ببین من کسی هستم که کاملا مخالف مصطفی هستم، در عین حال در هیچیک از اعتراضات به خیابون نیومدم. قاعدتا قشر خاکستری حساب میشم. اما علت بیرون نیامدنم :
1- مردم ایران میان بیرون برای چیزی میجنگن که در نهایت به نفعشون نیست. سال 78 دانشجوها به تعطیلی روزنامه سلام و در حمایت از خاتمی بیرون آمدن. چند نفر کشته و ناپدید و نابینا شدن و .... برای چی ؟ خاتمی و تمام اجداد و نسلش به اندازه ناخن اون دنشجوی پزشکی که کور شد، ارزش ندارن. سال 88 ندا آقا سلطان و خیلی های دیگه برای پس گرفتن رای موسوی و کروبی جونشون رو کف دستشون گذاشتن. اونا 14 ساله زیر خاک هستن، در حالیکه حتی حقوق استادی دانشگاه همسر موسوی که در وهله اول به ناحق و با پارتی بازی استاد دانشگاه شده، در این مدت قطع نشده. الان هم مردم به خیابون میان که یک پدرسوخته دیگه منفعتش رو ببره. متاسفانه مردم ما خیلی راحت به دام منفعت طلب ها میفتن
2- ما که شوق شهادت نداریم
، هر کاری که میکنیم بر اساس هزینه/فایده است. من الان بیام بیرون چند تا شعار بدم و آخرش به دست اریجینال فیلم کشته بشم، فایده که نداره هیچ، خفت و خواری هم داره. فکر کن روی سنگ قبرم بنویسن این به دست یک بی مقداری مثل این ساندیس خور های پی تی کشته شد. دیگه آبرو برام نمیمونه
. همین پسره که چند روز پیش آخونده رو توی مترو با جسم تیز زده بود رو نگاه کن. پسره رو میگیرن اعدام میکنن، در حالیکه آخونده یه زخم سطحی برداشته، کلی هزینه درمان روی دست کشور گذاشته، آخرش هم جانبازی هم میگیره و در جایگاه بهتری به مفتخوری ادامه میده.
من خودم حیفم میاد چند تا جوون با غیرت بخاطر یک انگلی مثل آرمان چی چی وردی کشته بشن.
من از بذل جان و حتی مال
ابایی ندارم، اما اگر در قالبی باشه که دشمن بیشتر آسیب ببینه. حداقل در مقابل هر افتک، 1000 تا اریجینال فیلم کشته بشن. من خیلی حیفم
مشاهده پیوست 1326494