛ توجيه جالبي است براي بسته شدن پرونده قرارداد سنگيني كه زيرآن مهر و امضاي مسئولان فدراسيون فوتبال وجود دارد. دادگاه در اين باره تصميم مي‌گيرد و قانون فوتبال در همه‌جاي دنيا مي‌گويد كه مربي اخراجي بايد تا آخرين ريال قراردادش را دريافت كند. صحبت از مبلغ یک‌میلیارد و 584 میلیون تومان است. مبلغي كه حتي اگر 10 برابر اين هم بود، به واسطه همان مهر و امضا بايد پرداخت مي‌شد. اصرار آقايان براي پلیسی جلوه‌دادن ماجرا تلاشی است در راستای پاک کردن صورت مسئله.

2 - آيين‌نامه انضباطي

چند ماه قبل بود كه بلافاصله پس از انتشار مفاد آيين‌نامه جديد انضباطي، چند حقوقدان برجسته و حتي رئيس سابق كميته‌انضباطي از وجود اشكالات و تخلفات بسيار در آن خبردادند اما تنها اقدام فدراسيون فوتبال حمله به صلاحيت آن افراد و فرار از پاسخگويي بود. ماه‌ها گذشته و هنوز هيچ‌یک از فدراسيون نشین ها پاسخي قانع‌كننده براي دفاع از 102 ايراد استخراج شده ارائه نكرده اند.

3 - تغيير يك روزه قوانين

مجلس شوراي اسلامي براي تصويب يك ماده واحده ساده سلسله مراتب طولاني‌اي را طي مي‌كند. آن ماده ابتدا در كميسيون مربوطه به بحث گذاشته مي‌شود و پس از ساعت‌ها مذاكره به تصويب ابتدايي مي‌رسد. بعد از آن ماده مورد نظر در صحن علني مجلس ارائه مي‌شود. بيش از 200 نماينده براي دومين بار روي آن بحث مي‌كنند و درنهايت با راي‌گيري به تصويب مي‌رسد. در مرحله پاياني ماده تصويب شده به شوراي نگهبان ارجاع داده مي‌شود و 6 حقوقدان در كنار 6 فقيه درباره آن تصميم‌گيري مي‌كنند تا درنهايت درصورت تصويب، به صورت قانون دربيايد.

دوستان فدراسيون‌نشين اما توانايي اين را دارند كه در كمتر از يك روز، در يك جمع چندنفره و كاملا خودماني قوانين مورد علاقه‌شان را تصويب كنند. درنظرگرفتن مبلغي به عنوان سقف قرارداد، ليگ‌برتري دانستن بازيكنان تيم‌هاي سقوط كرده (كه باعث شده در حال حاضر قانونا 21 تيم با بازيكنان ليگ‌برتري وجود داشته باشند!) و ساير قوانين و مقررات كه نياز به ساعت‌ها بحث كارشناسي و حقوقي دارند، از جمله شاهكارهاي مصوب همكاران علي كفاشيان است.

4 - بخشش بازيكن دوپينگي

صحبت از محروميت مادام‌العمر يك بازيكن دوپينگي بود كه دكترهاشميان اعلام كرد از آنجا که افسر كميته دوپينگ هم انسان است و انسان جايزالخطاست، اين افسر جايزالخطا در هنگام نمونه‌گيري اشتباهاتي داشته و بازيكن مربوطه به اشتباه دوپينگي معرفي شده است. جامعه فوتبال به اين پاسخ فقط خنديد چون اخبار دقيقي از حقيقت ماجرا در دست بود.

5 - ماجراي‌ آقاي ايجنت

در مورد اين موضوع هم بحث زياد است. فعلا شرايط همانگونه است كه بايد باشد. سكوت خبري و آرامش براي فراموشي كامل اين موضوع.

6 - قصه‌ تازه منشوري‌ها

علي كفاشيان و مجتبي شريفي درمصاحبه‌هاي خود رسما اعلام كردند در ليگ دهم مربي و بازيكن منشوري نخواهيم داشت اما از آنجا كه در فدراسيون سلسله مراتبي وجود ندارد رئيس سازمان ليگ ديروز اعلام كرد كه خير، اتفاقا منشوري وجود دارد اما كفاشيان و شريفي چون هنوز اسمي به آنها اعلام نكرده‌ايم خبر ندارند! با اين حساب به نظر مي‌رسد به زودي اسامي تازه‌اي از جلسه محمدي و عليپور منتشر خواهد شد كه آغازگر جنجال‌هاي تازه‌تري در فوتبال ايران خواهد بود. مشكلاتي كه در همين ابتدا براي پرويز مظلومي ايجاد شده و او را از رسيدن به نيمكت پاس همدان و استقلال‌تهران دور كرده است از نخستين نشانه‌هاست.

7 - اهداي سرپرستي تيم‌ملي به برادرزن

شخصي به نام سيد مصطفي طباطبايي كه مسئول امورمالي فدراسيون فوتبال است، توسط علي كفاشيان، داماد محترمشان رسما به عنوان سرپرست تيم‌ملي جوانان هم انتخاب شد! اين اتفاق درحالي مي‌افتد كه پيشكسوتان بسياري در فوتبال ایران خانه نشين‌اند اما براي نزديكان و به‌خصوص برادرزن آقاي رئيس، جاهاي زيادي براي خدمت رساني وجود دارد. آقاي طباطبايي درمصاحبه خود از تجربه زيادي كه در همراهي تيم‌هاي ملي دارد گفته و درپايان هم يادآوري كرده كه سرپرستي تيم‌ملي كاري ندارد و رسانه‌ها نبايد اين‌قدر روي اين موضوع حساسيت نشان بدهند.

8 - جلوگيري از شكل‌گيري نهادهاي مدني

مدت‌هاست كه اتحاديه فوتبال، كانون مربيان فوتبال، كانون بازيكنان حرفه‌اي و همينطور كانون داوران فوتبال ايران به اشكال‌ مختلف و به صورت رسمي درخواست عضويت در مجمع رسمي فدراسيون فوتبال را تسليم مسئولان كرده‌اند و انتظار دارند از سوي فدراسيون به رسميت شناخته شوند اما مقاومت عجيب فدراسيون فوتبال در مقابل اين درخواست باعث شده اين نهادها كه قانونا بايد توسط خود فدراسيون تشكيل شوند نه تنها پا نگيرند و به سمت قدرتمند شدن حركت نكنند كه به واسطه مشكلات قانوني و مالي تا آستانه نابودي هم پيش بروند. اين يك سؤال كليدي است كه بايد مسئولان فدراسيون فوتبال به آن پاسخ بدهند. چرا اجازه عضويت تشكلات كاملا قانوني كه مورد تاكيد AFC و FIFA هم هستند داده نمی شود؟

9 - آقایان پيشگو

علاوه بر موارد ذكرشده حضور يك پيشگوي قدرتمند در ساختمان فدراسيون فوتبال هم جالب به نظر مي‌رسد. همان پيشگويي كه چندهفته مانده به پايان رقابت‌هاي ليگ اسامي تيم‌هاي سقوط‌ كننده به دسته پايين‌تر را اعلام كرد و اتفاقا همه آن اسامي درست از آب درآمدند!

10 - فرار از ساختمان گرانیتی

آخرين نكته به بحث تغيير ساختمان فدراسيون فوتبال مربوط می شود. ساختمان 6 طبقه و مجللي كه توسط محمد دادكان خريداري شد و نام او در راهروي ورودي جلب نظر می کند. اين به چشم آمدن چندان به مذاق مسئولان فدراسيون و همينطور سازمان تربيب‌بدني خوش نيامده. آنها با خروج از اين ساختمان هم با تنها يادگاري به جامانده از دكتر دادكان خداحافظي مي‌كنند و هم با دوري از مركز شهر و پناه‌ بردن به آكادمي فوتبال راه‌حل مناسبي براي فاصله گرفتن از خبرنگاران و پنهان كردن واقعيت‌هاي تلخ پیدا می کنند.
 

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
36
محل سکونت
Old Persian Empire
این یحیی زاده یا یحیی نژاد دقیقا فامیلی نحسشو نمیدونم
کیه انقدر ... خوری اضافی میکنه تو روزنامه ها؟
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
سالن ورزشی 3 روز پس از بهره برداری فرو ریخت


آخرین نیوز: یک سوله ورزشی جدیدالاحداث در علی آباد کتول استان گلستان روز دوشنبه فرو ریخت.

این سوله ورزشی که 3 روز پیش با 40 میلیون تومان هزینه در روستای پیچک ساخته شده بود بدون هیچ لرزش یا باد شدید، ناگهان فرو ریخت.

در کنار این سوله، ساختمان های مسکونی وجود دارد که مقامات محلی معتقدند اگر این اتفاق در روز می افتاد به احتمال قوی تلفات جانی در پی می داشت.
 

Ari@n

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
7 آگوست 2009
نوشته‌ها
2,029
لایک‌ها
1,888
محل سکونت
TehrAn
احتمال پخش جام جهاني فوتبال در سينما

معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري از احتمال پخش بازي‌هاي جام جهاني فوتبال در دو سينماي پرديس سينماي آزادي و ملت خبر داد.

هر چهار سال و هنگام جام جهاني فوتبال، سينماها با افت فروش مواجه مي‌شوند اما امسال به‌نظر مي‌رسد تمهيدات جديدي براي رفع اين مشکل انديشيده شده است. در اين ميان شهرداري تهران که پرديس‌هاي مختلف سينمايي را در تهران دراختيار دارد، قصد دارد تا بازي‌هاي فوتبال را در بعضي سالن‌ها نمايش دهد.

سيدهادي منبتي(معاون هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران) با اعلام اين مطلب افزود: امسال همانند سنوات گذشته بازي‌هاي جام جهاني فوتبال در تلويزيون‌هاي شهري در پارک‌ها توسط موسسه هاتف شهر پخش مي‌شود.

منبتي ادامه داد: همچنين قصد داريم در پرديس سينماي آزادي و ملت بازي‌هاي جام‌جهاني را روي پرده سينما پخش کنيم.

وي افزود: درخواست پخش اين بازي‌ها را به وزارت ارشاد ارسال کرديم و وزارت ارشاد نيز موافقت ضمني خود را اعلام کرده است و هم‌اکنون منتظر نظر اداره اماکن ناجا هستيم.

وي تاکيد کرد که علاقه‌مندان براي تماشاي بازي‌هاي جام جهاني فوتبال مي‌توانند همانند ديدن فيلم‌هاي سينمايي بليط تهيه کنند.
 

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
سالن ورزشی 3 روز پس از بهره برداری فرو ریخت


آخرین نیوز: یک سوله ورزشی جدیدالاحداث در علی آباد کتول استان گلستان روز دوشنبه فرو ریخت.

این سوله ورزشی که 3 روز پیش با 40 میلیون تومان هزینه در روستای پیچک ساخته شده بود بدون هیچ لرزش یا باد شدید، ناگهان فرو ریخت.

در کنار این سوله، ساختمان های مسکونی وجود دارد که مقامات محلی معتقدند اگر این اتفاق در روز می افتاد به احتمال قوی تلفات جانی در پی می داشت.


سیاسی میشه من جواب نمیدم چون جونم رو دوست دارم. :دی

احتمال پخش جام جهاني فوتبال در سينما

به نظر من زیاد نمیتونه دلچسب باشه البته برای ما. مثلا فرض کنید بازی انگلیس و برزیل رو بخواهید تو سینما ببینید. شرایط جالبی نمیتونه باشه.
این کار برای بازیهایی خوبه که همه حاضران طرفدار یک تیم باشن. مثلا بازی تیمهای ملی(البته تیم ملی خودمون که هیچ) و برای بازیهای برون مرزی باشگاهی. یا بهترین کارش میتونه این باشه که طرفدارای هر تیم به سینمای مشخصی برن.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
افشاگری شمس پس از استعفا از تیم ملی


سرمربی مستعفی تیم ملی فوتسال در گفتگوی ویژه با خبرگزاری مهر با عباراتی چون "نمی خواستم بمانم تا اخراجم کنند" و "لیاقت این دوستان مربی تیم ملی فوتسال مالت است" به بیان دلایل استعفای خود از این سمت پرداخت.

به گزارش مهر، حسین شمس نزدیک به چهارسال سرمربی تیم ملی فوتسال بود. در این مدت تیم ملی فوتسال ایران به نتایج در خور توجهی دست یافت اما همیشه می شد اختلاف نظر بین شمس و مسئولان فدراسیون فوتبال را احساس کرد، اختلافی که در نهایت منجر به جدایی شمس از تیم ملی فوتسال شد. گروه ورزشی خبرگزاری مهر یک روز پس از جدایی حسین شمس از تیم ملی فوتسال گفتگویی با این مربی ترتیب داده است که مشروح آن در زیر می آید:

* آقای شمس، کناره گیری شما از تیم ملی فوتسال خبری عجیب و دور از انتظار برای اهالی فوتسال بود و خیلی ها دوست دارند، بدانند این تصمیم آنی بود یا اینکه پیش از برگزاری یازدهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا به این نتیجه رسیده بودید که دیگر نباید با تیم ملی فوتسال همکاری داشته باشید؟

با توجه به مجموع اتفاقاتی که افتاد و من احساس کردم اینها با فرد دیگری وارد مذاکره شده‌اند، ترجیح دادم دیگر با تیم ملی فوتسال همکاری نداشته باشم. متاسفانه نام مربی مورد نظر آقایان چند بار در اردوی تیم ملی آورده شد و من می دانستم با او گفتگو شده است. با این شرایط تصمیم گرفتم دیگر با تیم ملی نباشم، چون نمی خواستم بمانم تا اخراجم کنند. این بود که در بازگشت از ازبکستان رسما از سمت خود استعفا کردم.

* شما مطمئن هستید که کمیته فوتسال با مربی مورد اشاره شما (ویکتور هرمانتس) وارد مذاکره شده است؟

- بله کاملا اطمینان دارم. در رختکن تیم ملی چندین بار نام این مربی را آوردند، گفتند فلانی برای موفقیت تیم تبریک گفته است. چه لزوم و مناسبتی دارد او برای موفقیت تیم ما پیام تبریک بفرستد و چندین بار نامش در جمع بازیکنان برده شود، من نمی دانم، حتما می خواستند گوش بازیکنان با نام این مربی آشنا شود! البته ایشان (ترابیان) در آوردن ویکتور هرمانتس به جای من سابقه تاریخی دارد. سال 2000 پس از بازگشت تیم ملی از جام جهانی گواتمالا ایشان باعث شد من جای خود را در تیم ملی به ویکتور هرمانتس بدهم. آقای ترابیان آن زمان نزد آقای صفایی فراهانی رفت و باعث شد هرمانتس سرمربی تیم ملی شود. در آن زمان آقای فراهانی اجازه ندادند من مسائل گواتمالا را بگویم. این دفعه هم ایشان رفت خدمت آقای کفاشیان و مسائلی را عنوان کرد که واقعیت ندارد. آقای کفاشیان هم بدون اینکه نظر مرا بخواهد حرف‌های رئیس کمیته فوتسال را پذیرفت و همین شد که من بهتر دیدم از سمت خود کناره گیری کنم.

* البته آقای ترابیان مدعی هستند که هیچ گفتگویی با ویکتور هرمانتس نداشته است؟

- شما از بازیکنان تیم ملی بپرسید. ایشان در جلسه با آقای سعیدلو روز پنجشنبه رسما این موضوع را عنوان کرده است. این را آقای تاج به من گفت، شما از آقای تاج بپرسید. در این جلسه ایشان (ترابیان) رسما اعلام کرده است که استاد حسین شمس را به جای او خواهم آورد.

* منظور شما از طرح مسائل خلاف واقع به رئیس فدراسیون فوتبال چیست؟

- ایشان به آقای کفاشیان عنوان کرده بود که من (سرمربی تیم ملی فوتسال) بازیکنان تیم ملی را "پررو" کرده بودم و بازیکنان با نظر من همیشه دنبال پول بودند، اینکه من دنبال مسائل مالی هستم و... . متاسفانه روسای فدراسیون‌ها از این آدم‌ها خوش شان می آید. کسی که دنبال پول نباشد و مخالف افرادی باشد که حق بچه‌ها را می خواهند. ما شدیم شمر و ایشان شده است امام حسین.

* به بحث پاداش و حق و حقوق بازیکنان اشاره کردید. آقای کفاشیان ادعا کرده است، پاداش بازیکنان و مربیان تیم ملی فوتسال بیشتر از ملی پوشان فوتبال بوده است. آیا ادعا درست است و کلا رقم پاداشی که به بازیکنان فوتسال پرداخت شده، چقدر بوده است؟

- تیم ملی فوتبال ایران بابت هر بردی که در مرحله مقدماتی جام جهانی کسب می کرد بین هشت تا 10 هزار دلار به بازیکنان این تیم پرداخت می شد. بچه های ما برای قهرمانی در آسیا مجموعا با پاداش و حق و حقوق‌شان هر کدام هزار دلار دریافت کرده اند. یعنی پاداش کل بازیکنان تیم ملی فوتسال به اندازه پاداش یک نفر از بازیکنان تیم ملی فوتبال بوده است. علاوه بر این باید خدمت آقای کفاشیان عرض کنم، چه زمانی تیم ملی فوتبال ایران قهرمان آسیا شده است که ایشان این تیم را با تیم ما مقایسه می کند؟! ظاهرا حافظه آقایان ضعیف است. کی تیم ملی فوتبال ما قهرمان آسیا شده است که باید پاداشش با تیم قهرمان ما یکسان باشد؟! آدم دروغگو کم حافظه است دیگر!

* شما عنوان کرده بودید اگر آقای کفاشیان از جامعه فوتسال عذرخواهی کند، حاضر به بازگشت خواهید بود. اگر این اتفاق صورت بگیرد، چه می کنید؟ آقای به تیم ملی بازمی گردید؟

- این برای قبل بود. با توجه به اتفاقاتی که رقم خورده است، دیگر صلاح نمی دانم برگردم. انشااله مربی هلندی تیم ملی فوتسال موفق باشد. لیاقت این دوستان مربی تیم ملی فوتسال مالت است. اینکه مالت کجای فوتسال دنیاست، من نمی دانم. اما من تیم چهارم دنیا را دارم به یک سرمربی می دهم که تیم ملی مالت را هدایت کرده است، تیمی بالاتر از رده یکصد و پنجاهم فیفا. این هم اتفاق جالبی است!

* نزدیک به چهار سال تیم ملی را هدایت کردید، در این مدت بر شما و تیم ملی چه گذشت؟

- همیشه مانند فردی که استخوان در گلویش بود کار کردم. در این چند سال بی پولی، بی توجهی به بازیکنان در سفرها، ترشرویی به بازیکنان در مسابقات و ... را می دیدم و دم نمی زدم. در همین سفر گذشته به تاشکند متاسفانه بین بازیکنان و سرپرست تیم درگیری به وجود آمد که باعث شد ایشان در نشستی به بازیکنان قول بدهد در بازگشت به تهران مشکلات را برطرف کند. متاسفانه در بازگشت به تهران رئیس کمیته فوتسال نه تنها مشکلات را برطرف نکرد، بلکه رفت به دامن افرادی که خود مسبب مشکلات بودند. همیشه با مشکلات متعددی روبه‌رو بودیم و رئیس کمیته فوتسال برای حل این مسائل وارد عمل نشد تا مبادا گردوخاکی شود. ایشان هیچ وقت حق تیم را نگرفت و من همیشه سینه سپر می کردم و حق بازیکنان را می گرفتم. همین الان هم این طفلی که متولد شده و چهارم دنیاست را برای اینکه از بین نرود و زنده بماند، ناچارم به نامادریش بسپارم.

* راه حل این مشکلات چیست؟ قطعا با جدایی و استعفای شما مشکلی از مشکلات فوتسال برطرف نخواهد شد.

- باید فدراسیون فوتبال تشکیل شود، فدراسیونی مجزا از فدراسیون فوتبال. باید فدراسیون فوتسال در ساختمانی مجزا از فدراسیون فوتبال فعال شده و حساب فوتسال از فوتبال جدا شود. تا زمانی که فوتسال زیر نظر فدراسیون فوتبال کار می کند، دوستان حق ما را می خورند و به فوتبال می دهند و از دست کسی هم کاری برنمی آید.

* با جدایی از تیم ملی برای آینده تصمیمی ندارید؟ آیا با تیم‌های باشگاهی همکاری خواهید کرد؟

- فعلا باید برای سه کلاس مربیگری در کشورهای کره جنوبی، عربستان و یمن از ایران خارج شوم. البته رئیس کمیته فوتسال بصورت تلفنی مرا تهدید کرده است که اگر با رسانه‌ها گفتگو کنم، روابط خارجی من را هم از بین می برند. اینها که ادعای ایرانی بودن و منافع ملی می کنند، جالب است که می خواهند مرا به خاطر مصاحبه با رسانه‌ها از مدرسی AFC محروم کنند. آقایان! من اگر قرار بود بترسم از درودگر و دادکان می ترسیدم، آنها که از شما ترسناک تر بودند! آن زمان که مرا ممنوع الکار کرده و خانه نشین کردند. من در دنیا از هیچ کس نمی ترسم. کلاس‌های مربیگری را هم از من بگیرید. این افتخار برای من نیست، برای ایران است! من حرفم را می زنم، بالاخره در این مملکت گوش شنوایی هست که حرف‌های من را بشنود.

* با این شرایط باید منتظر خانه نشینی شما باشیم.

- کار کردن که فقط مربیگری در باشگاه و تیم ملی نیست. من رئیس انجمن فوتسال آموزش و پرورش هستم. می روم آنجا لیگ مدارس را راه اندازی می کنم و از این طریق جوانان را آماده ورود به تیم ملی می کنم. این هم یک خدمت است.

* واکنش بازیکنان تیم ملی فوتسال به حضور شما در تیم ملی چگونه بوده است؟

- بازیکنان تیم ملی همیشه اظهار محبت می کنند. اینها بازیکن تیم ملی هستند و اجازه ندارند، برخلاف منافع ملی عمل کنند. اینها وظیفه دارند هرکسی سرمربی تیم ملی شد از او حمایت کنند و کاری نکنند که احساسات مردم به بازی گرفته شود.

* مهمترین کار حسین شمس در تیم ملی فوتسال چه بود؟

- مهمترین کارم این بود به هیچ اسمی اتکا نکردم و خود و تیم ملی را زیر سایه اسم‌ها خارج کردم. آنها که فکر می کردند با رفتن یک یا دو بازیکن تیم ملی از بین می رود، دیدند تیم ملی بهتر از قبل عمل کرد و در همین مسابقات ازبکستان فراتر از حد تصور ظاهر شدیم. آنهم در شرایطی که تیم ملی بازیکنانی که فکر می کردند، بزرگ هستند را در اختیار نداشت. ما در این مسابقات ژاپن را با هفت گل شکست دادیم و اطمینان داشته باشید دیگر چنین نتیجه‌ای تکرار نخواهد شد. این پیروزی‌ها حاصل زحمات جوانانی چون دانشور، اصغری مقدم و ... بود. فکر می کنم بزرگترین کارم این بود که تیم من بدون اینکه بخواهد به نامی باج دهد یا از نامی بترسد، موفق شد، نتایج خوبی کسب کند.

* کنار گذاشتن این نامها چقدر در جدایی شما از تیم ملی فوتسال تاثیرگذار بود؟

- احساسم این است که این هم موثر است. بالاخره آقایان دوست دارند، مرتب تعریف بشنود و نمی خواهد فردی انتقاد کند. رفتن بعضی ها باعث شد فشار زیادی به آنها وارد شود و از آنجایی که آقایان دوست ندارند، تحت فشار کار کنند زمینه جدایی من از تیم ملی فوتسال را فراهم آوردند. من که بروم فردی که جای من می آید چون خارجی است، خیلی از چیزها را نمی داند و هر اسمی که بگویند را می پذیرد.

* حرف خاصی مانده است؟

- ما که از این تیم ملی رفتیم، امیدوارم مربی این آقایان موفق باشد.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
افشاگری ضیاء آذری پیرامون جولان باورنکردنی در ورزشگاه آزادی به یمن ترکمنچایی دیگر؛
260 هزارتومان، اجاره 8 هکتار زمین اسب‏سواری مرد خودروساز!


با گذشت بیش از یک دهه از احداث مجموعه اسب سواری ورزشگاه آزادی و برخی مجموعه‏های دیگر در بزرگ ترین مجموعه ورزشی ایران، حقایقی تلخ از قراردادی وحشتناک از حسن ضیاءآذری مدیر مجموعه ورزشی آزادی که عملکرد نسبتاً موفق و باثباتی در اداره این مجموعه طی دوره حضورش در این حوزه داشته، منتشر شد و او در افشاگری بی‏سابقه از بذل و بخشش بیت‏المال به مدیر یک شرکت خودروسازی خبر داد که ابعاد فاجعه و نوع واگذاری، یادآور واژه‏ای جز قرارداد ترکمنچای نیست؛ واژه‏ای که مدیر وسیع ترین مجموعه ورزشی کشور نیز با آن موافق است و تاکید می‏کند عزم مطالبه بیت المال در دوره علی سعیدلو در این بخش محقق شده است.

به گزارش خبرنگار ورزرشی تابناک؛ مجموعه ورزشی آزادی به عنوان نماد اماکن ورزشی ایران، جایگاه وسیع ترین و استراتژیک ترین مجموعه ورزشی کشور را در اختیار دارد و علی رغم گذشت بیش از 35 سال از تاریخ احداث و بهره برداری‏اش، به واسطه وسعت زمین در نظر گرفته شده برای آن و بلااستفاده ماندن بخش وسیعی از 460 هزار مساحت این مجموعه، همچنان علاوه بر بازسازی، روند توسعه و احداث سالن‏ها، پیست‏ها و زمین‏های استاندارد برای رشته‏های مختلف ادامه دارد و این اتفاق مثبت و منفی است که ظرفیت بحث‏های مفصل کارشناسی و تخصصی را دارد.

BOT یا "Build- Operate -Transfer" یکی از شش روش معمول در احداث پروژه‏های عمرانی است که در ورزش نیز به کار گرفته شده و در سال‏های اخیر برخی مجموعه‏های ورزشی در سطح کشور از جمله بخش‏هایی از مجموعه‏های ورزشی آزادی و انقلاب تهران با این روش احداث و مورد بهره برداری قرار گرفت. در این روش ساخت که در زمان ریاست مصطفی هاشمی طبا بر سازمان تربیت بدنی همزمان با افزایش حجم ساخت و سازها شدت گرفت و در ادوار بعد از او نیز به وقوع پیوست، احداث و بهره‌برداری توسط بخش خصوصی صورت می‏پذیرفت و سپس بعد از یک دوره زمانی و بازگشتن سود حاصل از احداث این مجموعه توسط سرمایه گذار خصوصی، انتقال کل مجموعه ساخته شده به بخش دولتی مالک زمین صورت می پذیرد.

این روش فارق از نقاط مثبت یا منفی که از پردازش به آنها پرهیز شد، با اتفاقات ناخوشایندی نیز همراه بوده است؛ عقد قراردادهایی باور نکردنی و واگذاری امتیازاتی کلیدی و سخاوتمندانه به برخی اشخاص از جمله این اتفاقات است که شاید برجسته ترین آنها را در ورزش کشور بتوان واگذاری حدود 8 هکتار زمین مجموعه ورزشی آزادی به منوچهر غروی مدیرعامل پیشین گروه خودروسازی ایران خودرو و چهره مشهور خودروسازی ایران و شریکش است که در قبالش قرار است پس از سی سال که چیزی از این مجموعه باقی نمانده و نیاز به ساخت دوباره دارد، سازمان تربیت بدنی 45 درصد سرمایه گذاری بخش خصوصی را به این دو باز پرداخت کند تا مجموعه‏ را تحویل بگیرد. جزئیات این معامله تلخ را در گفت و گوی تابناک با حسن ضیاءآذری بررسی شد.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
شكايت دایی از يك نماينده مجلس

وکیل سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس از احتمال شکایت علی دایی از رئیس کمیته تربیت بدنی و جوانان و نماینده مردم تفت و میبد در مجلس خبر داد.

عسگری پیش بین در گفت‌وگو با فارس در مورد اظهارات سید جلال یحیی‌زاده رئیس کمیته تربیت بدنی و جوانان و نماینده مردم تفت و میبد در مجلس درباره علی دایی گفت:«یحیی‌زاده مطالبی خلاف واقع و توهین‌آمیز را به موکلم نسبت داده است. این امر سبب شده تعداد کثیری از خانواده شهدا،‌ جانبازان و رزمندگان در مقابل این اظهارات از موضع به حق دایی دفاع کنند.

موکلم با حفظ حق طرح شکایت کیفری از طریق دادسرای ویژه روحانیت به اظهارات یحیی زاده مطالبی را عنوان کرده است. موکلم معتقد است این گونه سخنان یحیی زاده که در دفاع از دوستان فدراسیونی ایشان است نوعی تبلیغات پیش از موعد انتخاباتی محسوب می‌شود.»

بدترین بداخلاقی ها در روز فتح خرمشهر، جارو جنجال در دادگاه، منفور بودن در بین مردم واعلام نام دایی قبل از انتشار حکم کمیته انضباطی به عنوان بدهکار مالیاتی مواردی هستند که وکیل دایی مدعی است یحیی زاده آنها را به موکلش نسبت داده است.
 

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
36
محل سکونت
Old Persian Empire
قدس؛ 1 ) شايد اين روزها اهالي کاتولونياي اسپانيا بيش از هر زمان ديگري از «دموکراسي» بيزار شده باشند؛ چون هرچه باشد، به حکم مدرن ترين شيوه مديريتي کنوني جهان، آنها مجبور شده اند موفق ترين رئيس تاريخ باشگاه محبوب شان را پشت درهاي خروجي در حال خداحافظي ببينند. طبق قانون، خوان لاپورتا پس از به پايان رسيدن دو دوره رياستش بر باشگاه بارسلونا، مجبور است ميز و صندلي محبوبش را در لاماسيا را ترک کند و به آينده سياسي اش بينديشد.

انتخابات الکترونيکي آبي و اناري ها براي انتخاب مديرعامل بعدي، چند روزي هست که شروع شده، اما شايد هنوز هم بتوان تأثيرگذارترين اتفاقات اين باشگاه بزرگ را جايي حوالي خود لاپورتا جستجو کرد؛ آنجا که رئيس کامرواي سابق بلوگرانا و مردي که چهار قهرماني لاليگا، دو قهرماني اروپا، يک قهرماني حذفي، دو سوپر کاپ اسپانيا، يک سوپر کاپ اروپا و يک عنوان قهرماني در جام باشگاههاي جهان را براي بارسا به ارمغان آورده، هنگام تقديم استعفايش در گفتگو با رسانه ها، رسماً به دليل کوتاهي هاي احتمالي اش از هواداران عذر مي خواهد و با صدايي بلند خطاب به کاتالونيا مي گويد: «مرا ببخشيد»!

2 ) بله؛ مثل روز روشن است که از هيچ دري و با هيچ عقل و منطقي نمي توان کار فوتبال خراب ايران را با نمونه هاي خارجي قياس گرفت و بويژه سراغ بهترين تيم اين سالهاي جهان رفت. شايد ما وضعيت منحصر به فردي داشته باشيم که از همه دنيا- يا دست کم بخش اعظمي از آن- متمايزمان مي کند، اما در حقيقت گاهي نمي توان جلوي ذهن کنجکاو و کنکاشگر را گرفت و مانع از قياس شد.

چگونه مي توان باور کرد روي همين کره خاکي و در سرزميني که مثل ايران روي نقشه جغرافياي همين دنيا وجود دارد، مديري که به پيروزي و موفقيت شهره شده و کاميابي ها را يکي پس از ديگري درو کرده، هنگام وداع قانوني اش لب به عذرخواهي از هواداران بگشايد و همچنان خودش را بدهکار مردم بداند، اما در مملکتي مثل کشور ما، مديران رنگارنگ و وارثان ابدي ناکامي و سؤ تدبير و ناتواني، پس از هر فاجعه جديدي راست راست راه بروند و تازه بر سر ملت منت هم بگذارند؟

امروز خوان لاپورتا در حالي از موضع پايين دست با هوا خواهان بارسا سخن مي گويد که شايد حتي در دورترين زواياي ذهنش نيز نتواند تصور کند در ايران مديري مثل عباس انصاري فرد که در توليد ناکامي به نوعي رکورددار محسوب مي شود، پس از رقم زدن انواع شکستها در محبوب ترين تيم ايران، تازه از مردم طلبکار هم شده که «تيم من قهرمان جام حذفي ايران شد»! چنين رويکردي آيا، واقعاً مايه يأس و افسوس نيست؟!

3 ) تا خرخره زير منت آقايان هستيم. انگار هيچ راه فراري از اين دين ابدي وجود ندارد. مي برند يا مي بازند، فرقي ندارد، مهم اين است که ما رعاياي ارباباني هستيم که ظاهراً براي نوکري مي آيند، اما تاج سروري به سر مي گذارند. شايد اين پيشاني نوشت ماست که تا آخرين نفس زير قرض باشيم، که اگر نبود، فلان مدير پس از پرداخت بهاي ميلياردي براي استخدام دو بازيکن بنجل برزيلي و بعد از رد کردن فوق ستاره تيم به دلايل شخصي و بعد از به خاک سياه نشاندن مجموعه و اخراج بدون محاکمه از آن، مدعي نمي شد اين جام حلبي حذفي که پرسپوليس به خاطرش هيچ تيمي از ليگ برتر را نبرد، مرهون هنر نمايي ها و حسن درايت اوست.

چگونه مي توان از زير بار اين منت شانه خالي کرد؟ چگونه؟ بدا به حال مردمان بخت برگشته اي که پول جيب شان را خرج آزمون و خطاي آقايان مي کنند، اما تا دقيقه نود و حتي پس از آن بدهکار حضراتند و بايد تاوان پس بدهند. نگاه کن؛ جاي پاي افشين قطبي هنوز روي شانه هاي ما باقي است که آناليزور سابق کره جنوبي، برايمان خط و نشان مي کشد و پرسوناژ بين المللي اش را توي صورتمان مي کوبد... .

درست مثل قلعه نويي که فقط با يک جمله 4 کلمه اي نسخه رؤياهاي آسيايي استقلال را درهم پيچيد، اما هنوز از عالم و آدم طلبکار است يا رؤساي جور واجور سازمان تربيت بدني که پرسپوليس و استقلال اساطيري ملت را به خاک مذلت نشاندند، اما حالا با غرور و تکبر صدقه دادن هاي چند صد ميليوني شان را در بوق و کرنا مي کنند و بابت اين لطف همايوني، از محضر اين مردم «احسنت» مي طلبند!

4 )... و عاقبت اينکه خوان لاپورتا، پس از سودآفريني چند صد ميليون دلاري اش براي ثروتمندترين باشگاه فعلي جهان، در روز آخر مديريتش بدهي 16 يورويي خودش را به فروشگاه مرکزي بارسا بابت تصاحب يک شال هواداري صاف کرد و بعد رفت... صاحبان عزيز منت و جلال و جبروت و مستخدمان تشنه خدمت و همجواران گرامي بيت المال ملت و خزانه دولت! راستي به «غيرت» تان بر نمي خورد؟!

منبع:تابناک
 

mehrdad201

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
15,874
لایک‌ها
17,805
محل سکونت
ایران
انصافا خیلی قشنگ نوشته بود
حاج عباس ادعا کرده !!!!!!!!! روی این بابا رو برم. سنپ پای قزوینه !
 

sJaguar

کاربر فعال موبایل و فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 اکتبر 2007
نوشته‌ها
11,526
لایک‌ها
1,591
سن
36
محل سکونت
Old Persian Empire
انصافا خیلی قشنگ نوشته بود
حاج عباس ادعا کرده !!!!!!!!! روی این بابا رو برم. سنپ پای قزوینه !
برنامه نود رو یاده؟
حتی از عادل هم طلبکار بود!
مرتیکه پفیوز
 

mehrdad201

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
15,874
لایک‌ها
17,805
محل سکونت
ایران
حاج عباسه دیگه :) من موندم اینها چی دارند که این پستها رو بدست میارن.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
آغاز برخورد با سايت هاي پيش بيني مسابقات فوتبال


تابناك نوشت: پس از پیگیری‏های افکارعمومی و معدودی از رسانه‏ها در چند سال پیرامون توسعه قماربازی به ویژه قماربازی آنلاین بر روی رقابت‏های ورزشی که عمدتاً متمرکز بر مسابقات داخلی و خارجی فوتبال است، یک مقام آگاه مسئول ضمن اعلام شناسایی عوامل این جرایم، به دارندگان سایت‌های شرط ‌بندی فعال در داخل کشور هشدار داد، که در صورت عدم توقف این فعالیت‏ها، مشمول برخوردهای در چهارچوب قانون خواهند شد و پیگیری‏های قضایی برای برخورد با این دست فعالیت‏ها که حتی بعضاً در کشورهای اروپایی نیز به واسطه عوارض اجتماعی‏ و متضرر شدن شدید شرکت کنندگان، چندان مورد پذیرش نیست، انجام شده است.

سایت‏های قماربازی فارسی زبان در سال‏های اخیر با عدم برخورد سنگین فعالیت‏هایشان توسعه چشمگیری داشته و بر روی تمامی رقابت‏های ورزشی و به طور خاص فوتبالی سایه افکنده‏اند که بعضاً عنوان می‏شود در این رویدادها نیز مفاسدی را به همراه داشته و زمینه ساز شبهه برانگیز شدن برخی نتایج گشته است اما علی رغم هشدارها، سازوکار جدی ویژه برخورد با این سایت‏ها تعریف نشده بود و یا از این سازوکار بهره مناسب برده نمی‏شد که عمدتاً بی‏تفاوتی دستگاه‏های مسئول در قبال این اتفاقات تلقی می‏شد.

همین رویه باعث شده بود که این اشخاص بدون ترس نه تنها شماره حساب‏های داخلی به نام اشخاص حقیقی را برای واریز مبالغ و دریافت‏ها فرم‏ها یا کوپن‏های شرط بندی در این سایت‏های قماربازی ورزشی درج شود، بلکه برخی از این قماربازی‏های آنلاین حتی علاوه بر امکان قماربازی آنلاین بر روی لیگ‏های داخلی و خارجی، امکان قمار بر روی هر مسابقه فوتبال - حتی لیگ فوتبال **** غاصب اسرائیل- را فراهم آورده باشند که تشکیک در خصوص ارتباطات این اشخاص با خارج از کشور را نیز به همراه داشته است و دست آخر این عده با سوءاستفاده از فتاوای برخی مراجع اعظام و برداشت غلط از این فتاوا، قماربازی که با عنوان "پیش بینی نتایج فوتبال" انجام می‏شود و طبیعتاً قماربازی نیز جز این نیست(!) را شرعی اعلام کردند که دست این اشخاص پیرامون این سوءاستفاده رو شد.

در آستانه جام جهانی آفریقای جنوبی که بزرگ ترین بازار درآمدزایی نامشروع این قبیل سایت‏ها محسوب می‏شود، مجدداً هشدارهایی در خصوص تبلیغات گسترده این سایت‏ها از طریق پوشاک ورزشی و حتی با قرار دادن تبلیغات در بخش‏هایی از برخی سایت‏های خبری - تحلیلی، عزم دستگاه‏های مسئول برای ریشه کن کردن این رویه، جدی تر شد و آغاز دور جدید برخورد با سایت‌های شرط‌بندی و مروجان این فعالیت‏ها اعلام رسمی شد و در همین رابطه یک مقام مسئول به خبرنگار تابناک اجتماعی تابناک گفت: متأسفانه با نزدیک شدن به مسابقات جام جهانی، شاهد رشد قارچ‌گونه انواع و اقسام سایت‌های شرط‌بندی هستیم که این اقدام مجرمانه قطعا از سوی مسئولان به شکل جدی مورد پیگرد قرار خواهد گرفت.

این مقام مسئول با اشاره به برخی پیشین صورت گرفته با برخوردهای با راه‌اندازان و اداره کنندگان سایت‌های شرط‌بندی گفت: به رغم پیگردها و همچنین فیلترینگ‌هایی که درباره سایت‌های شرط‌بندی و فعالیت‌های از این دست صورت گرفته، باز هم شاهدیم که این سایت‌ها همچنان مشغول به انجام فعل حرام هستند. بنابراین، تدابیر و برنامه‌های لازم برای برخورد با این سایت‌ها اندیشیده شده و در فهرستی که تهیه شده، علاوه بر برخورد قضایی و پیگیرد قانونی با تک‌تک این سایت‌ها، دسترسی به آنها نیز مسدود و این پایگاه‌های قمارآنلاین به زودی فیلتر خواهند شد و سپس ضمن شناسایی عوامل چنین فعالیت‏هایی که برخی از ایشان به شکل علنی و با هویت اصلی فعالیت دارند، برخوردهای بعدی صورت خواهد پذیرفت.

گفتنی است؛ برخی سایت‏های خبری - تحلیلی در بخش ورزشی یا بخش اصلی خود احتمالاً به واسطه ناآگاهی از صادق بودن فعل حرام قمار برای این دست فعالیت‏ها، دست به درج آگهی و تبلیغ برخی از این سایت‏های شرط بندی آنلاین "تحت عنوان پیش بینی آنلاین با پرداخت پول!" کرده‏اند که قطعاً برای عدم قرار گرفتن در میان سایت‏هایی که مشمول برخوردهای مذکور می‏شوند، می‏بایست در آستانه جام جهانی و پس از آن با دقت عمل خاصی به بررسی این قبیل آگهی‏ها پرداخته و با عدم پذیرش تبلیغ این فعالیت‏های خارج از چهارچوب اخلاق، شرع و قانون، عملاً در ساماندهی قماربازی آنلاین مشارکت نداشته باشند.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
استيلي سرمربي شاهين بوشهر شد

حميد استيلي به عنوان سرمربي جديد تيم فوتبال شاهين بوشهر انتخاب شد.

به گزارش ايسنا، پس از آن كه پرويز مظلومي گزينه اصلي شاهين بوشهر به عنوان سرمربي استقلال انتخاب شد، هيات مديره باشگاه شاهين حميد استيلي را به عنوان سرمربي جديد اين تيم انتخاب كرد.

به گفته سخنگوي باشگاه شاهين گفت‌وگوهاي نهايي با استيلي انجام شده و تا چند روز آينده استيلي با حضور در هيات فوتبال بوشهر قرارداد خود را با اين باشگاه ثبت خواهد كرد.

استيلي اعلام كرده سعيد عزيزيان دستيارش در شاهين خواهد بود و حشمت مهاجراني هم به عنوان مديرفني در اين تيم فعاليت خواهد كرد.
 

sіπa

Registered User
تاریخ عضویت
10 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,703
لایک‌ها
8
مصاحبه همشهری جوان با مدیر سایت هواداران بایرن مونیخ در ایران و همینطور سایت هواداران تیم ملی آلمان در ایران که اولین سایت هواداری یه تیم ملی خارجی در ایرانه
چند تا از عکس های قرار های حضوری اعضا رو هم گذاشته
خیلی جالبه
 

فایل های ضمیمه

  • 1276778687_1334_FT0_picture_007.jpg
    1276778687_1334_FT0_picture_007.jpg
    329.8 KB · نمایش ها: 4
  • 1276780255_1334_FT65798_picture_009.jpg
    1276780255_1334_FT65798_picture_009.jpg
    331.2 KB · نمایش ها: 4
Last edited:

JVD

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
30 آپریل 2010
نوشته‌ها
5,650
لایک‌ها
6,500
سن
40
این مصاحبه رو بخونید:
بي‌اطلاعي رييس كميته فوتسال از بازگشت شمس
عباس ترابيان:
نمي‌دانم قصه چيست!
از فدراسيون حقوق نمي‌گيرم و هيچ ادعايي ندارم

رييس كميته فوتسال فدراسيون فوتبال از بازگشت حسين شمس به تيم ملي و جلسه او با علي كفاشيان اظهار بي اطلاعي كرد و گفت كه "نمي‌دانم قصه چيست"!
عباس ترابيان در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره خبر بازگشت حسين شمس به تيم ملي فوتسال گفت: من اصلا خبر ندارم. نمي‌دانم قصه چيست. هيچ علاقه‌اي هم به صحبت راجع به اين مساله ندارم. ضمن اينكه من از هيچ كس شكايتي ندارم. با خدماتي كه ارائه مي‌دهم يا به درد ورزش ايران مي‌خورم يا نمي‌خورم.
وي در پاسخ به اين سوال كه شما در گفت‌وگويي اظهار كرده بوديد كه "در فوتسال يا جاي من است يا جاي شمس" و حالا هم لحن‌تان با ناراحتي است، گفت: من از هيچ كس ناراحت نيستم. من روزانه 5، 6 ساعت مجاني براي فدراسيون كار مي‌كنم و هيچ حقوقي نمي‌گيرم و هيچ ،ادعايي هم ندارم.
ترابيان افزود: اگر واقعا ورزش كشور احساس مي‌كند كه من به درد ورزش مي‌خورم در خدمت هستم اما اگر غير از اين است هيچ ادعايي ندارم و صدايم را هم هيچ كس نخواهد شنيد.
وي درباره انتقال اداره تيم ملي فوتسال به كميته تيم‌هاي ملي گفت: هيچ نظري ندارم!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خوب من کاری به اصل خبر ندارم. با اون قسمت بولد شده و قرمز رو توجه داشته باشید.
تو فوتبال و کشتی و والیبال و... ببینید تا حالا خیلی ها اومدن و گفتند: که ما برای خدمت اومدیم / من نوکر مردم هستم / من سگ در فلان جا هستم و از این جور حرفا
این هم یکی دیگه
حالا این آدمها بعد از مسئولیتشون و با پولی که در میارن تو چند تا پروژه سرمایه گذاری میکنند هم به کنار
این منت چیه که سر مردم و ورزش و ... میزارند و در حالی که به موفقیت برسند یا نرسند طلبکارانه حرف میزنند ؟
 

mehrdad201

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
10 سپتامبر 2005
نوشته‌ها
15,874
لایک‌ها
17,805
محل سکونت
ایران
شما ببین لاپورتا از مدیرعاملی بارسلونا استعفا کرد

با اون همه موفقیت اخرش گفت هواداران من رو ببخشید بخاطر کوتاهی هام

------------------------
فرق هست بین ادمها دوست من
 
بالا