بالاخره دوره کراوماگای ماهم تموم شد بعد از 6 ماه البته کراوماگا مثل رانندگی میمونه . یعنی تو مدت کوتاه میشه یادش گرفت ولی بعدش مدام باید تمرین بشه وگرنه فایده ای نداره
به نظر من یکی از دلایل گرایش کمتر به باشگاههای رزمی نبودن وقته . مثلا 3 روز در هفته و سر یه ساعت خاص ! خب کسی که سرکاره یا دانشجوهه ممکنه نتونه اینجوری بره یا ممکنه اون ساعت یه مشکلی پیش بیاد
ولی بدنسازی اینجوری نیست . هر موقع که ادم وقت کنه میتونه بره . شنبه یکشنبه پنج شنبه و ... تازه اونم از 10 صبح تا 11 شب !
حتی باشگاهی که من میرم جمعه ها هم بازه
سلام بر همه رزمی کاران عزیز
چرا در فیلم اژدها وارد می شود اول فیلم بروس لی بالاترین تکنیک را بی تکنیکی نامید
نظر خود شما چی هست در این باره؟
یک رزمی کار باید تمامی تکنیک ها را که بلده بکار ببره دیگه تکنیکی نداشته باشه برای ارائه و غلبه بر حریف که ناگهان یک تکنیک جدید وارد می شود
اما من متوجه نشدم.
شما گفتی رزمی کار "تکنیک هایی که بلده" را بکار ببره. پس داری از "تکنیک" حرف می زنی و "بی تکنیکی" را نقض می کنی.
تکلیف چیست؟
البته این برداشت خودمه ممکنه اطلاعات من درست نباشه
بکار بردن تمام تکنیک ها بطوریکه دیگه تکنیکی برای عرضه نداشته باشید
با توجه به اینکه شما جیت کان دور کار میکنید برداشت خودتون را ازین جمله بگشید کم کم دارم به جملات فلسفی اساتید شائولین علاقه مند میشم
تشکرخواهش می کنم. در واقع من یک "کوان" برای شما طرح کردم. (کوان یکجور معمای عرفانی در ذن است.)
پاسخ این است:
تکنیک وجود دارد، اما تکنیکی که وجود دارد، وجود ندارد، چون شما به آن "نمی اندیشید"، اما به آن "عمل" می کنید. فکر نکنید! عمل کنید ...
به زبان ساده، شما و تکنیک یکی هستید، یک چیز هستید. اگر راجع به تکنیک فکر کنید این یگانگی از بین می رود.
به همین ترتیب، حریف وجود ندارد. شما و حریف یکی هستید ...
آیا متوجه شدید؟
اگر دارید برای فهمیدن تلاش می کنید و به استدلال و منطق متوسل می شوید، چیزی دستگیرتان نمی شود.
پس فکر نکنید! واقعیت پیش روی شما است، فقط باید ببینیدش و بفهمیدش ...
نه دقیقا.
فرض کن که با یک بیل در حال حفر زمین هستیم. آیا به بیل فکر می کنیم؟ نه. فقط زمین رو می کنیم.
پس زمین کنده میشه اما بیلی در کار نیست!
تکنیک ها هم همین طورند.
سلامخواهش می کنم. در واقع من یک "کوان" برای شما طرح کردم. (کوان یکجور معمای عرفانی در ذن است.)
پاسخ این است:
تکنیک وجود دارد، اما تکنیکی که وجود دارد، وجود ندارد، چون شما به آن "نمی اندیشید"، اما به آن "عمل" می کنید. فکر نکنید! عمل کنید ...
به زبان ساده، شما و تکنیک یکی هستید، یک چیز هستید. اگر راجع به تکنیک فکر کنید این یگانگی از بین می رود.
به همین ترتیب، حریف وجود ندارد. شما و حریف یکی هستید ...
آیا متوجه شدید؟
اگر دارید برای فهمیدن تلاش می کنید و به استدلال و منطق متوسل می شوید، چیزی دستگیرتان نمی شود.
پس فکر نکنید! واقعیت پیش روی شما است، فقط باید ببینیدش و بفهمیدش ...
منظور استاد اينه كه اگر به حريف فكر كني ديگه شما وجود نداري و اگر به خودت فكر كني حريفي نيست و تكنيكي نيست.منظور شما اینه که حریف را هیچ فرض کنیم؟
سلام
بسيار زيبا بود استاد .
مطلب بسيار عميقي بود .من به شخصه لذت بردم
اگر امكانش هست اين مطلب رو در تاپيك دست نوشتها قرار بدم
باتشكر
منظور استاد اينه كه اگر به حريف فكر كني ديگه شما وجود نداري و اگر به خودت فكر كني حريفي نيست و تكنيكي نيست.
حال آنكه تكنيك به بي تكنيكي تبديل خواهد شد چون هيچ نيست
هوممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
بسيار لذت برديم از مطلب جناب آبتين
حریف خود به خود هیچ می شودمنظور شما اینه که حریف را هیچ فرض کنیم؟
خواهش می کنم. در واقع من یک "کوان" برای شما طرح کردم. (کوان یکجور معمای عرفانی در ذن است.)
پاسخ این است:
تکنیک وجود دارد، اما تکنیکی که وجود دارد، وجود ندارد، چون شما به آن "نمی اندیشید"، اما به آن "عمل" می کنید. فکر نکنید! عمل کنید ...
به زبان ساده، شما و تکنیک یکی هستید، یک چیز هستید. اگر راجع به تکنیک فکر کنید این یگانگی از بین می رود.
به همین ترتیب، حریف وجود ندارد. شما و حریف یکی هستید ...
آیا متوجه شدید؟
اگر دارید برای فهمیدن تلاش می کنید و به استدلال و منطق متوسل می شوید، چیزی دستگیرتان نمی شود.
پس فکر نکنید! واقعیت پیش روی شما است، فقط باید ببینیدش و بفهمیدش ...
به یاد جملات عرفان نظری عرفای بزرگی همچون شیخ اشراق و صدرالمتالهین افتادم، مفاهیم واقعا بلندی هستند.... و غیر قابل بیان...
چند روز پیش این جمله از درونم جوشید:
آن هنگام که در میدان نبرد، به سختی با حریفم می جنگم، همه از درون ناآرام من سخن می گویند و این سختی و بی رحمی را در چهره ام می بینند؛ حال آنکه در چشمان حریفم به خود می نگرم و جز خود، چیزی در او نمی بینم. آری! براستی من با خودم می جنگم...