تاکنون با دو دسته از عوامل موثر در تعيين قيمت سهام شرکتها آشنا شده ايد: 1- عوامل کلان يا محيطي و 2- عوامل مرتبط با صنعت
در اين قسمت، قصد داريم درباره سومين دسته از عوامل موثر در تعيين قيمت سهام شرکتها، يعني عوامل دروني يا اصطلاحا عوامل خرد صحبت کنيم. برخلاف عوامل محيطي و عوامل مرتبط با صنعت، عوامل دروني، همانطور که از اسمش هم پيداست، به وضعيت داخلي شرکت مربوطاند. در ادامه، مهمترين عوامل دروني موثر بر قيمت سهام را براي شما بازگو ميکنيم.
1- ميزان سودآوري شرکت و ثبات آن: بدون ترديد، مهمترين انگيزه يک سرمايهگذار از خريد سهام شرکت، کسب سود است. براي يک سرمايهگذار بسيار مهم است که شرکتي که سهمش را خريده، بتواند عملکرد مناسبي داشته و سود قابل قبولي در پايان سال بدست آورد. البته، تداوم روند سودآوري نيز بسيار حائز اهميت است، چرا که از ديد سرمايهگذاران، شرکتي که فقط در يک دوره سود خوبي کسب کند، اما نتواند به اين روند ادامه دهد، گزينه مناسبي براي سرمايهگذاري نخواهد بود. نکته ديگري که بايد مورد توجه قرار گيرد اين است که شرکتها، در سالهاي آغازين فعاليت خود، سودآوري چندان بالايي ندارند و به تدريج، روند سودآوري آنها بهبود مي يابد که لازم است سرمايهگذاران به اين موضوع توجه داشته و با ديد بلندمدت، سودآوري شرکت را مورد ارزيابي قرار دهند.
2- نسبت قيمت به درآمد سهم (P/E): نسبت P به E از تقسيم کردن قيمت سهم ((Price به سود ساليانه سهم (Earning) بدست مي آيد. براي مثال، دو شرکت الف و ب را که هر دو در صنعت ساختمان فعاليت ميکنند و در اغلب شرايط نيز با هم يکسان هستند، درنظر بگيريـد. اگر سود سهام هر دو شرکت در پايان سال 100 تومان باشد، اما قيمت سهام شرکت الف در بورس 500 تومان و قيمت سهام شرکت ب، 1000 تومان، شما چه نتيجه اي خواهيد گرفت؟ طبيعتا اولين چيزي که به ذهن ميرسد اين است که با فرض تداوم روند سودآوري، شرکت "الف" پس از 5 سال، خواهد توانست اصل سرمايه سهامدارانش را از محل سود سهام، تأمين نمايد (5=100/500)، درحاليکه اين مدت در شرکت "ب"، 10 سال است (10=100/1000). بنابراين، احتمالا شرکت "الف" در مقايسه با شرکت "ب"، در وضعيت مناسب تري قرار دارد. معمولا در شرايط يکسان، هر اندازه نسبت P به E يک شرکت در مقايسه با ساير شرکتهاي موجود در آن صنعت کمتر باشد، نشان دهنده ارزنده بودن سهم است.
همچنين با بررسي نسبت P به E يک شرکت و مقايسه آن با نسبت P به E ساير شرکتهاي فعال در آن صنعت، ميتوان دريافت که آيا قيمتي که هماکنون براي سهم مذکور در بورس تعيين شده، قيمت مناسبي است يا خير؟ البته بايد توجه داشت که نسبت P به E تنها يکي از معيارهاي ارزيابي سهم است و نبايد به تنهايي و بدون درنظر گرفتن ساير معيارها، ملاک تصميمگيري قرار گيرد.
3- قابليت نقدشوندگي سهام: قبلا هم توضيح داديم که يکي از ويژگيهاي يک دارايي خوب، اين است که سريع به پول نقد تبديل شود. سهام نيز به عنوان يک دارايي، از اين ويژگي مستثني نيست و طبيعتا سهامداران انتظار دارند هر زمان که خواستند، بتوانند سهام خود را فروخته و به پول نقد تبديل کنند. هر اندازه حجم معاملات، دفعات معامله و تعداد سهام معامله شده يک شرکت در بورس بيشتر باشد، نشان دهنده قابليت نقدشوندگي بالاي اين سهم است.
4- وضعيت داراييها و بدهيهاي شرکت: با بررسي صورتهاي مالي اساسي شرکت ازجمله ترازنامه، ميتوان شناخت خوبي نسبت به وضعيت مالي شرکت و بخصوص ميزان داراييها و بدهيهاي آن بدست آورد. طبيعتا براي سهامدار، به عنوان فردي که به نسبت سهامش مالک شرکت محسوب ميشود، اين موضوع بسيار حائز اهميت است که شرکت، چه داراييهايي در اختيار دارد، به چه ميزان بدهي دارد و آيا براساس اين حجم دارايي و بدهي، سهام شرکت براي خريد مناسب است يا خيـر؟ با بررسي ترازنامه و ساير صورتهاي مالي شرکت، ميتوان اين اطلاعات را بدست آورد.
5- طرحهاي توسعه شرکت: هر اندازه طرحهاي توسعهاي در يک شرکت بيشتر باشد، نشاندهنده رشد و پويايي آن شرکت خواهد بود. بنابراين وجود طرحهاي توسعهاي، ميتواند يکي از نشانههاي ارزنده بودن سهام شرکت باشد. البته بايد هدف از انجام طرح توسعهاي در شرکت و ميزان تأثير آن در فروش و سودآوري شرکت، بطور کامل مورد بررسي قرار گيرد، زيرا همه طرح هاي توسعهاي به يک اندازه در شرکت تأثيرگذار نيستند، مثلا طرحهايي که براي تعويض ماشينآلات فرسوده يک شرکت اجرا ميشود، در مقايسه با طرحهايي که با هدف راهاندازي خطوط توليد جديد اجرا مي شود، تأثير کمتـري در ميزان سودآوري شرکت دارند.
6- ميزان سهام در دست مردم: هرچه تعداد بيشتري از مردم، سهامدار يک شرکت باشند، وضعيت آن سهم مناسبتر خواهد بود، زيرا اولا همواره خريداران و فروشندگان زيادي براي سهم وجود داشته و در نتيجه، قابليت نقدشوندگي سهم در بورس افزايش مي يابد و ثانيا امکان دستکاري قيمت سهم توسط گروهي خاص از سهامداران، کاهش مييابد. به آن بخش از سهام شرکت که در اختيـار تعداد زيادي سرمايهگذاران قرار دارد، سهام شناور آزاد گفته مي شود.
7- ترکيب سهامداران شرکت: وجود برخي نهادها و سازمانهاي بزرگ به عنوان سهامداران عمده يک شرکت، ميتواند به عنوان نقطه قوت براي سهام آن شرکت محسوب شود، زيرا سهامداران عمده در شرايط خاص ميتوانند با حمايت از سهم، مانع از افت قيمت سهام و در نتيجه، ضرر و زيان سهامداران شوند. البته وجود سازمانها و نهادها در ترکيب سهامداري يک شرکت، لزوما به معناي حمايت آنان از سهم نيست و بايد عملکرد گذشته سهامداران عمده در اين خصوص مورد بررسي قرار گيرد.
در اين برنامه، با هفت عامل دروني يک شرکت که بر قيمت و ميزان اقبال سرمايهگذاران به خريد سهام آن شرکت اثرگذار است، آشنا شديد. شايد براي شما اين سوال بوجود آمده باشد که اطلاعات مربوط به اين عوامل، ازجمله ميزان سودآوري، وضعيت مالي، نسبت P به E، اطلاعات مربوط به قابليت نقدشوندگي، ترکيب سهامداران، طرحهاي توسعهاي و... درخصوص يک شرکت را چگونه ميتواند بدست آورد. خوشبختانه در حال حاضر، همه اين اطلاعات ازطريق پايگاه هاي اينترنتي رسمي بورس به نشاني
www.tsetmc.com و
www.codal.ir بصورت لحظهاي در دسترس سرمايه گذاران قرار دارد. فقط کافيست به اينترنت دسترسـي داشته باشيد.