• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

بهترین فیلمی که تا حالا دیدین

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
کلا من نظرات کارگردانا رو نسبت به هم نمیخونم یعنی توجه نمیکنم.اصلا تو سلایقم تاثیر نمیذاره و برام مهم نیست.
--------
ببینید کلا نظرات یه نفر از یک صنف -در اینجا کارگردانی- نسبت به بقیه هم پیشه هاش کامل اعتماد نیست,حالا چرا؟یک کارگردان نسبتا معروف از اثار یک کارگردان دیگه که کم معروف نیست واقعا خوشش میاد و واقعا کار های خودشو در ذهنش قابل مقایسه با اون نمیدونه.هیچ وقت مطمئن باشید نمیاد در جایی به شدت ازش تعریف کنه و نظر وافعی شو بگه.حالا چیکار میکنه؟میاد از یه کارگردان کم معروف تعریفای اغراق امیز میکنه و با یه تیر 2 نشون میزنه:ملت برمیگردن میگن وایییییی این چه سواد هنری داره این چی تونسته تو اثار این کارگردان ببینه که ما نتونستیم عجی دید هنری و فلان... توجه هارو هم به سمت خودش میکشه هم از کارگردانی که کم معروف نبود دور میکنه.

خلاصه بگم راجع به بحث:هیچ وقت نظرات واقعی شونو نمیگن.یا حداقل یه سیاست پشت حرفاشون دارن.شمام زیاد توجه نکنید
آره تو فوتبالم هست سرمربی تیمش 6 تا زده بعد از مسابقه میاد میگه تیم حریف خیلی ما تحت فشار گذاشت و از این حرفا
ولی اگه اسکورسیزی بگه کار فلان فیلمساز منو یاد خودم میندازه سعی میکنم حتما ببینمش چون به شدت از فیلمای اسکورسیزی ای خوشم میاد
 

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
هرچند بنده هم به نظرات کارگردانا و حتی منتقدا نسبت بهم زیاد توجهی نمیکنم ولی نکات جالبی تو حرفاشون داران.
مثلا این دوستمون یه نقل قولی از گدار در رابطه با تارانتینو کرد که باعث شد بنده یه سرچ موچولو بزنم
راستش من تاقبل این به تارانتینو به عنوان یه یه شل مغز بامزه نگاه می کردم. ولی وقتی این نقد رو خوندم یه سرچی زدم و دیدم ظاهرا شباهت ها زیادی بین بعضی از فیلماش با گدار وجود داره. که بنده اصلا و ابدا توجه نکرده بودم و برام جالب بود این نکته. البته بگم این نظر کلی منو در مورد تارانتینو عوض نکرد ولی جالب بود.
تارانتینو برای من همیشه کارگردانیه که فک میکنم ازش بدم میاد ولی حداقل 3 تا از فیلماش جز بهترین فیلمایی که دیدم!!! الان که این صحبت گدار رو خوندم باعث شد یکم بیشتر کارگردان حسابش کنم.
معمولا کسایی که از سینمای realistic لذت میبرن از ترنتینو خوششون نمیاد
منم باهاش حال نمیکنم
 

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
برای عرض ارادت به برگمان بزرگ و یاد اوری خاطراتش در ذهنم فیلم پرسونا رو معرفی میکنم. این اولین فیلمی بود که من ازش دیدم و بعد گرفتارش شدم. به نظرم شاهکاره. معتی واقعی هنر سینما. به دوستانی که هنوز حوصله دارن بشدت پیشنهاد میشه
موقعی که این فیلمو می دیدم این احساس رو داشتم که دارم یه فیلم بزرگ میبینم
اما متاسفانه چیزی دستگیرم نشد
چند تا نقد هم خوندم باز خیلی کمکی نکرد
خوشحال میشم اگر این فیلمو درک کردید بنده رو هم راهنمایی کنید
 

ali_alavijeh

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,835
لایک‌ها
295
محل سکونت
تهران_ غرب
دوست گلم ابتدا دو نکته خدمتت عرض کنم بعدش میرم سمت برداشت خودم.
1- اینکه میفرمایید "چیزی دستگیرم نشد" خیلی جای بحث داره. سوال من اینه قراره از یه فیلم چه چیزی دستگیر بیننده بشه؟ من خودم یه تقسیم بندی کردم (بسیار پیش پا افتاده در حد سواد کم خودم).
- فیلمی داریم که داستان تعریف میکنه، پیچیدگی داستانی داره، من به اینا میگم سینما برای سرگرمی.
-فیلمی داریم که یه بحث فلسفی یا جامعه شناختی رو مطرح میکنه، یه معضل اجتماعی رو بررسی میکنه من اسمشو میذارم سینمای تحلیلگر.
-فیلم داریم که سینمای خالصه، یعنی سینما برای سینماست. یعنی کارگردان مسایلی رو با دوربینش به تصویر میکشه که تصویری ندارن. حتی تعریفی هم ندارن(توجه کن که اینجا قرار نیست کارگردان توصیف کنه ها، همه هدفش اینه که خود تصویر رو به بیننده برسونه. مثلا نمیخواد سکوت رو تعریف کنه، میخواد سکوت رو نشون بده. نمیخواد درد رو توصیف کنه میخواد درد رو تو تصویر بیاره). مثلا کارگردان در طول فیلم سعی میکنه موجودیت خالص (ذات) انسان رو به تصویر بکشه، (حتی اگه طی دو ساعت از فیلم صحنه ها رو جوری پشت سر هم قرار بده که فقط توی یک لحظه اون تصویر رو به بیننده برسونه)، یا سعی میکنه با دوربینش روح یک ادم رو نشون بده. و یا... من به این نوع سینما میگم سینما برای سینما. من فیلمای زیادی تو این دسته قرار دادم. کارگردان تمام سعیشو کرده یه چیزی رو به تصویر بکشه که تصویری نداره. این نوع سینما خیلی خیلی حوصله میخواد. من شخصا تو این سن دیگه حوصلشو ندارم
ضمنا بگم که این سه دسته بندی بنده کاملا قابل ترکیب هستن.
حالا شما موقع دیدن فیلم قراره چی دستگیرت بشه؟ سرگرمی؟ تحلیلی از یه وضعیت؟ یا سینما؟

2- باید بگم پرسونا یکی از پیچیده ترین فیلم های تاریخ سینماست. که چندین و چند تحلیل در موردش وجود داره. امیدوارم پیچیدگی فیلم پرسونا با پیچیدگی فیلمایی مثل فیلم های لینچ (منظورم مارلهند درایو و لاست هایوی) مقایسه نشه. پیچیدگی اون فیلم ها از داستانه همین و بس. پیچیدگی فیلم پرسونا از اونجایی اغاز میشه که داره وارد وجود خود انسان میشه. اینجا اصلا پیچیدگی داستان نداریم. اتفاقا داستان خیلی کوتاه و سر راسته. ولی بستر پیچیدست. من چند تا از نقدای خوبی که دیدم رو براتون میزارم:
نقد و بررسی فیلم Persona (پرسونا)

برسیم به درک بنده از این فیلم:
البته من این فیلم رو حدود 8 سال پیش دیدم و خیلی از موارد الان تو ذهنم نیست. به بزرگواری خودتون ببخشید
بنده بار اولی که فیلم رو دیدم بیشتر حسم سمت اسکیزو فرنی رفت. (مثل فیلم tenant پولانسکی). یعنی زن پرستار بعد از یه فرایند داستانی شخصیتش به زن بازیگر تبدیل میشه (البته اینجا خیلی ساده گفتما، اینقدم ساده نی). ولی یه چیزایی از این تحلیل جور در نمیومد. چون انگار از همون اول هم اینا یکی بودن. خیلی از صحنه ها داره اینو میگه. بعدش در مورد کلمه پرسونا تحقیق کردم. که ظاهرا به معنی صورتک استفاده میشه. از اینجا بود که دوباره فیلم رو دیدم. انگار تو این فیلم قراره این دو تا از همون اول یکی باشن. و بازیگر پرسونای پرستار هستش و بعد از این تحلیلی از اتفاقات میاد. باز هم میگم با یکی از پیچیده ترین فیلم های دنیا طرف هستیم و منم همونطور که گفتم سر همین قضیه مدتی گرفتار برادر برگمان و فیلماش شدم....
 

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
دوست گلم ابتدا دو نکته خدمتت عرض کنم بعدش میرم سمت برداشت خودم.
1- اینکه میفرمایید "چیزی دستگیرم نشد" خیلی جای بحث داره. سوال من اینه قراره از یه فیلم چه چیزی دستگیر بیننده بشه؟ من خودم یه تقسیم بندی کردم (بسیار پیش پا افتاده در حد سواد کم خودم).
- فیلمی داریم که داستان تعریف میکنه، پیچیدگی داستانی داره، من به اینا میگم سینما برای سرگرمی.
-فیلمی داریم که یه بحث فلسفی یا جامعه شناختی رو مطرح میکنه، یه معضل اجتماعی رو بررسی میکنه من اسمشو میذارم سینمای تحلیلگر.
-فیلم داریم که سینمای خالصه، یعنی سینما برای سینماست. یعنی کارگردان مسایلی رو با دوربینش به تصویر میکشه که تصویری ندارن. حتی تعریفی هم ندارن(توجه کن که اینجا قرار نیست کارگردان توصیف کنه ها، همه هدفش اینه که خود تصویر رو به بیننده برسونه. مثلا نمیخواد سکوت رو تعریف کنه، میخواد سکوت رو نشون بده. نمیخواد درد رو توصیف کنه میخواد درد رو تو تصویر بیاره). مثلا کارگردان در طول فیلم سعی میکنه موجودیت خالص (ذات) انسان رو به تصویر بکشه، (حتی اگه طی دو ساعت از فیلم صحنه ها رو جوری پشت سر هم قرار بده که فقط توی یک لحظه اون تصویر رو به بیننده برسونه)، یا سعی میکنه با دوربینش روح یک ادم رو نشون بده. و یا... من به این نوع سینما میگم سینما برای سینما. من فیلمای زیادی تو این دسته قرار دادم. کارگردان تمام سعیشو کرده یه چیزی رو به تصویر بکشه که تصویری نداره. این نوع سینما خیلی خیلی حوصله میخواد. من شخصا تو این سن دیگه حوصلشو ندارم
ضمنا بگم که این سه دسته بندی بنده کاملا قابل ترکیب هستن.
حالا شما موقع دیدن فیلم قراره چی دستگیرت بشه؟ سرگرمی؟ تحلیلی از یه وضعیت؟ یا سینما؟

2- باید بگم پرسونا یکی از پیچیده ترین فیلم های تاریخ سینماست. که چندین و چند تحلیل در موردش وجود داره. امیدوارم پیچیدگی فیلم پرسونا با پیچیدگی فیلمایی مثل فیلم های لینچ (منظورم مارلهند درایو و لاست هایوی) مقایسه نشه. پیچیدگی اون فیلم ها از داستانه همین و بس. پیچیدگی فیلم پرسونا از اونجایی اغاز میشه که داره وارد وجود خود انسان میشه. اینجا اصلا پیچیدگی داستان نداریم. اتفاقا داستان خیلی کوتاه و سر راسته. ولی بستر پیچیدست. من چند تا از نقدای خوبی که دیدم رو براتون میزارم:
نقد و بررسی فیلم Persona (پرسونا)

برسیم به درک بنده از این فیلم:
البته من این فیلم رو حدود 8 سال پیش دیدم و خیلی از موارد الان تو ذهنم نیست. به بزرگواری خودتون ببخشید
بنده بار اولی که فیلم رو دیدم بیشتر حسم سمت اسکیزو فرنی رفت. (مثل فیلم tenant پولانسکی). یعنی زن پرستار بعد از یه فرایند داستانی شخصیتش به زن بازیگر تبدیل میشه (البته اینجا خیلی ساده گفتما، اینقدم ساده نی). ولی یه چیزایی از این تحلیل جور در نمیومد. چون انگار از همون اول هم اینا یکی بودن. خیلی از صحنه ها داره اینو میگه. بعدش در مورد کلمه پرسونا تحقیق کردم. که ظاهرا به معنی صورتک استفاده میشه. از اینجا بود که دوباره فیلم رو دیدم. انگار تو این فیلم قراره این دو تا از همون اول یکی باشن. و بازیگر پرسونای پرستار هستش و بعد از این تحلیلی از اتفاقات میاد. باز هم میگم با یکی از پیچیده ترین فیلم های دنیا طرف هستیم و منم همونطور که گفتم سر همین قضیه مدتی گرفتار برادر برگمان و فیلماش شدم....
خیلی از توضیحاتتون و زحمتی که کشیدید ممنونم
منظورم از چیزی دستگیرم نشد فقط و فقط برمی گرده به محتوا اونم نه محتوای حسی. مخصوصا صحنه های آغازین و پایانی که با تصاویری مبهم و ظاهرا بی ربط همراهه؛ مخصوصا اون کودک
جدای از این که زمانبندی فیلم هم کرونولوجیکال نیست و این به گیج کنندگی فیلم اضافه میکنه
ظاهرا میزان ادراک ما از فیلم یک اندازه است

نقد های بسیاری از این فیلم شده که من بالاخره نفهمیدم که این توضیحات مورد تایید فیلمساز هست یا نه
بهترین نقدی که خوندم متعلق به راجر ابرت بود که در اون بسیاری از گره های فیلم گشوده شده بود
Persona Movie Review & Film Summary (1967) | Roger Ebert
 

ali_alavijeh

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,835
لایک‌ها
295
محل سکونت
تهران_ غرب
خیلی از توضیحاتتون و زحمتی که کشیدید ممنونم
منظورم از چیزی دستگیرم نشد فقط و فقط برمی گرده به محتوا اونم نه محتوای حسی. مخصوصا صحنه های آغازین و پایانی که با تصاویری مبهم و ظاهرا بی ربط همراهه؛ مخصوصا اون کودک
جدای از این که زمانبندی فیلم هم کرونولوجیکال نیست و این به گیج کنندگی فیلم اضافه میکنه
ظاهرا میزان ادراک ما از فیلم یک اندازه است

نقد های بسیاری از این فیلم شده که من بالاخره نفهمیدم که این توضیحات مورد تایید فیلمساز هست یا نه
بهترین نقدی که خوندم متعلق به راجر ابرت بود که در اون بسیاری از گره های فیلم گشوده شده بود
Persona Movie Review & Film Summary (1967) | Roger Ebert
شخصا روی صحبت منتقدها حسابی باز نمیکنم. اون صحنه های اگه حضور ذهن داشته باشم (اون راهب، اون آلت تناسلی و...) یجا خوندم نمادی از مذهب و... هستش و سکوت بازیگر نشانه اعتراض به جامعه و این شرایطه!! البته من پسر رو یادم نمیاد ولی بازیگر یه پسری داره که پیش شوهر سابقشه و پرسونا (نقاب) دوست داره که دوسش نداشته باشه. یه حا از فیلم هم میبینیم که بازیگر عکسشو پاره میکنه
در مورد نظر کارگردان بگم که همونطور که میدونید و اگه من درست یادم باشه برگمان این فیلم نامه رو وقتی یه مدت طولانی تو بیمارستان بوده نوشته. و بعد از این یه مدت سعی کرده یه سری محدودیت ها برا خودش ایجاد کنه. مثل نخوندن روزنامه و.... من حسم این بود که تو این فیلم با حذف کلام از بازیگر (وسیله ای بازیگر باهاش نقش بازی میکرده) و تاکید روی زیباییش کاراکتر اونو به یه پرسونا (ماسک) خالی تبدیل کرده. در واقع کاراکتر بازیگر تو این فیلم تنها یه ماسک بدون محتواست و قراره پرستار محتوای این پرسونا باشه. جالب اینجاست تنها دیالوگش هم تو فیلم "هیچ" هست!!! از این قسمت به بعد من هم هنوز تردید دارم که آیا پرستار از ابتدای فیلم محتوی و درون مایهه بازیگر هستش و یا اینکه فیلم داره در ذهن بازیگر میگذره و بازیگر داره دنبال یه محتوایی مثل پرستار برا خودش میگرده. این هنوز برای من هضم نشده. به هر حال هنر برگمان در این فیلم انکار ناپذیره. با سینما تونسته همچین مواردی رو نشون بده.


عجب فیلمی، عجب عنوان قشنگی، عجب کارگردانی و عجب سرنوشتی برای فیلم و کارگردان و بازیگر. کلا فیلم عجیبیست
کوبریک یکی از معدود کارگردانیه که من به طور کامل و همیشه و در همه فیلم هاش بهش ارادت داشتم و عاشقش بودم.
تو این صفحات اخر باری لیندون و eyes wide shut معرفی شدن. من هم فیلم پرتقال کوکی رو پیشنهاد میدم که قطعا یه شکاره.
http://www.imdb.com/title/tt0066921/http://www.imdb.com/title/tt0066921/
اندکی از فضای این فیلم دورم وگرنه توضیح مفصلی در موردش مینوشتم. این فیلم فوق العادست
 

SE k750i

Registered User
تاریخ عضویت
15 می 2013
نوشته‌ها
95
لایک‌ها
8
شخصا روی صحبت منتقدها حسابی باز نمیکنم. اون صحنه های اگه حضور ذهن داشته باشم (اون راهب، اون آلت تناسلی و...) یجا خوندم نمادی از مذهب و... هستش و سکوت بازیگر نشانه اعتراض به جامعه و این شرایطه!! البته من پسر رو یادم نمیاد ولی بازیگر یه پسری داره که پیش شوهر سابقشه و پرسونا (نقاب) دوست داره که دوسش نداشته باشه. یه حا از فیلم هم میبینیم که بازیگر عکسشو پاره میکنه
در مورد نظر کارگردان بگم که همونطور که میدونید و اگه من درست یادم باشه برگمان این فیلم نامه رو وقتی یه مدت طولانی تو بیمارستان بوده نوشته. و بعد از این یه مدت سعی کرده یه سری محدودیت ها برا خودش ایجاد کنه. مثل نخوندن روزنامه و.... من حسم این بود که تو این فیلم با حذف کلام از بازیگر (وسیله ای بازیگر باهاش نقش بازی میکرده) و تاکید روی زیباییش کاراکتر اونو به یه پرسونا (ماسک) خالی تبدیل کرده. در واقع کاراکتر بازیگر تو این فیلم تنها یه ماسک بدون محتواست و قراره پرستار محتوای این پرسونا باشه. جالب اینجاست تنها دیالوگش هم تو فیلم "هیچ" هست!!! از این قسمت به بعد من هم هنوز تردید دارم که آیا پرستار از ابتدای فیلم محتوی و درون مایهه بازیگر هستش و یا اینکه فیلم داره در ذهن بازیگر میگذره و بازیگر داره دنبال یه محتوایی مثل پرستار برا خودش میگرده. این هنوز برای من هضم نشده. به هر حال هنر برگمان در این فیلم انکار ناپذیره. با سینما تونسته همچین مواردی رو نشون بده.



عجب فیلمی، عجب عنوان قشنگی، عجب کارگردانی و عجب سرنوشتی برای فیلم و کارگردان و بازیگر. کلا فیلم عجیبیست
کوبریک یکی از معدود کارگردانیه که من به طور کامل و همیشه و در همه فیلم هاش بهش ارادت داشتم و عاشقش بودم.
تو این صفحات اخر باری لیندون و eyes wide shut معرفی شدن. من هم فیلم پرتقال کوکی رو پیشنهاد میدم که قطعا یه شکاره.
http://www.imdb.com/title/tt0066921/http://www.imdb.com/title/tt0066921/
اندکی از فضای این فیلم دورم وگرنه توضیح مفصلی در موردش مینوشتم. این فیلم فوق العادست

پرتقال کوکی یکم داستانش برای من غیر قابل فهمه !!

فیلم کشتار دسته جمعی هیتلر رو نشون میده با آهنگ موزارت بعد از آهگ میترسه ؟؟؟؟
ولی آخر فیلم خیلی باحال بود طرف شد سوژه برای حمایت مردم برای رای آوردن کاندید ریاست جمهور نونش افتاد تو روغن

Full Jack metal هم معرکه است مخصوص 40 دقیقه ی اول فیلم
 

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
پرتقال کوکی یکم داستانش برای من غیر قابل فهمه !!

فیلم کشتار دسته جمعی هیتلر رو نشون میده با آهنگ موزارت بعد از آهگ میترسه ؟؟؟؟
ولی آخر فیلم خیلی باحال بود طرف شد سوژه برای حمایت مردم برای رای آوردن کاندید ریاست جمهور نونش افتاد تو روغن

Full Jack metal هم معرکه است مخصوص 40 دقیقه ی اول فیلم
اون یه کتاب داره که اگه بخونید بهتر میتوجه میشید؛ کوبریک آثار رو به طور کامل اقتباس نمیکنه و معمولا ورژن خودش رو از یک کتاب بصورت فیلم درمیاره
تم اون فیلم اینه که اگه عنصر انتخاب رو از انسانها بگیرید تبدیل به موجودات بی ارزش میشن
عنوان یک پرتغال کوکی هم به همین مسئله اشاره میکنه
 

viviyan

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2012
نوشته‌ها
329
لایک‌ها
212
"مهر هفتم" از اینگمار برگمان
"ویریدیانا" از لوییس بونوئل
"لبوفسکی بزرگ" از برادران کوئن و در کل فیلمای برادران کوئن
"lock, stock & two smoking barrels" از گای ریچی
فیلمای وودی آلن به خصوص آنی هال و ...
"پالپ فیکشن"
و ...
 

ali_alavijeh

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,835
لایک‌ها
295
محل سکونت
تهران_ غرب
"مهر هفتم" از اینگمار برگمان
"ویریدیانا" از لوییس بونوئل
"لبوفسکی بزرگ" از برادران کوئن و در کل فیلمای برادران کوئن
"lock, stock & two smoking barrels" از گای ریچی
فیلمای وودی آلن به خصوص آنی هال و ...
"پالپ فیکشن"
و ...
اون فیلم گای ریچی رو ندیدم. تو چه فضایی هست. اگه به فاز الانم میخوره دانلودش کنم عزیزم

خوشحالم که
 

viviyan

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2012
نوشته‌ها
329
لایک‌ها
212
اون فیلم گای ریچی رو ندیدم. تو چه فضایی هست. اگه به فاز الانم میخوره دانلودش کنم عزیزم

خوشحالم که


فضاش مشابه فیلم "snatch" هست. جنایی ولی با مایه هایی از طنز و پر از تصادف های جالب و بامزه و شخصیت های دوست داشتنی.
 

Enoch

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2011
نوشته‌ها
682
لایک‌ها
318
محل سکونت
Here and there
فضای فیلمای ترنتینو رو داره
طنز تیز و فضای هجو گونه تارانتینو رو داره فیلم هاش، اما فیلم های ریچی اصلا مثل فیلم های تارانتینو زیاده روی و اغراق پست مدرن گونه ندارن. (مثلا حرکت های دوربین و نوع فیلمبرداری، موسیقی، تیتراژ، تیپ های شخصیتی و خیلی چیز های دیگه در فیلم های تارانتینو که بسیاریشون برگرفته از B Movie ها هستن )
 

mr.s3ri0s

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
17 نوامبر 2012
نوشته‌ها
1,429
لایک‌ها
402
محل سکونت
تهـــــران
فقط مرلین :blush:
 

تهرانی

Registered User
تاریخ عضویت
26 نوامبر 2011
نوشته‌ها
2,007
لایک‌ها
2,350
من دیشب gatsby رو تقریبا تا اخراش دیدم تا اینکه که مهمون اومد برام و نشد ببینم کامل
ولی واقعا خوشم اومد ازش
محیطش فوق العاده بود دوست داشتم شدیدا
البته بازی ها هم در حد بودند
پیشنهاد اخر هفته من اینه

Sent from my LG-P715 using Tapatalk 2
 

نادر.

Registered User
تاریخ عضویت
18 آپریل 2013
نوشته‌ها
769
لایک‌ها
483
محل سکونت
ihavenoidea
Der diskrete Charme der Bourgeoisie (1972) - IMDb



جذابیت پنهان بورژوازی

لوییس بونوئل

بهترین فیلمی نیست که دیدم ولی ازکارای پخته و آبدیده بونوئله و من خیلی این موضوع و طرز داستانگوییش رو دوست داشتم.
...........
دو تا ویژگی که من تو فیلماش دیدم یکی تمایل به رویا گونه بودن (استفاده از رویا و واقعیت به طور همزمان و علاقه عجیبش به رویا) وتوصیف و حمله به زندگی و عادتهای بورژوازیه....بورژوازی یه کلمست به گستره ی یه دنیا آدم و عادت و سبک زندگی...پس نه فحشه نه الزاما چیز بد یا خوبیه.برداشت هرکس میتونه فرق کنه....به نظر من بونوئل تو فیلماش به خیلی مسائل پذیرفته شده با شک و طنز نگاه میکنه (به خصوص به مقدسات)و اونقدر تو این زمینه خوبه که کلیسا تکفیرش میکنه(گمونم بعد از فیلم ویردیانا....که عالیه)
............................
 

Epitome

Registered User
تاریخ عضویت
15 دسامبر 2012
نوشته‌ها
1,051
لایک‌ها
1,121
Der diskrete Charme der Bourgeoisie (1972) - IMDb



جذابیت پنهان بورژوازی

لوییس بونوئل

بهترین فیلمی نیست که دیدم ولی ازکارای پخته و آبدیده بونوئله و من خیلی این موضوع و طرز داستانگوییش رو دوست داشتم.
...........
دو تا ویژگی که من تو فیلماش دیدم یکی تمایل به رویا گونه بودن (استفاده از رویا و واقعیت به طور همزمان و علاقه عجیبش به رویا) وتوصیف و حمله به زندگی و عادتهای بورژوازیه....بورژوازی یه کلمست به گستره ی یه دنیا آدم و عادت و سبک زندگی...پس نه فحشه نه الزاما چیز بد یا خوبیه.برداشت هرکس میتونه فرق کنه....به نظر من بونوئل تو فیلماش به خیلی مسائل پذیرفته شده با شک و طنز نگاه میکنه (به خصوص به مقدسات)و اونقدر تو این زمینه خوبه که کلیسا تکفیرش میکنه(گمونم بعد از فیلم ویردیانا که عالیه)
............................
والا من از این کارگردان فقط یه فیلم دیدم به اسم عصر طلایی که اگه اشتباه نکنم تو صحنه آخرش مسیح رو هم به همراه سایر چیزها از پنجره پرت میکنن بیرون!
 

نادر.

Registered User
تاریخ عضویت
18 آپریل 2013
نوشته‌ها
769
لایک‌ها
483
محل سکونت
ihavenoidea
والا من از این کارگردان فقط یه فیلم دیدم به اسم عصر طلایی که اگه اشتباه نکنم تو صحنه آخرش مسیح رو هم به همراه سایر چیزها از پنجره پرت میکنن بیرون!

:lol:
اینم یکی از صحنه های آخر فیلم ویردیانا ...یاد آور تابلو ی شام آخر مسیح...(در فیلم)شامل گداهای دزدی که به زور وارد خونه شدن و با دیدن کلی امکانات از خود بی خود شدن!

 

ali_alavijeh

Registered User
تاریخ عضویت
1 فوریه 2010
نوشته‌ها
1,835
لایک‌ها
295
محل سکونت
تهران_ غرب
اجتمالا فیلم زیباییست. مخصوصا برای دوستداران سینمای سورئال. بدون شک بونوئل یکی از ستون ها و پیشروان اصلی این سبک هنری در سینماست.
البته بنده هرگز ارتباط خوبی با این سینما برقرار نکردم. البته مسلما ایراد از من بوده. خیلی هم تلاش کردم ولی انگار برا من فیلم نساختن. حتی با نقاشیای این سبک هم تا حالا نتونستم ارتباط بر قرار کنم. احتمالا مدارشو ندارم تو بدنم.
 
بالا