- تاریخ عضویت
- 21 آپریل 2012
- نوشتهها
- 1,169
- لایکها
- 3,286
بخش دوم
چهار:
نیاز هست که استاد جایگاه تعریف شده ای داشته باشه و به شکل معقولی مورد احترام و اعتماد هنرجوها باشه اما شخصا یک رابطه ی کاملا یک طرفه رو نمی پسندم تصور می کنم شخص استاد در عین حال که جایگاهش رو حفظ می کنه باید تا حدی به هنرجو نزدیک بشه و رابطه ای تعاملی و متقابل و پویا با او ایجاد کنه. زمانی در چین باستان شما صرفا تکرار کننده ی آموزش های استاد بودید و اگر ابهامی هم داشتید چندان حق پرسش و یا مثلا نقد و اعتراض به استاد رو نداشتید. بهرحال هر شیوه ای صرف نظر از سودمندی و معایبی که داره، قابل نقد هست.
شخصا مایلم ارتباط بیشتری با افراد تحت آموزش برقرار کنم. تصور می کنم هنرجو از یک جایی به بعد به محتوای آموزش ها فکر می کنه و سوالاتی به ذهنش خطور می کنه. به عقیده من این جریان ذهنی نباید ***** بشه، بلکه بر عکس باید تقویت بشه و این بر عهده استاد هست.
پنج:
بر عهده ی استاد هست تا رشته ی مورد آموزش رو به خوبی برای هنرجو تعریف کنه یا لااقل آنچه برای شروع مورد نیاز هست رو برای هنر جو تشریح کنه. گاهی دیده می شه افراد بعد از مدت های طولانی تعریف روشن و درستی از چیزی که آموزش می بینند ندارند و یا سوالات و ابهاماتی دارن که به هر دلیل بدون پاسخ می مونه. تصور می کنم این یکی از مهمترین مسئولیت های اساتید هست و بی توجهی به این موضوع توجیه پذیر نیست چرا که ارائه ی تعریف صریح و روشن به معنای تعریف راه و هدف برای افراد هست.
شش:
لازمه که استاد فرد راست گو، امانت دار و صادقی باشه. شاید این مساله شرط لازم برای استادی نباشه و بیشتر یک مساله اخلاقی به نظر بیاد اما احتمالا تایید می کنید که اگر استاد فاقد این ویژگی ها باشه چه تبعات جدی رخ می ده و می تونه منجر به سواستفاده های بسیار و گمراهی افراد و غیره بشه.
شخصی که رشته ی خودش رو بدون پشتوانه و دلایل کافی، بهترین و کارامدترین و غیره معرفی می کنه، یا اصولا تعریفی که ارائه می ده همراه با فریب و حتی سود جویی هست یا به دنبال جذب حداکثر هنرجو آنهم به هر قیمتی هست، و یا کسانی که مدارک قلابی ارائه می کنند و غیره، هیچکدام حقیقا شایسته ی آموزش به افراد در سطح وسیع نیستند.
هفت:
مطلب آخری که خواستم عرض کنم شاید همه موارد قبلی رو در بر می گیره. اگر از بنده پرسیده بشه که بهترین استاد دقیقا چه کسی هست شاید بتونم همه حرفهام رو در یک جمله خلاصه کنم: کسی که به تو الهام می بخشه!
این شخص فاکتورهایی که در بالا ذکر شد رو احتمالا داراست اما در کنار همه ی اونها و فراتر از اونها، کسی هست که به سایرین الهام می بخشه. یعنی زمانی که او رو تماشا می کنی، حرکاتش رو، نحوه ی بیانش، شیوه ای که با تو برخورد می کنه و غیره همه و همه برای تو تازگی دارند و در تو شوق یادگیری و تلاش ایجاد می کنن. او تو رو به مسیری تازه ای هدایت می کنه با اهدف تازه ای.
البته این ویژگی تاحد زیادی ذاتی هست و شاید مثلا یک کیفیت شخصیتی باشه اما در هر صورت اگر در یک استاد چنین چیزی وجود داشته باشه دیگه واقعا عالیه ...
فکر می کنم به دلیل پیچیدگی های رابطه استاد و شاگرد در هنرهای رزمی، چنین لیستی می تونه متوقف نشه و ادامه پیدا کنه. بهرحال امیدوارم اشخاصی که شروع به آموزش دیگران می کنن متوجه مسئولیتی که به عهده شون هست باشن و ...
از دوستانی که مطالعه کردند تشکر می کنم و امیدوارم این مطلب قابل استفاده بوده باشه.
چهار:
نیاز هست که استاد جایگاه تعریف شده ای داشته باشه و به شکل معقولی مورد احترام و اعتماد هنرجوها باشه اما شخصا یک رابطه ی کاملا یک طرفه رو نمی پسندم تصور می کنم شخص استاد در عین حال که جایگاهش رو حفظ می کنه باید تا حدی به هنرجو نزدیک بشه و رابطه ای تعاملی و متقابل و پویا با او ایجاد کنه. زمانی در چین باستان شما صرفا تکرار کننده ی آموزش های استاد بودید و اگر ابهامی هم داشتید چندان حق پرسش و یا مثلا نقد و اعتراض به استاد رو نداشتید. بهرحال هر شیوه ای صرف نظر از سودمندی و معایبی که داره، قابل نقد هست.
شخصا مایلم ارتباط بیشتری با افراد تحت آموزش برقرار کنم. تصور می کنم هنرجو از یک جایی به بعد به محتوای آموزش ها فکر می کنه و سوالاتی به ذهنش خطور می کنه. به عقیده من این جریان ذهنی نباید ***** بشه، بلکه بر عکس باید تقویت بشه و این بر عهده استاد هست.
پنج:
بر عهده ی استاد هست تا رشته ی مورد آموزش رو به خوبی برای هنرجو تعریف کنه یا لااقل آنچه برای شروع مورد نیاز هست رو برای هنر جو تشریح کنه. گاهی دیده می شه افراد بعد از مدت های طولانی تعریف روشن و درستی از چیزی که آموزش می بینند ندارند و یا سوالات و ابهاماتی دارن که به هر دلیل بدون پاسخ می مونه. تصور می کنم این یکی از مهمترین مسئولیت های اساتید هست و بی توجهی به این موضوع توجیه پذیر نیست چرا که ارائه ی تعریف صریح و روشن به معنای تعریف راه و هدف برای افراد هست.
شش:
لازمه که استاد فرد راست گو، امانت دار و صادقی باشه. شاید این مساله شرط لازم برای استادی نباشه و بیشتر یک مساله اخلاقی به نظر بیاد اما احتمالا تایید می کنید که اگر استاد فاقد این ویژگی ها باشه چه تبعات جدی رخ می ده و می تونه منجر به سواستفاده های بسیار و گمراهی افراد و غیره بشه.
شخصی که رشته ی خودش رو بدون پشتوانه و دلایل کافی، بهترین و کارامدترین و غیره معرفی می کنه، یا اصولا تعریفی که ارائه می ده همراه با فریب و حتی سود جویی هست یا به دنبال جذب حداکثر هنرجو آنهم به هر قیمتی هست، و یا کسانی که مدارک قلابی ارائه می کنند و غیره، هیچکدام حقیقا شایسته ی آموزش به افراد در سطح وسیع نیستند.
هفت:
مطلب آخری که خواستم عرض کنم شاید همه موارد قبلی رو در بر می گیره. اگر از بنده پرسیده بشه که بهترین استاد دقیقا چه کسی هست شاید بتونم همه حرفهام رو در یک جمله خلاصه کنم: کسی که به تو الهام می بخشه!
این شخص فاکتورهایی که در بالا ذکر شد رو احتمالا داراست اما در کنار همه ی اونها و فراتر از اونها، کسی هست که به سایرین الهام می بخشه. یعنی زمانی که او رو تماشا می کنی، حرکاتش رو، نحوه ی بیانش، شیوه ای که با تو برخورد می کنه و غیره همه و همه برای تو تازگی دارند و در تو شوق یادگیری و تلاش ایجاد می کنن. او تو رو به مسیری تازه ای هدایت می کنه با اهدف تازه ای.
البته این ویژگی تاحد زیادی ذاتی هست و شاید مثلا یک کیفیت شخصیتی باشه اما در هر صورت اگر در یک استاد چنین چیزی وجود داشته باشه دیگه واقعا عالیه ...
فکر می کنم به دلیل پیچیدگی های رابطه استاد و شاگرد در هنرهای رزمی، چنین لیستی می تونه متوقف نشه و ادامه پیدا کنه. بهرحال امیدوارم اشخاصی که شروع به آموزش دیگران می کنن متوجه مسئولیتی که به عهده شون هست باشن و ...
از دوستانی که مطالعه کردند تشکر می کنم و امیدوارم این مطلب قابل استفاده بوده باشه.