قسمت دوم:
رابرت بیکر در ارتباط چینی
از بهترین سکانس های مبارزه در فیلم، زمانی هست که چن زن به باشگاه ژاپنی ها می ره تا با سوزوکی ( سردسته ژاپنی های منطقه و متهم اصلی در پرونده قتل استاد) روبرو بشه، اما اول باید با بادیگارد روسی Petrov مبارزه کنه.
! Da Russian Fighter
Robert Baker از شاگردان ارشد شاخه ی اوکلند - یکی از سه باشگاه اصلی جیت کان دو در زمان حیات بروس لی - بود. ( بروس لی تنها سه مدرسه در آمریکا تاسیس کرد. دو باشگاه دیگه در لوس آنجلس و سیاتل بودند.)
متولد 1940 فردی خوش قد و قامت و درشت اندام بود که قبل از پرداختن به جیت کان دو، در رشته های کلاسیک مثل کاراته، جودو، بوکس پیشینه ی خوبی داشت.
بیکر در 1993 در اثر عارضه قلبی فوت کرد.
وقتی صحبت از فیلم های بروس لی و مبارزاتش در اون فیلم ها باشه، عمدتا به یاد مبارزه ی او با چاک نوریس، کاراته چمپیــن مشهور در کلوزئوم می افتیم .
در مقایسه، سکانس مبارزه ی بروس لی و نوریس در راه اژدها، سکانس طولانی تر وغنی تری بود. اما چرا مبارزه با بادیگارد روس برای من جذاب تر هست؛ شاید به این دلیل که Fist of Fury فیلم بهتری هست، داستان و شخصیت پردازی بهتری داره.
بروس لی شخصا رابرت بیکر رو برای بازی در این نقش انتخاب کرد، به خاطر مهارت و همین طور ابهت بیکر.
در صحنه ای از مبارزه بیکر حریف رو در یک موقعیت Armlock قرار می ده که بروس با گاز گرفتن پای بیکر، موقعیت رو عوض می کنه. این حرکت به Directness در جیت کان دو اشاره داره که یعدا بهش خواهیم پرداخت.
از لحظات خوب مبارزه میشه اشاره کرد به جایی که بروس لی، ضربه های جب ِ سریعی به سمت صورت بیکر پرتاب میکنه که بیکر نمی تونه ضربه ها رو دفع کنه.
این نحوه ضربه زدن در جیت کان دو مربوط می شه به بحث Non-Telegraphic Punch ( مشت غیر تلگرافی) و بروس لی اولین بار در مسابقات بین المللی کاراته ی Long Beach، اون رو در برابر کاراته کاهای با سابقه به اجرا گذاشت، به این صورت که به کاراته کا می گفت که ضربه رو به سمت صورت خواهد زد، اما با وجود آگاهی قبلی، هیچ کس موفق به دفاع نشد. درباره مشت غیر تلگرافی بیشتر صحبت خواهیم کرد.
یکی دیگه از برنامه های بروس در مسابقات بین المللی کارته ی لانگ بیچ اجرا کرد ضربه مشت ِ یک اینچی بود. نکته ی جالب اینکه یکی از داوطلب ها همین آقای باب بیکر بود.
بروس در فیلم هاش وقتی حریفی رو می کشت ( یا مجبور به کشتن حریف بود)، در چهره اش حالتی از خشم و غم ِ توام دیده میشد. این حالت رو می تونید در لحظه ی کشتن بیکر مشاهده کنید.
رابرت بیکر نقل میکنه زمانی که آشنایی ما بیشتر شد، او من رو به عنوان بادیگارد خودش به دیگران معرفی میکرد. به نظر میرسه در مقاطعی بیکر واقعا بعنوان بادیگارد بروس لی استخدام شده بود و او رو همراهی می کرد و این موضوع صحت داشت. البته بیکر خوب می دونست که بادیگارد بروس لی بودن تلویحات جالبی می تونه داشته باشه.
در قسمت بعدی به نام " مرگ تدریجی یک رویا " از زبان رابرت بیکر به شرح جیت کان دو و وقایع دهه های هفتاد و هشتاد خواهیم پرداخت.