• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

تالار گفتگو در مورد کتابهای که با هم می خوانیم(در غرب خبری نیست)

live for what?

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
18 آگوست 2006
نوشته‌ها
9,078
لایک‌ها
374
محل سکونت
Wish! In Your Mind!
خب من بلاخره تمومش کردم!

لطفآ اگر کتاب رو نخوندید و علاقه ای به لو رفتن داستان ندارید متن زیر رو نخونید

کتاب ضرب آهنگ یکنواختی نداره که خب طبیعی هم هست اما من خیلی احساس نمیکنم داستان با ریتمی کند تر از اواسطش شروع میشه! در واقع ریتم داستان تا فصل پایانی کند هست! اما بعد سفر آخر به رومانیا ریتم نه خیلی همگون اما تندتر از قبل میشه!
شخصیت های مرد اونطوری که باید درست پرداخته نشده اند! شاید به خاطر زن بودن نویسنده باشه ، شاید به دلیل دیگر.
به نظرم آرتور در طول داستان شخصیت ثابتی داره! شخصیت مقاوم ، یک دنده و غیر قابل بازگشت ، دقیقآ همونطوری که پدرش هست! اما هر دو ، یکبار دچار بازگشت از مسیرشون میشن که کل زندگیشون همون یکبار تحت تاثیر قرار میگیره! پدر مونتالی در ارتباط با زنی که حاصلش آرتور هست و آرتور در فرارش به آمریکای جنوبی و برگشتن کامل از دین! جالبه هر دو از مسیر دینشون خارج میشن!
تو نگاه اول در واقع تا سخنرانی آخر مونتالی به نظر کتابی 100% ضد مذهب! مخصوصآ ضد مسیحیت بود! اما سخنرانی مونتالی در انتها نظرم رو به این نکته جلب کرد که چقدر مذهبی هست!
وارد شدن به محوطه ممنوعه (یا حداقل در اون هنگام ممنوعه) از رویات مسیحیت از عیسی! و رابطه اون با خدا!

البته به شرط اینکه عیسی و خدا رو دو شخصیت جدا بدونیم این داستان در انتها بعد از کلی مقدمه چینی با تمثیل داستانی که همیشه از دید پسر بوده و همه در راستای اون گناهای خودشون رو بخشوده میدیدن از دید پدر (خدا) روایت میشه!

داستان تا انتها با ظاهری ضد مسیحی پیش میره اما در انتها میشه این برداشت رو کرد که تمام عذاب ها به خاطر خطای اولیه هست (مثل خوردن میوه ممنوعه) و تمام این مشکلات امتحانی برای مرد خدا مثل امتحان ابراهیم

تاثیر نویسنده از مذهب غیر قابل انکار هست اما برداشت ضد مذهبی بودن یا مذهبی بودن این کتاب کار ساده ای نیست با هر دو نگاه میشه خوند!

نامه آخرین اوج احساسات در داستان هست این اتمام داستان در اوج روایت احساسی نکته جالب و دوست داشتنی بود. تقریبآ در طول داستان هیچ اوج دیگری از این جنس وجود نداره.

داستان برای جاودانگی فقط روی شخصیت های خودش میتونه حساب کنه! هر چند مخصوصآ در شرایط امروز شاید خیلی هم باور پذیر نباشند اما به هر حال عنصر ماندگاری داستان هستند.

احتمالآ با یک نقد بهتر در زمانی بهتر بتونم در مورد فیلم بیشتر صحبت کنم
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
کتاب خرمگس یه کتاب سیاسی ولی تفاوتی که با دیگر کتاب های این ژانر داره این که شعار نمی ده و آدم هاش تک بعدی نیستن. شخصیت اول داستان در فصل اول اشتباه مهلکی می کند و خرمگس در فصل دوم شخصیتی بی رحم و خشنی از خودش نشون می ده در عین این که یه مبارز انقلابی بزرگ است. نکته ی دیگه این که آدم های مبارز شکست می خورن و رفتارهایی انسان گونه از خود نشون می دن برخلاف دیگر کتاب های این دسته که مبارزان رفتاری بی عیب و نقص از خودشون نشون می دهند.

کتاب با تمی مذهبی بر مبنای روابط آرتور و جما و آرتور و کاردینال نوشته شده است. در قسمت نخستین کتاب جما یک محبت خواهرانه به آرتور دارد که در قسمت دوم تبدیل به عشقی پرشور به خرمگس می شود. جما ناباورانه سعی در انکار جذبه ی این مرد زشت سیما داره و گاهی این علاقه را زیر نقاب نفرت پنهان می کند.

همین تناقض عشق و نفرت رو در روابط آرتور و کاردینال می بینیم. آرتور که کاردینال رو همانند مسیح می پرستد بعد از فاش شدن دروغ کاردینال؛ این عشق رو به شکل نفرت از خود نشون می دهد. از شهری که جما و کاردینال در آن حضور دارند پریشان حال و آشفته فرار می کند. در راه سفر با مصائب مسیح گونه ای مواجه می شود و با درد و رنج فراوان از نو شخصیت خودش رو می سازد و پیامبری برای جنبش انقلابی می شود. هر چند که با وجود تحمل این همه درد و رنج همچنان جما را عاشقانه دوست دارد.

جما و کاردینال که هر دو خودشون رو در مرگ آرتور مقصر می دونند با عذاب وجدان فراوان سعی می کنند تا با نادیده گرفتن خود سعی در جبران اشتباه بکنند. جما با ماندن در شهری کوچک در حالی که توانایی ***** جنبش را دارد خود را مجازات می کند و کاردینال با تلاش در خوب بودن سعی در جبران مرگ فرزندش در درگاه خداوند داره.

در بخش پایانی کتاب،خرمگس پرده از آرزوهای پنهان خودش بر می داره و ما زیر نقاب خشن و بی رحم او، آرتور سال های گذشته رو می بینیم که برای ذره ای از عشق پدری کاردینال التماس می کند. کاردینال که بر سر دو راهی حفظ ایمان و آبرو و نجات جان فرزند گیر کرده به خیال خود جان مردم رو نجات می دهد و با غرور با خداوند هم ذات پنداری می کند تا هم آنگونه که خداوند فرزندش مسیح رو برای نجات مردم قربانی کرد (طبق آیین مسیحیت) او هم مرگ فرزندش رو انتخاب کند؛ هر چند که خیلی دیر می فهمه که او توانایی و جایگاه خداوندی رو ندارد و در این امتحان بزرگ بازنده می شود.

آزاده جون،متنت چی شد؟:دی

شرمنده، اصلا یادم رفته بود ... اینم اونی نبود که می خواستم ولی الان بهتر از این نمی تونم.
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
ممنون از علی و آزاده ی عزیز که نقدشون رو گذاشتن
1538.gif




خب برای کتاب بعدی من نظرم" پیکر فرهاد" هست،بقیه هم لطفا بیان نظر بدن.
 

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise

DIXIE CHICKS

Registered User
تاریخ عضویت
8 می 2007
نوشته‌ها
1,124
لایک‌ها
661
پیکر فرهاد تصویب شد؟ گویا شخص دیگه ای نمی خواد شرکت کنه
 

l'avocat

مدیر بازنشسته
کاربر فعال
تاریخ عضویت
19 آگوست 2007
نوشته‌ها
865
لایک‌ها
27
محل سکونت
Sur la chaise
تصویب شد. از امروز تا هفته ی دیگه همین" پیکر فرهاد" رو میخونیم
4yajuyo.gif
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
ای تاپیک که خیلی وقته رفته پایین
ولی تاپیک خوبیه
خوب من الان کتاب حافظ حافظه ی ماست(بهاالدین خرمشاهی) و آدم های ناباب(هاینریش بل) رو دارم که نخوندم
حالا یا یکی از اینا یا بچه ها پیشنهاد بدن یه کتابو با هم بخونیم
یه مقدار هم خودمون بحث کنیم در مورد کتابا این بخش ادبیات از این یکنواختی خسته کنندش بیرون بیاد
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
دوستان به نوبت بیاید نظراتتون رو اعلام کنید:eh:
اینجوری که همه یه دفعه پست می دین آدم قاطی می کنه:)
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
ای تاپیک که خیلی وقته رفته پایین
ولی تاپیک خوبیه
خوب من الان کتاب حافظ حافظه ی ماست(بهاالدین خرمشاهی) و آدم های ناباب(هاینریش بل) رو دارم که نخوندم
حالا یا یکی از اینا یا بچه ها پیشنهاد بدن یه کتابو با هم بخونیم
یه مقدار هم خودمون بحث کنیم در مورد کتابا این بخش ادبیات از این یکنواختی خسته کنندش بیرون بیاد

من با آدم های ناباب موافقم
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
من با آدم های ناباب موافق نیستم:دی
ولی با کتابش موافقم
خیلی ممنون که پست دادین ، امیدوار شدم به اینجا:دی
دارین کتابشو؟
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
من با آدم های ناباب موافق نیستم:دی
ولی با کتابش موافقم
خیلی ممنون که پست دادین ، امیدوار شدم به اینجا:دی
دارین کتابشو؟

من با آدماشم موافقم:)

کتابش رو والا ندارم! تو این خراب شده ی ما که هیچ وقت کتاب گیر نمیاد..ولی همین امشب داشتم از آدینه بوک کتاب

سفارش میدادم که این پست شما رو دیدم آدم های ناباب رو هم به سفارشم اضافه کردم..حالا نمیدونم کی برسه

کتابش به دستم...
 

my7xN

Registered User
تاریخ عضویت
24 می 2009
نوشته‌ها
3,354
لایک‌ها
1,343
مبارکه
هر وقت رسید اطلاع بدین:دی
smilingsmiley.gif
 

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
مبارکه
هر وقت رسید اطلاع بدین:دی
smilingsmiley.gif
بله حتما...

دیگه هیچکی نمیاد؟ 2 نفری باید بخونیم فقط؟
 
Last edited:

Mariachi

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
11 آپریل 2009
نوشته‌ها
571
لایک‌ها
94
سن
33
آره دیگه خودش خیلیه:دی
مجموعه داستان کوتاهه راستی!
من الان یه لحظه ترسیدم:lol:من اصلا نقد کردن و اینا بلد نیسَم:eek:
 

Solarist

کاربر فعال سینما
کاربر فعال
تاریخ عضویت
5 می 2010
نوشته‌ها
172
لایک‌ها
10
محل سکونت
Solaris Ocean

الان وسط امتحان ها، ملت چه توقعاتی دارند! :دی
:D

الان کلاً همه جاهای فروم خوابیده، خصوصاً بخش سینما، ادبیات هم به همچنین، ولی بعد از امتحانات یه یادآوری بکن من هستم.
 
بالا