• پایان فعالیت بخشهای انجمن: امکان ایجاد موضوع یا نوشته جدید برای عموم کاربران غیرفعال شده است

تیم های خوزستانی

dashmojtaba

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
27 فوریه 2009
نوشته‌ها
320
لایک‌ها
0
محل سکونت
Ahvaz
حکایت خوزستان حکایت عجیبیه هم فوتبالش هم جامعش
مظلومیت ما چیزی نیست که بشه انکارش کرد
وقتی میبینم تبریزیا با یه تیم توی لیگ برتر این همه از همه طلبکار میشن و از اون طرف فوتبال خوزستان در سکوت کامل داره حروم میشه فقط میتونم بگم تف به این فوتبال
اصلاً همون بهتر که استقلال اهوازم رفت چیه الکی جون بکنیم تو گرما برای یه مشت بی تعصب !
تعصبو اصفهانیا دارن ! تکنیکو فوتبال زیبارو اصفهانیا دارن !!
ببین چه جشن باشکوهی شد بعد پیروزیشون مقابل پیروزی ...!
فوتبالم ...
اصفهانیا دارن !!
مبارکشون
اگه واقعاً ته دلشون خنک میشه مثل طرفدارای مسخره احمدی نژاد مبارکشون
من همینجا اعلام میکنم اگر دانشگاه آبادان قبول شدمه رفتم آبادان همراه با آبادانیها مردومردونه تمام بازیهای صنعت نفت برم استادیوم
حالا چه صعود کنه چه بازم به حقش نرسه (؟؟؟؟)
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
بعد از ظهر سرد زمستاني سال 79 فرصت درهم شکستن آرزوهاي او بود. مجاهد خذيرواي به خوبي آن روز را در خاطر دارد. خيلي خوب به خاطر دارد که فرداي آن روز، جلد تمام نشريات با عکس هاي شطرنجي او مزين شده بود. خذيراوي خيلي زود بناي نابودي را گذاشت. او در سن 18 سالگي، در حاليکه به تازگي راهي استقلال شده بود و به عقيده کارشناسان مي توانست بزرگترين ستاره فوتبال ايران باشد، اسير حاشيه شد. مجاهد در اين گفت و گو تلاش مي کند تمام حرف هايي را که تا به حال نزده، بگويد. بگويد که اگر او محروم شده بايد نصفي از بازيکنان استقلال و پرسپوليس هم محروم مي شدند. مجاهد اعتراف مي کند تمام گناهش اين بوده که به يک ميهماني رفته، جايي که تنها فوتباليست حاضر در آن نبود.

*نزديک به 11 سال از نخستين روزي که محروم شدي مي گذرد. در اين سال ها همواره حرف و حديث هاي زيادي درباره تو و علت محروميتت مطرح بود. دوست نداري تمام حقايق را در اين باره بگويي؟

فکر مي کنم بايد از بازي تيم ملي و اسلواکي شروع کنم. يادم مي آيد بلاژويچ سرمربي تيم ملي ايران مرا براي اين بازي دعوت کرد. قبل از اين ماجرا من پاسپورتم را به باشگاه استقلال داده بود. طبق روال هميشگي بايد آنها پاسپورت من را در اختيار فدراسيون فوتبال قرار مي دانند تا براي بازي هاي خارجي همراه تيم ملي بروم. در آن زمان علي خذيراوي پسر عموي من در تيم ملي جوانان بازي مي کرد. بعد از آخرين تمرين در تهران بلاژويچ اعلام کرد که ساعت 2 صبح بايد به فرودگاه برويم تا عازم اسلواکي شويم. من سر موقع خودم را به فرودگاه رساندم اما در کمال تعجب تنها بليت داشتم. يعني پاسپورتم ناپديد شده بود. فکر مي کنم همه چيز از آنجا شروع شد. بلاژويچ که فکر مي کرد من پاسپورتم را به فدارسيون نداده ام سيلي محکمي به صورتم زد و گفت من دوستت دارم و مي خواهم پيشرفت کني. اما مقصر من نبودم. حتي علي دايي هم در آنجا حضور داشت و به سرمربي تيم ملي گفت مجاهد پسري نيست که از اين کارها کند. من گفتم قرار بوده استقلال پاسپورتم را به فدراسيون بدهد، اگر گم شده تقصير من نيست. بلاژ خواست فرداي آن روز به فدراسيون مراجعه کنم و پاسپورتتم را بگيرم تا بتوانم به تيم ملحق شوم. خلاصه من روز بعد به فدراسيون مراجعه کردم و موضوع را با مسئولين در ميان گذاشتم. آنها همه جا را گشتند و پاسپورتم را پيدا نکردند. دست آخر مي دانيد کجا بود؟ در بين مدارک تيم ملي نوجوان، يعني جايي که پسر عمويم بازي مي کرد. اين حرکت از پيش برنامه ريزي شده بود تا نگذارند کنار تيم ملي باشم. نمي خواستند در تيم ملي بازي کنم و از همان موقع برنامه ريزي کرده بودند تا بلايي سرم بياورند. من هيچ کاري نکردم، هيچ اشتباهي مرتکب نشدم. تمام اينها يک توطئه بود که من را از فوتبال بيرون کنند و موفق شدند. مجاهد خذيراوي هيچ کاري نکرد، اين مديران استقلال و روساي فدراسيون بودند که اشتباه کردند و الان بايد بيايند جواب بدهند.

*چرا در آن زمان حرف هايت را نزدي و تنها سکوت کردي تا مقصر اول و آخر باشي؟

من يک بازيکن بودم. نمي دانستم در استقلال و فدراسيون فوتبال چه مي گذرد. از علي دايي بپرسيد که من چطور آدمي بودم؛ يک پسر خجالتي که فقط به تمرين مي رفتم و با کسي حرف نمي زدم. اگر همان موقع که محرومم کردند به تلويزيون مي رفتم يا در روزنامه ها حقايق را مي گفتم، الان چنين شرايطي نداشتم. دوست ندارم همه چيز را بگويم چون هيچ فايده اي ندارد. اما وقتي با تيم ملي به ايرلند رفته بوديم يکي از بازيکنان که الان بهترين بازيکن تيم ملي است به من گفت: «مجاهد حواست باشد، دارند زير پايت را خالي مي کنند.» الان که فکر مي کنم مي بينم تمام آن حرف ها درست بود و اگر تجربه امروز را داشتم نمي گذاشتم اينطور نابودم کنند. نوجوان بودم و هيچوقت حدس نمي زدم چنين کاري با من کنند. فکر مي کردم همه اين حرف ها يک شوخي است اما خيلي زود اتفاقات تازه اي رخ داد و آن بلا را سر من آوردند.

*تو يکي از پديده هاي فوتبال ايران بودي، چه دليلي داشت اين رفتار را کنند و يک سرمايه را از دست بدهند؟

سر من را بريدند. يک عده چشم نداشتند من را در تيم ملي ببينند. به همين خاطر عليه ام توطئه کردند. بلاژويج اعتماد زيادي به من داشت، همه بازيکنان تيم ملي شاهد بودند. او مي گفت مجاهد تنها بازيکني است که مثل برزيلي ها بازي مي کند. يادم مي آيد عادل فردوسي پور در برنامه 90 از او پرسيد که در مقدماتي جام جهاني از چه بازيکناني استفاده مي کنيد که او جواب داد: «فقط اين را بگويم که رحمان رضايي، مجاهد خذيراوي و علي دايي در ترکيب ثابت تيم من هستند.» دقيقا از همان زمان توطئه چيني عليه من شروع شد. وقتي هم که مصدوم شدم بلاهاي مختلفي سرم آوردند و باعث شدند از فوتبال محروم شوم.

*بعد از محروميت تو شايعات زيادي شکل گرفت. فکر مي کنيم نيازي به شرح دادن آنها نيست و خودت به صورت کامل در جريان آنها باشي.

بله، نمي دانم بايد از کجا شروع کنم. مي گفتند پليس مجاهد را دستگير کرده ولي به خدا اين حرف دروغ است. تنها اشتباهم اين بود که به يک جشن تولد رفتم. من سن و سالي نداشتم و در يک خوابگاه تنها زندگي مي کردم. يادم مي آيد بعد از بازي استقلال و پرسپوليس که ما با گل عليرضا اکبرپور برنده شديم، بازيکنان تيم من را به يک ميهماني دعوت کردند. هر کسي ديگري هم جاي من بود مي رفت چون از تنهايي خسته شده بودم. در آن ميهماني اغلب بازيکنان استقلال و پرسپوليس حضور داشتند؛ اين نبود که تنها من باشم. يکي از طرفداران دو تيم اين جشن را گرفته بود و به دليل ارتباط خوبي که با بازيکنان داشت، اغلب آنها آمده بودند. وقتي اين جشن تمام شد اتفاقات عجيبي برايم رخ داد. چند روز بعد يک فرد ناشناس با من تماس گرفت و گفت 10 ميليون به ما بده تا نگذاريم نابود شوي. من اصلا نمي دانستم جريان چيست. گفتم مگر از باشگاه استقلال چقدر پول مي گيرم که 10 ميليون تومان به شما بدهم. فکر مي کردم اين تماس يک شوخي است ولي واقعا قصد داشتند از من اخاذي کنند. به فردي که تماس گرفته بود گفتم واهمه اي ندارم و هر کاري که دوست دارد مي تواند بکند. چند روز بعد از اين ماجرا دعوتنامه اي از باشگاه استقلال به دست من رسيد. وقتي به آنجا رفتم فهميدم تمام حرف هاي آن شخص ناشناس درست بوده چون من را از فوتبال محروم کرده بودند.

*يعني تنها به دليل حضور در يک جشن تولد؟ چه مدرکي از تو داشتند؟

يک نفر در مراسم از من فيلم گرفته بود. همين فيلم را به مسئولين رسانده بودند. تنها به خاطر حضور در اين مراسم 5 سال از فوتبال محرومم کردند. حرف من اين بود که چرا تنها مجاهد خذيراوي بايد محروم شود. خيلي از بازيکنان استقلال و پرسپوليس در آن مجلس بودند ولي بدون اينکه محروم شوند به زندگي شان ادامه دادند. به همين خاطر است که مي گويم تمام اينها يک توطئه بود و تنها مي خواستند مجاهد خذيراوي را نابود کنند. باشد، شما مرا نابود کرديد اما فکر مي کنيد همه چيز تمام شده؟ نه، من يک روز حقم را از فوتبال ايران و اين آدم ها مي گيرم. اگر در دوران بازيگري به آن نرسيدم در دوران مربيگري مي رسم. اگر من نتوانستم برادرم احمد که هست. اصلا اگر او هم نتوانست پسرم ماهان حق مرا از اين فوتبال مي گيرد. شما مجاهد را از بين برديد اما خذيراوي ها نمرده اند.

*بعد از محروميت تو در تريبون هاي مختلف حرف هايي درباره ات زده شد. حتي مي گفتند بايد مجاهد خذيراوي کشته شود!

5 سال محرومم کردند اما اي کاش من را مي کشتند تا اين روزها را نبينم. خذيراوي بازيکني بود که مي توانست ستاره فوتبال ايران باشد ولي الان بايد بنشيند جلوي تلويزيون و بازيکناني را ببيند که کوچکند اما پول هاي قلمبه اي مي گيرند. من به خاطر پول ناراحت نيستم؛ ناراحتم چون مي توانستم بهترين باشم و نگذاشتند. من الان هر چه بگويم آب رفته به جوي بازنمي گردد. بعدها يکي از مربيان معروف به من گفت، مجاهد اين بازيکن و آن بازيکن در تيم ملي و استقلال زير آب تو را مي زدند. دوست ندارم اسمي از اين آدم ها بياورم اما اميدوارم در زندگي موفق نباشند. اين واقعيت هايي بود که پنهان ماند و الان همه فکر مي کنند مجاهد خذيراوي مشکلات اخلاقي داشت. اما به جان بچه هايم قسم مي خورم واقعيت هماني بود که گفتم.

*خانواده ات بايد بابت اين ماجراها خيلي اذيت شده باشند.

من بايد از تک تک اعضاي خانواده ام تشکر کنم چون خيلي چيزها را تحمل کردند. بايد به همان اندازه از همسرم و خانواده اش تشکر کنم. آنها به من اعتماد کردند و مي دانستند تمام اين اتفاقات برنامه ريزي شده بود.

*در زمان محروميت تو مدير عامل استقلال علي فتح الله زاده بود. آيا او از تو حمايتي نکرد؟

اگر حمايت مي کرد حال و روز من اين مي شد؟ هيچکس پشت من نبود و کمرم شکست. قانون مي گويد اگر شما فلان خطا را کرده باشيد اينقدر زندان مي افتيد و اينقدر هم جريمه پرداخت مي کنيد. اگر من کاري کرده بودم پس چرا زندان نيفتادم؟ اصلا اين موضوع به فوتبال چه ارتباطي داشت؟ براي چه مجاهد خذيراوي را 5 سال از فوتبال محروم کرديد؟ درد من همين ها است. اي کاش واقعا کاري مي کردم چون الان راحت تر بودم و اينقدر حسرت نمي خوردم.

*الان حسرت گذشته را نمي خوري؟ مي توانستي يکي از بهتري بازيکنان ايران باشي....

حسرت خوردن فايده اي ندارد. هي چي بگويم چي شد و چي نشد، فايده اي ندارد. ولي اگر آن اتفاق براي من نمي افتاد و اين مسايل پيش نمي آمد، امروز در يکي از بهترين تيم هاي اروپا بازي مي کردم. همان موقع بارسلونا اسپانيا و نانت فرانسه به من پيشنهاد داده بودند. ولي محروميت و مصدوميت پياپي اجازه نداد به اروپا بروم. الان هم دير نشده. من 29 سال دارم و اگر حمايت شود مي توانم همان مجاهد خذيراوي سابق باشم.

*الان کسي از تو حمايت مي کند؟

نه در گذشته از من حمايتي شده و نه الان.

*منظورت از گذشته، بعد از اتفاقي است که افتاد و مجبور شدي چند سال محروم شوي؟

بله، هيچکس از من حمايت نکرد. مجاهد خذيراوي يک بازيکن ملي بود. نه تنها باشگاهم بلکه تمام فوتبال بايد من را حمايت مي کرد. خذيراوي يک بازيکن ملي بود که براي تيم ملي زحمت کشيد. بعد از آن اتفاق تلخ بايد از من حمايت مي شد و يک نفر مي آمد دستم را مي گرفت ولي هيچکس اين کار را نکرد.

*کمي شفافتر در باره اين موضوع حرف بزنيم. بعد از سال ها بهتر نيست کمي درباره حقايق حرف بزني؟ اين روزها اتفاقات مختلفي مانند همان اتفاقي که براي تو افتاد در فوتبال ايران رخ مي دهد ولي هيچوقت کسي مانند تو محروم نمي شود...

اين حرف کاملا درست است. من مظلوم واقع شدم. مجاهد خذيراوي يک آدم مظلوم بود که براي نابود کردنش هر کاري کردند. هر جا مي روم اين حرف را مي زنند. من بازيکني بودم که تکنيک داشتم و سرعتي بودم. قصد ندارم از خودم تعريف کنم اما الان در فوتبال ايران يک نفر را مي بينم مانند من فوتبال بازي مي کند؛ خسرو حيدري بازيکن استقلال که تازه کند است و سرعت من را ندارد. کي بود اينها را درک کند؟ بعد از اتفاقي که در زندگي ام رخ داد آن حمايتي که بايد از سوي باشگاه، فدراسيون فوتبال و اشخاص مختلف مي شد، از من نشد. نگذاشتند که دوباره به فوتبال برگردم.

*خود تو مقصر اصلي بودي. شايد هر بازيکن ديگري هم جاي تو بود، چنين رفتاري با او مي شد.

من مقصر نيستم. من يک بچه 18 ساله بودم که از آبادان بلند شدم آمدم تهران. بايد از من حمايت مي کردند. من اصلا کمک نمي خواستم، اي کاش حداقل شرايطم را بدتر نمي کردند. خيلي حرفها دارم که بزنم. مجاهد خذيرواي مگر چه هيزم تري فروخته بود که بايد اينطور با او برخورد مي کرديد. بايد کاري مي کردند که برگردم و دوباره بازي کنم. فوتبال در ذات من بود و هست. الان بچه هايي که هيچ چيز را نمي دانند مي گويند تو فلان کار را کردي و بايد براي هميشه محروم مي شدي ولي اگر از من حمايت مي شد الان همه چيز فرق مي کرد. خذيرواي مي توانست بهترين بازيکن ايران شود.

*فکر مي کني چرا حمايت نشدي؟

نمي دانم. مانده ام چرا از من حمايت نکردند و نمي کنند. مجاهد يک آدم تنهاست که بايد قرباني مي شد. من مقصر نبودم به خدا.

*اين اتفاقات هنوز در فوتبال ايران رخ مي دهد اما هرگز برخوردي به آن شدتي که با تو شد، با کسي نمي شود.

شما همه چيز را مي دانيد. الان دوست دارم مردم حقيقت را بفهمند. بايد يکي قرباني مي شد که آن آدم من بودم. حالا ما کلي با هم بحث کنيم و بگوييم چرا اينطوري شد. شما هر روز مشابه اتفاقاتي که براي من افتاد در فوتبال ايران مي بيند اما چرا کسي قرباني نمي شود؟ آنها مي خواستند من را قرباني کنند که اين کار را کردند.

*«آنها» چه کساني هستند؟ چرا تمام حرفهايت را نمي زني و به صورت شفاف همه چيز را نمي گويي؟

منظور من آدم خاصي نيست. من کل فوتبال را مي گويم. تمام آدم هاي فوتبال من را نابود کردند. جوي درست کردند که خذيراوي ديگر برنگردد. هيچکدام از آدم هاي اين فوتبال من را نخواستند. اگر کسي بود شايد مي توانست جلوي نابودي من را بگيرد.

*ولي تو نگفتي که آيا شخصي به صورت مستقيم مقصر بوده يا نه؟

بله، اين وسط آدمي بوده که مقصر صد در صد باشد.

*اين آدم بازيکن بوده؟

بازيکن مقصر که زياد بود! ولي بيشتر مديران استقلال بودند که من را رها کردند و چشمشان را روي همه چيز بستند. مگر الان خيلي از بازيکنان اين کارها را نمي کنند؟ حتي فيلمشان هم بيرون آمده. حالا که من ديگر نيستم پس چرا با کسي برخورد نمي کنند؟ به جرات مي گويم خيلي از بازيکنان ايران کاري بدتر از کار من را انجام مي دهند ولي کسي به آنها چيزي نمي گويد. آدمي که بايد قرباني مي شد، شد. ديگر کسي نبايد قرباني شود. مگر برخي از بازيکنان را منشوري نکردند ولي آخرش چه شد؟ بدون اينکه به اندازه من محروم شوند، آزاد شدند و توانستند بازي کنند. چه کسي واقعا اين بازيکنان را خراب کرد؟ هيچکس. همه تلاش کردند آنها دوباره برگردند و اين اتفاق افتاد. ولي چرا کسي اين کار را براي من نکرد؟

*يعني فکر مي کني بايد خيلي از بازيکنان ايران محروم شوند.

من فقط مثلا برايتان بزنم. با تيم ملي مقابل تايلند بازي داشتيم يک بازيکن ما کارهايي کرده بود که مي خواستند بين دو نيمه او را شلاق بزنند! ولي همان مسئولين فدراسيون فوتبال رفتند از بازيکن حمايت کردند و نگذاشتند اين اتفاق بيفتد. يک چيزهايي هست که من اگر بخواهم بگويم خيلي ها بايد بيايند جواب بدهند. کلي حرف دارم چون من را قرباني کردند تا به مردم بگويند ما حواسمان به بازيکنان فوتبال هست. الان چرا اين کار را نمي کنيد؟ من را از زندگي عقب انداختند، از فوتبالم. همه چيزم را گرفتند، فوتبال همه چيز من بود. خيلي دوست دارم امروز بيايند دست من را بگيرند و حمايت کنند. اما کسي نيست دنبال مجاهد خذيراوي بيايد و دستم را بگيرد. فوتبال در ذات من است. به خدا من همان مجاهد قديمي ام فقط بايد حمايت شوم. اگر يک نيم فصل به من فرصت بدهند برمي گردم و همان بازيکن سابق مي شوم. اينکه بروم تمرين و برگردم خانه هيچ فايده اي ندارد. من بايد بازي کنم. در اين چند سال فهميدم بعضي ها يا نمي خواهند من برگردم يا اينکه دستور دارند کاري کنند که برنگردم. شايد امير قلعه نويي در استقلال و مجيد جلالي در فولاد دوست داشتند به من فرصت بدهند اما کساني جلوي آنها را گرفتند. نمي دانم حقيقت چيست.

*شايد حقيقت اين است که بابت آن اشتباه بايد قيد فوتبالت را بزني.

اين براي من ناراحت کننده است. من تاوان اشتباهم را دادم. از نظر خانوادگي و فوتبالي اذيت شدم. اگر من بخواهم با شما درد دل کنم بايد يک کتاب بنويسيد. الان هر چي بگويم فايده اي ندارد. کيست که توجه کند. کيست که فردا بيايد دستم را بگيرد و بگويد برگرد به فوتبال.

*روزهاي بعد از آن اتفاق را خوب يادت هست؟ مي تواني بگويي چه شرايطي داشتي؟

خيلي سخت بود. اصلا نمي توانم فکر آن روزها را کنم. هر کس، هر حرفي دوست داشت به من مي زد. انگار 100 سال برايم گذشت. اگر از شما زندگي و کارتان را بگيرند چه اتفاقي مي افتاد؟ فوتبال همه چيز من بود، همه وجود من بود. از بچگي با فوتبال بزرگ شدم. شب ها توپ فوتبال بغل من بود، حتي همين الان. اما آنها آمدند فوتبال را از من گرفتند. نگذاشتند به روياهايي که داشتم برسم. مي خواستم کارهاي بزرگ کنم. بچه که بودم روياهايي داشتم. شايد کمي به آرزوهايم رسيدم اما اين تمام خواسته هاي مجاهد خذيراوي نبود. من را نابود کردند. دوست داشتم همان موقع زندگي ام تمام شود. ولي ايستادم و با همه چيز جنگيدم. الان مشکل چيست؟ چرا نمي خواهيد مجاهد سرپا بايستد؟

*وقتي آن اتفاق افتاد تو مدتي محو شدي. در آن روزها چکار مي کردي؟

من در اکباتان خانه داشتم و تنها راه درآمدم آرايشگاهي بود که در وليعصر داشتم. اموراتم مي گذشت و تا مدتي از تمرينات به دور بودم. وقتي محروميتم تمام شد به استقلا برگشتتم و قرارداد بستم. بعد از آن به فولاد رفتم. واقعا از مسئولان اين تيم ممنون هستم چون در استقلال شرايطي بحراني داشتم. اگر فولاد نبود معلوم نبود چه بلايي سر من مي آمد. مايلي کهن در اين تيم به من فرصت داد و داشتم آمده مي شدم که متاسفانه در بازي فولاد وپيکان دوباره مصدوم شدم. اگر آن موقع آسيب نمي ديدم شايد الان همان مجاهد آماده بودم.

وقتي آن اتفاق براي تو افتاد شايعات زيادي درباره ات وجود داشت. از زندان گرفته تا صادرات....!

تمام اين شايعات دروغ بود. من زندان نرفتم. جوي درست کرده بودند که هر روزنامه اي درباره من يک چيز مي نوشت.

*حتي حرف از شلاق خوردن تو بود...

نه، اصلا اين چيزها نبود. من فقط محروم شدم، همين. آنها مي خواستند من را نابود کنند که اين کار را با موفقيت کردند. اينکه مي گويند من شلاق خوردم، يا .... صادرات مي کردم امارات، اصلا درست نبود. اگر مي خواستم از اين کارها کنم اصلا چرا وارد فوتبال شدم؟ چرا آمدم در يک شهر غريب؟ در همان آبادان مي ماندم که راحت تر اين کارها را انجام مي دادم. من يک بچه کوچک بودم، اصلا مي توانستم چنين کارهايي کنم؟

*بعد از آن ماجرا برخورد مردم با تو چگونه بود؟

خيلي از آنها من را درک مي کردند. طرفداران هميشه به من لطف دارند و مي گفتند حيف شد که اين بلاها سرت آمد. من آدم ساکتي بودم و واقعا کاري به کسي نداشتم. حقم نبود اين بلاها را سرم بياورند. من قرباني اين فوتبال شدم.



منبع:مجله همشهری سرنخ
 

ShahramB

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
26 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
4,305
لایک‌ها
590
سن
35
محل سکونت
خوشــــــا شیــــــــــــــــــــــــــــــــراز
من مجاهد رو دوست داشتم
فکر کنم شماره ی 14 میپوشید بازیهاش هم خیلی به دل می نشست
حتی چند مدت پیش که اسم احمد خذیراوی رو شنیدم گفتم شاید مجاهد و اسمش رو عوض کرده :blink:
اون موقع ها من زیاد اخبار رو پیگیری نمی کردم به همین خاطر نمیدونستم محروم شده
البته پارتی استقلالی ها رو دیدم بازیکنانی مثل نیکبخت ، پرویز برومند ،سیروس دین محمدی ،اکبرپور و ... بودند ولی نمیدونم مجاهد تو اون پارتی بود یا نه
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
من مجاهد رو دوست داشتم
فکر کنم شماره ی 14 میپوشید بازیهاش هم خیلی به دل می نشست
حتی چند مدت پیش که اسم احمد خذیراوی رو شنیدم گفتم شاید مجاهد و اسمش رو عوض کرده :blink:
اون موقع ها من زیاد اخبار رو پیگیری نمی کردم به همین خاطر نمیدونستم محروم شده
البته پارتی استقلالی ها رو دیدم بازیکنانی مثل نیکبخت ، پرویز برومند ،سیروس دین محمدی ،اکبرپور و ... بودند ولی نمیدونم مجاهد تو اون پارتی بود یا نه

به قول خودش یه بچه بود که می خواستن محوش کنن
ولی همون موقع خیلی ها بودن!که همه می دونستن چه طورین ولی کاری بهشون نداشتن!!!!فقط زورشون به این بچه شهرستانی رسید
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
خوووووووووووووووووووووووووووووب
گام بلند صنعت نفت ابادان به سمت لیگ برتر
بازی رفت پلی اف در ابادان با حساب
5_1 به سود صنعت نفت

صدای پای صنعت نفت داره میاد
یه تبریک پیشاپییییییییییییییییییییییییییییییییییییییش به همه خوزستانی های عزیز
 

ShahramB

فروشنده معتبر
فروشنده معتبر
تاریخ عضویت
26 سپتامبر 2008
نوشته‌ها
4,305
لایک‌ها
590
سن
35
محل سکونت
خوشــــــا شیــــــــــــــــــــــــــــــــراز
بین تیم های خوزستانی تنها تیمی که من همیشه اخبارش رو پیگیری می کنم
کلا صنعت نفت رو خیلی دوست دارم و فکر می کنم حقش بالا بالاهای جدول
احتمال خیلی زیاد که میاد لیگ برتر و روسفید می کنه
ولی باید از همین حالا یه فکری برا بازیکن گرفتن و نیمکت و .... بکن بعد یهو دوباره بر نگردن لیگ یک :wacko:
 

Hamed731

مدیر بازنشسته
تاریخ عضویت
10 آپریل 2007
نوشته‌ها
4,029
لایک‌ها
1,329
سن
33
محل سکونت
اصفهـان
صعود صنعت نفت به لیگ برتر رو به همه خوزستانی ها تبریک میگم ... وقتی 5 بر 1 داماش رو میبره لیاقت حضور توی لیگ برتر رو داره :)
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
خود من به شخصه اون علاقه ای که به نفت و ابادان دارم خیلی بیشتر از فولاد و استقلال اهواز هستش
من امیدوارم یه مربی درست و درمون که بدونه ابادانی ها چه جورن واسه تیم بزارن و یه تیم خوب بسازن

دلم می خواد دوباره این نفت اوج بگیره و به همه ثابت بشه
فقط یک شهر تو ایرانه که همه مردم اون شهر تیم اولشون و عشقشون صنعت نفت ابادان هست!

کلی از شهرها با تبلیغ و بوق و کرنا کاری کردن تماشاگر فقط واسه تیمشون بره ورزشگاه در حالی که ورزشگاه ابادان هیچ وقت طرفداری غیر از نفت تو ورزشگاهش نیومده

زنده باد ابادان
از تبریک حامد و شهرام عزیز هم ممنونم:blush:
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
و ...

صنعت نفت دوباره به لیگ برتر بازگشت


به امید اینکه بتونه بمونه
دلم برای شور و حال هوادارای صنعت نفت تنگ شده بود

زنده باد ابادان و فوتبال همیشه دوست داشتنیش
 

sara__joon

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 آگوست 2006
نوشته‌ها
5,355
لایک‌ها
5,607
محل سکونت
El Paso, Texas
بیا بالا ... بالاتر ... خوبه !

با اینکه از باخت مظلومی ناراحت شدم ولی نمیتونم از برد جلالی خوشحال نباشم. واقعا به عنوان یه مربی خوب قبولش دارم. به نظرم اگه تو ایران کسی لیاقت سرمربی گری تیم ملی رو داشته باشه همین جلالی هست .

امروز هم کار بزرگی رو انجام دادن. باخت 1-0 رو جلوی این همه تماشاچی با برد 2-1 عوض کردن کار ساده ای نیست.

مصاحبه جلالی بعد از بازی :

جلالي: شكست استقلال كار بزرگي بود​





.
 

P-khakestari

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
4 اکتبر 2007
نوشته‌ها
1,362
لایک‌ها
290
سن
64
و سر انجام صدرنشینی صنعت نفت آبادان...!

intro.gif
 

dashmojtaba6

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 جولای 2010
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
5
سن
41
صنعت نفت اوضاعش به شکل وحشتناکی یه دفعه خراب شده و امروزم تو اصفهان شش تایی شدن !!! :(
قضیه اینه که آبادانیها با مدیرعاملشون نمیسازن و معتقدن تو ترکیب تیم دخالت میکنه یا چیزی شبیه به این
از یه طرفم مربی تیم گفته اوضاع براش سخته بازیکنا هم حقوقشونو نگرفتن یکی دو روزی سر تمرینات تیم حاضر نشدن ... خلاصه بگم حیفه خیلی حیفه حالا که این تیم با این همه جوون آینده دار یه شروع عالی تو لیگ برتر داشت و نیم فصل رو خیلی خوب به پایان رسوند دچار این مشکلات بشه البته مدتهاست مدیریت غلط داره به این تیم ضربه میزنه نمیدونم چرا علاقه مردم براشون مهم نیست چرا هربار ناامیدشون میکنن ...

از یه طرف خوشحالم که امروز فولاد بازیشو برد اونم یک هیچ ! من استادیوم بودم ...
بازی خیلی حساس شده بود همون دقیقه یک بازی یه فرصت ایده آل رو زدن تو اوت بعد هم یه پنالتی گیرشون اومد که فکر کنم سرلک خراب کرد خلاصه حساسیت زیاد بود و موقعیتای زیادی فولاد داشت تا بالاخره نیمه دوم مؤمنی یکیشونو گل کرد و گل برتری رو زدن
این بازی ستاره بی چونو چراش بختیار رحمانی بود که پاس گلم خودش داد نفوذای سمت چپش امان مدافعای مس رو بریده بود :)
 

dashmojtaba6

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 جولای 2010
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
5
سن
41
همین الان از آبادان برگشتم با خبرای داغ !

استادیوم چه جوی داشت چه تماشاچیای متعصبی چقدر عرق آبادانو خوزستانو دارن (داریم) !
بازی امروز صنعت نفت و ملوان یه حکایت عجیبی داشت همون اول بازی صنعت نفت یه گل خورد یه گل مفت که اعصاب هممونو خراب کرد البته معلوم بود بعد از اون باخت بد روحیشون خوب نبود همه اعصابمون خراب شد بد بازی کردن ولی مگه میشد صنعت نفت ببازه مگه اونوقت میشد جواب خشم مردم آبادان رو داد ؟!

احمد پارو مربی بومی و سرپرست صنعت نیمه دوم همون بازیکنی که بد بود رو برون کشید و پاشاچیان که به حق برزیلی ارمنستان خودشه و آخر تعصب و غیرته بهتر توپ دریافت میکرد تیم بازیش بهتر شد و یه توپ به تیر زدن دروازه بان ملوان هی خودشو زمین میزد خیلی حماقت میخواد تو آبادان جلوی این تماشاچیای فهیمو حرفه ای از این کارا کرد و جوابشو بالاخره دقیقه 80 گرفت و دروازش با ضربه راه دور ممبینی باز شد تا حالیش بشه تو دیار ما خوزستانیها خیلی اشتباه کرده و اصلاً هم حرفه ای نیست ... بازی مساوی شده بود اما این تماشاچیهای باتعصب و ناراحت آبادانی رو هنوز آروم نکرده بود صنعت نفت باید میبرد مثل همیشه باید میبرد و توی آخرین دقایق بازی عرب بالاخره کارو تموم کرد و سه امتیاز شیرین رو بعد اون همه حرص به دست آورد و ناگهان ورزشگاه آبادان از خوشحالی منفجر شد جشن بیرون از ورزشگاه خیلی دیدنی بود ماشینای زردرنگ با پرچم برزیل ایران توی خیابونا بوق ممتد میزدنو شعارای آبادان برزیلته رو سر میدادن و مثل همیشه عشق ناب فوتبالیو به همه نشون دادن عشقی که توی هیچ شهرو دیاری مثل آبادان نیست واقعاً جایی نیست اینطور هوادارای وفادارو یکرنگی داشته باشه

یه صحنه دیدم که ازش عکسم گرفتم ...

sf3h1bdcuaan7ycfx.jpg


این تابلویی بود که درب ورزشگاه زده بودن و تماشاچیهای باتعصب آبادان برچسب کلمه ملوان رو از جاش درآورده بودن و بقیه تابلو دست نخورده بود و اون تکه کنده شده ملوان رو سوراخ کرده بودنو میچرخوندنو پایکوبی میکردن واقعاً صحنه دیدنی بود

آبادان باز هم برد و به نظر من از بحران عجیبی که از یک هفته پیش براش درست شده بود به همون زودی خارج شد و حالا باید دید آیا احمد پارو سرپرست خوب و بومی که سابقه مربیگری تیمهای مختلف آبادان رو هم داره همچنان خودش هدایت تیم رو به عهده میگیره یا کاسیمیرو برمیگرده و یا مربی دیگه ای میاد امیدوارم زودتر این وضعیت هم مشخص بشه

آبادان برزیلته
 

dashmojtaba6

کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت
16 جولای 2010
نوشته‌ها
906
لایک‌ها
5
سن
41
علي حكمت مدير عامل باشگاه صنعت نفت آبادان شد

خبرگزاري فارس: بعد از يك ماه بلاتكليفي علي حكمت به عنوان مدير عامل جديد باشگاه صنعت نفت آبادان معرفي شد.

به گزارش خبرگزاري فارس از آبادان، سخنگوي باشگاه ورزشي، فرهنگي صنعت نفت آبادان صبح امروز بعد از پايان جلسه هيئت مديره در گفت‌و‌گوي اختصاصي با خبرنگار فارس در آبادان اظهار داشت: بعد از بررسي همه جوانب و گزينه‌ها، بالاخره علي حكمت مدير عامل فعلي پخش فرآورده‌هاي نفتي آبادان به عنوان مدير عامل باشگاه ورزشي، فرهنگي صنعت نفت آبادان انتخاب شد.
علي‌رضا خليلي‌نيا خاطرنشان كرد: اميدواريم با آغاز فعاليت مدير عامل جديد باشگاه صنعت نفت آبادان شاهد آرامش بيش از پيش در اين باشگاه باشيم.
وي تصريح كرد: تمام تلاش هيئت مديره جديد باشگاه صنعت نفت آبادان تامين انتظارات هواداران تيم محبوب صنعت نفت آبادان است و در اين زمينه از هيچ تلاش دريغ نخواهيم كرد.
دبير باشگاه صنعت نفت آبادان افزود: در حال حاضر مشكل نامنشخص بودن مديريت باشگاه حل شد و اميدواريم از اين پس در خصوص مسائل مالي شاهد مشكلات قبلي نباشيم.
خليلي‌نيا گفت: اميدوارم هواداران باشگاه صنعت نفت آبادان با تشويق و حمايت بيش از پيش خود ما را در انجام برنامه‌هاي خود همراهي كنند.
وي با اشاره به اينكه مهم‌ترين نياز تيم صنعت نفت در حال حاضر آرامش و پرهيز از مسائل حاشيه‌ است، افزود: انتظار داريم تماشاگران پر حرارت آباداني با تشويق تيم محبوب خود به كسب نتايج بهتر در بازي‌هاي باقي مانده ما را ياري كنند.
پيش از اين علي عيسي‌زاده مديريت باشگاه صنعت نفت آبادان را عهده‌دار بود كه چندي پيش استعفا داد.
 

sara__joon

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 آگوست 2006
نوشته‌ها
5,355
لایک‌ها
5,607
محل سکونت
El Paso, Texas
چه می کنه این مجید جلالی! 5-2 با 5 گل از رضا نوروزی !!!

واقعا مربی خوبیه. به نظرم تا الان به حقش نرسیده. امیدوارم تو جام حذفی بتونه قهرمان بشه.
 

mohsen25

همکار بازنشسته
کاربر قدیمی پرشین تولز
تاریخ عضویت
17 می 2007
نوشته‌ها
7,716
لایک‌ها
4,116
محل سکونت
Hell

sara__joon

کاربر فعال فوتبال
کاربر فعال
تاریخ عضویت
2 آگوست 2006
نوشته‌ها
5,355
لایک‌ها
5,607
محل سکونت
El Paso, Texas
چه می کنه مجید جلالی ! چه می کنه رضا نوروزی که با 24 گل آقای گل شد.

به خوزستانی ها هم به خاطر داشتن چنین مربی کاردرستی تبریک میگم.
 

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز

jerii

همکار بازنشسته
تاریخ عضویت
11 مارس 2007
نوشته‌ها
7,946
لایک‌ها
9,663
سن
38
محل سکونت
اهواز
خواهش.
بعد از 1 سال و 18 روز پست دادید اینجا . اینم تبریک میگم. :دی

---------

ایشالا جلالی این فصل بترکونه. :)

ممنون:)
ایشالله:blush:

خوب خوب
این فصل رو فولاد خوب شروع کرده،4 امتیاز
اقای گل هم دیشب گل زد


ببینیم امشب شاغلام با حس نوستالژی کنار میاد و اولین برد این فصل رو واسمون دشت می کنه یا نه
 
بالا